گاهی که از کارنامه غیرمسلکی حامدکرزی در دوره حاکمیتاش یاد میشود، در نخستین نگاه اسماعیل خان با آن آستینهای دراز و دستمال مخصوصاش به یادم میآید که سالها کرسی وزارت انرژی و آب را عهده دار بود و بیشمار فساد و غارت کرد.
اول و آخر شعارهای اشرف غنی، دولتسازی و سپردن کار به اهل کار است. دوره
حکومت وحدت ملی با همه مسخرهگی و تباهیاش گذشت و اشرف غنی هم دلیل ناکامی اش را «چیلکاندازی»
ریاست اجرائیه میداند.
حالا که دست اشرف غنی در تقرری افراد برای همان پنجا فیصد سهم خودش در قدرتباز
است ببینید چه کار میکند. در شاهنامه فردوسی داستان رفتن فریدون به جنگ ضحاک و
جلوس کردن او بر تخت را میخواندم. فریدون هنگامی که بر تخت مینشیند، یکی از فرمانهای
مهم او این است که کسی به کار کسی دیگری دخالت نکند و هرکس باید راه خودش را برود.
جنرالِ جنگ به جای مدیر
اداری تعیین میشود و مدیر اداری به جای
افسر کشف و استخبارات. تاجر قانونگذار میشود و دهقان والی. دیپلمات به جای
انجنیر معدن کار میکند و انجنیر تبدیل به گلبدین حکمتیار میشود. باز از خودما میپرسیم
که ریشه این آشوب و تباهی در کجاست؟
این سه بیت از شاهنامه
نقل قولی است از فریدون:
سپاهی نباید که با پیشه ور
به یک روی جویند هر دو هنر
یکی کارورز و یکی گُرزدار
سزاوار هر کس پدیدست کار
چو اين کار آن جوید آن کار اين
سراسر پرآشوب گردد زمین
0 Comments