۱۴ آبان ۱۳۹۶

اقدام سرکوبگرانه‌ی رییس جمهورغنی

مختار‌وفایی
بتازگی قانون اعتراضات، اجتماعات و اعتصابات بصورت پنهانی طی یک فرمان تقنینی رییس جمهور توشیح و نافذ شده است. مسوده این قانون که قبلاً به پارلمان برای برای تصویب فرستاده شده بود با مخالفت نهادهای مدنی و جریان های سیاسی و فرهنگی از تصویب بازماند. نهادهای مدنی مواد این قانون را که  گفته می شود توسط شورای امنیت تهیه شده، در تضاد با روح قانون اساسی و آزادی های مدنی دانستند.
این قانون که حالا توشیح شده است، دست پولیس را برای اقدام علیه هرگونه اجتماعات، اعتراضات و اعتصابات باز نگه داشته است. چنانچه روزنامه هشت صبح نوشته، دست و بال مردم در این قانون، در اعتراض علیه بی‌کفایتی و ستم حاکمان بسته شده است. 
حکومت با وارد ساختن دلایل و توجیهاتی همچون تهدیدات امنیتی، دست پولیس را به اخلال و لغو تظاهرات، اجتماعات و و اعتصابات باز گذاشته است.
هشت صبح نوشته است: «در قانون جدید حکومت به وسیله پولیس و با توجیهاتی از منظر منطقی فوق‌العاده ضعیف می‌تواند در هر شرایطی جلو تظاهرات را بگیرد. به طور مثال پولیس با استناد به ماده هفتم و هشتم قانون می‌تواند در هر لحظه یعنی در آغاز، یا میانه یا حتا آخر تظاهرات و اجتماعات، آن را بر هم زده و جلو آن را بگیرد. حتا در ماده دهم و یازدهم این قانون برای پولیس به استناد ماده ۲۲ قانون پولیس این اجازه داده شده که در مقابل اجتماعات وارد عمل شود. آن‌چه بیش از اندازه دست پولیس را در برهم زدن اجتماعات و اعتراضات باز گذاشته است، کلی بودن و ابهام بیش از حد در ماده‌های این قانون است.
استناد قانون، به وضعیت‌های موجود چنان کلی و بدون چهارچوب مشخص است که پولیس می‌تواند از هیچ، دلیلی برای برهم‌زدن اجتماعات ایجاد کند. واقعیت این است که شورای امنیت کشور، این قانون را شکل داده و به وزارت عدلیه سپرد که در پرتو قوانین دیگر، این قانون را بسازد. قانون اجتماعات، اعتراضات و اعتصاب‌ها با این که در چندین ماده، تظاهرات را حق مسلم شهروندان کشور دانسته است، ولی در ماده‌های بعدی چنان شروط و پیچیده‌گی برای شکل‌دهی اعتراضات و اجتماعات به وجود آورده که عملاً دولت را برای جلوگیری از اعتراضات در هر وضعیتی قادر می‌سازد. به طور مثال در ماده‌ی چهاردهم تصریح شده که هرگاه تشخیص داده شود که محل برگزاری تظاهرات ناامن است، تظاهرات‌کننده‌گان باید محل را تخلیه کنند.»
هرچند متن کامل این قانون هنوز بدست نیامده اما توشیح این قانون همزمان با مسدود ساختن تلگرام، واتساپ و وضع محدودیت بر وب‌سایت‌ها و صفحات فیسبوک، نشان از اقدامات شدیداً سرکوبگرانه حکومت دارد. 
رسانه‌ها، نهادهای مدنی، جریان‌های سیاسی و فرهنگی اگر برای برداشتن این محدودیت‌ها و جلوگیری از اقدامات ضد آزادی حکومت  اقدام نکنند، مطمیناً که اندکی بعد در یک قدمی سقوط به دامن یک نظام توتالیتر خواهیم بود.

۱۳ آبان ۱۳۹۶

۷تن از محافظان جنرال دوستم به ۵سال زندان محکوم شدند

دیوان جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی حوزه ۲ در کابل، در جلسه‌ی قضایی امروز شنبه، هفت‌تن از محافظان جنرال دوستم معاون نخست ریاست‌جمهوری را به جرم توقیف و آزار و اذیت احمد ایشچی به پنج سال زندان محکوم کردند.
رحمت‌الله ولد طوره، نورمحمد ولدعبدالرشید، نعمت‌الله ولد حیات‌بای، محمدالله ولدقمرالدین، عبدالقیوم ولد چاری، ذبیح‌الله ولد خدای‌بیردی و بکتاش ولدسید افضل از محافظان جنرال دوستم استند که نام‌های شان در حکم دیوان جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی ذکر شده و برای هرکدام پنج سال حبس تایید شده است.
دفتر جنرال دوستم تاکنون در این مورد واکنش نشان نداده است.

حکم در مورد محافظان جنرال دوستم

70خبرنگار طی 13 سال در افغانستان کشته شده اند

به نقل از خبرگزاری یاش، صدیق الله توحیدی، مسوول کمیته مصوونیت خبرنگاران افغانستان در  نشست «روز جهانی پایان‌دادن به معافیت جرایم ‌علیه خبرنگاران» که با حضور رسانه‌ها برگزار شده بود گفته است که از آغاز سال ۲۰۱۷ میلادی تا کنون ۱۰ خبرنگار در کشور به قتل رسیده و حدود ۱۰۰ قضیه خشونت علیه خبرنگاران در کشور ثبت شده است.

توحیدی، با ابراز نگرانی از عدم مصئونیت خبرنگاران در کشور گفت افغانستان دومین کشور خطرناک برای خبرنگاران در جهان به شمار می‌رود و تا زمانی که کسی به جرم خشونت علیه خبرنگاران مجازات نگردد، گراف خشونت علیه خبرنگاران کاهش نخواهد یافت و بلکه رو به افزایش خواهد بود.
رئیس کمیته مصئونیت خبرنگاران افغانستان، افزود که عاملین خشونت علیه خبرنگاران، تنها گروه‌های مخالف دولت نبوده‌اند، بلکه عده‌ای از منسوبان حکومتی، زورمندان ‌محلی و حتی نمایندگان پارلمان نیز مرتکب خشونت‌های زیادی علیه خبرنگاران شده‌اند.
آقای توحیدی افزود: «پرونده‌های خشونت علیه خبرنگاران از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۴ بدون رسیدگی باقی مانده بود. حال تصمیم بر این شده که این پرونده‌ها بررسی شود. تا کنون حدود ۶۷۲ پرونده خشونت علیه خبرنگاران که معلومات‌ کامل یا ناقص آنها در نهادهای مدافعین خبرنگاران بوده است، با حکومت شریک ساخته شد که از آن میان، ۱۷۲ پرونده قابل پیگرد دانسته شده است.»
آقای توحیدی افزود که تاکنون ۴۰ پرونده خشونت علیه خبرنگاران برای رسیدگی به دادستانی کل و دیگر نهادهای مربوط فرستاده شده است که تاکنون هیچ کدام آنها محاکمه علنی نشده‌اند. وی تأکید دارد که باید محکمه علنی صورت گیرد.
دوا خان مینه‌پال، معاون سخنگوی ریاست‌جمهوری از تعهد حکومت در راستای حفظ آزادی بیان و حمایت از خبرنگاران خبر داد. وی افزود حکومت وحدت ملی به آزادی بیان عقیده دارد و از حقوق خبرنگاران دفاع می‌کند.
وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز، افغانستان را یکی از کشورهای خطرناک برای خبرنگاران عنوان می‌کند. به گفته این وزارت، بیشترین مورد قتل و شکنجه خبرنگاران در کشور صورت گرفته که شماری از آنها از سوی نهادهای دولتی بوده است.
با این حال رینود دیتل، نماینده دفتر یوناما در کشور، خواهان بررسی دقیق قضایای خشونت علیه خبرنگاران شد و ابراز امیدواری کرد که قضایای تخطی و نقض حقوق خبرنگاران، به‌گونه دقیق پیگیری شود و گزارش‌های آن به شکل درست و با ارقام دقیق به نشر برسد.
نماینده دفتر یوناما، همچنان روی تطبیق قوانین بر عاملین خشونت علیه خبرنگاران تأکید نمود و خواهان به دادگاه کشاندن این افراد گردید.
نماینده دفتر یوناما، همچنین گفت: «در حقیقت تعرض به خبرنگاران، محروم ساختن سایر افراد جامعه از واقعیت‌ها می‌باشد. صدای خبرنگاران توسط کسانی که عامل این قضایا می باشد سرکوب می‌گردد.»

بر اساس آماری که کمیته مصئونیت خبرنگاران آن‌را به نشر رساند، از ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۴ بیش از ۷۰ خبرنگار داخلی و خارجی در کشور به قتل رسیده‌اند؛ آماری که به‌شدت تکان‌دهنده می‌باشد.

۱۲ آبان ۱۳۹۶

دمکراسی فاسد و مصلحتی پوست می‌اندازد

مختار وفایی
افغانستان تا اکنون از لحاظ آزادی‌های رسانه‌یی در میان کشورهای آسیا از بهترین وضعیت برخوردار است. این وضعیت از یک‌سو حاصل حضور نظامی قدرت‌های دمکرات جهان است و از سوی دیگر حاصل استقبال نسلِ پسا طالبان از  آزادی‌ها و ارزش‌های انسانی. هرچند آزادی بیان و ارزش‌های حقوق بشری در ذهن حاکمان افغانستان به عنوان ارزش‌های که می‌توان یک جامعه را براساس آن بنیاد نهاد و پیش‌رفت، شکل نگرفته است، اما در سایه‌ی همین دمکراسی مصلحتی، بنیادهای ارزش‌های انسانی امروز، از جمله آزادی بیان در میان جامعه افغانستان با استقبال و رشد روزافزون مواجه شده و در ذهن نسل جوان جا باز کرده است.
حاکمان افغانستان به شمول رهبران جهادی و سیاسی که برای زیبایی سخنرانی‌ها و مقبولیت شان نزد همکاران بین‌المللی افغانستان، همواره از دمکراسی، حقوق بشر و آزادی‌های مدنی صحبت می‌کنند در ذهن و نهادشان به این ارزش‌ها، احترام و باور ندارند. این حقیقت تلخ زمانی آشکار خواهد شد که پای نیروهای نظامی ناتو و کشورهای حامی از افغانستان دور شود. آن‌زمان شاهد خواهیم بود که همه در چهره‌ی کریم خرم ظاهر شده و آزادی بیان را «قصه مفت« می‌خوانند.
بتازگی وزارت مخابرات به شرکت‌های مخابراتی دستور داده است که شبکه‌های تلگرام و واتساپ را مسدود کند. این وزارت در دستور جداگانه‌ی به شرکت‌های مخابراتی گفته است که لیستی از وب‌سایت‌ها و اکانت‌ها را در تویتر و  فیسبوک مسدود نمایند.  مشخص نشده است که لیست کدام وب‌سایت و افراد در دستور کار وزارت مخابرات برای مسدود ساختن قرار گرفته است.
 شرکت‌های مخابراتی در صحبت با رسانه‌ها دریافت این مکتوب‌ها از وزارت مخابرات را تایید کرده اند. در یکی از مکتوب‌های وزارت مخابرات به شرکت مخابرانی یونین تیلی‌کام آمده است: هرچه عاجل‌تر بنابر حساس بودن موضوع، در مورد Block  نمودن تمام وب‌سایت‌ها، اکانت‌های فیسبوک و تویتر اشخاص و افراد لست ارسالی  این اداره اقدام نموده و از اجراات خویش طی 24 ساعات آینده خبردهید. در پای این مکتوب که به تاریخ 30 میزان صادر شده است انجنیر نقیب‌الله سیلاب معاون اداره تنظیم خدمات مخابراتی امضا کرده است.
مکتوب های وزارت مخابرات به شرکت های مخابراتی
من یکی از استفاده کنندگان شبکه‌های فیسبوک، واتساپ، تلگرام و تویتر هستم. از طریق این شبکه‌ها خبررسانی می‌کنم و با دوستانم در تماس هستم. از دیروز پنج‌شنبه اکانت‌هایم در تلگرام، واتساپ و تویتر مسدود شده بودند. من هرچند توانستم با استفاده از فلترشکن در مقابل این اقدام ضد آزادی حکومت بیاستم، اما مطمینم که آغاز این روند، می‌تواند دست‌آوردهای ما را طی بیشتر از یک دهه اخیر به چالش بکشد.
کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران، پاکستان، کشورهای آسیای میانه و حتی هندوستان که لقب بزرگترین دمکراسی جهان را دارد همواره به سرکوب آزادی رسانه‌ها و وضع محدودیت بر شبکه‌های اجتماعی متهم است. حکومت افغانستان طی سال‌های اخیر بارها از سوی نهادهای جهانی به عنوان دولت پاسخگو به رسانه‌ها که از رشد آزادی بیان حمایت کرده شناخته شده است.
اما آنچه مایه تاسف و نگرانی است، افزایش وضع محدودیت، گسترش خشونت، تهدید و سانسور علیه رسانه‌ها در زمان حاکمیت حکومت وحدت ملی است. حکومتی که حاصل یک توافق و خلاف مواد قانون اساسی افغانستان شکل گرفته است. بدون شک که دستورهای جدید وزارت مخابرات برای مسدود ساختن وب‌سایت‌ها  و اکانت‌های افراد مشخص به شمول بستن شبکه‌های تلگرام، واتساپ اقدامی در راستای ایجاد خفقان و محدودیت بر آزادی‌های مردم است.
پایه‌های اجتماعی حکومت وحدت ملی به شدت لرزان است و ترس از فروپاشی یکی از عواملی است که سران حکومت را وادار به وضع محدودیت بر رسانه‌های اجتماعی کرده است. بدون شک که این اقدام با واکنش‌های سخت مردم و فعالان شبکه‌های اجتماعی مواجه خواهد شد. پس از گلوله‌باری و بمب‌گذاری در جاده‌ها که منجر به کشته شدن معترضان طی دوسال اخیر شد،اکنون وضع محدودیت بر شبکه‌های اجتماعی گزینه‌ی دیگری برای ایجاد ترس و خفقان در میان مردم است. امیدوارم حامیان بین‌المللی‌ حکومت افغانستان که توجیه لشکرکشی شان به این کشور دفاع و نهادینه‌سازی  ارزش‌های حقوق بشری است نگذارند حکومتی که لقب فاسدترین کشور جهان را بر دوش می‌کشد، حلقه‌ی سیاهِ سرکوب و خفقان را نیز بر گردن آزادی‌های مدنی که یگانه راه برای اصلاحات و اعتراض مردمان تحت ستم است بیاندازد.

دستورهای وزارت مخابرات مبنی بر مسدود ساختن شبکه‌های اجتماعی، کمتر از بمبی که در میان مظاهره‌چیان جنبش روشنایی و گلوله‌هایی که بر سینه‌های اعضای رستاخیز تغییر برای جلوگیری از گسترش اعتراضات علیه فساد و بی کفایتی حکومت شلیک شدند نیستند. در مقابل این اقدام ضد آزادی حکومت بیایستیم و با حفظ آزادی به تلاش‌های مان برای روشنگری و گسترش ارزش‌های حقوق‌بشری ادامه دهیم.

۰۸ آبان ۱۳۹۶

یک خبرنگار در خانه لالی حمیدزی زندانی و شکنجه شده است

نوروز رجا یکتن از روزنامه‌نگاران در کابل می‌گوید که روز سه شنبه هفته گذشته 3 عقرب در حالی که روی یک گزارش تحقیقی در مورد موانع سمنتی در جاده‌های کابل کار می‌کرد، توسط محافظان لالی حمیدزی عضو پارلمان در خانه‌ی شخصی وی زندانی و به شدت لت و کوب شده است.
رجا می‌گوید، او می‌خواست از دیوارهای سمنتی که لالی حمیدزی روی خیابان گذشته و پیاده رو را مسدود ساخته  است عکس بگیرد که توسط محافظان وی بازداشت شده و از ساعت 4 الی ساعت 7شام در خانه‌اش  زندانی و شکنجه شده است. افراد لالی حمیدزی به  دستور مستقیم وی، از رجا تحقیق کرده و به او هشدار داده است که با عکس‌برداری از خانه‌ی این عضو پارلمان در تلاش بدنام سازی وی بوده است.
رجا که در دفتر نی حمایت کننده رسانه‌های آزاد افغانستان صحبت می‌کرد گفت: خود لالی حمیدزی حضور نداشت اما توسط تلفن به افرادش دستور می‌داد. به گفته آقای رجا، در جریان را شکنجه توسط افراد لالی حمیدزی، پرده‌ی گوش چپ وی پاره شده است که شنوایی اش را  از دست داده و در افغانستان نیز قابل معالجه نمی‌باشد.
نوروز رجا در حالی که از عدم مصوونیت جانش نگران بود، از نهادهای مدافع خبرنگاران و نهادهای دولتی خواستار پیگیری و رسیدگی به این پرونده شد.
حملات مسلحانه و برخوردهای خشونت‌آمیز از سوی زورمندان و گروهک‌های تبهکار بجان خبرنگاران، یکی از چالش‌های عمده در راه اطلاع‌رسانی و فعالیت آزاد رسانه‌یی در افغانستان است.
نوروز رجا، روزنامه نگار

۰۷ آبان ۱۳۹۶

با هرچه شب است و تیره‌گی جنگ من است

دوماه قبل و در نیمه‌های روز زمانی که از چهارراهی مزدحم پل‌سرخ می‌گذشتم، ناگهان پس از صدای خفیف چند شلیک در چند قدمی‌ام، جوانی را دیدم که روی جاده افتاده و دارد جان می‌دهد. من مات و مبهوت آن‌طرف‌تر ایستاده بودم و مردم از هرسو بر سر جسد نیمه‌جان آن قربانی که در وسط چهارراه افتاده بود، جمع شدند. 
یک پسرک نوجوان نیز در میان تماشاچیان ایستاده بود که با نگاهی به لحظه‌ی جان سپردن آن جوان غرق در خون، بی‌وقفه به آیسکریم لیس می‌زد. همه یا تاسف می‌خوردند و یا هم فقط نگاهی می‌انداختند و می‌رفتند.
حدود ۳۰ دقیقه طول کشید تا از حوزه‌ی پولیس که در یک کیلومتری چهارراه پل‌سرخ موقعیت دارد نیروهای امنیتی برسند. چهارراه پل‌سرخ یکی از مزدحم‌ترین چهارراه‌های کابل است که مطمینم به‌صورت شبانه-روزی به‌دلیل تردد مقامات و اهمیت منطقه، تحت نظارت نیروهای امنیتی و کشفی است. من آن‌روز ارزانی زندگی و نزدیکی مرگ به آدم‌هایی که در سرزمین بی دروپیکری به‌نام افغانستان زندگی می‌کنند را دیدم.
در شهری که میدان هوایی، اماکن دیپلماتیک، سفارت‌خانه‌های کشورهای قدرتمند، وزارت خانه‌های امنیتی، دفتر فرمانده امنیه‌ی شهر، خانه و مسیر رفت‌وآمد وزرا و مقامات همواره آماج حملات تروریستی قرار می‌گیرند مطمینا که هدف قرار دادن یک شهروند عادی برای جنایت‌کاران کار ساده و بی‌دردسری است.
این مقدمه‌ی طولانی را به‌خاطری نوشتم که سه شب قبل در حالی‌که با همسرم از یک مصاحبه در طلوع‌نیوز به خانه برمی‌گشتیم در منطقه‌ی سرای غزنی از مربوطات حوزه‌ی سوم امنیتی مورد تعقیب و شلیک افراد مسلح ناشناش قرار گرفتیم. خفاشان سیه‌دل تلاش داشتند موتر ما را متوقف کنند اما خوشبختانه ضمن این‌که موفق نشدند، ما از شلیک‌های آنان جان به سلامت بردیم.
لحظات بعد که از محل حادثه دور شدیم، به شماره‌ی پولیس ۱۱۹ زنگ زدیم، مسئول خط ۱۱۹ ما را به حوزه‌ی مربوطه‌ی امنیتی وصل کرد. مسئول حوزه‌ی امنیتی از ما پرسید که آیا کسی کشته شده است یا خیر. گفتیم نخیر کسی کشته نشده اما نگران هستیم که ما را تا دم خانه تعقیب کرده و برای بار دوم حمله کنند. در جریان همین صحبت ما در مقابل خانه رسیدیم و به پولیس این موضوع را یادآور شدیم. پولیس حوزه‌ی مربوطه گفت حالا که به خانه رسیده‌اید و کسی کشته نشده مشکلی نیست، فردا یا پس‌فردا حوزه بیایید تا در مورد این حادثه صحبت کنیم. البته آن مسئول امنیتی به ما اطمینان داد که به همه‌ی پوسته‌ها و گزمه‌ها گزارش داده می‌شود تا افراد موترسایکل‌سوار را در ساحات تحت کنترل‌شان تعقیب کنند.
در جریان شلیک‌های این رویداد خانمم نیلوفر لنگر، شدیداً آسیب روانی دید. من فردا به توصیه‌ی پولیس به حوزه مراجعه کردم، به‌جز چند لحظه کاغذپرانی چیز دیگری حاصل نشد، چون از یک‌طرف این هرج‌ومرج یک وضعیت عمومی است که در همه‌جا و همه‌وقت قابل پیش‌بینی است و از طرف دیگر پولیس درگیر چالش‌ها و تهدیدات همگانی به‌صورت شبانه-روزی است. در شهری که مسئول و غیرمسئول مسلح است تشخیص جنایت‌کار و تروریست از کارمند جنایی و امنیت ملی دشوار است.
رویداد حمله‌ی مسلحانه که من نمی‌دانم از جانب چه کسی و یا چه گروهی به چه هدفی علیه ما صورت گرفت، جدا از این‌که باعث خلق نگرانی در ذهن من و خانمم شده است، ترس و دلهره‌یی را در دل شماری از همکاران رسانه‌یی ما زنده کرده است.این حمله در حالی صورت گرفت که دوماه قبل من تهدیدات مشخصی را که از سوی یک گروه ترویستی دریافت کرده بودم به نهادهای امنیتی گزارش دادمضمن این‌که آن زمان با سهل‌انگاری و بی‌تفاوتی مسئولان امنیتی مواجه شدم به این‌که کس دیگری غیر از خودم بتواند جانم را نجات دهد ناامید شدم. چون پاسخ مسئول امنیتی این بود: در ساحه‌ی تحت مسئولیت من یک میلیون نفر زندگی می‌کنند و من سه‌صد سرباز دارم که ۵۰ تن آن‌ها نزد وکلا خدمتی‌اند و عده‌یی دیگر نیز غیرحاضر. ما نمی‌توانیم از همه محافظت کنیم، خودتان احتیاط کرده مواظب‌تان باشید.
من نمی‌دانم چه کسی دستش را به ماشه برده تا من و خانمم را هدف قرار دهد. خبرنگاران مردمان بی‌جبهه و بی‌طرفی‌اند. 
ممکن است نشر یک گزارش در مورد پرونده‌های فساد و اختلاس و جنایت به ضرر خیلی‌ها تمام شده و خشم‌شان را برانگیزد. ممکن است از نشر یک گزارش دیگر عده‌یی مظلوم و تحت ستم منفعت ببرند. به همین دلیل من نمی‌دانم چه کسی و چه وقت از ما عقده‌مند شده و خواسته زهر این عقده را با شلیک به جان ما خالی کند.
نگرانی من این است که تهدید علیه رسانه‌ها و خبرنگاران که مردمان بی‌دفاع و بی‌جبهه‌اند در حال افزایش است. این را می‌توان از وقوع رویدادهای اخیر و گزارش نهاد نی، حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان مشاهده کرد. نی در اوایل ماه اکتبر گزارش داد که از ماه اکتبر سال ۲۰۱۴ تا ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ بیشتر از ۶۲۰ مورد خشونت علیه خبرنگاران در افغانستان ثبت شده است در حالی‌که آمار خشونت علیه خبرنگاران از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۴ کمتر از این آمار بوده است.
با همه‌ی ترس و دلهره‌ی ناشی از عدم مصونیت، خواهش و انتظار من از نهادهای مدافع رسانه‌ها، حامیان حقوق بشر و دوستان و همراهان آزادی بیان این است که برای بلند نگهداشتن درفش پر افتخار ارزش‌های انسانی، یک‌صدا و متحد صف شکست‌ناپذیری ایجاد کنیم. انتظار من این است که تهدیدات، نگرانی‌ها و آسیب‌های هرچند اندک به جان همدیگر را جدی گرفته و از وقوع فجایعی که تاسف و تسلیت آن را جبران نمی‌تواند جلوگیری کنیم. آزادی را حفظ کنیم تا بتوانیم با تعهد، همگرایی و ایمان به آن به جنگ بی‌عدالتی و دیوهای ستم برویم. به‌قول شاعر عشق و آزادی زنده یاد قهار عاصی:
تا دامن آفتاب در چنگ من است / با هرچه شب است و تیره‌گی جنگ من است.

۳۰ مهر ۱۳۹۶

سمنگان در یک‌قدمی بحران

به دنبال معرفی شدن اخترمحمد خیرزاده بحیث معاون جدید ولایت سمنگان، هواداران ضیاءالدین ضیا معاون پیشین این ولایت دست به اعتراض زده و خواهان جلوگیری از حضور و فعالیت آقای خیرزاده بحیث معاون ولایت شده اند.
ارگان های محل بتازگی اخترمحمد خیرزاده را بحیث معاون والی سمنگان بجای داکتر ضیاءالدین ضیا معرفی کرده است. خیرزاده تا شش ماه قبل نیز معاون والی سمنگان بود که با معرفی شدن ضیا در ماه می سال روان میلادی، خانه‌نشین شد.
خیرزاده دیروز شنبه در حالی که ضیاءالدین ضیا در دفتر کارش حضور داشت، بار دیگر براساس حکم رییس ارگان های محل، توسط عبدالکریم خدام والی سمنگان بحیث معاون جدید ولایت معرفی شد.
دیروز و پس از حضور خیرزاده در مقام ولایت بحیث معاون والی، ده ها تن از هواداران ضیاءالدین ضیا با تجمع به اطراف مقام ولایت خواستار جلوگیری از معرفی شدن خیرزاده بحیث معاون والی شدند.
نیروهای امنیتی در حال محافظت از صحن دفتر والی سمنگان
حاجی آصف عظیمی سناتور پیشین و مشاور فعلی ریاست اجراییه نیز با نزدیک به 150 تن افراد مسلح از ضیاءالدین ضیا حمایت کرده و هشدار داده است که مانع تطبیق حکم ارگان‌های محل در مورد معرفی معاون جدید این ولایت می‌شوند. حاجی آصف عظیمی گفته است که مردم سمنگان از فعالیت های قبلی خیرزاده که بحیث معاون والی کار می کرد رضایت ندارد و باید ضیا به کارش بحیث معاون والی ادامه دهد.
روز گذشته و با آغاز تنش‌ها بر سر معاونیت ولایت، ساعت ها دورازه دفاتر والی و معاون والی بروی مردم بسته بود.
منابع محلی در سمنگان می‌گویند که اگر اوضاع کنترول نشود، ممکن است حامیان ضیاء از جمله افراد مسلح حاجی آصف عظیمی دست به خشونت و درگیری مسلحانه بزنند.
- مختار وفایی

۲۵ مهر ۱۳۹۶

25 نکته، برای یک زندگی زیبا

داشتن یک زندگی زیبا و عاری از لحظات خسته‌کننده، نیازمند برنامه‌های عملی در تقسیم اوقات شبانه‌روزی و قاطعیت لازم برای عمل کردن به آن است. داشتن یک برنامه مداوم روزانه، می‌تواند ما را زودتر از آنچه تصور می‌کنیم به موفقیت‌ها و اهداف مان نزدیک کند.
متن ذیل حاوی 25 نکته‌ی است که من در یکی از وب‌سایت‌های انگلیسی زبان خواندم و لازم دانستم آنرا به فارسی برگردان کرده خدمت دوستانم  تقدیم کنم. این متن شاید خیلی مفید و موثر نباشد، اما باعث می‌شود که برای خلق این زیبایی‌ها در زندگی تان فکر کنید.

1-    همه روزه از 10 الی 30 دقیقه قدم بزن. هنگام قدم زدن، لبخند بزن. این مهم‌ترین اقدام علیه افسردگی‌ست.
2-   حد اقل 10 دقیقه هر روز سکوت کن.
3-   هنگامی که صبح از خواب بیدار می‌شوی، دعا کن و از خداوند بخواه که برای هدف امروز شما را رهنمایی و کمک کند.
4-   از غذاهای که بر روی درختان و گیاهان می‌رویند بیشتر بخور و از غذاهای که به اسم گیاه، تولید صنعتی می‌شوند کمتر استفاده کن.
5-   چای سبز بنوش، اما آب فراوان‌تر. بادام، گل کَلم و بلوبری بخور.
6-   تلاش کن حدقل برای سه نفر در روز لبخند ایجاد کنی.
7-   وقت گران‌بهایت را صرف شایعات، غیبت، اتفاقات گذشته، افکار و چیزهای منفی که در کنترول شما نیست نکن.  بجای آن انرژی‌ات را روی لحظات کنونی و افکار مثبت بگذار.
8-   صبحانه‌ات را مثل شاه، ناهار را شبیه شاهزاده و شام را شبیه دانشجوی که کریدت کارت‌اش رو به اتمام است میل    کن.
9-   زندگی هرچند عادلانه و منصفانه نیست، اما هنوز خیلی خوب است.
10-      زندگی کوتاه‌تر از آن است که به هر کسی نفرت بورزی.  آن‌ها را برای همه‌چیز ببخش.
11-    خودت را جدی نگیر، هیچ شخص دیگری این‌طور نیست.
12-    شما مجبور نیستید در همه بحث‌ها برنده شوید. موافق یا مخالف.
13-      با گذشته تان آشتی کنید تا اکنون تان را تباه نکند.
14-   هیچ‌گاه زندگی تان را با دیگران مقایسه نکنید، شما هیچ ایده و اطلاعی در مورد جزییات زندگی و راهِ رفته‌ی آنان  ندارید.
15-   هیچ کس بجز خودتان مسوول شادی و خوشحالی تان نیست.
16-   هرفاجعه و مصیبت خودخوانده از دید مردم  را با این واژگان نگاه کن: آیا تا پنج سال دیگر مهم خواهد بود؟
17-  به نیازمندان کمک کن، سخاوتمند و بخشنده باش! شخصی باش که می‌دهد نه این‌که دریافت می‌کند.
18-    وظیفه شما این نیست که بدانید دیگران در مورد شما چه می‌اندیشیند.
19-    زمان همه چیز را حل می‌کند.
20-   به هرحال وضعیت خوب یا بد، تغییر خواهد کرد.
21-    وقتی بیمار می‌شوی، وظیفه‌ات از شما مراقبت نمی‌کند. اما دوستان‌ات این کار را می‌کنند. در تماس باش!
22-  حسادت فقط ضیاع وقت است، شما همه چیزهای مورد نیاز تان را دارید.
23-  هرشب قبل از آن‌که به بستر خواب بروی، دعاکن و از خداوند برای کارهای انجام شده در جریان روز تشکر کن!
24-   بیاد داشته باش این خیلی لطف بزرگ است که استرس داری.
25-   این را با دوستان تان شریک سازید تا برای ایجاد شادی و لبخند کمک کرده باشید.

برگردان: مختار وفایی

۱۹ مهر ۱۳۹۶

از خر پلو تا ناموس ‌پلو

یک رسم دیرینه در بلخ است که به آن "خرپایگاه" می‌گویند. سالانه یک‌بار برگزار می‌شود و در آن خردوان‌ها خرهای چست و چالاک شان را به مسابقه دوش می‌اندازند. تشریفات و خصوصیات آن دقیق بیادم نیست اما فکر کنم هر خری که برنده مسابقه اعلام شده و جوایز را برد، مالک آن باید همه خردوان‌ها را در پایان "خرپلو" بدهد.
همچنان در میدان‌های سگ‌بازی نیز رسم است که برنده میدان بقیه را " سگ‌پلو" بدهند. حالا با اقتباس از خرپلو و سگ‌پلو، ناموس‌پلو نیز توسط رییس و اعضای مجلس سنا در قاموس "چیزخورها" اضافه شده است.
در مجلس سنا رسم شده است که هرکس به وزرا دشنام ناموسی دهد باید به بقیه اعضای مجلس " ناموس‌پلو" بدهد.
اکثریت اعضای مجلس سنا و مجلس نمایندگان، نمادهای از هوچی‌گری، لنده‌غری و جهل مطلق استند. همین چند روز قبل به رادیو گوش می‌دادم که از جریان جلسه مجلس نمایندگان پخش زنده داشت. یک نماینده مجلس می‌گفت:
قسم به همو قرآن و الله پاک که مردم افغانستان در فقر و بیکاری است. مه در کنار سیاست در اقتصاد هم می‌فامم و ای مساله را با ثبوت برتان میگم....او به زعم خودش در مورد چالش‌های اقتصادی کشور و راه‌های رسیدن به رفاه و انکشاف صحبت می‌کرد.
دیروز منشی مجلس سنا در جلسه رسمی این مجلس با ادبیات کوجه‌بازاری و لچک‌مآبانه خطاب به وزیر مالیه چنین گفت:
ساعت‌ها پشت درِ وزیر مالیه منتظر می‌مانم اما ای بی غیرت بی ناموس مصروف معامله با نمایندگان مجلس در دفترش است.”
رئیس مجلس سنا در اقدام مفتضحانه‌تر منشی خود را بابت دشنام ناموسی به "ناموس‌پلو" جریمه کرد. منشی بابت این دشنام باید همه اعضای مجلس را میهمانی بدهد.


۱۸ مهر ۱۳۹۶

Taliban threatened a correspondent to death

آژیرهای خطر در شمال،

 صلیب سرخ دفاترش در فاریاب و کندز را مسدود کرد
مختار وفایی، روزنامه‌نگار
صلیب سرخ یا (ICRC) که یکی از مهم‌ترین نهادهای مددرسان در مناطق بحرانی جهان است، نقش مهمی در رسیدگی به جنگ‌زده‌ها، آواره‌ها و آسیب‌دیدگان فجایع در افغانستان داشته است. این نهاد قربانیان زیادی نیز در راه مددرسانی اش به قربانیان فجایع در افغانستان داده است. کارمندان این نهاد بارها شکار آدم‌ربایان، اختطاف‌چیان و تروریست‌ها شده اند.
در آخرین مورد دو ماه قبل سه تن از کارمندان این نهاد توسط افراد مسلح منسوب به گروه داعش در ولسوالی قوش تپه ولایت جوزجان ربوده شدند که پس از پادرمیانی مردم محل و تلاش مسوولان  این نهاد، با پرداخت پول هنگفت آزاد شدند.
این سه کارمند صلیب سرخ توسط قاری حکمت فرمانده خودخوانده داعش در جوزجان ربوده شده بود که در ولسوالی‌های قوش‌تپه و درزاب در قرارگاه‌های نظامی آنان نگهداری می‌شدند. منابع گفتند که مسوولان صلیب سرخ و خانواده‌های ربوده شدگان مبلغ هنگفتی را در ازای آزادی این سه تن به داعش پرداختند. برخی منابع همچنان تایید کردند که ضمن پرداخت پول به قاری حکمت، یک زن ازبیکستانی که قبلاً توسط نیروهای امنیتی از یکی از ولایات شمال بازداشت شده بود با این سه تن کارمند صلیب سرخ تبادله شده است. تبادله تروریست ازبیکستانی عضو گروه تحریک اسلامی ترکستان را منابع امنیتی تایید نکردند.
اندکی پس از آزادی سه کارمند صلیب سرخ از نزد داعش در جوزجان، یک کارمند خارجی صلیب سرخ که در شفاخانه پای سازی در مزارشریف مصروف کار بود، به تاریخ 11 سپتمبر توسط یک معلول که دستوری گروه طالبان بود کشته شد.
شخصی که کارمند اسپانیایی‌تبار صلیب سرخ را در مزارشریف کشت، معلولی  بود که همیشه برای مداوا به شفاخانه پای سازی صلیب سرخ در مزارشریف مراجعه می کرد. او باشنده منطقه دندغوری بغلان بود. دندغوری از چندین سال بدینسو تحت سلطه طالبان است و این گروه مردم را همواره به جهاد علیه حکومت افغانستان و کشتن غیرمسلمانان تشویق می کند.
گسترش ساحات تحت تسلط طالبان و داعش، افزایش آدم‌ربایی، اختطاف و تهدید علیه کارمندان نهادهای خارجی و داخلی، صلیب سرخ را  که بیشتر در مناطق جنگی و نا امن کار می‌کند در معرض خطرهای بیشتر قرار داده است. این تهدیدات که رفع آن در توان مسوولان محلی ولایات شمال نیست، منجر به مسدود شدن دفاتر صلیب سرخ  در فاریاب و  کندز و کاهش فعالیت‌های این نهاد در شمال شد.
 نگرانی‌ها از بدتر شدن اوضاع امنیتی در شمال نشان می‌دهد که آژیرهای خطر در برخی از ولایات در حد سقوط به صدا درآمده است. نهادهای جهانی مانند صلیب سرخ، اطلاع دقیق از اوضاع سیاسی و امنیتی دارند و بدون شک که بی‌جهت دفاتر و فعالیت‌هایش را در مناطقی که شدیداً نیاز به کار و مددرسانی دارند مسدود نمی‌کند.
به انزوا رفتن و تضعیف پایگاه‌های نظامی و اجتماعی جنرال دوستم، درگیرشدن عطامحمدنور در تنش‌های بی‌حاصل با حکومت مرکزی که منجر به ضعف روزافزون پایگاه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اش شد و فروپاشی پایگاه‌های اجتماعی و سیاسی محمد محقق در شمال نشان می‌دهد که دیگر هیچ نیروی برای مبارزه با گسترش جنگ و دهشت در شمال باقی نمانده است. این سه چهره نامبرده ضمن این‌که دست شان از بسیاری امکانات در حکومت کوتاه شده است، بجز عطامحمدنور که از سرمایه همگفت شخصی برخوردار است، دوتن دیگرشان شدیداً در تحریم و محاصره اقتصادی قرار دارند.
با وجودی که امیدواری‌ها به سرکوب گروه‌های تروریستی در شمال با اعلام راهبرد جدید ایالات متحده، بیشتر شده است، اما داده‌های اطلاعاتی و جریان جنگ در شمال نشان می‌دهد که اوضاع بصورت روزمره به نفع تروریست‌ها رقم می‌خورد.
حلقه محاصره طالبان در بسیاری از ولایات از جمله فاریاب، کندز، سرپل، بدخشان و بغلان در 2 الی 5 کیلومتری شهرها رسیده و روستاها به قرارگاه‌ها و مراکز نظامی گروه‌های تروریستی مبدل شده اند.
محاصره شهرها به حدی تنگ شده است که در برخی از ولایات از جمله بغلان، فاریاب و سرپل، طالبان دفتر والی و فرمانده امنیه را از پناه‌گاه‌های شان با راکت و موشک هدف قرار می‌دهند.
این اوضاع در حالی دارد به نفع طالبان به پیش می‌رود که نیروهای خیزش مردمی که پس از نیروهای امنیتی موثرترین خط دفاعی مردم دانسته می شود در حال فروپاشی است. امنیت ملی در بسیاری از ولایات خصوصاً مناطق تحت نفوذ جنرال دوستم، عطامحمدنور و محمد محقق حمایت اندکی که در گذشته از این نیروها می‌کرد را قطع کرده است.
در کنار بازی‌های پیچیده‌ و فاجعه‌بار حکومت مرکزی با مردم و طالبان، حمایت علنی برخی کشورهای آسیای میانه از طالبان نیز باعث گسترش ساحات تحت نفوذ این گروه شده است. کشورهای آسیای میانه تلاش دارند با استفاده از طالبان، از نفوذ بقیایای لشکر طاهر یولداشف که اکنون تحت عنوان تحریک اسلامی ازبیکستان یا ترکستان و به نیانبت از داعش فعالیت می کنند جلوگیری کنند. برخی کشورها مانند ترکمنستان هم برای حفاظت از مرزهایش و هم برای حفاظت از پروژه‌های اقتصادی‌اش در شمال علناً از گروهک‌های مسلح وابسته به طالبان حمایت تسلیحاتی می‌کند.
اکنون که دامنه‌ی جنگ در شمال گسترش یافته، تهدیدات و حلقه محاصره به مراکز شهرها رسیده و نهادهای مددرسان نیز  فعالیت‌ شان را برای حفاظت از کارمندان شان کوتاه کرده است، مردم شمال افغانستان چشم براه سیلاب‌های شدیدتری است که در دامن بازی‌ قدرت‌‌های داخلی و خارجی شکل گرفته است. سیلاب‌های که مانند دوسال اخیر خانه و زندگی بسیاری‌ از بی‌گناهان را درهم پیچیده و با خود خواهد برد.  نشر شده در روزنامه اطلاعات روز


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...