کودک بودم و تازه می توانستم قرآن را روان و با تلاوت بخوانم. یک روز با پدرم رفتم زیارت روضه شریف. من در داخل حرم نشستم و پدرم رفت دنبال کاری. چند جلد قرآن در یک ردیف روی میزهای کوچک چوبی گذاشته شده بودند و هرکس دلش میخواست مینشست و میخواند. من هم پشت یکی از آن میزکها قرار گرفتم و شروع کردم به خواندن قرآن. تقریباً یک ساعت قرآن خواندم.
در جریان این یک ساعت، چندین زائر بعد از زیارت ضریح حرم، روی میز کوچک مقابل من پول گذاشتند. هربار
که کسی پول میگذاشت چشمانم روشنتر و زبانم روانتر میشد. همینگونه در حال
خواندن بودم که یکی از «*ایشانهای روضه» آمد و پولها را جمع کرد و در جیبش
گذاشت. من در حالی که هیچ واکنشی نشان ندادم، در تهِ دلم نا امید شدم.
دیروز خبر تلف شدن صدها کبوتر سپید روضه را شنیدم. تاثیر این خبر روی من کمتر از شنیدن خبرهای مرگبار اخیر نبود. این کبوترها و این حرم باشکوه که بسیار دوستش دارم، صدها ملا و خانوادههای «انصاری» را سال هاست نان و جایگاه داده است، اما این مفتخوارها حتی نمی توانند چند کیلو گندم به این کبوترها تهیه کنند.
تصور کنید کسانی که سال هاست از این زیارتگاه نان می خورند و از همین درگاه متمول شده اند، از دادن یک دانه گندم به کبوتران دریغ می کنند. این غفلت و بی رحمی با هیچ واژه ی قابل توجیه نیست. هیچ کسی و هیچ اداره ی به اندازه ایشان های دربار زیارتگاه حضرت علی، مسوول تلف شدن کبوتران نیست. آنان باید مسوولانه و با وجدان بیدار در این مورد وضاحت دهند. این کار «ایشان» ها، ثابت می کند که آنان به زیارتگاه حضرت علی، احترام و باوری قابل نیستند و صرف به آن به عنوان یک دکان می نگرند.
یکی از این «ایشان»های مفتخوار به
شبکه تلویزیون 24 می گوید، چون در روزهای قرنتین، زائرین نیامدند و به کبوترها دانه
نیانداختند، کبوترها نیز تلف شدند.
گذشته از بقیه عایدات مشروع و
نامشروعی که «ایشان»های روضه از این زیارتگاه دارند، تنها عاید تشنابهای روضه می
تواند شکم کبوتران سپید را که نماد زیبایی و شکوه شهر مزارشریف سیر کند.
0 Comments