‏نمایش پست‌ها با برچسب گزارش های تحقیقی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب گزارش های تحقیقی. نمایش همه پست‌ها

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳

همۀ ملاهای تأثیرگذار با من متحد اند

گفت‌وگویی اختصاصی روزنامه جامعۀباز با مولوی سید اکبرآغا رهبر گروه «راه نجات افغانستان»
گفت‌وگو از مختار وفایی
اشاره: از پشتون‌های قوم سادات ولسوالی ارغنداب ولایت قندهار است و از چهره‌های تاثیرگذار رژیم طالبان بوده است. او زمانی یک جبهه‌ی بزرگ طالبانی را در قندهار رهبری می‌کرد که پس از سقوط رژیم طالبان و واردشدنِ قوای ایتلاف در افغانستان، در مخالفت علیه نیروهای خارجی برخاست و گروه جیش‌المسلمین را تاسیس کرد.  در گروه جیش المسلمین عمدتاً سربازان پراکنده‌ی طالبان گردهم آمدند و برای مبارزه علیه نیروهای خارجی در افغانستان، از شیوه‌های خشن و مسلحانه استفاده کرد. نام این گروه پس از اندکی فعالیت،  بر سرِ زبان‌ها افتاد و از سید اکبرآغا، به عنوان رهبر این گروه در همه‌جا نام‌برده می‌شد.
سید اکبر آغا که در محافل رسمی از وی الحاج مولوی سید اکبرسادات نیز نام‌برده می‌شود، مرد خوش‌قیافه با ریش انبوه سیاه و قد میانه می‌باشد. او تعلمیات دینی دارد و در سال‌های قبل از طالبان یک مدرسه‌ی دینی را در شهر قندهار با هزاران طلبه‌ی دینی اداره می‌کرده است.
سید اکبر آغا که از بمب‌‌های نیروهای خارجی که پس از یازده سپتامبر بر موضع‌ و پناه‌گاه‌های طالبان در افغانستان ریخت جان سالم بدرد برد و در سال2005در حالی که گروه جیش‌المسلمین را رهبری می‌کرد، توسط ماموران آی.اس.آی پاکستان بازداشت و به نیروهای امریکایی تحویل داده شد. نیروهای امریکایی، سیداکبرآغا را به زندان پل‌چرخی انداخت و پنج‌و نیم سال در آن زندان حبس بود. با آغاز روند مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان، رییس جمهورکرزی به رهایی سران طالبان و فرماندهان تاثیرگزار آنان که گمان می‌رفت این گفت‌وگوها را به ثمر برسانند دست زد و در این  میان سیداکبر آغا را نیز از زندان آزاد ساخت.
اما اکنون سید اکبر آغا، از پروسه صلح تحت رهبری حکومت افغانستان کمتر حرف می‌زند و حکومت افغانستان را حکومت ناکام و برنامه‌های صلح آن را «بی‌ثمر» می‌داند.
در یک صبح آفتابی، نزدیک به صد تن از ملاهای مطرح شهرهای کندهار، لوگر، میدان وردک، تخار، پکتیا و بلخ، به رهبری سید اکبر آغا در مسجد روضه‌ی منسوب به حضرت علی (ع) در شهر مزارشریف گردهم آمده و خطبه‌های پی‌هم ایراد می‌گردد. در این میان، اما از مقامات حکومتی و سایر باشندگان این شهر خبری نیست.
نزدیک به یک ساعت از گردهم‌آیی می‌گذرد اما کمتر اشتراک کنندگان در مورد بحث اصلی نشست آگاهی دارند و باچندین تن که من صحبت کردم و در مورد محتوای نشست این ملاها،پرسیدم،می‌گفتند نمی‌دانم، شاید بحث در مورد صلح باشد. دقایقی بعد سیداکبرآغا با جمعی از علما وارد شدند و فضای مجلس قاطعانه و جدی‌تر شد. با آغاز سخنرانی‌های رسمی و سخن‌پردازی سیداکبرآغا، آشکار شد که علما از چندین ولایت افغانستان گردهم آمده و می‌خواهند تحت رهبری سید اکبر آغا گروه «راه نجات افغانستان» را تاسیس کنند.
صحبت‌‌هاو سخنرانی‌ها در کل، روی وضعیت و دشواری های افغانستان بود. محور همه سخنرانی‌های وحدت و برادری بود، چیزی که مردم همواره از منابر و مساجد آن را شنیده  و کمتر شاهد عملی شدن آن بوده اند.
در حاشیه‌ی این نشست، فرصتی فراهم شد و چند دقیقه‌یی با سیداکبر آغا در مورد کارکرد اش، برنامه‌های  گروه راه نجات و این‌که او در مورد پروسه صلح، طالبان، حکومت افغانستان و حضور نیروهای خارجی چگونه می‌اندیشد صحبت کردیم. در جریان صحبت اما، چندین بار از سوی دستیاران و همراهان سیداکبر آغا بمن تذکر داده شد که در مورد پروسه صلح، طالبان و حکومت رییس جمهورکرزی هیچ پرسشی نباید داشته باشم. من چندین بار برای وضاحت و یافتنِ دیدگاه سید اکبرآغا پرسش‌هایی را در این موراد مطرح کردم که جواب درستی نگرفتم.
س: نیازِ ایجاد گروه جیش المسلمین چه بود و چرا برای مبارزه در برابر نیروهای خارجی این گروه را تاسیس کردید؟
ج: ما برای اسلام و استقلال افغانستان جهاد کردیم و شهید دادیم. وقتی طالبان سقوط کرد  و امریکایی‌ها وارد افغانستان شدند، می‌خواستیم امریکایی ها بیرون شوند و افغانستان در دست اشغال نباشد. بخاطر استقلالیت کشور عزت افغانستان این گروه را ایجاد کردیم و بخاطر همین هدف اسلامی خود زندانی شدم.می‌خواهیم امریکایی‌ها سالم و بدون ناراحتی افغانستان را ترک کنند و به خانه‌های شان برگردند.
س: آیا آرمان و اهدافی را که در زمان رهبری جیش‌المسلین داشتید هنوز هم دارید؟
ج: من همیشه خواهان افغانستان مستقل بوده ام، همان وقت نیز می‌خواستم افغانستان استقلال و شرف داشته باشد حالا نیز همین را می‌خواهم. ما مسلمان هستیم و هدف ما واحد است. اما با آن هم تنها حضور خارجی‌ها چالش نیست. دیگر عوامل نیز است که ما می‌خواهیم این عوامل را شناسایی نموده و از بین ببریم تا افغانستان مستقل و آزاد بسازیم. ما همیشه می‌خواهیم مملکت اسلامی، استوار و آزاد داشته باشیم.
س: جیش‌المسلمین چرا با این اهداف اسلامی که شما می‌گویید از هم پاشید؟
ج: در افغانستان هرکس حق دارد حرکت‌هایی را ایجاد کند بدون این‌که در دولت ثبت شود. جیش‌المسلمین یک گروه سیاسی نیست و دنبال راه صلح و آرامش مردم است. فعلا که راه نجات را ساختیم نیز دنبال حمایت مردم و سایر تنظیم‌ها و گروه‌ها هستیم. حرکت خود را در دولت ثبت نکردیم، چون اگر ثبت کنیم یک‌طرفه و طرفدار دولت می‌شویم. ما می‌خواهیم از تمام اقوام مردم  در کنار ما باشد. جیش‌المسلمین سقوط نکرده، هنوز هم فعال است، اما رشد نکرده. از وقتی که مرا آی.اس.آی بازداشت و تحویل امریکایی‌ها داد، جیش‌المسلمین نیز در همان نطقه ماند. پس از آن نه رشد کرد و نه سقوط کرد.
س: یعنی فعلا جیش المسلمین فعال است؟
ج: هرچند فعلا زیاد فعال نیست  ، اما با تمام افراد جیش المسلمین در تماس هستیم و همه منتظر است که مشکلات افغانستان توسط انتخابات حل شود، اما اگر معضلات توسط انتخابات حل نشد، بزودی می‌توانم همه اعضا را جمع نموده و دنبال یک راه حل خوب باشیم. فعلا که نتیجه‌ی انتخابات مشخص نشده است جیش‌المسلمین فعال اما بدون برنامه است.
س: جیش المسلیمنی را شما رهبری می‌کردید و می‌گویید هنوزهم فعال است، در زمانی که بیشتر فعال بود چگونه تامین مالی می‌شد؟
ج: ما خودما وقتی یک گروه ایجاد می‌کنیم، توانایی تامین مالی اش را داریم، هیچ نیازی به دیگران نداریم. من یک آدم مستقل هستم و وابسته به هیچ گروه و دولتی نیستم و توانایی تامین گروه خود را نیز دارم.
س: بنظرتان کلید حل چالش‌های کنونی افغانستان در دست کی است؟
ج: افغانستان بحران‌های ریشه دار دارد. مشکلات ما زیاد است اما من نمی‌خواهم که مشکل افغانستان توسط یک تنظیم و گروه مشخص حل شود. می‌خواهم همه افغان‌ها گردهم بیایند و مشکلات را تنظیم‌ها و گروه‌های تاثیرگزارمردمی و بزرگ کنند. یعنی مشکل افغانستان در دست خود مردم افغانستان است. کلید حل این مشکل در دست یک گروه و یک قوم نیست. همچنان خارجی‌ها نیز توانایی حل این مشکل را ندارند. فقط مردم می‌توانند مشکلات شان را باوحدت و برادری حل کنند.
س: اگر انتخابات افغانستان کارساز واقع نگردد و با خروج نیروهای خارجی چالش‌ها و هرج و مرج‌ها زیاد شود، آیا نیاز می‌بینید که جیش‌المسلمین دوباره فعال گردد؟
ج: حل چالش‌های افغانستان تنها کار جیش المسلمین نیست، این کار مربوط گروه «راه نجات افغانستان» می‌شود که ما در این مورد برنامه داریم و از این طریق برای حل مسایل کار می‌کنیم. جیش‌المسلمین با زندانی شدن من ایستادشد و رشد نکرد. من هم دیگر رویش کارنکردم و همان‌جا ماند. فعلا همان آدم‌های فعال جیش‌المسلمین در گروه راه نجات افغانستان با ما هستند. همه‌ی شان در قالب این گروه فعالیت می‌کنند. تلاش می‌کنیم پس از این، همه را در راه نجات گردهم بیاوریم و مشکلات را از این طریق حل کنیم. ما نی طرف دولت هستیم و نی طرف طالبان. ما مربوط ملت هستیم و می‌خواهیم از طریق ملت مشکلات را  حل کنیم.
س: آیا از برنامه‌ها و دولت رییس جمهورکرزی بخصوص در زمینه صلح و مصالحه حمایت می‌کنید؟
ج: مه هیچ‌گاه طرفدار حکومت کرزی نیستم. مه طرفدار مردم استم و نمی‌خواهم مشکلات مردم بیشتر شود. اگر طالبان یا حکومت کرزی، از من مشوره‌های نیک و خوب برای ملت بخواهد در خدمتم در غیر آن با هیچ یک از گروه‌ها کاری ندارم. طرفدار حکومت کرزی نیستم و از او هیچ وقت حمایت نکردیم.                     
س: راه ‌های که حکومت رییس جمهور کرزی توسط پروسه صلح برای مصالحه و گفت‌و‌گو با طالبان پینشهادکرده بنطرتان عملی شدنی و راه‌گشا است؟
ج. نمی‌خواهم در این مورد ابراز نظرکنم، اما باید بگویم که در مساله صلح، دو نفر وقتی جنگ می‌کند، نفر سوم باید حل کننده باشد، و در عین حال باید دو طرف آماده پذیرش طرح نفر سوم باشد و علاقه‌مندی دو طرف منازعه برای صلح ضروری است. اما صلح حکومت کرزی یک‌طرفه است  و این صلح‌خواهی طریقه‌ی موثر نخواهد بود و این راهی که حکومت افغانستان و شورای صلح می‌پیماید شاید به صلح نیانجامد.
س: راه‌کار ها و برنامه‌های شما و گروه راه نجات افغانستان برای صلح، امنیت و رفاه عمومی مردم افغانستان چقدر مورد تایید طالبان قرار گرفته است؟
چ: راه  ما راه صلح نیست، چون اگر راه صلح را بگویم باید تاوان‌های زیادی بپردازم. چون آن وقت شورای عالی صلح می‌گوید که ما چه‌کاره هستیم که تو در این مورد حرف می‌زنی. من می‌خواهم با ملت کار کنم و حق خود را بدست بیاوریم.کار  ما هیچ رابطه‌ی به صلح و گروه‌های درگیر در مشکلات افغانستان ندارد.
س: انگیزه اساسی ایجاد گروه راه نجات افغانستان چیست؟
ج: هر افغانی که مسلمان باشد و به جهاد باور داشته باشد، برای این کار که ما می‌خواهیم برای ملت افغانستان انجام دهیم تلاش می‌کند.همین چالش‌های روز افزون مرا واداشت این کار را کنم.مجاهدان، متعلمین، معلمین و ملا امان را جمع کردیم و این شورا را جور کردیم. طرح می‌سازیم و طرح را برای نهادها دولتی و خارجی ارایه می‌کنیم تا افغانستان آباد شود. همه ملاهای تاثیرگزار بامن در این راه متحد شده اند. ما یک ملت مسلمان هستیم و کشور ما اسلامی است، تا وقتی که مشکلات ما توسط یک شورای بزرگ علما با طرح‌های اسلام حل نگردد، مشکلات همچنان بزرگ می‌شود.
س: مشخصاً دیدگاه حکومت افغانستان در مورد برنامه‌های شما چی است و گروه شما ازچه منابعی تمویل مالی می‌شود؟
ج: تاحالا از سوی ملت افغانستان تمویل می‌شویم و شاید حکومت برای ما وعده کمک و حمایت مالی بکند، اما هیچ‌گاه حمایت دولت را نمی‌پذیریم. تصمیم داریم در سراسر افغانستان دفاتر بازکنیم. از تجاران و مردم پول جمع‌آوری نموده و نمایندگی‌های ولایتی فعال می‌کنیم. ملت ما را حمایت می‌کند و با جمع آوری پول از مردم این راه مان را ادامه می‌دهیم.
س:شما در سفرتان به بلخ با کی‌ها ملاقات کردید و دیدگاه عطامحمد نور والی بلخ در این مورد چه بود؟
ج:  ما با گروه‌های زیادی ملاقات کردیم و حمایت شان بدست آوردیم. آقای عطامحمدنور والی بلخ نیز از ما خوب مهمان‌نوازی کرد و  حمایت اش را از ما اعلان کرد و گفت راه نجات افغانستان از چالش‌ها همین کار شما است و با شما همکاری می‌کنیم. او نخواست عضو شورای ما شود و ما هم اعضای دولت و طالبان را هیچ وقت در گروه ما نمی‌پذیریم.
س: گفتید گفتگوهای صلح یکجانبه بوده است، شما از طالبان شناخت خوب دارید، بنظرتان طالبان در این مورد چه فکر می‌کنند، آیاد نبرد مسلحانه شان را ادامه می‌دهند یا بلاخره در صورت دوام حضور خارجی ها تسلیم خواهندشد؟
ج: اگر نیت تان صلح باشد، صلح تامین نمی‌شود مگر در صورت خروج کامل خارجی‌ها، اما بنظرمن طالبان هم نیت خوب در مورد صلح ندارند. صلح خواهی حکومت افغانستان نیز یک‌طرفه است و این کار را دشوارتر کرده است.
س: طالبان تا حال در گفت‌و‌گوهای ابتدایی که صورت گرفته، تعدیل در برخی از ماده های قانون اساسی و خروج کامل نیروهای خارجی را از اساسی‌ترین شرایط شان گفته اند، بنظرشما  آنان روی همین دو شرط شان خواهند ایستاد و یا در صورت حاضرشدن دور میزمذاکره تغییر جهت خواهند داد؟ و آیا این خواسته‌های شان را شما نیز تایید می‌کنید؟
ج: ما برای اسلام جهادکردیم و می‌خواهیم اسلام ما را کسی آسیب نرساند و  ما یک کشور اسلامی و مستقل داشته باشیم. ما علیه روس‌ها بخاطری جهادکردیم که روس‌ها، بخارا، سمرقند، تاشکند و سایر نقاط اسلامی را گرفته و اسلام را خراب کردند، مابرای حمایت اسلام جهادکردیم و بدون شک می‌خواهیم نظام اسلامی داشته باشیم تا در ملت ما در سایه‌ی دین مبین اسلام زندگی کنند. من با اسلامی شدنِ کامل نظام موافقم و شرایط یادشده‌ی  طالبان و سایر گروه ها نیز معقول است، اما اگر آنان واقعا خواهان اسلام باشند.
س:  به عنوان کسی که با برنامه‌های دولت و طالبان آشنایی دارید، چه راه‌کاری برای برداشتنِ سدهای فرا راه صلح در  کشور دارید؟
ج: بنطرمن صلح افغانستان وابسته به خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان است. همین که خارجی‌ها از ملک ما برود، انشاءالله که صلح تامین می‌شود. اگر خارجی‌ها در ملک ما نباشد، افغانستان آباد می‌شود و وضعیت بهتر می‌شود. اگر خارجی‌ها بماند، صلح و آبادی ناممکن است.
س:  در صورتی که خارجی‌ها از افغانستان تا دراز مدت خارج  نشود، آیا راه‌های مبارزه‌ی طالبان و سایرگروه‌های که برای خروج این نیروها  مبارزه می‌کنند از دیدگاه شما معقول است؟
ج: شما می‌خواهید که من بگویم، طالبان کار خوب می‌کند، یا بد! یا این‌که می‌خواهید بگویم طالبان چه می‌کنند و  چه نمی‌کنند. من در این مورد هیچ دیدگاهی ندارم و یک آدم مستقل هستم و هیچ رابطه‌ی با طالبان، خارجی‌ها و دولت افغانستان ندارم. اما یک چیز را می‌دانم که صلح در افغانستان توسط افغان‌ها، در صورت خروج خارجی‌ها بدست می‌آید.
صلح نه به طالب، نه به خارجی‌ها و نه به حکومت تعلق دارد. صلح مال مردم افغانستان است و از طریق مردم ممکن است. تاوقتی افغان‌ها مستقل و متحد نشود، صلح ناممکن است.
س: به عنوان یک فرد مستقل بگویید که آیاطالبان مستقل است، یا مورد حمایت دیگران؟
ج: شمابازهم تلاش می‌کنید این بحث را خراب کنید، من در این مورد معذرت می‌خواهم، هیچ دیدگاهی ندارم و نمی‌خواهم با ابراز نظر در این مورد روندی را که راه اندازی کرده ام به خطر بیاندازم. من یک آدم بی‌طرف هستم و فقط می‌خواهم با کمک و حمایت مردم برای صلح و رفاه مردم تلاش کنم.
س: به اساس گفته‌های برخی منابع، شما نماینده ی آغاجان معتصم هستید و به نمایندگی آقای معتصم در راستای اهداف و برنامه های وی فعالیت می‌کنید، آیا چنین است؟
ج: من آغاجان معتصم را خوب نمی‌شناسم. کارمن مستقل و بزرگتر از کار آغاجان معتصم است. در مخالفت آغاجان معتصم نیستیم و برنامه‌های من هیچ ربطی به او ندارد.
س: در اخیر بازهم کوتاه در مورد گروه راه نجات افغانستان معلومات دهید که تاحال چقدر مورد حمایت مردم و علما قرار گرفته است؟
ج: در سراسر افغانستان با علما دیدار کردیم و حمایت شان را بدست آوردیم، در بلخ هم ملاقات‌های زیادی داشتیم و همه از ما حمایت کردند. تاکنون نزدیک به 5 هزار عالم دین و موسفیدان کشور به ما پیوسته اند و قرار است یک شورای بزرگ سراسری علما را بوجود آورده و از طریق آن راه حل مشکلات افغانستان را پیدا نماییم.
-        تشکر جناب مولوی صاحب، از این‌که فرصت این صحبت را فراهم کردید!
-        از شما هم تشکر!

۲۸ فروردین ۱۳۹۳

تنفس در هوای افغانستان، سوار بر صفحات روزنامه‌ها

 22 سال دارد و زاده‌ی بلخ است. با وجود جوانی، صاحب‌امتیاز و مدیرمسوول یک هفته‌نامه و وب‌سایت خبری به نام «هویدا» است. خودش می‌گوید: «از چهار سال بدینسو با مطبوعات داخلی و خارجی کار می‌کنم. بیشتر، گزارش‌های تحقیقی در زمینه‌های فساد اداری، صلح، خشونت‌های خانوادگی و حقوق بشر می‌نویسم.»
 
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در رسانه‌های ایران اصولا بیشترین موضوعی که از افغانستان برجسته می‌شود به جنگ، طالبان و مهاجرت مربوط است. ما کمتر درباره‌ی شرایط روزنامه‌نگاری و جامعه‌ی مطبوعاتی افغانستان چیزی می‌دانیم. از همین رو، با «مختار وفایی» - روزنامه‌نگار افغان - گفت‌وگویی غیرحضوری انجام شد. در این گفت‌وگو، او از تیراژهای 10هزار تایی روزنامه‌های افغانستان، مخاطبان کم روزنامه‌ها، وضعیت بد روزنامه‌نگاران، تاریخ روزنامه‌نگاری این کشور، رشد روزنامه‌نگاری در یک دهه‌ی اخیر، سندیکای روزنامه‌نگاری این کشور و آموزش روزنامه‌نگاری سخن گفت.

در ایران کمتر درباره‌ی تکثر مطبوعات در افغانستان اطلاعاتی وجود دارد؛ در افغانستان چند روزنامه با چه تعداد صفحه و قیمتی فعالیت می‌کنند؟ 
درافغانستان نزدیک به 200 رسانه‌ی چاپی فعال است شامل 30 روزنامه و بقیه به‌شکل هفته‌نامه، ماهنامه و گاهنامه، تمرکز روزنامه‌ها در افغانستان در پایتخت کشور - کابل - است. روزنامه‌های افغانستان در کنار این‌که فضای باز و آزادی‌های خوبی را تجربه می‌کنند، از کاستی‌هایی نیز رنج می‌برند. از جمله فقدان مخاطب و خواننده، یکی از مهم‌ترین چالش‌های روزنامه‌ها در افغانستان است. نبود فرهنگ روزنامه‌خوانی در افغانستان باعث شده است که روزنامه‌ها نتوانند جایگاه خوبی در میان مردم داشته باشد. قیمت روزنامه‌ها در افغانستان ارزان است، یعنی یک روزنامه که در سایز A3 و در 10 صفحه منتشر می‌شود، 10 افغانی (معادل 500 تومان) قیمت دارد. تعداد صفحات روزنامه‌های افغانستان نیز بین 4 تا 10 صفحه است. تیراژ روزنامه‌های افغانستان عمدتا از 500 برگ تا 10 هزار برگ است که روزنامه‌ی 8 صبح، از پرتیراژترین روزنامه‌های افغانستان شمرده می‌شود.

رویکرد اصلی این روزنامه‌ها چیست؟ بیشتر در حوزه‌ی سیاست می‌نویسند یا فرهنگ؟

در افغانستان تا حالا کمتر اتفاق افتاده است که روزنامه‌ای با رویکرد فرهنگی آغاز به نشرات کرده باشد، چون 90 درصد روزنامه‌های افغانستان از منابع خارجی آب می‌خورند و منابع خارجی به‌دنبال منافع خودشان هستند و این منافع بیشتر در قالب سیاست است تا فرهنگ. البته پرداختن به فرهنگ نیز بخشی از نشرات روزنامه‌های افغانستان است، یعنی هیچ روزنامه‌ای را نمی‌توان یافت که یک صفحه‌ای، ستونی یا بخشی برای فرهنگ نداشته باشد، اما محور پردازش اصلی روزنامه‌های افغانستان سیاست است و همین رویکرد از دیدگاه من، باعث شده است که روزنامه‌ها نتوانند در میان مردم و خانواده‌ها، برای خودشان مخاطب و خواننده جذب کنند.

وضعیت و شرایط رفاهی روزنامه‌نگاران افغان به چه شکل است؟ از نظر امنیتی شرایط خوبی دارند؟

از دید کلی، وضعیت روزنامه‌نگاران در افغانستان، بدتر از ایران و سایر کشورهای منطقه است. اینجا امنیت شغلی به‌طور کلی وجود ندارد، از بیمه‌ی روزنامه‌نگاران اصلا خبری نیست و امنیت جانی روزنامه‌نگاران نیز از چالش‌هایی است که هر ساله، ده‌ها روزنامه‌نگار قربانی خشم و ناآگاهی نیروهای دهشت‌افگن و مقامات دولتی می‌شوند. در افغانستان با وجودی که زمینه‌ی ابراز عقاید وجود دارد و در ماده‌ی 34 قانون اساسی افغانستان آمده است، «آزادی بیان از هر تعرضی مصوون است» اما آزادی پس از بیان در این کشور هرگز وجود ندارد، چون هم نیروهای دهشت‌افگن و هم تاحدی، دولت افغانستان به روزنامه‌نگاران به چشم دشمن می‌نگرند.

سابقه‌ی روزنامه‌نگاری در افغانستان به چه زمانی برمی‌گردد؟ اگر بخواهید یک مقایسه میان روزنامه‌نگاری در شرایط فعلی افغانستان و زمان طالبان انجام دهید، چه می‌گویید؟

روزنامه‌نگاری در افغانستان فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است؛ برای اولین‌بار در سال 1875 میلادی یا 1204 هجری شمسی، در زمان حاکمیت «امیر شیرعلی‌خان» روزنامه‌ی شمس‌النهار با 16 صفحه به نشرات آغاز نمود (منتشر شد). این روزنامه پس از چندسال نشرات، توسط دولت انگلیس که در آن زمان سیاست خارجی افغانستان را مدیریت می‌کرد بسته شد. پس از شمس‌النهار، سراج‌لاخبار دومین روزنامه‌ای بود که 1280 هجری شمسی در زمان حاکمیت امیر حبیب‌الله‌خان پسر عبدالرحمان‌خان به نشرات آغاز کرد. مسوولیت نشر این روزنامه را عبدالرئوف قندهاری و بعدا محمود طرزی برعهده داشت. اولین رسانه‌ی چاپی زنان در افغانستان در زمان حاکمیت امان‌الله خانه که خود را از مشروطه‌خواهان آن زمان می‌دانست به‌نام ارشاد النسوان، آغاز به نشرات نمود. روزنامه‌ی ارشاد النسوان در دفاع و بلند بردن (بالا بردن) سطح فکری زنان بنشر می‌رسید. این روزنامه تحت نظر ملکه ثریا همسر امان‌الله‌خان منتشر می‌شد.

به‌طور کلی اگر نگاهی به تاریخچه‌ی فعالیت روزنامه‌ها در افغانستان بیندازیم، سایه‌ی حاکمیت و سانسور حکومت را در همه‌ی دوره‌ها به‌طور علنی و آشکار بر فعالیت روزنامه‌نگاران مشاهده می‌کنیم. آزادی نسبی روزنامه‌ها در افغانستان یک‌بار در سال 1343 در زمان حاکمیت ظاهرشاه به‌وجود آمد که این آزادی باعث به‌وجود آمدن ده‌ها روزنامه‌ی چاپی در کشور شد. با پایان حکومت ظاهرشاه و روی کار آمدن حکومت‌های داوودخان، حزب دمکراتیک خلق و مجاهدان، ده‌ها روزنامه بسته شدند و سانسور شدید بر روزنامه‌های که فعالیت داشتند وجود داشت، در این دوره‌ها تعداد محدوری از نشریاتی که منتشر می‌شدند، به‌جز از توصیف شاه و سران حکومت حرفی برای گفتن نداشتند. با روی کار آمدن رژیم سیاه طالبان، قبر روزنامه‌ و رسانه برای نزدیک به پنج سال در افغانستان کَنده شد و هیچ صدایی به‌جز شریعت وارونه‌ی آن‌ها شنیده نمی‌شد.

طالبان که یک گروه تاریک‌اندیش و بنیادگرای اسلامی است، در زمان حاکمیت‌شان، به‌جز از کتاب‌های اسلامی و شرعی، سایر کتاب‌ها و نشرات (نشریات) را شیطانی و کفری تلقی و از نشر هرگونه نشریه‌ای جلوگیری می‌کردند. در زمان حاکمیت این گروه دهشت‌افگن، نشریه‌هایی به‌نام شریعت، حزب مؤمن و الخلافة الاسلامیة در افغانستان منتشر می‌شدند که صرفا منعکس‌کننده‌ی اخبار جنگ، فرمان‌های رهبران طالبان، اعلامیه‌های دولتی و دیگر دیدگاه‌های این گروه بودند. ضمن این‌که هیچ روزنامه‌ی آزادی در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان فعال نبود، اکثریت روزنامه‌نگاران نیز از این کشور فرار کردند و برای زنده ماندن به کشورهای بیرونی پناه بردند.

پس از سقوط رژیم طالبان و آغاز دوره‌ی دموکراسی در افغانستان، موجی از روزنامه‌ها و سایر رسانه‌ها، به نشرات آغاز کردند که وضعیت کنونی آزادی بیان و رسانه‌ها، در مقایسه با سال‌های حاکمیت طالبان در افغانستان، اصلا قابل مقایسه نیست.

در شرایط فعلی آیا در افغانستان سندیکایی مخصوص روزنامه‌نگاری فعالیت می‌کند؟

بله؛ سندیکای روزنامه‌نگاری در افغانستان وجود دارد و در بیشتر از یک‌ دهه‌ی گذشته، همین اتحادیه‌های روزنامه‌نگاری در اکثر موارد باعث شده است که حکومت نتواند در برخی از موارد دست و بال روزنامه‌نگاران را ببندد. فشار و تلاش برای اعمال نفوذ حکومت از یک‌سو، ناامنی و گسترش روزافزون علیه روزنامه‌نگاران از دیگر سو، باعث شده است که روزنامه‌نگاران در تلاش زودودن این تهدیدات با تشکیل اتحادیه‌های صنفی باشند. با وجود این‌که از تأثیرگذاری این سندیکاها چشم‌پوشی نمی‌توان کرد، اما باید گفت که متأسفانه در برخی از موارد همین سندیکاها نیز فرمایشی عمل می‌کنند و رویکردشان نسبت به مسائل روزنامه‌نگاری، پروژه‌ای و عایداتی شده است.

رابطه‌ی حکومت با روزنامه‌نگاران و مطبوعات چگونه است؟

حکومت افغانستان با وجود این‌که آزادی بیان را یکی از دستاوردهای مهم و ارزشمندش طی یک ‌دهه‌ی اخیر می‌داند، اما از هر راهی برای سوءاستفاده و نفوذ در رسانه‌ها استفاده کرده است. هم‌چنان جدی نگرفتنِ خشونت و عاملان خشونت علیه روزنامه‌نگاران از سوی حکومت و افزایش روزافزون خشونت‌ها از آدرس مقامات حکومتی علیه روزنامه‌نگاران، حکایت از جدی نگرفتنِ روزنامه‌نگاران از سوی حکومت دارد. سالانه در افغانستان ده‌ها روزنامه‌نگار، کشته، زخمی، تهدید و توهین می‌شوند، اما طی سال‌های اخیر، هیچ موردی را نداشته‌ایم که عاملان آن بازداشت و به پنجه‌ی قانون سپرده شده باشند. نوع نگاه حکومت به روزنامه‌نگاران، نگاه دشمنانه است. در حالی که روزنامه‌نگاران بی‌طرفانه به قضایا پرداخته و در اکثر موارد در تلاش همراهی حکومت و مردم افغانستان بوده‌اند.

به آزادی بیان اشاره کردید، با وجود آزادی بیان طبیعتا خط قرمزهایی هم وجود دارد، آیا این خطوط براساس قانون مطبوعات مشخص می‌شوند؟

افغانستان برای اولین‌بار، از یک ‌دهه‌ بدینسو، به‌طور بی‌سابقه شاهد رشد و گسترش روزافزون مطبوعات است و این دوره را با تمام کاستی‌ها و دشواری‌های آن می‌توان طلایی‌ترین دوره‌ی فعالیت مطبوعات آزاد تاریخ افغانستان نامید. قانون مطبوعات در افغانستان وجود دارد، اما متأسفانه چیزی که باعث اخلال آزادی مطبوعات شده است، نبود «قانون حق دسترسی به اطلاعات» است. این قانون قرار بود چند سال قبل به تصویب برسد، اما چند سال است که در آرشیف (آرشیو) وزارتخانه‌ها و مجلس نمایندگان سرگردان است. یکی از کارشکنی‌های حکومت افغانستان در زمینه‌ی مطبوعات به تصویب نرساندن همین قانون است، چون حکومت فکر می‌کند، با تصویب این قانون، دست و پای حکومت در برخی موارد بسته می‌شود، اما این رویکرد حکومت از نوع نگاه دشمنانه‌ی آن به مطبوعات سرچشمه می‌گیرد و دستگاه نظام حاکم به‌شدت دچار اشتباه شده است. چیزی که به‌عنوان خط قرمز مطبوعات در افغانستان مطرح است، تنها پرداختن و نقد مسائل دینی و مذهبی است.

سطح تحصیلات روزنامه‌نگاران در افغانستان در چه حدی است؟ آیا شرایط برای آموزش تخصصی روزنامه‌نگاری در این کشور فراهم است؟

با وجود این‌که در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی افغانستان دانشکده‌های مستقل روزنامه‌نگاری وجود دارد، اما چند دهه جنگ و نابسامانی زمینه‌های تحصیل را از مردم این کشور ربود. همان‌گونه که در سایر بخش‌ها، در افغانستان نداشتن تحصیلات مسلکی باعث به‌وجود آمدنِ چالش‌ها در آن بخش‌ها شده است، در رسانه‌ها نیز فقدان افراد کارکشته و مسلکی باعث به‌وجود آمدنِ چالش‌هایی شده است. مثلا در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های آن‌لاین افغانستان، مسائل ویرایشی و نگارشی کمتر مراعات می‌شود و در برخی از موارد می‌بینیم که روزنامه‌نگاران برای جلب توجه مردم، در تلاش استفاده از ژورنالیزم زرد هستند و به افترا، توهین، تهمت، بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی پناه می‌برند.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا، زینب داداشلو

۰۳ بهمن ۱۳۹۲

از روز مره‌گی‌ها...

- سلام داکتر صاحب!
- والیکم، بگو بچیم!
-
می‌بخشین داکتر صاحب، مختار وفایی استم روزنامه‌نگار...
-
خوووب...بگو...می‌شنوم...
-
غرض از مزاحمت این‌که، من گزارشی در مورد وضعیتِ شفاخانه‌های خصوصی و چگونگیِ‌ی فعالیت‌های آنان، می‌نویسم و در این رابطه خواستم، با شما به عنوان مسوول یکی از شفاخانه‌های خصوصی بین‌المللی صحبت کنم...اگر لطف نموده فرصتی فراهم کنید، من خدمت می‌رسم...
-
خوووووبببب گفتی روزنامه‌نگار استی ها؟
-
بلی صایب روزنامه‌نگار استم...
-
با کدام تلویزیون کار می‌کنی؟
-
با تلویزیون کار نمی‌کنم، روزنامه‌نگار استم، با یک آژانس خبری و روزنامه‌های چاپی کار می‌کنم...
-
خوووووب...بسیار خوب...
راستی شما که گزارش ما را نشر می‌کنین...باز...چه رقم اس...منظورم این‌که...باز یک چیزی...یعنی چه مقدار پول از ما میخایین ها؟
- ..
نخیر جناب دکتر! من روزنامه‌نگارم و وظیفه ام تهیه‌ی گزارش است نه اعلانات بازرگانی که در بدلِ نشر آن از شما پول بگیرم. من فقط به صحبتِ شما نیاز دارم.
-
فامیدم، اما رفیقای تان د افتتاح شفاخانه ما که آمده بودند تا برِ شان پاکتِ پول توزیع نکدیم گزارش ما ره نشر نکدن...
-
خووووب جناب دکتر...شاید...من نمی‌دانم...
...
این‌جا بود که دکتر، سرم را به دیوار کوبید و به روی هرچه اهل رسانه بود تُف کرد...
شاید مهم نیست، چون این‌جا افغانستان است و قرار نیست، هیچ چیزی و هیچ مسلکی مقدس بماند.
وقتی رسانه در اختیارِ چندتا آدمِ شهوت‌‌زده و بی‌سواد قرار می‌گیرد، گناه دیگران نیست که با رسانه‌ها چگونه باید برخورد کنند...
اگر برای تان، پرونده‌ی رویدادهای پشت میزِ رییسِ یکی از شبکه‌های تلویزیونی محلیِ بلخ را بازگو کنم، حتماً شما هم میلِ ایجاد یک شبکه‌ی تلویزیونی را خواهید کرد...


۱۵ دی ۱۳۹۲

لیسانسه‌ها، پس از فراغت کجا می‌روند؟

مختار وفایی / روزنامه‌نگارِ آزاد
سالانه نزدیک به 3000 تن در بلخ، سند لیسانس بدست می‌آورند، و این آمار همه ساله در حال گسترش است. اما این لیسانسه‌ها که زمانی خیال رفتن به دانشگاه را هم‌چون آرمان‌شهری در ذهن داشتند، اکنون پس از پایان دورِ تحصیلی در مقطع لیسانس کجا می‌روند؟
این پرسش، مهم‌ترین و همگانی‌ترین مساله‌ی است که ذهنِ هر دانشجو و لیسانسه را، بیشتر از هر جایی دیگری در افغانستان می‌شوراند. پایان هر پاییز، همه ساله شاهد محافل پر زرق و برق دانشجویی در بهترین  و قیمتی‌ترین هوتل‌های شهر به مناسبت فراغت هزاران دانشجوی لیسانه هستیم، اما پایان و دو قدم آن‌طرف‌تر از این خوشی‌ها و محافل، اندوهِ عظیمی، جهانِ اکثریتِ جوانان را به رویاهای بیزاری و خستگی که بافتن کار، منبع درآمد و ادامه‌ی یک زندگی موفقانه و آبرومندانه است می‌کشاند.
گسترش عرضه، کاهش تقاضا
عرضه و تقاضا که در دنیای علم اقتصاد یک اصل برای ثبات و پیش‌ر‌فت تجارت است، تقریباً در همه موارد زندگی صدق می‌کند. اکنون که طی چند سال اخیر، تولید لیسانسه‌ها در کشور در حال گسترش است، باید منبعی برای تقاضا و جذب آنان نیز در ادارات دولتی و خصوصی ایجاد گردد.
وقتی عرضه گسترش یابد و تقاضا وجود نداشته باشد، و یا کم‌تر از حدی باشد که نتواند مقدارِ عرضه شده را حل کند، باعث ضرر و بحران اقتصادی می‌گردد.
اکنون نیز همین مساله است؛ سالانه هزاران تن، از دانشگاه‌ها، سندِ لیسانس بدست می‌آورند، اما هیچ برنامه‌ی برای جذب و روی کار آمدن آنان که نیروهای فعال جامعه می‌تواند باشند، وجود ندارد.
چندی قبل، خواستم در مورد وضعیتِ لیسانسه‌ها در بلخ اطلاعاتی را مبنی بر به کار گماریده شدنِ آنان بدست بیاورم.  با آن‌چه من در این گزارش به آن برخوردم، وضعیت دردناکی است که نسل دانشجو و جوان کشور را با سیاه‌چالِ بزرگی از آرزوهای دفن شده روبرو می‌سازد.
ریاستِ کار و امور اجتماعی، شهدا و معلولانِ بلخ، به دلایلِ اداری که داشتند، آمار جذب نیروی کار از میان لیسانسه‌ها در سال 1392 را در اختیارم قرار نداد، اما آمار سال 1391 را که به احتمال زیاد تفاوت چندنی با 1392 ندارد، در اختیارم قرار دارد.
به اساس این آمار، در سال گذشته (1391) که 2000 تن از دانشگاه بلخ و نزدیک به 1000 تن از دانشگاه‌های خصوصی بلخ، سندِ لیسانس بدست آوردند، از این میان، تنها 219 تن آنان؛ (130 ذکور) و (89 اناث) به کار گماشته شده اند.
به گفته‌ی مسوولان اداره کمیسیونِ اصلاحات اداری و خدمات ملکی، اکثراً لیسانسه‌ها در بست پنجم ادارات گماشته می‌شوند که معاش آنان 5 الی ده هزار افغانی در ماه می‌باشد.
در عین حال، به اساس آمار ارایه شده از سوی ریاست کار و امور اجتماعی، شهدا و معلولانِ بلخ، در همان سال( 1391) شهروندان کشورهای خارجی بیشتر از لیسانسه‌های ولایت بلخ در این ولایت جواز کار دریافت کرده اند.
بر اساس این آمار، که از دوم ماه حمل الی ماه قوس سال 1391 به ثبت رسیده است، 497 تن از شهروندان کشورهای خارجی  در این ولایت به کار گماشته شده اند.
همچنان آمار ثبت شده‌ی این اداره از به کار گماشته شدن لیسانسه‌های ولایت بلخ در سال 1390؛ 281 تن را نشان می‌دهد که از این میان 135 تن آنان را طبقه‌ی اناث تشکیل می‌دهد.
در عین حال تعدادی بدین باور اند، کسانی که به ادارات دولتی به کار گماشته شده اند؛ از جمله کسانی می‌باشند که حاضر به پرداخت رشوه در بدل گماشته شدن شان شده اند و در غیر آن به کار گماشته شدن و گذشتن از فلتر اداره‌ی اصلاحات اداری و دیگر مقامات مسوول مشکل است.
فساد اداری در روند گماشته شدن به کار، یکی از موضوعات و بحث‌های جدی در میان جوانان لیسانسه می‌باشد و اکثریت آنان بدین باور اند که گاهی بدون پرداخت رشوه شامل کار شدن در هر اداره‌ی ناممکن و بدور از واقعیت است.
این ادعا را با قرار گرفتن افغانستان در صدرِ فاسدترین کشور جهان می‌توان مهر تایید زد.
لیسانسه‌های بی‌ظرفیت
در کنارِ اینکه باید از فاسد بودنِ ادارات، ماموران و نظام اداری کشور نالید؛ بی‌ظرفیتی لیسانسه‌ها که حاصلِ نظام تحصیلی فاسد و ناکارآمد دانشگاه‌های دولتی کشور است نیز، در بحرانی شدن وضعیت و گسترش بی‌کاری و ضیاع زندگی هزاران جوان نقش مهمی دارد.
همچمان نبود یک برنامه و سیستم جذب و استخدام لیسانسه‌ها در ادارات دولتی و خصوصی باعث گردیده است که دل‌گرمی به زندگی و دنبال کردن آرزوها و خواسته‌ها، در میان جوانان کاهش یافته و هر روز بی‌اعتمادی به آینده و نظام افغانستان، بیشتر گردد.
این نا امیدی و بی اعتمادی، بیشتر در میان طبقه‌ی فقیر و متوسط جامعه به دلیل در انحصار داشتن پست‌های دولتی توسط زورمندان و وابستگان آنان بیشتر دیده می‌شود.
پناهندگی، اعتیاد و خشونت
افزایش آمار مهاجرت افغانستانی‌ها به کشورهای بیرونی، وابسته به عواملی دارد که مهم‌ترین آنان بی‌کاری، بی‌اعتمادی به آینده و نبود امنیت روانی و شغلی می‌باشد.
اعتیاد، خشونت و پیوستن به صفوف دهشت افگنان، از دیگر گزینه‌های است که در لیسانسه‌های بیکار، در مسیر با آنان بر می‌خورند.
آنچه اِم‌روز شاهد اش هستیم، گسترش روز افزون بیکاری و فقر، واسطه‌سالاری و فسادِ شرم آور در دستگاه‌ و نظام دولت و افزایش همه‌ساله‌ی فارغان دانشگاه‌ها و لیسانسه‌های که اشدِ ضرورت به کار و شغل برای تامین زندگی شان دارند، می‌باشد.
این وضعیت، در صورت تداوم، به مهم‌ترین و  بحرانی‌ترین چالشِ روز برای چندسال بعدِ افغانستان تبدیل خواهد شد.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...