۰۶ اسفند ۱۳۹۰

اعلامیۀ اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان


با تأسف، اطلاع حاصل کردیم که صامد بارکزى ،مدیر مسؤول رادیوی محلی "ميلمه" و یک تن از خبرنگاران برجستۀ ولایت پکتیکا از سوی طالبان، به شهادت رسید. (بازگشت همه به سوى اوست) مرحوم صادم خان، در شب 2 بر 3 حوت سال روان از خانه اش در شهر ارگون به وسیلۀ طالبان بیرون کشیده شده و سپس طالبان سرش را از تنش جدا کرده اند.
اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان در حالی که مراتب تسلیت خود را به خانواده و بازمانده گان مرحوم صادم خان اعلام می دارد،این حادثه را به شدت تقبیح می کند.
طالبان در ده سال گذشته بار ها خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه ها را به شهادت رسانده اند. به شهادت رسانیدن صادم خان از سوی این گروه ثابت می سازد که دشمنی آنها با آزادی بیان و رسانه های آزاد، دشمنی بنیادی است.
اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان، در حالی که از نهاد های ملی و بین المللی مدافع حقوق شهروندی و دولت افغانستان می طلبد تا به کمک و حمایت از خانواده و بازمانده گان مرحوم صادم خان بپردازند، به این وسیله هشدار می دهد که در هر نوع گفتگوی صلح با گروه های تروریستی،باید از آنان تضمین گرفته شود که پس از این خبرنگاران و دست اندر کاران رسانه ها را هدف اعمال تروریستی خویش قرار ندهند.
مابه این باور استیم که اعمال خشونت آمیز طالبان و دهشت افگنان همپیمان این گروه، نمی تواند مانع تلاش های جدی خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه ها در جهت تأمین و تعمیم آزادی بیان در کشور شود.
عبدالحمید مبارز
رئيس اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان

این خانم عضو گروه آدم ربایان درکابل است

اشاره:
مقامان حکومتی  افغانستان همواره از سوی رسانه ها و گاهی از سوی لوی ثارنوالی متهم با دست داشتن به آدم ربایان؛قاچاقچیان و تبهکاران شده است,اما هیچگونه ازین مواردی وجود ندارد که نشان دهد این افراد سر به قانون خم نموده باشد و به سزای اعمال شان برسند,به باور آگاهان اکثر این مقامات با بلند پایه ترین مقامات کشور در تماس و هماهنگی کارهای شان را انجام می دهند که هیچ دادگاهی به خود جرئت پرسیدن ار ان ها را نمی دهد.این دومین بار است که یکتن از خانم های که عضو شورای ملی می باشد به دست دشتن با آدم ربایان و قاچاقچیان متهم می شود،چندی قبل فوزیه کوفی عضور مجلس نمایندگان متهم به داشتن با قاچاقچیان مواد مخدر شده بود که برادرش با محموله های مواد مخدر بازداشت شده بود.
خانم فوزیه سادات عضو مجلس بزرگان ( مشرانوجرگه) است. توجه کنید به گزارش زیر: 

لوی څارنوالی افغانستان می گوید، اسنادی وجود دارد که ارتباط یک عضو مشرانو جرگه ی افغانستان را با یک گروه اختطاف گران نشان می دهد.

لوی څارنوالی افغانستان می گوید، اگر اتهام مطرح شده علیه فوزیه سادات درست به اثبات برسد، مطابق قانون این خانم مورد مجازات قرار خواهد گرفت.

رحمت الله نظری معاون لوی څارنوالی افغانستان به روز پنجشنبه در صحبت با رادیو آزادی گفت، آنها مکتوبی را در همین ارتباط به مشرانو جرگه افغانستان ارسال نموده اند تا مشرانو جرگه در مورد این قضیه فیصله کند.

به گفته آقای نظری، اسناد و شواهدی نیز در دست است که ارتباط مستقیم برادر فوزیه سادات با یک گروه اختطاف گران را که اخیراً از سوی نیروهای پولیس دستگیر شده، نیز به اثبات می رساند:

« یک نفر به نام صمد سر گروپ این باند است و وی برادر همین سناتور فوزیه سادات است. در جریان تحقیقات که در څارنوالی امنیت ملی شده است، فکر می کنم بعضی ادعای های موجود بوده و بعضی اسناد هم بدست آمده که خود فوزیه سادات عضو این گروه بوده و با این گروه همکاری  دارد. به همین اساس روز سه شنبه لوی څارنوالی خانم سادات را به تحقیقات خواسته بود. فعلاً لوی څارنوالی یک مکتوب را به مشرانو جرگه ارسال کرده که اگر مشرانو جرگه تصویب کند و تصویبش به ما برسد، مطابق قانون مجازات خواهد شد.»

در همین حال فوزیه سادات عضو مشرانو جرگه افغانستان در صحبت با رادیو آزادی این را رد کرد که گویا او و برادرش با یک گروه اختطاف گران رابطه داشته اند:

« اتهامات که وارد شده کاملاً غلط است، این صرف بخاطر بدست آوردن مقام و مشهور ساختن خود شان است.»

در حالیکه لوی څارنوالی افغانستان می گوید، آنها مکتوبی را در ارتباط به این قضیه به مشرانو جرگه ارسال نموده اند، اما رفیع الله گل افغان معاون دوم مشرانو جرگه می گوید که از سوی لوی څارنوالی هیچ مکتوبی در اختیار آنها قرار نگرفته است:

« من صحبت های لوی څارنوالی را رد می نمایم در این ارتباط برای هیات اداری نه کدام مکتوبی رسیده و نه از مکتوب و نه از این قضیه آگاهی داریم، زیرا سناتور برحال بوده و در خانه خود است و ما هیچ آگاهی از این موضوعات نداریم که چی شده و چی می شود.»

سو استفاده از موقف های دولتی یکی از مشکلات جدی در افغانستان خوانده می شود، چنانچه چندی پیش یک فرد ناشناس که خودش را عضو مشرانو جرگه معرفی نموده بود از ادارات دولتی به شمول مراکز نظامی ولایت قندهار دیدار کرد.

۰۵ اسفند ۱۳۹۰

مردم افغانستان و قرآن دست آویز دشمنان اسلام!

این نخستین بار نیست که فضای افغانستان توسط مظاهره های خشونت آمیز به چالش کشیده می شود. از چند روز بدینسو در چندین ولایت کشور مظاهره های مردم علیه نیروهای ناتو بخاطر بی احترامی به قرآن جریان دارد،درین مظاهره ها که در اکثر ولایات به خشونت کشاینده شده ده هاتن کشته و زخمی گردیده اند.
پس از اولین مظاهره ی مردم کابل در برابر پایگاه نظامی ناتو (بگرام) فرمانده کل نیروهای ناتو از رییس جمهور و مردم افغانستان عذرخواهی نمود و وعده سپرد تا عاملین این قضیه شناسایی وبه جزای اعمالشان برسانند،اما انگار خشونت و کشت و کشتار از ازل در تقدیر این مردم نقش بسته و در زندگی به جز از خشونت و کشتار چیزی دیگری را نمی دانند.
چیزی که بدور از انتظار بود ایسنت که اولین بار در واکنش به این عمل منشی مجلس نمایندگان افغانستان علیه نیروهای ناتو اعلام جهاد نمود و در حالی که پاره های قران در دستان چندتن از وکلابود در صحن مجلس گریه می نمودند و اعلام جهاد می کردند.
آیا در همچو قضایا هیچ راهی به جز خشونت  کشتار وجود ندارد؟
بخاطر که یک انسان نا آگاه و بی بندوبار دست به چنین کاری زده؛باید همه ی مردم افغانستان علیه دنیا جهاد کنند و جان های شان را از دست دهند؟
تمام این دسیسه ها و مظاهره ها را دست های پیدا و پنهانی رهبری می کنند که هیچ گونه اعتقادی به اسلام و قرآن ندارند،فقط مردم افغانستان و اسلام را دست آویزی برای بر آورده شدن حاجات شان قرار داده اند؛ یکی از عواملی عمده ی دامن زدن به این مظاهر ها سازمان های جاسوسی کشورهای همسایه می باشد که در ستیز و مخالفت با حضور نیروهای خارجی در افغانستان قرار دارند.
در تعدادی از مظاهره ها شعار های به نفع طالبان سر داده شده و تعدادی هم پرچم طالبان را حمل می کرده اند...
تا هنوز بارها طالبان ،گروهی که اسلام بهترین دست آویز برای رسیدن به اهداف تروریستی شان تبدیل شده،مساجد را انتحار کردند و بارها نمازگزاران را در مساجد هدف مرگبارترین حملات شان قرار داده اند که صدها جلد قر آن و نماز گزار در آتش انتحار  بم های شان سوختند و خاکستر شدند،اما کجا بودند این مسلمانان واقعی که  بخاطر این مسئله به خیابان ها بریزند و انزجار و دشمنان اسلام و قرآن را لعنت و مرگ بفرستند؟
این درحالیست که پس از اولین مظاهره ی مرد کابل بر علیه نیروهای ناتو؛فرمانده  کل نیروها ناتو در افغانستان،وزیر خارجه ایالات متحده ی امریکا و باراک اوباما رییس این کشور رسماً از مردم افغانستان معذرت خواسته است،اما طالبان هیچ گاه پس از آتش زدن مساجد و قران نه تنها معذرت نخواسته بلکه با افتخار آن را دست آوردی عظیمی برای شان خوانده اند.
پس معلوم می شود که این مظاهره ها پروژه های است که مردم و قرآن را دست آویزی خوبی دیده اند تا به اهداف شان برسند.
مردم افغانستان باید هوشیارانه حرکت کنند تا باردیگر ایک کشور به جزیره ی وحشت کشت و کشتار تبدیل نگردد.

۰۴ اسفند ۱۳۹۰

خبرنگار محلی در پکتیا اعدام شده است.

کشته شدن یک خبرنگار محلی، روز گذشته در ولایت پکتیا، نگرانی های زیادی را در محافل رسانه ای افغانستان به همراه شده و تاکنون انگیزه اصلی کشته شدن این خبرنگار مشخص نشده است.
به گفته ی مسوولین امنیتی ،سادم بهادرزوی؛ مدیرمسئول رادیو میلمه در ولسوالی اورگون این ولایت یک شب پیش توسط افراد ناشناس سربریده نشده است؛ بلکه به نحوی اعدام شده است.”
گفته می شود تاکنون کسی در پیوند به این رویداد بازداشت نشده است و تحقیقات نشان می دهد که این موضوع سیاسی نه؛ بلکه جنایی می باشد.
یکتن از مسوولین ولایت پکتیا به رسانه ها گفته است که هیچ گونه آثار و علایمی که نشان دهنده شلیک گلوله و یا هم سلاح سرد باشد در وجود این خبرنگار دیده نشده است؛ بلکه به شکلی خفه شده است.
خبرنگاران همواره در افغانستان از سوی طالبان،زورمندان و حاکمان محلی مورد ضرب و شتم و در موارد ترور گردیده است.

۰۳ اسفند ۱۳۹۰

اعلاميه مطبوعاتى: دولت بايد امنيت خبرنگاران را تأمين نمايد


پرويز صافى، فلمبردار (Press TV) شبکۀ تلويزيونى انگليسى زبان ايرانى، روز دوشنبه 17 دلو در مسير راه به طرف دفتر کارش در منطقه ده سبز کابل، صبح هنگام از طرف سه تن از افراد نا معلوم، متوقف ساخته شده و به رويش تيزاب پاشيدند که در اثر آن قسمت راست رويش جراحت برداشته و ديد چشم راستش ضعيف شده است. اين گونه اعمـال خشونتبار عليه خبرنگاران در حالى صورت مى گيرد که در ميزان اعمـال خشونت عليه خبرنگاران رو به افزايش است و خبرنگاران و رسانه ها خود را مصون احساس نمى نمايند. تيزاب پاشى بر روى خبرنگاران قضيۀ تازه نيست، بلکه در سال پار ميلادى، رزاق مامون مدير مسؤول خبرگزارى بست باستان نيز دستخوش اين گونه واقعه شده و به رويش تيزاب پاشيده شد. ديده بان رسانه ها، اعمـال خشونت بار در برابر خبرنگاران را در پیامی شديداً تقبيح و محکوم نموده و از نهاد هاى امنيتى کشور که وظيفۀ تأمين امنيت شهروندان افغانستان را دارند خواسته است تا جلو اين گونه خشونت ها را بگيرند و آنانى را که دست به اينگونه خشونت ها مى زنند به زود ترين فرصت، شناسايى، بازداشت و مورد پيگرد قانونى قرار دهند .ديده بان رسانه ها به اين باور است که در عقب اين قضيه دست هاى پنهانيست که بايد توسط پوليس برملا گردد، در غير آن نگرانى خبرنگاران از اين ناحيه افزايش خواهد يافت.

نفوذ ایران در رسانه ها, مانع کاریابی تیم خبرنگاران تلویزیون آریانا

اگرتیم خبرنگاران تلویزیون آریانا بیش ازین درحاشیه باقی بمانند، شبکه های نفوذی ایران، هرنوع چانس کاریابی را درکشور خود شان ازآنان خواهد گرفت

اشاره: 
تیم هفت نفری خبرنگاران تلویزیون آریانا که درنتیجۀ حضور پررنگ «ستون پنجم» ایران ازجا بی جا شده اند، پس ازین نیزاز سوی شبکه های نفوذی ایران درهیچ جایی مصئون نخواهند بود. آن ها گفته اندکه از طریق مراجعه به وزارت اطلاعات وفرهنگ، راه دادخواهی درپیش خواهند گرفت. لازم می دانم برای هم مسلکان و« دوستان شخصی» خود یاد آورشوم که با رفت وآمد به وزارت اطلاعات وفرهنگ، خود را خسته نسازید. نفوذ ایران درآن جا خیلی برجسته است. نهاد های بین المللی دفاع ازروزنامه نگاران باید از حقوق حرفه یی وکاری تیم خبرنگاران تلویزیون آریانا حراست کنند. گزارش گران بدون مرز نباید آنانی را که برای نهادینه شدن ارزش های دموکراتیک وآزادی بیان، با چالش رو به رو می شوند، یاری رسانند.
من تعجب می کنم که این همه اتحادیه ها و مراکزدفاع ازحقوق خبرنگاران که درموارد  پیش پا افتاده، ازهرسو به نمایش می آیند، حالا که یک چالش مهم تری درپیش رورست، چرا غایب اند وهیچ صدای همبستگی ودفاع ازهم گنان خود را بلند نمی کنند؟ این وضع یک دورۀ حساس آزمون نیزهست که کدام رسانه ها با ایران رابطه دارند وکدام ها مستقل اند وبرارزش های خودما تکیه دارند.
این هم گزارش رادیو آزادی:
نصیر فیاض که قبلاً مجری برنامه زاویه در تلویزیون آریانا بود با فدا حسین مالکی مصاحبه ی را در کابل انجام داده بود و به گفته ی وی این مصاحبه توسط مسوولان این تلویزیون سانسور شده بود.

آقای فیاض به رادیو آزادی گفت که از سفیر ایران پرسیده بود که به عنوان یک سفیر چگونه به خود اجازه می دهد که افغانستان را کشور اشغالگر بخواند؟

به گفته ی وی این پرسش او خشم آقای مالکی را بر انگیخت و مصاحبه را نیمه به پایان رساند.

فیاض گفت، زمانی که بخشی از مصاحبه سفیر ایران را از طریق تلویزیون آریانا به نشر رساند، سفیر ایران به مسوولین تلویزیون آریانا در تماس شد و خواست این مصاحبه پخش نشود.

به گفته فیاض، مسوولین آریانا مانع نشر مصاحبه سفیر ایران گردیدند و در عین زمان برنامه سیاسی زاویه را نیز از جمع برنامه های تلویزیون خارج ساختند.

آقای فیاض در ادامه گفت:

«ناگزیر می شویم تا موضوع را به ارگان های عدلی و قضایی ببریم. البته قبل از این با نهاد حمایت از رسانه ها یا نی دیروز دیداری داشتیم و آنها هم تعهد کردند که در این مورد با مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ و مسوولین تلویزیون آریانا تماس خواهند گرفت.»

آقای فیاض ضمن تاکید بر نبود یک نهاد بی طرف برای دفاع از حقوق ژورنالیستان، گفت که به مراجع قضایی افغانستان مراجعه خواهند کرد.

مسوولین تلویزیون آریانا استعفای هفت تن از کارمندان این تلویزیون را تایید می کنند.

عزیزالله ارال یک تن از مسوولان آریانا در این مورد چنین گفت:

« موضوع استعفا با موضوع مصاحبه با سفیر ایران به نظر من هیچ ربطی ندارد. تلویزیون آریانا یک تلویزیون جهانی و یک تلویزیون خصوصی است، کاملاً مستقل بوده و زیر اثر هیچ ادارهء دولتی، هیچ شخص، گروپ و فرد فعالیت نمی کند و زیر اثر هیچ کشور داخلی و خارجی نیست.»

در کنار فیاض شش کارمند دیگر تلویزیون آریانا که از وظایف شان کنار رفته اند نیز ادعا دارند که موجودیت سانسور و عدم برخورد مسلکی مسوولان این تلویزیون با آنان باعث شد که استعفا بدهند.

مسوولین وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان می گوید که اگر کارمندان ناراضی تلویزیون آریانا مشکلات شان را با این وزارت در میان بگذارند، وزارت در قسمت حل مشکل شان کمک خواهد کرد.

دین محمد مبارز راشدی معین وزارت اطلاعات و فرهنگ در پاسخ به سوالی که کشور های خارجی تا چه حد در مطبوعاتی افغانستان مداخله مستقیم دارند به رادیو آزادی گفت:

« دولت افغانستان همواره اعلان کرده که با توجه به قانون رسانه های افغانستان، ما از آزادی بیان حمایت می کنیم و نماینده گی ها و سفارت های خارجی در افغانستان به هیچ عنوان حق ندارند به رسانه های ما اعمال نفوذ کنند.»

عدم مصوونیت کاری و نا امنی ها از مشکلات عمده در برابر خبرنگاران در افغانستان به حساب می آیند.

در حالی که حکومت افغانستان می گوید، گام هایی را برای رفع این مشکلات برداشته، اما هنوز هم انتقاد هایی زیاد وجود دارند که خبرنگاران در مناطق مختلف افغانستان با این چنین مشکلات دسته و پنجه نرم می کنند.

یک خبرنگار در پکتیکا سر بریده شد!

نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان، از مقامات محلی ولایت پکتیکا و مرکز، مسرانه در خواست می نماید تا عاملین قتل سادم خان بهادرزوی، را شناسایی و به پنجۀ قانون بسپارند.
نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان به قتل رساندن بهادرزوی را با شدید ترین الفاظ تقبیح نموده و نگرانی خود را در مورد مسؤنیت شغلی و جانی خبرنگاران در کشور و به ویژه در مناطق جنگی اذهان می دارد.
نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان، از مقامات محلی ولایت پکتیکا و مرکز، مسرانه در خواست می نماید تا عاملین قتل سادم خان بهادرزوی، را شناسایی و به پنجۀ قانون بسپارند.
نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان به قتل رساندن بهادرزوی را با شدید ترین الفاظ تقبیح نموده و نگرانی خود را در مورد مسؤنیت شغلی و جانی خبرنگاران در کشور و به ویژه در مناطق جنگی اذهان می دارد.
سادم خان بهادر زوی، مسؤل رادیو میلمه در ولایت پکتیکا شب گذشته مورخ 2 حوت 1390 ساعت 9 شب توسط افراد ناشناس سربریده شده و به شهادت رسید.
افراد ناشناس از طریق تلفون با او در تماس شده و خواهان گفتگو با وی شده بودند، زمانی که نامبرده از منزلش واقع در ولسوالی ارگون ولایت پکتیکا خارج می شود توسط این افراد ناشناس دور تر انتقال داده شده و به شهادت می رسد.
همکاران و دوستان آقای بهادرزوی، داشتن هر نوع دشمنی شخصی وی را انکار می کنند و می گویند شهید بهادرزوی با هیچ فرد وگروهی دشمنی نداشته است.
در همین حال مقامات امنیتی ولایت پکتیکا از آغاز تحقیقات در مورد قتل خبرنگار شهید خبر می دهند. این درحالیست که تا اکنون هیچ فرد و گروهی مسؤلیت این جنایت را به عهده نگرفته است.
دیده بان رسانه ها قتل سادم خان بهادرزوی، را یک عمل غیر انسانی و اسلامی دانسته و از مسؤلین امنیتی و مقامات عدلی و قضایی به صورت جدی می خواهد تا عاملان این جنایت را شناسایی نموده و به پنجۀ قانون بسپارند.
سادم خان بهادر زوی، مسؤل رادیو میلمه در ولایت پکتیکا شب گذشته مورخ 2 حوت 1390 ساعت 9 شب توسط افراد ناشناس سربریده شده و به شهادت رسید.
افراد ناشناس از طریق تلفون با او در تماس شده و خواهان گفتگو با وی شده بودند، زمانی که نامبرده از منزلش واقع در ولسوالی ارگون ولایت پکتیکا خارج می شود توسط این افراد ناشناس دور تر انتقال داده شده و به شهادت می رسد.
همکاران و دوستان آقای بهادرزوی، داشتن هر نوع دشمنی شخصی وی را انکار می کنند و می گویند شهید بهادرزوی با هیچ فرد وگروهی دشمنی نداشته است.
در همین حال مقامات امنیتی ولایت پکتیکا از آغاز تحقیقات در مورد قتل خبرنگار شهید خبر می دهند. این درحالیست که تا اکنون هیچ فرد و گروهی مسؤلیت این جنایت را به عهده نگرفته است.
دیده بان رسانه ها قتل سادم خان بهادرزوی، را یک عمل غیر انسانی و اسلامی دانسته و از مسؤلین امنیتی و مقامات عدلی و قضایی به صورت جدی می خواهد تا عاملان این جنایت را شناسایی نموده و به پنجۀ قانون بسپارند.

۰۲ اسفند ۱۳۹۰

«سنگ در پای لنگ»!

مختاروفایی
ضرب المثل معروف را که میگویند«سنگ در پای لنگ» شاید گاهی شنیده باشید،درین دو روز بارانی در شهر مزارشریف همین ضرب المثل زیاد سر زبان ها بود.
در اثر باران های شدید طی دو روز گذشته در شهر مزارشریف صدها خانواده بی سرپناه گردیده و خانه های گلی شان طعمه ی سیلاب گردیدند.
سیلاب بیشتر در مناطقی شدید بود که آن مناطق فقر نشین بوده و بیشتر خانه های شان گلی بوده است.
به گفته ی مسوولین این سیلاب  بیش از 200 خانه مسکونی را تخریب کرده و باشندگان آنها را بیجا ساخته است. جاری شدن سیلاب حوالی ساعت 2 بجه شب دو شنبه در شرق شهر مزار شریف، مردم این منطقه را غافلگیر کرد. شهرک های رهایشی عمر فاروق، کمپ سخی و ولی عصر مربوط به ولسوالی نهرشاهی، از این سیلاب ها متضرر شده اند.
اکثریت باشندگان این شهرک ها خانه های شان را ترک کرده اند.تعدادی از آنها در نیمه های شب فقط توانسته اند جان های شان را نجات دهند و اموال و اسباب خانه های شان را بیرون کشیده نتوانسته اند.
طبق گزارشات در کارته عمر فاروق 500 واحد مسکونی وجود دارند. ، پس از جاری شدن سیلاب شب گذشته به تعداد 200 واحد آن که خامه بوده اند، تخریب گردیده و300 واحد دیگر نیز خسارت دیده اند.

درنگی بر مجموعه شعر«دوری پرنده نیست که برگردد»

- مختار وفایی -

کمتر علاقه مندان شعر و ادب خواهند بود که با نام و سروده های شاعر مجموعه شعر های "خارهای حسود و "دوری پرنده نیست که برگردد " آشنایی نداشته باشند، این دو اثر شعر ی گران بها از دردها و رنجهای شاعر جوان بلخ، سهراب سیرت تراوش کرده است. که نخستین  مجموعه ی شعری وی "خارهای حسود " درسال 1388 از طرف انجمن قلم افغانستان  زیور چاپ یافت.سهراب سیرت از جمله شاعرانیست که توانسته است در مدت کوتاهی با شعرهای قابل درنگی در قوالب غزل و آزاد  جایگاهش را درمیان شاعران جوان حوزه زبان فارسی تثبیت کند.چندی قبل  شاهد رونمایی مجموعه ی دیگری از ین شاعر بودیم که تحت نام " دوری پرنده نیست که برگردد" نیز از سوی انجمن قلم اففانستان با همکاری های صمیمانه ی استاد ژکفر حسینی زیور چاپ یافت ،سیرت درین مجموعه کارهای قابل درنگی را نسبت به جوانان دیگر انجام داده است، که واقعن قابل ستایش است .سهراب سیرت از آنجای که من او را میشناسم ،ذاتن شاعر است، مانند بعضی ها نخواسته است که شاعر شود ،وقتیکه مجموعه شعر "دوری پرنده نیست که برگردد "را به دست بگیریم و ورق بزنیم میبینیم که نه تنها مصداق گفته های ما بلکه فراتراز این ها هست.سیرت نه تنها حنجره ایست که عاشقانه ترین و مرموز ترین حوادث زندگی اش را ازین دریچه ای ابدیت فریاد می کشد و نه تنها دردمندیست که ظریف ترین و گلو گرفته ترین بغضش را با مخاطبان در میان گذاشته و به مخاطبان گریه می کند و نه تنها شاعریست که به احساسات و عواطف خود ( ولو هر گونه باشد)ارج قایل است،بل سینه ایست پر از عشق به زبان،فرهنگ و تمدن این قند پارسی که صادقانه می اندیشد و صادقانه می نویسد و کمر خدمت به زبانی بسته است که سالهای سال دست خوش دول استعمار گر وهمچنان حاکمان فارسی ستیز بوده است ، زبانی که بیش از هزار سال پیشینه ی تاریخی داشته و کام بیش ازصد میلیون گوینده را شیرین می کند،زبانی که بعد از پارچه پارچه شدن قلمرو خویش هیچ گاه نفسِ راحتی در محدوده ی افغانستان کنونی نکشید و هیچ یک شاعر و نویسنده ای را بدون خون دل خوردن و حبس کشیدن به معرفی نگرفت. نمی خواهم ازین بیش نمک به زخمهای بپاشم که توان مرحم گذاشتن به آن را ندارم ، و بد نیست که دراین جا به داشته های زیبای این اثر پر ارج گذر کوتاهی داشته باشیم .درین نوشته و فرصت کوتاه مجال این نیست که به تمام ویژگی ها و خوبی های این مجموعه بپردازیم ،فقط یکبار نگاهی کوتاهی به آسمان"دوری پرنده نیست که برگردد" میاندازیم.
پیش از همه، چیزی که  در این مجموعه به چشم می خورد طرح قشنگی ست که توسط صیقل زننده ای حنجره های شعر جوان افغانستان، ژکفر حسینی طراحی شده است، که در حقیقت با این طرح زیبا روی تمام الگو های کلا سیک  خط کشید، گذشته ازین به شعر های بر می خوریم که مملو از حقایق تلخ زندگیِ یک شاعر است. مثلن"گلادیا تورها "ص 26:
بگیر باز تبر را ... بگیر! ابراهیم!
بزن به فرق خدایان پیر ابراهیم
***
من وتو تکیه به هم دو گلادیاتوریم
نمان که تیغ!... سپرکن که تیر! ابراهیم!
***
ادامه دارد اگرچه نبرد ما بردیم
تمام شان شده خرد وخمیر ،ابراهیم!
همین گونه با تمام وجود صادقانه و صمیمانه به پیش می رود و از اوضاع کنونی شعر جوان بلخ  و ازموفقیت های بدست آمده ی  که حاصل تلاش ها ی وی  ودیگر همسنگرانش میباشد حرف میزند.
سهراب سیرت  همچنان که در زندگی روزمره اش با تمام دوستان و اطرافیانش صادق و صمیمی است ،این ویژگی اش در شعرش نیز پیداست. سیرت در سروده هایش غم ها وخاطرات خودرا از زندگی با مخاطبان شعرش در میان میگذارد. با خواندن این رباعی  در ص 66  که نوشته است ،... زمانیکه وارد دانشکده ی طب شد. خواننده با گوشه ی از زندگی سیرت اشنایی پیدانموده و از شعرهایش لذت بیشتر میبرد.
این گونه خراب و مضطرب کی بودی؟
همواره به درد مرتکب کی بودی
فهمیدی که نفس نفس بیمارم
ورنه تو علاقه مند طب کی بودی
شاعران حوزه ادبی بلخ بیشتر به عنوان عاشقانه سرا مشهور هستند ، سیرت درکنار اینکه درد ها و دغدغه های خودش را ازین حنجره فریاد میزند ،از دردهای مردم ،جامعه، و وطنش نیز یاد میکند مثلن به غزلی در ص 24 بر میخوریم که نوشته است " تقدیم به زن هجای اول زنده گی " سیرت درین غزل از مظلومیت ها و دردهای زنان افغان در یک جامعه ی مرد سالار سخن میزند در یکی از بیت های این غزل چنین آمده است:
از زن فقط سیاسر  و فرمانبر و ضعیف
از مرد، پاسبان و سیاست مدار ساخت
همچنان سه غزلی دیگر در صفحه های 44 افغانستان 1 ، ص 46 افغانستان 2  و ص 48 افغانستان 3  غم ها و زخم های سر زمینش را در زبان شعر به تصویر میکشد و حس وطنپرستیش را با مخاطبانش شریک میسازد.این مجموعه ی 70 صفحه یی دارای 33 غزل چند تا رباعی ، دوبیتی و سپید میباشد . در اخیر دست سیرت را میفشاریم و برای سرسبزی و همیشه پربار بودن قلمش دعا میکنیم، دامن این بحث کوتاه را با خوانش دوکوتاه ازین مجموعه میتکانیم.
1
جهان:
کشتیی که
       جهان
                جهان
غرق میرود
2





لب تو شيره‌ي انگور و گُل ترياك است
گردنت شيشه و اين شيشه پر از كنياك است
گونه‌هايت گُل نارنج و همان‌جايت انار
زنخ‌ات باشد اگر سيب، كجايت ناك* است؟
كيميايي كه ترا ساخته چيز دگر است
كس تصور نتواند كه تنت از خاك است
ابر آرام نگيرد...دل دريا بكفد
در تو زشتي چه كه زيبايي وحشت‌ناك است
خودكشي كن كه شود نام جهان: تاكستان
هر رگت منبع تغذيه‌ي صدها تاك است
پنج انگشتت اگر شانه شود، موهايم ـ
از غم برف دوصد سال دگر بي‌باك است
من اگر چه كه گنهكارم، باور دارم
جا بگيري به دلِ هر كه... دل او پاك است

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...