در یکی از شلوغترین مکانهای شهر باشکوه # امستردام ، چندتن با آغوشهای رایگان ایستاده، به همه از روی مهربانی لبخند میزنند. آنسوتر کافیشاپها به هزاران تن چرس/حشیش پیشکش میکنند و در جای جای این شهرِ پر از زیباییهای بینظیر، بساط رقص و شادی برپاست . بار نخست است که این مهربانی و زیبایی را از نزدیک میبینم. به گروه #FreeHugs نزدیک شدم که بپرسم میتوانم ازشان عکس بگیرم یا خیر؟ یکی گفت بله میتوانی عکس بگیری. دیگری بغلش را باز کرد و گفت بیا در آغوش رایگان . کریسمس را تبریک گفت و آرزو کرد روزهای بهتر و زیبایی پیشرو داشته باشم. چه شهری …
روزهای آخر سال ۲۰۱۹ است و ذهنم برخلاف سالهای گذشته، پر است از سوژههای عجیب غریب. این روزها بارها شده که قلم را بر میدارم و روی ورق سوژهها را لیست میکنم. بعد عینکم را کنار میگذارم و دوباره آنان را مرور میکنم. روی برخی سوژهها خط میکشم، برخی را برجسته میکنم و برخی دیگر را تصحیح یا حذف...خوشحالم که ذهنم خالی نیست، اما مهم است که راه درست و گزینه مناسب را بتوانم شناسایی و تعقیب کنم. یکسال دیگر پیش روست نباید هدر برود. فعلاً دو تصمیم نهایی شد که با یکی خوشحال و با دیگری اندکی ناراحت شدم. یک: چند روز شرکت ممتاز هاست که میزبان وبس…
شاید خداحافظی با رسانههای چاپی برای بسیاری از روزنامهنگاران و خوانندگان روزنامهها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی است که همه جهان را در خود فرو برده و چارهی جز پذیرفتن و کنار آمدن با آنرا نداریم. برخیها این تحول را «بحران» و دیگر آنرا «یک گام به جلو» در ادامهی پیشرفت تکنولوژی و تغییر جهان میدانند. این تحولِ بزرگ در جهانِ مدرن و کشورهای مترقی سالها قبل اتفاق افتاده و بدون شک، دامنِ ما را که تاریکی و صدای مسلسلها باعث شده از تحولات عمیق و پیشرو در جهان دور بمانیم نیز گرفته است. هرچند مانند بقیه و مثل همیشه، آماده…
Follow me in Social media