۱۴ بهمن ۱۳۹۰

یاو‌ه‌ گوییِ ملا اشرف؛برادر دیگر ملاعمر کور


دکتور اشرف غنی احمدزی رییس برنامه‌ی انتقال مسئولیت‌های امنیتی و نامزد شکست خورده در دومین انتخابات ریاست جمهوری در تازه ‌ترین اظهاراتش در واکنش به دیدگاه‌های اخیر مطرح‌ شده از سوی احزاب سیاسی کشور در باره‌ی تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی، تلاش نموده است تا این موضوع را وارونه جلوه دهد و اذهان عمومی را از «نظام پارلمانی» به «نظام فدرالی» تحریف کند.


وی ...در این اظهاراتش که در شماره‌ی 201 روزنامه‌ی «دنیا» به چاپ رسیده، ضمن دفاع از نظام ریاستی، بر دیدگاه‌ و خواست‌های هواداران نظام پارلمانی به شدت تاخته و آن را «سخن بیهوده» خوانده است (دا هحی چتی خبری دی) کارگیری اشرف غنی ــ‌ که عمر خود را در دانشگاه‌های بین‌المللی، سازمان‌های جهانی و نهادهای دولتی افغانستان سپری کرده است‌ــ از تعبیر «بیهوده‌ گویی» یا «یاوه‌گویی» (چتی خبری) در باره‌ی خواست‌های بیش از 60 درصد شهروندان کشور، جفا و توهین در حق میلیون‌ها انسان است و این نشان می‌دهد که وی به مردم‌ سالاری و فرهنگ‌ تحمل‌ پذیری و کثرت ‌گرایی باور ندارد.

کارگیری وی از این تعبیر بی ‌ادبانه، نشان می‌دهد که وی نیز دارای روحیه‌ی طالبانی و بنیادگرایانه است و در حقیقت میل دارد که کشور را به سوی استبداد بیشتر و بحران‌هایی عمیق ‌تر پیش‌ببرد

۴۰ دقیقه بازجویی اینترنتی از کارمند بی‌بی‌سی فارسی

 دویچه وله

ماموران اطلاعات سپاه پاسداران یکی از کارکنان بی‌بی‌سی فارسی را به صورت چت اینترنتی مورد بازجویی قرار دادند. خواهر این فرد قبلا از سوی همین نیروها بازداشت شده و تحت فشار برای اعترافات تلویزیونی بوده است.
ماموران سپاه به کارمند بی‌بی‌سی گفته‌اند که اگر حاضر به پاسخ‌گویی به سوالات آن‌ها نشود، خواهرش را آزاد نمی‌کنند.
به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی، کارمند بی‌بی‌سی حدود ۴۰ دقیقه مورد بازجویی قرار گرفته و سپس خواهرش آزاد شده است. خواهر وی پس از آزادی گفته که در زندان مجبور شده مقابل دوربین سخنان دروغینی درباره بی‌بی‌سی بگوید.
وی همچنین گفته ماموران سپاه او را قبل از آزادی به سلول مرضیه رسولی، خبرنگار اخیرا بازداشت‌شده برده‌اند تا خانم رسولی را به اعتراف به داشتن رابطه با بی‌بی‌سی فارسی تشویق کند.
صادق صبا مدیر بخش فارسی بی‌بی‌سی در گفت و گو با دویچه‌وله ضمن تایید این خبر گفت: «در ماه‌های اخیر حکومت ایران فشار بسیار زیادی را بر بعضی از اعضای خانواده‌‌های برخی کارمندان ما در ایران وارد کرده و در مواردی پاسپورت‌هایشان توقیف شده و در مواردی آن‌ها را بازجویی کرده‌اند. در روزهای اخیر هم یکی از اعضای خانواده یکی از اعضای بخش ما را در ایران بازداشت کردند و سعی کردند از طریق او کارمند ما را تحت فشار قرار دهند».
وی این اقدام را بر خلاف تمام مقررات بین‌المللی دانست و گفت بی‌بی‌سی این اقدام را محکوم می‌کند.

Cardboard cut out Ayatollah Khomeini “inspects” Iranian military

Yahoo news
In politics, there is already the straw man, the paper tiger and the cookie cutter candidate. You can add "cardboard Khomeini" to that list of political phraseology after a very strange decision by after the Islamic revolution of 1977.
The Atlantic reports that the Iranian military created three individual cardboard cut outs of Khomeini for the ceremony.
One giant cardboard cut out was carried from a sitting plane at Tehran Airport to mark the "return" of the Ayatollah to Iran after 14 years in exile. Two uniformed military men then carried the cardboard stand down the tarmac, allowing it to "inspect" a group of Iranian soldiers. The regiment of soldiers actually then salute the cardboard sign.
After the imaginary inspecting, a second cardboard cut out was then placed inside a car and driven away, presumably to retake its place as the leader of the Islamic Cardboard Republic of Iran.
All of this transpired while a third cardboard cut out of the Khomeini observed the proceedings from a distance.


On this day in 1979, Iranian religious leader Ayatollah Ruhollah Khomeini returned home after 14 years in exile. He had been forced out by the secular and U.S.-backed Shah, who rightly feared his popularity. While in exile, he made high-profile sermons, wrote books, and circulated audiotapes explaining his vision for a Shia theocratic state. The revolution began in 1977 and, by the time the Shah fled in January 1979, Khomeini was living in France. When he flew home on February 1 he was joined by U.S. reporter Peter Jennings and others, and was met by millions of cheering Iranians at the airport. He declared his opposition to the interim government, led a popular campaign against it, and by the end of the year had established the Islamic Republic, with himself as Supreme Leader.

۱۳ بهمن ۱۳۹۰

اگربا فساد مقابله نشود، کشور به قهقرا می رود/ 37 هزاردالر کرایۀ خانه یک وزیرحکومت است

دکترعزیزالله لودین رئیس اداره مبارزه با فساد اداری درصحبت با تلویزیون «نور» درکابل گفت که شماری از وزیران کابینۀ حکومت با فعالیت های این اداره حساسیت دارند. وی درباره علت این حساسیت توضیح داده است که ادارۀ مبارزه با فساد از کار اين وزيران بازرسى مى کند و اگر به يک وزير گفته شود که کى براى تو صلاحيت داده تا سى و هفت هزار دالر کرايه منزل بايد بدهى، بديهى است که اين مقام دولت حساسيت نشان مى دهد.
اما این اداره تا هنوز کدام دست آوردتغییردهنده که منجربه اصلاحات شود، دردست ندارد.
آقاى لودين افزود، بيشترين شکاياتى که به رياست مبارزه با فساد ادارى مواصلت ورزيده از اداره قضايى کشور، لوى سارنوالى، شهردارى کابل، ترافيک، اداره پاسپورت و از شمارى از وزارت خانه ها است که مى توان گفت، اين ادارات در رديف بالايى فساد قرار دارند.
به گفتۀ آقاى لودين، فساد ادارى در حـال حاضر افغانستان را ازبنیاد ویران خواهد کرد. دکترلودین تایید کرده است که فساد سالاری گسترده درحکومت ودولت، سبب روی گردانی مردم از حکومت شده ودشواری های فراگیری را به وجود آورده است. دکترلودین هشدار داده است که اگر با فساد موجود مقابله مؤثر نشود، کشور به سوی پرتگاه قهقرا کشانیده خواهد شد. 

جنگ زمین خواران حکومتی با مردم درمزارشریف

برداشته شده ازتارنمای شبکه اطلاع رسانی افغانستان
درولایت بلخ بیشتر کسانی بر سر زمین با مردم درگیر هستند که در پست های مهمی دولتی حاکم اند و یا هم نفوذ قابل ملاحظه ی بالای ادارات حکومتی دارند.

در تابستان سال جاری تظاهراتی که از سوی مردم شهرک علی آباد شهر مزار شریف بخاطر غصب زمین های شان راه اندازی گردیده بود، معاون شورای ولایتی بلخ(غلام عباس اخلاقی) مهتم به غصب زمین ها از سوی این مردم بود.
این تظاهرات چندین کشته و زخمی بدنبال داشت.
گفته می شد که فرمان شلیک از سوی معاون شورای ولایتی بلخ بالای مردم صادر گردیده بود و در اثر شلیک محافظین وی چندین مظاهره چی کشته و زخمی شدند، اما بعد ها معلوم گردید که هیچ دادگاهی به خود جرئت پرسش چگونگی این رویداد را نداد و هیچ کسی به این جرم به دادگاه کشانیده نشد! این در حقیقت لکه ی ننگینی است بر پیشانی کسانی که داد از انکشاف متوازن و حاکمیت قانون درین ولایت می زنند!

همچنان طبق یک گزارش دیگر قول اردوی 209 شاهین در شمال که خود را حافظ منافع ملی می داند ، هزارا ن جریب زمین را در شهر مزارشریف و شهرک بندری حیرتان که مربوط وزارت زراعت و اشخاص میگردد غصب نموده و به تاجرین و زورمندان به اجاره داده است.
بخش تاسیسات این قول اردو چندی قبل در ولسوالی دهدادی خانه های ده ها فامیل را در شهرک بنام (اویبلاق)ویران نموده و سرنشینان آنان را لت و کوب و زندانی نموده بود که با پا درمیانی وکلای شورای ولایتی بلخ زندانیان آزاد گردید اما مشکلات و مزاحمت های قول اردوی 209 شاهین بالای این مردم همچنان ادامه دارد.

چندی قبل تظاهراتی دیگری که توسط باشندگان کارته سجادیه شهر مزارشریف راه اندازی گردیده بود ، این تظاهرات نیزبه خشونت انجامید؛ مظاهره چیان در شعارهای شان معاون والی بلخ (محمدظاهر وحدت) را متهم به غصب زمین های شان می نمودند.
درین تظاهرات شخصی دیگری بنام "جنرال غلام رسول" نیز مطرح بود که گفته میشد به امر معاون والی بلخ زمین های مردم را غصب کرده و دوباره بفروش می رساند.
درین تظاهرات نیز امر شلیک از سوی "جنرال غلام رسول " بالای مردم صادر شده بود که محافظین و خود این جنرال توانستند هفت تن را به خاک و خون بکشند.
کسانی که درین تظاهرات توسط افراد و خود جنرال غلام رسول کشته و زخمی شدند کسانی بودند که هرکدام شان یک فامیل را سرپرستی می کردند و بخاطر سرپناه و زنده ماندن شان دست به دادخواهی زده بودند، اما آنان ضمن اینکه جان های شان را از دست دادند؛ فامیل های بی سرنوشت و بی سرپرستی نیز از آنها به جامانده است.
با وجودی که در همان روز حادثه قومندانی امنیه ولایت بلخ به رسانه ها گفته بود که چندین اسلحه ی غیرقانونی از نزد این جنرال بدست آمده و متهم به شلیک بالای مردم نیز گردیده بود؛ چند روز بعد دیده شدکه جنرال غلام رسول ضمن اینکه بازداشت نگردیده است به محافظینش افزوده است!

شورای ولایتی که یگانه ارگان بی طرف و مردمی است، معاون و چندتن از اعضای شورای ولایت بلخ به غصب زمین های مردم متهم هستند. یکی ازین وکلا که متهم است به غصب دوهزار جریب زمین در شهرک حیرتان؛ درین شب روزها با عجله از راه های غیر قانونی مصروف فروش این زمین ها می باشد، این عضو شورای ولایتی بلخ حتی بالای یکتن از اعضای دیگر این شورا کلاه گذاری نموده و چندین نمره زمین را به فروش رسانده بود که پس از مدتی معلوم گردید که این وکیل ازین زمین ها کدام اسنادی ملکیت موثق در دست ندارد و همه جز کلاه گذاری بیش نیست!

دوهفته قبل نیز دو قومندان جهادی از مربوطین حزب وحدت مردم افغانستان و حزب جمعیت اسلامی افغانستان بر سر زمین به جان هم افتادند و درین درگیری پنج تن کشته و زخمی شدند.
بیشترین کسانی که درین درگیری ها و معاملات آسیب می بینند مردمانی هستند که بجز از یک توته زمین چیزی دیگر در زندگی ندارند.

حال سوالی که در ذهن تعدادی از هموطنان ما ایجاد می گردد اینست که: این همه سر وصداهای را که در رابطه باحکومت داری خوب، رعایت عدالت و آزادی،پیشرفت و ترقی،والی پر ابتکار و ... درین ولایت"بلخ" از سوی تعدادی از بلندگوها می شنویم، چرا همواره مردم بیچاره و بی دفاع این شهر قربانی هوس های چند تا تفنگ سالار و زمین خور می گردند!؟
چرا والی بلخ با این همه نفوذ و قدرتی مردمی و حکومتی که دارد تاهنوز موفق به محار این معضله ی کشنده نشده است؟
چرا بیشتر اطرافیان والی بلخ و افراد زورمند به این معضله دامن می زنند و مردم را می فریبند؟
ارگان دیگری بنام شهرداری وجود دارد! کجاست این"شهر"دار" که حساب مردم را با این غاصبین پاک کند؟
مطمئنم یگانه جوابی که هر خواننده پس از مرور این سوالات به ذهنش خطور می کند، اینست که شاید خود والی بلخ و دیگر حاکمان درین شهر شریک اصلی این زد و بند ها و قضایا باشند...

« شایعات»
گفته می شود که در اکثر مواردی که حاکمان و زورمندان متهم می شوند و مردم صدای شان را در مظاهره ها و گردهمایی ها بلند می کنند، تلاش میگردد تا این صداها خفه شوند و از رسانه یی شدن دادخواهی ها جلوگیری صورت گیرد.
در چندین مظاهره ی که تا اکنون از سوی مردم در شهر مزار شریف راه اندازی گردیده است؛ تعدادی از زورمندانی که از سوی مردم متهم بودند، به نحوی تلاش کردند تا نام شان را از فاش شدن در رسانه ها جلوگیری کنند.
گفته می شود تاهنوز در تعداد ی از همچون موارد از سوی آنان به خبرنگاران رسانه ها در بلخ پول های هنگفتی توزیع گردیده که متاسفانه از سوی خبرنگاران با پیشانی باز قبول گردیده است؛ اما با آن هم موجودیت خبرنگاران حرفوی و متعهد درین شهر توانسته است این خواست های آنان را نقش بر آب کنند و چهره های واقعی شان را به مردم نمایان سازند!

نویسنده: مختار وفایی

درنگی بر روابط فعلی ایران و افغانستان


سپاه آنلاین: 
منابع اطلاعاتی سپاه آنلاین خبراز وارد کردن اسلحه  به خاک افغانستان توسط عمال حکومت اسلامی می دهند. این رفتار ضد قوانین بین المللی در جهت فروپاشی امنیت و صلح در منطقه و ایجاد بحران در کشور جنگ زده افغانستان سر زده است و قرار بر این است که محموله های نظامی به دست نیروهای داخلی افغانستان که وابسته به حکومت اسلامی ایران هستند برسد.سران حکومت اسلامی چاره فعلی نگرانی خود از جنگ احتمالی را فقط در مسلح کردن و قدرتمند سازی کشورهای آشفته و جنگ زده میبیند تا بتواند در موقع لزوم از سرمایه گذاری فعلی خود نهایت استفاده را در جهت سرکوب اغتشاشات داخلی و دفاع در مقابل دشمن برون مرزی بکند.
با زلزله هایی که در باب جنگ که سران حکومت را لرزاند این روزها شاهد دستورات و دید و بازدیدهای عجولانه ای هستیم . چند روز اخیر در حاشبه مرزی ایران وافغانستان دیدارهایی توسط واسطین نظا م حاکم بر ایران و سران گروهک های تروریستی فعال در خاک کشور همسایه انجام شده است. تحلیلگران سیاسی ما ادعا می کنند حکومت اسلامی ایران با تجهیز نیرو وآموزش آن ها در منطقه مرزی زاهک که از آموزش های نظامی ابتدایی نظیر جنگ های نامنظم، جنگ های تک نفره، تهیه بمب دستی و غیره  در آن داده  می شود نخواهد گذاشت که  افغانستان  رنگ آرامش به خود بگیرد.

 دلالیل ارائه شده کارشناسان  ما بر این نقطه نظر از این قرار است:

1.
با نا امن شدن کشور افغانستان و عدم ثبات این کشور، بدون اندک مدرکی داعی بر این می کنند که ارتش آمریکا ناکارآمد و ناموفق عمل کرده است.

2.
با استفاده از غفلت مردم کشور همسایه و حساسیت نسبت به ترورها و عملیات های انتحاری دسترسی و زیر نظر قرار دادن اردوگاه ها و پایگاه های نظامی آمریکائی سهل و آسان خواهد شد.

3 .
ایجاد نا امنی در جهت سهل الوصول کردن نیروهای نفوذی و راحتی تردد تیم های تروریستی از ایران به کشور همسایه و بالاعکس

4 .
به کارگیری تله های انفجاری  و بمب گذاری در مناطق شیعه نشین افغانستان وکشتار آنان و بروز اختلاف بین سنی و شیعه وایجاد درگیری بین آنان

5 .
گسترش عملیات های نظامی و انتحاری در پایتخت این کشور و زیر سوال بردن راس هرم قدرت  و بی کفایت نشان دادن نظام حاکم در افغانستان
درگذشته حکومت اسلامی ازفضای ایجاد شده با توجه به حضور نیروهای آمریکائی  سوءاستفاده کرده و با اغتشاش در این کشور زمینه ورود نیروهای آموزش دیده ومجهز به سلاح های ایرانی اعم از بمب دستی، اسلحه ، و...را به خاک کشور همسایه هموار می کرد. حتی در چند ماه اخیر تعدادی ایرانی با دستور مقامات ایرانی جهت خرابکاری  و انجام عملیات انتحاری وارد این کشور شده بودند که توسط پلیس این کشور دستگیر شدند. نظام حکومت اسلامی اخیرا تصمیم به تشدید این قبیل عملیات ها در افغانستان گرفته است  و تا چند روز دیگر شاهد عملیات های انتحاری وایجاد درگیری وبمب گذاری در این کشور از طرف عمال حکومت ایران خواهیم بود .  و این منصافانه نیست که منابع عظیم مالی میهن عزیزمان ایران را نظام حاکم و قاتل در راه از بین بردن مردم بیگناه و مظلوم کشورهای دیگر به کار گیرد حال آن که با این همه نعمت خدادادی که شامل حال کشورمان شده است می توانستیم خاک ایران را آباد کنیم و توجه جهانی را به خود جلب کنیم

همه جنگیدند؛ اما او کف دست تاریخ را خوانده بود

رزاق مامون
استاد عبدالعلی مزاری درتاریخ افغانستان، به ویژه درگسترۀ زیستی- تاریخی «هزاره»؛ نام خود را به سان سرقافلۀ منادیان داهیۀ عدالت طلبی درجغرافیا وتاریخ بی عدالتی درافغانستان حک کرده است. این حقیقتی است که مشخصاً از «قضاوت» های بیمارگونۀ نگرش های جنگی واقطابی، مستقل است. چه کسانی خوش باشند ویا کژاندیشی پیشه کنند؛ چنین حادثه یی درتاریخ افغانستان، یک باربرای همیشه اتفاق افتاده است.
مردی که عدالت را با زندگی ومرگ خود به تاریخ تعریف کرد؛ متفاوت از همتایان هم دورۀ خود، درپی رسیدن به اقتدار جمعی ازطریق تعمیل تئوری تقدم عدالت برقدرت روی صحنه آمد و با همان دیدگاه حضورفزیکی خود را از «صحنه» برچید تا راه را برای تسجیل یک فرهنگ نگرشی شفاف، باز کند. مزاری ازچماق مذهب برای رسیدن به عدالت بهره برداری نکرد. مذهب او، رفع عطش تاریخی و ایجاد فضای تنفس برای همدگرپذیری عاری ازمرزکشی های فلاکت باراستبدادی بود. برای او دراوج نگرانی سرنوشت، ازدست دادن «فرصتی پیش آمده» بس وحشتناک بود.  
ویژگی منحصربه فرد دیگر مزاری آن است که عدالت را برسیاست ترجیح می دادو هرگزاز سیاست به منظورتخریش اصول عدالت طلبی جمعی درافغانستان استفاده نکرد. او به نوبۀ خود، همراه با دیگررقبا وسکانداران سیاسی، درتوفانی ترین برهۀ تصادمات ناگزیرتاریخی فرازآمد. اما چیزی که درکلام اوموج می زد، درگفتاردیگران متجلی نگشته است. گاه اندیشیده ام که برای درک خونسردانۀ ژرفای موقعیت استاد مزاری، باید نخست نگاه انسانی داشت؛ بعد درموقعیت اجتماع «هزاره» ، تاریخ ومناسبات پرنوسان و نابرابر سیاسی واجتماعی را به بررسی گرفت وسپس جمع اندیشی سالم را  به کل افغانستان تعمیم داد. البته این نکات ، به گفتمان بزرگ درسطح عمومی نیازمند است.
علی العجاله برای اثبات عرایض خود، بریده هایی ازآخرین سخنرانی استاد مزاری را درین جا می آورم؛ که به نظرم باید با بصارت وجدانی به آن توجه کرد.
رزاق مأمون- سیزدهم دلو- 1390

آخرین سخنرانی ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ 

مکان: کابل
در دوران عبدالرحمن ، وقتی مردم ما در مقابل این حکومت ظالم و جائر ایستادند ُ هفت سال جنگیدند . عبدالرحمن م تمام توطئه هایی را که بلد بود ، در این دوره علیه مردم ما به کار گرفت از تمام نقاط افغانستان لشکر جمع کرد و از همۀ اقوام به جنگ مردم ما فرستاد . شصت نفر از علمای اهل تسنن را جمع کرد و فتوی گرفت که این ها (هزاره ها) رافضی و کافر اند . اما این توطئه ها ، هیچکدام کارساز نشد ند تا این که آمدند و از بین مردم خاین تربیت کردند و آن ها را وادار نمودند که به مردم ما خیانت کنند ، این مسأله کار ساز شد چگونه کارساز شد ؟ یعنی که در اثر این خیانت شصت و دو درصد از مردم ما نابود شدند !
***
شما می بینید در یک کشوری که عبدالرحمن پرچمدار اسلام به حساب می آید و گفته می شود که نورستان را که قبلا کافرستان بود ُ عبدالرحمن مسلمان ساخت اما همین شخص شصت و دو فیصد مردم ما را از بین برد و از اینجا تا هند به عنوان غلام و کنیز به فروش رساند مالیات هنگفتی از این کنیز و غلام فروشی وارد خزانۀ دولت می شد که مقدار دقیق آن را کتاب «افغانستان در پنج قرن اخیر » نوشته کرده است.

بهر صورت ، بعد از آنکه شصت و دو فیصد مردم ما نابود شدند ، محرومیت و محکومیت مردم ما آغاز شد و از ان تاریخ تا حالا که بیش از صد سال میشود ، ما محروم بوده ایم در این جامعه تحقیر می شدیم هزاره بودن عیب بود ، شیعه بودن عیب بود . تعمد داشتند که ما را به مکتب ها اجازه ندهند و به کار و تجارت نگذارند . آنچه که در این جامعه امتیار به حساب می رفت ، ما از آن محروم بودیم در زمان شاه محمود خان رسمآ به وزارت فرهنگ مکتوب می نویسند که بچه های هزاره و شیعه را در حربی پوهنتون و سایر مکتب های که ارزش دارند ، نگیرند

شما این محرومیت را سپری کردید شما در این مملکت ، غیر از اینکه جوالی کشی کنید و بار پشت کنید دیگر ارزشی نداشتید کوچی ها وقتیکه در هزاره جات می امدند ، چای و پارچه و چیزهای دیگر شان را سر بام خانه میگذاشتند و میگفتند که پول اینها را من سال دیگر از همین جا میگیرم ! این را همه ء ما و شما دیدیم لمس کردیم
***
اما شما مردم که قبلا در مقابل افغان ها حرف زده نمی توانستید و یک نفر که از شهر و از طرف حکومت در منطقه ما امد ُ مردها پنهان می شدند و زن ها می گفتند که در این ابادی کس نیست ، وقتیکه انقلاب شروع شد ئ شخصا تصمیم گرفتید که وضع تان را تغیر بدهید ، خدا هم شما را یاری کرد و در ظرف سه ماه تمام مناطق هزاره جات ازاد شد در اینجا باز هم شاهد بودیم که چهار نفر خاینی که قبلا در حزب خلق و پرچم جذب شده بود ، اولین منطقه ء را که رفتند، خلع سلاح کردند و سلاح های شان را اوردند ، هزاره جات بود !

در حالیکه ما می دانیم هزاره جات سلاح نداشت سلاح مال افغان ها و سرحد آزاد و جاهای دیگر بود ووقتیکه خیل کوچی بر سر مردم ما می آمد یازده تیره حتی در گردن زن های شان هم آویزان بود تنها سلاحی که در میان ما مجاز بود «موش کش » و «دان پر» و «چره یی » بود و دیگر هیچ سلاحی جواز نداشت اما با این هم در حکومت مارکسستی هیچ کس حاضر نشد که برود افغان ها و کوچی ها را خلع سلاح کند ، ولی خاینین ما پیشگام شدند ، رفتند و هزاره جات را خلع سلاح کردند ! این کار را برای نیک نامی و خوش خدمتی شان کردند .

اما مردم ما باز هم با دست خالی ، با داس و قیچی و بیل توانستند که مناطق شان را در ظرف سه ماه آزاد کنند ، مسلمآ که این کار در تصمیم و اراده ء شما نهفته بود .

شما باید این نکته را به خاطر داشته باشید که در تاریخ بعد از محرومیت ها ورنج های زیاد ، فقط یک بار برای مردم شانس داده می شود که خود شان سرنوشت شان را تعین کنند و این شانس حالا برای شما داده شده است که نباید غفلت کنید شما مردم در این جا تحقیر می شدید ، توهین می شدید ، برای شما داستان های اهانت باری ساخته بودند . شما انقدر امین بودید که برای تمام صاحب منصبها خدمتگار باشید و در کنار خانم شان زنده گی کنید ُ دراین ها هیچ هراسی نداشتند که شما خیانت می کنید ، اما بر عکس شما اینقدر امین بودید که در این مملکت از بین شما یک کاتب مقرر شود ! در این جا شما امید نبودید منفور بودید،ولی برای نفر خدمتی امین بودید ! شما این دوران را سپری کردید .

از آنجایی که ، در داخل افغانستان محکومیت داشتیم و محروم بودیم ، طبیعی بود که در خارج هم محرومیت داشتیم و هویت ما برای کسی شناخته شده نبود . در چهارده سال جهاد که هفتاد ملیارد دالر برای افغانستان مصرف شد ، باز کسی برای ما یک دالر کمک نکرد .

شاید خیلی ها از مردم ما فکر کنند که شاید رهبران و مسئولین ما نخواسته اند که کمک های دنیا را بیاورند و در هزاره جات سرازیر کنند ، یعنیاینها با کمک خارجی مخالفت کردند در حالیکه واقعیت چنین نبود و ما محکومیت داشتیم و این محکومیت برای ما محکومیت تاریخی بود ، در چهارده سال جهاد برای افغانستان هفتاد ملیارد دالر مصرف شد و اکثریت قاطع ان هم در پاکستان مصرف شد یعنی از بهای خون این مردم در آنجاها خانه ساخته شد ، اما برای مردم ما یک دالر همی نرسید !

از نگاه طبیعی هم وقتی که نگاه کنیم ، سرزمین های که در افغانستان ارزش داشتند ، زراعت می شدند و مال ما بودند ، در دوران عبدالرحمن برای کوچی ها داده شده بودند . باقی حصص هزاره جات را هم عبدالرحمن فرمان داده بود که بروید و بگیرید آنها بخاطر سردی و دیگر مشکلاتش قبول نکرده و از این خاطر مانده است بعدآ یک مقدار علف که در بعضی جا ها بود ، کوچی ها را دادند که این علف ها را هم مال هزاره جات حق ندارد بچرد ، باید مال دیگران بچرد . بعد از این چهارده سال جهاد تنها چیزی که برای مردم ما رسیده همین است که کوچی از سر شان کم شده است دیگر در کشت و شبدر و رشقه ء شان مال کوچی نمی چرد ، بلکه خود شان می توانند از حاصل آن برای گاو و مال خود استفاده کنند .
***
ما هیچگاهی طرفدار جنگ نیستیم و از اول نهم نبودیم از اول اینها در پیشاور دولت تشکیل دادند و گفتند که گب شیعه ها و هزاره ها را بعدآ میزنیم ماآنوقت در این طرف پل چرخی ، در ریاست هفت موقعیت داشتیم ، اگر ما میخواستیم جنگ کنیم ، همانجا صبغت الله مجددی را وارد شدن نمیگذاشتیم . ولی ما این کار را نکردیم و از هیمن حکومتی که ما را شریک نکرده بود و گفته بود حرف این ها را بعدآ میزنیم ، امیدم استقبال هم کردیم و وارد مذاکره شدیم با صبغت الله به توافق رسیدیم و این توافق هنوز اعلان نشده بود که اتحاد سیاف جنگ را علیه ما شروع کرد .

حالا هم ما طرفدار جنگ نیستیم ، با طلبه هم که آمده اند طرفدار جنگ نبودیم و نیستیم ، ولی برای مردم خود حقوق میخواهیم هرکس بیاید و این حق مسلم مردم ما را که در تصمیم گیری مملکت شریک باشند و یک چهارم سهم داشته باشند ، احترام بگذارد ، عاشق قیافه ء هیچ کسی نیستیم با ایشان مذاکره میکنیم و مسایل را حل میکنیم (تکبیر حضار)

بر این اساس ما نزد طلبه ها نفر فرستاده ایم که مذاکره کنیم از اینطرف اقای ربانی هم پیش من نفر فرستاده بود که طلبه ها همه را تهدید می کنند ، اختلافات خود را کنار بگذاریم ، دفاع مشترک کنیم ، ما گفتیم حرف نداریم . حالا هم برای شما میگویم که شما دو چیز را مد نظر بگیرید : یکی توجه به خدا داشته باشید که خدا از همه قویتر است و هیچکس در مقابل قدرت او نیست . این یک مسآله است و دیگر هم اینکه پیر ، جوان ، مرد ، زن ، کوچک ،وبزرگ متوجه باشید که کسی در میان شما خیانت نکند . اگر احیانآ خاینی می آید و خلاف منافع شما تبلیغ می کند ، وحشت وتشویش ایجاد می کند ، باید دستگیر کنید و بیاورید که جزا بدهیم

شما باید بدانید که اگر به این دو مسآله توجه نکنید یک بار دیگر تاریخ تکرار می شود و باز اگر از این شانس گذشت و محروم شدیم صد سال دیگر ضرورت دارد که شما باز به این موقعیت برسید این را متوجه باشید .

من در اینجا میگویم که من هیچ منافعی غیر از منافع شما مردم ندارم . اگر من میخواستم که روی منافع شخصی خود فکر کنم ، در این دو سال و هشت ماه هم در کنار شما نمی نشستم (تکبیر مردم )

و این را برای شما اطمینان میدهم که کمک و یاری از خداست و ما به این خاطر پرگویی نمی کنیم ، به امید شما و رحمت الهی ، از خدا هیچ وقت نخواسته ام که من بدون شما ، به جایی بروم تا جان خود را نجات دهم و شما را در معرکه تنها بگذارم ، نه ، این را از خدا نخواسته ام (تکبیر مردم) خواسته ام که در کنار شما ، خونم اینجا بریزد و در بین شما کشته شوم (تکبیر مردم) و خارج از کنار شما ،زنده کی برایم هیچ ارزشی ندارد ..

و شما مطمئین باشید که ما در این جا در کنار شما هستیم و از خداخواسته ایم که در زندگی خود حقوق شما را هم از همه بگیریم و از خدا میخواهم که آن روز که حقوق شما را گرفتیم برای ما توفیق شهادت را بدهد که در بین شما به شهادت برسیم (تکبیر مردم)

بازگشت خمینی به تهران دریک نمایش کاغذی

دیروز درتهران ودیگرشهرهای ایران، یک نمایش بت برستی مشاهده شد.
به گزارش پیک نت، بازگشت خمینی درسه وسه سال پیش، با عکس ومقوا بازآفرینی شد.
در چارچوب به لجن کشیدن و دگرگون جلوه دادن هرآنچه که بعنوان آرشیو انقلاب در ذهن مردم است، روز گذشته صحنه سازی بازگشت آیت الله خمینی به ایران را به نمایش گذاشتند. آقای خمینی تکه مقوائی است که بر دوش آن عبائی انداخته اند و پس از پائین آمدن از هواپیما سان و رژه نظامی می بیند (زمینه سازی توجیه حرکات نظامی آقای خامنه ای) و سپس به خانه ای می رود و می نشیند که همه اطرافیانش باند احمدی نژاد و مصباح یزدی و حجتیه اند. در دوران بی لیاقتی علی خامنه ای، همه چیز نابود شد، حتی صحنه های انقلاب. نمایش فیلم های انقلاب ممنوع شد زیرا جنبش سبز را تداعی می کرد، آقای خمینی دردامن حجتیه پائین آمد زیرا در فیلم اصلی آنها که با آقای خمینی از هواپیما پیاده شدند همه یا ترور شدند و یا اعدام و یا قتل زنجیره ای، سران جبهه ملی وقت یا همزمان با آقای خمینی به ایران آمدند (مرحوم فروهر) و یا در فرودگاه به استقبال او رفتند. در صف آنها که از آقای خمینی استقبال کردند، آیت الله طالقانی قرار داشت. از روز اشکارتر است که نمایش آن صحنه های واقعی دیگر برای حکومتی که با کودتا بر سر کار است و آخرین میخ ها را بر تابوت آن انقلاب می کوبد صلاح نیست. حکومت افتاده دست آن گروه که در اساس با انقلاب مخالف بودند (مصباح یزدی) و یا آن را جا بجائی قدرت از دست شاه و درباریان به روحانیون مرتجع و عاشق ثروت و همچنین تجار بزرگ بازار بودندجا میزنند. نباید آخرین نشانه های آن انقلاب را از ذهن مردم پاک کنند؟ نخست وزیر انقلاب را حصر خانگی کنند، بنیانگذار بنیاد شهیدش را حصر خانگی و....؟

از انقلاب یک "ماکت" باقی مانده است و این نشد مگر زیر چتر قدرت طلبی، جاه طلبی و ضعف و ترس آقای خامنه ای! به آن بادی که در نماز جمعه به گلو می اندازد و رجز خوانی هائی که می کند کسی توجه ندارد، مردم به نتیجه دوران رهبری او کار دارند و این نتیجه همان است که در برابرشان است.

پولیس در بازداشت عاملان خشونت با زنان ناکام بوده است




 آرمان ملی
کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان بخاطر آنچه عدم بازداشت عاملان اصلی خشونت با زنان خوانده، به شدت ابراز نگرانی کرده است. اما وزارت امور داخلۀ افغانستان می گوید، نیروهای پولیس ملی کشور در بخش گرفتاری افراد دخیل در قضایای خشونت با زنان دست آورد های زیاد داشته اند. کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان نهاد های مسؤول را در جهت بازداشت عاملان اصلی خشونت با زنان ناکام می داند.
به گفتۀ این کميسيون، نیروهای امنیتی بخاطر گرفتاری افراد دخیل در شکنجۀ زنان افغان، تا حال اقدام جدی نکرده اند.
هما سلطانی هماهنگ کنندۀ حقوق زنان در کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان ديروز در صحبت با رادیو آزادی نگرانی اش را به سبب چیزی که عدم بازداشت عاملان شکنجۀ زنان از سوی نیروهای امنیتی خواند، ابراز کرد و چنین گفت:
سحر گل مورد خشونت فامیلی قرار گرفته بود و خانم های دیگر مانند سحر زیاد هستند اما عاملین چنین قضایا گرفتار نشده اند یعنی شوهر سحر گل هنوز هم فراری است و نیروهای امنیتی در بازداشت وی تا هنوز ناکام بوده اند.
ستوری بیست و دو ساله بخاطر به دنیا آوردن یک نوزاد دختر به تازه گی در ولایت قندز به قتل رسیده است.
در همين حـال، وزارت امور داخله می گوید که در دو ماه اخیر شماری از افرادی که قصد خشونت با زنان را داشتند، بازداشت شده اند و کوشش های این وزارت برای گرفتارى عاملان خشونت علیه زنان همچنان ادامه دارد.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...