(نگاهی به کارنامه و برنامه های عبدالستار بارز، والی بغلان) عبدالستار بارز، در شهر میمنه ولایت فاریاب زاده شده و در رشته زراعت تحصیل کرده است. آقای بارز، تاکنون در بخش های مختلف حکومتی کارکرده که مهم ترین آن، نزدیک به ده سال معاونیت مقام ولایت فاریاب می باشد. آقای بارز، در حالی که پس از ایجاد حکومت وحدت ملی، مدتی را بحیث سرپرست ولایت فاریاب ایفای وظیفه می کرد، از سوی مقامات رهبری کشور، بتاریخ 14 میزان بحیث والی ولایت بغلان گماشته شد. والی جدید بغلان، درحالی در این ولایت آغاز به کار کرد که اوج نگرانی های امنیتی در این ولایت وجود …
(نگاهی به کارنامه و برنامههای احمد فیصل بیگزاد، والی بدخشان) یادداشت: «جایزه حکومتداری برتر» عنوان پروسهیی است که توسط شماری از نهادهای مدنی و رسانهیی در شمال افغانستان راه اندازی گردیده است. این پروسه میزان رضایت مردم از کارنامهی والیان حکومت وحدت ملی در شمال و شمالشرق افغانستان را با راه اندازی رایگیری آنلاین سنجیده و الگوی حکومتداری برتر در این ولایات را معرفی میکند. به عنوان یکی از برگزار کنندگان این برنامه، سلسه گزارشهایی را که از کارنامه و برنامههای والیان شمال و شمالشرق تهیه گردیده جهت اطلاعرسانی بیشتر این جا ن…
درهگزباستان (نیمنگاهی به ولسوالی شولگره)، عنوان اثری است که پس از یک ونیم سال تحقیق در مورد گذشته های دور، دیروز و امروز ولسوالی شولگره، در ماه اسد سال جاری منتشر کردم. من دراین تحقیق، جغرافیای کوچکی از یک سرزمین وسیع را در صفحات تاریخ پالیده و در مورد چگونگی جغرافیا و چگونه زیستنِ مردمان آن نوشته ام. تلاش کرده ام دیروزِ بی مفهوم آنان را برای شان تعریف کرده و مکتوبی از نیکوکاری گذشتگان را جلوشان بگذارم. مطمینم زمان و پولی که در این راه هزینه شد، بیجا و عبث نیست، اما امیدوارم این اثر بتواند بیشتر از آنچه تصور اش را دارم، مورد قب…
گلولههای جنایت و وحشت هیچ مرزی نمیشناسند. دیروز شکریه ۹ ساله را که از آغوش یک مادر هزاره به دنیا آمده بود و همراه با پدرش به صورت بیرحمانه سر بریدند و امروز کودکان بیگناه یک مادر پشتون را در سیدآباد میدانوردک به خمپاره بستند. سالهاست مرگ به صورتهای گوناگون برای ما دهان باز کرده است. گاهی جادهها به روی ما منفجر میشوند، گاهی آبهای شور یونان ما را خوراک ماهی و نهنگ میسازند و گاهی خمپارهها و شمشیرهایی که قرار است اسلامگرایان تروریست را پیروز و فاتح یک جنگ کثیف و انسانخوار بسازند، تکههای بدن ما را به خیابانها فرش میکنند.…
ا و را به استواری کوه و به سختی صخرهها دیده بودم. سالهاست باهم رفیق هستیم، اما هیچگاه از موضع ضعف و عجز با کسی صحبت نکرد. همیشه اراده و نیرویی برای انجام هرکاری داشت، بجز از ترک تحصیل و مهاجرت . روگار سخت دانشجوییاش را در مزار شاهد بودم. شبها باهم در جادههای خلوت قدم میزدیم و برایم از اهداف و برنامههایش میگفت. اهدافی که موفقانه یکی پی دیگر آنان را بدست میآورد. قیس رحمانی و همسرش سیاره صمدی رفقای من است. قیس مانند درختی در کوهسار است. درختی که در لای سنگ و صخره روییده و در آفتاب و طوفان بزرگ شده است . دیروز صدای لرزان و سن…
Follow me in Social media