۱۲ آبان ۱۳۹۶

دمکراسی فاسد و مصلحتی پوست می‌اندازد

مختار وفایی
افغانستان تا اکنون از لحاظ آزادی‌های رسانه‌یی در میان کشورهای آسیا از بهترین وضعیت برخوردار است. این وضعیت از یک‌سو حاصل حضور نظامی قدرت‌های دمکرات جهان است و از سوی دیگر حاصل استقبال نسلِ پسا طالبان از  آزادی‌ها و ارزش‌های انسانی. هرچند آزادی بیان و ارزش‌های حقوق بشری در ذهن حاکمان افغانستان به عنوان ارزش‌های که می‌توان یک جامعه را براساس آن بنیاد نهاد و پیش‌رفت، شکل نگرفته است، اما در سایه‌ی همین دمکراسی مصلحتی، بنیادهای ارزش‌های انسانی امروز، از جمله آزادی بیان در میان جامعه افغانستان با استقبال و رشد روزافزون مواجه شده و در ذهن نسل جوان جا باز کرده است.
حاکمان افغانستان به شمول رهبران جهادی و سیاسی که برای زیبایی سخنرانی‌ها و مقبولیت شان نزد همکاران بین‌المللی افغانستان، همواره از دمکراسی، حقوق بشر و آزادی‌های مدنی صحبت می‌کنند در ذهن و نهادشان به این ارزش‌ها، احترام و باور ندارند. این حقیقت تلخ زمانی آشکار خواهد شد که پای نیروهای نظامی ناتو و کشورهای حامی از افغانستان دور شود. آن‌زمان شاهد خواهیم بود که همه در چهره‌ی کریم خرم ظاهر شده و آزادی بیان را «قصه مفت« می‌خوانند.
بتازگی وزارت مخابرات به شرکت‌های مخابراتی دستور داده است که شبکه‌های تلگرام و واتساپ را مسدود کند. این وزارت در دستور جداگانه‌ی به شرکت‌های مخابراتی گفته است که لیستی از وب‌سایت‌ها و اکانت‌ها را در تویتر و  فیسبوک مسدود نمایند.  مشخص نشده است که لیست کدام وب‌سایت و افراد در دستور کار وزارت مخابرات برای مسدود ساختن قرار گرفته است.
 شرکت‌های مخابراتی در صحبت با رسانه‌ها دریافت این مکتوب‌ها از وزارت مخابرات را تایید کرده اند. در یکی از مکتوب‌های وزارت مخابرات به شرکت مخابرانی یونین تیلی‌کام آمده است: هرچه عاجل‌تر بنابر حساس بودن موضوع، در مورد Block  نمودن تمام وب‌سایت‌ها، اکانت‌های فیسبوک و تویتر اشخاص و افراد لست ارسالی  این اداره اقدام نموده و از اجراات خویش طی 24 ساعات آینده خبردهید. در پای این مکتوب که به تاریخ 30 میزان صادر شده است انجنیر نقیب‌الله سیلاب معاون اداره تنظیم خدمات مخابراتی امضا کرده است.
مکتوب های وزارت مخابرات به شرکت های مخابراتی
من یکی از استفاده کنندگان شبکه‌های فیسبوک، واتساپ، تلگرام و تویتر هستم. از طریق این شبکه‌ها خبررسانی می‌کنم و با دوستانم در تماس هستم. از دیروز پنج‌شنبه اکانت‌هایم در تلگرام، واتساپ و تویتر مسدود شده بودند. من هرچند توانستم با استفاده از فلترشکن در مقابل این اقدام ضد آزادی حکومت بیاستم، اما مطمینم که آغاز این روند، می‌تواند دست‌آوردهای ما را طی بیشتر از یک دهه اخیر به چالش بکشد.
کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران، پاکستان، کشورهای آسیای میانه و حتی هندوستان که لقب بزرگترین دمکراسی جهان را دارد همواره به سرکوب آزادی رسانه‌ها و وضع محدودیت بر شبکه‌های اجتماعی متهم است. حکومت افغانستان طی سال‌های اخیر بارها از سوی نهادهای جهانی به عنوان دولت پاسخگو به رسانه‌ها که از رشد آزادی بیان حمایت کرده شناخته شده است.
اما آنچه مایه تاسف و نگرانی است، افزایش وضع محدودیت، گسترش خشونت، تهدید و سانسور علیه رسانه‌ها در زمان حاکمیت حکومت وحدت ملی است. حکومتی که حاصل یک توافق و خلاف مواد قانون اساسی افغانستان شکل گرفته است. بدون شک که دستورهای جدید وزارت مخابرات برای مسدود ساختن وب‌سایت‌ها  و اکانت‌های افراد مشخص به شمول بستن شبکه‌های تلگرام، واتساپ اقدامی در راستای ایجاد خفقان و محدودیت بر آزادی‌های مردم است.
پایه‌های اجتماعی حکومت وحدت ملی به شدت لرزان است و ترس از فروپاشی یکی از عواملی است که سران حکومت را وادار به وضع محدودیت بر رسانه‌های اجتماعی کرده است. بدون شک که این اقدام با واکنش‌های سخت مردم و فعالان شبکه‌های اجتماعی مواجه خواهد شد. پس از گلوله‌باری و بمب‌گذاری در جاده‌ها که منجر به کشته شدن معترضان طی دوسال اخیر شد،اکنون وضع محدودیت بر شبکه‌های اجتماعی گزینه‌ی دیگری برای ایجاد ترس و خفقان در میان مردم است. امیدوارم حامیان بین‌المللی‌ حکومت افغانستان که توجیه لشکرکشی شان به این کشور دفاع و نهادینه‌سازی  ارزش‌های حقوق بشری است نگذارند حکومتی که لقب فاسدترین کشور جهان را بر دوش می‌کشد، حلقه‌ی سیاهِ سرکوب و خفقان را نیز بر گردن آزادی‌های مدنی که یگانه راه برای اصلاحات و اعتراض مردمان تحت ستم است بیاندازد.

دستورهای وزارت مخابرات مبنی بر مسدود ساختن شبکه‌های اجتماعی، کمتر از بمبی که در میان مظاهره‌چیان جنبش روشنایی و گلوله‌هایی که بر سینه‌های اعضای رستاخیز تغییر برای جلوگیری از گسترش اعتراضات علیه فساد و بی کفایتی حکومت شلیک شدند نیستند. در مقابل این اقدام ضد آزادی حکومت بیایستیم و با حفظ آزادی به تلاش‌های مان برای روشنگری و گسترش ارزش‌های حقوق‌بشری ادامه دهیم.

۰۸ آبان ۱۳۹۶

یک خبرنگار در خانه لالی حمیدزی زندانی و شکنجه شده است

نوروز رجا یکتن از روزنامه‌نگاران در کابل می‌گوید که روز سه شنبه هفته گذشته 3 عقرب در حالی که روی یک گزارش تحقیقی در مورد موانع سمنتی در جاده‌های کابل کار می‌کرد، توسط محافظان لالی حمیدزی عضو پارلمان در خانه‌ی شخصی وی زندانی و به شدت لت و کوب شده است.
رجا می‌گوید، او می‌خواست از دیوارهای سمنتی که لالی حمیدزی روی خیابان گذشته و پیاده رو را مسدود ساخته  است عکس بگیرد که توسط محافظان وی بازداشت شده و از ساعت 4 الی ساعت 7شام در خانه‌اش  زندانی و شکنجه شده است. افراد لالی حمیدزی به  دستور مستقیم وی، از رجا تحقیق کرده و به او هشدار داده است که با عکس‌برداری از خانه‌ی این عضو پارلمان در تلاش بدنام سازی وی بوده است.
رجا که در دفتر نی حمایت کننده رسانه‌های آزاد افغانستان صحبت می‌کرد گفت: خود لالی حمیدزی حضور نداشت اما توسط تلفن به افرادش دستور می‌داد. به گفته آقای رجا، در جریان را شکنجه توسط افراد لالی حمیدزی، پرده‌ی گوش چپ وی پاره شده است که شنوایی اش را  از دست داده و در افغانستان نیز قابل معالجه نمی‌باشد.
نوروز رجا در حالی که از عدم مصوونیت جانش نگران بود، از نهادهای مدافع خبرنگاران و نهادهای دولتی خواستار پیگیری و رسیدگی به این پرونده شد.
حملات مسلحانه و برخوردهای خشونت‌آمیز از سوی زورمندان و گروهک‌های تبهکار بجان خبرنگاران، یکی از چالش‌های عمده در راه اطلاع‌رسانی و فعالیت آزاد رسانه‌یی در افغانستان است.
نوروز رجا، روزنامه نگار

۰۷ آبان ۱۳۹۶

با هرچه شب است و تیره‌گی جنگ من است

دوماه قبل و در نیمه‌های روز زمانی که از چهارراهی مزدحم پل‌سرخ می‌گذشتم، ناگهان پس از صدای خفیف چند شلیک در چند قدمی‌ام، جوانی را دیدم که روی جاده افتاده و دارد جان می‌دهد. من مات و مبهوت آن‌طرف‌تر ایستاده بودم و مردم از هرسو بر سر جسد نیمه‌جان آن قربانی که در وسط چهارراه افتاده بود، جمع شدند. 
یک پسرک نوجوان نیز در میان تماشاچیان ایستاده بود که با نگاهی به لحظه‌ی جان سپردن آن جوان غرق در خون، بی‌وقفه به آیسکریم لیس می‌زد. همه یا تاسف می‌خوردند و یا هم فقط نگاهی می‌انداختند و می‌رفتند.
حدود ۳۰ دقیقه طول کشید تا از حوزه‌ی پولیس که در یک کیلومتری چهارراه پل‌سرخ موقعیت دارد نیروهای امنیتی برسند. چهارراه پل‌سرخ یکی از مزدحم‌ترین چهارراه‌های کابل است که مطمینم به‌صورت شبانه-روزی به‌دلیل تردد مقامات و اهمیت منطقه، تحت نظارت نیروهای امنیتی و کشفی است. من آن‌روز ارزانی زندگی و نزدیکی مرگ به آدم‌هایی که در سرزمین بی دروپیکری به‌نام افغانستان زندگی می‌کنند را دیدم.
در شهری که میدان هوایی، اماکن دیپلماتیک، سفارت‌خانه‌های کشورهای قدرتمند، وزارت خانه‌های امنیتی، دفتر فرمانده امنیه‌ی شهر، خانه و مسیر رفت‌وآمد وزرا و مقامات همواره آماج حملات تروریستی قرار می‌گیرند مطمینا که هدف قرار دادن یک شهروند عادی برای جنایت‌کاران کار ساده و بی‌دردسری است.
این مقدمه‌ی طولانی را به‌خاطری نوشتم که سه شب قبل در حالی‌که با همسرم از یک مصاحبه در طلوع‌نیوز به خانه برمی‌گشتیم در منطقه‌ی سرای غزنی از مربوطات حوزه‌ی سوم امنیتی مورد تعقیب و شلیک افراد مسلح ناشناش قرار گرفتیم. خفاشان سیه‌دل تلاش داشتند موتر ما را متوقف کنند اما خوشبختانه ضمن این‌که موفق نشدند، ما از شلیک‌های آنان جان به سلامت بردیم.
لحظات بعد که از محل حادثه دور شدیم، به شماره‌ی پولیس ۱۱۹ زنگ زدیم، مسئول خط ۱۱۹ ما را به حوزه‌ی مربوطه‌ی امنیتی وصل کرد. مسئول حوزه‌ی امنیتی از ما پرسید که آیا کسی کشته شده است یا خیر. گفتیم نخیر کسی کشته نشده اما نگران هستیم که ما را تا دم خانه تعقیب کرده و برای بار دوم حمله کنند. در جریان همین صحبت ما در مقابل خانه رسیدیم و به پولیس این موضوع را یادآور شدیم. پولیس حوزه‌ی مربوطه گفت حالا که به خانه رسیده‌اید و کسی کشته نشده مشکلی نیست، فردا یا پس‌فردا حوزه بیایید تا در مورد این حادثه صحبت کنیم. البته آن مسئول امنیتی به ما اطمینان داد که به همه‌ی پوسته‌ها و گزمه‌ها گزارش داده می‌شود تا افراد موترسایکل‌سوار را در ساحات تحت کنترل‌شان تعقیب کنند.
در جریان شلیک‌های این رویداد خانمم نیلوفر لنگر، شدیداً آسیب روانی دید. من فردا به توصیه‌ی پولیس به حوزه مراجعه کردم، به‌جز چند لحظه کاغذپرانی چیز دیگری حاصل نشد، چون از یک‌طرف این هرج‌ومرج یک وضعیت عمومی است که در همه‌جا و همه‌وقت قابل پیش‌بینی است و از طرف دیگر پولیس درگیر چالش‌ها و تهدیدات همگانی به‌صورت شبانه-روزی است. در شهری که مسئول و غیرمسئول مسلح است تشخیص جنایت‌کار و تروریست از کارمند جنایی و امنیت ملی دشوار است.
رویداد حمله‌ی مسلحانه که من نمی‌دانم از جانب چه کسی و یا چه گروهی به چه هدفی علیه ما صورت گرفت، جدا از این‌که باعث خلق نگرانی در ذهن من و خانمم شده است، ترس و دلهره‌یی را در دل شماری از همکاران رسانه‌یی ما زنده کرده است.این حمله در حالی صورت گرفت که دوماه قبل من تهدیدات مشخصی را که از سوی یک گروه ترویستی دریافت کرده بودم به نهادهای امنیتی گزارش دادمضمن این‌که آن زمان با سهل‌انگاری و بی‌تفاوتی مسئولان امنیتی مواجه شدم به این‌که کس دیگری غیر از خودم بتواند جانم را نجات دهد ناامید شدم. چون پاسخ مسئول امنیتی این بود: در ساحه‌ی تحت مسئولیت من یک میلیون نفر زندگی می‌کنند و من سه‌صد سرباز دارم که ۵۰ تن آن‌ها نزد وکلا خدمتی‌اند و عده‌یی دیگر نیز غیرحاضر. ما نمی‌توانیم از همه محافظت کنیم، خودتان احتیاط کرده مواظب‌تان باشید.
من نمی‌دانم چه کسی دستش را به ماشه برده تا من و خانمم را هدف قرار دهد. خبرنگاران مردمان بی‌جبهه و بی‌طرفی‌اند. 
ممکن است نشر یک گزارش در مورد پرونده‌های فساد و اختلاس و جنایت به ضرر خیلی‌ها تمام شده و خشم‌شان را برانگیزد. ممکن است از نشر یک گزارش دیگر عده‌یی مظلوم و تحت ستم منفعت ببرند. به همین دلیل من نمی‌دانم چه کسی و چه وقت از ما عقده‌مند شده و خواسته زهر این عقده را با شلیک به جان ما خالی کند.
نگرانی من این است که تهدید علیه رسانه‌ها و خبرنگاران که مردمان بی‌دفاع و بی‌جبهه‌اند در حال افزایش است. این را می‌توان از وقوع رویدادهای اخیر و گزارش نهاد نی، حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان مشاهده کرد. نی در اوایل ماه اکتبر گزارش داد که از ماه اکتبر سال ۲۰۱۴ تا ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ بیشتر از ۶۲۰ مورد خشونت علیه خبرنگاران در افغانستان ثبت شده است در حالی‌که آمار خشونت علیه خبرنگاران از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۴ کمتر از این آمار بوده است.
با همه‌ی ترس و دلهره‌ی ناشی از عدم مصونیت، خواهش و انتظار من از نهادهای مدافع رسانه‌ها، حامیان حقوق بشر و دوستان و همراهان آزادی بیان این است که برای بلند نگهداشتن درفش پر افتخار ارزش‌های انسانی، یک‌صدا و متحد صف شکست‌ناپذیری ایجاد کنیم. انتظار من این است که تهدیدات، نگرانی‌ها و آسیب‌های هرچند اندک به جان همدیگر را جدی گرفته و از وقوع فجایعی که تاسف و تسلیت آن را جبران نمی‌تواند جلوگیری کنیم. آزادی را حفظ کنیم تا بتوانیم با تعهد، همگرایی و ایمان به آن به جنگ بی‌عدالتی و دیوهای ستم برویم. به‌قول شاعر عشق و آزادی زنده یاد قهار عاصی:
تا دامن آفتاب در چنگ من است / با هرچه شب است و تیره‌گی جنگ من است.

۳۰ مهر ۱۳۹۶

سمنگان در یک‌قدمی بحران

به دنبال معرفی شدن اخترمحمد خیرزاده بحیث معاون جدید ولایت سمنگان، هواداران ضیاءالدین ضیا معاون پیشین این ولایت دست به اعتراض زده و خواهان جلوگیری از حضور و فعالیت آقای خیرزاده بحیث معاون ولایت شده اند.
ارگان های محل بتازگی اخترمحمد خیرزاده را بحیث معاون والی سمنگان بجای داکتر ضیاءالدین ضیا معرفی کرده است. خیرزاده تا شش ماه قبل نیز معاون والی سمنگان بود که با معرفی شدن ضیا در ماه می سال روان میلادی، خانه‌نشین شد.
خیرزاده دیروز شنبه در حالی که ضیاءالدین ضیا در دفتر کارش حضور داشت، بار دیگر براساس حکم رییس ارگان های محل، توسط عبدالکریم خدام والی سمنگان بحیث معاون جدید ولایت معرفی شد.
دیروز و پس از حضور خیرزاده در مقام ولایت بحیث معاون والی، ده ها تن از هواداران ضیاءالدین ضیا با تجمع به اطراف مقام ولایت خواستار جلوگیری از معرفی شدن خیرزاده بحیث معاون والی شدند.
نیروهای امنیتی در حال محافظت از صحن دفتر والی سمنگان
حاجی آصف عظیمی سناتور پیشین و مشاور فعلی ریاست اجراییه نیز با نزدیک به 150 تن افراد مسلح از ضیاءالدین ضیا حمایت کرده و هشدار داده است که مانع تطبیق حکم ارگان‌های محل در مورد معرفی معاون جدید این ولایت می‌شوند. حاجی آصف عظیمی گفته است که مردم سمنگان از فعالیت های قبلی خیرزاده که بحیث معاون والی کار می کرد رضایت ندارد و باید ضیا به کارش بحیث معاون والی ادامه دهد.
روز گذشته و با آغاز تنش‌ها بر سر معاونیت ولایت، ساعت ها دورازه دفاتر والی و معاون والی بروی مردم بسته بود.
منابع محلی در سمنگان می‌گویند که اگر اوضاع کنترول نشود، ممکن است حامیان ضیاء از جمله افراد مسلح حاجی آصف عظیمی دست به خشونت و درگیری مسلحانه بزنند.
- مختار وفایی

۲۵ مهر ۱۳۹۶

25 نکته، برای یک زندگی زیبا

داشتن یک زندگی زیبا و عاری از لحظات خسته‌کننده، نیازمند برنامه‌های عملی در تقسیم اوقات شبانه‌روزی و قاطعیت لازم برای عمل کردن به آن است. داشتن یک برنامه مداوم روزانه، می‌تواند ما را زودتر از آنچه تصور می‌کنیم به موفقیت‌ها و اهداف مان نزدیک کند.
متن ذیل حاوی 25 نکته‌ی است که من در یکی از وب‌سایت‌های انگلیسی زبان خواندم و لازم دانستم آنرا به فارسی برگردان کرده خدمت دوستانم  تقدیم کنم. این متن شاید خیلی مفید و موثر نباشد، اما باعث می‌شود که برای خلق این زیبایی‌ها در زندگی تان فکر کنید.

1-    همه روزه از 10 الی 30 دقیقه قدم بزن. هنگام قدم زدن، لبخند بزن. این مهم‌ترین اقدام علیه افسردگی‌ست.
2-   حد اقل 10 دقیقه هر روز سکوت کن.
3-   هنگامی که صبح از خواب بیدار می‌شوی، دعا کن و از خداوند بخواه که برای هدف امروز شما را رهنمایی و کمک کند.
4-   از غذاهای که بر روی درختان و گیاهان می‌رویند بیشتر بخور و از غذاهای که به اسم گیاه، تولید صنعتی می‌شوند کمتر استفاده کن.
5-   چای سبز بنوش، اما آب فراوان‌تر. بادام، گل کَلم و بلوبری بخور.
6-   تلاش کن حدقل برای سه نفر در روز لبخند ایجاد کنی.
7-   وقت گران‌بهایت را صرف شایعات، غیبت، اتفاقات گذشته، افکار و چیزهای منفی که در کنترول شما نیست نکن.  بجای آن انرژی‌ات را روی لحظات کنونی و افکار مثبت بگذار.
8-   صبحانه‌ات را مثل شاه، ناهار را شبیه شاهزاده و شام را شبیه دانشجوی که کریدت کارت‌اش رو به اتمام است میل    کن.
9-   زندگی هرچند عادلانه و منصفانه نیست، اما هنوز خیلی خوب است.
10-      زندگی کوتاه‌تر از آن است که به هر کسی نفرت بورزی.  آن‌ها را برای همه‌چیز ببخش.
11-    خودت را جدی نگیر، هیچ شخص دیگری این‌طور نیست.
12-    شما مجبور نیستید در همه بحث‌ها برنده شوید. موافق یا مخالف.
13-      با گذشته تان آشتی کنید تا اکنون تان را تباه نکند.
14-   هیچ‌گاه زندگی تان را با دیگران مقایسه نکنید، شما هیچ ایده و اطلاعی در مورد جزییات زندگی و راهِ رفته‌ی آنان  ندارید.
15-   هیچ کس بجز خودتان مسوول شادی و خوشحالی تان نیست.
16-   هرفاجعه و مصیبت خودخوانده از دید مردم  را با این واژگان نگاه کن: آیا تا پنج سال دیگر مهم خواهد بود؟
17-  به نیازمندان کمک کن، سخاوتمند و بخشنده باش! شخصی باش که می‌دهد نه این‌که دریافت می‌کند.
18-    وظیفه شما این نیست که بدانید دیگران در مورد شما چه می‌اندیشیند.
19-    زمان همه چیز را حل می‌کند.
20-   به هرحال وضعیت خوب یا بد، تغییر خواهد کرد.
21-    وقتی بیمار می‌شوی، وظیفه‌ات از شما مراقبت نمی‌کند. اما دوستان‌ات این کار را می‌کنند. در تماس باش!
22-  حسادت فقط ضیاع وقت است، شما همه چیزهای مورد نیاز تان را دارید.
23-  هرشب قبل از آن‌که به بستر خواب بروی، دعاکن و از خداوند برای کارهای انجام شده در جریان روز تشکر کن!
24-   بیاد داشته باش این خیلی لطف بزرگ است که استرس داری.
25-   این را با دوستان تان شریک سازید تا برای ایجاد شادی و لبخند کمک کرده باشید.

برگردان: مختار وفایی

۱۹ مهر ۱۳۹۶

از خر پلو تا ناموس ‌پلو

یک رسم دیرینه در بلخ است که به آن "خرپایگاه" می‌گویند. سالانه یک‌بار برگزار می‌شود و در آن خردوان‌ها خرهای چست و چالاک شان را به مسابقه دوش می‌اندازند. تشریفات و خصوصیات آن دقیق بیادم نیست اما فکر کنم هر خری که برنده مسابقه اعلام شده و جوایز را برد، مالک آن باید همه خردوان‌ها را در پایان "خرپلو" بدهد.
همچنان در میدان‌های سگ‌بازی نیز رسم است که برنده میدان بقیه را " سگ‌پلو" بدهند. حالا با اقتباس از خرپلو و سگ‌پلو، ناموس‌پلو نیز توسط رییس و اعضای مجلس سنا در قاموس "چیزخورها" اضافه شده است.
در مجلس سنا رسم شده است که هرکس به وزرا دشنام ناموسی دهد باید به بقیه اعضای مجلس " ناموس‌پلو" بدهد.
اکثریت اعضای مجلس سنا و مجلس نمایندگان، نمادهای از هوچی‌گری، لنده‌غری و جهل مطلق استند. همین چند روز قبل به رادیو گوش می‌دادم که از جریان جلسه مجلس نمایندگان پخش زنده داشت. یک نماینده مجلس می‌گفت:
قسم به همو قرآن و الله پاک که مردم افغانستان در فقر و بیکاری است. مه در کنار سیاست در اقتصاد هم می‌فامم و ای مساله را با ثبوت برتان میگم....او به زعم خودش در مورد چالش‌های اقتصادی کشور و راه‌های رسیدن به رفاه و انکشاف صحبت می‌کرد.
دیروز منشی مجلس سنا در جلسه رسمی این مجلس با ادبیات کوجه‌بازاری و لچک‌مآبانه خطاب به وزیر مالیه چنین گفت:
ساعت‌ها پشت درِ وزیر مالیه منتظر می‌مانم اما ای بی غیرت بی ناموس مصروف معامله با نمایندگان مجلس در دفترش است.”
رئیس مجلس سنا در اقدام مفتضحانه‌تر منشی خود را بابت دشنام ناموسی به "ناموس‌پلو" جریمه کرد. منشی بابت این دشنام باید همه اعضای مجلس را میهمانی بدهد.


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...