۰۸ بهمن ۱۳۹۰

نامه‌های سرگشاده به رهبر: تجلی خشم و بیزاری

 دویچه وله
علی خامنه‌ای، رهیر جمهوری اسلامی

محمد نوری‌زاد، نویسنده و فیلمساز منتقد، در پانزدهمین نامه‌ی سرگشاده‌ی خود به آیت‌الله خامنه‌ای، از تلاشگران دلسوز و باوجدان کشور دعوت کرد که به رهبر جمهوری اسلامی نامه بنویسند، از شرایط ناگوار بگویند، مسئولیت او را در برابر خدا و میهن یادآوری کنند، هرچند امیدی نیست که "مقام ولی فقیه" برای این هشدارها و شکوه‌ها گوشی شنوا داشته باشد.
"به کارهای خود ادامه دهید!"
سایت "سحام نیوز"، پایگاه اطلاع‌رسانی "حزب اعتماد ملی" نامه‌ای از مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی را منتشر کرده است. واحدی در نامه‌ی سرگشاده خود پیشاپیش گفته است که انتظار ندارد رهبر انقلاب از راهی که در پیش گرفته برگردد و به "آبادی ایران و سربلندی اسلام" توجه کند. او خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: ترک راهی که در پیش گرفته‌اید "جز با کوچ شما به دنیای دیگر یا به پایان رسیدن ریاست متزلزل شما بر کشور میسر نخواهد بود."
سردبیر سابق روزنامه "آفتاب یزد"، نومید از تغییر رویه‌ی رهبر انقلاب، می‌نویسد: «شما هیچگاه با اراده خود، تن به تغییر و اصلاح نداده‌اید و هرگاه که فشارهای داخلی یا خارجی، تغییر و اصلاحی را بر شما تحمیل کرده، شما پس از پشت سر گذاشتن بحران، نه تنها به جایگاه پیشین بازگشته‌اید، بلکه تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اید تا احساس حقارت ناشی از تغییر تحمیلی را به نحوی جبران نمایید.»
او سپس با ذکر چندین نمونه از این گونه "عقب‌گردهای مصلحتی" در کارنامه‌ی سیاسی رهبر انقلاب، از او می‌پرسد: «امروز که شرایط کشور از هر زمان دیگری بحرانی‌تر و عملکرد شما از هر دوره دیگری مناقشه‌ برانگیزتر است شما هیچ نشانه‌ای از تمایل به اصلاح از خود بروز نداده‌اید، لذا نمی‌دانم دوستانم به کدام امید شما را به اصلاح فرا می‌خوانند؟»
با این آگاهی است که واحدی از آیت‌الله خامنه‌ای تقاضا می‌کند: «از شما می‌خواهم به کارهای خودتان ادامه دهید، زیرا تنها با ادامه موقت حکومت شما، آخرین حلقه‌ها از زنجیره آگاهی مردم ایران تکمیل خواهد شد... تا خوش‌بین‌ترین ایرانیان نیز بدانند که نام ایران واسلام، ملعبه‌ای در دست مزدوران شماست... اگر شما چند صباح دیگر بر تخت لرزان خویش بنشینید، ساده‌لوح‌ترین هموطنان من هم باور خواهند کرد که شما به چیزی جز بقای حکومت خویش نمی‌اندیشید و برای آن حاضرید همه سرمایه‌های ملی، عقیدتی و فرهنگی ملت ایران را به حراج بگذارید.»
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبینویسنده‌ی نامه سرگشاده نتیجه می‌گیرد که رهبر انقلاب به رغم رفتار جابرانه و تفرعن‌آمیز، برای حفظ قدرت خود به سازش‌های خوارکننده نیز آماده است. او می‌نویسد: «امروز شما آنقدر ضعیف شده‌اید که حتی در برابر عروسک دست‌ساز خود یعنی محمود احمدی‌نژاد هم یارای ایستادن ندارید. او از دو سال قبل با ابلاغ احکام متعدد به نام مشایی و نشاندن او بر صندلی کنار خود در جلسات هیئت دولت، دستور شما برای برکناری او از سمت معاون اولی را به تمسخر گرفت.»
مشاور مهدی کروبی رهبر انقلاب را متهم می‌کند که القاب دینی مانند "آیت‌الله" را به دلخواه در راه اهداف و مقاصد سیاسی خود به کار می‌بندد. فقهای نامی و معتبر را که از حکومت او دوری جویند را به سادگی از این عنوان محروم می‌کند، و آنگاه مشتی نوکران دست‌آموز را "آیت‌الله" می‌خواند، او من باب مثال از ملایانی مانند مصباح یزدی و سید احمد خاتمی نام می‌برد.
"عبرت تاریخی"
عبدالعلی بازرگان، از فعالان ملی – مذهبی، نامه‌ی خود را خطاب به "رهبر نظام ولایت مطلقه فقیه" مرقوم کرده است. او به یاد رهبر جمهوری اسلامی می‌آورد که اطرافیان او از چه قماشی هستند: «شما مشتی مقلد و مداح و مجیزگوی یا فرصت‌طلب شیفته قدرت و ثروت را میدان داده‌اید.»
آقای بازرگان به آیت‌الله خامنه‌ای یادآوری می‌کند که چه عاقبتی در انتظار او و شیوه‌ی حکمرانی اوست: «شما امروز همه امور ملک و ملت را در ید قدرت خود گرفته و تسلط مطلقه بر همه شئون کشوری و لشکری پیدا کرده‌اید، می‌دانید که اتحاد جماهیر شوروی هم با همه قدرت و شوکتش نتوانست به شیوه استبدادی ادامه حیات دهد و بدون حمله خارجی درهم پاشیده شد و امروز درست۲۰ سال از آن عبرت تاریخی می‌گذرد، موجبات چنین سرانجامی، به اضافه خطر تهاجم خارجی، در انتظار ایران است که ممکن است مملکت ما را هم به سرنوشت عراق و افغانستان تبدیل کند و صدها هزار قربانی به جای گذارد. در این صورت آیندگان خون آنان را به پای شما خواهند نوشت. آیا به چنین عاقبتی اندیشیده و پاسخ خود را در برابر خدا و خلق او آماده کرده‌اید؟»
"چه دشمنی با این ملت دارید؟"
ابراهیم نبوی نیز با نوشتن نامه‌ای از دعوت محمد نوری‌زاد استقبال کرده است. این روزنامه‌نگار طنزنویس به زبانی ساده از بلاها و نابسامانی‌های بیشماری می‌گوید که به خاطر ادامه حکومت "ولی فقیه"، دامان ایرانیان را گرفته است. او می‌نویسد: «اصلا به این موضوع فکر کرده‌اید که چندین نفر، چندهزار نفر، چند میلیون نفر، فقط به خاطر اینکه شما بر سر کار بمانید، بیمار و افسرده و غمگین و نسبت به یک زندگی طبیعی و عادی نومیدند؟ چقدر مردم خودکشی می‌کنند، به خاطر اینکه شما زنده‌اید و حکومت می‌کنید؟ چقدر از مردم فرزندان‌شان را نمی‌بینند، چون شما می‌خواهید رهبر باشید؟... می‌دانید چقدر از دختران این سرزمین فاحشه می‌شوند، چقدر پسران این سرزمین به تحقیر تن می‌دهند و چقدر پدران جلوی فرزندشان سرشکسته می‌شوند و... چون شما حاکم این کشورید؟ چون شما هر روز ورزش می‌کنید و سالم می‌مانید تا میلیونها نفر در سکوتی وحشتبار خفه شوند و بمیرند و آرزوی سعادت، خندیدن، شادمانی، شوق، نشاط، زندگی را به گور ببرند یا آنچنان نشاط و زندگی را در دوررس ببینند که انگار هرگز به آن نخواهند رسید؟»
ابراهیم نبوی، نویسنده منتقد ایرانینویسنده سپس با اشاره به ناآرامی‌های پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، که به سرکوب "جنبش سبز" و دستگیری رهبران و فعالان آن منجر شد، می‌نویسد: «بهترین زنان و مردان این کشور را که برای حفظ مصلحت ایران پشت سر موسوی، نشان سبز مقدس کشور را بر دست و بازو داشتند، زدید و کشتید و به محبس افکندید، و به دروغ یک ارتش را پول دادید تا تمام حکومت را تسخیر کند که همین جوانک نادان را بر کرسی ریاست نگه دارد. در این اشتباه حتی خود احمدی‌نژاد هم از شما کمتر مقصر بود.»
آقای نبوی سرنوشت رضاشاه پهلوی و محمدرضا شاه و آیت‌الله خمینی را به یاد "رهبر انقلاب" می‌آورد. او می‌گوید که آنها نیز خطاهای بزرگی مرتکب شدند، اما این درایت را داشتند، که "وقتی فهمیدند اشتباه کرده‌اند، مردم و کشور را قربانی نکردند. شما چه اصراری دارید که ایران را از روی نقشه جهان محو کنید؟ چه دشمنی با این ملت دارید؟ آیا این ملت چون شما را دوست ندارد، باید حقیر و فقیر و معتاد و فاسد و بیمار و مسموم و بی منزلت شود؟ آیا این کشور چون اندازه‌اش از شما بزرگتر است، باید نابود شود چون شما نمی‌خواهید بروید؟"
نامه‌ی نبوی با این پیام پایان می‌گیرد که دیگر نمی‌توان به تغییر رویه‌ی رهبر جمهوری اسلامی امید داشت و خطاب به او می‌گوید که اکنون دیگر تنها یک راه باقی مانده است: «مردم منتظر نشسته‌اند تا بروید. متاسفم که راهی برای بازگشت شرافتمندانه باقی نگذاشتید، حداقل زودتر بروید و بگذارید مردم بیش از این از حضورتان در رنج نیافتند.»

۰۷ بهمن ۱۳۹۰

هيلاري كلينتون از وزارت خارجه خواهد رفت

 وزير امور خارجه آمريكا اظهار كرد: در صورت انتخاب مجدد باراك اوباما، در سمت رياست جمهوري آمريكا، سمت خود را ترك خواهد كرد.
به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا گفت: بارها اعلام كرده‌ام كه قطعا تا زماني كه باراك اوباما فردي را جايگزين من كند در سمت خود باقي خواهم ماند.
كلينتون در ادامه تصريح كرد: پس از 20 سال كه عمر خود را صرف مسائل سياسي آمريكا كرده‌ام درك اين مساله ساده است كه من هم اكنون خسته‌ هستم و زمان كناره‌گيري‌ام فرا رسيده است.
وزير خارجه آمريكا در ادامه گفت: علاقه‌اي ندارم تا درباره آينده و اينكه قرار است چه اتفاقي روي دهد فكر كنم چرا كه تمايلي ندارم ايده‌ام در اين باره تغيير كند.
كلينتون همچنين گفت: تا لحظه‌ آخري كه در سمت وزير امور خارجه آمريكا هستم بي وقفه تلاش خواهم كرد تا وظايف خود را به درستي انجام دهم.
وزارت امور خارجه آمريكا با تاييد اظهارات كلينتون طي بيانيه‌اي اعلام كرد: هيلاري كلينتون گفته است كه تنها تا زمان تعيين جانشين خود از سوي باراك اوباما، به فعاليت خود ادامه خواهد داد.
كلينتون بارها در مصاحبه‌هاي قبلي خود گفته بود كه تنها براي يك دوره تصدي پست وزارت امور خارجه آمريكا را برعهده خواهد داشت.

كشف كوكائين در مقر سازمان ملل

سخنگوي دپارتمان پليس نيويورك از كشف يك محموله 16 كيلوگرمي كوكائين خبر داد.
پليس نيويورك روز گذشته اعلام كرد: اين محموله مواد مخدر هفته گذشته به مقر سازمان ملل فرستاده شده بود.
پاول براون، سخنگوي پليس نيويورك گفت: اين محموله مواد مخدر را داخل يك بسته سفيد رنگ كه لوگويي شبيه به لوگوي سازمان ملل روي آن حك شده بود، كشف كردند.
پاول براون گفت: از آنجايي كه روي اين بسته هيچ نام و نشاني وجود نداشت، كاركنان شركت پست با ديدن لوگوي سازمان ملل آن را به مقر اين سازمان ارسال كرده‌اند.
پليس نيويورك گفت: بسته‌هاي مواد مخدر در داخل برگه‌هاي كتابي جاسازي شده بود و به نظر مي آيد كه قاچاقچيان مواد مخدر قصد ارسال اين محموله را به آمريكا داشتند اما در برنامه‌هاي آنان اشتباهي صورت گرفته بود.
به گزارش خبرگزاري آسوشيتد پرس، به گفته پليس، مسئولان پس از اسكن اين بسته به محتويات داخل آن مشكوك شده و پس از بررسي آن بسته‌هاي مواد مخدر پيدا كردند.

خوردن مورچه ها باعث طول عمر انسان می شوند

گروهی از پزشکان چینی دریافتند که اضافه کردن مورچه به غذا برای طولانی شدن عمر انسان مفید است.
پزشکان دریافتند؛ اجزای گونه ای از مورچه ها که از لحاظ علمی به آن "بولیر اچز ویسینا" می گویند، دارای فواید مختلف بهداشتی و درمانی است.
روزنامه الاهرام به نقل از این محققان منتشر کرد؛ در صورتی که این مورچه ها به غذا اضافه شود، عمر انسان، سیستم ایمنی بدن انسان افزایش و درد التهاب مفاصل و روماتیزم کاهش می یابد.
مجله چینی "بشر سالم" نیز در این باره نوشت: تحقیقات علمی نشان می دهد؛ این گونه از مورچه دارای محتویات و ترکیبات زیادی از ماده روی است که موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود.
به گزارش این مجله پزشکی، این گونه از مورچه ها دارای ترکیبات و مواد مختلفی از گیاهان و نباتات درمانی است.

"وضعیت 50 هزار کودک کارگر افغان شرم آور است"

کودکان خانواده های فقیر در افغانستان غالبا کار می کنند و از تحصیل باز می مانند.

"بنیاد فریدریش ایبرت" آلمان با نشر گزارش تازه ای می گوید که نزدیک به 50 هزار کودک در داش های خشت پزی اطراف کابل مصروف کارهای شاقه هستند. در گزارش آمده است که این کودکان بین 5 تا 9 سال سن دارند.

این گزارش که توسط بنیاد فردیدریش ایبرت و اتحادیه ملی کارکنان افغانستان تهیه شده، می گوید که بسیاری از کسانی که در داش های خشت پزی مصروف کار هستند، با خانواده های خود در محل کار به سر می برند و هیچ گونه دسترسی به خدمات صحی و آموزشی ندارند.
مسوولان این نهادها می گویند این کودکان به خانواده‌های فقیری تعلق دارند که مجبورند همه روزه از ساعت 7 صبح الی 7 شام در داش‌های خشت ‌پزی عمدتا در ولسوالی "ده سبز" کابل کار کنند.
برخی از کودکانی که در این داش ها مصروف کار هستند، گفته اند که به دلیل فقر مجبور هستند روزانه یک هزار خشت قالب بزنند و در برابر آن 380 افغانی مزد بگیرند.
رییس دفتر محلی
در گزارش همچنان آمده است که دختری به نام انیسه گل گفته است که وقتی پدرش ساعت چهار صبح از خواب می خیزد، او را نیز بیدار می کند تا به کار برود. این دختر افغان گفته است که ساعات کار بسیار دراز است و بعضی وقت ها به دلیل خستگی و فشار به خواب می رود. بعضی از کودکان گفته اند که از ساعت چهار صبح تا هفت شام کار می کنند.
این گزارش از زبان کودکان کارگر نقل کرده است که در هر داش از 40 تا 45 کودک کار می کنند. کار این کودکان اکثرا لگد کردن گل و قالب زدن خشت می باشد.
حضرت گل، یک کودک دیگر گفته است زمانی که از کار مرخص می‌شود به حدی خسته می‌شود که حتا نمی‌تواند دست و روی خود را بشوید. او می‌گوید: "راضی نیستم به خاطر این که پدرم به زور بالایم کار می ‌کند و می‌گوید اگر کار نکنم همه‌ ما گرسنه می‌مانیم. پس این حرف‌های پدرم مرا وادار می‌سازد تا از کارم رضایت داشته باشم. من هر روز از وقت آذان نماز صبح به کارم شروع می‌کنم و تا شام آنقدر مانده و خسته می‌شوم که حتا توان آن را نمی‌داشته باشم تا دست و روی خود را با آب تازه کنم".
کودکان مجبور می شوند تا به کارهای پرخطر و مشقت بار بپردازند.
فرانک هنتک، مسوول بنیاد فریدریش ایبرت در افغانستان، روز سه شنبه 4 دلو /24 جنوری، در یک کنفرانس خبری در کابل با ارایه این گزارش، وضعیت کودکان کارگر را در کابل برای دولت افغانستان و جامعه جهانی "شرم ‌آور" خواند.
آقای هنتک گفت: "تنها در فاصله 20 کیلومتری پایتخت که در آن هزاران تن از اشخاص ملی و بین المللی به خاطر دفاع از حقوق بشر کار می‌کنند، جای شرم است که بیشتر از پنجاه هزار کودک در داش‌های خشت‌ پزی تحت اسارت و غلامی قرار گرفته و کارهای شاقه انجام می‌دهند".
مسوول بنیاد فریدریش ایبرت گفت با آنها تمام نهادها از حقوق کودکان آگاهند اما تاکنون برای جلوگیری از کارهای شاقه و طاقت فرسا توسط کودکان اقدام جدی صورت نگرفته است. بنیاد فریدریش ایبرت از نهادهای ملی و بین المللی خواست تا به حقوق این کودکان توجه کنند.
 منبع: دویچه وله
حسین سیرت / کابل
ویراستار: عاصف حسینی

جبهه ملی: افغانستان آزمایشگاه نظام‌های استبدادی است

از راست به چپ: محمد محقق، عبدالرشید دوستم و احمد ضیا مسعود رهبران سیاسی مخالف کرزی در کنفرانس برلین.

جبهه ملی افغانستان در واکنش به اظهارات رییس جمهور کرزی می گوید در صورتی که در برابر خواست های مردم مقاومت شود، افغانستان به سوی استبداد و خودکامگی می رود.

این در حالی است که سران این جبهه اخیرا در نشستی با شماری از اعضای کانگرس امریکا در برلین خواستار تغییر نظام ریاستی به نظام پارلمانی شدند.
احمد ضیا مسعود، رییس جبهه ملی روز یکشنبه، 2 دلو /22 جنوری در یک کنفرانس خبری در کابل گفت که مردم افغانستان صدها سال زیر ستم و استبداد نظام های خود کامه قرار داشته اند: "باید بگویم که افغانستان در طول تاریخ لابراتوارهای ساختارهای مستبد سیاسی، نظام های اقتدارگرا، نظام های مطلقه و نظام های ریاستی بوده که همیشه بالای مردم افغانستان ظلم کرده و بیشترین جفا را در حق مردم افغانستان مرتکب شده اند".
این در حالی است که روز گذشته، حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان در مراسم افتتاح کار دومین سال پارلمان شدیدا با تغییر نظام سیاسی مخالفت کرد و گفت که افغانستان لابراتوار نظام های سیاسی نیست. او گفت: "یکی از مشکلات اساسی عقب ماندگی نظام ها در افغانستان عدم استمرار آنهاست. افغانستان لابراتوار سیاسی بیگانگان نیست که در هر چند سال یک بار ساختار یا نظام سیاسی جدیدی را در آن به نمایش بگذاریم".
کرزی گفته است که تا پای جان از نظام ریاستی دفاع می کند.
رییس جمهور افغانستان تاکید کرد از نظام ریاستی که هم اکنون افغانستان از آن استفاده می کند تا پای جان پاسداری خواهد کرد.
اما آقای مسعود خاطرنشان کرد که مقاومت در برابر خواسته های مردم پیامدهای ناگواری در پی دارد: "اگر در برابر خواست های مردم ایستادگی صورت گیرد، نظام به طرف اقتدارگرایی و استبداد می رود. هر نوع مقاومت در برابر خواست های مردم زمینه را برای شرایط ناگوار فراهم خواهد ساخت".
مسعود همچنان توضیح داد که پادشاهان و روسای جمهوری که در طول سه صد سال در افغانستان آمده اند، ظلم های بی شماری بر مردم این کشور روا داشته اند. او گفت که این نظام ها همیشه فاسد بوده اند.
رییس جبهه ملی گفت که در طول ده سال گذشته نیز افغانستان به دلیل موجودیت نظام ریاستی شاهد تحول گسترده در عرصه های اقتصادی نبوده است.
جبهه ملی افغانستان می گوید که نظام ریاستی در ده سال گذشته سبب شده است تا دستاورد گسترده یی در عرصه های اقتصادی ایجاد نشود.
نظام پارلمانی طرح داخلی است
محمد محقق، عضو دیگر جبهه ملی گفت که خلاف تصور رییس جمهور کرزی، تقاضا برای تغییر نظام خواست خارجی ها نه، بلکه تقاضای مردم افغانستان است.
محقق گفت: "آقای کرزی که نان و آبش را خارجی ها می دهد، آقای کرزی که از ارگ تا شورا با طیاره خارجی می رود و آقای کرزی که تا چندی پیش بادیگاردهایش خارجی بودند، او دیگران را به خارجی ها نسبت می دهد؟"
آقای محقق تاکید کرد در صورتی که رییس جمهور کرزی بر بقای نظام ریاستی پافشاری کند، این مساله به معنای ملغا کردن دموکراسی است: "اگر آقای کرزی بگوید که من نمی گذارم و تاپای جان مقاومت می کنم، معنایش ملغا کردن دموکراسی است. معنایش ملغا کردن آزادی بیان است. آقای کرزی باید با فضای باز وارد مذاکره شود و با همه جناح های سیاسی برای اصلاحات نظام مذاکره کند".
محقق افزود که در حال حاضر در شماری از ولایات افغانستان مردم از والی های دست نشانده رییس جمهور کرزی به ستوه آمده و داد می زنند که باید این والی ها برکنار شوند.
 منبع: دویچه وله
حسین سیرت / کابل
ویراستار: عاصف حسینی

نقدی بر نقش اپوزیسیون سیاسی در افغانستان

اپوزیسیون در افغانستان به شکل های گوناگون در هر زمان سر برآورده است.

اپوزیسیون های سیاسی نظر به شرایط سیاسی دولت ها، دارای ویژگی های منحصر به خود می باشند. رایج ترین نوع اپوزیسیون را احزاب سیاسی تشکیل می دهند که یا به گونۀ انفرادی و یا به شکل ائتلافی با همفکران خویش، در برابر نظام سیاسی قرار می گیرند. اپوزیسیون سیاسی، "اپوزیسیون قانونی و یا مشروع" نیز گفته می شود. اپوزیسیون قانونی به اصل قوانین متکی بوده و ارادۀ خود را بر بنیاد قوانین مطروحۀ ملی و بین المللی ارایه می نماید. این نوع اپوزیسیون در بستر دموکراسی رشد می نماید و همفکران خود را در جامعه بسیج می سازد.
گونۀ دیگر و رایج اپوزیسیون را "اپوزیسیون مسلح" تشکیل می دهد. اپوزیسیون مسلح به نام "اپوزیسیون غیرقانونی" شهرت حاصل کرده است. مهمترین مقصد این نوع گروه ها انهدام حاکمیت سیاسی با استفاده از سلاح و مهمات نظامی است. اپوزیسیون غیرقانونی می تواند هم در بستر دموکراسی و هم در فضای مطلقگرایی قد بلند کند و به حملات نظامی از قبیل ترور، جنگ های چریکی، جنگ های جبهه یی و منازعات ملی و منطقه یی در برابر نیروی حاکم سیاسی عمل کند؛ اما چند نقطه مشترک میان اپوزیسیون سیاسی قانونی و غیرقانونی وجود دارد:
- هر دو ایجاد دگرگونی را در حاکمیت سیاسی به عنوان یک اصل قبول دارند.
- تاکتیک مشابهی را در شکلدهی ائتلافهای سیاسی به کار می گیرند.
- در ایجاد حمایت بین المللی به گونۀ همسان کوشا هستند.
جنگ های طولانی در طی سه دهۀ اخیر سبب گردیده است تا افغانستان بیشتر اپوزیسیون سیاسی مسلح را تجربه نماید، تا اپوزیسیون قانونی و سیاسی را؛ و اگر گاهی هم اپوزیسیون قانونی سیاسی وجود داشته است، برایندی از اپوزیسیون نظامی و مسلح بوده است. این وضع سبب گردیده است که مشروعیت اپوزیسیون سیاسی در افغانستان همیشه پرسش برانگیز باشد.
شورشیان طالبان نیز به عنوان اپوزیسیون غیر قانونی دولت افغانستان شناخته می شوند.
از سوی دیگر، اپوزیسیون های مسلح در افغانستان از پیوند گسست ناپذیری با فکتورهای برونی بهره گرفته اند و بار سنگین ایدیولوژی های چپ و راست را بر دوش خود گذاشته و در جاده های ناهموار سیاسی افغانستان به سختی گام برداشته اند. این در حالی است که اپوزیسیون میانه رو و متعادل که بتواند جایگاه میانه و ملی را خلق کند، مجال شکلگیری پیدا نتوانسته است. میانه روها و ملی گرایان از سوی هر دو نوع بنیادگرایی سرکوب گردیده و یا به تبعید واداشته شده اند. چنین رویکرد بنیادگرایانه سیاسی، ضربه شدیدی به جایگاه و شهرت نهادهای سیاسی در میان مردم زده و از محبوبیت آنها کاسته است.
اما پس از سقوط طالبان، ما شاهد شکلگیری نوع دیگری از اپوزیسیون مسلح بودیم که اندیشه های بنیادگرایی را بر بنیاد "دین" در برابر نظام "دین محور" شکل داد و در حقیقت جایگاه ایدیولوژی را در ساختار اپوزیسیون سیاسی به پرسش برد. اپوزیسیون مسلح بیشتر در برگیرنده گروه های طالبانی و حزب اسلامی است. این گروه ها نتوانستند خواست ایدیولوژیک خود را مشروعیت بخشند و خود به ابزاری برای منافع استراتیژی های خارجی، به ویژه پاکستان، مبدل گشتند؛ نه به عنوان اپوزیسیون سیاسی. این گروه ها به گونه نیروهای متخاصم در برابر حاکمیت ملی و نظام بین المللی جایگاه شان را مشخص کردند. بسیج طالبان به عنوان نیروی متخاصم در برابر نظام جدید که از حمایت گسترده جامعۀ بین المللی بهره مند بود، زمینه های زیادی را برای مداخلۀ گسترده پاکستان در امور افغانستان مساعد گردانید و به منافع ملی افغانستان آسیب های زیادی رسانید.

این درحالی است که هر نوع اپوزیسیون قانونی، حفاظت و حراست از منافع ملی را یکی از مؤلفه های مهم اهداف خویش می شناسد. هرچند گفته می شود که در افغانستان اصطلاح «منافع ملی» تا هنوز تعریف دقیقی کسب نکرده است، اما یکی ازپایه های اصلی منافع ملی را احترام به تمامیت ارضی و رعایت اراده ملی تشکیل می دهد که در این زمینه، اپوزیسیون نظامی افغانستان خیلی کوتاه آمده است. از سوی دیگر، پیوند طالبان و حزب اسلامی با تروریسم بین المللی نقش این گروه ها را به عنوان اپوزیسیون نظام صدمه زده و آنها را به مخالفین ارزشهای صلح و امنیت بین المللی مبدل گردانیده است.
محمد محقق، عبدالرشید دوستم و احمدضیا مسعود، سه تن از سران اپوزیسیون قانونی دولت افغانستان در برلین.
اپوزیسیون سیاسی قانونی افغانستان که اکثرأ پیشینه و پشتوانۀ نظامی دارند، از سه مشکل عمده رنج می برند:
نخست این که آنان نتوانسته اند استراتیژی قابل قبولی را به عنوان یک ساختار سیاسی در جامعه ارایه دهند. رهبران اپوزیسیون سیاسی در افغانستان از ایجاد نظام پارلمانی در برابر نظام ریاستی سخن می گویند؛ اما آیا از سوی آنان، استراتیژی مشخصی برای این تغییر مهم، تدوین و پیشکش گردیده است؟ تا هنوز چنین راهکردی دیده نشده است.

 همچنان اپوزیسیون سیاسی تاکنون دیدگاه های بسیار پراگنده یی را پیرامون سیاست خارجی کشور مطرح کرده اند؛ در حالی که باید آنان برنامه ها و استراتیژی های ملی و بین المللی را که در برگیرنده سیاست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز در برگیرندۀ نظام سیاست خارجی معقول باشد، طرح و تدوین کنند.
دوم این که نبود ساختارهای ارگانیک و احزاب سیاسی فعال در جنب اپوزیسیون این نهاد را به «اپوزیسیون فرد محور» مبدل گردانیده است. رهبران اپوزیسیون به عنوان افرادی که از صلاحیت بدون حد و حصری در ساختار های حزبی و یا تنظیمی خویش بهره مند هستند، دست به تصمیمگیری های مهم می زنند و ارزشهایی چون شفافیت، حسابدهی و دموکراسی را زیر پا می نمایند. چنین رویکردی رهبرگرایی را در میان اپوزیسیون سیاسی چنان قدرت بخشیده است که نقش صفوف در این گروه های سیاسی قسما ناپدید شده و فضای تمامیت خواهی بر این ساختارها حاکم گردیده است.
نکـتۀ سوم، شکنندگی ائتلاف های اپوزسیون است. منطق ائتلاف را همگرایی در ایجاد هدف های مشترک می سازد. در واقع، ائتلاف کنندگان تلاش می نمایند تا با ایجاد دورنمای واحد یا مشترک همنوایی استراتیژیک میان همدیگر به میان آورند. چنین رسمی در میان اپوزیسیون سیاسی افغانستان رایج نبوده و ائتلافها را به شکنندگی و بی ثباتی می کشاند. این شکنندگی، به نکات اول و دوم این مبحث، ارتباط و وابستگی کامل دارد؛ یعنی همان نبود استراتیژی ها و تمامیت خواهی رهبران اپوزسیون سیاسی.
عبدالله عبدالله یکی از رهبران اپوزیسیون قانونی دولت افغانستان.
دولت ها برای تحکیم مشروعیت خویش به اپوزیسیون فعال و منتقدین سازنده سیاسی نیاز مبرم دارند. نقش فعال اپوزیسیون سازنده در ساختار دولت، از طریق حضور سازنده در پارلمان، بحران مشروعیت را تا حد قابل ملاحظه یی مرفوع می سازد و مشارکت سیاسی شهروندان را در تعیین برنامه های کلان و مهم دولت از طریق حضور در جنبش های سیاسی تقویت می بخشد.
شیوه برخورد دولت کنونی افغانستان با اپوزیسیون قانونی و غیرقانونی نیز نارسایی های فراوانی را در بر داشته است. هر چند چارچوب های قانونی برای رشد اپوزیسیون سازنده در ساختار نظام جدید افغانستان وجود داشته است، اما دولت در تطبیق این هنجارهای ارزشمند به گونه متعهد عمل نکرده است. یکی از دلایل عمده را می توان در نبود تعریف دقیق از مخالفین سیاسی دولت در نظام جدید پیدا کرد. برخی از چهره های سرشناس سیاسی در افغانستان، به گونۀ دوگانه عمل کرده اند؛ یعنی گاهی در حاکمیت و گاهی هم در برون از حاکمیت همراه با اپوزیسیون جا گرفته اند. چنین رویکردی نابسامانی در تعریف اپوزیسیون واقعی را باعث گردیده است.
از سوی دیگر، ضعف در فرهنگ سیاسی و کمبود کثرتگرایی (پلورالیسم) سبب شده است تا جایگاه اپوزیسیون جایگاه دشمنانه و تخریبگرانه تلقی و تعریف گردد. حلقه رهبری دولت تلاش داشته است تا از لایه ها و ریشه ها، عوامل توسعه اپوزیسیون سازنده را تضعیف نموده و نهادهای پراگنده و در برخی از حالات وابسته به دولت را به بار آورد.
جامعه بین المللی نیز در حمایت از نهادهای دموکراتیک در افغانستان بی برنامه و ناهماهنگ عمل کرده است. حمایت گسترده از دولت بدون گذاشتن پیش شرط های مهم از جمله نهادینه شدن پایه های دموکراسی سبب گردیده است تا اپوزیسیون سالم نتواند رشد نماید. نبود گفتگوی سازنده میان احزاب سیاسی، نخبگان افغانستان و جامعه بین المللی نیز می تواند یکی از عوامل این ناهماهنگی تلقی گردد.
از سویی هم، برخی از دولت های جهان بدون در نظر داشتن نقش نظام سیاسی در افغانستان دست به یک سلسله مذاکرات و تفاهماتی با اپوزیسیون مسلح و غیرقانونی افغانستان می زنند که این باعث به رسمیت شناسی این گروه های پرخاشگر و تضعیف مشروعیت نظام سیاسی در افغانستان گردیده است.
منبع:دویچه وله
نویسنده: ملک ستیز - پژوهشگر امور بین المللی
ویراستار: عاصف حسینی
 

(مستر وفایی)

روزهای جمعه معمولاً نصف روز را استراحت هستم؛چون به اندازه ی کافی در طول هفته خسته می شوم...
امروز نیز استراحت بودم که صدای مبایلم مرا از خواب بیدار کرد؛ مبایل را برداشتم و "اوکی"کردم و گفتم:بلی:انتظار داشتم طبق معمول اول "سلام" بشنوم؛ باصدای بلندی گفت:"مستر وفایی"خودت هستی؟ گفتم،بلی مختار وفایی هستم؛شما؟ گفت: من از ولایت سرپل زنگ زدم و در مورد... برایم "انفارمیشن" بده!
گفتم؛قربانت شوم لالا به مدیر زنگ بزن و امروز خو جمعه است؛همه جا تعطیل است...
با صدای بلند گفت: مه به مدیر زنگ زدم و مدیرگفت؛این وظیفه ی "مستر وفایی" است...
پس از گفتگوی کوتاهی گفتم خداحافظ: اوهم گفت "بای"...
(هم خنده ام گرفته بود و هم تعجب کردم؛چون او تاهنوز متعلم مکتب بود...بنظر تان چرا تعدادی از جوانان زود هرچه را دیدند یا شنیدند تقلید می کنند؟)

۰۵ بهمن ۱۳۹۰

پيش از خروج نيروهای خارجی برخى افغان ها کشور را ترک می کنند



آرمان ملی
نیروهای بین المللی گفته اند که در سال 2014 از افغانستان بیرون می شوند، اما تعداد زیادى از افغان های عادی پیش از خروج این نیروها، از افغانستان بیرون شده اند. به گزارش خبرگزاری اسوشتید پرس، بیش از سی هزار افغان در بین ماه های جنوری و نوامبر سـال گذشته در نقاط مختلف جهان درخواست پناهنده گى داده اند. بر اساس ارقام سازمان ملل متحد، رقم مهاجرت در سال گذشته، 25 درصد افزایش را نسبت به سال 2010 و بیش از سه چند این رقم را در چهار سال قبل نشان می دهد.
به گزارش اسوشتید پرس، بسیاری از افغان ها با روی آوردن به دستگاه های پیچیده و پر خطر قاچاق انسان سخت در تلاش استند تا خود یا پسران شان را از افغانستان به خارج بفرستند.
به اساس این گزارش، این افغان ها برای رسیدن به اروپا مجبور اند در چندین محل پول بپردازند.
مقدار این پول از چندین صد دالر به خاطر رفتن به پاکستان یا ایران تا به بیش از بیست و پنج هزار دالر به منظور تهیۀ اسناد جعلی، دریافت تکت طیاره و مکان برای زنده گی در شهرهايی مثل لندن و ستوکهولم متفاوت است.
از سوی دیگر، به نوشتۀ اسوشیتد پرس، هزاران مهاجر افغان سالانه از کشورهای دیگر به افغانستان برمی گردند، اما شمار برگشت کننده گان نسبت به فرار کننده گان اندک تر است.
اسوشتید پرس می گوید که هردوی این حالت این نگرانی را در میان افغان ها به میان آورده است که بعد از سال 2014 میلادی زمانی که نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان بیرون خواهند شد و نیروهای افغان مسؤولیت های امنیتی را به عهده خواهند گرفت، سرنوشت ایشان چه خواهد شد.
ادارۀ مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد تخمین می زند که عاید فعالیت غیر قانونی قاچاق انسان از افغانستان و پاکستان سالانه حدود یک ميلیارد دالر بالغ می شود.
کسانی که می خواهند افغانستان را ترک کنند غالباً با دشوارهای زیاد رو به رو می شوند، از خطر غرق شدن در مسیر سفر گرفته تا توقیف در کشورهای خارجی.
اما با این وصف، عواملى مثل بیکاری، ناامنی و بی روزگاری در افغانستان سبب می شود تا تعداد زیادی از مردم مخصوصاً جوانان تن به تقدیر بدهند و این همه دشواری ها را به جان بخرند و راه دور و دراز و پر مخاطره سفر را در پیش بگیرند.
اسوشیتد پرس می نویسد، برخی از افغان ها از این تشویش دارند که وقتی نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، طالبان بر خواهند گشت و ممکن است یک بار دیگر مثل سال های 1990 جنگ داخلی شروع شود.
عدۀ دیگر به این باورند که اگر نیروهای خارجی از افغانستان بیرون شوند، اقتصاد افغانستان سقوط خواهد کرد.
 

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...