پست‌ها

این کارت سزاوار خاکستر شدن است!

تصویر
من به عنوان یک شهروندِ متعهد به باورهای دمُکراسی، برای رسیدن به یک جامعه‌ی مردم‌سالار و رهایی جمعی از جبر و ستمِ سیاست‌پیشگان بی‌خرد و تمامیت‌خواه، باندازه‌ی توان در هر دو دور انتخابات ریاست جمهوری، در حوزه‌ی کار و مسلک‌ام، همگام با سایر همکارانم در باروری باورهای دمُکراتیک و سلامتی این پروسه که انتظار می‌رفت چراغ راه آینده‌ی مان باشد، تلاش کردم. هرچند در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری دور اول، شعارها، عملکردها و برنامه‌های تیم‌های انتخاباتی را دقیق تماشاکردم، اما شخص مطلوبی را که شایسته‌ی رای من باشد نیافتم. تصمیم گرفتم در دور اول انتخابات، پای صندوق رای نروم. پای صندوق رای نرفتم و این هیچ‌گاه به معنی ردِ انتخابات نبود. دور اول به نتیجه‌یی نرسید و انتخابات به دور دوم رفت. در این دور نیز دیدم که : «تنها در این معامله پالان عوض شده ست». اما در دور دوم بخاطری که روحاً احساس آرامش کرده و خودم را در روندی که قرار بود سرنوشت قدرت برای اولین بار توسط انگشتان آبی مردم رقم زده شود شریک بدانم شرکت کردم، اما رای ام را در صندوق سپید انداختم. اکنون که نتیجه‌ی انتخابات برای من مع

در جواب یک التحریری

مصدق سهاک یکی از مسوولان حزب التحریر، برایم نوشته : حزب التحریر بار‌ها برای تان گوشزد می‌کرد، که در هم‌چو پروسه‌های نمایشی اشتراک نکنید، ولی شما بر ما تاخت و تاز می‌کردید و هی‌هی می‌نوشتید که حزب التحریر در انتخابات سنگ‌اندازی می‌کند، ولی حالا با صد درد و دریغ .... خود کرده را نه درد است و نه درمان ... --------------------------------------- من در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری، بارها به ولایات شمال و شمال‌شرق سفر کردم و در مورد چگونگی روند انتخابات، گزارش‌هایی متعددی نوشتم . در این میان، در مورد فعالیت‌های مبلغان حزب التحریر که در راه انتخابات سنگ‌اندازی نموده و این پروسه را نمایشی و مضحک می‌خواندند نیز چندین گزارش و مقاله نوشتم . آرمان این حزب که بازگشت به صدر اسلام و احیای خلافت در جهان است بیشترین تمرکز اش را در آسیای میانه نموده و در شمال افغانستان نیز از سال 1998 بدینسو لانه‌هایی را در تخار، کندز، بلخ و بغلان ایجاد نموده و با برگزاری جلسات مخفی در صدد ترویج اسلام افراطی و ذهنیتِ بنیادگرایانه‌یی می‌باشد که نظام‌ها و باورهای دمُکراتیک را رد نموده و خواهان

دمی با استاد عفیف باختری

تصویر
عفیف باختری، مردی که صمیمت و شاعرانگی از چشم و دل‌اش موج می‌زند . اِم‌روز، آلونک‌ام را در زد و لحظه‌یی دلتنگی‌ها و تنهایی‌هایم را شعر خواند . استاد عفیف، مرد بزرگی‌ست، بزرگ به بلندای قامت استوار یک غزل! غزلی را که عفیف می‌سراید، می‌توان یک عمر شنید، خواند و لذت برد . وقت رفتن‌اش بود، ازش خواستم برایم از غزل‌های تازه‌اش بخواند . قلم و کاغذ را برداشت، غزلی نوشت، زمزمه کرد و خدا حافظی ... دست‌خط استاد عفیف را برداشتم و خواستم غزل را باخودم زمزمه کنم، دیدم در گوشه‌یی از ورق نوشته است :   به دوست خیلی خیلی عزیزم مختارجان وفایی :) سر از کفن بر آر و به سنگِ لحد بزن این چرخ را به دور خودت تا ابد بزن می‌گویمت دو ثانیه با خود گذاره کن با زندگی که گفته ترا قد به قد بزن؟ من می‌شناسم‌اش به درستی نگو که مرگ ... این حرف را به یک نفرِ نابلد بزن از چانس خوش نمی‌زنی آقا اگر سخن از چانس خوش نمی‌زنی، از چانس بد بزن با شوت تان به تیرکِ دروازه خورده ام برگشته ام- دوباره مرا با لگد بزن موجم که از تو سیلی برگشت خورده‌ام ای زندگی به سینه‌ی من دست زد نزن !

ردِ پای اشباح در جنگ فاریاب؛ از پاکستان تا ایران، از روسیه تا عربستان

تصویر
مختاروفایی_ روزنامۀ جامعۀباز قیصار با مردمانِ خسته از جنگ و نهفته در دامان مرگ و ماتم، این‌روز‌ها شاهد نبردهای سنگینی میان چریک‌های مردمی و ترویستان طالب می‌باشد. این ولسوالی نیز از جمله ۳۶۴ واحد اداری افغانستان است که طی چندسال اخیر نامش بیشتر با جنگ، انفجار، قتل و جنایات طالبان گره خورده است. قیصار با فاصلة ۶۰ کیلومتری که از شهر میمنه ولایت فاریاب دارد، یکی از مهم‌ترین هدف‌های استراتژیکی طالبان شمرده می‌شود . این ولسوالی دارای ۲۲۰ قریه است و ملیت‌های ازبیک، پشتون، تاجیک و عرب در آن زندگی می‌کنند . از نزدیک به یک ماه بدین‌سو، طالبان با حملات گروهی در فاریاب، قسمت‌های زیادی از ولسوالی قیصار را تصرف کردند و اکنون نیز مناطق وسیعی از جمله قریه‌های پشتون‌نشین را در اختیار دارند. پس از بی‌توجهی‌های زیاد حکومت و وزارت‌های دفاع و داخله، ۵۰۰ تن از باشندگان ولسوالی قیصار مسلح شده و علیه طالبان ایستادند. این خیزش مردمی، باعث رانده‌شدنِ طالبان از بسیاری‌ قریه‌ها و مناطق این ولسوالی شده و نیروهای امنیتی نیز جرئت کردند که با حمایت نیروهای مردمی حملاتی را به طالبان وارد کنند .