پست‌ها

چهار حکایت کوتاه و آموزنده از مثنوی معنوی مولانا

تصویر
 

جنرال عبدالملک؛ از تجربه‌ی تلخ توافق با طالب، تا ستیز بی پایان با مارشال دوستم

تصویر
صحبت جنرال عبدالملک در برنامۀ پربینندۀ کاکتوس، حاوی نکاتی بود که برای نخستین بار شنیدم. کارنامۀ سیاسی و نظامی جنرال عبدالملک، مانند هر چهره‌ی دیگر که در تحولات افغانستان دخیل بوده، پر از اتهامات سنگین است. مهم‌ترین اتهامی که بر جنرال عبدالملک وارد است، توافق‌ و تبانی او با طالبان در سال 1376 است که منجر به ورود احترام‌آمیز طالبان به شهر مزارشریف و بخش‌های دیگری از شمال گردید. این توافق از سوی طالبان نقض شد و چنانچه جنرال عبدالملک می‌گوید، طالبان بابت نقض این توافق‌نامه، تاوان سنگینی پرداخت. پس از نقض این توافق‌نامه از سوی طالبان، صدها جنگجوی طالبان از سوی نظامیان تحت امر جنرال عبدالملک کشته شدند، صفوف شان تار و مار گردید و شماری از اعضای شورای رهبری این گروه به دست جنرال عبدالملک اسیر گردیدند. ابهاماتی زیادی در مورد رویدادهای خون‌بار شمال، از جمله توافق‌نامه جنرال عبدالملک و گروه طالبان وجود دارد. انتظار می‌رود که نشر کتاب   «هفت سالِ از یاد رفته» که توسط آقای ملک نوشته شده و هنوز نشر نگردیده، به این ابهامات پاسخ دهد. جنرال عبدالملک یکی از جعبه‌های پر رمز و راز تحولات پیچیده و خو

اشرف غنی در تاجیکستان

تصویر
استقبال از اشرف غنی در تاجیکستان کم‌نظیر بود. دانشگاه ملی تاجیکستان به او سند دکترا و عضویت افتخاری شورای علمی این دانشگاه را داد . سخنرانی اشرف غنی در دانشگاه تاجیکستان، حساب شده، دقیق و استوار بر دریافت‌های علمی بود . من به سخنرانی‌های اشرف غنی که در دانشگاه‌ها و مراکز علمی صورت می‌گیرد گاهی گوش می‌دهم. اشرف غنی یک معلم است و در سخنرانی‌هایی که در مراکز اکادمیک انجام می‌دهد دقتِ بیشتر می‌کند . بحث اشرف غنی در مورد موج دهشت افگنی، بحران کرونا، وضعیت علم و محیط زیست، شنیدنی است . اما مثل همیشه، همه‌ی این موارد تحت تاثیر یک اشتباه لفظی رفت . اشرف غنی، شعر رودکی را اشتباه خواند و با این کار، مردم را در شبکه‌های اجتماعی سرگرم ساخت . توانایی اشرف غنی در تدریس و سخنرانی، به معنی این نیست که او یک رئیس جمهور خوب و موفق است .

اگر شما طالب دارید، ما راسیست داریم

تصویر
نخستین‌بار، کودک بودم که نام کشور سویدن را از طریق فعالیت‌های « کمیتۀ سویدن برای افغانستان» شنیدم. این کمیته پروژه‌هایی در حمایت از معارف در مناطق روستایی و از جمله در روستای ما در شمال افغانستان تطبیق می‌کرد. سال‌های بعد، یکی از بهترین مکاتب دخترانه توسط «کمیتۀ سویدن در افغانستان»، در روستای ما ساخته شد که باعث خلق شادمانی‌ها و امیدهای فراوان در میان مردم گردید. دوسال قبل، وقتی که در فبروری 2019، وقتی وارد سویدن شدم، تصور چندان روشنی از این کشور نداشتم. همینقدر می‌دانستم که سال‌ها قبل، وایکینگ‌ها صاحبان این سرزمین بودند و مردمانش، عاشق تنهایی، رعایت فاصله اجتماعی، سکوت، احترام به بشر و آزادی‌های مدنی استند. اندکی هم در مورد افتخارات علمی، تکنولوژی، ثروت و رفاه سویدنی‌ها می‌دانستم.   نخستین چیزی که با ورود به شهر مالمو نظرم را جلب کرد، طراحی‌های زیبای خانه‌ها و مسلط بودن رنگ سرخ تیره در شهر بود. بسیاری از خانه‌ها، ویلاها و دیوارها هم‌رنگ به نظر رسیدند. شهر به شدت آرام و ساکت به نظر می‌رسید. روز نخست که ما وارد شهر شدیم، احساس کردم روز تعطیلی است. روز بعد و چند هفته همینطور دوام کرد

هم سلطان، هم بازرگان

تصویر
  حزب در اندیشه‌ی سیاسی و براساس آن در بسیاری از کشورهای جهان، از خود تعریف و حدود مشخصی دارد که من قصد تشریح و توضیح این مساله را ندارم. در افغانستان اما، چنانچه می‌دانیم حزب به عنوان یک کمپنی خانوادگی تعریف شده است که باید از پدر به پسر و از برادر بزرگ به برادر کوچکتر تحویل داده شود. در افغانستان 72 حزب سیاسی جواز فعالیت دارند. به ساختار این احزاب نگاه کنید، می‌بینید که ساختار همه شان به کمپنی‌های   وارداتی و صادراتی می‌ماند که پدر رهبر، پسر رئیس، داماد معاون و برادرزاده منشی حزب است. حزب جمعیت اسلامی نیز از برهان‌الدین ربانی به پسرش صلاح‌الدین ربانی به میراث مانده است. صلاح‌الدین به این حزب، به عنوان بخشی از میراث به جا مانده از پدرش نگاه می‌کند. مثل بقیه میراث‌های به جا مانده در وزیر اکبرخان و فیض‌آباد. عطامحمدنور، به عنوان یک عضو قدرتمند این حزب که توانایی اقتصادی‌اش او را در محور چهره‌های هم‌حزبی‌اش قرار داد، علیه میراثی شدن حزب جمعیت شورید. نور یک بازرگان موفق است و ثروت عظیمی را در اختیار دارد که بخش بزرگ آن در زمان حاکمیتش در بلخ بدست آمده است. او با پشتوانه‌ی محکم مالی‌

یادی از جنگ سرد دو طنزنویس

تصویر
سال 1389، گزارش‌نویس یک هفته نامه محلی به نام تراوش در شهر مزارشریف بودم. مدیر مسئول هفته‌نامه، دوست عزیزم آقای دکتر سکندری بود. مدیر مسئول، مدتی برای ادامۀ تحصیل به خارج از کشور رفت و تقریباً همه کارهای هفته نامه، روی دوش من که تازه کار و پر از هیجان بودم افتاد. من مواد هفته نامه را تهیه می‌کردم، به مدیر مسئول می‌فرستادم، بررسی می‌کرد و پس از تایید محتوا به چاپ می‌رفت. گزارش‌های محلی را خودم تهیه می‌کردم، مقالات و نوشته‌های ادبی را برخی از شاعران و نویسندگان بلخ می‌نوشتند و سرمقاله و برخی مقالات دیگر را نیز مدیر مسئول می‌نوشت. برخی از نویسندگان و شاعران بلخ، به طور مداوم در دفتر هفته‌نامه رفت و آمد داشتند و مطالب شان را برای نشر می‌آوردند. یکی از هفته‌ها، حنیف ثابتی، یکی از طنزنویس‌های مزارشریف، تماس گرفت و گفت: مختار بچیش یک طنز کاغذ پیچ نوشتم، در هفته نامه نشر می‌کنی؟ چون قبلاً مطالب و طنزهای آقای ثابتی را نشر کرده بودیم و ایشان از افراد مورد تایید مدیر مسئول هفته نامه نیز بود، گفتم بله، حتماً نشر می‌کنیم استاد. حنیف ثابتی متن طنز را در یک فلش به من آورد و من کاپی گرفتم

از وزیر به رئیس: می‌خواهم برایت واضح بسازم که لحن مرا درک کرده باشی

تصویر
«سرسختی نشان ندهید! احمق نباشید! بعدا با شما تماس می گیرم.» این حرف‌های دونالد ترامپ در یکی از نامه‌هایش به اردوغان رئیس جمهور ترکیه بود. ترامپ این نامه را زمانی به اردوغان نوشت که ارتش ترکیه به مناطقی در کُردستان حمله کرده   بود و دست به کشتارهای بی رحمانه زده بود. نامه‌ی آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا به اشرف غنی نیز به لحن و زبان ترامپ نوشته شده است. در نامه از لحن کاملاً آمرانه استفاده شده و طوری به غنی گوشزد کرده است که این حرف آخر است و هیچ گزینه‌یی دیگری نیز وجود ندارد. آتونی بلینکن در پایان نامه‌اش از گوش غنی می‌گیرد و می‌گوید: «من می‌خواهم برای شما واضح بسازم که شما فوریت لحن مرا در مورد کار جمعی درک کرده باشید که در این نامه خلاصه شده است.» سرنوشت دولتی که با زور چکمه‌های سربازان ناتو و پول امریکایی‌ها ساخته شده باشد واضح است که چنین ذلت‌بار و حقیرانه است. نامه‌ی وزیرخارجه امریکا و طرح پیشنهادی حکومت موقت را دفتر زلمی خلیلزاد در سفارت امریکا در کابل به رسانه‌ها فرستاده است. افشای این نامه و طرح حکومت موقت، فشار رسانه‌یی و سیاسی است که غنی و اطرافیانش را عصبانی س

متن نامه وزیر خارجه امریکا به اشرف غنی

تصویر
وزیر امور خارجه واشنگتن جلالت مآب اشرف غنی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان کابل جناب آقای رئیس جمهور: امید دارم این نامه به شما می‌رسد. من برای رییس " شورای عالی مصالحه" عبدالله پیامی مشابه ارسال خواهم کرد . من از فرصت صحبت و گفتگو با شما و مشوره در مورد بازنگری استراتژی ایالات متحده برای افغانستان قدردانی میکنم. دیدگاه‌های شما و تیم شما به بازنگری ما ارزش بخشیده است . من امروز به شما مینویسم تا شما را در جریان بگذارم که ما در کجا قرارداریم، انتخاب فوری که در مقابل ما قرار دارد و مدیریت عاجل که جوبایدن و من در جریان هفته های آینده از شما میخواهیم . اگرچه ما هنوز بررسی خود را درمورد مسیر مان به آینده را نهایی نکرده ایم. اما به یک نتیجه اولیه رسیده ایم که بهترین راه برای پیشبرد منافع مشترک مان این است که تمام تلاش مانرا به خرچ دهیم و گفتگوهای صلح را تسریع ببخشیم و همه طرفها را برای اجرای تعهدات خود جمع کنیم . برای اینکه همه مسایل به صورت اساسی و سریع به سمت توافق و آتش بس دائمی و جامع پیش برود، ما بلافاصله یک تلاش دیپلماتیک به سطح بالا را با طرفین و کشورهای منطقه

هنرکدۀ شکیب مصدق، جهان کوچک با ایده‌های بزرگ

تصویر
  مختار وفایی شکیب مصدق که نام ی آشنا و صدای بلندی در عرصه‌ی موسیقی اعتراضی در افغانستان است، اکنون در گوشه‌یی از شهر هامبورگ در آلمان، با همکاری شماری از هنرمندان از کشورهای مختلف، هنرکده‌یی ساخته است که از طریق آن، به کارهای هنری‌اش، فراتر از مرزها و زبان‌ها ادامه می‌دهد. شکیب مصدق را در یک روز سرد زمستانی، در «هنرکده‌ی شکیب مصدق» در شهر هامبورگ، در حالی که مصروف ساختن یک آهنگ با دو تن از هنرجویان بود ملاقات کردم. فعالیت‌های هنرکده‌ی شکیب مصدق، هرچند به دلیل قیودات وضع شده در پی گسترش بیماری کرونا، با محدودیت‌های مواجه است، اما اتاق‌های پر از شعار این هنرکده هیچگاه خالی و مسکوت نمی‌مانند. شکیب مصدق، در سال 2010، از افغانستان به آلمان مهاجرت کرد و تا سال 2018، مکان مشخصی برای فعالیت‌های هنری‌اش در آلمان نداشت. مصدق می گوید که بسیاری از هنرمندان در کشورهایی مانند افغانستان و ایران به دلیل تهدیدات امنیتی، سانسور و قیودات حکومتی، میان ماند و رفتن گیر می‌کنند، چون برای بسیاری‌ها، هم ماندن در کشور شان و هم پناهنده شدن در کشورهای غربی، به معنی مرگ است. اگر کشور شان را ترک نکنند، ممکن