پست‌ها

رسالت ما، در عصرِ فریب و فتنه

تصویر
مختار‌وفایی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان، سال‌هاست دچارِ آفت‌های شده که رنگ و بوی انسانیت، اسلامیت و حقانیت را از خود دور رانده و این وضعیت جامعه را بطور وحشتناکی بسوی قهقرا کشانیده است. سیاسیون، ظاهراً کارشان، تاکید بر  هم‌گرایی اسلامی، وحدت‌ملی، منافع‌ملی و هویت‌ملی است؛ چیزی که در شعار خلاصه گردیده و در عمل هرگز دیده نشده است. منافع ملی و دفاع از ارزش‌های اسلامی، شعارهای زیبایی‌ست که توسط سیاسیون، سال‌هاست وسیله‌ی فریب مردم  قرار گرفته است. بازی با کلمات، شعارهای رنگارنگ، شیک پوشیدن، سخن زدن از اسلام، دفاع از حقوق مردم و...از مهم‌ترین ویژه‌گی‌های سیاست‌مدارانی است که در افغانستان می‌تواند موفقانه مردم را بفریبند. اکثریت سیاست‌مداران و رهبران کاریزماتیک افغانستان که شعارِ اصلی شان حفاظت از منافع ملی و حراست از ارزش‌های دینی این ملت است، متاسفانه، خودشان آغازگرِ معامله‌گری‌های ننگین تاریخی بوده اند که اسلامِ وارونه و اسلام افراطی کنونی، حاصلِ سیاست‌های نا انسانی آنان در طول تاریخ کشور بوده است. طی بیشتر از یک‌دهه‌ی گذشته که جهانیان آغازگرِ پاگذاشتن افغ

چرا باید به سربازان امریکایی مصوونیت قضایی داده شود؟

تصویر
مختاروفایی مدت‌هاست که بحث‌های جدی میان کابل و واشنگتن بر سرِ امضای توافق‌نامه امنیتی جریان دارد، توافق‌نامه امنیتی که بر اساس آن (در صورت توافق)، از 5000 الی 10000 سرباز امریکایی،  پس از سال 2014 در نقش حمایتی با نیروهای افغانستان باقی می‌مانند. مقامات امریکا همواره تلاش کرده اند که این توافق‌نامه هرچه زودتر امضا گردد و در واقع با امضای آن، سرنوشت «هم‌گرایی امنیتی میان افغانستان – امریکا» مشخص گردد، اما هنوز مواردی مهمی در این توافق‌نامه باقی مانده است که بر سرِ آن توافق کلی و همه جانبه از سوی حکومت افغانستان صورت نگرفته است. آخرین سفرِ جان‌کری وزیر خارجه‌ی امریکا در کابل، تاحدی توانست دامنه‌ی بحث و جنجال بر سرِ این توافق‌نامه را کوتاه کند، مقامات کابل و واشنگتن پس از این سفر گفتند که در همه بخش‌های توافق‌نامه میان رییس جمهور کرزی و جان کری توافق صورت گرفته است، اما مهم‌ترین مساله که دادن مصوونیت قضایی به سربازان امریکایی است، هنوز در این توافق‌نامه نهایی نشده است. حکومت امریکا، از مدتی که بحثِ توافق‌نامه امنیتی آغاز گردیده است همواره تاکید کرده است که این کشور، در ه

این خانه، اجاره داده می‌شود!

تصویر
مختاروفایی با گرم شدن تنور انتخابات، اعضای مجلس نمایندگا ن هرکدام به شدت مصروف پکه کردن آتش انتخابات اند، و وظایف اصلی و موکلان شان را تا اطلاع ثانوی در طاقچه‌ی فراموشی گذاشته اند. هم‌چنان در این روزها دو عضوِ برجسته‌ی این مجلس، آقایان، حاجی محمد محقق و شیخ الشایخین «عبدلرسول سیاف * » نیز از عضویت این مجلس استعفا داده اند. خواجه صاحب عبدالرووف ابراهیمی رییس مجلس نیز مصروف کارزارهای انتخاباتی است و این شب و روزها دورِ دسترخوان سیاف غٌر می‌زند. همه اعضای این مجلس به نحوی وابسته به شخصیت‌های مطرح سیاسی و جناح‌های درگیر در انتخابات اند. این شب و روزها، برای وکیل صاحبان، مهم‌ترین و پر خریدارترین برنامه، کارزارهای انتخاباتی و فروش یک مشت ملت بیچاره به باداران قدرت و ثروت است. بحث‌های کوچکی  هم‌چون، چگونگی تصویب  قانون همگانی رسانه‌ها، قانون تحصیلات عالی ، قانون حق دست‌رسی به معلومات، قانون منع خشونت علیه زنان و ...این‌روزها در شان وکیل صاحبان نیست، چون که، انتخابِ زعیم آینده‌ی افغانستان  و جمع کردن یک مقدار پول برای کمپاین‌های انتخابات آینده‌ی پارلمانی، از دورِ دسترخوان‌ه

یا مرگ یا آزادی!

تصویر
مختار وفایی تکه‌های از خاطراتِ نادرعلی‌پویا، مرد آهنین سازمان آزادی‌بخش مردم افغانستان، و یارانش را خواندم. واژه‌های این خاطرات پٌر است از حسرت آزادی... انسان‌های که فکر می‌کردند رسالت آمدن و بودن شان در این دنیا، رفتن در جاده‌ی آزادی و انسانیت است... نادر علی‌پویا، سربازان اشغال‌گر روس را "سرخ"های سیاه می‌دانست و شعار نشریه‌ی «ندای آزادی» که از سوی سازمان آنان منتشر می‌شد: «یا مرگ، یا آزادی» بود... مردانگی، وفا به تعهد و پایداری در مقابل وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها در زندان جنایت‌کاران خلق و پرچم، علاقه‌ و آشنایی شدید به ادبیات و سرزمین اش، از ویژگی‌های شهید پویا بود... او در سال‌های 1340، در دوران تحصیل اش، دیوان حافظ و سعدی را می‌خواند. علاوه بر آن ، آثار صادق هدایت، چوبک، جمال‌زاده ، علی‌دشتی، تولستوی، داستایوفسکی، چخوف، بالزاک، دیکنز، جک لندن و ... را مطالعه می‌کرد... مردانگی و شجاعت پویا از در جوابی که به مستنطق اش در زندان مزدوران روسی می‌نویسد آشکار است: "سرنوشتِ من به ترتیبی بوده که عضو سازمان آزادی بخش مردم افغانستان شوم. برای مردی در موقعیتِ من شرم

فاجعه‌یی پس از یاوه‌گویی وزیر دفاع!

تصویر
چند روز قبل بسم‌الله محمدی وزیر دفاع که با توپ و تانک به ولسوالی وردوج بدخشان رفته بود، ادعا داشت که نیروهای امنیتی افغان، طی عملیات‌هایی مستقلانه، این ولسوالی را از وجود طالبان پاک‌سازی کرده است . اما اند کی نگذشت که نیروهای طالبان در یک کمین، 27 تن از نیروهای پولیس را که بیشتر آنان جوانان تازه پیوسته به صفوف پولیس بودند کشتند و چندین تن دیگر را زخمی و اسیر نموده که بعداً همه‌یی آنان را از پٌشت به گلوله بستند ... در میان این سرباران کشته شده، پسرجوانی بنام «حسن» از قریه‌ی ما بود که یک‌سال قبل پس از فراغت از مکتب برای یافتنِ لقمه‌یی نان به نیروهای پولیس پیوسته بود . ماه سنبله به پایان رسیده بود و خانواده‌یی حسن، چشم براه معاش ماهانه‌ی او بود، دیروز خبر تیرباران شدن حسن بدست طالبان به گوش مادر و پدرش رسید ... نمی‌دانم اتفاقاتِ ناگواری را که همه روزه در گوشه و کنارِ این سرزمین خون و خشم هستم، چگونه و به کدام زبان روایت کنم ... من واقعاً خسته ام، خسته ام، خسته ام، از این‌همه جنایت و فاجعه ... برادر بزرگ‌ترِ من نیز سرباز ارتش ملی است. مادرم، شب‌ها بدون استثنا او را بیاد م

اوج ابتذال رسانه‌یی در آشفته بازار رسانه‌های بلخ

تصویر
مختار وفایی هم اکنون، بیشتر از پنجاه رسانه‌ی چاپی در دفتر ثبت جواز رسانه‌های ریاست اطلاعات و فرهنگ بلخ، با نام‌های مختلف به عنوان هفته نامه، ماه‌نامه، روزنامه و گاه‌نامه به ثبت رسیده که از این میان چند نشریه‌ی محدود در این ولایت فعال و نیمه فعال اند. چند روز قبل، در میان جمعی از نسخه‌های نشریه‌های مختلف در روی یک میز، چشمم به اوراقی خورد که در بالای صفحه‌ی آن با خط درشت، نوشته بود:  « هفته نامه زند».  در نخست خرسند شدم، از این‌که یک نام جدید در جمع رسانه‌های چاپی بلخ پیوسته است، با میل و علاقه، آن‌را برداشتم و به صفحات آن چشم دوختم. در شرح نام این هفته نامه چنین نوشته شده بود: هفته نامه زند، موثق‌ترین، پایگاه خبری افغانستان و جهان. نام این هفته نامه که همان تخلص صاحب امیتاز آن است، فشرده‌ی شناسه‌ی آن چنین آمده است:  نام هفته نامه:  زند، صاحب‌امیتاز: نصیر احمد نقشبندی زند، پژوهشگر سیاسی: نصیر احمد نقشبندی زند، همکاران قلمی: ویس احمد نقشبندی زند، صفی‌الله نقشبندی زند...مهم‌ترین عنوان خبری در این «هفته‌نامه» چنین آمده بود:  رییس پایگاه خبری زند:  آیا پارلمان مرکز خیانت و فساد

گذار از سنت‌های جامعه برای رسیدن به هدف

تصویر
گزارش از مختار وفایی روایتی از زندگی و کار خانمی که برای اولین بار دوکان‌نداری را توسط زنان را در شهر مزارشریف رایج ساخت. رقیبه خانم 46 ساله‌ی است که از سی سال بدینسو مصروف بافت و فروش صنایع دستی است. او سی سال قبل در خانه، انواعی از صنایع دستی را برای تزیین خانه می‌دوخت که هشت سال قبل به تشویق ریاست امور زنان در یک نمایشگاه صنعتی در روز نوروز شرکت نمود. خانم رقیبه می‌گوید که سرمایه‌ی او در نخستین نمایشگاه صنعتی نوروز یک هزار افغانی بوده است و پس از آنکه کارهای دستی وی مورد استقبال گرم مردم و مهمانان این نمایشگاه قرار گرفت، باعث شد وی در این راه بیشتر زحمت بکشد. خانم رقیبه از هشت سال بدینسو صنایع دستی و تولیداتش را خودش در بازار به فروش می‌رساند و دوسال در فرودگاه مزارشریف در یک کانتین مصروف فروش تولیدات دستی اش بوده است که می‌گوید عاید این دو سال زحماتش وی را توانسته است خودکفا بسازد. خانم رقیبه در میان خانم‌های صنعت پیشه‌ی بلخ، نخستین خانمی است که صنایع دستی اش را در روی بازار خودش به فروش رسانده است. وی می‌گوید که برای نخستین بار رییس امور زنان بلخ از وی خواست تا جرا

پولاد علم‌دار های تقلبی در مزارشریف

تصویر
خلق را تقلیدشان بر باد داد  ای دو صد لعنت بر این تقلید باد (خداوندگار بلخ) نویسنده: مختار وفایی افغانستان کشوری است با باورها و عقاید دینی، مذهبی، عنعنوی و مردمی، که بسیاری از این باورها در مواردی زیادی به افراط دچار شده و همواره متزلزل بوده است. در این کشور همه چیز وارداتی است. از ملاهای مساجد که از مدارس پاکستان و ایران تربیه می‌شوند، تا لباس، کفش، قلم، کتابچه، کتاب، خوراک، پوشاک، کاغذ تشناب و دهن‌کجی‌های اجتماعی که آن‌را گاهی «فرهنگ اصیل» می‌نامیم. در کشوری که مردم آن به شدت تحت فشار فقر اقتصادی و فرهنگی قرار دارد، اربابان قدرت که سرمایه‌ی شان اکثراً از میله‌های تفنگ و خون فرزندان بیچارگان و ستم‌دیدگان این سرزمین نشات گرفته است، روز بروز چاق‌تر و قوی‌تر می‌شوند و در عین حال چهره‌های فقر و بیچارگی در میان طبقه‌ی مذدور و تهی‌دست روز بروز تاریک‌تر و خشن‌تر می‌شوند. وقتی به بیچارگی‌ها و نداشته‌‌های مردم این سرزمین نگاهی بیاندازیم، می‌توان فقر را در این کشور از چند زاویه‌ی مختلف با تراژیدی‌های وحشتناک به تماشا نشست. یکی از کشنده‌ترین انواع فقر، فقرفرهنگی است. اکثراً جوامعی

جامعه‌ی گوسفندی و حکومت گرگ‌ها

نویسنده: مختار وفایی حتماً این حرف برترانت راسل دانشمند و فیلسوف غرب را شنیده ایم که گفته است:«جامعه‌ی گوسفندی لایق حکومت گرگان است.» مثال زنده و واضح این حرف را می‌توان در فضای کنونی افغانستان به وضوح مشاهده کرد. این‌جا حکومت‌گران و قدرت‌مندان هر چند سخنرانی‌های شان را با واژه‌های: «دموکراسی، حقوق بشر، شرافت، آزادی، ترقی، سربلندی و ...» آرایش می‌کنند، اما می‌بینیم که سیاست غیر انسانی تعدادی از این سیاست‌مداران کشور، اوضاع را هر روز پیچیده‌تر و بحرانی‌تر می‌سازد. در این میان ملتی که هنوز از دود خمپاره‌های طالب و حکمتیار نفس راحت نکشیده بود، شاهد حضور ناگهانی سیاست‌های غلط جهانی و فریب‌های سیاست‌مداران کشور شد که سرنوشت آنان تاهنوز در کشتی نا کجا آباد بسوی یک مسیر مبهم در حرکت است. اکنون نزدیک به دوازده سال از عمر حکومت حامد کرزی می‌گذرد، اما هنوز مشخص نیست که کدام کشور دوست و کدام کشور دشمن افغانستان است؟! هنوز مشخص نیست که طالب کی است و چه می‌خواهد؟! هنوز مشخص نیست که رییس جمهور کشور نماینده‌ی ملت افغانستان است، یا نماینده‌ی سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای بیگانه؟! رییس جمهور کشور ا