پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۲۱

شتاب آمریکا برای خروج، افغانستان را در سراشیبی سقوط قرار داده است

تصویر
«پدرم به من دیگر اجازۀ کار با تلویزیون انعکاس را نمی‌دهد. پدرم می‌گوید: نمی‌خواهم ترا در کفن ببینم. به من اطمینان بده که زنده به خانه  بر می‌گردی، تا من به تو اجازه ‌دهم که دوباره کار خود را با تلویزیون آغاز کنی.» بعد از ظهر روز دوم مارس، شهناز رووفی، سعدیه سادات و مرسل وحیدی سه تن از کارمندان تلویزیون محلی انعکاس در جلال‌آباد، شهری در شرق افغانستان، محل کارشان را به قصد خانه ترک کردند. چند لحظه بعد، افراد مسلح نقاب‌پوش، شهناز و سعدیه را در مقابل چشمان مردم، در روی جاده تیرباران کردند و از ساحه متواری شدند. در حالی که هنوز خبر این رویداد به مسئولان تلویزیون و خانواده‌ها ‌نرسیده بود، مرسل نیز در یکی دیگر از کوچه‌های شهر هدف تیراندازی قرار گرفت. تن‌های تیرباران شده‌ی هر سه همکار، به نزدیک‌ترین بیمارستان شهر منتقل شدند، اما به دلیل شدت جراحات شدید و خون‌ریزی زیاد، قلب‌های شان در چند دقیقه پس از رویداد، برای همیشه ایستادند. این سه کارمند تلویزیون انعکاس در حالی ترور شدند که به تازگی ترس و وحشت ترور ملاله میوند، خبرنگار دیگر این رسانه که در دهم دسامبر سال 2020 در وسط همین شهر تیرباران ش

خدا از درد این ملت به درد تو بیافزاید

تصویر
حامد کرزی بی‌ گمان یکی از بانیان فساد و خیانت‌ در دو دهه‌ی اخیر در افغانستان است. او زمانی در راس دولت قرار گرفت که همه‌چیز از صفر شروع شده بود. طالب مهار شده بود و مردم آماده‌ی هرنوع تغییر بودند. پول‌ِ بی‌حساب برای بازسازی افغانستان وارد کشور شد و هزاران نهاد کمک کننده برای توسعه و بازسازی صف کشیدند. مردم نیز که تازه از یک جنگ باطل و ویرانگر رهایی یافته بودند، آماده بودند تا در مسیر نو حرکت کنند. همین امیدواری پای صدها هزار مهاجر افغان را از کشورهای مختلف جهان به خانه‌های شان کشاند. جامعه‌ی جدید، با توجه فوق‌العاده‌ی بین‌المللی و میلیاردها دالری که به کابل سرازیر شدند، نیازمند یک مدیریت سالم و دلسوزانه بود. در چنین زمانی، یک دزد بین‌المللی در راس دولتِ تازه تاسیس گماشته شد. کرزی به دزدهای کابینه‌اش توصیه کرد که " دزدی کنید خیر است. مگر دزدی‌های تان را در داخل خرج کنید، به دبی و جاهای دیگر نبرید. " تروریست‌ها و قاچاقچیان مواد مخدر را تقویت کرد و میان جنگ‌سالاران نزاع قدرت را برافروخت تا از مصروفیت آن‌ها به نفع خودش استفاده کند. نمونه‌اش حمایت از عطامحمد نور برای تضعیف

دستکاری در هویت فرهنگی بلخ

تصویر
یک پروژه میلیون دالری، این‌روزها مصروف تابلو نویسی در کوچه‌های شهر # مزارشریف است. هدف از این کار، نشانه‌گذاری دقیق و معیاری شهر است تا آدرس‌یابی آسان و دقیق باشد. این اقدام برای نظم بخشیدن به شهر فوق‌العاده مهم است، اما چند نکته : یک: ظاهراً در نوشتن تابلوها، با آدم‌های باسواد و دانای شهر مشوره صورت نگرفته و یک گروه پروژه‌نویس، این کار را انجام داده است که پر از اشتباهات مضحک است. دو: دیده می‌شود که عصبیت جاهلانه‌یی در پشت نوشتن تابلوها موج می‌زند و همین باعث شده است تا اشتباهات فاحشی مانند ترجمه کردن اسم‌های خاص از زبان فارسی‌دری و ازبیکی به پشتو انجام شود. مثلا نام یک محله که گذر " هژده چمن" است، به " اته لسم چمن گذر" برگردان شده. این تابلونویس‌های بی‌سواد همین را نمی‌دانند که اسم خاص قابل ترجمه نیست. فقط در جایی اسم خاص را می‌توان ترجمه کرد که هدف از ترجمه، کمک به فهماندن دقیق‌تر به مخاطب باشد. در حالی که یک خواننده و گوینده زبان پشتو هیچ نیازی ندارد تا گذر هژده چمن را برایش ترجمه کنیم. این ترجمه حتی باعث گمراهی و تغییر نام این محله می‌شود. سه: به صورت

پایان حضور دو هزار سالۀ یهودی‌ها در افغانستان

تصویر
مردی که در ده سال گذشته به عنوان آخرین یهودی افغانستان شناخته شده بود، اکنون کشور را به قصد اسرائیل ترک می کند، زیرا ترس آن را دارد که وعدۀ خروج نظامی ایالات متحده خلائی در کشور بجای بگذارد که با گروه های بنیانگرا مانند طالبان پر شود . زبولون سیمانتوف در گفتگو با خبرگزاری عرب نیوز گفت، «در اسرائیل، با تماشای تلویزیون رویدادهای افغانستان را دنبال خواهم کرد.» سیمانتوف   ۶۱   ساله گفت پائیز امسال، در پایان فصل اعیاد، افغانستان را ترک خواهد کرد. همسرش که زنی از یهودیان تاجیکستان است، و دو دخترشان، از   ۱۹۹۸   در اسرائیل بسر می برند. اما سیمانتوف دهه ها است که در میان خشونت و آشوب سیاسی، و از جمله دوران حاکمیت طالبان و دور ۀ   جنگ افغانستان با ایالات متحده، در وطن خود افغانستان مانده تا از تنها کنیسای کشور که در «کابل»، پایتخت کشور واقع شده، مراقبت کند . سیمانتوف در گفتگو با عرب نیوز گفت «مثل «شیر» یهودیان از کنیسای کابل محافظت کردم.» سیمانتوف که فروشنده ٔ   قالی و جواهر است، در «هرات» افغانستان بدنیا آمده که دهها سال پیش محل زندگی صدها یهودی بود. سپس به کابل رفت، و پس از آن در  

چهار حکایت کوتاه و آموزنده از مثنوی معنوی مولانا

تصویر
 

جنرال عبدالملک؛ از تجربه‌ی تلخ توافق با طالب، تا ستیز بی پایان با مارشال دوستم

تصویر
صحبت جنرال عبدالملک در برنامۀ پربینندۀ کاکتوس، حاوی نکاتی بود که برای نخستین بار شنیدم. کارنامۀ سیاسی و نظامی جنرال عبدالملک، مانند هر چهره‌ی دیگر که در تحولات افغانستان دخیل بوده، پر از اتهامات سنگین است. مهم‌ترین اتهامی که بر جنرال عبدالملک وارد است، توافق‌ و تبانی او با طالبان در سال 1376 است که منجر به ورود احترام‌آمیز طالبان به شهر مزارشریف و بخش‌های دیگری از شمال گردید. این توافق از سوی طالبان نقض شد و چنانچه جنرال عبدالملک می‌گوید، طالبان بابت نقض این توافق‌نامه، تاوان سنگینی پرداخت. پس از نقض این توافق‌نامه از سوی طالبان، صدها جنگجوی طالبان از سوی نظامیان تحت امر جنرال عبدالملک کشته شدند، صفوف شان تار و مار گردید و شماری از اعضای شورای رهبری این گروه به دست جنرال عبدالملک اسیر گردیدند. ابهاماتی زیادی در مورد رویدادهای خون‌بار شمال، از جمله توافق‌نامه جنرال عبدالملک و گروه طالبان وجود دارد. انتظار می‌رود که نشر کتاب   «هفت سالِ از یاد رفته» که توسط آقای ملک نوشته شده و هنوز نشر نگردیده، به این ابهامات پاسخ دهد. جنرال عبدالملک یکی از جعبه‌های پر رمز و راز تحولات پیچیده و خو