‏نمایش پست‌ها با برچسب فساد اداری. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فساد اداری. نمایش همه پست‌ها

۲۲ مهر ۱۳۹۳

صدای سرپل شوید!

نزدیک به چهل تن سربازان ارتش و پولیس در سرپل، به خاک و خون افتیده اند.
مسوولان بی‌کفایت و عیاشِ حکومت محلی سرپل، یا در سفرهای خارجی بسر می‌برند و یا خودشان را در چهاردیواری‌های سمنتی قفل کرده اند.
روز یک‌شنبه یک کاروان بزرگ ارتش و پولیس در منطقه‌ی علف‌سفید سرپل به محاصره‌ی صدها طالب درآمد و پس از ساعت‌ها نبرد، نزدیک به 40 سرباز ارتش و پولیس به خون افتیدند.
گفته می‌شود رهبری جبهه‌ی طالبان را در این جنگ، ملا نادر شخصی که چند روز قبل از زندان پل‌چرخی آزاد شد به عهده داشته است.
متاسفانه که رسانه‌ها نیز با بی‌توجهی از کنار این فاجعه می‌گذرند. آنانی که قلم، مایک و کمره در دست دارند، بیشتر دنبالِ شکار لقمه‌های آماده و جاروکشیدن به ریشِ‌های پشم‌آلود اربابان شان است تا جستجوی حقایق!
نمی‌دانم این سرپل ولایت درجه چندم است که این‌گونه همگی بی هیچ سرتکان دادنی از کنار بزرگ‌ترین جنایت بشری می‌گذرد.
رییس جمهور غنی که این‌قدر هیاهوی اصلاحات و تحول برپا کرده، باید ذره‌بینِ تخصص‌گرایی اش را طرف سرپل نیز چرخ دهد، تا فاجعه‌ی افتادنِ این ولایت را بدست مافیاهای قومی و حزبی ببیند!
اوضاع اسفبار ولایت سرپل، حاصلِ ظلم و ستمِ عیاشانی است که در راس حکومت محلی آن قرار دارند.

۰۲ شهریور ۱۳۹۳

غربتِ یک خبرنگار!

آتیلا نوری از خبرنگاران شجاع و کارکشته‌ی ولایات شمال است. در وخیم‌ترین اوضاع امنیتی در ولایت سرپل با یک کمره‌ و یک قلم، به انعکاس حقایق پرداخته و رد پای اشباح را در این ولایت برملا می‌سازد. سال گذشته او را در سرپل ملاقات کردم. از دشواری‌های کار خبرنگاری در یک ولایت دور افتاده، کوهستانی، نا امن و بدور از سهولت‌های زندگی حرف می‌زد. او می‌گفت بارها در درون جبهات جنگی طالبان برای تهیه‌ی گزارش رفته و بارها برای یافتنِ حقایق در سرپل، توسط زورمندان محلی تهدید شده است.
در ولایت سرپل، او تنها خبرنگاری است که حقایق را بدور از وابستگی و تمایلات سمتی و حزبی از امواج آریانا به مردم مخابره می‌کند.
خستگی، زحمت و تلاش‌های پی‌گیر یک خبرنگار واقعی را می‌توان در چروک‌های چهره‌ی آتیلا مشاهده کرد. بتازگی از دوستان شنیدم که آتیلای عزیز توسط عبدالجمیل فرمانده تولی کندک ارتش ملی در سرپل لت و کوب شده است.
احساس می‌کنم، آتیلا در سرپل، در شهر خودش، غریب مانده است. کسانی که او و کار او را در آن شهر، درک نموده و اهمیت دهند، کم و یا اصلا نیستند. آتیلا از خون اش مایه گذاشته و برای مردم اطلاع‌رسانی می‌کند. او را تنها نگذاریم و به دولت‌مردان بفهمانیم که کار شما، زحمت شما، فداکاری و نبرد شما، بدون رسانه‌ها و بدون خبرنگاران ضرب صفر است!
هنوز جزییات بیشتری در این مورد در دست نیست. امیدوارم نهادهای مسوول و حکومت محلی سرپل، در مورد چگونگی این رویداد توضیح داده و باعث رنجش بیشتری جامعه‌ی خبرنگاری از دولت‌مردان نشوند.

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

تقدیم به محمدیونس‌های سرزمین ام

43 سال دارد و تنها زندگی می‌کند. از گذشته‌هایش می‌گوید  و از آرزوهای که برباد رفته است.
پدرش از بزرگان و زمین‌داران زادگاه اش بوده و مُلک و مالِ فراوانی داشته است.
جنگ‌ها، برادرکُشی‌ها و فتواهای جهادگران طی چند دهه‌ی گذشته، زندگی و روزگاراش را تلخ کرده و هست و بود شان را به فنا سپرده است. او سال‌هاست خانه اش در شانه اش، از این شهر به آن شهر و از این دِه به آن دِه سرگردان است. زندگی اش به بُقچه‌یی خلاصه می‌شود که پر از آهن و ابزار مورد نیاز یک کارگر است.
از 43 سال زندگی اش، هرچه می‌پالد، روزی را عنوان «روز خوب» نمی‌یابد. می‌گوید همیشه و همه‌جا رنج دیده است. در ایران و پاکستان مهاجرت کرده و تیرباران شدنِ نزدیکان اش را « باهمین چشم‌های گناه‌گار» اش دیده است.
کم حرف می‌زند و با نگاهی به درخت‌های باغچه، اندوه ناداری، تنهایی و در ظلمت زیستن را می‌کشد...بعد می‌گوید: «چقه خوب اس که آدم ثروت داشته باشه و راحت زندگی کنه، آسودگی بسیار خوبه، مَچم که مردم اوغانستان روی آسودگی خات دید یا نه؟...»
نام اش محمدیونس است و  در آق‌کُپرک بلخ زاده شده و تاهنوز که بیش از 43 سال دارد عروسی نکرده است.
وقتی از او دلیل عروسی نکردن اش را می‌پرسم، با همان لهجه‌ی دهاتی و صمیمانه اش توضح می‌دهد: خودم نخواستم زن بگیرم. چون زنگرفتن مسوولیت داره، مه نخاستم که یک زن بیچاره کد مه بد بخت شوه، و نخاستم که پیش یک زن خجالت باشم. با ای وضعیت که مه دارم بهتر اس تنا باشم تا یک کسی دگه هم بامه بد بخت شوه. مه هم دلم میخایه که سنت پیامبره بجا کنم، اما نمیشه دگه، روزگار یاری نمی‌کنه...»
محمد یونس سرگرم بیل زدن است و «بای - ارباب» اش، صبحانه‌ی  با طعم یک قطعه نان، بوره و چای سبز برایش آماده کرده است. با مبایل از او عکسی می‌گیرم و می‌گویم اگر اجازه بدهی عکس ات را به مناسبت روز کارگر که چند روز قبل بود در انترنت نشر می‌کنم...بعد از اندکی سکوت گفت: ها راستی او روز «بای» ما می‌گفت که روز کارگر اس، مه خو نفامیدم که چه قسم اس...نشر کو نشر کو آزاد استی...
حالا که چند روز از روز کارگر گذشته است، این را به محمدیونس‌های سرزمین ام که از بی‌عدالتی روزگار رنج می‌برند تقدیم می‌کنم...

۲۸ فروردین ۱۳۹۳

تنفس در هوای افغانستان، سوار بر صفحات روزنامه‌ها

 22 سال دارد و زاده‌ی بلخ است. با وجود جوانی، صاحب‌امتیاز و مدیرمسوول یک هفته‌نامه و وب‌سایت خبری به نام «هویدا» است. خودش می‌گوید: «از چهار سال بدینسو با مطبوعات داخلی و خارجی کار می‌کنم. بیشتر، گزارش‌های تحقیقی در زمینه‌های فساد اداری، صلح، خشونت‌های خانوادگی و حقوق بشر می‌نویسم.»
 
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در رسانه‌های ایران اصولا بیشترین موضوعی که از افغانستان برجسته می‌شود به جنگ، طالبان و مهاجرت مربوط است. ما کمتر درباره‌ی شرایط روزنامه‌نگاری و جامعه‌ی مطبوعاتی افغانستان چیزی می‌دانیم. از همین رو، با «مختار وفایی» - روزنامه‌نگار افغان - گفت‌وگویی غیرحضوری انجام شد. در این گفت‌وگو، او از تیراژهای 10هزار تایی روزنامه‌های افغانستان، مخاطبان کم روزنامه‌ها، وضعیت بد روزنامه‌نگاران، تاریخ روزنامه‌نگاری این کشور، رشد روزنامه‌نگاری در یک دهه‌ی اخیر، سندیکای روزنامه‌نگاری این کشور و آموزش روزنامه‌نگاری سخن گفت.

در ایران کمتر درباره‌ی تکثر مطبوعات در افغانستان اطلاعاتی وجود دارد؛ در افغانستان چند روزنامه با چه تعداد صفحه و قیمتی فعالیت می‌کنند؟ 
درافغانستان نزدیک به 200 رسانه‌ی چاپی فعال است شامل 30 روزنامه و بقیه به‌شکل هفته‌نامه، ماهنامه و گاهنامه، تمرکز روزنامه‌ها در افغانستان در پایتخت کشور - کابل - است. روزنامه‌های افغانستان در کنار این‌که فضای باز و آزادی‌های خوبی را تجربه می‌کنند، از کاستی‌هایی نیز رنج می‌برند. از جمله فقدان مخاطب و خواننده، یکی از مهم‌ترین چالش‌های روزنامه‌ها در افغانستان است. نبود فرهنگ روزنامه‌خوانی در افغانستان باعث شده است که روزنامه‌ها نتوانند جایگاه خوبی در میان مردم داشته باشد. قیمت روزنامه‌ها در افغانستان ارزان است، یعنی یک روزنامه که در سایز A3 و در 10 صفحه منتشر می‌شود، 10 افغانی (معادل 500 تومان) قیمت دارد. تعداد صفحات روزنامه‌های افغانستان نیز بین 4 تا 10 صفحه است. تیراژ روزنامه‌های افغانستان عمدتا از 500 برگ تا 10 هزار برگ است که روزنامه‌ی 8 صبح، از پرتیراژترین روزنامه‌های افغانستان شمرده می‌شود.

رویکرد اصلی این روزنامه‌ها چیست؟ بیشتر در حوزه‌ی سیاست می‌نویسند یا فرهنگ؟

در افغانستان تا حالا کمتر اتفاق افتاده است که روزنامه‌ای با رویکرد فرهنگی آغاز به نشرات کرده باشد، چون 90 درصد روزنامه‌های افغانستان از منابع خارجی آب می‌خورند و منابع خارجی به‌دنبال منافع خودشان هستند و این منافع بیشتر در قالب سیاست است تا فرهنگ. البته پرداختن به فرهنگ نیز بخشی از نشرات روزنامه‌های افغانستان است، یعنی هیچ روزنامه‌ای را نمی‌توان یافت که یک صفحه‌ای، ستونی یا بخشی برای فرهنگ نداشته باشد، اما محور پردازش اصلی روزنامه‌های افغانستان سیاست است و همین رویکرد از دیدگاه من، باعث شده است که روزنامه‌ها نتوانند در میان مردم و خانواده‌ها، برای خودشان مخاطب و خواننده جذب کنند.

وضعیت و شرایط رفاهی روزنامه‌نگاران افغان به چه شکل است؟ از نظر امنیتی شرایط خوبی دارند؟

از دید کلی، وضعیت روزنامه‌نگاران در افغانستان، بدتر از ایران و سایر کشورهای منطقه است. اینجا امنیت شغلی به‌طور کلی وجود ندارد، از بیمه‌ی روزنامه‌نگاران اصلا خبری نیست و امنیت جانی روزنامه‌نگاران نیز از چالش‌هایی است که هر ساله، ده‌ها روزنامه‌نگار قربانی خشم و ناآگاهی نیروهای دهشت‌افگن و مقامات دولتی می‌شوند. در افغانستان با وجودی که زمینه‌ی ابراز عقاید وجود دارد و در ماده‌ی 34 قانون اساسی افغانستان آمده است، «آزادی بیان از هر تعرضی مصوون است» اما آزادی پس از بیان در این کشور هرگز وجود ندارد، چون هم نیروهای دهشت‌افگن و هم تاحدی، دولت افغانستان به روزنامه‌نگاران به چشم دشمن می‌نگرند.

سابقه‌ی روزنامه‌نگاری در افغانستان به چه زمانی برمی‌گردد؟ اگر بخواهید یک مقایسه میان روزنامه‌نگاری در شرایط فعلی افغانستان و زمان طالبان انجام دهید، چه می‌گویید؟

روزنامه‌نگاری در افغانستان فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است؛ برای اولین‌بار در سال 1875 میلادی یا 1204 هجری شمسی، در زمان حاکمیت «امیر شیرعلی‌خان» روزنامه‌ی شمس‌النهار با 16 صفحه به نشرات آغاز نمود (منتشر شد). این روزنامه پس از چندسال نشرات، توسط دولت انگلیس که در آن زمان سیاست خارجی افغانستان را مدیریت می‌کرد بسته شد. پس از شمس‌النهار، سراج‌لاخبار دومین روزنامه‌ای بود که 1280 هجری شمسی در زمان حاکمیت امیر حبیب‌الله‌خان پسر عبدالرحمان‌خان به نشرات آغاز کرد. مسوولیت نشر این روزنامه را عبدالرئوف قندهاری و بعدا محمود طرزی برعهده داشت. اولین رسانه‌ی چاپی زنان در افغانستان در زمان حاکمیت امان‌الله خانه که خود را از مشروطه‌خواهان آن زمان می‌دانست به‌نام ارشاد النسوان، آغاز به نشرات نمود. روزنامه‌ی ارشاد النسوان در دفاع و بلند بردن (بالا بردن) سطح فکری زنان بنشر می‌رسید. این روزنامه تحت نظر ملکه ثریا همسر امان‌الله‌خان منتشر می‌شد.

به‌طور کلی اگر نگاهی به تاریخچه‌ی فعالیت روزنامه‌ها در افغانستان بیندازیم، سایه‌ی حاکمیت و سانسور حکومت را در همه‌ی دوره‌ها به‌طور علنی و آشکار بر فعالیت روزنامه‌نگاران مشاهده می‌کنیم. آزادی نسبی روزنامه‌ها در افغانستان یک‌بار در سال 1343 در زمان حاکمیت ظاهرشاه به‌وجود آمد که این آزادی باعث به‌وجود آمدن ده‌ها روزنامه‌ی چاپی در کشور شد. با پایان حکومت ظاهرشاه و روی کار آمدن حکومت‌های داوودخان، حزب دمکراتیک خلق و مجاهدان، ده‌ها روزنامه بسته شدند و سانسور شدید بر روزنامه‌های که فعالیت داشتند وجود داشت، در این دوره‌ها تعداد محدوری از نشریاتی که منتشر می‌شدند، به‌جز از توصیف شاه و سران حکومت حرفی برای گفتن نداشتند. با روی کار آمدن رژیم سیاه طالبان، قبر روزنامه‌ و رسانه برای نزدیک به پنج سال در افغانستان کَنده شد و هیچ صدایی به‌جز شریعت وارونه‌ی آن‌ها شنیده نمی‌شد.

طالبان که یک گروه تاریک‌اندیش و بنیادگرای اسلامی است، در زمان حاکمیت‌شان، به‌جز از کتاب‌های اسلامی و شرعی، سایر کتاب‌ها و نشرات (نشریات) را شیطانی و کفری تلقی و از نشر هرگونه نشریه‌ای جلوگیری می‌کردند. در زمان حاکمیت این گروه دهشت‌افگن، نشریه‌هایی به‌نام شریعت، حزب مؤمن و الخلافة الاسلامیة در افغانستان منتشر می‌شدند که صرفا منعکس‌کننده‌ی اخبار جنگ، فرمان‌های رهبران طالبان، اعلامیه‌های دولتی و دیگر دیدگاه‌های این گروه بودند. ضمن این‌که هیچ روزنامه‌ی آزادی در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان فعال نبود، اکثریت روزنامه‌نگاران نیز از این کشور فرار کردند و برای زنده ماندن به کشورهای بیرونی پناه بردند.

پس از سقوط رژیم طالبان و آغاز دوره‌ی دموکراسی در افغانستان، موجی از روزنامه‌ها و سایر رسانه‌ها، به نشرات آغاز کردند که وضعیت کنونی آزادی بیان و رسانه‌ها، در مقایسه با سال‌های حاکمیت طالبان در افغانستان، اصلا قابل مقایسه نیست.

در شرایط فعلی آیا در افغانستان سندیکایی مخصوص روزنامه‌نگاری فعالیت می‌کند؟

بله؛ سندیکای روزنامه‌نگاری در افغانستان وجود دارد و در بیشتر از یک‌ دهه‌ی گذشته، همین اتحادیه‌های روزنامه‌نگاری در اکثر موارد باعث شده است که حکومت نتواند در برخی از موارد دست و بال روزنامه‌نگاران را ببندد. فشار و تلاش برای اعمال نفوذ حکومت از یک‌سو، ناامنی و گسترش روزافزون علیه روزنامه‌نگاران از دیگر سو، باعث شده است که روزنامه‌نگاران در تلاش زودودن این تهدیدات با تشکیل اتحادیه‌های صنفی باشند. با وجود این‌که از تأثیرگذاری این سندیکاها چشم‌پوشی نمی‌توان کرد، اما باید گفت که متأسفانه در برخی از موارد همین سندیکاها نیز فرمایشی عمل می‌کنند و رویکردشان نسبت به مسائل روزنامه‌نگاری، پروژه‌ای و عایداتی شده است.

رابطه‌ی حکومت با روزنامه‌نگاران و مطبوعات چگونه است؟

حکومت افغانستان با وجود این‌که آزادی بیان را یکی از دستاوردهای مهم و ارزشمندش طی یک ‌دهه‌ی اخیر می‌داند، اما از هر راهی برای سوءاستفاده و نفوذ در رسانه‌ها استفاده کرده است. هم‌چنان جدی نگرفتنِ خشونت و عاملان خشونت علیه روزنامه‌نگاران از سوی حکومت و افزایش روزافزون خشونت‌ها از آدرس مقامات حکومتی علیه روزنامه‌نگاران، حکایت از جدی نگرفتنِ روزنامه‌نگاران از سوی حکومت دارد. سالانه در افغانستان ده‌ها روزنامه‌نگار، کشته، زخمی، تهدید و توهین می‌شوند، اما طی سال‌های اخیر، هیچ موردی را نداشته‌ایم که عاملان آن بازداشت و به پنجه‌ی قانون سپرده شده باشند. نوع نگاه حکومت به روزنامه‌نگاران، نگاه دشمنانه است. در حالی که روزنامه‌نگاران بی‌طرفانه به قضایا پرداخته و در اکثر موارد در تلاش همراهی حکومت و مردم افغانستان بوده‌اند.

به آزادی بیان اشاره کردید، با وجود آزادی بیان طبیعتا خط قرمزهایی هم وجود دارد، آیا این خطوط براساس قانون مطبوعات مشخص می‌شوند؟

افغانستان برای اولین‌بار، از یک ‌دهه‌ بدینسو، به‌طور بی‌سابقه شاهد رشد و گسترش روزافزون مطبوعات است و این دوره را با تمام کاستی‌ها و دشواری‌های آن می‌توان طلایی‌ترین دوره‌ی فعالیت مطبوعات آزاد تاریخ افغانستان نامید. قانون مطبوعات در افغانستان وجود دارد، اما متأسفانه چیزی که باعث اخلال آزادی مطبوعات شده است، نبود «قانون حق دسترسی به اطلاعات» است. این قانون قرار بود چند سال قبل به تصویب برسد، اما چند سال است که در آرشیف (آرشیو) وزارتخانه‌ها و مجلس نمایندگان سرگردان است. یکی از کارشکنی‌های حکومت افغانستان در زمینه‌ی مطبوعات به تصویب نرساندن همین قانون است، چون حکومت فکر می‌کند، با تصویب این قانون، دست و پای حکومت در برخی موارد بسته می‌شود، اما این رویکرد حکومت از نوع نگاه دشمنانه‌ی آن به مطبوعات سرچشمه می‌گیرد و دستگاه نظام حاکم به‌شدت دچار اشتباه شده است. چیزی که به‌عنوان خط قرمز مطبوعات در افغانستان مطرح است، تنها پرداختن و نقد مسائل دینی و مذهبی است.

سطح تحصیلات روزنامه‌نگاران در افغانستان در چه حدی است؟ آیا شرایط برای آموزش تخصصی روزنامه‌نگاری در این کشور فراهم است؟

با وجود این‌که در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی افغانستان دانشکده‌های مستقل روزنامه‌نگاری وجود دارد، اما چند دهه جنگ و نابسامانی زمینه‌های تحصیل را از مردم این کشور ربود. همان‌گونه که در سایر بخش‌ها، در افغانستان نداشتن تحصیلات مسلکی باعث به‌وجود آمدنِ چالش‌ها در آن بخش‌ها شده است، در رسانه‌ها نیز فقدان افراد کارکشته و مسلکی باعث به‌وجود آمدنِ چالش‌هایی شده است. مثلا در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های آن‌لاین افغانستان، مسائل ویرایشی و نگارشی کمتر مراعات می‌شود و در برخی از موارد می‌بینیم که روزنامه‌نگاران برای جلب توجه مردم، در تلاش استفاده از ژورنالیزم زرد هستند و به افترا، توهین، تهمت، بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی پناه می‌برند.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا، زینب داداشلو

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...