پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب هنر و ادبیات

چریکِ آرژانتاینی در خیابان‌ها و مغازه‌های بلخ

تصویر
  مختار وفایی / روزنامه جامعۀباز در آن لحظه که «ماریو تران» افسر ارتش بولیوی و مامور اعدام ارنستو چه‌گوارا، پس از سرکشیدنِ جرعه‌ی ویسکی، تیرهای مسلسلی را به بدنِ «چه» وارد کرد و یکی از این تیرها قلب او را شکافت، شاید به ماجرایی می‌اندیشید که گلوله‌های تفنگ وی نقطه‌ی انجامش را نشانه گرفته بود. افسران ارتش بولیوی که با جسدِ بی جانِ چه گوارا عکس‌های یادگاری گرفتند، شاید نمی‌دانستند که این مرگ نه تنها پایان ماجرایی بنام چه گوارا نیست، بلکه این مرگ به زندگی او معنی بیشتر می‌بخشد. ارنستو دلاسرنا چه‌گوارا، در سال 1928 در آرژانتین در یک خانواده‌ی روشنفکر و ثروتمند زاده شد. او رشته‌ی پزشکی را خواند، اما هیچ‌گاه یک طبیب خوب نشد. سلیا مادرش از تاثیرگزارترین اشخاص در زندگی اش بوده و چنانچه خودش در خاطرات اش نوشته، تا قبل از آشنایی با فیدل کاسترو در سال 1955در مکزیک، مادر روشنفکر اش، حامی و همکار سرسخت برنامه‌ها و زندگی اش بوده است. او در زمانی که دانشجوی طب بود، با دوست‌اش آلبرتو گرانادو توسط موترسایکیل، از کشورهای آمریکای لاتین دیدن کرد و شورِ انقلاب و شورش، از همین سفر در ذهن آرمان

شکیبِ بلخِ دلم پایمال چنگیز است

تصویر
   مختار وفایی   مثلِ احوالِ جهان، سومین مجموعه‌ی شعری استاد صادق عصیان روز پنج‌شنبه در تالار دانشگاه بلخ رونمایی شد. من که مدت‌هاست پایم ردِ پای محافل ادبی را حد اقل در بلخ گم کرده؛ دیروز فرصتی فراهم شد و لحظه‌یی از استاد عصیان شنیدم و کیف بردم. محفلِ خوبی بود. تعداد اشتراک کنندگان بیشتر از تصور ام بود. دیزاین و تشریفات محفل هم در حد توان در نظر گرفته شده بود. شور و اشتیاق برای گرامی‌داشتنِ عظمتِ ادبی استاد عصیان در همه چهره‌ها موج می‌زد. دانشجویان با عشق و علاقه‌ی سرشاری مصروف پذیرایی مهمانان، ترتیب و تنظیم محفل و مدیریت برنامه بودند. در «بنرِ» محفل نوشته شده بود، «نقد و رونمایی». من هم خرسند از اینکه، امروز در کنار اینکه از شعرها و شعرخوانی‌های استاد عصیان لذت می‌برم، حتما از بزر گوارانی که معلمانِ نسل ادبی بلخ در دانشگاه بلخ هستند نیز نقد و نظرهای محکمی راجع به ادبیات و کتاب تازه‌ی استاد عصیان خواهم شنید. پوهنوالان، پوهنملان و پوهندویان زیادی تشریف داشتند، چندتای شان در جایگاه تشریف بردند، اما چیزی بنام نقد ارایه نشد و رونمایی به بهترین وجه آن صورت گرفت. من خلاقی

مطبوعات افغانستان، از شمس‌النهار تا «دهة طلایی»

تصویر
مختار وفایی مطبوعات آزاد و دموکراسی دو لازم و ملزوم هم‌دیگر‌اند. مطبوعات آزاد و رسانه‌های متعهد، در‌واقع نقش اکسیژن را برای دموکراسی داشته‌اند. هم‌چنین بسیاری از دانشمندان به این مقوله معقتد‌اند که: «بدون دموکراسی نمی‌توان روزنامه‌های واقعی داشت، و بدون روزنامه، دموکراسی ممکن نیست . » ‌ افغانستان، کشوری که سال‌های بیشترِ عمر‌‌ش را با جنگ و تفنگ سپری کرده و برای مردمانش ‌کمتر زمینه‌های آموزش و دانایی فراهم کرده است نیز، موجودیت و فعالیت مطبوعات را در نقش‌های گوناگونی تا هنوز ‌تجربه کرده است. با عمر درازی که تاریخ مطبوعات افغانستان دارد، تا هنوز از آن ثمرة چندانی در بدنة جامعه، ‌جز ‌موارد استثنایی، دیده نشده است. دلیل آن هم آشکار است: موجودیت نظام‌های سرکوبگر، استبدادی و خودکامه در تاریخ افغانستان، جایی برای آزادی بیان و بروز خواست‌ها و افکار عمومی نگذاشته و همواره سخن را بالانشین‌ها زده‌اند و بس ! به‌تازگی افغانستان، شامل کشورهایی شد که حق دسترسی به اطلاعات، از حقوق اساسی شهروندان آنان به شمار رفته و این قانون ‌به رسمیت شناخته‌ شده است. بر این اساس، پس از این هیچ اداره