۰۲ اسفند ۱۳۹۰

هرات؛گودال خاطرات و رویاهای زنان این شهر!

- مختار وفایی-
 دامنه ی خشونت علیه زنان در افغانستان سابقه ی دیرینه ی دارد،درتاریخ افغانستان زنان همواره مظلوم و مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، سیاه ترین دوران را می توان از سال های حکومت استبدادی طالبان یاد نمود که هزاران زن پیر و جوان بدون گناه در سراسر کشور سنگسار و اعدام گردیدند؛در حکومت چندساله ی طالبان زنان  ازهر گونه امتیاز و حقوق شهروندی وشخصی محروم بودند،پس از فروپاشی رژیم استبدادی طالبان و روی کار امدن حکومت موقت کرزی و سرازیر شدن میلیاردها دالر برای بهبود افغانستان در بخش های مختلف، نویدهای تازه ی در اذهان مردم نقش گرفته بود،اما بعداً آهسته آهسته این امید ها به یاس تبدیل شده و تشت رسوایی حامد کرزی و جامعه ی جهانی با همه وعده های که در جلسه ی سرنوشت ساز بن برای مردم افغانستان داده بودند به زمین خورد و امروز مردم افغانستان هیچگونه باور و اعتمادی نسبت به جامعه ی جهانی و سیاسیون معامله گر این کشور ندارند،جدا ازینکه در همه بخش ها هیچگونه کار مثمر و چشم گیری صورت نگرفته است؛دیده می شود که یگانه پدیده ی که نابودی آن بیش از همه از بلندگوهای جامعه ی جهانی و همکاران شان در بخش های حقوق بشر و حقوق زنان  شنیده می شود،هر روز دامنه ی گسترده تری را به خود می گیرد و  درین اواخر زنان افغانستان بیشتر قربانی مردان زن ستیز درین سرزمین می گردند.
شهر هرات یکی از شهرهای است که بیشترین آمار خشونت علیه زنان را در چند سال اخیر به خود اختصاص داده است،درین شهراز  آغاز سال جاری(1390) تا اکنون که یازده ماه از آن می گذرد بیش از 205 مورد خشونت علیه زنان  ثبت گردیده است.
مرد معتاد انگشت و زبان زن جوانش را خورد
این تیتر تکانده ی بود که لحظه ی مرا مصروف نوشتن این متن نمود؛این اتفاق دیروز(1/11/1390) در شهر هرات اتفاق افتاد، شرح کوتاه این گزارش را باهم می خوانیم.
خانم جوانی به اسم عارفه که شوهرش معتاد می باشد یکی از قربانیان خشونت علیه زنان در هرات می باشد که زبان و ناخن دستش را شوهر معتادش جلو چشمانش پخته نموده و خورده است.
شوهر این خانم بیست ساله (عارفه) جلو چشمان او، انگشت و زبانش را کباب کرده و خورده است.
عارفه نه سال است که ازدواج کرده و هشت سال نیز در ایران زندگی کرده است.
او که حامله نیز است وبا سختی صحبت می کرد؛ به خبرنگاران گفت که یک هفته پیش، شوهرش زبان وانگشت دست او را قطع کرده و در مقابل چشمانش، کباب کرد و خورد.
این خانم ادعا دارد که شوهرش سه روز پیش نیز یک طفل 4 ساله اش را به قتل رسانده و با دست اندازی دربطن او (عارفه) طفل حمل شده او را نیز از بین برده است .
وقتی آدم می بیند چه کارهای درین سرزمین که به یک جزیره ی وحشتناکی می ماند که این چنین حوادث در اذهان مردم به یک امر عادی تبدیل گردیده به یاد شعر فریدون مشیری میافتی که در جای یکی از اشعار بلندش گفته است...
وای جنگل را بیابان میکنند
 دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
 هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند

۰۱ اسفند ۱۳۹۰

محدودیت بر رسانه ها غیرقانونی است!!

دیده بان رسانه ها می گوید که محدودیت بر رسانه های تصویری کشور از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ نوعی فشار بر رسانه ها و غیرقانونی است.
در اعلامیه ای که این مرکز به رسانه ها ارسال کرده است، ابلاغیه وزارت اطلاعات و فرهنگ بدون نشانی مشخص، تمامی تلويزيون ها را مخاطب قرار داده است.
دیده بان رسانه ها گفته است در رسانه های تصویری کشور موارد ابلاغ شده رعایت می شود و صدور چنين ابلاغيه به" تجويز دارو" برای يک "شخص سالم" می ماند.
وزارت اطلاعات و فرهنگ در ابلاغیه ای که از تلویزیون ملی پخش شد، از تمامی مجریان زن در رسانه های تصویری کشور خواست که هنگام اجرای برنامه روسری پوشیده و از آرایش غلیظ استفاده نکنند.
دیده بان رسانه ها می گوید که انتشار اين ابلاغيه در حالی صورت می گيرد که روند آغاز مذاکرات با طالبان به مرحلۀ حساسی رسيده است و وضع اين گونه محدوديت ها بر رسانه ها، "چراغ سبزی" برای طالبان پنداشته مي شود.
سید مخدوم رهین، وزیر اطلاعات و فرهنگ به رسانه ها گفته است که ابلاغیه این وزارت هیچ ارتباطی به مذاکرات با طالبان نداشته بلکه در راستای دفاع از ارزشهای دینی و اسلامی صورت گرفته است.
دیده بان رسانه ها از رسانه ها و دولت افغانستان می خواهد که نگذارند "هيولای محدوديت و ممنوعيت" برحقوق اساسی شهروندان، بارديگر فضای باز رسانه ای کشور را با مشکل روبرو کند.
این مرکز تاکید دارد که رسانه ها، ارزشهای اسلامی و افغانی را رعایت کرده و در صورت وجود تخطی، وزارت اطلاعات و فرهنگ باید به صورت مشخص به آن موارد اشاره می کرد.

ماینهای منفجر نشده در کمین مردم افغانستان

رییس مرکز هماهنگی ماین روبی گفته است که هنوزهم صدها کیلومتر مربع ساحه را در افغانستان ماینهای منفجر ناشده تهدید میکند.
محمد صدیق راشد، رییس مرکزهماهنگی ماین روبی در این راستا گفت که درحدود ۴۳ پروژه توسعوی عمده که درافغانستان برنامه ریزی شده اند، با خطرماین های منفجر ناشده روبرو هستند.
وی هشدارمی دهد که اگرماین های منفجرنشده از سر راه این پروژه ها برداشته نشوند، عملی شدن این پروژه ها با خطر روبرو خواهند شد.
آقای راشد گفته است که در حدود یک میلیون شهروند کشور در فاصله کمتر از ۵۰۰ متری ساحات ماین های منفجرناشده، زندگی می کنند.
وی می افزاید که ۸۰ درصد ساحات باقیمانده، ساحات است که مشکلات را به زمین های زارعتی به بارآورده است.
در همین حال جنرال واتردی گیوهن، دستیار معاون وزیرخارجه ایالات متحده امریکا، پاک سازی ماین ها را در راستای بازسازی افغانستان یک گام مهم می داند.
وی افزود، ماین ها و دیگربازمانده های جنگی مانع ثبات و توسعه در یک کشورمی شوند، زیرا ماین ها بر بخشهای گوناگون زندگی اثر می گذارند، مانع رفتن کودکان به مکتب می شوند و نیز مردم را به ترک خانه هایشان مجبور می سازد.
رییس مرکزهماهنگی ماین روبی گفته است که ازمیان ۳۴ ولایت تنها ولایت دایکندی با مشکل ماین روبرو نیست، اما دیگر ولایت ها به ویژه 13 ولایت ازجمله کابل، قندهار، میدان وردگ، هلمند ولایت شمال کشور و بخشهای مرکزی و شمال شرق بیشتر مشکل ماین دارند

۳۰ بهمن ۱۳۹۰

۲۹ بهمن ۱۳۹۰

حنجره اى كه به جرم آزاديخواهى در سوريه دريده شد با سمفونى جاودانه گشت

نام ابراهيم قاشوش، خواننده ى فقيد سورى و ياد حنجره اش را كه نواى آزادى سرداد، جوان سورى ديگرى جاودانه كرد.

سوريها به شادى و سرزندگى معروفند. همه ى مسافرانى كه به منظور سياحت يا زيارت به سوريه رفته اند، در خيابانها و ميادين و پاركها، پير و جوانهاى سورى را ديده اند كه دايره و دنبك به دست، پاى مى كوبند و آواز مى خوانند. لذا طبيعى بود كه در انقلاب سوريه نيز پايكوبى و آوازخوانى و دست افشانى جاى ويژه اى داشته باشند.

در اين كشور، روزى نيست كه دهها نفر كشته نشوند و صدها مجروح و اسير به آمار قربانيان افزوده نگردد. روزى نيست كه جسدهاى مثله شده در گوشه هاى خيابان و بيابان يافته نشود. روزى نيست كه بر آتش فرقه گرايى و برادركشى دميده نگردد. اما سوريها سوگند ياد كرده اند كه فرهنگ شاد خود راحفظ كنند و صبورانه پيكار براى آزادى و عدالت و شفافيت را ادامه دهند.

يكى از بارزرترين حوادث اوايل انقلاب سوريه، باب شدن ترانه اى با ترجيع بند "ياللا ارحل يا بشار" بود. تظاهركنندگان معترض، با اين ترانه به راس هرم قدرت مى گفتند: حيا كن، حكومت را رها كن. اما پاسخ هرم قدرت، دريدن گلوى "ابراهيم قاشوش" سراينده و اجرا كننده ى اين آواز بود.

با اين حال ياد آن حنجره و آواز در سراسر دنيا پيچيد و به "مالك جندلى" هموطن وهمراه قاشوش رسيد. جندلى كه يك موسيقدان معروف در سطح جهان بود، بدون كاربرد كلامى، تنها با نواى موسيقى، سمفونى "قاشوش" را پديد آورد كه با آن خاطره ى رفيق راهش را جاودانه كند.

البته خود مالك جندلى كه مقيم امريكا است از آتش كينه ى خصم بى نصيب نمانده است. يك بار به خانه ى پدرى اش در شهر حمص حمله كردند و پدر و مادر پيرش را زير ضرب گرفتند و با چشم و چال ورم كرده و بدن درب و داغان رها كردند. چندى بعد هم گلوله ى تانك يا خمپاره، آن خانه را با خاك يكسان كرد.

ليكن اين موسيقيدان هرگز از افشاى جنايات رژيم حاكم بر كشورش بازنايستاد. او هميشه قبل از اين حملات و بعد از آنها، در تظاهرات و فعاليت هاى ضد اسد در واشنگتن شركت كرد و براى انقلاب نواخت و نواخت.

آخرين اثرى كه جندلى پديد آورده و نام "قاشوش" را بر آن گذاشته است، شوق رهايى را به انسان مى دهد، بدون آنكه كلمه اى به هيچ زبانى در اثر بيايد.

گويى آفريننده ى اين اثر با زبان بين المللى موسيقى، مى خواهد به همه ى انسانها بگويد: "پرنده مردنى است.. پرواز را بخاطر بسپار". قاشوشها اگر رفتند، همه ى انسانها از هر جنس و مليت و زبان و آيينى، آزادى را فرياد مى زنند.

نقد و بررسی کتاب داستانی" کابل جای آدم نیست" در خانه فرهنگ

آنچه در این کتاب جلب توجه می کند، نام کتاب است. مخاطب پیش از همه چیز متوجه نام این کتاب می شود و مستقیما سراغ داستانی می رود که نام این کتاب به آن تعلق دارد.


کابل جای آدم نیست؛ کتابی از سید علی موسوی این بار در سلسله برنامه های"کتاب ماه" که از سوی خانه ادبیات برگزار می شود، نقد شد.
این کتاب شامل 16 داستان می شود که 4 داستان آن برنده جوایز مختلف در جشنواره های ادبی شده است.
داستان "آشنایی برای دو پرنده" برنده جایزه نخست مسابقه داستان نویسی روز جهانی صلح سال 1387 در ولایت بلخ شده است.
"شب اول قبر" برنده جایزه نخست اولین دوره مسابقه مهرگان ، داستان "رنگ های بی صدا" برنده جایزه دوم پنجمین دوره جشنواره قند پارسی و داستان "مادکه لال" برنده جایزه دوم، سومین دوره مسابقه داستان نویسی مهرگان در سال 1389 شده است.
آنچه در این کتاب جلب توجه می کند، نام کتاب است. مخاطب پیش از همه چیز متوجه نام این کتاب می شود و مستقیما سراغ داستانی می رود که نام این کتاب به آن تعلق دارد.
آنچه در این کتاب جلب توجه می کند، نام کتاب است. مخاطب پیش از همه چیز متوجه نام این کتاب می شود و مستقیما سراغ داستانی می رود که نام این کتاب به آن تعلق دارد.
داستان "کابل جای آدم نیست" حکایت دختریست از دیار بلخ، که پس از سپری کردن امتحان کانکور در یکی از دانشگاه های کابل راه یافته ولی پدر و کاکایش او را اجازه رفتن به کابل نمی دهند.
در این داستان کاکای دختر خطاب به او می گوید که "کابل جای آدم نیست" و این جمله چندین بار در متن تکرار می شود.
شباهت داستان های سید علی موسوی و چِخوف روسی
محمد تقی اخلاقی منتقد جوان در مورد کتاب سید علی موسوی چنین گفت:" نویسنده در بعضی جاهای این 16 داستان کوتاه تلاش کرده است که هر بار تکنیک تازه ی را به کار برد و آنچه را که از مطالعات اش در خصوص روایت به دست آورده، نمایان کند."
او افزود که داستان اول این مجموعه "رنگ های بی صدا" با وجود محدودیت های زیادی مانند کم سن بودن و نابینا بودن روایت کننده، ظرافت های خاصی دارد.
اخلاقی گفت که بیشتر داستان های موسوی خواننده را به یاد نوشته های چخوف می اندازد و نوشته های چخوف بر داستان های موسوی خواهی نخواهی تاثیر کرده است.
او افزود، شماری از داستان های موسوی مانند نوشته های چخوف، تصویر یا تصویر هایی اند که کنار هم گذاشته شده اند.
به گفته اخلاقی این تصاویر گاه، چنان جذاب اند که نمی توانیم آن را کامل نبینیم و این کامیابی داستان ها را به نمایش می گذارد.
آنتون پاولوویچ چِخوف، داستان و نمایشنامه نویس روسی است که بیشتر از یک قرن قبل از امروز در مدت کوتاه زندگی اش بیش از 700 اثر از خود به جا گذاشته است.
آنتوان چِخوف، از جمله بزرگترین داستان نویسان روسی است که پس از شکسپیر، او را بهترین نمایشنامه نویس نیز دانسته اند.
هادی مروج زاده گفت که اکثر داستان ها در این مجموعه شخصیت محور است نه حادثه محور.
به گفته مروج زاده در این داستان ها کوشش شده شخصیت های که در جامعه حضور دارند، معرفی شود.
مروج زاده چند داستان این مجموعه را نقد و بررسی کرد، از جمله "شبی برای یک مرد" که به گفته مروج زاده داستان مردی است که در شفاخانه کار می کند و تمام شب با مریض ها و نزدیکان مریض درگیر است.
در داستان "شبی برای یک مرد" خواننده به زودی نمی تواند موقعیت روایت کننده را دریابد که آیا او هم از نزدیکان مریضی است که در شفاخانه بستر شده یا شخص دیگری.

افغانستان هیچ دانشگاه معتبر ندارد

افغانستان در حالی فاقد دانشگاهی معتبر در سطح بین المللی می باشد که این کشور طبق آمارها و گزارش ها، در صدر کشورهای تولید کننده مواد مخدر، کشورهای فاسد، کشورهای منبع پناهجو و کشورهایی که مرگ و میر مادران و کودکان در آن بالاست قرار دارد. شاید بتوان گفت افغانستان با بیش از دو قرن جنگ و جنایت، در صدر کشورهای جنگ زده ی جهان است.
یک مرکز ارزیابی آکادمیک بنام Academic Ranking of World Universities فهرستی از 500 دانشگاه برتر جهان را منتشر کرده که در آن فهرست هیچ دانشگاهی از افغانستان جای ندارد.
این مرکز که از سال 2003 اقدام به ارزیابی دانشگاه های نموده، در فهرست خود از چهار دانشگاه آمریکایی به عنوان برترین دانشگاه های دنیا یاد کرده است.
این چهار دانشگاه برتر دنیا به ترتیب دانشگاه هاروارد، دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دانشگاه استنفورد و انستیتوت تکنالوژی ماساچوست می باشد. طبق این فهرست، دانشگاه کمبریج انگلستان در رتبه پنجم و دانشگاه آکسفورد این کشور در رتبه دهم قرار دارد.

طبق جدولی که این مرکز از دانشگاه های معتبر دنیا منتشر کرده، در همسایگی افغانستان تنها سه کشور چین، هندوستان و ایران دارای دانشگاه هایی در ردیف 500 دانشگاه برتر جهان می باشند.
در هند دو انستیتوت دانش (علم) و تکنالوژی در فهرست 500 دانشگاه برتر است. در چین 22 دانشگاه و مرکز آموزش عالی در ردیف 500 دانشگاه برتر جهان می باشد. در ایران تنها دانشگاه تهران در ردیف 500 دانشگاه برتر قرار دارد.
افغانستان در حالی فاقد دانشگاهی معتبر در سطح بین المللی می باشد که این کشور طبق آمارها و گزارش ها، در صدر کشورهای تولید کننده مواد مخدر، کشورهای فاسد، کشورهای منبع پناهجو و کشورهایی که مرگ و میر مادران و کودکان در آن بالاست قرار دارد. شاید بتوان گفت افغانستان با بیش از دو قرن جنگ و جنایت، در صدر کشورهای جنگ زده ی جهان است.

اطلاعاتی های ایران به دنبال عطا محمد نور

شبکه های جاسوسی ایران، چهره های سیاسی درافغانستان را درلحاف عقاید سخیف خود می پیچند وتجارت تبلیغاتی را طوری راه می اندازند تا اعتبار سیاسیون را لطمه پذیر کند. مثلاً درگزارش زیر متنی زیرنام «پیام عطامحمد نور» به مناسبت «سی وسومین سالروزپیروزی انقلاب اسلامی ایران» منتشرکرده اند. ادبیات حزب الهی این متن نشان می دهد که دقیقاً ازسوی یک دفتراستخباراتی تهیه شده است. نخستین پرسشی که درذهن خواننده تولید می شود، این است که آیا پیام از سوی عطامحمد نور است؟ این هم گزارش:
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در مزار شریف، "عطا محمد نور" والی بلخ در شمال افغانستان در پیامی به مناسبت سی‌و‌سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اظهار داشت: جشن پیروزی انقلاب اسلامی متعلق به همه ملت‌های آزاده جهان است.
در پیام والی بلخ که توسط "محمد ظاهر وحدت" معاون وی در مراسم ویژه‌ای که به همین مناسبت در شهر مزارشریف برگزار شد، قرائت گردید، آمده است: من این روز خجسته را به ملت و دولت ایران و تمامی مسلمانان جهان تبریک می‌گویم.
نور در ادامه این پیام انقلاب اسلامی ایران را همچون نور فروزنده‌ای دانست و تصریح کرد: این نور در جهانی که مملو از تاریکی و دین ستیزی بود، تبلور کرد و با شعار نه شرقی و نه غربی توانست با اتکا به اسلام ناب در پهنه گیتی دل‌های عدالت خواهان جهان را روشن کند.
در این پیام با اشاره به سختی‌ها و مشکلاتی که در سی سال اخیر جمهوری اسلامی ایران با آن و دست و پنجه نرم کرده و از آن سربلند بیرون آمده است، افزود: این‌ها همه مرهون رهبری خردمندانه، فداکاری ملت، وحدت ملی و خود باوری ایرانیان غیور و فهیم است.
وی دسیسه‌ دنیای غرب به سرکردگی آمریکا در برخورد خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران در 3 دهه گذشته را محکوم به شکست دانست و ادامه داد: آمریکا و همپیمانان کور دلش هر قدر هم که با نظام مقدس اسلامی ایران سرستیز داشته باشند بازهم نمی‌توانند ملت ایران را از خود کفایی و خود باوری باز دارند و این به نفع مردم ایران است.
پیشرفت‌‌های ایران همچون تیری زهرآگین در قلب دشمنان ایران است
محمد نور با اشاره به دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف در سال‌های بعد از انقلاب افزود: این پیشرفت‌ها همچون تیری زهرآگین بر قلب دشمنان اسلام به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
این مقام افغان در پیام خود آورده است: بر خلاف آنچه که جهان غرب تصور می کرد، امروز ایران اسلامی به پیشرفت‌های چشمگیری در عرصه‌های مختلف از جمله فناوری هسته‌ای دست پیدا کرده است و هیچ چیز مانع این پیشرفت‌ها نخواهد شد.
والی بلخ دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته‌ای را حق تمامی ملت‌های جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران دانست و خاطرنشان کرد: ما خصومت‌ورزی‌های جهان غرب به خصوص آمریکا با ایران را محکوم می‌کنیم.
وی اظهار داشت: چگونه می‌شود که رژیم اشغالگر قدس با ماهیت جنگ طلبانه و زورگویی خود می‌تواند از فناوری هسته‌‌ای بهرمند و حتی سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار داشته باشد اما کشور بزرگی چون ایران حتی از استفاده صلح آمیز انرژی هسته‌ای بی بهره بماند و به خواست غرب تن دهد.
در مراسم گرامی داشت سی‌‌وسومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که از طرف کنسولگری ایران در مزارشریف برگزار شد، "خمیس صافی" معاون کنسول ایران در ولایت بلخ در سخنانی با بر شمردن افتخارات و دستاوردهای سال‌های پس از انقلاب، گفت: رشد سریع علمی در بخش‌های مختلف و حضور فعال ایران در عرصه‌های گوناگون فناوری و دانش روز گوشه‌ای از این دستاوردها است.
صافی تصریح کرد: با وجود ایجاد موانع از سوی کشورهای غربی برای جلوگیری از دستیابی ایران به علوم هسته‌ای و تحریم‌ تجهیزات 2 منظوره از سوی دشمنان اسلام امروز ایران اسلامی به رغم خواست دشمنان انقلاب به فناوری‌های بزرگ و پیچیده غنی سازی اورانیوم دست یافته و جزء 10 کشور برتر جهان محسوب می‌شود.
وی پیشرفت ایران در علوم هوا فضا و ساخت و پرتاب ماهواره "امید"، موشک "سفیر" و قراردادن آن در مدار زمین را از دیگر دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دانست و ادامه داد: ایران اسلامی مفتخر است که امروز در این زمینه در موقعیت برتر منطقه قرار دارد .
در این مراسم سخنرانان در رابطه با ابعاد مختلف انقلاب شکوهمند اسلامی و دلایل ماندگاری و پیشتازی آن سخنرانی کردند

شهر مزارشریف در چنبره ی ناآرامی چند اوباش


نشر دوباره:  این نامه توسط یکی از خوانندگان این وبلاگ نوشته شده و درین این وبلاگ چند هفته قبل نشر شد؛پس از نشر این نامه درین وبلاگ هفته ی قبل این نامه با هماهنگی مدیر این وبلاگ در یکی از نشریات چاپی بلخ  به چاپ رسید و اکنون منتظر جواب از سوی والی بلخ هستیم....

نامة سرگشاده به  والی ولایت بلخ !

جلالت مآب محترم!
باآنکه در مدیریت ، کاردانی ، تدبر و کارآزموده گی شما در اداره ، سازنده گی ، رشد و انکشاف ولایت بلخ به ویژه شهرمزارشریف در سالیانی که عهده دار این سمت هستید ، جای تردید نیست و برای خویش و مردم این شهر در سطح کشور و جهان آبرو و اعتبار ویژه یی در تمام عرصه ها و بالاخص در عرصة امنیت این ولا کمایی کرده اید ؛ در دو سه سال اخیر گروهکهایی در این شهر عرض اندام کرده اند که به زعم خود در شهر «بدماشی» می کنند . این گروهکهای اوباش و ولگرد که سردسته هایشان بیشتر بازماندة جنگ های داخلی و رقابت های بین الحزبی هستند و بودند ، زیر مجموعه های نیز دارند که معلول و مولود فقر ، جهل ، بیکاری ، محیط ناسالم و مدیریت نادرست یا ضعیف خانواده هایشان می باشند . اما نباید نادیده گرفت که یکی از عوامل همانا ضعف عملکرد نهاد های امنیتی ، به ویژه برخی حوزه های امنیتی نواحی شهر از جمله حوزه هشتم امنیتی پولیس می باشد که بیشترین جنایت در شاخه مسئولیت این حوزه تا کنون رخ داده است و بیشترین اوباش نیز درین منطقه وجود دارد . این ولگردان که معمولن با خود برچه و تفنگچه حمل می کنند قبلن از طرف شب در گذرگاه ها در کمین نشسته به چپاول و غارت اموال مردم ، مثل ( موترسایکل ، ساعت ، پول و تلفن همراه ) می زدند ؛ درین اواخر این کار را شجاعانه در روز روشن ، در برابر دیده گان همه انجام می دهند ؛ در دیوار های صنوف مکتب عبدالعلی مزاری در سیدآباد شعار زنده باد فلانی نوشته می کنند ؛ ملای مسجد دشت شور را می کشند و موتر سایکلش را می ربایند ؛ در خالد بن ولید موترسایکل دانشجویی را به اکراه از نزدش می گیرند ؛ در پل تصدی راننده یی را با شاگردش در ملاعام به گونه فیلمی در روی سرک شاهراه به رگبار گلوله می بندند ؛ در کارته نورخدا آدم می کشند و فرار می کنند و اگر کدام وقتی کسانی از اینها حین انجام دادن کدام جرمی دستگیر می شوند ، نخست از حوزة مذکور با پرداخت پول رها می گردند و اگر برای مدتی توقیف و زندانی گردند با پا در میانی وکیلی پارلمان آزاد می شوند . حال کار به جایی رسیده است که گویا حوزه های امنیتی نیز از ایشان می هراسند . در ارتباط به قتلی که در کارتة نورخدا بلاک دوم صورت گرفت ، مقتول برادر من ( نویسنده این نامه ) بود که نخست به گونه شفاهی به حوزه هشتم امنیتی عارض شدیم و مسئولان ( آمر حوزه ) این حوزه گفتند :« قاتل را شما به دست ما بدهید سپس ما عمل می کنیم .» چه طنز عجیبی !
بار دوم کتبن عارض شدیم و برای دستگیری قاتل یاری خواستیم ؛ معاون حوزه مذکور چنین گفتند :« من می دانم که قاتل دیشب در دهدادی نزد فلان بدماش که ذکر نامش به خیر باد بوده و او ( همان بدماش) خود برای من زنگ زده بود که فلانی یعنی قاتل پیش من است . » حال ازین سخن ها فقط یک برداشت و نتیجه به دست می آید که حوزه های امنیتی به ویژه حوزه هایی که در ساحه مسئولیت آنان جرم صورت می گیرد و یا به مجرم پناه داده می شود و یا جای مراودت آنهاست ، دقیقن می دانند که این اوباشان روزها در کجایند و شب ها را در کجا می گذرانند ؛ در کدام بلیاردخانه ، گیم خانه ، قمارخانه ، و قیلون سرا استند و در کدام پارک تفریحی رهایشی محله ها به کشیدن چرس ، کاربرد مواد مخدر و لاابالی گری مشغولند . ما بارسوم نیز تلفنی به حوزه نامبرده ( حوزه هشتم ) تماس گرفتیم و در رابطه به دستگیری قاتل طالب معلومات شدیم و این بار برایمان گفتند که قاتل حمایتگر دارد و در توان ما نیست که او را دستگیر کنیم . سپس با ناگزیری تمام و با ناامیدی مفرط به فرماندهی امنیة ولایت بلخ عارض شدیم که قضیه شکل رسمی و دورانی را گرفته به مدیریت جنایی این نهاد و سپس به سارنوالی بلخ گسیل شد ، اما با تاسف باید گفت که با وجود امر قاطع فرمانده امنیة ولایت بلخ در جهت حل این معضل ، هیچکدام از مسئولان جرمی و اجرایی این نهاد ( فرماندهی امینة ولایت بلخ ) کدام اقدام جدیی در زمینة دستگیری و پیگرد قاتل تا کنون نکرده اند و تاسف بارتر اینکه یکی از سارنوالان سارنوالی ولایت بلخ که نامش با نام خدا مزین است به خاطر پیشبرد قضیة ما در سارنوالی بلخ و احالة آن به محکمه از ما مرده پولی (رشوت) می خواهد و ده روز برایمان وقت داده است تا پول مذکور را که به دالر است برایش تهیه کرده بپردازیم و گرنه با قلم خود نامة تقدیر ما را تغییر خواهد داد و معلوم نیست کار را تا چه زمانی معطل قرار خواهد داد و چه کار هایی در حق مان روا خواهد داشت . این قاضی سارنوال صاحب در کندن پول و راه جوری بر قضیه داران بسیار ماهر است و توازن دو طرف را رعایت می کند ؛ هم از مدعی پول میگیرد ؛ هم از مدعی علیه . زمانی کسی زن خود را که ده ها هزار دالر در عروسی اش هزینه برداشته بود طلاق می داد ؛ این قاضی پاک نهاد ما از کسی که زنی با این هزینه گزاف را از دست می داد هم دالر می خواست و از پدر دختر ، که دخترش طلاق شده اش را به خانه می برد نیز .
جناب والی صاحب !
این گروهکهای اوباش همان گروه هایی هستند که چندی پیش با موترسایکل های خویش در سطح شهر رژه می رفتند و پس از آن که چند تن از سردسته های مشهور شان به گونة مرموزی کشته شدند به گروه هایی کوچکتری متفرق شدند ؛ اما این گروه های کوچک آرام و دست به زیر چانه نه نشستند و روز به روز بسیج تر می شوند و گستاخ تر . آنان امنیت داخلی شهر مزارشریف را چالش گرفته اند و این ارمغان بزرگ شما را دارند بدنام می کنند . دو عامل می تواند به رشد و انسجام دوبارة این گروهکها بینجامد ؛ یکی ضعف عملکرد و وجود فساد ، مسامحه ، روابط و اخاذی یی که در برخی از نهاد های امنیتی به ویژه برخی از حوزه ها وجود دارد و دوم پیوستن جوانان بیکار ، معتاد و نادان و از خویش بی خبر به این گروه هاست . حال چگونه می توان جلو این بی بند و باری و مفاسد اخلاقی واجتماعی را گرفت در حالیکه برخی از حوزه های امنیتی ما یا شریک یا نظاره گر عاملان این کارها باشند ؛ چگونه می توان جلو معتادان را گرفت و چه فایده دارد موجودیت شفاخانة معتادان و زیر مراقبت گرفتن آنان در حالیکه مراجع و سرچشمه های فروش مواد مخدر ( پودر ، هیرویین ، چرس و الکول ) در تبانی با برخی از حوزه های امنیتی و پرداختن سهم به آنان آزادانه به عرضة این مواد می پردازند و ازین بابت به کاخ ها و نان و نوا رسیده اند . مسئولان عده یی ازین حوزه های امنیتی می دانند که در کجا فحاشی صورت می گیرد ؛ در کجا قمارخانه است و در چه موقعیتی و توسط چه کسانی مواد مخدر به فروش می رسد . پس تا زمانی که این سرچشمه ها مسدود نگردد ؛ مبارزه با اعتیاد ، بدماشی و بد اخلاقی ها ناممکن خواهد بود و کار ما هم آب در هاونگ کوبیدن . اما اینکه مسئولان برخی از حوزه های امنیتی با وجود دانستن این آدرس ها ( نشانه ها ) چرا از خود واکنش نشان نمی دهند و دست و دهان و پای شان برای توقیف عاملان این بدی ها و انسداد جایگاه ها و سرچشمه ها از حرکت باز افتاده است ، اظهر من الشمس است . گفته می شود که برخی از مکتب های شهر مزارشریف نیز ازینکه در امور تربیتی و ادارة خویش ضعف دارند ، در روند بی تربیه گی و ضعف اخلاقی و رفتاری جوانان و شاگردان و زمینه سازی برای بدماشی ها و تشکل این گروه ها به گونة غیرمستقیم دست دارند که از جمله می توان از لیسة با «خطر» نام برد که زمانی واصف باختری ، استاد ذبیح الله شهید ، استاد عطا محمد نور ، داکتر سمیع حامد ، صادق عصیان ، عبدالوهاب مجیر و دیگران از آنجا سر بدر می کردند و حالا کی ها از آنجا سر بیرون می کنند .
ورجاوند محترم !
می دانم که آب از بالا گل آلود نیست و شنیده ام که شما بارها دستور های لازم را در نشست های نوبتی اداری خویش برای محو فساد و تمام آنچه از جنس بدی است بر نهاد های مسئول و ذیصلاح ادارة خویش داده اید و تقصیر بر میگردد به کارشکنی ها ، سهل انگاری ها و اتلاف فرصت ها از سوی برخی از این نهاد های مسئول ؛ باآنهم شما خود بهتر می دانید که یکی از آرمان های بزرگ جهاد و مقاومت مردم مسلمان افغانستان و ساکنان ولایت بلخ و شخص شما و بزرگانی که درین مسیر مقدس جان های شیرین شان را قربانی کرده اند ، حاکمیت قانون خدا در زمین خدا ، آوردن صلح و فضای مصون اخلاقی ، اسلامی و فرهنگی ، تامین عدالت و پاکسازی جامعه از مفاسد اخلاقی ، اداری و رذیلیت های انسانی و اجتماعی بود ؛ حال از شما از شمایی که بازمانده آن بزرگان و پیشگام در زمینة برآروده شدن این آرمان ها و سازنده گی ها هستید رجامندم تا جلو این چالش های فجیع و بزرگ اجتماعی را به گونة جدی تر و آنگونه که خود تدبیر و تدبر دارید و می دانید ، بگیرید تا شهری را که خود با خون دل و عرق جبین به این درجه یی از اعتلا ، اعتبار ، شهرت و قابلیت رسانده اید ، با وجود چند مسئول ناکام و چند بی سر و پای ولگرد ، بدنام گردد و اگر ممکن است بر ما نیز در رابطه به دستگیری قاتل چشم عنایتی داشته باشید .
                                             والسلام
                                                                      باوربامیک

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...