من این ترانه را دوست دارم، چون با آن نستالژی دارم. کودک بودم که این
ترانه در یکی از کتابهای درسی چاپ شده بود و من و برادرانم هنگامی که در مزارع
کار میکردیم، آنرا باهم میخواندیم.
ترانۀ قشنگی است، اما سرود ملی افغانستان نیست.
همچنان که در سرود فعلی ( دا وطن افغانستان دی)، زبان فارسیدری و
گویندگان آن نادیده گرفته شده و این مساله عصبیت قومی و نفرت زبانی سازندگان آنرا
نشان میدهد؛ سرود دورۀ مجاهدین که امروز در مراسم احمد مسعود پخش شد نیز ملی
نیست، چون زبان پشتو و گویندگان آنرا نادیده گرفته است.
اینها، سرودها و ترانههای گروهی استند که جامعۀ چند فرهنگی و چند قومی
افغانستان، خودشان را در آنها نمیبینند.
سرودهای که از زمان ظاهرشاه تا اکنون در افغانستان به نام سرود ملی پخش
شده، هیچ یک از نشانههای «ملی» را نداشته اند.
احمد مسعود، احساساتی است و از اینکه تاکنون به دسترخوان غنی دعوت نشده
عصبانی به نظر میرسد. او احساس میکند که باید در قطار کاکاهایش شریک تحولات و
امتیازات باشد، اما تاکنون نادیده گرفته شده.
احمد مسعود و یا به گفته استاد یعقوب یسنا، «آمر احمد مسعود»، با آنکه
فرزند قهرمان ملی است و از همین آدرس مورد احترام قرار میگیرد، اما پرچم و سرود
فعلی را ملی نمیداند. حق دارد سرود را ملی نداند، اما پرچم نماد همین وطن و همین
مردم است. سربازان پنجشیری و قندهاری، کنارهم و زیر همین پرچم میجنگند. روی جنازۀ
سربازان پنجشیری، پامیری، مزاری و هلمندی که در دفاع از مردم جان میبازند همین
پرچم سه رنگ انداخته میشود. اما احمد مسعود این پرچم را دور انداخت. دقیقاً همان
کاری که یک تبهکار مشهور به نام خراسانی انجام داد و سپس بابت آن اظهار ندامت کرد.
احمد مسعود، عکس و مدال پدرش را با پرچم کنونی مزین میکند، اما در مراسم
سیاسیاش پرچم گروهی و سرود گروهی را بلند میکند.
در این وضعيت شکننده، این پیامِ خوشایندی برای مردم نیست.
0 Comments