پست‌ها

شکنجه‌ی برقی و لت‌وکوب یک جوان توسط یک مسول امنیتی سرپل

تصویر
سرپرست حوزه دوم فرماندهی پولیس ولایت سرپل یکی از باشندگان این شهر را شکنجه‌ی برقی و لت‌وکوب کرده ضمن مطالبه ۵۰ هزار افغانی از او خواسته است که به رسانه‌ها و حکومت حرفی نگوید وگرنه کشته می‌شود. مهدی کاظمی فرزند محمد، جوان ۳۳ ساله از قریه نوآباد حوزه دوم مرکز ولایت سرپل است که توسط میوند، سرپرست حوزه دوم امنیتی پولیس سرپل شکنجه برقی و لت‌وکوب شده است. مقام‌های محلی در گفت‌وگو با خبرگزاری افق، شکنجه‌ی برقی و لت‌وکوب شدن مهدی، توسط میوند را تایید کرده است. مهدی کاظمی در گفت‌وگو با خبرگزاری افق، روایت درناکی دارد که نشان می‌دهد او ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه( ۱۵ اسد ۱۳۹۷) از شهر کهنه، پهلوی حوزه‌ی اول امنیتی پولیس به طرف شهر نو روان بوده که چند تن از یک موتر سرخ به قصد بازداشت او پایین می‌شوند. مهدی می‌گوید: «آنان خواستند مرا با خود ببرند، من تقلا کردم تا دستم را رها کنم و پرسیدم، به من چه کار دارید؟ یکی شان تفنگچه را کشید و مرا به زور داخل موتر شان انداختند. « اما مهدی‌ اعتراف می‌کند که من تاکنون هیچ جرمی را مرتکب نشده بودم   و هنوز نمی‌دانستم که چرا بازداشت شده ام و نمی‌شن

جنازه‌های ۱۷ اسد را هنوز دفن نکرده‌ایم

تصویر
-مختار وفایی ‌ «طالبان چون طوفانی این روستا را جارو کردند و حدود 70نفر اهالی روستا را به قتل رسانیدند. بعضی‌ها را سر بریدند و بعضی‌ها را زنده زنده پوست کردند.» * در یک   ظهر گرم تابستان همه‌چیز به‌خوبی جریان داشت، پدرم آبیاری می‌کرد، من و بچه‌های قریه در جوی آب کنار حویلی‌مان مصروف آب‌بازی بودیم. قریه از صمیمت و آرامش لبریز بود. برخی‌ها زیر سایه‌های درختان به قصه‌پردازی مصروف بودند و برخی‌ها در مزارع‌شان بیل می‌زدند. هوا نسبتاً گرم بود، حوالی چاشت بود که صدای تیراندازی از آن‌سوی قریه به گوش ما رسید. بی‌خیال به آب‌بازی‌مان ادامه دادیم. لحظاتی نگذشت که مادرم سراسیمه رسید، مرا از جوی آب کشید و داخل حویلی رفتیم. هنوز نمی‌دانستم چرا چشم‌ها همه نگران‌اند. قریه در سکوت وحشتناکی فرو رفته بود. زنان همسایه به خانۀ ما گردآمده بودند. وحشت از چشم‌ها و صورت همه می‌بارید. اما من به آب‌بازی فکر می‌کردم و اینکه صدای تیراندازی، ممانعت مادرم از آب‌بازی، نگرانی و اضطراب زنان روستا که در خانه‌ی ما جمع شده بودند چه ربطی باهم دارند؟ مادرم نگرانِ پدرم بود. می‌گفت او در ‌مزرعه آبیاری می‌کرد، نکند طالب
یک نفر زنگ زد و بدون سلام و احوال‌پرسی گفت: مختار وپایی استی؟ گفتم، بله بفرمایید. گفت: همی تو چرا هرچیزه د مورد ما د انترنت بالا میکنی تو چه پکر کدی خوده، کد ما دشمنی داری چطور؟ گفتم ببخشید منظورتان را نفهمیدم. گفت: نطاق بچیم زیاف خوده فامیده فامیده نگیر مه به شیر مادر قسم خوردم که جزایته بتم. گفتم: چرا؟ گفت همو چیزی که د مورد ما د انترنت بالا کدی ره پس پایین کو اگه نی خودت میفامی که ما کدت چه قسم رفتار خاد کدیم. گفتم: اول صحبت کردن را یاد بگیر، بعد بدان که من نطاق نیستم روزنامه‌نگارم و بعدش با کسی دشمنی ندارم و هرچه از آدرس من نشر شده مستند و بر مبنای حقیقت است. عصبانی شد، دشنام داد و تهدید کرد... آدرسم را برایش گفتم و آماده‌ام تا بیاید و به دهنش بزنم... این تنها یک مورد جزیی است، از تماس با نهادهای مدافع رسانه‌ها و کاغذپرانی بیهوده در ادارات دولتی نیز خسته شده ام. از نوشتن خسته نیستم. دو آدرس یکی وبسایت یکی وبلاگ در انترنت دارم و بیشترین نیرویم را صرف بروز نگهداشتن آنان می‌کنم. اگر در این سرزمین قاچاقبر و دزد و رهزن و آدم‌کش حق زندگی دارد، ما هم حق داریم.

یادداشتی در ادامه‌ی تقلا برای نجات از مرگ

این یادداشت به درخواست دوستانم که کمپینی را بنام تقلا برای نجات از مرگ راه اندازی کرده اند نوشتم. بتازگی گزارش سازمان صحی جهان خاطرنشان کرد که در افغانستان از هر 11 زن، یک زن در جریان بارداری و یا ولادت جان خود را از دست می‌دهند. افغانستان کشوری با پیچیده‌ترین ساختار اجتماعی و محدودیت‌های مذهبی و دینی است. بخشی از چالشی که باعث مرگ مادران و نوزادان می‌شوند، از دامن آفت‌های اجتماعی که ذهنِ مردم را آشفته کرده اند بر می‌خیزند. من فکر می‌کنم در تقلا برای نجات از مرگ، تنها تلاش و دادخواهی برای فراهم‌آوری امکانات صحی کافی نیست، باید در مورد فجایعی که جادوگران محلی، داروفروشان بی‌سواد و دایه‌های بی‌تجربه روستایی بر سر مادران و بیماران می‌آورند نیز روشنگری صورت گیرد. بقیه دوستان از تجارب و خاطرات شان در زمینه‌ی چالش دسترسی به امکانات صحی نوشته اند. من روایات زیادی شنیده ام و وقایع متعددی را شاهد بوده ام و از این میان به سه مورد اکتفا می‌کنم. 1-    تصویر چندان روشنی از خواهرک قشنگم که نامش نجیبه بود در ذهن ندارم. او قبل از دوساله شدن در یک زمستان سرد و طاقت‌فرسا، دچار بیماری نه چندان

بهای سنگین قهرمان‌سازی

تصویر
برخورد دوگانه، گزینشی و قومی با مسایل بزرگ ملی و تلاش برای قهرمان‌سازی یک رییس‌جمهوری که حاصل توافق سیاسی است نه رای مردم، کشور را بسوی بحران بی‌پایان و تنش غیرقابل مهار سوق می‌دهد. اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان اطرافیان اشرف‌غنی تمام تلاش شان این است که غنی را به قهرمان روزهای دشوار قوم پشتون تبدیل کند. قهرمانی که بقیه اقوام را سر جای شان را می‌نشاند و ثابت می‌کند که در این ملک هرچه پشتون بخواهد همان می‌شود. تاکید روی توزیع تذکره الکترونیک در حالی که بقیه اقوام محتوای آن‌را قبول ند ارند، بالا کشیدن چهره‌های فاسد پشتون شبیه فاروق وردک و زاخیلوال و پایین کشیدن و تحقیر چهره‌های سیاسی ازبیک‌، تاجیک و هزاره، برخورد گزینشی با زورمندان محلی و استفاده از قوه قهریه علیه مخالفان سیاسی و معترضان در جهت قهرمان‌سازی اشرف‌غنی و به انزوا کشانیدن مخالفان سیاسی او صورت می‌گیرد. این برخوردها باعث شده است که شمال افغانستان عملا وارد فاز جدیدی از نا امنی، هرج و مرج و بی ثباتی شود. مردم از حکومت نا امید، خسته و بیزار بنظر می‌رسند‌. حکومتی که نه تنها توانایی تامین امنیت مراکز شهرها را ندارد،

قیصاری، آخرین سنگر نظامی دوستم در فاریاب

تصویر
- مختار وفایی فبروری سال ۲۰۱۵ بود و حملات طالبان بر بخش‌های از فاریاب از جمله قیصار، المار، پشتون‌کوت و حومه‌های شهر میمنه گسترش یافته بود. بشمول فرماندهان حزب جمعیت از جمله جنرال غلام‌فاروق قاطع، نظام‌الدین قیصاری از جمله جبهات موثر علیه طالبان را در قیصار تشکیل داده بود.   من تقریبا از سال ۲۰۱۳ که قیصاری مسوولیت پولیس محلی قیصار را به عهده داشت و تمام امکاناتش چند میل اسلحه و چند عراده موترسایکیل بود با او پیوسته در تماس بودم. قیصاری هر ازگاهی حتی از داخل گروه طالبان اوضاع را گزارش می‌داد. ازش در مورد تشکیلات، فرماندهان و تنش‌های داخلی طالبان می‌پرسیدم. می‌گفت یک لحظه صبر کنید به افرادم در داخل طالبان زنگ بزنم دوباره خبر می‌دهم. لحظاتی بعد زنگ می‌زد و با جزییات اوضاع را شرح می‌داد. آن‌زمان برای روزنامه جامعه باز گزارش می‌نوشتم و جزییات رویدادهای شمال در آرشیف آن موجود است. قیصاری‌ را چندین بار از نزدیک دیدم. هربار که می‌دیدم از دو نفر شکایت می‌کرد: جنرال عبدالحمید حمید  فرمانده پیشین قول اردوی ۲۰۹ شاهین و اشرف‌غنی. می‌گفت هرگاه به مناطق تحت کنترول طالب در قیصار حمله می‌کنی

هشدار از وقوع جنگ قومی، نگرانی از تقلب گسترده در انتخابات

تصویر
حاجی محمد محقق، معاون دوم ریاست اجراییه و رهبر حزب وحدت مردم حاجی محمد محقق معاون دوم ریاست اجراییه، بتازگی با نشر مطلبی در صفحه فیسبوک خود، عامل  جنگ عليه مردم هزاره در ولایت غزنی را استخبارات دولتى و طالبان هوادارِ حكومت دانسته است. وی همچنان  از احتمال تقلب سازمان‌یافته به نفع حکومت در انتخابات پارلمانی هشدار داده و از حکومت خواسته است که از حوزوی ساختن انتخابات پارلمانی در غزنی خودداری کند. متن اعلامیه محمد محقق: به دليل اهميت شرايط فعلى كشور خواستم بعضى مطالب را به هموطنان گرامى تذكر دهم. انتخابات پارلمانى اين دوره يكى از پر چالش ترين انتخابات ها در فصل نوين افغانستان است . از يكطرف نا امنى وجنگ روزگار مردم را تيره ساخته كه حدود هفتاد در صد از جغرافياى كشور در دست مخالفين مسلح دولت است و اين مسأله علاوه بر مشكل ساختن بر گذارى انتخابات ، سراسرى بودن آن را نيز زير سؤال ميرد . از سوى ديگر توزيع بى رويه وبيش از حد تذكره هاى كاغذى در مناطق معين از سوى حكومت موضوع شفافيت انتخابات را خدشه دار نموده و سيل راى دهندگان خيالى و صندوقهاى با رأى غير واقعى واز قبل پر شده را