پست‌ها

فرنگیس سوگند؛ از عاشقانه‌سرایی، تا مبارزات سیاسی

تصویر
  «جای مردان سیاسی بنشانیم درخت، تا هوا تازه شود.» این مقوله‌ی شعری، از سهراب سپهری، شاعر بزرگ ایران است که، هرازگاهی در محافل ادبی و شعری بیان می‌شود. از سیاسیون در ادبیات و شعر، اکثراً به عنوان حیله‌گران و سلطه‌گران نظام بشری نام‌برده شده و نوع دید شاعران به سیاست، بدبینانه و بیزاری از آن بوده است. فرنگیس سوگند؛ نامِ آشنایی در میان جوانان و بخصوص آنانی که با ادبیات، شعر، برنامه‌های مدنی و فرهنگی سرگرم اند، می‌باشد. هرچند فرنگیس سوگند، با چندین رسانه نیز همکاری دارد و در اکثریت برنامه‌های مدنی اشتراک می‌کند؛ اما در بلخ و فراتر از بلخ، نام اش بیشتر باشعر  و آفریده‌های ادبی رقم خورده است. فرنگیس، اکنون با تجربه‌ی سال‌ها کار در جامعه؛ وارد مبارزات سیاسی انتخاباتی شده و خودش را به عنوان یک فرد مستقل، در شورای ولایتی بلخ نامزد کرده است. فرنگیس سوگند تحصیلات ابتدایی اش را در مکتب سلطان رضیه در شهر مزار شریف به اتمام رساند و تا پیش از فراغت اش از مکتب، فعالیت‌های اجتماعی اش محدود بود در درون مکتب و در واقع به قول خودش گروهی از دختران فعالیت‌های فرهنگی و درون مکتبی داشتند. فر

بینی، گوش‌ها، لب‌ها و زبان ستاره را برید!

تصویر
این همه گوش‌ها، بینی‌ها و لب‌های ستاره‌ها و سحرگل‌های سرزمین ام، به جرمِ زن بودن و مقدس بودن بریده شد؛ اما هیچ ندیدیم که گوش و بینی یکی از فتوا فروشان که بزرگ‌ترین خیانت‌ها و جفاها در حق مردم و دین، در زیر لحاف آنان پی‌ریزی می‌شود، بریده شد ه باشد... من به زن، ایمان، باور، احترام، اعتقاد دارم و به این موجود مقدس، عشق می‌وزم، منظورم از عشق، شهوت و دیوانگی نیست... من از این موجودِ مقدس، جز صفا، صمیمیت، فداکاری، عشق، پاکی، بزرگی،زندگی، لبخند، امید و بخشش، چیزی دیگری ندیده ام.... اکثریتِ این‌ها که از ویژگی‌های خداوند است را در وجودِ مادرم، خواهرم و تمامِ زنان جهان دیده ام... من زن را یک موجود مقدس، پرستیدنی و پاک می‌دانم. این ستاره‌ها و فرشته‌ها، در سرزمین من، در این جنگل تاریک، که رد پای انسانیت در آن دیده نمی‌شود، بَطرزِ وحشت‌ناکی غریب، تنها و بی‌کس مانده است...انگار، زن، این موجود مقدس، اشتباهی در این جغرافیا، خلق شده است... ما جانوران (مردان)، زن را اسبابِ شهوت‌رانی مان پنداشته و نا انسانی‌ترین جفاها را در حق، انسانی‌ترین و آسمانی‌ترین موجود زمینی، روا داشته ایم...

نگرانی فعالان زن در ولایات شمال و شمال‌شرق از؛

اخلال روند انتخابات، توسط زورمندان و تفنگداران غیر مسوول   مختار وفایی شماری از فعالان زن در ولایات شمال و شمالشرق افغانستان، با ابراز نگرانی از تهدیدهای امنیتی و اخلال روند انتخابات توسط تفنگداران غیر مسوول، از نیروهای امنیتی و مسوولان کشور خواهان تامین امنیت جانِ زنان رای دهنده و رای گیرنده در انتخابات شدند. نزدیک به چهل تن از زنان ولایاتِ بلخ، سرپل، جوزجان، سمنگان، پروان، فاریاب، تخار، کندز، کاپیسا، بدخشان و بغلان، طی یک کنفرانس مطبوعاتی تحت نام (رای زنان سرنوشت ساز است)، نگرانی های شان را از چالش های امنیتی در مورد انتخابات بیان داشتند. خانم ملالی عثمانی رییس موسسه معاونت دفاع از حقوق زنان، می گوید: ما به شدت نگرانِ حضورِ کم رنگ زنانِ ولایت شمال در انتخابات هستیم، و مردسالاری، زورگویی، نا امنی از بزرگترین موانعِ آن میدانی‌م. در همین حال خانم عزیزه ناصری، فعال حقوق زن در ولایت تخار نیز نخستین حرف اش در مورد انتخابات، تهدیدهای است که علیه خانم ها در ولایت شمال و بخصوص زادگاه وی تخار وجود دارد. خانم ناصری می گوید که در ولایت تخار، ضمن اینکه عنعنات و باورهای سنتی مردم مان

گسترش نا امنی و حضور گسترده‌ی زنان در اخذ کارت رای دهی

مختار وفایی ولایت شمالی سرپل، از ولایات کوهستانی و نا امن شمال محسوب می شود، این ولایت، سال های زیادی است که دستخوش نا امنی های دوامدار گردیده و هم اکنون راه های مواصلاتی آن به ولایت بلخ، از طرف شب نا امن  و در اکثر اوقات بروی ترافیک بسته است. در حالی که از افزایش نا امنی و تقویت گروه طالبان در این ولایت سخن زده می شود، مسوولان محلی کمیسیون مستقل انتخابات در این ولایت، از حضور گسترده ی مردم و بخصوص زنان در اخذ کارت های رای دهی خبر می دهند. به اساس گفته های مسوول کمسیون مستقل انتخابات در سرپل، روند ثبت نام رای دهنده گان در ولایت سرپل به خوبی پیش می رود. این مسووولان از حضور پر رنگ زنان در پروسه ثبت نام رای دهنده گان اظهار خرسندی می کنند . عبدالرحمان فرید رییس کمیسیون مستقل انتخابات در ولایت سرپل می گوید: 45 درصد شرکت کنندگان انتخابات در ولایت سرپل زنان هستند که کارت های رای دهی اخذ کرده و آماده اشتراک در انتخابات می باشند . نگرانی از حضور کمرنگ زنان در انتخابات، از یگانه چالش های احتمالی است که در اکثریت محافل سیاسی مورد بحث قرار می گیرد، در همین حال، چالش های امنیتی در برخی

...بسوی تفاهم و هم‌گرایی منطقه‌یی

تصویر
قربانی‌ِ اصلی بحران‌های کنونی کشورهای منطقه، ملت‌های این کشورها می‌باشند؛ ملت‌ها باید برای رسیدن به تفاهم و درک هَمَگانی، دولت‌های شان را وادار به هم‌گرایی منطقه‌ای نموده و دامنِ گسترده‌ی واگرایی را از میان شان بر چینند. رسانه‌ها، نیاز اساسی بسیج ملت‌ها، برای فشار وارد کردن بر دولت‌های شان، برای حاضر شدن به تفاهم و هم‌گرایی منطقوی، می‌باشند. رسانه‌ها، باید نقاط مش ترک، دردهای مشترک، منافع مشترک و تجربه‌های مثبت هم‌گرایی‌های منطقه‌ای در جهان را، در نشراتِ شان برجسته ساخته و ذهنیت‌ها را بسوی رفتن به هم‌گرایی آماده سازند. تجربه ثابت کرده است که، کارِ جمعی، مداوم، هدف‌مند و منسجم رسانه‌یی در کشورهای منطقه، نخستین و مهم‌ترین اقدام، برای تفاهم و هم‌گرایی منطقه‌یی می‌باشد. امیدوارم در پاکستان، چشم تیزبین آی.اس.آی، به رسانه‌های آن کشور اجازه‌ی پرداختن به این مساله‌ی مهم و حیاتی را بدهد، هم‌چنان به امید این‌که، کشورهای تاجیکستان، ایران، افغانستان و سایرِ کشورهای منطقه نیز، در این راستا تلاش نموده و درب گفت‌وگو بر سرِ تفاهم و هم‌گرایی را باز کنند. عکس: جریانِ کنفرانس دو رو

نیاز به آغازِ هم‌گرایی و تفاهم میان کشورهای منطقه

تصویر
تفاهم و هم‌گرایی منطقه‌ای، نیازِ اساسی نجات کشورهای منطقه از بحران‌های کنونی است. چالش‌های را که مانعِ رسیدنِ کشورهای منطقه به هم‌گرایی و تفاهم منطقوی می‌شوند، می‌توان در چند نکته خلاصه کرد : 1- عدم موجودیت چارچوب حقوقی مشخص، در حوزه کشورهای منطقه. 2- حاکمیت نظام‌های پسا استعماری در این کشورها. مثلاً در افغانستان و پاکستان نظام مختلطِ نیمه لیبرال حاکم است، در ایران نظام ایدیولوژیک و آخندی و در تاجیکستان و ازبکستان، نظام‌های که ویژگی‌های زیادی توتالیتاریزم را باخود دارند...تعدد و متناقض بودن نظام‌های حاکم در کشورهای منطقه مانعِ بزرگی در راه تفاهم و هم‌گرایی منطقوی میان این کشورها است. 3- گسترش افراطیت در منطقه، از خطرناک‌ترین و کشنده‌ترین ابزارهای مانعِ هم‌گرایی و تفاهم منطقوی است که در صورت تبدیل شدن افراطیت به فرهنگ، راه هم‌گرایی و تفاهم، دشوارتر خواهد شد... در این چنین وضعیتی، عدم تعهد منطقوی و نبود چارچوب حقوقی میان کشورهای منطقه باعث شده است که حقوق طبیعی کشورهای منطقه، توسط هم‌دیگر همواره طی سال‌های متمادی تهدید شود. در این میان، ملت‌ها است که باید دولت‌های شان را با استفاده از

شمشیرکشی فاشیسم علیه قرآن و قانون

تصویر
مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد سر و کله اش را هرازگاهی در رسانه‌ها به عنوان کارشناس مسایل نظامی و سیاسی دیده بودم؛ اما از بغض و کینه‌ی فاشیستی که در دل داشت، نمی‌دانستم. این را هم باورم نمی‌شد که در قرن بیست و یک، انسان‌های وجود دارند که می‌خواهند سکه‌ای انسان بودن و انسانیت را  فقط بنام قبلیه‌ی مشخصی ضرب بزنند. این آدم‌ها نمونه‌های زنده و خوبی از تعصبی که در قرون وسطی و حکومت‌های هیتلر، موسولینی و استالن جریان داشت می‌باشند. این‌ یک باور همگانی است که بخشِ عظیمی از بدبختی‌ها و ویرانی‌های افغانستان، سالیانِ درازی است که از میله‌ی تفنگ نفاق و برتری‌خواهی قومی آب خورده است. از چندی بدینسو، گروه‌های فاشیستی به تحریک شماری از حلقات و سازمان‌های استخباراتی که از آب گِل آلود ماهی می‌گیرند، ادعای را مبنی بر، برتری‌خواهی و تمامیت‌خواهی از آدرس پشتونیزم مطرح کرده است. متاسفانه این بحث تاحدی دامن‌گیر شده است که از گروه‌های فکری و روشنگری افغانستان گرفته، تا بالاترین نهاد قانون‌گذاری(پارلمان)، شکارِ این معامله‌ی ننگین شده و بزرگترین دغدغه و بحث مورد اهمیت شان، مساله‌ی زبان، ملیت،

رد پای ترکمنستان در نا آرامی‌های فاریاب

تصویر
مختار وفایی به اساس گفته‌های منابع موثق، نا آرامی‌ها در ولایت فاریاب ریشه در مداخلات ترکمنستان، و توقف شدن کارِ ساخت‌و‌ساز شاهراه حلقوی این ولایت دارد که از مسیر ولسوالی‌های المار و قیصار می‌گذرد.  به گزارش خبرگزاری رشد؛ کار بازسازی شاهراه حلقوی که ولایات شمال را به هرات وصل می‌کند از چندین سال بدینسو به دلیل مداخلات ترکمنستان نیمه‌کاره باقی مانده است.  کارساخت و ساز این سرک تاحال چندین بار توسط شرکت‌های مختلف سرک‌سازی دست به دست گردیده که اولین بار یک شرکت چینایی و سپس شرکت هندوستانی و فعلاً یک شرکت افغانستانی، ساخت و ساز آن را به عهده دارد. این شاهراه حلقوی از میمنه، قیصار و المار می‌گذرد و به شیندند هرات می‌رسد.  ترکمنستان از طریق بندر آقینه، که اموال وارداتی اروپا را از طریق این بندر وارد افغانستان می‌کند، پول‌های هنگفتی را نصیب می‌شود.  در صورت فعال شدن شاهراه حلقوی که شمال را به ولایات هرات که هم‌مرز با ایران است وصل می‌کند، بندر آقینه و ترکمنستان اهمیت فعلی اش را در مسیر تجارت از دست می‌دهد.  منابع می‌گویند که ترکمسنتان در تقویت طالبان محلی و جنگجویان تحریک اسلام

شمال و احیای روح جاهلیت

تصویر
مختار وفایی -روزنامه‌نگارِ آزاد نسیمِ نا آرامی، خشونت، کٌشتار و جهالت، روحِ شمال که بلخ، در محوریتِ آن، از امنیت و نام و نشانِ نسبتاً خوبی برخوردار است را، از مدت‌ها، بسوی فجایع و خشونت‌های سازماندهی شده و نا امنی‌های دوامدار و کنترل شده سوق می‌دهد. هر چند در یک نگاه کلی، بمب نا آرامی‌های سال‌های اخیر در شمال، از فرود آمدن شبانه‌ی چرخ‌بال‌های ناشناس در این ولایات که حامل طالبان و افراد دهشت افگن بود، کاشته شد؛ اما این ماجرا که درستی و نادرستی آن، فقط به یک ادعای رییس جمهور کرزی خلاصه شد، بهانه و زمینه‌ای برای تداوم و گسترش نا آرامی در این مناطق بود. مختار وفایی، روزنامه‌نگار در شمال افغانستان در چند دهه‌ی اخیر، شمال کانونِ جنگ‌های مذهبی، حزبی، گروهی، سمتی و زبانی بوده است، تنورِ این جنگ‌ها تاحدی گرم بود که جنرالان جهادی و لشکرداران قومی هر کدام از آدرس دین، مذهب و حقانیت بر هم‌دیگر می‌تاختند؛ طوری که جنگ‌های خونین قومی و حزبی یک‌دهه قبل، میان جنرال دوستم، رهبرِ ترکتباران و عطامحمدنور  فرمانده سرشناس تاجیک‌تبار از حزب جمعیت، جانِ حد اقل 2000 تن را گرفته است.  شمال پس از سقوط

شهری، در یک قدمی آشوب

تصویر
مختار وفایی پس از تیرباران شدنِ شش از تن از کارمندان افغان یک موسسه فرانسوی در فاریاب، نمایندگان این ولایت در مجلس و هزاران تن از باشندگان آن، خواهانِ برکناری مسوولان کلیدی از جمله، والی، فرمانده امنیه و رییس امنیت ملی این ولایت شده اند. محمدالله بتاش، والی، نبی جان ملاخیل فرمانده امنیه و جنرال نجیب الله رییس امنیت ملی از جمله مهم‌ترین اشخاص کلیدی در ولایت فاریاب هستند که به باورِ برخی از وکلای مردم فاریاب در مجلس نمایندگان، بی‌کفایتی و عدم آشنایی آنان با محیط جغرافیایی و مردمی آن ولایت، باعث گسترش روز افزونِ نا امنی و قتل‌های زنجیره‌ای بزرگان قومی در آن ولایت شده است. دکتر نقیب الله فایق رییس کمیسیون صحت و ورزش مجلس نمایندگان و نماینده مردم فاریاب در این مجلس، در گفت‌وگویی ویژه‌ای با وب‌سایت هویدا، گفت: افرادی که در پست‌های مهم و کلیدی ولایت فاریاب گماشته شده اند، همه از ولایت‌های دیگر هستند و هیچ کدامِ شان با اوضاع جغرافیایی و اجتماعی آن ولایت آشنایی ندارند. به باورِ آقای فایق، گماریدن این اشخاص در پست‌های کلیدی ولایت فاریاب، از سوی حکومتِ مرکزی به اساس سلیقه‌های شخصی

غربتِ هنرِ نقاشی و رویاهای یک نقاش

تصویر
مختار وفایی دختری با آرزوهای بزرگ، رویاهای شیرین، فردای روشن و آینده‌ای مطمین، جاده‌های شهر را از خانه تا مکتب، از مکتب تا کورس و برعکس همه روزه قدم می‌زند. او گام‌هایش را بدونِ وقفه بر می‌دارد و باور دارد که گام‌های کوچک‌اش روزی سرزمین‌های بزرگ آرزوهایش را فتح می‌کند و شاهدِ ثمر زحمات و گام‌های استوارِ این روزهایش می‌باشد. فقر، بیکاری و مشکلات اجتماعی یگانه دیواری است که مانع رسیدن، بسیاری از فرزندان این سرزمین به آرزوهای شان می‌شود، تعدادی به دلیل نداشتن امکانات مالی از نشستن به چوکی مکتب و گوش دادن به حرف‌های امیدبخش معلم محروم می‌شوند و تعدادی هم به دلیل جزمیت‌های موجود در جامعه‌ی واپس‌گرای افغانستان که متاسفانه دیدگاه‌های مردسالارانه‌ و بدور از فرهنگ انسانیت، زنان را به حاشیه رانده و «جنس دوم» می‌دانند. با همه‌ی نابسامانی‌ها؛ هستند پدرانِ این سرزمین که شجاعانِ شبیه رابعه، سودابه و بی‌بی مهرو را به دنیا بخشیده اند؛ از بلخ، هرازگاهی به عنوان جایگاه و خواست‌گاهِ این شجاعان نام‌برده شده است. در واقع، در وضعیت و جوِ فرهنگی حاکم بر افغانستان، تنها نسلِ شجاعان است که می‌توانند،

روز دانشجو گرامی‌باد!

روز دانشجو، به تمامِ آنانی که دنبال کسب خرد و دانش اند مبارک باد! دانشجویی دوره‌ای است که فکر، زندگی، اندیشه و خردِ انسان باید دگرگون شود، متاسفانه در افغانستان و بخصوص در دانشگاه‌های دولتی، به نسبت فرسوده‌گی فکرها و آلوده‌گی نظام تدریسی، تعدادِ انگشت‌شماری آن‌هم، با تلاش‌ها و مطالعاتِ بیرونی، توانسته اند حد اقل در خودشان دگرگونی‌های فکری بوجود بیاورند. عواملِ زیادی بحیث بازدارنده‌ی رشد فکری و خِرد‌ورزی در میان دانشجویان افغانستان تاثیرگذار بوده است، از این میان، حاکمیت ارواح گذشتگان بر فکر و ذهنیتِ ام‌روز جوانان، آنان را از به پیش رفتن مانع شده و باعث ثبات فکرهای کهنه و فرسوده گردیده است. برای تحولِ فکر و اندیشه، باید با فکرها و اندیشه‌های کهنه خداحافظی کرده و « طرح نو در اندازیم»! و این حرف دکتر شریعتی: اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می‌زدم!

نیاز به اراده جمعی برای حضور میلیونی در انتخابات

تصویر
مختار وفایی / سردبیر وب‌سایت هویدا برای نخستین بار قرار است در افغانستان، قدرت به شیوه‌ی مسالمت آمیز، مشروع و قانونی از شخصی به شخصِ دیگر منتقل شود. تاریخ افغانستان است مملو است از شیوه‌های گوناگون و خونین گردش قدرت‌ میان زمام‌داران این کشور. معمولاً پادشاهان و حاکمان در تاریخ افغانستان، با نابود کردن تیم حاکم، قدرت را در دست گرفته اند که اکثریت این قدرت‌ها فرجام خونینی را در پی داشته اند. حالا که یک‌دهه از حضور جامعه جهانی و روی کار آمدن دموکراسی نوپا در افغانستان می‌گذرد، قرار است در بهار سال آینده قدرت از رییس جمهور کرزی به شخص دیگری که توسط رای مستقیم مردم انتخاب می‌گردد انتقال یابد. هرچند تهدیدهای برای برگزار نشدن،  عدم شفافیت و تقلبات گسترده برای انتخابات آینده پیش بینی می‌شود، اما در نهایت در صورت برگزاری انتخابات، مردم مسوولیت دارند تا در پای صندوق‌های رای رفته و رییس جمهور آینده‌ی کشور شان را انتخاب نمایند. تهدیدهای که ناشی از خروج نیروهای خارجی از کشور می‌شود، تهدیدهای که گفته می‌شود سال 2014 سال طاقت‌فرسا و دشوار برای مردم افغانستان خواهد بود، همه وابستگی به انتخ