۲۲ مرداد ۱۴۰۱
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
لباس مارشالی بر تن یک طالب؛ شبرغان چگونه سقوط کرد؟
مارشال عبدالرشید دوستم نوامبر ۲۰۱۹ و در اوج اختلافهای سیاسیاش با اشرف غنی، رئیسجمهوری وقت افغانستان، در نشستی با حضور شماری از سیاستمداران افغان در خانه خود در شهر شبرغان، از غفلت حکومت در سرکوب طالبان انتقاد کرد و گفت که اشرف غنی از اوضاع افغانستان غافل و سرگرم طرحها و برنامههای قومی است. او در حالی که لباس نظامی بر تن داشت، گفت که با ادامه پیشروی طالبان به سمت شهرها، بیتوجهی حکومت و قومگرایی اشرف غنی، تصمیم دارد برای مردم و کشورش مبارزه کند. او به کنایه گفت: «خانه گرگ بی استخوان نیست.»
دوستم میخواست با این سخنانش بفهماند که هرچند در دولت مسند رسمی
ندارد و دمودستگاه نظامی در اختیارش نیست، به عنوان یک رهبر نظامی و سیاسی میتواند در مقابل دشمنانش ایستادگی کند و در زادگاهش
شبرغان، به قدر کافی نیرو و مهمات برای جنگ در اختیار دارد.
این سخنان دوستم موجی از نگرانی در دستگاه دولت وقت ایجاد کرد. او در سخنانش هشدار داد که اگر اشرف
غنی به برنامههای قومگرایانه خود ادامه دهد، سرنوشت او با آنچه بر دکتر نجیبالله، آخرین رئیسجمهوری
دولت دموکرات سوسیالیستی افغانستان، گذشت، یکسان خواهد بود.
چند روز پس از این سخنان دوستم، نمایندگان اشرف غنی به دیدار او
رفتند. پس از آن هم ژنرال اسکات میلر، فرمانده نیروهای حمایت قاطع و ناتو، با گروهی از
نظامیان خارجی به دیدار دوستم آمدند و یک مدال نظامی بر سینه او نصب کردند.
زادگاه دوستم شبرغان است و آن زمان تصور میشد که این شهر در مقابل طالبان نفوذناپذیر است؛ اما شبرغان هشتم اوت به دست طالبان سقوط کرد. ساعتی پس از
ورود طالبان به شبرغان، یک عضو طالبان به خانه مارشال دوستم وارد شد و لباس نظامی او
را پوشید و با آن عکس یادگاری گرفت. دوستم آن لباس و نشانهای نظامی را در ژوییه ۲۰۲۰ و در جریان مراسم دریافت درجه مارشالی پوشیده بود و هرازگاه در مصاحبه با رسانهها نیز با همان لباس
ظاهر میشد.
۱۱۰ روز دفاع شبرغان؛ خانه گرگ خالی شد
حاجی اکرم پهلوان یکی از فرماندهان حاضر در خط مقدم دفاع شبرغان طی ۱۱۰ روز جنگ نفسگیر در آن شهر بود. حمله و تهاجم طالبان به شهرهای
افغانستان از اوایل ماه مه آغاز شد و دوستم، پسرش یارمحمد را با فرماندهان و نظامیان
تحت امر خود از کابل به شبرغان اعزام کرد تا از نفوذ طالبان به داخل شهر جلوگیری
کنند. در شبرغان، یک واحد ارتش افغانستان نیز مستقر بود و در کنار آن، شماری از
نیروهای پلیس و امنیت ملی نیز حضور داشتند؛ اما تصمیم گیری و فرماندهی جنگ برعهده دوستم و پسرش یار محمد بود.
دوستم همواره از بیتوجهی رهبران حکومت وقت افغانستان به شبرغان شاکی بود.
او یک بار در اوج حمله و تهاجم طالبان به مرکز شهر شبرغان، گفت که نیروهای دولتی
به نیروهای تحت امر او که در خط نخست دفاع شبرغاناند، حتی یک گلوله کلاشنیکف هم
کمک نمیکنند. دوستم که همزمان با تشدید حملات طالبان به شبرغان در ۱۳ مه، وارد آن شهر
شد، اواسط ژوئن، به کووید-۱۹ مبتلا و مجبور شد برای معالجه به ترکیه برود. وضعیت سلامتی دوستم به قدری
وخیم توصیف شد که به گفته یکی از نزدیکانش، با آمبولانس هوایی به آنکارا، پایتخت
ترکیه منتقل شد.
همزمان با بستری شدن دوستم در آنکارا، پسرش یارمحمد دوستم هم که
فرماندهی جنگ در شبرغان را برعهده داشت، به کابل رفت. گفته میشد او نیز بیمار و تحت معالجه است. دوستم چهارم اوت از
بیمارستان مرخص شد و به کابل بازگشت، اما وقتی به افغانستان رسید که بسیاری از شهرستانها از جمله شهرستانهای
جوزجان به تصرف طالبان درآمده بودند و شهر شبرغان نیز در محاصره بود. دوستم هفتم
اوت با اشرف غنی ملاقات کرد و آماده بود دوباره به شبرغان برود اما هرگز این فرصت را نیافت. او به مزارشریف
رفت تا همراه با دیگر رهبران سیاسی شمال برای اوضاع چارهای بیندیشند.
حاجی اکرم پهلوان میگوید که با تشدید حملات طالبان به شبرغان، مارشال
دوستم حدود سه هزار نیرو برای مقابله با طالبان بسیج کرد اما به دلیل نرسیدن کمک و تجهیزات نظامی،
این نیروها نتوانستند مقابل طالبان دوام بیاورد. حاجی اکرم که فرماندهی بخشی از این
نیروها را برعهده داشت، گفت: «مارشال صاحب دوستم برای ما پول میفرستاد و ما اسلحه و مهمات
میخریدیم. دولت هیچ کمکی نمیکرد. از جانب دولت تنها یک واحد نظامی و ۱۱ عراده تانک در
شهر شبرغان وجود داشت. بقیه هرچه بود، متعلق به مارشال بود.»
حاجی اکرم تاکید کرد با وجودی که مارشال دوستم در زمان تشدید جنگ در بستر بیماری بود، هر لحظه با نیروهایش در شبرغان در تماس
بود و «داروندارش را داد» تا نیروهایش اسلحه و مهمات خریداری کنند.
او در مورد اینکه مهمات و اسلحه را از کجا میخریدند، گفت: «ما به افراد خود پول میدادیم و
آنان تهیه میکردند. افراد زیرمجموعه فرماندهان ارتش، سلاح و تجهیزات خود را میفروختند و ما از آنها میخریدیم.»
به گفته حاجی اکرم، نیروهای دولتی در هفتههای آخر جنگ، یک گلوله پیکا را ۱۰ افغانی و یک گلوله کلاشنیکف را ۱۵ افغانی میفروختند. حاجی اکرم افزود: «ما روزها اسلحه و مهمات میخریدیم و شبها میجنگیدیم.»
بیش از ۲۰۰ تن در دفاع از شهر شبرغان کشته شدند
به گفته حاجی اکرم پهلوان، در جریان حدود ۱۱۰ روز دفاع از شبرغان، بیش از ۲۰۰ نفر از میان حدود سه هزار نیرویی که با طالبان میجنگیدند، کشته
شدند. او معتقد است بیشتر این نیروها محافظان مارشال دوستم بودند که از سالها پیش تحت فرماندهی دوستم فعالیت
میکردند. عزتالله وردم، هاشم آستانه، علی سرور، نجمالدین عربخانه و نادر رئوف، از جمله فرماندهان ارشد تحت امر دوستم
بودند که در جریان دفاع از شبرغان کشته شدند.
کشته شدن بیش از ۲۰۰ تن در دفاع از شهر شبرغان را یک مقام ارشد امنیتی دولت اشرف غنی که بیشتر
مسائل شمال را دنبال میکرد، نیز تایید میکند. این منبع به شرط محفوظ ماندن نامش، گفت که انتخاب یارمحمد، پسر مارشال دوستم، به فرماندهی جنگ شبرغان، نارضایتیهایی میان
فرماندهان حزب جنبش پدید آورد و او نتوانست مانند پدرش اوضاع را مدیریت کند.
به باور این منبع، بیمار شدن دوستم در میانه جنگ و خالی شدن صحنه از حضور او، باعث
شد تا روحیه مدافعان شبرغان تضعیف شود و طالبان به سمت مرکز این شهر پیشروی کنند.
از سوی دیگر، این منبع میگوید «خانه گرگ» که دوستم از آن سخن میگفت،
سالها قبل تخلیه شد و تجهیزات و مهمات قابلتوجهی برای دوستم باقی نمانده بود. به گفته
این منبع، دوستم از ۳۰ سال قبل مقداری مهمات و تجهیزات نظامی به شبرغان منتقل کرده بود و این مهمات نزد فرماندهان کلیدی
او نگهداری میشدند اما آنها در ۲۰ سال گذشته، بهتدریج این مهمات و تسلیحات را فروختند.
دوستم اوایل سال ۲۰۲۱، تعداد ۱۰۰ قبضه اسلحه برای تکتیراندازی
خریداری کرد، اما نیروهایش استفاده از این سلاحها را بلد نبودند و آموزش استفاده از این نوع اسلحه
هم زمانبر بود و فرصت کافی برای این کار نمانده بود. دوستم همچنین ۸۰ دستگاه خودرو جیپ
سیمرغ از امارات متحده عربی خرید که در جنگ نقش تعیین کنندهای نداشتند.
یک هفته در یتیم طاق
حاجی اکرم پهلوان در مورد چگونگی سقوط مرکز شهر شبرغان گفت: «روز
هشتم اوت مهمات کمی برای ما مانده بود و دیگر برای دفاع از شبرغان شانسی وجود نداشت؛ چون راههای دریافت مهمات نیز قطع شده
بود و طالبان به وسیله تجهیزاتی که از سرپل و دیگر شهرها به دست آورده بودند، به
شبرغان هجوم آوردند.»
صدها نیروی امنیتی از جمله یارمحمد دوستم، پسر مارشال دوستم و
مسئولان دولتی جوزجان، روز هشتم اوت شبرغان را ترک کردند و به سمت فرودگاه جوزجان در حومه شهر رفتند. این
نیروها پنج روز در حومه فرودگاه در ناحیه یتیم طاق حضور داشتند و امیدوار بودند که با دریافت حمایت
از کابل و مزارشریف، برای بازپسگیری شبرغان اقدام کنند اما هجوم همزمان طالبان به همه شهرها
و شکست سیاسی دولت وقت افغانستان، فرصتی باقی نگذاشت.
یارمحمد دوستم و چند نفر از محافظان ویژه مارشال دوستم، عصر ۱۲ اوت، با هلیکوپترهای نظامی از یتیم طاق به مزارشریف
منتقل شدند. بخشی از نیروها هم به طالبان تسلیم شدند اما حدود یک هزار نیرو شامل نیروهای دوستم و نیروهای دولتی،
تصمیم گرفتند از طریق دشتها و درهها و در حالی که همه مسیرها در کنترل طالبان بود،
خود را به مزارشریف برسانند. دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق با امضای یک پیمان نظامی، متعهد شدند
از مزارشریف دفاع میکنند و این نیروها به پشتگرمی حضور این سه رهبر سیاسی در مزارشریف، میخواستند با عبور از
دل دشمن، خود را به این شهر امن برسانند.
در ۱۳ اوت، تنها ۶۸ نفر از حدود یک هزار نفر توانستند خود را به مزارشریف برسانند و بقیه نیروها در جریان کمینهای طالبان
در این مسیر ۱۴۰ کیلومتری، یا کشته و بازداشت شدند یا خود را به طالبان تسلیم کردند.
۶۸ نفری که از این
گروه هزار نفری توانستند به مزارشریف برسند، مسئولان ارشد دولتی جوزجان و فرماندهان
ارشد تحت امر دوستم بودند. شماری از این افراد با خودروهای زرهی زیر رگبار مسلسلها وارد مزارشریف شدند و شماری
دیگر که خود را به ارتفاعات کوههای چمتال رسانده بودند، با کمک هلیکوپترهای ارتش نجات یافتند. یکی از
این افراد، حاجی اکرم پهلوان بود که از قله کوهی در چمتال با هلیکوپتر به مزارشریف منتقل شد.
او همراه با علی سرور ترکمنی، فرمانده هزارهتبار وفادار به دوستم،
در یک خودرو بود اما علی سرور در یک کمین کشته شد و او نجات یافت. اکرم پهلوان گفت،
هوا در آن روز بهشدت گرم بود و تشنگی و طالبان، هر دو جان آنها را تهدید میکردند.
ژنرال عبدالستار قاسمی، فرمانده نیروهای محافظت از دوستم، نیز در
میان افرادی بود که از معرکه نجات یافت. او میگوید در لحظات پایانی که در قله، منتظر رسیدن هلیکوپتر نجات از محاصره
طالبان بود، از شدت تشنگی از دهنش خون میآمد و نزدیک بود از حال برود.
نیروهای دوستم پس از ۱۱۰ روز جنگ بیوقفه در شبرغان متلاشی شدند. شمار اندکی از آنان که
مانند ژنرال قاسمی و اکرم پهلوان هم که خود را به مزارشریف رساندند، دیگر توان ادامه
جنگ نداشتند. دوستم نیز اگرچه در مزارشریف شعار میداد که تا آخرین توان میجنگد، در حقیقت دیگر توانی برای مبارزه نداشت؛ زادگاهش سقوط کرده بود، لباس مارشالیاش
بر تن یک طالب بود، هیبت نظامیاش شکسته شده بود و طالبان نیز اسلحه و مهمات کافی در اختیار
داشتند.
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
۲۹ تیر ۱۴۰۱
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
متن نهایی و کامل منشور حرکت ملی صلح و عدالت، به رهبری اتمر و استانکزی
مختار وفایی - ایندیپندنت فارسی
منشور جریان سیاسی جدیدی تحت عنوان «حرکت ملی صلح و عدالت»، روز یکشنبه، هشتم خرداد (۲۹ مه)، نهایی شد. رهبری این جریان را حنیف اتمر و معصوم استانکزی، از مقامهای ارشد دولت اشرف غنی، بر عهده دارند. پس از ماهها رایزنی و تلاش، منشور این جریان سیاسی نهایی شد، اما هنوز علنی نشده است. ایندیپندنت فارسی به نسخه نهایی این منشور دست یافته است و در این یادداشت، نگاهی به بخشهای مهم آن میاندازیم.
متن نهایی و کامل منشور حرکت ملی صلح و عدالت را با کلیک روی علامت ذیل دانلود کنید.
«حرکت
ملی صلح و عدالت»، ابتکار حنیف اتمر و معصوم استانکزی است. حنیف اتمر در دولتهای
پیشین افغانستان، به ویژه در دولت اشرف غنی، در مسندهایی چون مشاور شورای امنیت
ملی و وزیر خارجه کار کرده است. معصوم استانکزی نیز از افراد نزدیک و مورد اعتماد
اشرف غنی بود و در دولت او در مسندهای مهمی، از جمله رئیس امنیت ملی، سرپرست وزارت
دفاع، و رئیس هیات مذاکرهکننده با طالبان کار کرد. این دو تن که در پیشبرد سیاستها
و عملکرد دولت اشرف غنی نقش برجسته و تعیینکنندهای داشتند، اکنون تلاش دارند با
ایجاد جریان سیاسی «حرکت ملی برای صلح و عدالت»، راه مذاکره مجدد با طالبان را
برای ایجاد دولت همهشمول باز کنند.
در
منشور ۱۶ صفحهای «حرکت ملی صلح و عدالت» به موارد مختلفی، از جمله «احیای
روند مذاکره با طالبان»، تلاش برای ایجاد «دولت اسلامی جدید» در افغانستان، پرهیز
از جنگ و خشونت، حل پایدار بحران کنونی از طریق مذاکره، همهشمول بودن دولتی که در
آینده شکل میگیرد، اصلاح و احیای قانونی اساسی، و شکل و ساختار نظام سیاسی در
افغانستان، اشاره شده است.
«تصاحب قدرت از طریق زور، راهحل
ختم بحران افغانستان نیست»
در بخش
نخست این منشور آمده است که بحران افغانستان و فروپاشی دولت جمهوری اسلامی
افغانستان، نه تنها موجب رنج مردم افغانستان شده است، بلکه به ایجاد خطر برای همه
کشورهای جهان انجامیده است.
در بخش
دوم منشور آمده است که حل پایدار بحران کنونی افغانستان نه از راه نظامی، بلکه از
راه گفتوگو و مذاکره ممکن است. در این بخش همچنین تاکید شده است که «حرکت ملی صلح
و عدالت» هیچگونه برنامه نظامی ندارد و تمام فعالیتهایش را از طریق «تلاشهای
مدنی» پیش میبرد.
در این
بخش آمده است: «تجربه جمعی ما از ظهور و زوال حکومتها در چهار دهه گذشته نشان
میدهد که به دست آوردن قدرت از راه زور و جنگ، راه حل نیست و حکومت نمیتواند بدون
مراجعه به آرای مردم، تامین عدالت اجتماعی و حقوق همه شهروندان کشور، دوام و قوام
یابد.»
در بخش
دوم این منشور، «حرکت ملی صلح و عدالت» خواستار ازسرگیری فوری مذاکرات میان افغانها
شده است و تاکید میکند که برای رسیدن به یک توافق سیاسی، قطع دایمی جنگ و خشونت،
و تشکیل «دولت جدید اسلامی»، طالبان باید به تعهداتی که در توافقنامه دوحه که در
فوریه ۲۰۲۰ امضا شد، پایبند بمانند.
در بخش
سوم این منشور آمده است که روند مذاکرات باید بر اساس تعهداتی که طالبان در توافقنامه
صلح دوحه پذیرفتهاند، از سرگرفته شود. در این بخش تاکید شده است که مذاکره با
طالبان باید از طریق شورای عالی مصالحه ملی، که باید با تشکیلات و دستورکار جدید،
نمایندگی حقیقی مردم افغانستان را تامین کند، آغاز شود. از کشورهای همسایه
افغانستان، سازمان ملل متحد، و سازمانهای منطقهای دخیل در امور افغانستان نیز
خواسته شده است که از روند مذاکرات و تلاشهای مرتبط با آن، حمایتهای لازم سیاسی،
اقتصادی، و بشری به عمل آورند.
در
ادامه این منشور، «حرکت ملی صلح و عدالت» تلاش برای توافق سیاسی با طالبان را برای
دستیابی به سه هدف دانسته است: صلح پایدار و قطع دایمی جنگ و خشونت، تشکیل دولت
جدید اسلامی افغانستان، و محفوظ نگه داشتن افغانستان از حضور گروههای تروریستی
بینالمللی و جنگهای نیابتی. در این طرح آمده است که در پایان مذاکرات، متن نهایی
توافق سیاسی باید از سوی یک «لویه جرگه» همهشمول تایید شود و سازمان ملل متحد نیز
باید از اجرایی شدن آن حمایت کند.
در بخش
سوم این منشور همچنین به تفصیل به شیوه دولتداری، ساختار سیاسی، و روند تشکیل
دولت همهشمول و مورد قبول مردم افغانستان پرداخته شده است. شکلگیری دولت گذار،
اجرایی شدن قانون اساسی مصوبه ۱۳۸۲ تا اصلاح و احیای قانون اساسی دولت
پیشین، عبور از دولت گذار و تشکیل دولت منتخب با برگزاری انتخابات، خلعسلاح
نظامیان معزول و بازگرداندن آنان به وضعیت غیرنظامی، و بازگشت و اسکان مجدد
مهاجران، به ویژه آنانی که پس از فروپاشی دولت پیشین از افغانستان خارج شدند، جزو
نکات دیگری است که در این منشور به عنوان «نقشه راه آینده افغانستان» مطرح شده
است.
«ما در افغانستان نظام سیاسی اسلامی غیرقابل تجزیه
میخواهیم»
در بخش
چهارم این منشور، در مورد ساختار سیاسی دولت افغانستان آمده است که «حرکت ملی صلح
و عدالت» خواستار برپایی نظام سیاسی اسلامی تجزیهناپذیر است و نباید تجربههای
ناکام گذشته تکرار شود. براساس این منشور، دولت باید مشروعیت خود را از یک
انتخابات آزاد و سراسری به دست آورد. «حرکت ملی صلح و عدالت» خواستار نظام سیاسی
غیرمتمرکز است و برای اصلاح ساختار دولت، خواهان افزایش مسندهای معاونت رئیس
جمهوری، ایجاد مسند نخستوزیری با معاونتها، تمرکززدایی و افزایش صلاحیتهای اجرایی
نهادهای دولتی محلی، افزایش نقش مردم در گزینش مسئولان محلی، و تامین مشارکت سیاسی
همه اقوام در ساختار دولت آینده افغانستان است.
«افغانستان تجزیهناپذیر است»
در بخش
پنجم منشور «حرکت ملی صلح و عدالت»، بر اهمیت نقش اقوام افغانستان در ساختار سیاسی
دولت اشاره شده و آمده است که افغانستان کشوری تجزیهناپذیر است. در این منشور ۱۶ صفحهای دستکم در چهار مورد
به تجزیهناپذیری افغانستان، لزوم متحد ماندن اقوام برای جلوگیری از تجزیه، و تلاش
عناصر خارجی برای تجزیه افغانستان اشاره شده است. هرچند تاکنون هیچ حرکت جدی و اقدام
تاثیرگذاری در راستای تجزیه افغانستان صورت نگرفته است، به نظر میرسد که
نویسندگان این منشور، از این احتمال هراس دارند. در بخش پنجم منشور در این مورد
آمده است: «علیرغم تمام تجاوزها و ویرانگریهای خارجی و مظالم حکام داخلی، جدا از
اینکه به کدام قوم ارتباط داشته است، ملت ما وحدت و تجزیهناپذیری کشور خود را، با قربانیهای بیشمار، صبورانه حفظ
کرده است.»
این
منشور دارای هشت بخش است و در بخشهای ششم و هفتم آن، به ساختار اقتصادی افغانستان
و روابط با کشورهای خارجی، به ویژه روابط با کشورهای همسایه، پرداخته شده است.
در بخش
هشتم نیز به چگونگی مذاکره با گروه طالبان اشاره شده و آمده است که با فراهم شدن
زمینه مذاکره با طالبان، از این گروه خواسته شود که در اسرع وقت مدارس به روی
دختران گشوده شود، زنان به مشاغل خود برگردند، و به لشکرکشیهای داخلی پایان داده
شود.
«حرکت ملی
صلح و عدالت» در حاشیه صفحه نخست منشور خود تذکر داده است که ممکن است در ادامه
گفتوگوها میان بنیانگذاران این جریان، نام آن تغییر یابد، اما تا آن زمان، از
عنوان «حرکت ملی صلح و عدالت» استفاده میکنند.
منابع
آگاه که در نشستهای این جریان سیاسی حضور داشتهاند، به ایندیپندنت فارسی گفتند
که حنیف اتمر و معصوم استانکزی توانستهاند شماری از چهرههای سرشناس را از میان
اقوام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، و سایر اقوام افغانستان به این جریان سیاسی جذب
کنند. بیشتر این افراد، جزو مقامهای دولتهای پیشین افغانستان بودهاند و براساس
روابطی پیشین خود با اتمر و استانکزی، به این جریان پیوستهاند.
منشور
این جریان سیاسی، در حالی تلاش برای تصاحب قدرت را از راه نظامی رد میکند که
طالبان دولت پیشین افغانستان را با زور اسلحه سرنگون کردند و اکنون
که به تسلیحاتی به ارزش حدود هفت میلیارد دلار دست یافتهاند، خود را در سراسر
افغانستان، بیرقیب میدانند. مولوی شهابالدین دلاور، وزیر معادن و نفت طالبان،
در یک نشست خبری در کابل در اواخر اردیبهشت که به مناسبت
آغاز کار «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان» سخن میگفت، هرگونه مذاکره با مقامهای
دولت پشین افغانستان را رد کرد و گفت که نیازی به مذاکره با هیچ کس نیست. دلاور
تصریح کرد که با سلطه طالبان بر افغانستان، صلح و امنیت سراسری تامین شده است و
همه سیاسیون و مقامهای دولتهای پیشین میتوانند به افغانستان برگردند.
در
چنین وضعیتی، «حرکت ملی صلح و عدالت» به رهبری حنیف اتمر و معصوم استانکزی، برخلاف
«جبهه مقاومت ملی»، «جبهه آزادی افغانستان» و «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات
افغانستان» که عملا با طالبان درگیری نظامی دارند، بر شیوههای مدنی و غیرنظامی
برای پایان دادن به بحران افغانستان تاکید میکند.