پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۷

دویدن دنبال توهمات

زندگی در رویاها و دویدن دنبال توهمات ضمن این‌که دردی را دوا نمی‌کند، به تلخی زندگی در این جغرافیا نیز می‌افزاید .   یکی برای پشتونستان آهنگ می‌خواند دیگری برای خراسان تار می‌زند. یکی فارسی را به‌دری ترجمه می‌کند، دیگری نوشتن به پشتو را مایه‌ی ننگ می‌داند .   من زبان مادری‌ام فارسی است، اما اگر‌زبان‌های پشتو، ازبیکی، پشه‌یی و ...‌را یاد داشته باشم یک امتیاز و سرمایه است .   کوبیدن به دیوار فروریخته‌ی گذشته و زندگی در توهماتِ مانند خراسان و پشتونستان همان‌قدر بی‌مزه است که یک محترم کتاب طنزی را به زبان پشتو بنام «گوزونه» منتشر کرده بود .   حقیقتِ این جغرافیا، همین گونه‌‌گونی است و تا وقتی ظرفیت همگرایی و یکی شدن‌ و زندگی در حال‌ را در خود پیدا نکنیم، حال ما بدتر از این نیز می‌شود .