پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۴

شکیبِ بلخِ دلم پایمال چنگیز است

تصویر
   مختار وفایی   مثلِ احوالِ جهان، سومین مجموعه‌ی شعری استاد صادق عصیان روز پنج‌شنبه در تالار دانشگاه بلخ رونمایی شد. من که مدت‌هاست پایم ردِ پای محافل ادبی را حد اقل در بلخ گم کرده؛ دیروز فرصتی فراهم شد و لحظه‌یی از استاد عصیان شنیدم و کیف بردم. محفلِ خوبی بود. تعداد اشتراک کنندگان بیشتر از تصور ام بود. دیزاین و تشریفات محفل هم در حد توان در نظر گرفته شده بود. شور و اشتیاق برای گرامی‌داشتنِ عظمتِ ادبی استاد عصیان در همه چهره‌ها موج می‌زد. دانشجویان با عشق و علاقه‌ی سرشاری مصروف پذیرایی مهمانان، ترتیب و تنظیم محفل و مدیریت برنامه بودند. در «بنرِ» محفل نوشته شده بود، «نقد و رونمایی». من هم خرسند از اینکه، امروز در کنار اینکه از شعرها و شعرخوانی‌های استاد عصیان لذت می‌برم، حتما از بزر گوارانی که معلمانِ نسل ادبی بلخ در دانشگاه بلخ هستند نیز نقد و نظرهای محکمی راجع به ادبیات و کتاب تازه‌ی استاد عصیان خواهم شنید. پوهنوالان، پوهنملان و پوهندویان زیادی تشریف داشتند، چندتای شان در جایگاه تشریف بردند، اما چیزی بنام نقد ارایه نشد و رونمایی به بهترین وجه آن صورت گرفت. من خلاقی

شمال و روزهای دشوار

تصویر
شمال پس از پایتخت، نبض تحولات و تصمیم‌گیری‌های سیاسی در میان دو تیم انتخاباتی را در دست دارد. اکنون که رهبران این دو تیم پس از شش ماه مشاجره بر سرِ تقسیم قدرت کنار آمدند، انتظار می‌رود چهره‌های برجسته‌ی این دو تیم که در شمال افغانستان از قدرت زیادی برخوردار اند و سرنوشت آینده‌ی شمال، به چگونگی عملکرد و تساهل آنان وابسته است نیز کنار آمده و در برابر حساسیت اوضاع امنیتی، اقتصادی و اجتماعی، کمرِ همت بسته و دست همدیگر را برای وحدت و همدیگر پذیری بفشارند . جنرال جمعه خان همدرد والی پکتیا                     جنرال عطامحمدنور والی بلخ شمال، اکنون روزهای دشواری را تجربه می‌کند. طالبان آخرین همت شان را برای بر اندازی اوضاع بکار می‌برند و   ردِ پای ناآرامی‌ها در حومه‌های برخی از شهرها رسیده است. گسترش نا آرامی‌های اجتماعی نیز در شهرها و دهات احساس شده و انتظار می‌رود در صورتِ تداوم تقابل میان قدرتمندان و بخصوص جنرال‌های شمال، اوضاع از کنترول خارج شده و دهشتگران و یاغیانی بنام طالب اوضاع را در دست بگیرند. این‌روزها، حرف از جابجایی‌ها در قدرت‌های محلی شمال روی زبان‌هاست: 1- اخیرا

طالبان در یک‌قدمی مهمان‌خانه‌ی جنرال دوستم!

تصویر
زمانی شمال قلمرو، جوزجان مهمان‌خانه و شبرغان حیثیتِ سفره‌ و بارگاه جنرال دوستم را داشت/ دارد . جنرال دوستم که به بی‌رحمی در مقابل طالبان شهرت دارد و زمانی فرمانده طالب‌کُش‌ترین لشکر جنگجویان ازبیک در شمال افغانستان بود، اکنون اما در مقابل طالبان اجازه‌ی هیچ حرکتی را ندارد و در کنار سایر شهروندان جوزجان، به شلیک‌های جنگجویان طالب در چندصد متری شهر شبرغان عاجزانه گوش داده و زیر لب به طالبان نفرین می‌فرستد . بتازگی صدهاتن از جنگجویان طالب که در قیصار، فیض‌آباد، المار و سایر مناطق شمال در برابر نیروهای امنیتی شکست خورده اند، در ولسوالی‌های درزآب و قوش‌تپه ولایت جوزجان تجمع نموده و حملات هدفمندی را در حومه‌های شهر شبرغان راه می‌اندازند . منابع موثق در جوزجان می‌گویند که بتازگی در منطقه‌ی شور دریای ولسوالی قوش‌تپه، طالبان پاکستانی یک مرکز تربیوی نظامی که در آن جوانان تازه پیوسته به گروه طالبان آموزش‌های رزمی از جمله انتحار فرا می‌گیرند را ایجاد نموده و در صدد راه اندازی عملیات‌های بزرگ تصفیوی در مقابل نیروهای امنیتی و مردم هستند . این منابع هم‌چنان تایید می‌کنند که ده‌ها عضو

این کارت سزاوار خاکستر شدن است!

تصویر
من به عنوان یک شهروندِ متعهد به باورهای دمُکراسی، برای رسیدن به یک جامعه‌ی مردم‌سالار و رهایی جمعی از جبر و ستمِ سیاست‌پیشگان بی‌خرد و تمامیت‌خواه، باندازه‌ی توان در هر دو دور انتخابات ریاست جمهوری، در حوزه‌ی کار و مسلک‌ام، همگام با سایر همکارانم در باروری باورهای دمُکراتیک و سلامتی این پروسه که انتظار می‌رفت چراغ راه آینده‌ی مان باشد، تلاش کردم. هرچند در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری دور اول، شعارها، عملکردها و برنامه‌های تیم‌های انتخاباتی را دقیق تماشاکردم، اما شخص مطلوبی را که شایسته‌ی رای من باشد نیافتم. تصمیم گرفتم در دور اول انتخابات، پای صندوق رای نروم. پای صندوق رای نرفتم و این هیچ‌گاه به معنی ردِ انتخابات نبود. دور اول به نتیجه‌یی نرسید و انتخابات به دور دوم رفت. در این دور نیز دیدم که : «تنها در این معامله پالان عوض شده ست». اما در دور دوم بخاطری که روحاً احساس آرامش کرده و خودم را در روندی که قرار بود سرنوشت قدرت برای اولین بار توسط انگشتان آبی مردم رقم زده شود شریک بدانم شرکت کردم، اما رای ام را در صندوق سپید انداختم. اکنون که نتیجه‌ی انتخابات برای من مع

در جواب یک التحریری

مصدق سهاک یکی از مسوولان حزب التحریر، برایم نوشته : حزب التحریر بار‌ها برای تان گوشزد می‌کرد، که در هم‌چو پروسه‌های نمایشی اشتراک نکنید، ولی شما بر ما تاخت و تاز می‌کردید و هی‌هی می‌نوشتید که حزب التحریر در انتخابات سنگ‌اندازی می‌کند، ولی حالا با صد درد و دریغ .... خود کرده را نه درد است و نه درمان ... --------------------------------------- من در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری، بارها به ولایات شمال و شمال‌شرق سفر کردم و در مورد چگونگی روند انتخابات، گزارش‌هایی متعددی نوشتم . در این میان، در مورد فعالیت‌های مبلغان حزب التحریر که در راه انتخابات سنگ‌اندازی نموده و این پروسه را نمایشی و مضحک می‌خواندند نیز چندین گزارش و مقاله نوشتم . آرمان این حزب که بازگشت به صدر اسلام و احیای خلافت در جهان است بیشترین تمرکز اش را در آسیای میانه نموده و در شمال افغانستان نیز از سال 1998 بدینسو لانه‌هایی را در تخار، کندز، بلخ و بغلان ایجاد نموده و با برگزاری جلسات مخفی در صدد ترویج اسلام افراطی و ذهنیتِ بنیادگرایانه‌یی می‌باشد که نظام‌ها و باورهای دمُکراتیک را رد نموده و خواهان