پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۲۲

قصه ای از لب آب

تصویر
  مرد کهنسالی، در حالی که دست زنی را گرفته بود و به آرامی روی سنگریزه‌ها راه می‌رفتند، به من نزدیک شدند. لحظه‌ای به دریا و ماهی‌گیرها خیره شدند و سپس نزدیک‌تر آمدند. در حالی که شاید به خاطر باد خنک، از گوشه‌ی یک چشم و نوک بینی‌اش قطره‌های آب آویزان شده بود از من پرسید : - این‌جایی که تو قلاب می اندازی ماهی هست؟ - بله، هست، ولی من هنوز نگرفته‌ام. - اممم، اونجا در نزدیکی آن خانه‌ها مردان زیادی ماهی می‌گیرند. بیشتر شان ماهی گرفته‌اند. چرا اونجا نرفتی؟ - خب...اونجا ماهی بیشتره، ولی خیلی شلوغ بود. - بله شلوغه...چون ماهی زیاده. حدس می‌زنم یا از هند هستی یا از افغانستان... - دومی درسته. از افغانستان هستم. - آها، درست حدس زدم. این‌جا در مالمو از افغانستان افراد زیادی زندگی می‌کنند. - بله، افغان‌ها همه‌جا هستند. - تو اهل کدام شهر افغانستان هستی؟ - من از مزارشریف هستم، شمال افغانستان، هم‌سرحد با ازبیکستان. - آها، من در ۱۹۷۲ افغانستان بودم. - چه جالب‌. چی کار می‌کردی آن‌جا؟ - ما یک گروه گردشگران از کشورهای مختلف بودیم که از اروپا تا دور آسیا را رانندگی کردیم. در ای

کشتار غیر نظامیان در پنجشیر، یادآور حمله ارتش سرخ به افغانستان است

تصویر
    مختار وفایی- پادکست ایندیپندنت فارسی حملات پنجشیر، عنوان رشته عملیات نیروهای ارتش شوروی سابق و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان است که از ۱۹۸۰ الی ۱۹۸۵ برای تصرف پنجشیر راه‌اندازی شد. این حملات ۹ بار و به شیوه‌های مختلف و با استفاده از نیروی هوایی و زمینی راه‌اندازی شد. به گواهی تاریخ و شاهدان آن جنگ، نیروهای ارتش سرخ، برای ضربه زدن به چریک‌های جهادی تحت فرمان احمدشاه مسعود، به غیرنظامیان شلیک می‌کردند و زنان، کودکان و کهنسالان را گروگان می‌گرفتند. نیروهای ارتش سرخ تنها به کشتن غیرنظامیان بسنده نمی‌کردند، آن‌ها خانه‌ها، باغ‌ها و علفزار ها را نیز آتش می‌زدند. این حمله‌ها که پنج سال دوام کرد، نه تنها موجب تضعیف چریک‌های جهادی در پنجشیر نشد، بلکه به آنان قوت بیشتر داد، چون مردمان بیشتری برای فرار از ظلم و شکنجه نیروهای شوروی و دولت وقت، به صفوف مجاهدین پیوستند. روش دیگر نیروهای ارتش سرخ این بود که وقتی چریک ‎ ‌های جهادی به آنان ضربه می‌زدند، آنان در   انتقام‌گیری، غیر نظامیان را که عمدتاً بستگان و آشنایان نیروهای جهادی بودند تیرباران می‌کردند. این ماجرا، پس از ۴۲ سال، باری دیگر

حمدالله محب؛ نامی که برای افغان‌ها یادآور یک خیانت بزرگ است

تصویر
  مختار وفایی- ایندیپندنت فارسی حمدالله محب از آن افرادی است که بخت همراهشان است و یک‌شبه، از خاک به افلاک می‌رسند. زمانی که محمد اشرف غنی، خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۴ نامزد کرد، حمدالله محب به‌تازگی   از دانشگاه برنل بریتانیا در رشته فناوری اطلاعات   دکترا   گرفته بود. او پیشتر از آن، مدیر بخش فناوری اطلاعات دانشگاه آمریکایی در افغانستان بود و همیشه میان لندن و کابل در رفت‌وآمد بود. حضور او در ستاد انتخاباتی محمد اشرف غنی، نخستین تجربه او در عرصه سیاست بود و انتخاب   اشرف غنی به‌عنوان رئیس‌جمهوری دولت وحدت ملی، محب را وارد چرخه‌ کار سیاسی در رده‌های نخست دولت جمهوری کرد. انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ با تقلب گسترده و افتضاح بزرگ همراه شد. عبدالله عبدالله و اشرف غنی که دو نامزد پیشتاز این انتخابات بودند، هردو ادعای پیروزی داشتند. ماه‌ها طول کشید تا آرای انتخاباتی چندین بار شمارش شوند، اما در نبود یک سیستم دقیق و درست، این کار بی‌نتیجه ماند. در نهایت، جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا، به کابل رفت و با تلاش فراوان، دولت وحدت ملی را بنا کرد. کابینه میان اشرف غنی، رئیس‌جمهوری، و عب