۰۹ مرداد ۱۴۰۱
۲۹ تیر ۱۴۰۱
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
متن نهایی و کامل منشور حرکت ملی صلح و عدالت، به رهبری اتمر و استانکزی
مختار وفایی - ایندیپندنت فارسی
منشور جریان سیاسی جدیدی تحت عنوان «حرکت ملی صلح و عدالت»، روز یکشنبه، هشتم خرداد (۲۹ مه)، نهایی شد. رهبری این جریان را حنیف اتمر و معصوم استانکزی، از مقامهای ارشد دولت اشرف غنی، بر عهده دارند. پس از ماهها رایزنی و تلاش، منشور این جریان سیاسی نهایی شد، اما هنوز علنی نشده است. ایندیپندنت فارسی به نسخه نهایی این منشور دست یافته است و در این یادداشت، نگاهی به بخشهای مهم آن میاندازیم.
متن نهایی و کامل منشور حرکت ملی صلح و عدالت را با کلیک روی علامت ذیل دانلود کنید.
«حرکت
ملی صلح و عدالت»، ابتکار حنیف اتمر و معصوم استانکزی است. حنیف اتمر در دولتهای
پیشین افغانستان، به ویژه در دولت اشرف غنی، در مسندهایی چون مشاور شورای امنیت
ملی و وزیر خارجه کار کرده است. معصوم استانکزی نیز از افراد نزدیک و مورد اعتماد
اشرف غنی بود و در دولت او در مسندهای مهمی، از جمله رئیس امنیت ملی، سرپرست وزارت
دفاع، و رئیس هیات مذاکرهکننده با طالبان کار کرد. این دو تن که در پیشبرد سیاستها
و عملکرد دولت اشرف غنی نقش برجسته و تعیینکنندهای داشتند، اکنون تلاش دارند با
ایجاد جریان سیاسی «حرکت ملی برای صلح و عدالت»، راه مذاکره مجدد با طالبان را
برای ایجاد دولت همهشمول باز کنند.
در
منشور ۱۶ صفحهای «حرکت ملی صلح و عدالت» به موارد مختلفی، از جمله «احیای
روند مذاکره با طالبان»، تلاش برای ایجاد «دولت اسلامی جدید» در افغانستان، پرهیز
از جنگ و خشونت، حل پایدار بحران کنونی از طریق مذاکره، همهشمول بودن دولتی که در
آینده شکل میگیرد، اصلاح و احیای قانونی اساسی، و شکل و ساختار نظام سیاسی در
افغانستان، اشاره شده است.
«تصاحب قدرت از طریق زور، راهحل
ختم بحران افغانستان نیست»
در بخش
نخست این منشور آمده است که بحران افغانستان و فروپاشی دولت جمهوری اسلامی
افغانستان، نه تنها موجب رنج مردم افغانستان شده است، بلکه به ایجاد خطر برای همه
کشورهای جهان انجامیده است.
در بخش
دوم منشور آمده است که حل پایدار بحران کنونی افغانستان نه از راه نظامی، بلکه از
راه گفتوگو و مذاکره ممکن است. در این بخش همچنین تاکید شده است که «حرکت ملی صلح
و عدالت» هیچگونه برنامه نظامی ندارد و تمام فعالیتهایش را از طریق «تلاشهای
مدنی» پیش میبرد.
در این
بخش آمده است: «تجربه جمعی ما از ظهور و زوال حکومتها در چهار دهه گذشته نشان
میدهد که به دست آوردن قدرت از راه زور و جنگ، راه حل نیست و حکومت نمیتواند بدون
مراجعه به آرای مردم، تامین عدالت اجتماعی و حقوق همه شهروندان کشور، دوام و قوام
یابد.»
در بخش
دوم این منشور، «حرکت ملی صلح و عدالت» خواستار ازسرگیری فوری مذاکرات میان افغانها
شده است و تاکید میکند که برای رسیدن به یک توافق سیاسی، قطع دایمی جنگ و خشونت،
و تشکیل «دولت جدید اسلامی»، طالبان باید به تعهداتی که در توافقنامه دوحه که در
فوریه ۲۰۲۰ امضا شد، پایبند بمانند.
در بخش
سوم این منشور آمده است که روند مذاکرات باید بر اساس تعهداتی که طالبان در توافقنامه
صلح دوحه پذیرفتهاند، از سرگرفته شود. در این بخش تاکید شده است که مذاکره با
طالبان باید از طریق شورای عالی مصالحه ملی، که باید با تشکیلات و دستورکار جدید،
نمایندگی حقیقی مردم افغانستان را تامین کند، آغاز شود. از کشورهای همسایه
افغانستان، سازمان ملل متحد، و سازمانهای منطقهای دخیل در امور افغانستان نیز
خواسته شده است که از روند مذاکرات و تلاشهای مرتبط با آن، حمایتهای لازم سیاسی،
اقتصادی، و بشری به عمل آورند.
در
ادامه این منشور، «حرکت ملی صلح و عدالت» تلاش برای توافق سیاسی با طالبان را برای
دستیابی به سه هدف دانسته است: صلح پایدار و قطع دایمی جنگ و خشونت، تشکیل دولت
جدید اسلامی افغانستان، و محفوظ نگه داشتن افغانستان از حضور گروههای تروریستی
بینالمللی و جنگهای نیابتی. در این طرح آمده است که در پایان مذاکرات، متن نهایی
توافق سیاسی باید از سوی یک «لویه جرگه» همهشمول تایید شود و سازمان ملل متحد نیز
باید از اجرایی شدن آن حمایت کند.
در بخش
سوم این منشور همچنین به تفصیل به شیوه دولتداری، ساختار سیاسی، و روند تشکیل
دولت همهشمول و مورد قبول مردم افغانستان پرداخته شده است. شکلگیری دولت گذار،
اجرایی شدن قانون اساسی مصوبه ۱۳۸۲ تا اصلاح و احیای قانون اساسی دولت
پیشین، عبور از دولت گذار و تشکیل دولت منتخب با برگزاری انتخابات، خلعسلاح
نظامیان معزول و بازگرداندن آنان به وضعیت غیرنظامی، و بازگشت و اسکان مجدد
مهاجران، به ویژه آنانی که پس از فروپاشی دولت پیشین از افغانستان خارج شدند، جزو
نکات دیگری است که در این منشور به عنوان «نقشه راه آینده افغانستان» مطرح شده
است.
«ما در افغانستان نظام سیاسی اسلامی غیرقابل تجزیه
میخواهیم»
در بخش
چهارم این منشور، در مورد ساختار سیاسی دولت افغانستان آمده است که «حرکت ملی صلح
و عدالت» خواستار برپایی نظام سیاسی اسلامی تجزیهناپذیر است و نباید تجربههای
ناکام گذشته تکرار شود. براساس این منشور، دولت باید مشروعیت خود را از یک
انتخابات آزاد و سراسری به دست آورد. «حرکت ملی صلح و عدالت» خواستار نظام سیاسی
غیرمتمرکز است و برای اصلاح ساختار دولت، خواهان افزایش مسندهای معاونت رئیس
جمهوری، ایجاد مسند نخستوزیری با معاونتها، تمرکززدایی و افزایش صلاحیتهای اجرایی
نهادهای دولتی محلی، افزایش نقش مردم در گزینش مسئولان محلی، و تامین مشارکت سیاسی
همه اقوام در ساختار دولت آینده افغانستان است.
«افغانستان تجزیهناپذیر است»
در بخش
پنجم منشور «حرکت ملی صلح و عدالت»، بر اهمیت نقش اقوام افغانستان در ساختار سیاسی
دولت اشاره شده و آمده است که افغانستان کشوری تجزیهناپذیر است. در این منشور ۱۶ صفحهای دستکم در چهار مورد
به تجزیهناپذیری افغانستان، لزوم متحد ماندن اقوام برای جلوگیری از تجزیه، و تلاش
عناصر خارجی برای تجزیه افغانستان اشاره شده است. هرچند تاکنون هیچ حرکت جدی و اقدام
تاثیرگذاری در راستای تجزیه افغانستان صورت نگرفته است، به نظر میرسد که
نویسندگان این منشور، از این احتمال هراس دارند. در بخش پنجم منشور در این مورد
آمده است: «علیرغم تمام تجاوزها و ویرانگریهای خارجی و مظالم حکام داخلی، جدا از
اینکه به کدام قوم ارتباط داشته است، ملت ما وحدت و تجزیهناپذیری کشور خود را، با قربانیهای بیشمار، صبورانه حفظ
کرده است.»
این
منشور دارای هشت بخش است و در بخشهای ششم و هفتم آن، به ساختار اقتصادی افغانستان
و روابط با کشورهای خارجی، به ویژه روابط با کشورهای همسایه، پرداخته شده است.
در بخش
هشتم نیز به چگونگی مذاکره با گروه طالبان اشاره شده و آمده است که با فراهم شدن
زمینه مذاکره با طالبان، از این گروه خواسته شود که در اسرع وقت مدارس به روی
دختران گشوده شود، زنان به مشاغل خود برگردند، و به لشکرکشیهای داخلی پایان داده
شود.
«حرکت ملی
صلح و عدالت» در حاشیه صفحه نخست منشور خود تذکر داده است که ممکن است در ادامه
گفتوگوها میان بنیانگذاران این جریان، نام آن تغییر یابد، اما تا آن زمان، از
عنوان «حرکت ملی صلح و عدالت» استفاده میکنند.
منابع
آگاه که در نشستهای این جریان سیاسی حضور داشتهاند، به ایندیپندنت فارسی گفتند
که حنیف اتمر و معصوم استانکزی توانستهاند شماری از چهرههای سرشناس را از میان
اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، و سایر اقوام افغانستان به این جریان سیاسی جذب
کنند. بیشتر این افراد، جزو مقامهای دولتهای پیشین افغانستان بودهاند و براساس
روابطی پیشین خود با اتمر و استانکزی، به این جریان پیوستهاند.
منشور
این جریان سیاسی، در حالی تلاش برای تصاحب قدرت را از راه نظامی رد میکند که
طالبان دولت پیشین افغانستان را با زور اسلحه سرنگون کردند و اکنون
که به تسلیحاتی به ارزش حدود هفت میلیارد دلار دست یافتهاند، خود را در سراسر
افغانستان، بیرقیب میدانند. مولوی شهابالدین دلاور، وزیر معادن و نفت طالبان،
در یک نشست خبری در کابل در اواخر اردیبهشت که به مناسبت
آغاز کار «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان» سخن میگفت، هرگونه مذاکره با مقامهای
دولت پشین افغانستان را رد کرد و گفت که نیازی به مذاکره با هیچ کس نیست. دلاور
تصریح کرد که با سلطه طالبان بر افغانستان، صلح و امنیت سراسری تامین شده است و
همه سیاسیون و مقامهای دولتهای پیشین میتوانند به افغانستان برگردند.
در
چنین وضعیتی، «حرکت ملی صلح و عدالت» به رهبری حنیف اتمر و معصوم استانکزی، برخلاف
«جبهه مقاومت ملی»، «جبهه آزادی افغانستان» و «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات
افغانستان» که عملا با طالبان درگیری نظامی دارند، بر شیوههای مدنی و غیرنظامی
برای پایان دادن به بحران افغانستان تاکید میکند.
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
قصه ای از لب آب
مرد کهنسالی، در حالی که دست زنی را گرفته بود و به آرامی روی سنگریزهها راه میرفتند، به من نزدیک شدند.
لحظهای به دریا و ماهیگیرها خیره شدند و سپس نزدیکتر آمدند.
در حالی که شاید به خاطر باد خنک، از گوشهی یک چشم و نوک بینیاش
قطرههای آب آویزان شده بود از من پرسید:
- اینجایی که تو قلاب می اندازی ماهی هست؟
-بله، هست، ولی من هنوز نگرفتهام.
-اممم، اونجا در نزدیکی آن خانهها مردان زیادی ماهی میگیرند.
بیشتر شان ماهی گرفتهاند. چرا اونجا نرفتی؟
-خب...اونجا ماهی بیشتره، ولی خیلی شلوغ بود.
-بله شلوغه...چون ماهی زیاده. حدس میزنم یا از هند هستی یا از
افغانستان...
- دومی درسته. از افغانستان هستم.
- آها، درست حدس زدم. اینجا در مالمو از افغانستان افراد زیادی
زندگی میکنند.
- بله، افغانها همهجا هستند.
- تو اهل کدام شهر افغانستان هستی؟
-من از مزارشریف هستم، شمال افغانستان، همسرحد با ازبیکستان.
- آها، من در ۱۹۷۲ افغانستان بودم.
-
چه جالب. چی کار میکردی آنجا؟
- ما یک گروه گردشگران از کشورهای مختلف بودیم که از اروپا تا دور
آسیا را رانندگی کردیم. در این مسیر از ایران وارد هرات شدیم و از آنجا تا کابل
رانندگی کردیم. بامیان رفتیم و سپس از طریق جلالآباد وارد پاکستان و هند شدیم.
- خیلی جالبه، آن زمان افغانستان امن بود، اما وضعیت حالا را حتما میدانید.
- بله بله متاسفانه...
- از جریان بازدید تان از افغانستان عکس دارید؟
- بله دارم، اما در خانه است. حالا نزدم نیست. عکسهای خوبی دارم. ما
آزادانه در شهرها و روستاها رانندگی میکردیم، در مسیر ها کمپ میزدیم و بی هیج
تهدیدی از آب و هوای خوبش لذت میبردیم...
- خوش به حالت که آن زمان رفتی و دیدی، حالا که همهچیز وحشتناک شده
در افغانستان...میتوانی عکسهایت را از جریان بازدید از افغانستان به من بفرستی؟
-بله، میفرستم. اما چگونه بفرستم؟
-من واتساپ دارم، میشه آنجا بفرستی.
- من واتساپ بلد نیستم، ایمیلات را بده می فرستم...
مرد کهنسال در حالی که داشت صحبت میکرد، متوجه شد که خانمش سردش
شده و اندکی میلرزد. گفت، خوشحال شدم، باید برم که نواسههایم منتظر اند.
خانمش دست تکان داد و گفت: شانس خوب، امیدوارم ماهیهای زیادی
بگیری.
اسم مرد هُکان بود و امیدوارم عکسهایش را بفرستد.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
کشتار غیر نظامیان در پنجشیر، یادآور حمله ارتش سرخ به افغانستان است
حملات پنجشیر، عنوان رشته عملیات نیروهای ارتش شوروی سابق و ارتش جمهوری
دموکراتیک خلق افغانستان است که از ۱۹۸۰ الی ۱۹۸۵ برای تصرف پنجشیر راهاندازی شد.
این حملات ۹ بار و به شیوههای مختلف و با استفاده از نیروی هوایی و زمینی راهاندازی
شد. به گواهی تاریخ و شاهدان آن جنگ، نیروهای ارتش سرخ، برای ضربه زدن به چریکهای
جهادی تحت فرمان احمدشاه مسعود، به غیرنظامیان شلیک میکردند و زنان، کودکان و
کهنسالان را گروگان میگرفتند. نیروهای ارتش سرخ تنها به کشتن غیرنظامیان بسنده
نمیکردند، آنها خانهها، باغها و علفزار ها را نیز آتش میزدند. این حملهها که
پنج سال دوام کرد، نه تنها موجب تضعیف چریکهای جهادی در پنجشیر نشد، بلکه به آنان
قوت بیشتر داد، چون مردمان بیشتری برای فرار از ظلم و شکنجه نیروهای شوروی و دولت
وقت، به صفوف مجاهدین پیوستند. روش دیگر نیروهای ارتش سرخ این بود که وقتی چریکهای جهادی به آنان ضربه میزدند، آنان در
انتقامگیری، غیر نظامیان را که عمدتاً بستگان و آشنایان نیروهای جهادی
بودند تیرباران میکردند.
این ماجرا، پس از ۴۲ سال، باری دیگر در پنجشیر به راه افتاد. پس از آنکه
شامگاه جمعه، ۱۶ اردیبهشت، نیروهای جبهه مقاومت ملی، در رشته عملیاتی، ۲۲ عضو گروه
طالبان را کشتند، این گروه طالبان بزرگترین لشکر کشی را به پنجشیر آغاز کرد. سران
این گروه، نخست اعضای تاجیک خود را از خط نخست جنگ دور ساخت، سپس صدها جنگجو را از
استانهای پشتوننشین از جمله خوست، قندهار و میدان وردک، به پنجشیر دعوت کردند.
ساکنان پنجشیر، شمار جنگجویان طالبان را که در این چند روز وارد پنجشیر شدهاند، «هزاران»
تن میدانند. طالبان شماری از خانههای مسکونی مردم را به زندان تبدیل کردند و
مدارس دخترانه و مراکز درمانی را قرارگاه نظامی ساختند.
صد ها باشنده روستا های که مورد تهاجم طالبان قرار گرفتهاند، به کوههای سرد
و پر از برف پنجشیر پناه بردهاند. این افراد شامل زنان، کودکان و کهنسالان نیز میشوند.
منابع در پنجشیر، به ایندیپندنت فارسی گفتند، تا کنون حدود ۴۰۰ غیر نظامی، در
نواحی مختلف این استان بازداشت و زندانی شدهاند. این افراد شامل معلمان، پزشکان،
کشاورزان و مغازهداران میشوند و همه به یک اتهام شکنجه میشوند: کار برای جبهه
مقاومت ملی افغانستان، به رهبری احمد مسعود.
فهیم (نام مستعار)
از ساکنان دره عبداللهخیل به ایندیپندنت فارسی گفت، طالبان شماری از خانههای
شخصی مردم، مدارس دخترانه و مراکز درمانی را به زندان تبدیل کردند و ساکنان محل را
بازداشت، شکنجه و زندانی میکنند. او علاوه نمود که تنها در شهرستاه دره، حدود ۲۰۰ نفر از ساکنان محل توسط
طالبان بازداشت و زندانی شدهاند. فهیم تصریح افزود: «در چهار روز گذشته، نزدیک به
۲۰۰ نفر از ساکنان شهرستان دره را طالبان بازداشت کردهاند.
پیکرهای تیربارانشده حدود ۲۰ تن پیدا شدند، اما
بقیه ناپدید شدهاند. طالبان به مردم اجازه نمیدهند دنبال اعضای خانوادههایشان
در مزارع و باغها بروند.»
شماری از افراد، از
سرنوشت اعضای خانوادههای شان اطلاعی ندارند. آنها نمیدانند که اعضای خانوادههای
شان در زندانهای طالبان اند یا در کوهستانها. نگرانی عمده این افراد این است که
ممکن است شماری در اثر سرما و گرسنگی، در کوهها تلف شوند. ممکن است، شماری هم در
کوهها و در جریان درگیری میان جبهه مقاومت ملی و طالبان کشته شدهباشند. به دلیل وضع قیودات نظامی در پنجشیر و تهاجم
گسترده طالبان در درهها و روستا ها، امکان تایید ادعا های مردم دشوار است. اما آنچه
اعضای طالبان و هواداران این گروه در شبکههای اجتماعی همرسانی میکنند، حکایت از
رفتاری مملو از خشونت با ساکنان پنجشیر دارد. آنچه ۴۲ سال قبل توسط نیروهای ارتش
سرخ و ارتش جمهوری دمکراتیک خلق افغانستان در پنجشیر اعمال شد، اینبار از سوی
گروهی که داعیهدار برپایی دولت اسلامی است اعمال میشود. تفاوت میان کشتار غیر
نظامیان در پنجشیر که ۴۲ سال قبل اتفاق افتاد و آنچه امروز در جریان است، در این
است که در آن زمان، جهان توجه لازم را به این حوادث داشت، اما اکنون، به نظر میرسد،
همه به ویژه دولتهایی که ۲۰ سال در افغانستان برای دمکراسی قربانی دادند، چشمهای خود را به روی افغانستان بستهاند.
همزمان با کشتار، بازداشت و شکنجه غیرنظامیان در پنجشیر، گزارشهای مشابهی از
بغلان نیز به گوش میرسد.
شب دوشنبه، نیروهای جبهه مقاومت ملی، به یک خودرو حامل نظامیان
طالبان شبیخون زدند و در این حمله شش عضو طالبان کشته شدند و تجهیزات
نظامی آنها به دست نیروهای جبهه مقاومت ملی افتادند. طالبان در پاسخ به این حمله،
با صدها نیرو به روستاهای شهرستان دهصلاح در اطراف اندراب حمله کردند و تاکنون بیش
از ۵۰ تن از ساکنان محل را بازداشت
و پنج نفر را تیرباران کردند. ایندیپندنت فارسی توانست هویت پنج نفر
از کشتهشدگان را که همه افراد غیرنظامی بودند تایید کند. شهید آغا، نورالله، محمد
جواد، محمد ذاکر و جاوید، از جمله ساکنان ناحیه قاسان بودند که تاکنون پیکرهای
تیربارانشده آنها در مزارع و باغها کشف شدهاند. از سرنوشت
افراد بازداشتشده خبری در دست نیست.
با وجودی که در چند روز اخیر، شواهد زیادی از
کشتار، بازداشت و شکنجه غیرنظامیان در مناطق تاجیکنشین افغانستان بازتاب یافته است، اما هیچ یک از سازمانهای
حقوق بشری و دولتهای که با طالبان در تعاملاند، در این مورد ابراز نظر نکردهاند.
![]() |
نمایی از ساکنان روستای دره عبدالله خیل-پنجشیر |
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
حمدالله محب؛ نامی که برای افغانها یادآور یک خیانت بزرگ است
مختار وفایی- ایندیپندنت فارسی
حمدالله محب از آن افرادی است که بخت همراهشان است و یکشبه، از
خاک به افلاک میرسند. زمانی که محمد اشرف غنی، خود را در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۴ نامزد کرد، حمدالله محب بهتازگی از دانشگاه برنل بریتانیا در رشته فناوری
اطلاعات دکترا گرفته بود. او پیشتر از آن، مدیر بخش فناوری اطلاعات دانشگاه
آمریکایی در افغانستان بود و همیشه میان لندن و کابل در رفتوآمد بود. حضور او در
ستاد انتخاباتی محمد اشرف غنی، نخستین تجربه او در عرصه سیاست بود و انتخاب اشرف غنی بهعنوان رئیسجمهوری دولت وحدت
ملی، محب را وارد چرخه کار سیاسی در ردههای نخست دولت جمهوری کرد.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ با تقلب گسترده و افتضاح بزرگ همراه
شد. عبدالله عبدالله و اشرف غنی که دو نامزد پیشتاز این انتخابات بودند، هردو
ادعای پیروزی داشتند. ماهها طول کشید تا آرای انتخاباتی چندین بار شمارش شوند،
اما در نبود یک سیستم دقیق و درست، این کار بینتیجه ماند. در نهایت، جان کری،
وزیر خارجه وقت آمریکا، به کابل رفت و با تلاش فراوان، دولت وحدت ملی را بنا کرد.
کابینه میان اشرف غنی، رئیسجمهوری، و عبدالله عبدالله، رئیس اجراییه، بهطور
مساوی تقسیم شد. در تقسیم قدرت، سفارت افغانستان در واشنگتن به اشرف غنی رسید و او نیز
حمدالله محب را به این ماموریت فرستاد. محب تا پیش از آن، تنها تجربهاش فعالیت در
زمینه امور اجتماعی و سیاسی، رهبری یک انجمن مهاجران مقیم اروپا در لندن و کار
در ستاد انتخاباتی اشرف غنی بود. انجمنی که محب در لندن تاسیس کرده بود بیشتر برای
برگزاری عیدهای مسلمانان، برگزاری مراسم فاتحه برای درگذشت متنفذان و حمایت از
دانشجویان افغان در دانشگاههای اروپایی بود.
اشرف غنی که همواره ادعا میکرد برای افغانستان برنامه دارد و
رقبای سیاسیاش بهویژه عبدالله عبدالله را به بیبرنامگی متهم میکرد، از اینکه
یک جوان ۳۲ ساله و مدیر بخش فناوری اطلاعات یک دانشگاه را بهعنوان سفیر افغانستان به واشنگتن اعزام کرده بود احساس
افتخار میکرد. او شعار میداد که به جوانان باور دارد و در اداره دولت افغانستان از
جوانان استفاده میکند.
حمدالله محب، با کمک لیل محب، همسر آمریکاییاش، که از چند سال قبل
در امور افغانستان کار میکرد، توانست ارتباطهای خوبی با وزارت خارجه، سنا و سیاستمداران
آمریکایی برقرار کند. او همچنین تشکیلات سفارت افغانستان در واشنگتن را زیر و رو کرد
و حلقهای از جارچیها را برای تبلیغ فعالیتهایش و همچنین حمایت از برنامههای
اشرف غنی و تبلیغ علیه رقبای او در واشنگتن تشکیل داد. او بهعنوان سفیر
افغانستان، در واشنگتن حضور داشت، اما بیشتر برنامههای تبلیغاتی و رسانهای دفتر
اشرف غنی را همچنان مدیریت میکرد. اشرف غنی در میان حلقه گستردهای از مشاورانش به سخنان دو نفر بیش از همه اهمیت میداد: حمدالله محب،
سفیر جوان و تازهکار و اسکات گوگنهایم، دوست قدیمی و مشاور آمریکاییاش.
حمدالله محب از اوت ۲۰۱۵ تا اوت ۲۰۱۸، سفیر افغانستان در واشنگتن بود. شامگاه ۲۵ اوت ۲۰۱۸، خبر ناگهانی استعفای حنیف اتمر از سمت مشاور شورای امنیت ملی
افغانستان منتشر شد. تا آن زمان، اتمر یکی از قدرتمندترین مردان در کابینه اشرف
غنی بود و دفتر او چهارراه قدرت در کابل نامیده میشد، اما تنشهای سیاسی میان
اتمر و غنی، در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۹ بالا گرفته بود. اتمر استعفا و غنی را به هدایت افغانستان به سمت نابودی
متهم کرد. چند ساعت پس از انتشار استعفای اتمر در رسانهها، خبر دیگری از آدرس دفتر
اشرف غنی پخش شد: «دکتر حمدالله محب، به حیث مشاور شورای امنیت ملی افغانستان آغاز
به کار کرد.» محب در پیامی گفت این مسئولیت را در یک مقطع بحرانی به عهده گرفته
است و برقراری امنیت در سراسر افغانستان در اولویت کارهای او خواهد بود.
اینگونه بود که طی سه سال، یک مرد جوان با پشتوانه حمایت سیاسی شخص اول مملکت، از
مسئولیتی که در یک دانشگاه خصوصی بهعنوان مدیر بخش فناوری اطلاعات داشت، به حلقه
نخست تصمیمگیرندگان مملکتی غرق در بحران رسید. حمدالله محب، در دفتر شورای
امنیت ملی افغانستان، نیز زودتر از همه خانهتکانی کرد و از دوستانش در سراسر دنیا
برای کار دعوت کرد. محب که درکی از پیچیدگیهای کار سیاسی در جامعه بهشدت سنتی و
جنگزده افغانستان نداشت، تنور تنشهای قومی و سیاسی را گرمتر کرد. او با استفاده از برخی از چهرههای
نظامی و سیاسی میان اقوام، آنها را علیه رهبران سنتی مانند عبدالرشید دوستم، محمد محقق، عبدالله
عبدالله، کریم خلیلی و حکمتیار شوراند. تلاش محب در ادامه اعتقاد غنی به انزوای
رهبران سیاسی و جوانسازی دولت بود، اما روشی که در پیش گرفته شد، به انزوای اشرف
غنی، افزایش تنشهای قومی، تضعیف دولت و در نتیجه تقویت طالبان منجر شد.
اقدام دیگر حمدالله محب، سخنرانیهای تند و احساساتی علیه پاکستان و برخی دیگر از کشورها بود. او بارها با سخنرانیهای آتشین علیه پاکستان که همواره
در افغانستان خریدار دارد، توجهها را در رسانهها و فضای مجازی به خود جلب کرد. در آخرین مورد، او در
ماه مه ۲۰۲۱ و چند ماه قبل از فروپاشی دولت، به ننگرهار در مرز با پاکستان سفر
کرد و علیه سران دولت پاکستان سخنان تندی گفت. برای مثال، او گفت: «تاریخ پاکستان جعلی است و این
کشور هیچ چیزی برای افتخار ندارد.» شاهمحمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان، در پاسخ به
محب گفت خون او و هموطنانش از این سخنان به جوش آمده است. در پی این تنش، پاکستان
به دولت افغانستان اطلاع داد که رابطهاش را با دفتر شورای امنیت ملی افغانستان که
آن را محب رهبری میکرد، قطع میکند. یک بار دیگر هم در اوایل ۲۰۱۹، حمدالله محب در حاشیه نشست سازمان ملل متحد در نیویورک و در
جریان مذاکرات آمریکا با طالبان، در صحبت با رسانهها گفت خلیلزاد قصد تصاحب قدرت
در افغانستان را دارد و میخواهد با تشکیل دولت موقت، خودش در راس آن قرار بگیرد. این
سخنان وزارت خارجه آمریکا را خشمگین کرد و باعث شد مقامهای وزارت خارجه آمریکا،
تماسهای خود را با او قطع کنند. در حالی که دولت افغانستان در پرتگاه قرار داشت،
حمدالله محب، با سخنان انقلابی و آتشین، تلاش میکرد از خودش چهره نترس و وطنپرست
ارائه کند. او در داخل افغانستان، رهبران سنتی را علیه اشرف غنی شوراند و در خارج
از افغانستان، آمریکا، پاکستان و شماری دیگر از کشورها را در برابر دولت وقت
افغانستان قرار داد.
در هفتههای آخر حاکمیت جمهوری که همه چیز یکی پس از دیگری از دست میرفت، حمدالله محب
طرحی را ریخت که سقوط دولت افغانستان را سرعت بخشید. او تحت عنوان تغییر شیوه جنگ،
پس از خروج نیروهای خارجی، برنامهای را طراحی کرد که بر اساس آن، تمامی نیروهای
امنیتی و دفاعی افغانستان، باید از روستاها و نواحی دوردست عقبنشینی میکردند و
برای دفاع از شهرها بسیج میشدند. استدلال محب این بود که با قطع کمکهای نظامی
ناتو و آمریکا از ارتش افغانستان، جنگ در نواحی دوردست میزان تلفات و آسیبپذیری
را افزایش میدهد، بنابراین، تمرکز باید روی دفاع از شهرها باشد. ظاهرا او باور
داشت که دفاع از شهرها و سپردن شهرستانها و روستاها به طالبان، به عمر دولت
جمهوری میافزاید. دفتر شورای امنیت ملی، از اوایل ژوئن ۲۰۲۱، به همه واحدهای نظامی در شهرستانها و نواحی دوردست، دستور عقبنشینی
به مراکز شهرها را صادر کرد. این طرح حمدالله محب، پس از توافقنامه آمریکاییها با
طالبان که نزدیک به ۶۰۰۰ زندانی این گروه را از زندانها آزاد کرد، دومین و مهمترین لطف
در حق طالبان برای پیشروی و قدرت گرفتن بیشتر برای تصرف سراسر افغانستان بود.
طالبان تا اوایل اوت، به جز پنجشیر و کابل، شهرستانهای همه ولایات را بدون درگیری
تصرف کردند.
در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، حمدالله محب، بهدلیل تماسهایی که با خلیلالرحمان حقانی داشت، از هجوم طالبان به دروازههای
شهر کابل و پایان یافتن جمهوری در افغانستان مطمئن شد. او صبح آن روز، برنامه
فرار اشرف غنی و بیش از ۵۰ تن از همکاران نزدیکش را از کابل ترتیب داد. محب در ماه دسامبر ۲۰۲۱، در شهر واشنگتن حضور داشت و در مصاحبه با صدای آمریکا گفت: «خروج
اشرف غنی از افغانستان، صددرصد به سود افغانستان تمام شد.» اشرف غنی نیز بعدتر از
آن، در ماه ژانویه ۲۰۲۲، در مصاحبه با بیبیسی گفت تصمیم خروج از افغانستان را نداشت و
تحت فشار همکارانش بهویژه حمدالله محب، به این کار وادار شده است. محب گفت اگر
اشرف غنی از افغانستان خارج نمیشد طالبان او را مانند دکتر نجیب، رئیسجمهوری سابق افغانستان، اعدام میکرد.
حمدالله محب، اکنون در بریتانیا زندگی میکند و با طی کردن این
مسیر از ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱، به نامی بهشدت نفرتانگیز در میان مردم افغانستان تبدیل شده
است. محب، عصر روز چهارشنبه ۲۱ مه، در انجمن آکسفورد سخنرانی کرد. هنگام حضور او در محل سخنرانی،
شماری از افغانهای ساکن بریتانیا، او را با شعارهایی همچون «خیانتکار» و «سارق
پول مردم افغانستان» همراهی کردند. یکی از کسانی که از نزدیک با محب همکلام شد و
از او فیلم گرفت، به او گفت: « شنیدم از پول مردم افغانستان خانه جدید خریدی،
تبریک میگویم.» ویدیوهایی که از سخنرانی محب در فضای مجازی منتشر شدند او را پراضطراب نشان دادند. در داخل
سالن سخنرانی نیز خانمی به نام سمیه تورا، از او پرسشهایی در مورد تسلط طالبان بر افغانستان و به سرقت رفتن داراییهای
مردم پرسید. محب در پاسخ به او گفت در سقوط دولت افغانستان شماری از رسانهها دخیل
بودند. او با نام بردن از طلوعنیوز افزود که این رسانه در روزهای آخر جنگ با طالبان، پیوسته در مورد تسلیم شدن و شکست نیروهای امنیتی
گزارش پخش میکرد و این کار باعث شد تا سقوط دولت تسریع شود.
اینگونه است که نام حمدالله محب، در ذهن بسیاری از افغانها،
یادآور یک خیانت بزرگ است. خیانتی که خودش را از خاک به افلاک کشاند، اما یک مملکت
با بیش از ۳۵ میلیون انسان را به خاک و خون کشید.