‏نمایش پست‌ها با برچسب ا. صفحه نخست، آزادی بیان. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ا. صفحه نخست، آزادی بیان. نمایش همه پست‌ها

۱۷ اسفند ۱۳۹۳

درختی با تنِ آهنین

ترس، حیرت و جهل، سه عیب بزرگ بشر و سه انگیزة اساسی در پیدایش خرافات و خیال‌های خرافی است. این سه عامل از زمانه‌های دور تا کنون در جامعة افغانستان محکم‌تر از هر باوری جا باز کرده اند. حضور این سه عامل در ذهنِ جامعة ما باعث شده است تا، گاهی از درختی خون حسن و حسین بچکد و گاهی هم خدا و محمد در پوست حیوانات ظاهر شده و حقانیت شان را ثابت کنند!
این‌جا ولایت سرپل است. ولایتی که در اوج بدمستی‌های گروه‌های تروریستی و تبِ نافرمانی‌های مسوولا محلی می‌سوزد.
این درخت در چندصد متری قبر امام‌زاده یحی قرار دارد و باشندگان محل، عمر آنرا بیشتر از 1300 سال می‌دانند.
بنابر گفته‌های مردمِ‌محل، یحی بن زید، در جوار همین درخت به قتل رسیده و به همین سبب به «درخت امام‌زاده یحی» مشهور است که از احترام خاص در میان دوست‌داران امام‌زاده برخوردار است.
برخی از باشندگان محل، معتقد اند که این درخت مقدس است و اره کردن و سوختاندنِ آن پیامد‌های بدی در پی دارد.
تنِ زخیم و عظیمِ این درختِ مقدس و بیچاره، کاملاً با میخ‌ پوشانیده شده. این درخت که اکنون آهنین پوش است، گفته می‌شود شفادهندة دردهای بی‌درمانی نیز می‌باشد.
برخی از مردمانِ محل معتقد اند که هزاران میخی که در تنِ این درخت کوبیده شده، هر کدام دردی را دوا کرده اند. هر کسی که با درد بی درمانی از جمله دندان دردی‌های شدید که امکان مداوای آن در سرپل نباشد روبرو شود، به « درخت امام‌زاده یحی» مراجعه کرده و با کوبیدن یک میخ به تنِ آن، شفا بدست می‌آورد.
هرچند این حرفِ تازه‌یی در مورد خرافه‌پرستی‌های جامعة افغانستان نیست، اما این را نوشتم تا از امام‌‌زاده یحی و مردم، بابتِ زنده نگهداشتنِ این درخت طی این هزار سال تشکری کرده باشم!
مختار وفایی

۲۱ مرداد ۱۳۹۳

معمای گسترش جغرافیای جنگ در شمال؛ قدرتمندی طالبان یا ضعف نهادهای امنیتی؟

مختار وفایی
از افزایش ترورهای هدفمند، اختطاف و بیشتر‌شدنِ افراد مسلح غیر‌مسئول از شمار نیروهای امنیتی در ولایات شمال که بگذریم، از حد‌اقل شش ماه بدین‌سو، طالبان به‌طور بی‌سابقه‌‌ای در برخی از این ولایات قدرت‌نمایی کرده و مناطق وسیعی را در حملات گروهی و چریکی‌شان تصرف کرده‌اند.

تغییر استراتژی در جغرافیای جنگ افغانستان، معمایی است که از سال ۲۰۰۹ بدین‌سو، هرازگاهی روی زبان‌ها می‌افتد. برخی‌ها باورمند‌اند که مدیریت جنگ در افغانستان، از جای دیگری کنترول می‌شود و این مدیریت سال‌ها قبل در پی تشدید کشتار مردمان جنوب و غرب کشور در اثر نا‌امنی‌ها، در صدد تغییر جغرافیای جنگ در کشور برآمد و شمال، که از آن به عنوان بستر امنِ افغانستان نام‌برده می‌شد، برای این جابه‌جایی انتخاب شد.

اکنون شمال افغانستان دیگر امن نیست و عبور از شاهراه‌های این ولایات، هرازگاهی حتا برای مردمان عادی و بی‌هیچ مأموریتی مرگ‌آفرین شده است.

منابع امنیتی در ولایات شمال، ضمن تأیید گسترش برنامه‌های جنگی طالبان، از قدرتمندی و برخوردار‌شدنِ جنگجویانِ این گروه از سلاح‌های ثقلیه نیز خبر می‌دهند.

پیچیدگی و فرورفتنِ انتخابات ریاست‌جمهوری در هاله‌‌ای از ابهام که به‌شمول نهادهای امنیتی، سایر بخش‌های حکومتی و غیر‌حکومتی را در خودش گیر انداخته است از یک طرف، کاهش کمک‌های اقتصادی کشورهای جهان و خروج نیروهای خارجی از سوی دیگر، بر گسترش نا‌امنی در افغانستان سایه انداخته است.

به باور آگاهان، فقر، بیکاری و نا‌امیدی نسبت به آینده، از دیگر عواملی‌اند که بر پر‌رنگ‌شدنِ صفوف نیروهای دهشتگر در افغانستان و ولایات شمال کشور کمک کرده است. منابع امنیتی تأیید می‌کنند که طالبان در ولایات شمال، به‌خصوص نقاط فقیر‌نشین و آسیب‌پذیر، با سر‌دادنِ شعار کفرستیزی و اسلام‌گرایی، در پی فریب ذهنیت‌های عامه‌اند و کمیسیون دینی و فرهنگی آنان، توانسته است، صد‌ها جوان و نوجوان را برای آموزش مسایل دینی و مهارت‌های جنگی به مدارس پاکستان فرستاده و از این طریق صفوف جنگی آنان، روز‌به‌روز نیرومند‌تر می‌گردد.
چه‌کسانی در شمال می‌جنگند؟
جنگ طالبان جنگ نیابتی است، جنگی که به نیابت از دستگاه استخباراتی پاکستان و کشورهای منطقه علیه نیروهای امنیتی و مردم افغانستان صورت می‌گیرد. شواهد به‌دست‌آمده از نبردهای رویارویی نیروهای دهشتگر با نیروهای امنیتی در ولایات شمال بیانگر این مسئله است.

حضور علنی مشاوران پاکستانی طالبان که اکثراً اعضای باتجربة سازمان استخباراتی آی. اس. آی می‌باشند در جنگ‌های رویارویی آنان با نیروهای امنیتی در این ولایات، از دیگر عواملی‌اند که طالبان توانسته‌اند، در برابر دستگاه‌های امنیتی، قد بلند کنند و آتش جنگ را در این جغرافیا گسترش دهند.
تاکنون در ولایات بغلان، کندز، بلخ، سرپل و فاریاب دیده شده است که حرکت‌ها و برنامه‌های جنگجویان طالب، به رهبری و هدایت مشاوران پاکستانی آنان صورت گرفته و ارتباطات آنان همواره در آن‌سوی مرز استوار بوده است.
منابع امنیتی در ولایات شمال تأیید می‌کنند که فرماندهی جنگ‌ها و عملیات‌های وسیع طالبان در مقابل نیروهای امنیتی را طالبان خارجی که عمدتاً پاکستانی‌هایند، در اختیار دارند.
حضور صد‌ها جنگجوی تاجیکستانی، ازبیکستانی، چچینی و پاکستانی در صفوف طالبان، قدرت جنگی آنان را افزایش داده و عدم حمایت قدرتمند دولت مرکزی از نیروهای امنیتی در مقابل این جنگجویان به گسترة نا‌امنی افزوده و باعث تسلط بیشتر دهشتگران بر اوضاع شده است.
منابع امنیتی از حضور پر‌رنگ جنگجویان وابسته به تحریک اسلامی ازبیکستان در کنار طالبان خبر داده و تأیید می‌کنند که هماهنگیِ نزدیکی میان نیروهای تحریک اسلامی ازبیکستان، جنگجویان تاجیکستانی، گروه حقانی و نیروهای وابسته به ملاعمر در برابر نیروهای امنیتی و مردم افغانستان به وجود آمده است.
 
هم‌اکنون که طالبان در بخشی از مهم‌ترین ولسوالی‌های ولایات کندز، فاریاب، سرپل، بغلان و برخی از مناطق بلخ، جوزجان و سمنگان، نبض اوضاع را در دست دارند، مقامات امنیتی و مسئولان حکومتی‌ ‌از کمبود تشکیل نیروهای امنیتی و بی‌توجهی حکومت مرکزی به خواست‌های آنان در برابر تهدیدات طالبان و مقابله با آنان شاکی‌اند.

دروازۀ شمال، در پرتگاه سقوط

از فاریاب به عنوان دروازة شمال نام ‌برده می‌شود و اکنون این ولایت از نا‌امن‌ترین ولایات شمال است. این ولایت از اهمیت ‌‌استراتژیک‌ و امنیتی برای حکومت و نیروهای طالبان برخوردار است. از مدتی بدین‌سو، اوضاع امنیتی در این ولایت به نفع طالبان دانسته می‌شود. حضور پر‌قدرت جنگجویان طالبان در ولسوالی‌های قیصار، المار، بلچراغ، دولت‌آباد، کوهستان، گرزیوان و برخی از حومه‌های شهر میمنه، بیانگرِ گسترش بستر نا‌امنی و طالبان در این ولایت است.

مردم دیگر از شاهراه‌ها و مسیرهایی که ولسوالی‌های این ولایت را به مرکز وصل می‌کنند، با چهره‌های اصلی‌شان نمی‌توانند عبور کنند. آنان مبجور‌اند، ریش بگذارند و لباس‌های شبیه طالبان بپوشند، تا از مرگ در امان بمانند.

نقیب‌الله فایق، از اعضای مجلس نمایندگان که اوضاع فاریاب را از نزدیک بررسی کرده است، می‌گوید: «نیمی از فاریاب در آستانۀ سقوط به دست طالبان است. نیروهای طالبان توانایی گشت‌و‌گذار در تمام ساحات فاریاب را دارد و شبانه جنگجویان این گروه وارد شهر میمنه شده و در اطراف خانة فرمانده امینه گشت می‌زنند
ولسوالی کوهستان، از مهم‌ترین ولسوالی‌های ولایت فاریاب است که از اهمیت بالایی در کنترول اوضاع بر چهار ولایت شمال برخوردار است. مرز مشترک این ولسوالی با ولایات غور، بادغیس، سرپل و مرکز ولایت فاریاب به نیروهای متصرف‌کنندة آن کمک می‌کند تا مناطق وسیعی را در آن ولایات تحت کنترل در بیاورند.

از یک ماه بدین‌سو طالبان در نزدیک به تمامی ساحات این ولسوالی حاکمیت دارند.

مسئولان در این ولسوالی حکایت‌های عجیبی از پیشروی‌های طالبان در این ولسوالی دارند. امام‌یار تقوا، ولسوال این ولسوالی می‌گوید، این ولسوالی که ۱۳۳ قریه دارد، تنها ۷ سرباز امنیتی در آن موجود است.

به گفتة آقای تقوا، شمار جنگجویان طالب در این ولسوالی به بیشتر از ۸۰۰ تن می‌رسند که جنگجویان پاکستانی، چچینی، تاجیکستانی و ازبیکستانی نیز در صفوف آنان حضور دارند.

ولسوال کوهستان می‌افزاید که در تشکیل فرماندهی امنیه این ولسوالی مجموعاً ۵۲ افسر و سرباز شامل می‌باشند که به شمول فرمانده امنیه، همه از وظیفه فرار کرده و در خانه‌های‌شان به سر می‌برند.

آقای تقوا قدرتمندی طالبان را در این ولسوالی تأیید کرده و می‌افزاید که دولت مرکزی به درخواست‌های همشیگی آنان مبنی بر فرستادن قوای بیشتر امنیتی برای بیرون‌راندنِ طالبان از این ولسوالی سکوت کرده است.

به گفتة آقای تقوا، پس از مدت‌ها و بار‌ها درخواست از وزارت داخله و دفاع، دو هفته قبل یک عملیات نظامی در این ولسوالی راه‌اندازی شد، اما نتوانست لانه‌های محکم طالبان را در این ولسوالی نابود سازد. آقای تقوا می‌افزاید، اندکی پس از این عملیات‌، اوضاع دوباره تحت کنترل طالبان درآمده و در این روز‌ها، هیئت‌های طالبان در تمام ۱۳۳ قریة این ولسوالی گشت‌و‌گذار کرده و از مردم عشر و ذکات جمع‌آوری می‌کنند. به نقل از ولسوال کوهستان، نیروهای طالبان از ولایات بادغیس، غور، سرپل و مرکز ولایت فاریاب در این ولسوالی تجمع کرده‌اند و تصمیم دارند، پس از پیشروی‌های بیشتر، این ولسوالی را به عنوان «ولایت کوهستان امارت اسلامی»، اعلام کرده و آن را مرکز فرماندهی و لانۀ محکم‌شان که بتوانند سایر بخش‌های ولایات شمال را از طریق آن کنترل کنند اعلان خواهند کرد.

در عین حال، منابع در ولسوالی‌های المار، گرزیوان، دولت‌آباد و قیصار این ولایت نیز از گسترش روز‌افزون قدرت طالبان سخن زده و از پیامدِ بدِ بی‌توجهی حکومت نسبت به سقوط زودهنگام این ولسوالی‌ها به دست طالبان هشدار می‌دهند.

در همین حال برخی از کار‌شناسان مدعی‌اند که بی‌توجهی حکومت به اوضاع امنیتی شمال، یک برنامة سنجیده‌شده و از قبل تعیین‌شده می‌باشد. حاجی بشیر‌احمد ته‌ینج، نمایندة مردم فاریاب در پارلمان، تأیید می‌کند که وزارت داخله و دفاع، نا‌امنی‌های فاریاب را نادیده گرفته و بی‌توجهی این نهاد‌ها، به نا‌امنی و گسترش قدرت طالبان در این ولایت افزوده است.

به گفتة آقای ته‌ینج، شماری از گروه‌های مسلحی برخی از احزاب سیاسی نیز، به شعله‌ور‌شدنِ نا‌امنی در این ولایت کمک می‌کند. این عضو پارلمان هشدار می‌دهد هرگاه حکومت به این توجهی ادامه دهد، فاریاب را به عنوان یک ولایت مهم، به‌زودی از دست خواهد داد.

برخی از منابع در ولایت فاریاب که از گرفتنِ نام‌شان خودداری می‌کنند، تأیید می‌کنند که رقاب میان حزب جمعیت و حزب جنبش نیز بر خرابی و نا‌امنی اوضاع تأثیرکرده است. به گفتة برخی از این منابع، شماری از فرماندهان وابسته به این دو حزب، به‌طور غیر‌قانونی مسلح شده و رقابت‌های منفی آنان بر شعلة نا‌امنی‌ها در این ولایت می‌افزایند.
سرپل، جوزجان، بغلان، کندز و بلخ نیز طی چندین ماه گذشته، شاهد نا‌امنی‌های رو‌به‌گسترش بوده است.
خداداد حیدری، آمر امنیت فرماندهی امنیة سرپل می‌گوید که طالبان از دو ماه بدین‌سو، با تغییر تاکتیک‌های جنگی، از سلاح‌های ثقیلة بیشتری برخوردار شده و نیروهای جنگی‌شان نیز افزایش یافته است.
این مقام امنیتی سرپل، از اوضاع امنیتی در ولسوالی‌های کوهستان، صیاد، گوسفندی و برخی از مناطق اطراف شهر سرپل ابراز نگرانی کرده و قدرتمندی طالبان در برخی از مناطق ولایت سرپل را برنامۀ تعیین‌شده توسط رهبری این گروه دانسته و حضور جنگجویان خارجی و مشاروان پاکستانی را در کنار طالبان تأیید می‌کند.
نگرانی‌های مشابهی در ولایات کندز و بغلان نیز وجود دارد. در جبهات جنگی طالبان در این ولایات نیز مشاروان پاکستانی و جنگجویان خارجی حضور دارند و طالبان به‌شدت در تلاش تصرف نقاط مهم و ‌استراتژیک آن ولایت‌اند.

در ولایت جوزجان نیز همزمان با اوج‌گیری حملات خونین طالبان بر پوسته‌های امنیتی و مردمان ملکی، چندین گروهی از پولیس‌های محلی که در ولسوالی‌های قوش‌تپه و برخی از نقاط سرپل تأمین امنیت می‌کردند، دو هفته قبل توسط وزارت داخله منحل شد و به گفتۀ عبدالحی حیات، رئیس شورای ولایتی جوزجان، هم‌اکنون طالبان در پوسته‌های این نیروهای جابه‌جا شده و مناطق وسیعی را تحت حاکمیت‌شان دارند.

بلخ، که از امن‌ترین ولایات شمال محسوب می‌شد، طی سه ماه اخیر شاهد پنج مورد انفجار تنها در محوطۀ شهر مزارشریف بوده است. در عین حال رزاق قادری، معاون فرماندهی امنیة بلخ، حضور یک گروه جنگجوی طالب را در ۱۵ کیلومتری شمال شهر مزارشریف در شهرکی به نام «افغانیه» تأیید می‌کند.

این مقام امنیتی هم‌چنان می‌افزاید که طالبان در کوه‌های البرز ولسوالی چمتال نیز حضور دارند.

منابع در ولسوالی چمتال می‌گویند که ده‌ها جنگجوی طالب در کوه البرز در حالی‌که مشاوران پاکستانی نیز در کنارشان حضور دارند، آمادگی بیشتر برای حملات بیشتری را در ولایت بلخ می‌گیرند.

هرچند ولایت بلخ، هنوزهم از ولایات امن محسوب می‌شود و حاکمیت دستگاه امنیتی در این ولایت، قابل اطمینان است، اما ادامۀ بی‌توجهی حکومت مرکزی و سرگردانی‌های انتخاباتی، طالبان را قدرتمند ساخته و اوضاع این ولایت را نیز تهدید می‌کنند.

منابع آگاه در ولایات شمال، هشدار می‌دهند که طالبان جهتِ تصرف مناطق بیشتر و گسترش دامنِ نا‌امنی در همه نقاط ولایات شمال، پس از برگزاری انتخابات دور اول در شانزدهم حمل، در تشکیلات رهبری و نظامی‌شان در این ولایات تغییرات آورده، هم‌چنان ده‌ها فرمانده آزاد‌شده از زندان‌ها، دوباره به صفوف طالبان پیوسته و محکم‌تر از قبل، کمر را علیه مردم افغانستان بسته‌اند.

۲۳ تیر ۱۳۹۳

زنگ خطر برای خبرنگاران

شهادت مظلومانه‌ی خالد آگاه، مجری برنامه‌های طنزی و تفریحی رادیو لحظه، که ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه در جلوِ چشمان فرزندان و خانواده اش، تیرباران شد، به شدت اندوهگینم ساخته است.
این حادثه به حدی به روحیه‌ی من، که مرگ را بارها در راه کار مطبوعاتی در آغوش گرفته ام، تاثیرکرد که از دیروز تاحال جرئت نوشتن در این مورد را نداشتم...
برای خالد، بهشت برین و برای بازماندگان اش صبر، امنیت و سلامت آرزو می‌کنم.
من به عنوان کسی که به روزنامه‌نگاری به عنوان یک مسلک مقدس می‌نگرم و زندگیم را وقف اطلاع‌رسانی و نوشتن دردهای مردم کرده و می‌کنم، به شدت از فضای اختناق‌آلود کنونی کشورم هراس دارم.
خالدآگاه، از پنج سال بدینسو در رادیوی محلی لحظه کار می‌کرد و همزمان دانشجوی دانشکده‌ی انجنیری نیز بود.
او 27 سال داشت و از وی دو کودک 4 ساله و 7 ساله بجا مانده است.
با قتل خالد آگاه، سال 2014، خونین ترین سال برای خبرنگاران افغانستان نامیده شد.

۰۸ خرداد ۱۳۹۳

بیداری که خوابیده...

بلخ زمانی روزنامه‌ی بیدار را داشت. روزنامه‌یی که در سال 1300 خورشیدی آغاز به نشرات نمود و زمانی با ده‌هزار تیراژ، بلخیان در مغازه‌های شهر و کتاب‌فروشی‌ها، دنبال آن سرگردان بودند.
رازق فانی، عبدالقادر قادری، محمد حسن احسان، توریالی رزاقیار و ...از جمله شخصیت‌های جامعه‌ی روزنامه‌نگاری افغانستان بودند که مدیریت مسوولی این روزنامه را به عهده داشته اند. بیدار، زمانی پاتوق انسان‌های با ارزشی چون هلال‌الدین بدری، محمد عمر فرزاد، تیمورشاه پاییز، اکرام کمال، عبدالواسع نیازی،وفای نجفی، محمدطاهر قاید، غنی برزین مهر، اسحاق دلگیر، سمیع حامد،ژکفر حسینی، نور اکبر پایش،عبدالجمیل ظریفی و ده‌ها شاعر و نویسنده‌یی بود که در باروری ارزش‌های فرهنگی و انسانی این سرزمین نقش داشتند. برگ‌های این روزنامه زمانی محلی بود برای گفت‌وگو میان روشن‌فکران و مردم. در تاریخ بیدار ثبت است که این روزنامه در جهت دادنِ افکار عامه و روشن‌گری در میان توده‌ها نقش بزرگ‌تری نسبت به یک مسجد داشته است!
امروز اما، بیدار زخمی است و حرفی به گفتن ندارد.
بیدار رسانه‌ی وابسته به دولت است که هر دو هفته بعد، 500 شماره در چهار صفحه منتشر می‌شود. محتوای کنونی بیدار، ملاقات‌ها و بیانیه‌های مقام ولایت بلخ و مزایده‌های دفاتر دولتی است که هیچ خواننده‌ی بجز از ویرایش‌گران اش ندارد.
دولت افغانستان، طی بیشتر از یک‌دهه‌ی گذشته، کم‌ترین توجه را به رسانه‌های دولتی نکرده و اکنون وضعیت تلویزیون ملی و روزنامه‌های وابسته به دولت افتضاح‌ و تاسف‌بار است!
نمی‌دانم این چه راضی نهفته است که جهان از خواب بطرف بیداری می‌رود و ما از بیداری بطرف خواب!؟

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...