پست‌ها

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

تصویر
  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی است که همه جهان را در خود فرو برده و چاره‌ی جز پذیرفتن و کنار آمدن با آن‌را نداریم. برخی‌ها این تحول را «بحران» و دیگر آنرا «یک گام به جلو» در ادامه‌ی پیشرفت تکنولوژی و تغییر جهان می‌دانند. این تحولِ بزرگ در جهانِ مدرن و کشورهای مترقی سال‌ها قبل اتفاق افتاده و بدون شک، دامنِ ما را که   تاریکی و صدای مسلسل‌ها باعث شده از تحولات عمیق و پیشرو در جهان دور بمانیم نیز گرفته است. هرچند مانند بقیه و مثل همیشه، آماده‌ی ارایه‌ی یک جاگزین خوب و موثر بجای روزنامه‌های کاغذی هنوز نیستیم، اما اگر نگاهی به تیراژ روزنامه‌ها و رسانه‌های چاپی در کابل که بیشتر از ۶ میلیون انسان را در خود جا داده بیاندازیم، جز نا امیدی و سرخوردگی چیز دیگری بدست ما نمی‌آید. در یکی از شهرهای جنوب سویدن ( Jönköping )، همراه با روزنامه‌نگارانی از کشورهای مختلف، از بزرگ‌ترین روزنامه شهر که ۱۵۴ سال قدامت دارد دیدن کردیم. این روزنامه از ماه جنوری سال ۱۸۶۵ تحت نام Jönköping Posten فعالیت دا

چرا طالبان از اعزام فرستاده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان هراس دارند؟

تصویر

عروسک‌ها می‌توانند به زبان‌های گوناگون صحبت کنند

تصویر
شام سال نو ۲۰۲۴، کلافه و خسته، بی برنامه و دلتنگ بودیم. پرده را کنار زدیم، بیرون سرد، تاریک و بارانی بود. گفتم، به هرحال ما باید برای دخترک ما شادمانی خلق کنیم. شب سال نو باید برای او خوش بگذرد، چون این حق او است. باهم رفتیم به شلوغ‌ترین میدان‌های شهر. خالی بودند، مانند شهر ارواح. به رستوران‌های بزرگ که شام‌ها جای سوزن انداختن نداشتند سر زدیم. سرد و ساکت و تاریک بودند. چند موتر و آدم در جاده‌ها راه می‌رفتند. شهر چراغانی بود، اما آدم‌ها نبودند. شاید دورترین و خشک‌ترین صحراها با حضور آدم‌ها قابل تحمل باشند، اما زیباترین شهرها، بدون آدم‌ها قابل تحمل نیستند. شب سال نو در سوئد همینطوری است. همه در خانه‌های خود اند و سال نو، فرصتی برای دیدن و دور همی است. شاید شب سال نو، برای آدم‌های تنها، یکی از طولانی‌ترین شب‌های سال باشد، چون از پشت پنجره‌ها می‌بینیم که در بسیاری از خانه‌ها سفره‌های بزرگ دورهمی پهن است و آدم‌ها با هیجان و دلگرمی حرف می‌زنند و بلند می‌خندند. بیشتر جاده‌ها را دور زدیم و در نهایت یک رستوران ترکی یافتیم که شلوغ و مزدحم بود. آنجا به جمع آدم‌هایی که با هیجان غذاهایی لذیذ ترکی م

نماینده پیشین پارلمان افغانستان به اعدام محکوم شد - خانه‌اش تخریب گردید

تصویر

نور می‌گوید رهبر طالبان، لوطی‌ها را برائت می‌دهد و فساد اخلاقی به اوج رسیده است

تصویر

در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم؟

تصویر
  داوود سیاوش، اهل دانش و خرد بود. فرزندان روشن و دانا به جامعه تقدیم کرد و خانواده سیاوش در زمان کوتاه به یکی از شکوفاترین خانواده‌های افغانستان تبدیل شدند. درخشش بکتاش و یما را در رسانه و سیاست همه دیدیم. این خانواده نه شریک فساد و ثروت بودند و نه برای مردم دام خیانت پهن کردند، اما مانند هزاران خانواده دیگر، قربانی بازی خونین و جنون‌آمیز جنگ و صلح شدند. داوود سیاوش در دو سال و ده ماهی که از جان باختن پسرش می‌گذرد، ناآرام و بی‌قرار در مورد پسرش می‌نوشت. من وبلاگ سیاوش را به صورت پیوسته دنبال می‌کنم. او گاهی شعر می‌نوشت، گاهی مرثیه. گاهی خاطره می‌نوشت، گاهی گلایه. گاهی نامه می‌نوشت و گاهی از گریه‌های شبانگاهی برای پسرش. داوود سیاوش، پرونده ترور پسرش را به سازمان ملل و دادگاه لاهه کشاند، اما به زودی درک کرد که این سازمان‌ها نه برای عدالت، بلکه برای بازی‌های بزرگ در صحنه بین‌الملل هستند. او در یکی از آخرین مطالبی که در وبلاگ خود منتشر کرد، نوشت: در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم؟ خبر مرگ داوود سیاوش مرا بیشتر از انفجاری که یما سیاوش را بلعید، تکان داد. شاید دلیل آن شریک

سرگذشت گنجینه طلای باختر؛ چه بر سر با ارزش‌ترین گنج افغانستان آمده است؟

تصویر
  روایتی از مردان وفادار به افغانستان که در فراز و فرودهای ۴۰ سال گذشته، از گنجینه طلای باختر محافظت کردند گنجینه طلای باختر که به دلیل اهمیت تاریخی از آن به عنوان یکی از باارزش‌ترین گنجینه‌های‌ طلای جهان نامبرده می‌شود، آخرین بار در دی ماه ۱۳۹۹ در کاخ ریاست جمهوری افغانستان برای شمار محدودی از مقام‌های دولتی، رسانه‌ها و فعالان مدنی به نمایش گذاشته شد. این گنجینه حاوی ۴۸۵ اثر با ۲۱ هزار و ۱۴۵ قطعه از آرایه‌های طلا، نقره، فیروزه، عقیق و لاجورد است که وزن آن حدود شش کیلوگرم اعلام شده است. گروهی از باستان شناسان افغان و روس به سرپرستی باستان شناس معروف روس به نام ویکتور ایوانویچ سریانیدی،   این گنجینه را در سال ۱۳۵۷ از منطقه طلاتپه در شبرغان در شمال افغانستان کشف کردند. این گنجینه متعلق به دوره‌های کوشانیان و اشکانیان است و گفته شده است که مجموع گردن‌بندها، مدال‌ها، تاج‌ها و سکه‌های به دست آمده، متعلق به گورهای پنج زن و یک مرد است   که پیشینه آن به سده یکم پیش از میلاد تا قرن یکم میلادی می‌رسد. از زمانی که این گنجینه در شمال افغانستان کشف شد و به کابل منتقل شد، چگونگی نگهداری و مراق

رجب صفروف: شورش واگنر، موفقیت کوتاه‌مدتی را برای ارتش اوکراین فراهم می‌کند

تصویر