خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
(خداوندگار بلخ)
نویسنده: مختار وفایی
افغانستان کشوری است با باورها و عقاید دینی، مذهبی، عنعنوی و مردمی، که بسیاری از این باورها در مواردی زیادی به افراط دچار شده و همواره متزلزل بوده است.
در این کشور همه چیز وارداتی است. از ملاهای مساجد که از مدارس پاکستان و ایران تربیه میشوند، تا لباس، کفش، قلم، کتابچه، کتاب، خوراک، پوشاک، کاغذ تشناب و دهنکجیهای اجتماعی که آنرا گاهی «فرهنگ اصیل» مینامیم. در کشوری که مردم آن به شدت تحت فشار فقر اقتصادی و فرهنگی قرار دارد، اربابان قدرت که سرمایهی شان اکثراً از میلههای تفنگ و خون فرزندان بیچارگان و ستمدیدگان این سرزمین نشات گرفته است، روز بروز چاقتر و قویتر میشوند و در عین حال چهرههای فقر و بیچارگی در میان طبقهی مذدور و تهیدست روز بروز تاریکتر و خشنتر میشوند.
وقتی به بیچارگیها و نداشتههای مردم این سرزمین نگاهی بیاندازیم، میتوان فقر را در این کشور از چند زاویهی مختلف با تراژیدیهای وحشتناک به تماشا نشست. یکی از کشندهترین انواع فقر، فقرفرهنگی است. اکثراً جوامعی که... دچار فقر فرهنگی اند، دیده شده است که تابع تحولات روزمره بوده و به کوچکترین تکانههای زمانه از هم پاشیده است.افغانستان، اکنون در پرتگاهی وحشتناک فقر فرهنگی بسر میبرد.از یکدهه بدینسو دیده شده است که بازار، فرهنگ، زبان، زندگی و سلیقههای جوانان این سرزمین، گاهی در گروٍ بدماشان سریالهای هندی و گاهی در گروٍ بدماشان سریالهای ترکی بوده است.بازار رسانههای تصویری کشور که هدف نهایی اکثریت آنان سود و سرمایه است، در چنین وضعیتی از سودٍ بزرگی بهرهمند هستند. از مدتی بدینسو سریال ترکی بنام «وادی گرگها» در تلویزیون طلوع نشر میشود.
این سریال که بیشتر جنبهی نظامی و استخباراتی دارد، با محوریت بازیگر جوانی بنام « پولاد علمدار» که نقش یک آدم ملیگرا و وطن پرست را دارد و همچنان بازیگر دیگری آن که نقش یک شخص خاین و وطنفروش را بنام «اسکندر کبیر» دارد، اذهان عامه و بخصوص قشر جوان را بخود جلب نموده و در مواردی باعث خشونت در میان خانوادهها و اجتماع شده است. با نشر این سریال، بازارٍ واردکنندگان کالاهای تجارتی نیز رونق گرفت. اینروزها در بازار از موترهای که در این سریال دیده میشود گرفته، تا لباس، کتابچه و بیکهای دانش آموزان مکاتب با عکسهای بازیگران این سریال تزیین شده و اینها به پر فروشترین کالاهای تجارتی تبدیل شده است. همچنان موزیکهای این سریال از پر فروشترین موزیکهای مبایل در بازار «موزیکفروشها» است. در کنار اینهمه حرکات و «دیالوگ»های بازیگران این سریال نیز حرف روز در مجالس و محافل جوانان است.بیشترین طبقهی که از نشر این سریالها زیان میبینند، اطفال هستند، چون حافظهی پاک و ظریف اطفال آمادهی پذیرش هرنوع رفتار و کرداری است که در اطراف آنان به وقوع میپیوندد. نمونهی از این مورد را چندی قبل در ولسوالی دهدای ولایت بلخ شاهد بودیم، که یک دانش آموز خٌرد سال با تقلید از رفتار یکی از بازیگران سریال «وادی گرگها» بنام « بابه زیزا» گوش یک همصنفی اش را بٌرید. به نقل از یک منبع، این دانش آموز یک چاقو در بیک خود داشت و همواره «اکت»های آن بازیگر سریال را در همه جا در میآورد و میگفت: « او بچای ظالم! مه بابه زیزا هستٌم »، تا موفق شد گوش یکی از همصنفانش را ببٌرد! در همین حال، در شهر مزارشریف دیده شده است که شماری از یاغیان و کوچهگردان، گروههای را برای بینظمی اجتماعی تشکیل داده اند و با تقلید از گروههای مٌخرب این سریال دنبال «بدماشی» هستند.این همه تقلیدهای بیجا از سطح پایین درک اجتماعی و فرهنگی، و نا آگاهی مردم و جوانان نسبت به مسایل پیرامون شان ناشی میشود که میتوان آنرا فقر فرهنگی نامید. تقلیدهای بیجا و بدون آگاهی ویرانگر است و جامعهی افغانستان در میان موجی از رفتارها و کردارهای قرار گرفته است که تقلید بیجا از این همه جامعه و بخصوص نسل جوان را به پوچی و تباهی بیش از حد خواهد کشاند!
1 Comments
[url=https://www.acheterviagrafr24.com/sildenafil-prix-france-son/]sildenafil prix france son[/url]