پست‌ها

جنگ از تغییر جغرافیا تا تغییر هویت

طالب، انتحار و ترور در گذشته   صرف با نام قوم پشتون هم‌خوانی داشتند.ازبیک‌ها، هزاره‌ها و تاجیک‌های افغانستان از بدو پیدایش پدیده‌ی خون آشام طالب در جبهه‌ی مخالف آن قرار داشته و برای نابودی آن خون‌های زیادی را هزینه کردند. اکنون نیز باور غالب این است که طالب یعنی پشتون، پشتون یعنی طالب. اما غافل از این‌که مهندسان امارت طالبی این زیرکی را به خرچ داده اند که این جریان ظرفیت تغییر چهره و درنوردیدن سایر اقوام را نیز داشته باشند. اکنون با پیچیده شدنِ روند جنگ و تغییر جفرافیای آن در افغانستان، نسل جدید از جنگاوران جهادی در صف ایستاده اند. این نسل دیگر خلاصه به قوم پشتون نمی‌شود.حالا زبان اکثریت طالبان در شمال ازبیکی و فارسی است. پشتون در اقلیت است و آن هم در نقش سرباز و جنگجو. این طرح از همان ابتدای آغاز روند انتقال جنگ به شمال روی دست گرفته شده بود. مهندسان این طرح خیلی زیرکانه عمل کردند و حالا تماشاگر عملی شدن آن هستند. اکنون اکثریت والیان، ولسوالان و مسوولان نام نهاد طالبان در ولایات شمال، از اقوام غیر پشتون و بخصوص ازبیک و ترکمن هستند. در روند انتقال جنگ، تنها جغرافیا مطرح

جدی نگیرید!

تصویر
8 ازبیکستانی عضو گروه جندالله، 4 مولوی عرب‌تبار و بیشتر از 150 جنگجوی مسلح وابسته به جندالله و طالبان در یکی از آرام‌ترین نقاط شمال که ولایت سمنگان است جابجا شده و مصروف سربازگیری و تبلیغ می‌باشند. فعالیت این گروه از   چندین ماه بدین‌سو در ولسوالی دره‌صوف پایین جریان دارد و جنگجویان این گروه توسط شخصی بنام مولوی سعدی از فرماندهان رژیم طالبان در آن منطقه فرماندهی می‌شود. من تاکنون چندین بار تلاش کردم این موضوع را رسانه‌یی ساخته تا مردم و نهادهای امنیتی این مساله را جدی بگیرند، اما مقامات امنیتی سمنگان ضمن رد این مساله، حضور عناصر وابسته به داعش و طالبان را در این ولایت شایعه می‌دانستند. گروه جندالله که ماه حمل بیعت‌اش را با داعش اعلام کرد، اکنون به نمایندگی از خلافت اسلامی البغدادی حرف می‌زند و طالبان هم بدون آنان راه نمی‌روند. جنگجویان طالبان در یکی دشت‌های ولایات شمال در حال گرفتنِ عکس یادگاری تازه‌ترین اطلاعات از منطقه می‌رساند که نزدیک به یک‌هزار خانواده در قریه‌های بیانان، بغک، درک، دایکندی و زیدوری حمایت شان را از این گروه اعلام کرده و جنگجویان طالبان و جندالله به مر

افشای جزییات در مورد تشکیلات گروه طالبان در ولایت سرپل

تصویر
اشاره: صف آرایی جدید طالبان در ولایت سرپل برای راه اندازی عملیات های وسیع علیه دولت افغانستان، همزمان است با تغییرات وسیع در ساختار تشکیلات و رهبری این گروه. منابع موثق در سرپل تایید می کنند که از از ماه حوت سال گذشته ی خورشیدی (1393) تا کنون هیئت های مختلفی پی هم از پاکستان بطور مخفیانه و با همراهی گروه های مسلح طالبان محلی وارد سرپل می شوند و از محلات مختلف تحت حاکمیت این گروه بازدید نموده و فرماندهان و گروه های مسلح طالبان را مورد تشویق و سرزنش قرار می دهند. بر اساس اطلاعات این منابع، جدول زیر تشکلیلات نهایی این گروه برای سال 1394 است که در این آمار گیری، تنها تعداد جنگجویان ثابت و حاضر در صحنه شامل لیست شده اند. این لیست توسط منابع موثق در سرپل تهیه شده است که از ذکر نام آنان باید خود داری شود. این افشاگری هشداری است در برابر بی‌خیالی و بی خبری دولت و ارگان‌های امنیتی که همواره از تحت کنترل بودن اوضاع خبر داده و در برابر دشمنی که نزدیک است مردم را ببلعد از خود بی‌کفایتی نشان می‌دهد. ( مختار وفایی) با کلیک نمودن روی عکس، می‌توانید متن را واضح‌تر بخوانید.

گفت‌وگوی جوانان افغانستان و پاکستان – دانشگاه کابل

تصویر
-         اکثریتِ رسانه‌های هر دو کشور، تحت تاثیر سیاست‌ها و برنامه‌های نهادهای حکومتی، امنیتی و استخباراتی است و این مساله در پاکستان شدیدتر از افغانستان بنظر می‌رسد. دستور‌العملی که از سوی ارتش و استخبارات پاکستان به رسانه‌های آن کشور داده می‌شود، به رویکرد ضد افغانستانی این رسانه‌ها شدت بخشیده و ستیز با افغانستان را به مثابة وطن‌پرستی تلقی می‌کنند. -         همچنان رویکرد پاکستان‌ستیزی در رسانه‌های افغانستان نیز شدت گرفته و برخی از رهبران حکومتی و سیاست‌مداران، با استفاده از فضای پاکستان‌ستیزی، دنبال اهداف شخصی شان هستند که در این مساله رسانه‌های افغانستان هر ازگاهی وسیله و دستآویز سیاسیون می‌شوند. -         آنچه در رسانه‌های هر دو کشور بر ضد دو ملت همسایه انعکاس می‌یابد، به هیچ‌وجه نمی‌تواند دیدگاه کلِ این ملت‌ها در برابر هم‌دیگر باشند، چون اکثریتِ رسانه‌ها خط فکری و اهداف سیاست‌مداران و رهبران را دنبال می‌کنند، نه حرف و خواست ملت‌ها در برابر هم‌دیگر را. -         گفت‌وگوی ملت‌ها می‌تواند به همگرایی میان آنان و دولت‌ها انجامیده و سایة هم‌دیگر ستیزی را از آسمان هر د

اوضاع رو به زوال آزادی بیان در افغانستان

مختار وفایی ـ   پس از سقوط طالبان، حکومت جدید که توسط و به حمایت جامعه جهانی به پا ایستاده شد، تلاش‌های جهت رسیدن به یک جامعه‌ی مردم سالار و مبتنی بر ارزش‌های انسانی توسط نهادهای مدنی و مردمی از سر گرفته شد. در سیزده سال گذشته آزادی بیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین ارزش‌های نظام دمکراسی، تا حدی در افغانستان جا باز کرد و توانست برای مردم موثر نیز واقع شود. فعالیت ده‌ها شبکه‌ی تلویزیونی، رادیویی، روزنامه‌ها و مجلات در پایتخت و ولایات مختلف افغانستان، بیانگر این است که فضا برای نفس کشیدن رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران مساعد شده و حکومت نیز گام‌هایی را برای تطبیق ماده 34 قانون اساسی که در آن « آزادی بیان از تعرض مصوون» دانسته شده برداشت. موج گسترده انتقادها و افشاگری‌های که از سوی رسانه‌ها علیه خلاف‌ورزی‌های رهبران و سردمداران حکومت ارایه شد، ضمن این‌که آزادی بیان را برای مردم به عنوان یک ارزش معرفی کرد، تا حدی در تقویت روحیه‌ی پرسشگری شهروندان افغانستان نیز نقش داشت. با تمام این همه دست آوردها و ظهور موج عظیمی از رسانه‌ها در افغانستان، من فکر می‌کنم آزادی بیان تاکنون به عنوان یک