پست‌ها

خصم بی‌دین که به تن جامة دین‌داری داشت

تصویر
مختار وفایی‌ (روایات و خاطراتی از قتل عام ۱۷ اسد در مزارشریف) طالبان در ۲۵ می‌ ۱۹۹۷ ، با سقوط قوای مجاهدین در ولایات شمال، به‌طور مسالمت‌آمیز وارد شهر مزارشریف شدند. لشکر ۵۰۰۰ نفری طالبان در این شهر، پس از سه روز، با مقاومت مردم از هم پاشیده و به‌شکل فجیعانه‌یی شکست خورده و از شهر برون رانده شدند . به نقل از احمد‌رشید، روزنامه‌نگارِ برجستۀ پاکستانی، «بعد از چاشت ۲۸ می‌ ۱۹۹۷ وقتی که گروهی از هزاره‌ها علیه اقدام خلع سلاح طالبان مقاومت کردند، زد‌و‌خورد درگرفت. در ابتدا هزاره‌ها و بعد‌تر تمام مردم شهر مزارشریف به مقاومت علیه طالبان شروع کردند. طالبان نابلد در جنگ‌های شهری و عدم شناخت از کوچه و جاده‌های شهر که قصد فرار را در پکپ‌های‌شان داشتند، اهداف بسیار آسان و آسیب‌پذیر بودند. مردم از عقب دیوار‌ها و پشت بام‌ها بر آن‌ها فیر کردند. در طی ۱۵ ساعت، جنگ‌های شدید در حدود ۶۰۰ طالب به قتل رسیدند و بیش از یک‌هزار نفر که می‌خواستند با استفاده از میدان هوایی فرار کنند، دستگیر شدند. ده نفر از جمله ملامحمد غوث، وزیر خارجه، ملارزاق و ملا احسان، رئیس بانک از هیئت رهبری نظامی و سی

جنازه‌های ۱۷ اسد را هنوز دفن نکرده‌ایم

تصویر
 مختار وفایی همه‌چیز به‌خوبی جریان داشت، پدرم آبیاری می‌کرد، من و بچه‌های قریه در جوی آب کنار حویلی‌مان مصروف آب‌بازی بودیم. قریه از صمیمت و آرامش لبریز بود. برخی‌ها زیر سایه‌های درختان به قصه‌پردازی مصروف بودند و برخی‌ها در مزارع‌شان بیل می‌زدند. هوا نسبتاً گرم بود، حوالی چاشت بود که صدای تیراندازی از آن‌سوی قریه به گوش ما رسید. بی‌خیال به آب‌بازی‌مان ادامه دادیم. لحظاتی نگذشت که مادرم سراسیمه رسید، مرا از جوی آب کشید و داخل حویلی رفتیم. هنوز نمی‌دانستم چرا چشم‌ها همه نگران‌اند. قریه در سکوت وحشتناکی فرو رفته بود. زنان همسایه به خانۀ ما گردآمده بودند. وحشت از چشم‌ها و صورت همه می‌بارید. اما من به آب‌بازی فکر می‌کردم، به این‌که مادرم چرا نگذاشت آب‌بازی کنم . مادرم نگران پدرم بود. می‌گفت او در ‌مزرعه آبیاری می‌کرد، نکند طالبان او را با خود برده‌اند ! من نمی‌دانستم طالبان کیستند و از ما چه می‌خواهند؟ مادرم با زنان همسایۀمان از نگرانی‌های‌شان می‌گفتند، سرم روی پای مادرم بود. ناگهان مرد خشمگینی با ریشی انبوه و چوبی در دست وارد حویلی شد. به تعقیبش مردان مسلحی که راکت و

معمای گسترش جغرافیای جنگ در شمال؛ قدرتمندی طالبان یا ضعف نهادهای امنیتی؟

تصویر
مختار وفایی از افزایش ترورهای هدفمند، اختطاف و بیشتر‌شدنِ افراد مسلح غیر‌مسئول از شمار نیروهای امنیتی در ولایات شمال که بگذریم، از حد‌اقل شش ماه بدین‌سو، طالبان به‌طور بی‌سابقه‌‌ای در برخی از این ولایات قدرت‌نمایی کرده و مناطق وسیعی را در حملات گروهی و چریکی‌شان تصرف کرده‌اند . تغییر استراتژی در جغرافیای جنگ افغانستان، معمایی است که از سال ۲۰۰۹ بدین‌سو، هرازگاهی روی زبان‌ها می‌افتد. برخی‌ها باورمند‌اند که مدیریت جنگ در افغانستان، از جای دیگری کنترول می‌شود و این مدیریت سال‌ها قبل در پی تشدید کشتار مردمان جنوب و غرب کشور در اثر نا‌امنی‌ها، در صدد تغییر جغرافیای جنگ در کشور برآمد و شمال، که از آن به عنوان بستر امنِ افغانستان نام‌برده می‌شد، برای این جابه‌جایی انتخاب شد . اکنون شمال افغانستان دیگر امن نیست و عبور از شاهراه‌های این ولایات، هرازگاهی حتا برای مردمان عادی و بی‌هیچ مأموریتی مرگ‌آفرین شده است . منابع امنیتی در ولایات شمال، ضمن تأیید گسترش برنامه‌های جنگی طالبان، از قدرتمندی و برخوردار‌شدنِ جنگجویانِ این گروه از سلاح‌های ثقلیه نیز خبر می‌دهند . پیچید