۱۱ فروردین ۱۳۹۴

مختار وفایی، روزنامه‌نگار شجاع سال افغانستان شد

شهزاده سمرقندی- رادیو زمانه
روزنامه‌نگاری از ولایت بلخ در شمال افغانستان، به عنوان روزنامه‌نگار شجاع سال گذشته افغانستان برگزیده شد.
مختار وفایی که برای دریافت جایزه «شجاع‌ترین روزنامه‌نگار سال» از بلخ به کابل دعوت شده بود، هنگام دریافت این تندیس سخنرانی کرد.
مختار وفایی در حال دریافت تندیس خبرنگار شجاع سال 1393
او در سخنان خود گفت: «وضعیت اطلاع‌رسانی در ولایت‌های دور دست کشور روبه وخامت است و در این ولایت‌ها، خشونت و کشیدن خط‌های قرمز برای اطلاع‌رسانی سالم، از سوی افراد زورمند، خطری برای آزادی بیان به حساب می‌آید.»
سازمان «نی» که حمایت‌کننده رسانه‌های آزاد در افغانستان است، در پی بررسی و نظرسنجی یک ماه و نیمه درباره شجاع‌ترین روزنامه‌نگار سال که به صورت آنلاین برگزار شد، روز سه‌شنبه چهارم فروردین/ ۲۴ مارس، نتیجه را در مراسمی عمومی در کابل اعلام کرد.
مختار وفایی از میان ۱۳ روزنامه‌نگار محلی که برای این نظرسنجی نامزد بودند، با ۹‌هزار و ۱۳۲ رأی اول شد. نجیم رحیم، روزنامه‌نگاری از ولایت قندوز هم با ۷‌هزار و ۹۴۴ رأی،نفر دوم شد.
مختار وفایی سال گذشته به دلیل گزارش‌هایی که نوشته بود، از جانب افراد نامعلوم و نقاب‌پوش مورد لت و کوب و تهدید مسلحانه قرار گرفت.
او در جامعه مدنی و در میان فعالان حقوق بشر افغانستان، چهره‌ای شناخته شده است و با وجود تهدیدهای مداوم به فعالیت‌های خود ادامه داده است.
موضوع‌ بیشتر گزارش‌های مختار وفایی، فساد مالی، امنیت در شمال افغانستان و پشت‌پرده‌ حکومت‌داری و عوامل ناامنی است.
او از شمال افغانستان گزارش‌هایی برای روزنامه «جامعه باز» در کابل می‌نویسد و مدیر هفته‌نامه «هویدا» در مزار شریف است.
صابر فهیم، گزارشگر ارشد سازمان «نی»، در مراسم قدردانی از روزنامه‌نگاران شجاع افغانستان گفت: «این نخستین بار است که از خبرنگار شجاعی که مورد خشونت قرار گرفته، قدردانی می‌شود
رادیو زمانه با این روزنامه‌نگار افغانستانی که در راه برگشت‌ از کابل به بلخ بود، گفت‌وگویی انجام داده است و از احساس او هنگام دریافت این جایزه و برنامه‌های آینده‌اش پرسیده است.
مختار وفایی در این گفت‌وگو، جایزه‌اش را به قربانیان راه آزادی بیان در افغانستان تقدیم کرد.
درباره سازمان «نی»
سازمان «نی» برای توانمند‌سازی رسانه‌های آزاد و تعمیم آزادی بیان در داخل افغانستان فعالیت می‌کند و تلاش دارد که هر سال با قدردانی از روزنامه‌نگاران شجاع محلی، زمینه‌ بالا بردن انگیزه آن‌ها را برای پوشش مسائل حاد اجتماعی فراهم کند.
این سازمان در تارنمای خود با اعلام شماره‌های تماس، از شاهدان خشونت علیه روزنامه‌نگاران و کارمندان رسانه‌‌ها خواسته است تا با آن‌ها تماس بگیرند و گزارش بدهند تا با دیده‌بانی و ثبت این آمار، آزار و اذیت روزنامه‌نگاران در افغانستان کاهش یابد و این سازمان بتواند در صورت نیاز و به هنگام خطر، برای کمک به روزنامه‌نگاران اقدام کند.

۲۶ اسفند ۱۳۹۳

27 حوت

بنا بر روایتی 27 حوت روز خبرنگار است.
سال گذشته در چنین روزهایی به جرمِ اطلاع‌رسانی و بیانِ حقِ آزادی ام، از سوی یک جنایت‌پیشة جنگ‌سالار مورد حملة مسلحانه قرار گرفتم.  حوالی هشت شب بود و از دانشگاه بسوی خانه بر می‌گشتم. چهار موترسایکیل‌سوار اطرافم را گرفتند و میل تفنگچة را بر پیشانی ام گذاشتند...در آن لحظه نمی‌دانم به چه فکر می‌کردم... فقط بیاد دارم که چندبار اطرافم دیدم که شاید کسی به کمک‌ام بیاید...با صورتِ خون‌آلود به زمین خوردم و در خیابان بجز تاریکی و تنهایی کسی بسویم دست دراز نکرد.
من از کودکی تا یک‌سال قبل بروی بستر شفاخانه نیافتاده بودم. افتیدن بروی بستر شفاخانه با صورت و پیراهنِ خون‌آلود و بی‌آنکه پدر، مادر، برادر و خواهری در کنارت داشته باشی دشوار است...اما من در آن لحظه موجی از حمایت و همراهی هم‌مسلکان و دوستان‌ام را داشتم...نیرو گرفتم و تا امروز هم‌چنان استوار در این راه ایستاده و برای هر روز بهتر از دیروز بودن تلاش می‌کنم!
هرچند پس از رویداد، به مسوولان محلی عرض مان را رسانیدیم، اما کاری از دست آنان ساخته نشد. یک‌سال از آن شبِ ظلمت می‌گذرد، من تمامی نشانه‌ها و مشخصات عاملین حمله بجانم را به مسوولان دست اول امنیتی داده بودم، اما آنان کاری نکردند و من هنوز نمی‌توانم از این جنایت‌پیشة خون‌آشام نام ببرم، چون هنوز اسلحه بدست دارد و قدرت‌مندتر از دیروز است.
رحیمی در آن زمان فرمانده امنیه بلخ بود، مرا به تنهایی در حضور طلبید و برایم گوشزد کرد که: دنبال این قضیه نگرد، آن شخص پیش ما چندین دوسیه دارد. بارها جلب کرده‌ایم اما زور ما به او نمی‌کشد...فقط مواظب جان و زندگی‌ات باش.
غرض از عرضِ این دردنامه این بود که بگویم، سال گذشته در آستانة 27 حوت تنها پیشانی و پیراهنم خونین بود، اما ام‌سال مسلک، حق و آزادی همه خبرنگاران خونین است. سال گذشتة میلادی و سال جاری خورشیدی،خونین‌ترین سالِ خبرنگاران در افغانستان بود و این‌روزها نیز، دشواری‌ها، محدودیت‌ها و خشونت‌ها علیه خبرنگاران به شدت در حال گسترش است. حکومت وحدت ملی، با چند ماهی که از آن می‌گذرد، تیشه‌های محکمی تاکنون  بر ریشة آزادی بیان کوبیده است.
با این همه؛
راهی را که تاکنون آمده ایم، هم‌چنان استوار و محکم ادامه می‌دهیم!
مختار وفایی

۲۴ اسفند ۱۳۹۳

در شهر فرزند دانای میهن چه می‌گذرد؟



اشاره: بلخ در چهره‌ی طناز، لباس شیک و واژه‌های عیارانه‌ی استاد عطا خلاصه نمی‌شود. این‌جا تراژیدی‌های نا انسانی زیاد است که شاید از چشم این عیار خراسانی پنهان نگهداشته می‌شوند.
به عنوان یک شهروند از آقای نور که کارهای نیکی در کارنامه‌اش ثبت است، می‌خواهم دوربین‌های نظارت‌اش را بر ادارات مهمی هم‌چون صحت‌عامه و شهرداری بیناتر ساخته و اجازه ندهد، غفلت، بی‌توجهی، بی‌کفایتی و مردم‌آزاری این نهادها، کارنامة‌اش را لکه‌دار سازد.
« این شخص را که می‌بینید قطب‌الدين نام دارد. از ساعت ده بجه امروز شنبه 23حوت در شفاخانه ملکی مزار شریف بخاطر عملیات اپندیکس بستر می‌باشد. شخصی بنام داکتر اسدالله شارق نوکری می‌باشد اما در شفاخانه حاضر نیست و شاگردانش بخاطر تکمیل معاینات از قبیل معاینات تلویزیونی، اکسری، خون و غیره چندین مراتبه مریض مذکور را بیرون از شفاخانه در جاهای مشخص سرگردان نمودند و هریک شان شفاخانه مشخص شخصی را آدرس می‌دهند. سرانجام داکتران حاضرمریض را ساعت 3بجه روز داخل عملیات‌خانه بردند اما بدون عملیات بیرون آوردند. چراکه داکتر شارق از طریق تلفون اجازه عملیات را نداد برای داکتران. گفته درختم معاینه‌خانه خودم میایم و عملیات می‌کنم تا اینکه روده اپندیکس مریض کفید!!!
خلاصه ساعت 9 بجه شب مریضانی که به داکترها پول وعده می‌دادند بدون نوبت عملیات می‌شدند. این بی عدالتی را به ریس شورای ولایتی و حاجی صاحب عبده شکایت کردیم گپ های سختی برای داکتران گفت اما همو درک وهمو خرک بود. چرا که حس بشر دوستی وجود نداشت سر انجام ساعت 11بجه شب از داکتر انستیزی بنام دگروال سوال کردیم که مریض را به عملیات خانه بیاریم با لحن رکیک دشنام داد سرانجام مریض را دریکی از شفاخانه‌های شخصی انتقال دادیم فعلاً تحت عملیات جراحی قرار دارد خلاصه کلام در شفاخانه ملکی مزار شریف اصلا دلسوزی وجود ندارد، یاغی گری ، بی مسئولیتی وفساد بی داد میکند مردم بیچاره حیران است که شکایت خود را به کجا بکند...»
از صفحه Noor Mohd Tapish

۲۳ اسفند ۱۳۹۳

خط قرمز اطلاع‌رسانی در شمال



خودکامگی حاکمان محلی، بی‌رحمی و خشم دهشت‌گران، زورگویی و ستمِ جنگ‌سالار، نفهمی و کج‌فهمی مسوولان ادارات و مردم، کار اطلاع‌رسانی را در افغانستان به شدت دشوار ساخته است.
شمال که بسوی ناآرامی‌ و تک‌تازی‌های بیشتر در حرکت است، این‌روزها خط قرمز اطلاع‌رسانی شمرده می‌شود.
ولایت شمالی سرپل از ولایات نا آرامی است که چند زورمند محلی بنام والی و فرمانده امنیه، در آن‌جا حکومت ملک‌الطوایفی ایجاد کرده اند. هرچند لاف حمایت از رسانه و خبرنگار را می‌زنند، اما در کنار دیگر تهدیدات آنان نیز خشم شان هر ازگاهی از قنداق تفنگ و سیلی به خبرنگاران حواله می‌کنند.
با تاسف امروز شنیدم که آقای آتیلانوری خبرنگار آریانانیوز و یعقوب علی مدنی روزنامه‌نگار آزاد، توسط افراد وابسته به پولیس نظم عامه ولایت سرپل، به شدت لت و کوب شده اند.
یعقوب علی مدنی و آتیلانوری
هرچند علت این جنایت هنوز معلوم نشده، اما این بار نخست نیست که مسوولان ولایت سرپل علیه خبرنگاران و رسانه‌ها‌ دست به ماشة تفنگ می‌زنند. بارها چنین جنایتی رخ داده، اما مسوولان ولایتی و مرکز، با بی‌توجهی و بی‌کفایتی از کنار آن گذشته اند.
من از تمامی هم‌مسلکان عزیزم تقاضا دارم، این عزیزان مان را در سرپل تنها نگذاشته و با تهیة گزارش در مورد اوضاع و دشواری‌ اطلاع‌رسانی در ولایت سرپل، مسوولان را متوجه عملکرد‌های ناشیانة شان بسازیم.
27 حوت روز خبرنگار است و به همین مناسبت می‌توانیم با نشر برنامه‌ها و گزارش‌های متعدد از بیشتر شدنِ ستمِ زورمندان در عرصة کار رسانه‌ها جلوگیری نماییم!
مختار وفایی

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...