پست‌ها

نمایش پست‌ها از اکتبر, ۲۰۱۵

ابرهای سیاه

  اتفاقات اخیری که علیه رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در کشور اتفاق افتاده نشان می‌دهند که روزهای سیاهی در پیش رو داریم . آتش زدن دفتر چند رسانه محلی در کندز، منفجرساختن دفاتر دو رادیوی محلی در ننگرهار، تهدید طالبان مبنی بر حمله به تلویزیون‌های یک و طلوع، افزایش آمار تهدید و خشونت از سوی گروه‌های وابسته به حکومت و در آخرین مورد بازداشت نصرت‌الله اقبال و عمراحمد پروانی، دو دوست عزیزم که فعالان رسانه‌یی و جامعه مدنی اند، توسط امنیت ملی که هنوز جزییات آن روشن نیست، همه نشانه‌هایی از گسترش ابرهای سیاه بر فراز آسمان آزادی‌های ماست که هر روز تهدید به باریدن می‌کند . طالبان که اساس بنیاد و تفکر شان، با آزادی و انسانیت در تضاد و با ستم و جنایت و خیانت هم‌سو می‌باشد، بیشتر از همه گروه‌ها برای رسانه‌ها و رسانه‌گران، تهدید جدی و خطرناک شمرده می‌شوند . این گروه وحشت‌گر، تاکنون جانِ روزنامه‌نگاران زیاد خارجی و داخلی را در افغانستان گرفته است. خبرنگاران و رسانه‌ها، یگانه گروه بی‌طرفی اند که در وضعیت جنگی آسیب پذیرتر اند و گاهی از هر دو طرف جنگ آسب می‌بینند. هم اکنون ده‌ها خبرنگار شبکه‌های رسانه‌ی

شمال چگونه به پرتگاه سقوط نزدیک شد؟

تصویر
مختار وفایی آنچه اکنون در شمال افغانستان جریان دارد، حاصلی است از تلاش‌های سال‌ها قبلِ برخی از چهره‌های دوران ریاست جمهوری حامدکرزی که پست‌های کلیدی امنیتی و اجرایی را به عهده داشتند. برنامه‌ی ناآرام‌سازی شمال، پس از به قدرت رسیدن حامدکرزی در دور دوم ریاست جمهوری اش، در سال 1388 آغاز شد که چهره‌های مشخصی در حکومت وقت را موظف به اجرای این برنامه کرده بود. انتقال هزاران خانواده‌ی قبایلی تحت نام عودت‌کنندگان به کمک موسسه بین‌المللی مهاجرت، توزیع اسلحه در ولایات کندز، بغلان، سرپل، بلخ و فاریاب، ایجاد صدها باب مدرسه‌ی دینی بصورت رسمی و غیر رسمی، ایجاد نیروهای مسلح اربکی تحت نام «پولیس محلی» و افروختن آتش جنگ‌های تنظیمی و تقویت گروهک‌های شورشی وابسته به طالبان و حزب اسلامی در ولایات بغلان و کندز از جمله پیش زمینه‌هایی بودند که برای صحنه‌های اکنون شمال ناآرام روی میز اجرا قرار داده شدند. عکس از آرشیف این‌که شمال افغانستان می‌تواند پُلی باشد برای عبورِ داعش و تروریست‌های تحریک اسلامی ازبیکستان، گروه انصار‌الله تاجیکستان و چچینی‌ها به کشورهای آسیای میانه و یا هم تحلیل برخی از کارشنا

قاتلِ رهبر، در کنار بازمانده اش

تصویر
«قاتل استاد ربانی» و کسی که به دستور عطامحمدنور باید به دار آویخته می‌شد، دیروز شام از آدرس رهبری وزارت دفاع به مزارشریف آمد و ضمن ملاقات عطامحمدنور، از قول اردوی 209 شاهین دیدن کرده است. عطامحمدنور، در نرسیدنِ معصوم استانکزی به وزارت دفاع، تا آخرین حد ممکن از نفوذ و توانایی اش در پارلمان استفاده کرد که در نهایت، موفق شد قاتل رهبرش، وزیر دفاع نشود. پس از آن که استانکزی از پارلمان رای مورد اعتماد بدست نیاورد، رییس جمهور او را بحیث سرپرست وزارت گماشت. در حالی که کشور و مخصوصاً شمال در آتش جنگ می‌سوزد و پرچم‌های برافراشته‌ی ملی، یکی پی دیگر به زمین می‌خورند، اشرف غنی، اوضاع را تحت مدیریت دانسته و از استانکزی بابت رهبری مدبرانه‌ی این اوضاع، تشکری می‌کند.

دانایی و تعهد یک روشن‌فکر

تصویر
او از فرهیخته‌ها و چهره‌های تاثیرگذار تاریخ روشن‌فکری در افغانستان است که در شکل گیری جریان‌های روشن‌فکری و فرهنگی نقش اساسی داشته است. از نوجوانی در مهاجرت بسر برده، اما کار برای افغانستان و مردم‌اش همیشه در صدر برنامه‌هایش بوده. ضمن این‌که سال‌هاست عضو ارشد دانشگاه آکسفورد لندن است، در کابل بسر می‌برد و در دانشگاه‌ها و محل‌های اکادمیک برای نسل دانشجوی افغانستان خدمت می‌کند. مطمینم کسانی که با دانش، دانایی، تحصیلات و روشنگری در افغانستان حدقل آشنایی داشته و آشتی کرده باشد، او را می‌شناسد.  این فرهیخته دکتر سید عسکر موسوی، از بزرگان عرصه‌ی دانایی و خرد در افغانستان است. نزدیک به 5 سال قبل، از طریق مقالات اش در انترنت با نام‌اش آشنا شدم. بعداً چند مورد مصاحبه‌های نسبتاً طولانی از طریق تلفن باهم داشتیم...اما بتازگی او را در فرودگاه کابل، در حالی که هردو منتظر پرواز بودیم دیدم. دانایی، شهامت، پاکی و صداقتِ این مرد، در روزگاری که هم‌سنگران و هم‌صنفان اش اکثراً نمونه‌های بارزی از سرافکندگی و خیانت اند، می‌تواند الگوی خوبی برای من و کسانی که دنبال راه و روشی برای آینده‌ی بهتر اند باشد

امیدواری‌های جدید در شمال

تصویر
مختاروفایی یکی از مهم‌ترین عواملِ افزایش نا امنی و نفوذ گروه‌های دهشت‌گر در   نقاط مهم ولایات شمال افغانستان، نبود رهبری سالم و متعهد در راس این ولایات بود. پس از قرار گرفتن اشرف غنی در مقام ریاست جمهوری کشور تاکنون، این ولایات توسط سرپرست‌ها مدیریت می‌شدند. سرپرست‌هایی که با دلسردی و نا امیدی تمام، در دفاتر شان نشسته و منتظر برگه‌های منفکی و یا تبدیلی شان بوده و هیچ گاه به عنوان رهبر یک ولایت، تصمیم خردمندانه و سالم در مساله‌ی تامین امنیت و ثبات ولایت شان گرفته نمی‌توانستند، چون امیدواری برای بودنِ شان تا یک روز بعد در آن پست وجود نداشت. حکومت هم تا وقتی که این ولایات در لبه‌ی پرتگاه قرار نگرفتند، والیان جدید را معرفی نکرد. اکنون اتفاق خوشی که افتاده اعلان پنج مقرری جدید و از جمله مقرری چهارتن بحیث والیان جدید ولایات شمال از سوی ریاست جمهوری است. از پنج‌ مقرری جدید ریاست جمهوری، با کارنامه‌ی چهارتن آنان که بحیث رهبران جدید ولایت‌های نسبتاً ناآرام شمال مقرر شده اند آشنایی دارم. شمال اکنون در محور تحولات و تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز است. سرپل، فاریاب، بغلان و تخار ضمن این‌که