‏نمایش پست‌ها با برچسب حقوق بشر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب حقوق بشر. نمایش همه پست‌ها

۲۳ مهر ۱۳۹۳

اعتراض در برابرِ استبداد محلی!

 خبرنگاران و فعالان مدنی کندز، در برابر استبداد حکومت محلی این ولایت اعتراض کردند.
بتازگی اداره‌ی ثارنوالی کندز، در مخالفت با قانون رسانه‌های همگانی، چندین خبرنگار از جمله مسوول دفتر میدیوتیک را به اتهام توهین به مقام ولایت کندز احضار کرده است. حاجی غلام سخی بغلانی مرد فیودالی است که از نزدیک به هفت ماه بدینسو والی کندز است و دیده شده است که مسایلِ همچون مدنیت، آزادی بیان، حقوق شهروندی و آرامش مردم کندز، برایش چندان اهمیت ندارد.
من یک‌سال قبل زمانی که انور جگدلگ والی کندز بود، به آن ولایت سفر کردم و با همه خبرنگاران آن از نزدیک صحبت کردم.
وقتی کندز و کار رسانه‌یی در آن ولایت را دیدم، دلم به اوضاع اطلاع‌رسانی و خبرنگارانِ از هم پاشیده‌ی بلخ سوخت. بلخ با تمامِ شور و غوغایی که نام اش دارد، درون‌اش تهی از ارزش‌های در حد بلخ بودن است. بلخ فاقد یک روزنامه‌ی معیاری و فعال است، اما کندز یک روزنامه دارد. بلخ فاقد یک مرکز همگانی که همه خبرنگاران خود را در آیینه‌ی آن ببیند است، اما کندز یک مرکز فعال رسانه‌یی دارد که به عنوان یک محل امن برای همه خبرنگاران کندز مطرح است. سخنگویان پولیس و مقام ولایت بلخ، خبرنگاران را به ندرت می‌بینند، اما سخنگویان والی و فرماندهی امنیه کندز، در رفت و آمد نزدیک با مرکز رسانه‌یی خبرنگاران بود/ است.
آنچه مایه‌ی تاسف است، از هفت ماهی که حاجی غلام سخی حکومت محلی کندز را رهبری می‌کند، نه تنها محدودیت‌های غیر منطقی و نابخردانه‌یی بر خبرنگاران وضع شده، بلکه اوضاع امنیتی و ناآرامی‌های دورن شهری نیز در این ولایت به اوج خود رسیده است.
خبرنگاران حق شرکت در اکثریت برنامه‌های مقام ولایت را ندارند و گزارش سانسور شده‌ی نشست‌ها و برنامه‌های مقام ولایت به ایمیل خبرنگاران فرستاده می‌شود.
در نشست‌های که خبرنگاران دعوت می‌شوند، برخی از خبرنگاران لابی، سوالاتِ از قبل تهیه شده را بامشورت والی بصورتِ نمادین مطرح می‌کنند و فرصتِ مطرح شدنِ پرسش‌ را از اکثریت خبرنگاران می‌گیرند.
امیدوارم این وضعیت دیر نپاید و انتظار می‌رود مردم کندز، در یک تصمیم عاقلانه و همگانی، باری را از روی دوش شان بردارند که در صورت دوام، زخمِ عمیقی برجای خواهد گذاشت.
مختار وفایی

۰۵ شهریور ۱۳۹۳

ردِ پای اشباح در جنگ فاریاب؛ از پاکستان تا ایران، از روسیه تا عربستان

قیصار با مردمانِ خسته از جنگ و نهفته در دامان مرگ و ماتم، این‌روز‌ها شاهد نبردهای سنگینی میان چریک‌های مردمی و ترویستان طالب می‌باشد. این ولسوالی نیز از جمله ۳۶۴ واحد اداری افغانستان است که طی چندسال اخیر نامش بیشتر با جنگ، انفجار، قتل و جنایات طالبان گره خورده است. قیصار با فاصلة ۶۰ کیلومتری که از شهر میمنه ولایت فاریاب دارد، یکی از مهم‌ترین هدف‌های استراتژیکی طالبان شمرده می‌شود.
این ولسوالی دارای ۲۲۰ قریه است و ملیت‌های ازبیک، پشتون، تاجیک و عرب در آن زندگی می‌کنند.
از نزدیک به یک ماه بدین‌سو، طالبان با حملات گروهی در فاریاب، قسمت‌های زیادی از ولسوالی قیصار را تصرف کردند و اکنون نیز مناطق وسیعی از جمله قریه‌های پشتون‌نشین را در اختیار دارند. پس از بی‌توجهی‌های زیاد حکومت و وزارت‌های دفاع و داخله، ۵۰۰ تن از باشندگان ولسوالی قیصار مسلح شده و علیه طالبان ایستادند. این خیزش مردمی، باعث رانده‌شدنِ طالبان از بسیاری‌ قریه‌ها و مناطق این ولسوالی شده و نیروهای امنیتی نیز جرئت کردند که با حمایت نیروهای مردمی حملاتی را به طالبان وارد کنند.

در این میان، منابع امنیتی همواره از حضور خارجی‌ها در صفوف طالبان سخن زده و گفته‌اند که طالبان در عملکردشان استقلال‌ ندارند و رهبری آنان در دست خارجی‌ها‌ست.‌

خارجی‌ها کی‌هایند و چه نقشی در جنگ فاریاب دارند؟ 
نظام‌الدین قیصاری، فرمانده نیروهای مردمی در قیصار
فرمانده نظام‌الدین قیصاری، شخصی که نزدیک به ۶۰۰ تن مرد مسلح را در قیصار علیه نیروهای طالبان بسیج کرده و خط مقدم جبهة جنگ علیه طالبان را در یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین نقاط ولایات شمال رهبری می‌کند، در گفت‌وگویی اختصاصی با روزنامة جامعۀ‌ باز، پرده از برخی از ابهامات نهفته در جنگ فاریاب برداشت.

فرمانده قیصاری در گذشته از فرماندهان حزب جنبش ملی به رهبری جنرال دوستم بوده است و تجربه‌های زیادی در جنگ علیه طالبان دارد. او دشمنی‌اش را با طالبان دیرینه می‌خواند و می‌گوید که بدون حمایت ارگان‌های امنیتی، دست‌به‌کار شده و لشکرِ محکمی از نیروهای مسلح مردمی علیه طالبان ترتیب داده است.

فرمانده قیصاری از حضور علنی مشاوران خارجی نیروهای طالبان در قیصار سخن زده و می‌گوید که تنها در ولسوالی قیصار ۷۴۰ تن از جنگجویان طالب حضور دارند که در منطقه‌ای به نام «شاخ» جابه‌جا شده‌اند.

به گفتة فرمانده قیصاری، طالبان افغانستانی صِرف نقش جنگجو را داشته و در خط مقدم جبهه حضور دارند. در حالی که مشاوران و جنگجویان خارجی کمتر در صحنه حاضر شده و بیشتر نقش مشورتی، رهنمایی، و حمایتی را دارند.

از این فرمانده نیروهای مسلح مردمی در مورد چگونگی حضور مشاوران خارجی در فاریاب می‌پرسم. او که بدون ابهام و به‌دور از تشریفاتِ یک فرمانده پولیس صحبت می‌کند، می‌گوید که: ۲۲ تن جنگجوی چچینی، ۵ تن جنگجوی ازبیکستانی، ۲ تن مشاوران ایرانی، ۶ تن پاکستانی، یک‌تن عربستانی و یک‌تن داکتر روسی جنگ طالبان را علیه نیروهای امنیتی و مردم در فاریاب رهبری می‌کنند.

فرمانده نظام‌الدین قیصاری می‌گوید که مشاوران ایرانی، عربستانی و داکتر روسی زمانی وارد جبهات جنگ فاریاب شده‌اند که ناآرامی‌ها و حضور وسیع طالبان نزدیک به یک ماه قبل شدت گرفته و مناطق وسیعی در ولسوالی‌های المار، قیصار، غورماچ و مرکز ولایت فاریاب به دست طالبان افتادند. به نقل از این فرمانده، چچینی‌ها، پاکستانی‌ها و ازبیکستانی‌ها از گذشته در صفوف طالبان حضور داشتند، اما از سه ماه بدین‌سو، یک داکتر روسی که مسئولیت معالجة زخمی‌های طالبان را به عهده دارد، دو مشاور ایرانی که از سوی سپاه قدس برای کمک‌های تسلیحاتی و مالی در صفوف طالبان فرستاده شده است و یک‌تن عربستانی به نام مولوی رحمت‌الله که رهبری مشاوران خارجی طالبان راه به عهده دارد، در جبهات طالبان حضور دارند. 
منابع امنیتی، قدرت روز‌افزون نظامی طالبان را در حمایت‌های بیرونی دانسته و تأیید می‌کنند که طالبان از کشورهای همسایه حمایت‌های گستردة مالی و تسلیحاتی دریافت می‌کنند.

فرمانده نیروهای مردمی در ولسوالی قیصار، طالبان را از لحاظ تسلیحات نظامی قوی دانسته و می‌گوید که آنان، سلاح‌های ثقیله در اختیار دارند. به نقل از این فرمانده، طالبان تاهنوز از هاوان، دهشکه، توپ ۸۲، راکت و انواع سلاح‌های ثقیله علیه آنان استفاده کرده و تاهنوز به کمبود تسلیحاتی برنخورده‌اند. این فرمانده نیروهای مردمی که از کمبود تسلیحاتی و عدم حمایت‌های ارگان‌های امنیتی شکایت دارد می‌گوید که طالبان بطور گسترده از ایران، پاکستان و سایر تونل‌های حمایتی، تسلیحات و پول‌های هنگفتی دریافت می‌کنند.

ردپای ایران در قدرتمندی طالبان 
در این میان از حضور مشاوران ایرانی در جبهات جنگ طالبان در فاریاب در حالی سخن زده می‌شود که در سال ۲۰۰۹ همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، زمانی ناآرامی‌ها در کشور شدت گرفته بود که پرده از نقش عمدة ایران در شعله‌ورسازی این ناآرامی و حمایت از طالبان پرده‌برداری شده بود.

برخی از رسانه‌های معتبر جهانی در سپتامبر ۲۰۰۹ گزارش داده بودند که طالبان از سلاح‌ها و مهمات ایرانی و از جمله آر‌پی‌جی‌هایی استفاده می‌کنندکه روی آن‌ها به زبان فارسی نوشته شده بود: «ساخت ایران».

در عین حال در‌‌ همان زمان روزنامة گاردین گزارش داده بود که دولتایران به رهبران طالبان پیشنهادکرده  که حاضراست در ازای کشتن هرسربازافغان مبلغ ۱۷۴۰ دالر و در ازای کشتن هرمقام دولتی مبلغ ۳۴۸۰ دالر بپردازد. با وجودی که این گفته‌ها نیز از سوی مقامات ایرانی رد شد، روزنامة سندی تایمز بریتانیا، به نقل از چند تن از رهبران طالبان اعلام کرده بود که صدها نیروی طالبان به کمک ایران در اردوگاهی در زاهدان برای ساخت بمب کنارجاده‌ای و عملیات تخریبی آموزش دیده‌اند.

اکنون حضور مشاوران ایرانی در جبهات جنگ طالبان در ولایت فاریاب، چیزی جز مأموریت دوامدار سپاه قدس ایران در ناآرامی‌ها و جنگ‌های داخلی افغانستان که آن را مشروع و وظیفة اساسی‌اش می‌داند، نیست.

به نقل از منابع امنیتی در ولایت فاریاب، مقر دایمی مشاوران خارجی طالبان که در صحنه‌های جنگ حضور ندارند، قریة «تیزنوا» در ولسوالی غورماچ می‌باشد و رهبری آنان را یک شیخ عربستانی به عهده دارد.

به نقل از این منابع، حرکات، برنامه‌ها، عملیات‌ها و حملات طالبان به‌طور دقیق از سوی مشاوران خارجی آنان را تنظیم شده و طالبان افغانی فقط وظیفة جنگ‌های گوریلایی، حملات گروهی، ماین‌گذاری‌ها و ترورهای هدفمند را دارند. نعیم اندرابی، آمر امنیت فرماندهی امینة فاریاب، ضمن تأیید حضور گستردة جنگجویان خارجی در فاریاب، می‌گوید که: از حضور مشاوران خارجی در صفوف طالبان آگاهی دارم، اما حضور علنی ایرانی‌ها و سایر مشاوران خارجی را نه تأیید می‌کنم، نه رد.»‌ آقای اندرابی می‌گوید که مردمان محل و منابع مردمی از حضور وسیع مشاوران خارجی به آنان گزارش داده، اما هویت آنان هنوز به‌طور دقیق مشخص نشده است. در همین حال، آقای اندرابی نقش نیروهای مسلح مردمی حامی دولت را، در شکست طالبان مؤثر دانسته و می‌گوید که خیزش‌های مردمی باعث شده است که طالبان از بسیاری نقاط فاریاب شکست سختی را متحمل شوند.

عکس یادگاری با لُنگی والی طالبان

فرمانده نظام‌الدین قیصاری، فرمانده لشکر ۶۰۰ نفری خیزش‌های مردمی در قیصار، در صفحة فیسبوکش عکسی با عمامة سیاه که او را شبیه یک فرمانده طالبان نشان می‌دهد، منتشر کرده و نوشته است که این عمامة ملا صلاح‌الدین، والی نام‌نهاد طالبان در فاریاب است و ملا صلاح‌الدین پس از شکست از خط جبهه، عمامه‌اش را جا گذاشته و این عکس با عمامة والی طالبان به‌طور یادگاری گرفته شده است.

فرمانده قیصاری می‌گوید که حوالی ساعت سه بعد‌از‌ظهر روز ‌شنبة گذشته درگیری شدیدی میان آنان و نیروهای طالبان به رهبری ملا صلاح‌الدین، والی نام‌نهاد این گروه در فاریاب در‌گرفت که در‌نتیجه، ملا صلاح‌الدین به‌شدت زخم برداشته و لشکر طالبان شکست خوردند. قیصاری می‌‌گوید که ملاصلاح‌الدین، پس از زخم‌برداشتن، به ولسوالی بالامرغاب ولایت بادغیس انتقال داده شد و توسط داکتر روسی تحت معالجه می‌باشد. 
این فرمانده لشکر مردمی می‌گوید که بار‌ها نیروهای امنیتی را از محاصرة طالبان نجات داده و باعث شده است که طالبان مناطق وسیعی را یکی‌ـ‌دوهفتة گذشته از دست بدهند.
 
او در حالی که به توانایی‌های نیروهای مردمی در مقابله با طالبان اطمینان دارد، اما می‌گوید که قدرتمندی روز‌افزون طالبان، دریافت کمک‌های گسترده از سوی کشورهای همسایه و حضور مشاوران خارجی در صفوف آنان، در حالی که دولت از نیروهای مردمی حمایت تسلیحاتی و مالی نمی‌کند، باعث پیشروی‌های طالبان در سراسر ولایت فاریاب خواهد شد.

۰۳ شهریور ۱۳۹۳

در سوگ آزادی!



95 سال از روزی می‌گذرد که امان‌الله خان در یک عزم محکم و اراده‌ی آزادی‌بخش، استقلال افغانستان را از بریتانیای کبیر بدست آورد. چون و چرایی این استقلال بجای خودش، اما آنچه، از این استقلال برای من و هم‌نسلان ام بجامانده است، درج یک روز تعطیلی در تقویم و شعارهای میان‌تُهی غیرت‌گرایانه‌ی افغانی است.
مطمئنا که امان‌الله چیزی را که ام‌روز شاهد اش هستیم نمی‌خواست. او با جان و دل‌اش، برای بهبودی و سربلندی مردم و کشور اش تلاش کرد. ضمن اشتباهات زیادی که داشت، در راه حفظ استقلال و توسعه‌ی دانش و خرد در کشور تلاش‌های زیادی کرد.
شاه متجدد افغانستان، پس از گرفتنِ استقلال، مردم را از نیتِ شوم افراط‌گرایان و اعجوبه‌‌های بنام «ملا» هشدار داد و بمردم اش توصیه کرد که برای حفظ استقلال و داشتنِ کشور نیرومند و قوی فقط یک چیز لازم است: اگر می‌خواهید استقلال را حفظ نموده و در آینده کشورِ قدرتمند و باثبات داشته باشید، به فرزندان تان علم بیاموزانید و آنان را به کشورهای متمدن برای فراگیری دانش بفرستید!
در عوض، پدرانِ ما مکتب را خانه‌ی شیطان تلقی نموده و مکتبی‌ها را گمراهان. با دادن رشوه، فرزندان شان را از مکاتب بازداشتند و برای پیشرفت اسلام و مسلمین، از گسترش مکتب و دانش در میان توده‌ها جلوگیری کردند.
پس از آن تمام تاریخ شمشیر زدیم، کُشتیم، تجاوز کردیم، مکتب سوختاندیم، دولت تشکیل دادیم، رنگ پرچم مان را تغییر دادیم، جهاد کردیم و تا ام‌روز هم‌چنان در بند ماندیم و از آزادی خبری نیست!
اکنون که بی‌آبروترین، فرومایه‌ترین و ذلیل‌ترین مردمِ جهان ایم، هنوز هم با بی‌شرمی تمام شعار می‌دهیم و انگار که جهانیان اصلاً شاهد به گند کشیده شدنِ تاریخ ما نبوده اند
باور دارم، همین جهادسالارانی که امروز در گردهم‌آیی‌های زیادی از 28 اسد تجلیل کردند و عکس‌های شاه امان‌الله را بدوش کشیدند، اگر آنروز که امان‌الله اصلاحات را می‌خواست در افغانستان رقم بزند و پای مردم اش را بسوی گلیم تمدن بکشاند، می‌بودند، از جمله‌ی اولین کسانی بودند که با تفنگ‌ها و عمامه‌های وارداتی شان علیه این اصلاحات شبیه بچه سقاو می‌ایستادند و با استفاده از حربه‌ی دین و مذهب مردم را شبیه امروز در گروگان می‌گرفتند.
اندوه سنگینی که در پشت فریادهای آزادی و استقلال‌طلبی مان نهفته است، این است که از تفنگ و عمامه‌ی مجاهد گرفته، تا نکتایی و شلوار دمُکرات‌ترین افغانستانی، از جیب کسانی تامین می‌شود که ادعا می‌کنیم، آزادی مان را از آنان گرفته ایم.
این فریاد آزادی تقلبی، برای من که جبر جغرافیا مرا در این خاک زاده است، مایه‌ی سر افکندگی است نه افتخار و غرور!
به قول تی.اچ گرین اندیشمند قرن نوزدهم، آزادی را نباید صرفاً آزادی از قید یا اجبار عرضه کرد.( که متاسفانه همین را نیز نداریم!)
از دیدگاه گرین، آزادی حقیقی این است که بیشترین تعداد افراد جامعه، از بیشترین توانایی برخوردار باشند، تا بتوانند بهترین راه‌ها را برای زندگی خود برگزینند.
من به ریش تاریخ و پدران ام در این سرزمین می‌خندم. آنان هیچ کاری برای خودشان و کشورشان نتوانستند. خوردند و خوابیدند و تاریخ سرافکندگی برای مان به میراث گذاشتند.
امیدوارم اکنون که همه چیز بسوی تغییر پیش می‌رود و فرصت‌ها نیز مساعد است، نسل کنونی، مورد نفرین نسل بعد قرار نگیرد.

ما نان نداریم!

شعله‌های جنگ در شمال، هزاران خانواده را خانه‌بدوش ساخته است.
صدها خانواده از ولسوالی‌های خان‌آباد، چاردره و منطقه‌ی کَنمِ ولایت کندز؛ قیصار، کوهستان و المار فاریاب و سایر مناطق نا امن این ولایات بی‌جا شده و اکثراً به شهرها و مراکز این ولایات پناه برده اند. این خانواده‌ها همه داشته‌ها و نداشته‌های شان را در میدان جنگ جا گذاشته و اکنون در وضعیت فلاکت‌باری بسر می‌برند.
این بی‌جا شدگان گرسنه اند و نان می‌خواهند. هنوز دولت هیچ پاسخی به درخواست‌های آنان نداده و این بیچاره‌ها را جز خاک و خونِ جاده‌های شهر کندز و فاریاب هیچ چیزی نصیب نشده است.
اکثریت آواره‌گان، زنان و کودکانی هستند که از هراس مردن و تجاوز در مناطق جنگ، فرار کرده اند.
این مردمان بی‌گناه اند، بی‌طرف اند، بیچاره اند و معصوم اند.
خدا لعنت کند جنگ را؛ جنگ منطق ندارد، جنگ این و آن را نمی‌شناسد، خدای جنگ‌ نیز بی‌رحم است. خدای جنگ تشنه‌ی مکیدنِ خون گلوی بی‌گناهان اند...
لعنت به جنگ، لعنت به تفنگ...

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...