پست‌ها

گِرهِ چالش‌ها، در گِرَو منافع شخصی

 مختار وفایی افغانستان، با پیش رو داشتن تحولات بزرگ و سرنوشت‌ساز، بارِ دیگر در مقطعِ حساس و تاریخی‌ِ قرار گرفته است که گذار از این مرحله، نیازمند اقتدار و حاکمیت قوی و اراده‌ی مستحکم ملی و سیاسی می‌باشد. ناامنی‌ها، فساد اداری، بی اعتمادی، بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر، اقتصاد ضعیف و مهاجرت‌های شهروندان ؛ از جمله هفت بحران چالش‌ساز است که استاد محقق آنان را به «هفت‌خوان رستم» تشبیه نموده است. حالا ما به روی‌کرد به این «هفت‌خوان رستم»، می‌خواهیم به بررسی چالش‌های دیگری بپردازیم که موجودیت آنان گذار از «هفت خوان رستم» را دشوارتر می‌سازد. اگر چالش‌های که آینده افغانستان را تهدید نموده و باعث می‌گردد سیاسیون و مردم افغانستان دچارِ سردرگمی و نگرانی گردد را بشماریم، به همین همین هفت بحران یادشده که جدی و فراگیر است خلاصه می‌شود؛ اما آنچه می‌تواند، راه رفتن و گذار از این هفت بحران خطرناک را آسان‌تر بسازد، اعتماد به آینده و زندگی در افغانستان، برای شهروندان این کشور است. این‌روزها شاهد هستیم که از علما، دانشجویان، فعالان مدنی، فعالان کارگری، آگاهان، نمایندگان مجلس و وزاری کابینه افغانس

از روز مره‌گی‌ها...

- سلام داکتر صاحب ! - والیکم، بگو بچیم ! - می‌بخشین داکتر صاحب، مختار وفایی استم روزنامه‌نگار ... - خوووب...بگو...می‌شنوم ... - غرض از مزاحمت این‌که، من گزارشی در مورد وضعیتِ شفاخانه‌های خصوصی و چگونگیِ‌ی فعالیت‌های آنان، می‌نویسم و در این رابطه خواستم، با شما به عنوان مسوول یکی از شفاخانه‌های خصوصی بین‌المللی صحبت کنم...اگر لطف نموده فرصتی فراهم کنید، من خدمت می‌رسم ... - خوووووبببب گفتی روزنامه‌نگار   استی ها؟ - بلی صایب روزنامه‌نگار استم ... - با کدام تلویزیون کار می‌کنی؟ - با تلویزیون کار نمی‌کنم، روزنامه‌نگار استم، با یک آژانس خبری و روزنامه‌های چاپی کار می‌کنم ... - خوووووب...بسیار خوب ... راستی شما که گزارش ما را نشر می‌کنین...باز...چه رقم اس...منظورم این‌که...باز یک چیزی...یعنی چه مقدار پول از ما میخایین ها؟ - .. نخیر جناب دکتر! من روزنامه‌نگارم و وظیفه ام تهیه‌ی گزارش است نه اعلانات بازرگانی که در بدلِ نشر آن از شما پول بگیرم. من فقط به صحبتِ شما نیاز دارم . - فامیدم، اما رفیقای تان د افتتاح شفاخانه ما که آمده بودند تا برِ شان پاکتِ پول توزیع نکدیم گزارش ما ره ن

لیسانسه‌ها، پس از فراغت کجا می‌روند؟

تصویر
مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد سالانه نزدیک به 3000 تن در بلخ، سند لیسانس بدست می‌آورند، و این آمار همه ساله در حال گسترش است. اما این لیسانسه‌ها که زمانی خیال رفتن به دانشگاه را هم‌چون آرمان‌شهری در ذهن داشتند، اکنون پس از پایان دورِ تحصیلی در مقطع لیسانس کجا می‌روند؟ این پرسش، مهم‌ترین و همگانی‌ترین مساله‌ی است که ذهنِ هر دانشجو و لیسانسه را، بیشتر از هر جایی دیگری در افغانستان می‌شوراند. پایان هر پاییز، همه ساله شاهد محافل پر زرق و برق دانشجویی در بهترین  و قیمتی‌ترین هوتل‌های شهر به مناسبت فراغت هزاران دانشجوی لیسانه هستیم، اما پایان و دو قدم آن‌طرف‌تر از این خوشی‌ها و محافل، اندوهِ عظیمی، جهانِ اکثریتِ جوانان را به رویاهای بیزاری و خستگی که بافتن کار، منبع درآمد و ادامه‌ی یک زندگی موفقانه و آبرومندانه است می‌کشاند. گسترش عرضه، کاهش تقاضا عرضه و تقاضا که در دنیای علم اقتصاد یک اصل برای ثبات و پیش‌ر‌فت تجارت است، تقریباً در همه موارد زندگی صدق می‌کند. اکنون که طی چند سال اخیر، تولید لیسانسه‌ها در کشور در حال گسترش است، باید منبعی برای تقاضا و جذب آنان نیز در ادارات دول

افغانستان و ترس‌های در عبور از 2014

تصویر
مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد سال 2014، با هیاهو، نگرانی‌ و تشویش‌های زیادی در افغانستان استقبال شد. 2013 که سالِ نسبتاً چالش‌زا و پر از دشواری‌ها، برای نظامیان، ملکی‌ها و دولت افغانستان بود، چند روز قبل، پایان یافت و قرن بیست و یک وارد چهارده سالگی اش شد. سال 2014 از چند لحاظ، برای افغانستان و مردم اش مهم و سرنوشت ساز است: -         برای اولین بار، قرار است، قدرت به شکل مسالمت آمیز، از یک شخص به شخصِ دیگری انتقال یابد. -         نظامیان افغانستان، قرار است، تعهد و مسوولیت تامین امنیت سراسرِ کشور را از نظامیان خارجی بگیرد. -         تحول و تغییرِ گسترده‌ی اقتصادی را با خروج نیروهای خارجی شاهد خواهیم بود. -         ترس از برگشتِ دوباره‌ی طالبان و شکل‌گیری‌ قدرت‌های محلی در حال گسترش است. -         ترس از ادامه‌ی کشت و قاچاق مواد مخدر، بطور گسترده‌تر از سال‌های قبل، بدلیل تقویت یافتن گروه‌های مافیایی و دهشت افگنی وجود دارد. -         ادامه‌ی تهدیدهای پاکستان و تقویت و حمایت طالبان توسط سازمان‌ها و کشورهای منطقه و ...از جمله ده‌ها موردی است

برادرانی که زندگی ملت را به بازی گرفته اند

تصویر
مختار وفایی - روزنامه‌نگارِ آزاد رهایی زندانیان خطرناک که سابقه‌ی دهشت افگنی و حضور در صفِ دهشت‌افگنان داشته اند، خبرِ تازه‌یی برای مردم افغانستان نیست. از آغاز حکومت کرزی، تا امروز هزاران دهشت افگن که اکثریت آنان توسط نیروهای داخلی و خارجی از صحنه‌های نبرد بازداشت شده بودند، به فرمان رییس جمهور کرزی از زندان آزاد و دوباره علیه نظام و ملت افغانستان تفنگ گرفته اند. علاقه‌مندی  جناب رییس جمهورکرزی به آزادی زندانیان از آنجا سرچشمه می‌گیرد که وی سال‌هاست داعیه و افتخارِ‌ برادری را با دهشت افگنان را سر می‌دهد و همواره آنان را برادران ناراضی خطاب می‌کند. بدون شک که رییس جمهور کرزی در این تصمیم اش که تاحال هزاران دهشت افگن را از زندان‌ها آزاد نموده است تنها نیست، گروه‌ها و افرادی دیگری در ارگ هستند که منافع شان را در آزادی دهشت افگنان و نا امنی مناطقِ مشخصِ افغانستان جستجو می‌کنند. موجودیت مهره‌های مورد حمایت کشورهای مداخله‌گر در ارگ و رقصیدن رییس جمهور کرزی به دٌهل آنان، عامل اصلی افزایش نا امنی‌ها در کشور و تقویت روز افزونِ قدرت طالبان و دهشت افگنان در شماری از مناطق کشور می‌با

کشورِ بی‌در و دروازه / هر کِه می‌تانه بتازه

شبکه‌های شیوخِ شیعه به حمایت سپاه پاسداران ایران، به شدت در بلخ فعالیت دارند و از میان طبقه‌ی فقیر و ده‌نشین، جوانان را بطور گروهی به نبرد سوریه می‌برند. هر چند زبانِ سرخ، سرِ سبز می‌دهد برباد، اما من به هیچ قیمتی در مقابلِ این جنایات که حتی چندین تن از بستگانم به تشویق این دوکانداران دین، اقدام کرده اند سوریه رفته و در صفِ جنگ‌جویان اسد سلاح بگیرند، خام وش نمی‌نشینم. خودفروشی، رذالت، مزدوری و خیانت به دین و مذهب، توسط شماری از شیوخ شیعه، طی سال‌های متمادی باعث گردیده است که این مردمان همواره در شعله‌ی سیاست‌های ایران بسوزد. نمی‌دانم، خاموشی رسانه‌ها، سازمان‌ها، نهادها و دست‌گاه‌های امنیتی - استخباراتی کشور را در مقابل این جنایت آشکار، می‌توان چه تفسیر کرد...

غمِ نان اگر بگذارد...

تصویر
در جوامعِ طبقاتی و بخصوص در جامعه‌ی افغانستان که نگاه‌ها، حرف‌ها و رفتارها انسانی نیست، توهین، تحقیر، بدبختی، سیه‌روزی، باید همیشه سهمِ طبقه‌ی فقیر و تهی‌دست، باشد. و جوانی که در دامن فقر زاده می‌شود باید همیشه آرزوهای ش را با خاک‌های جاده یک‌جا قورت دهد. وقتی در جامعه‌ای، مِلاک انسانیت، ثروت، قدرت و نزدیک بودن به دربار و بارگاه است، باید ایمان داشت که همه چیز به جز رذالت و بی‌شرفی از آن جامعه کوچ کرده است. دلم می‌گیرد، وقتی می‌بینم زنی با برقعِ گِل آلود، کودکی با نگاه‌ها و دست‌های معصوم و پیرمردی که از پشت عینک‌هایش به موجوداتِ شبیه انسان به شک می‌نگرد، برای لقمه‌ی نان، دست به کسانی دراز می‌کند که از کوچه‌ی انسانیت نگذشته اند... اِم‌روز توهین و رفتارِ حیوان‌گونه‌ی یک جوان‌ِ بازاری را در مقابل یک پیر مردِ گدا شاهد بودم...این واژه‌ها را فقط برای این‌که از بارِ اندوه آن تراژید خالی شوم نوشتم... عکاس: مختار وفایی

جنازه‌های جنگِ سوریه در مزارشریف

تصویر
مختار وفایی شعله‌های جنگِ سوریه، روز بروز، دامنه اش گسترده‌تر گردیده و این بحران دامنِ کشورهای شبیه افغانستان را نیز گرفته  و فضای سودجویی تروریستان، دهشت افگنان و فرصت طلبان، با شعله‌های این جنگ فراهم می‌گردد. جنگِ سوریه، از یک سو جنگِ داخلی خوانده می‌شود و از سوی دیگر، جنگ و زور آزمایی قدرت‌های جهان. امریکا و شماری از هم‌پیمانان اش بر سقوط حکومت سوریه و تجهیز نیروهای مخالف تاکید می‌کند، ایران و شماری از کشورهای دیگر بر پابرجایی و مشروعیت حکومت بشار اسد، تاکید می‌کند. جنگ دولت‌ها، تباهی ملت‌ها را ببار می‌آورد، جنگ سوریه، چندین ملت را در شعله‌هایش در می‌نوردد. افغانستان، یکی از کشورهای آسیب پذیری است که از شعله‌های آتش جنگ سوریه نیز بی نصیب نمانده است. تاحال گزارش‌های زیادی منبی به کشته شدن ده‌ها افغانستانی در دوسوی جنگ سوریه منتشر شده است. همین یک ماه قبل، ده تن از جوانان افغانستانی هنگام محافظت از از قبرِ  حضرت زینب دختر حضرت علی، در سوریه به قتل رسیدند. هم‌چنان یکی از ده‌ها موردِ دیگر، یکی هم جنازه‌ی دو جوانی بود که چندی قبل از سوریه به مزارشریف رسید و به خاک سپرده شد.

فرنگیس سوگند؛ از عاشقانه‌سرایی، تا مبارزات سیاسی

تصویر
  «جای مردان سیاسی بنشانیم درخت، تا هوا تازه شود.» این مقوله‌ی شعری، از سهراب سپهری، شاعر بزرگ ایران است که، هرازگاهی در محافل ادبی و شعری بیان می‌شود. از سیاسیون در ادبیات و شعر، اکثراً به عنوان حیله‌گران و سلطه‌گران نظام بشری نام‌برده شده و نوع دید شاعران به سیاست، بدبینانه و بیزاری از آن بوده است. فرنگیس سوگند؛ نامِ آشنایی در میان جوانان و بخصوص آنانی که با ادبیات، شعر، برنامه‌های مدنی و فرهنگی سرگرم اند، می‌باشد. هرچند فرنگیس سوگند، با چندین رسانه نیز همکاری دارد و در اکثریت برنامه‌های مدنی اشتراک می‌کند؛ اما در بلخ و فراتر از بلخ، نام اش بیشتر باشعر  و آفریده‌های ادبی رقم خورده است. فرنگیس، اکنون با تجربه‌ی سال‌ها کار در جامعه؛ وارد مبارزات سیاسی انتخاباتی شده و خودش را به عنوان یک فرد مستقل، در شورای ولایتی بلخ نامزد کرده است. فرنگیس سوگند تحصیلات ابتدایی اش را در مکتب سلطان رضیه در شهر مزار شریف به اتمام رساند و تا پیش از فراغت اش از مکتب، فعالیت‌های اجتماعی اش محدود بود در درون مکتب و در واقع به قول خودش گروهی از دختران فعالیت‌های فرهنگی و درون مکتبی داشتند. فر