پست‌ها

ما نان نداریم!

تصویر
شعله‌های جنگ در شمال، هزاران خانواده را خانه‌بدوش ساخته است . صدها خانواده از ولسوالی‌های خان‌آباد، چاردره و منطقه‌ی کَنمِ ولایت کندز؛ قیصار، کوهستان و المار فاریاب و سایر مناطق نا امن این ولایات بی‌جا شده و اکثراً به شهرها و مراکز این ولایات پناه برده اند. این خانواده‌ها همه داشته‌ها و نداشته‌های شان را در میدان جنگ جا گذاشته و اکنون در وضعیت فلاکت‌باری بسر می‌برند . این بی‌جا شدگان گرسنه اند و نان می‌خواهند. هنوز دولت هیچ پاسخی به درخواست‌های آنان نداده و این بیچاره‌ها را جز خاک و خونِ جاده‌های شهر کندز و فاریاب هیچ چیزی نصیب نشده است . اکثریت آواره‌گان، زنان و کودکانی هستند که از هراس مردن و تجاوز در مناطق جنگ، فرار کرده اند . این مردمان بی‌گناه اند، بی‌طرف اند، بیچاره اند و معصوم اند . خدا لعنت کند جنگ را؛ جنگ منطق ندارد، جنگ این و آن را نمی‌شناسد، خدای جنگ‌ نیز بی‌رحم است. خدای جنگ تشنه‌ی مکیدنِ خون گلوی بی‌گناهان اند ... لعنت به جنگ، لعنت به تفنگ ...

غربتِ یک خبرنگار!

تصویر
آتیلا نوری از خبرنگاران شجاع و کارکشته‌ی ولایات شمال است. در وخیم‌ترین اوضاع امنیتی در ولایت سرپل با یک کمره‌ و یک قلم، به انعکاس حقایق پرداخته و رد پای اشباح را در این ولایت برملا می‌سازد. سال گذشته او را در سرپل ملاقات کردم. از دشواری‌های کار خبرنگاری در یک ولایت دور افتاده، کوهستانی، نا امن و بدور از سهولت‌های زندگی حرف می‌زد. او می‌گفت بارها در درون جبهات جنگی طالبان برای تهیه‌ی گزارش رفته و بارها برای یافتنِ حقایق در سرپل، توسط زورمندان محلی تهدید شده است . در ولایت سرپل، او تنها خبرنگاری است که حقایق را بدور از وابستگی و تمایلات سمتی و حزبی از امواج آریانا به مردم مخابره می‌کند . خستگی، زحمت و تلاش‌های پی‌گیر یک خبرنگار واقعی را می‌توان در چروک‌های چهره‌ی آتیلا مشاهده کرد. بتازگی از دوستان شنیدم که آتیلای عزیز توسط عبدالجمیل فرمانده تولی کندک ارتش ملی در سرپل لت و کوب شده است . احساس می‌کنم، آتیلا در سرپل، در شهر خودش، غریب مانده است. کسانی که او و کار او را در آن شهر، درک نموده و اهمیت دهند، کم و یا اصلا نیستند. آتیلا از خون اش مایه گذاشته و برای مردم اطلاع‌رسانی

خصم بی‌دین که به تن جامة دین‌داری داشت

تصویر
مختار وفایی‌ (روایات و خاطراتی از قتل عام ۱۷ اسد در مزارشریف) طالبان در ۲۵ می‌ ۱۹۹۷ ، با سقوط قوای مجاهدین در ولایات شمال، به‌طور مسالمت‌آمیز وارد شهر مزارشریف شدند. لشکر ۵۰۰۰ نفری طالبان در این شهر، پس از سه روز، با مقاومت مردم از هم پاشیده و به‌شکل فجیعانه‌یی شکست خورده و از شهر برون رانده شدند . به نقل از احمد‌رشید، روزنامه‌نگارِ برجستۀ پاکستانی، «بعد از چاشت ۲۸ می‌ ۱۹۹۷ وقتی که گروهی از هزاره‌ها علیه اقدام خلع سلاح طالبان مقاومت کردند، زد‌و‌خورد درگرفت. در ابتدا هزاره‌ها و بعد‌تر تمام مردم شهر مزارشریف به مقاومت علیه طالبان شروع کردند. طالبان نابلد در جنگ‌های شهری و عدم شناخت از کوچه و جاده‌های شهر که قصد فرار را در پکپ‌های‌شان داشتند، اهداف بسیار آسان و آسیب‌پذیر بودند. مردم از عقب دیوار‌ها و پشت بام‌ها بر آن‌ها فیر کردند. در طی ۱۵ ساعت، جنگ‌های شدید در حدود ۶۰۰ طالب به قتل رسیدند و بیش از یک‌هزار نفر که می‌خواستند با استفاده از میدان هوایی فرار کنند، دستگیر شدند. ده نفر از جمله ملامحمد غوث، وزیر خارجه، ملارزاق و ملا احسان، رئیس بانک از هیئت رهبری نظامی و سی