پست‌ها

طعمه‌های معصوم سیاست

تصویر
گلوله‌های جنایت و وحشت هیچ مرزی نمی‌شناسند. دیروز شکریه ۹ ساله را که از آغوش یک مادر هزاره به دنیا آمده بود و همراه با پدرش به صورت بی‌رحمانه‌‌ سر بریدند و امروز کودکان بی‌‌گناه یک مادر پشتون را در سید‌آباد میدان‌وردک به خم‌پاره بستند. سال‌هاست مرگ به صورت‌های گوناگون برای ما دهان باز کرده است. گاهی جاده‌ها به روی ما منفجر می‌شوند، گاهی آب‌های شور یونان ما را خوراک ماهی و نهنگ می‌سازند و گاهی خم‌پاره‌ها و شمشیرهایی که قرار است اسلام‌گرایان تروریست را پیروز و فاتح یک جنگ کثیف و انسان‌خوار بسازند، تکه‌های بدن ما را به خیابان‌ها فرش می‌کنند. رهبرانی که دیروز وعدۀ تغییر سرنوشت را با تکرار آیاتی از قرآن می‌دادند، امروز به‌مثابه دشمنان بی‌کفایت و خودخواهی برای مردمی بدل شده‌اند که همه دعا می‌کنند اگر خیری از این بازی‌گران صحنۀ خون و جنایت برای‌شان نمی‌رسد، حداقل شری نرسد. مردم با صداقت و راستی یک‌و‌نیم سال قبل پای صندوق‌های رأی حاضر شده، انگشت‌های‌شان را رنگی ساخته و به آینده لبخند زدند؛ اما اندکی نگذشت که گودال‌های دفن امیدهای مردم دهان باز کردند و پی‌هم مرگ و خون و خشونت آفریدند.

به استواری یک کوه

تصویر
ا و را به استواری کوه و به سختی صخره‌ها دیده بودم. سال‌هاست باهم رفیق هستیم، اما هیچ‌گاه از موضع ضعف و عجز با کسی صحبت نکرد. همیشه اراده و نیرویی برای انجام هرکاری داشت، بجز از ترک تحصیل و مهاجرت . روگار سخت دانشجویی‌اش را در مزار شاهد بودم. شب‌ها باهم در جاده‌های خلوت قدم می‌زدیم و برایم از اهداف و برنامه‌هایش می‌گفت. اهدافی که موفقانه یکی پی دیگر آنان را بدست می‌آورد. قیس رحمانی و همسرش سیاره صمدی رفقای من است. قیس مانند درختی در کوهسار است. درختی که در لای سنگ و صخره روییده و در آفتاب و طوفان بزرگ شده است . دیروز صدای لرزان و سنگین‌اش را پشت تلفن شنیدم. امروز با تماشای صحبت اش در تلویزیون گریستم. او که ماجرای چگونگی غرق شدن قایق حامل شان آب‌های شور یونان و مرگ فرزند چهارماهه‌اش را شرح می‌داد درک کردم که بی‌وطنی و بی‌چارگی او به چه سرحدی کشانیده است تا درس و دانشگاه را در ترکیه رها کرده و راهی اروپا شود... از دیروز تاحالا نتوانستم حرفی بنویسم.  مات و مبهوت مانده ام. این‌که چرا قیس تصمیم گرفت اروپا برود. آن هم در چنین فصلی. در روزهایی که قایق‌های بادی یکی پی دیگر غرق می‌شو

فضیلتِ نهفته زیرخاک

تصویر
دهکده‌یی ما قدامتِ زیادی در فضیلت و دانش‌پروری ندارد. تا ده‌سال قبل افراد باسواد قریه از تعداد انگشت‌های یک‌دست بیشتر نبودند. حاجی ملامحمد، شیخ‌حسن، ملالعل محمد، مرحوم میرزا مهدی، معلم سکندر و چند بزرگ دیگر از جمله کسانی بودند که من‌ به عنوان فضلا و نجبای محل می‌شناختم‌شان . تا آن‌سال‌ها موجودیت کتاب‌خانه‌ی عمومی و قفسه‌یی پر از کتاب در شولگره و مخصوصا دهکده‌ی خودمان سابقه نداشت، چون «سیاهی‌خوان » اندک بود.اما طی چندسال گذشته، ده‌ها تن از بانوان و آقایان مکت ب رفتند و دانش اندوختند. اکنون ضمن کتاب‌خانه‌های کوچکی که در مکاتب پسرانه و دخترانه فعال اند، چندسال قبل یک کتاب‌خانه عامه در جوار مسجد دهکده‌ی ما به همکاری یک‌تن از اهالی دهکده که اکنون افتخار نمایندگی از مردم را در پارلمان دارد اساس‌گذاری شد. این کتاب‌خانه، توسط حاجی محمد عبده، رییس کمیسیون عدلی و قضایی پارلمان که از باشنده‌های اصلی دهکده‌ی ماست به همکاری بزرگان محل بخاطر مطالعه‌ی مردم محل و غنامندی فرهنگی و آموزشی در دهکده فعال گردید . از افتتاح این کتاب‌خانه نزدیک به چهارسال می‌گذرد، اما مطمینم که تاکنون چهار جلد کتاب ا

بیشتر از ۵۰ دانشجو در بلخ، وبلاگ سازی و بلاگ نویسی را فرا گرفتند

تصویر
مجله فانوس در ادامه ی فعالیت ها و برنامه هایش برای ظرفیت پروری جوانان دانشجوی افغانستان، این   بار کارگاه آموزش وبلاگ سازی و وبلاگ نویسی را برای بیشتر از 50 تن دانشجویان دانشگاه های بلخ در دانشگاه خصوصی ابن سینا در شهر مزار شریف برگزار کرد. دانشجویان دانشگاه های   بلخ، مولانا و ابن سینا – از دانشکده های ژورنالیزم، اقتصاد، کمپیوترساینس، و حقوق و علوم سیاسی – اشتراک کننده گان این کارگاه بودند. دانشجویان اشتراک کننده با چگونگی ساختن، نوشتن و کارکردن با وبلاگ و رسانه های اجتماعی آشنا شدند . هدف از راه اندازی این کارگاه آموزشی، دسترسی نسل جوان افغانستان با ابزارهای جدید اطلاع رسانی است که جوانان با داشتن وبلاگ که به مثابه روزنامه ی شخصی است، می توانند با نوشتن مقالات علمی، فعالیت های دانشجویی، کارکردهای پژوهشی و دیدگاه های شان پیرامون موضوعات علمی و فرهنگی، چهره ی بهتری از افغانستان را به جهانیان معرفی نمایند. استفاده از وبلاگ در افغانستان از سال های 2001 رایج شد و اکنون شمار زیادی از افغان ها از وبلاگ به عنوان رسانه ی موثر در رسانیدن صدای شان به گوش مخاطبین استفاده می کنند .

گفت‌وگو با فرد شماره‌یک طالبان در شمال شرق افغانستان

تصویر
مختاروفایی_روزنامه‌نگارِ آزاد نام یکی از مهم‌ترین مقامات نظامی طالبان در شمال و شمال‌شرق طی دوماه اخیر، بارها از سوی رسانه‌های داخلی و خارجی خبر سازشده است.همچنان  تابستان سال 1393 هنگامی که حملات تهاجمی طالبان تا دروازه‌های ورودی شهر کندز رسید، رسانه‌ها پی‌هم گزارش می‌دادند که صفوف طالبان را شخصی اداره می‌کند که قبلاً در زندان پلچرخی بسر می‌برده و توسط حامدکرزی بخاطر کمک به پروسه صلح آزاد شده و دوباره به طالبان پیوسته است. امسال نیز در پی حملات تهاجمی گروه طالبان در مناطق مختلف ولایات شمال، شهر کندز به یکبارگی برای سه روز از کنترل نظامیان افغان خارج شده و تحت مدیریت نیروهای مسلح طالبان قرار گرفت. ملا عبدالسلام، با نیروهایش در ولسوالی چاردره کندز در حال اعلان بیعت با اخترمنصور، سرطان 1394 سه روز بعد از تصرف شهر کندز بدست طالبان، نیروهای امنیتی افغانستان عملیات تهاجمی علیه طالبان را در مرکز شهر راه اندازی کردند که روز هشتم ماه میزان، امنیت ملی افغانستان با نشر خبرنامه‌یی از کشته شدنِ شخصی بنام ملا عبدالسلام والی نام نهاد طالبان در کندز خبر داده و یادآور شده بود که همراه با