پست‌ها

از روز مره‌گی‌ها...

- سلام داکتر صاحب ! - والیکم، بگو بچیم ! - می‌بخشین داکتر صاحب، مختار وفایی استم روزنامه‌نگار ... - خوووب...بگو...می‌شنوم ... - غرض از مزاحمت این‌که، من گزارشی در مورد وضعیتِ شفاخانه‌های خصوصی و چگونگیِ‌ی فعالیت‌های آنان، می‌نویسم و در این رابطه خواستم، با شما به عنوان مسوول یکی از شفاخانه‌های خصوصی بین‌المللی صحبت کنم...اگر لطف نموده فرصتی فراهم کنید، من خدمت می‌رسم ... - خوووووبببب گفتی روزنامه‌نگار   استی ها؟ - بلی صایب روزنامه‌نگار استم ... - با کدام تلویزیون کار می‌کنی؟ - با تلویزیون کار نمی‌کنم، روزنامه‌نگار استم، با یک آژانس خبری و روزنامه‌های چاپی کار می‌کنم ... - خوووووب...بسیار خوب ... راستی شما که گزارش ما را نشر می‌کنین...باز...چه رقم اس...منظورم این‌که...باز یک چیزی...یعنی چه مقدار پول از ما میخایین ها؟ - .. نخیر جناب دکتر! من روزنامه‌نگارم و وظیفه ام تهیه‌ی گزارش است نه اعلانات بازرگانی که در بدلِ نشر آن از شما پول بگیرم. من فقط به صحبتِ شما نیاز دارم . - فامیدم، اما رفیقای تان د افتتاح شفاخانه ما که آمده بودند تا برِ شان پاکتِ پول توزیع نکدیم گزارش ما ره ن

لیسانسه‌ها، پس از فراغت کجا می‌روند؟

تصویر
مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد سالانه نزدیک به 3000 تن در بلخ، سند لیسانس بدست می‌آورند، و این آمار همه ساله در حال گسترش است. اما این لیسانسه‌ها که زمانی خیال رفتن به دانشگاه را هم‌چون آرمان‌شهری در ذهن داشتند، اکنون پس از پایان دورِ تحصیلی در مقطع لیسانس کجا می‌روند؟ این پرسش، مهم‌ترین و همگانی‌ترین مساله‌ی است که ذهنِ هر دانشجو و لیسانسه را، بیشتر از هر جایی دیگری در افغانستان می‌شوراند. پایان هر پاییز، همه ساله شاهد محافل پر زرق و برق دانشجویی در بهترین  و قیمتی‌ترین هوتل‌های شهر به مناسبت فراغت هزاران دانشجوی لیسانه هستیم، اما پایان و دو قدم آن‌طرف‌تر از این خوشی‌ها و محافل، اندوهِ عظیمی، جهانِ اکثریتِ جوانان را به رویاهای بیزاری و خستگی که بافتن کار، منبع درآمد و ادامه‌ی یک زندگی موفقانه و آبرومندانه است می‌کشاند. گسترش عرضه، کاهش تقاضا عرضه و تقاضا که در دنیای علم اقتصاد یک اصل برای ثبات و پیش‌ر‌فت تجارت است، تقریباً در همه موارد زندگی صدق می‌کند. اکنون که طی چند سال اخیر، تولید لیسانسه‌ها در کشور در حال گسترش است، باید منبعی برای تقاضا و جذب آنان نیز در ادارات دول

افغانستان و ترس‌های در عبور از 2014

تصویر
مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد سال 2014، با هیاهو، نگرانی‌ و تشویش‌های زیادی در افغانستان استقبال شد. 2013 که سالِ نسبتاً چالش‌زا و پر از دشواری‌ها، برای نظامیان، ملکی‌ها و دولت افغانستان بود، چند روز قبل، پایان یافت و قرن بیست و یک وارد چهارده سالگی اش شد. سال 2014 از چند لحاظ، برای افغانستان و مردم اش مهم و سرنوشت ساز است: -         برای اولین بار، قرار است، قدرت به شکل مسالمت آمیز، از یک شخص به شخصِ دیگری انتقال یابد. -         نظامیان افغانستان، قرار است، تعهد و مسوولیت تامین امنیت سراسرِ کشور را از نظامیان خارجی بگیرد. -         تحول و تغییرِ گسترده‌ی اقتصادی را با خروج نیروهای خارجی شاهد خواهیم بود. -         ترس از برگشتِ دوباره‌ی طالبان و شکل‌گیری‌ قدرت‌های محلی در حال گسترش است. -         ترس از ادامه‌ی کشت و قاچاق مواد مخدر، بطور گسترده‌تر از سال‌های قبل، بدلیل تقویت یافتن گروه‌های مافیایی و دهشت افگنی وجود دارد. -         ادامه‌ی تهدیدهای پاکستان و تقویت و حمایت طالبان توسط سازمان‌ها و کشورهای منطقه و ...از جمله ده‌ها موردی است

برادرانی که زندگی ملت را به بازی گرفته اند

تصویر
مختار وفایی - روزنامه‌نگارِ آزاد رهایی زندانیان خطرناک که سابقه‌ی دهشت افگنی و حضور در صفِ دهشت‌افگنان داشته اند، خبرِ تازه‌یی برای مردم افغانستان نیست. از آغاز حکومت کرزی، تا امروز هزاران دهشت افگن که اکثریت آنان توسط نیروهای داخلی و خارجی از صحنه‌های نبرد بازداشت شده بودند، به فرمان رییس جمهور کرزی از زندان آزاد و دوباره علیه نظام و ملت افغانستان تفنگ گرفته اند. علاقه‌مندی  جناب رییس جمهورکرزی به آزادی زندانیان از آنجا سرچشمه می‌گیرد که وی سال‌هاست داعیه و افتخارِ‌ برادری را با دهشت افگنان را سر می‌دهد و همواره آنان را برادران ناراضی خطاب می‌کند. بدون شک که رییس جمهور کرزی در این تصمیم اش که تاحال هزاران دهشت افگن را از زندان‌ها آزاد نموده است تنها نیست، گروه‌ها و افرادی دیگری در ارگ هستند که منافع شان را در آزادی دهشت افگنان و نا امنی مناطقِ مشخصِ افغانستان جستجو می‌کنند. موجودیت مهره‌های مورد حمایت کشورهای مداخله‌گر در ارگ و رقصیدن رییس جمهور کرزی به دٌهل آنان، عامل اصلی افزایش نا امنی‌ها در کشور و تقویت روز افزونِ قدرت طالبان و دهشت افگنان در شماری از مناطق کشور می‌با

کشورِ بی‌در و دروازه / هر کِه می‌تانه بتازه

شبکه‌های شیوخِ شیعه به حمایت سپاه پاسداران ایران، به شدت در بلخ فعالیت دارند و از میان طبقه‌ی فقیر و ده‌نشین، جوانان را بطور گروهی به نبرد سوریه می‌برند. هر چند زبانِ سرخ، سرِ سبز می‌دهد برباد، اما من به هیچ قیمتی در مقابلِ این جنایات که حتی چندین تن از بستگانم به تشویق این دوکانداران دین، اقدام کرده اند سوریه رفته و در صفِ جنگ‌جویان اسد سلاح بگیرند، خام وش نمی‌نشینم. خودفروشی، رذالت، مزدوری و خیانت به دین و مذهب، توسط شماری از شیوخ شیعه، طی سال‌های متمادی باعث گردیده است که این مردمان همواره در شعله‌ی سیاست‌های ایران بسوزد. نمی‌دانم، خاموشی رسانه‌ها، سازمان‌ها، نهادها و دست‌گاه‌های امنیتی - استخباراتی کشور را در مقابل این جنایت آشکار، می‌توان چه تفسیر کرد...

غمِ نان اگر بگذارد...

تصویر
در جوامعِ طبقاتی و بخصوص در جامعه‌ی افغانستان که نگاه‌ها، حرف‌ها و رفتارها انسانی نیست، توهین، تحقیر، بدبختی، سیه‌روزی، باید همیشه سهمِ طبقه‌ی فقیر و تهی‌دست، باشد. و جوانی که در دامن فقر زاده می‌شود باید همیشه آرزوهای ش را با خاک‌های جاده یک‌جا قورت دهد. وقتی در جامعه‌ای، مِلاک انسانیت، ثروت، قدرت و نزدیک بودن به دربار و بارگاه است، باید ایمان داشت که همه چیز به جز رذالت و بی‌شرفی از آن جامعه کوچ کرده است. دلم می‌گیرد، وقتی می‌بینم زنی با برقعِ گِل آلود، کودکی با نگاه‌ها و دست‌های معصوم و پیرمردی که از پشت عینک‌هایش به موجوداتِ شبیه انسان به شک می‌نگرد، برای لقمه‌ی نان، دست به کسانی دراز می‌کند که از کوچه‌ی انسانیت نگذشته اند... اِم‌روز توهین و رفتارِ حیوان‌گونه‌ی یک جوان‌ِ بازاری را در مقابل یک پیر مردِ گدا شاهد بودم...این واژه‌ها را فقط برای این‌که از بارِ اندوه آن تراژید خالی شوم نوشتم... عکاس: مختار وفایی

جنازه‌های جنگِ سوریه در مزارشریف

تصویر
مختار وفایی شعله‌های جنگِ سوریه، روز بروز، دامنه اش گسترده‌تر گردیده و این بحران دامنِ کشورهای شبیه افغانستان را نیز گرفته  و فضای سودجویی تروریستان، دهشت افگنان و فرصت طلبان، با شعله‌های این جنگ فراهم می‌گردد. جنگِ سوریه، از یک سو جنگِ داخلی خوانده می‌شود و از سوی دیگر، جنگ و زور آزمایی قدرت‌های جهان. امریکا و شماری از هم‌پیمانان اش بر سقوط حکومت سوریه و تجهیز نیروهای مخالف تاکید می‌کند، ایران و شماری از کشورهای دیگر بر پابرجایی و مشروعیت حکومت بشار اسد، تاکید می‌کند. جنگ دولت‌ها، تباهی ملت‌ها را ببار می‌آورد، جنگ سوریه، چندین ملت را در شعله‌هایش در می‌نوردد. افغانستان، یکی از کشورهای آسیب پذیری است که از شعله‌های آتش جنگ سوریه نیز بی نصیب نمانده است. تاحال گزارش‌های زیادی منبی به کشته شدن ده‌ها افغانستانی در دوسوی جنگ سوریه منتشر شده است. همین یک ماه قبل، ده تن از جوانان افغانستانی هنگام محافظت از از قبرِ  حضرت زینب دختر حضرت علی، در سوریه به قتل رسیدند. هم‌چنان یکی از ده‌ها موردِ دیگر، یکی هم جنازه‌ی دو جوانی بود که چندی قبل از سوریه به مزارشریف رسید و به خاک سپرده شد.

فرنگیس سوگند؛ از عاشقانه‌سرایی، تا مبارزات سیاسی

تصویر
  «جای مردان سیاسی بنشانیم درخت، تا هوا تازه شود.» این مقوله‌ی شعری، از سهراب سپهری، شاعر بزرگ ایران است که، هرازگاهی در محافل ادبی و شعری بیان می‌شود. از سیاسیون در ادبیات و شعر، اکثراً به عنوان حیله‌گران و سلطه‌گران نظام بشری نام‌برده شده و نوع دید شاعران به سیاست، بدبینانه و بیزاری از آن بوده است. فرنگیس سوگند؛ نامِ آشنایی در میان جوانان و بخصوص آنانی که با ادبیات، شعر، برنامه‌های مدنی و فرهنگی سرگرم اند، می‌باشد. هرچند فرنگیس سوگند، با چندین رسانه نیز همکاری دارد و در اکثریت برنامه‌های مدنی اشتراک می‌کند؛ اما در بلخ و فراتر از بلخ، نام اش بیشتر باشعر  و آفریده‌های ادبی رقم خورده است. فرنگیس، اکنون با تجربه‌ی سال‌ها کار در جامعه؛ وارد مبارزات سیاسی انتخاباتی شده و خودش را به عنوان یک فرد مستقل، در شورای ولایتی بلخ نامزد کرده است. فرنگیس سوگند تحصیلات ابتدایی اش را در مکتب سلطان رضیه در شهر مزار شریف به اتمام رساند و تا پیش از فراغت اش از مکتب، فعالیت‌های اجتماعی اش محدود بود در درون مکتب و در واقع به قول خودش گروهی از دختران فعالیت‌های فرهنگی و درون مکتبی داشتند. فر

بینی، گوش‌ها، لب‌ها و زبان ستاره را برید!

تصویر
این همه گوش‌ها، بینی‌ها و لب‌های ستاره‌ها و سحرگل‌های سرزمین ام، به جرمِ زن بودن و مقدس بودن بریده شد؛ اما هیچ ندیدیم که گوش و بینی یکی از فتوا فروشان که بزرگ‌ترین خیانت‌ها و جفاها در حق مردم و دین، در زیر لحاف آنان پی‌ریزی می‌شود، بریده شد ه باشد... من به زن، ایمان، باور، احترام، اعتقاد دارم و به این موجود مقدس، عشق می‌وزم، منظورم از عشق، شهوت و دیوانگی نیست... من از این موجودِ مقدس، جز صفا، صمیمیت، فداکاری، عشق، پاکی، بزرگی،زندگی، لبخند، امید و بخشش، چیزی دیگری ندیده ام.... اکثریتِ این‌ها که از ویژگی‌های خداوند است را در وجودِ مادرم، خواهرم و تمامِ زنان جهان دیده ام... من زن را یک موجود مقدس، پرستیدنی و پاک می‌دانم. این ستاره‌ها و فرشته‌ها، در سرزمین من، در این جنگل تاریک، که رد پای انسانیت در آن دیده نمی‌شود، بَطرزِ وحشت‌ناکی غریب، تنها و بی‌کس مانده است...انگار، زن، این موجود مقدس، اشتباهی در این جغرافیا، خلق شده است... ما جانوران (مردان)، زن را اسبابِ شهوت‌رانی مان پنداشته و نا انسانی‌ترین جفاها را در حق، انسانی‌ترین و آسمانی‌ترین موجود زمینی، روا داشته ایم...

نگرانی فعالان زن در ولایات شمال و شمال‌شرق از؛

اخلال روند انتخابات، توسط زورمندان و تفنگداران غیر مسوول   مختار وفایی شماری از فعالان زن در ولایات شمال و شمالشرق افغانستان، با ابراز نگرانی از تهدیدهای امنیتی و اخلال روند انتخابات توسط تفنگداران غیر مسوول، از نیروهای امنیتی و مسوولان کشور خواهان تامین امنیت جانِ زنان رای دهنده و رای گیرنده در انتخابات شدند. نزدیک به چهل تن از زنان ولایاتِ بلخ، سرپل، جوزجان، سمنگان، پروان، فاریاب، تخار، کندز، کاپیسا، بدخشان و بغلان، طی یک کنفرانس مطبوعاتی تحت نام (رای زنان سرنوشت ساز است)، نگرانی های شان را از چالش های امنیتی در مورد انتخابات بیان داشتند. خانم ملالی عثمانی رییس موسسه معاونت دفاع از حقوق زنان، می گوید: ما به شدت نگرانِ حضورِ کم رنگ زنانِ ولایت شمال در انتخابات هستیم، و مردسالاری، زورگویی، نا امنی از بزرگترین موانعِ آن میدانی‌م. در همین حال خانم عزیزه ناصری، فعال حقوق زن در ولایت تخار نیز نخستین حرف اش در مورد انتخابات، تهدیدهای است که علیه خانم ها در ولایت شمال و بخصوص زادگاه وی تخار وجود دارد. خانم ناصری می گوید که در ولایت تخار، ضمن اینکه عنعنات و باورهای سنتی مردم مان

گسترش نا امنی و حضور گسترده‌ی زنان در اخذ کارت رای دهی

مختار وفایی ولایت شمالی سرپل، از ولایات کوهستانی و نا امن شمال محسوب می شود، این ولایت، سال های زیادی است که دستخوش نا امنی های دوامدار گردیده و هم اکنون راه های مواصلاتی آن به ولایت بلخ، از طرف شب نا امن  و در اکثر اوقات بروی ترافیک بسته است. در حالی که از افزایش نا امنی و تقویت گروه طالبان در این ولایت سخن زده می شود، مسوولان محلی کمیسیون مستقل انتخابات در این ولایت، از حضور گسترده ی مردم و بخصوص زنان در اخذ کارت های رای دهی خبر می دهند. به اساس گفته های مسوول کمسیون مستقل انتخابات در سرپل، روند ثبت نام رای دهنده گان در ولایت سرپل به خوبی پیش می رود. این مسووولان از حضور پر رنگ زنان در پروسه ثبت نام رای دهنده گان اظهار خرسندی می کنند . عبدالرحمان فرید رییس کمیسیون مستقل انتخابات در ولایت سرپل می گوید: 45 درصد شرکت کنندگان انتخابات در ولایت سرپل زنان هستند که کارت های رای دهی اخذ کرده و آماده اشتراک در انتخابات می باشند . نگرانی از حضور کمرنگ زنان در انتخابات، از یگانه چالش های احتمالی است که در اکثریت محافل سیاسی مورد بحث قرار می گیرد، در همین حال، چالش های امنیتی در برخی

...بسوی تفاهم و هم‌گرایی منطقه‌یی

تصویر
قربانی‌ِ اصلی بحران‌های کنونی کشورهای منطقه، ملت‌های این کشورها می‌باشند؛ ملت‌ها باید برای رسیدن به تفاهم و درک هَمَگانی، دولت‌های شان را وادار به هم‌گرایی منطقه‌ای نموده و دامنِ گسترده‌ی واگرایی را از میان شان بر چینند. رسانه‌ها، نیاز اساسی بسیج ملت‌ها، برای فشار وارد کردن بر دولت‌های شان، برای حاضر شدن به تفاهم و هم‌گرایی منطقوی، می‌باشند. رسانه‌ها، باید نقاط مش ترک، دردهای مشترک، منافع مشترک و تجربه‌های مثبت هم‌گرایی‌های منطقه‌ای در جهان را، در نشراتِ شان برجسته ساخته و ذهنیت‌ها را بسوی رفتن به هم‌گرایی آماده سازند. تجربه ثابت کرده است که، کارِ جمعی، مداوم، هدف‌مند و منسجم رسانه‌یی در کشورهای منطقه، نخستین و مهم‌ترین اقدام، برای تفاهم و هم‌گرایی منطقه‌یی می‌باشد. امیدوارم در پاکستان، چشم تیزبین آی.اس.آی، به رسانه‌های آن کشور اجازه‌ی پرداختن به این مساله‌ی مهم و حیاتی را بدهد، هم‌چنان به امید این‌که، کشورهای تاجیکستان، ایران، افغانستان و سایرِ کشورهای منطقه نیز، در این راستا تلاش نموده و درب گفت‌وگو بر سرِ تفاهم و هم‌گرایی را باز کنند. عکس: جریانِ کنفرانس دو رو