۰۸ اسفند ۱۳۹۰

گفگتو با مدیر مسوول اولین روزنامه رنگی در بلخ!

در افغانستان کمتر شاهد هستیم که  جوانان سراغ  دانشکده ها ی را که در دانشگاه ها می گیرند و چندین سال در آن رشته تحصیل می کنند پس از فراغت در همان رشته و یا مسلک اساسی اش  که تحصیل نموده است کار نماید ویا در اداره ی مربوط به همان رشته به کار گماشته شود،عدم استقلالیت جوانان در انتخاب دانشکده های دلخواه شان یکی ازین عوامل می باشد که تعدادی از پدران و مادران به خواست خودشان از فرزندان شان می خواهند در دانشکده های دلخواه آنان تحصیل نمایند،بدون اینکه سلیقه و یا خواست فرزندشان را در انتخاب رشته ی تحصیلی اش مد نظر بگیرند. عاملی دیگری که میتوان از آن یادآور شد فقر و بیکاری است که هر روز دامنه اش در میان جامعه ی ما گسترش می یابد و این باعث می گردد تا جوانان پس از تحصیل فقط دنبال پیدا نمودن  مخارج زندگی شان باشند ،بدون در نظرداشت سلیقه و یا عشق و علاقه به آن شغل  .با این حال تاهنوز در افغانستان کمتر کار مسلکی صورت گرفته است که بطورمثال می توان از رشته ی ژورنالیزم یاد آورشد که اکثر دانشگاه های افغانستان دارای دانشکده ی ژورنالیزم می باشند و سالانه صدها نفر ازین دانشکده فارغ می گردند،اما تاهنوز کمتر دیده ایم که این افراد پس از فراغت به رسانه ها جذب شوند و یا هم کارهای رسانه های کنند.
درین میان جوانی از سرزمین مولانا و بو علی سینای بلخی قد بر افراشته که  چندین سال است در دنیای مطبوعات  بلخ قلم و قدم می زند.
غلام قادر سکندری نام آشناییست برای آنعده از بلخیانی که با روزنامه و مطبوعات چاپی سرسازگاری دارند! سکندری در سال 1362 در شهرستان دره گز باستانی (شولگره)زاده شده است، دوران ابتداییه و متوسطه را در مکتب محلی زادگاهش موسوم به سید جمال الدین افغانی سپری نمود و دوران لیسه را در شهر مزارشریف پی گرفت .
سکندری پس از ایستگاه بنام کانکور وارد دانشکده ی ژورنالیزم دانشگاه بلخ شد و همزمان با ورودش به این دانشکده در سال 1385 نشریه ی تراوش را با جمعی از همفکرانش تاسیس نمود که تا سه سال  تراوش را به شکل ماه نامه در گستره های سیاسی؛فرهنگی و اجتماعی در شهر مزارشریف منتشر می نمود، تراوش از سه سال بدینسو در قالب هفته نامه تا اواخر ماه جدی سال جاری منتشر می شد. سکندری در کنار تحصیل تنها به کارهای رسانه یی بسنده ننموده ودرسال 1386 موسسه ی آموزشی افغان لمر را پایه گذاری نمود که تا اکنون چهره ها و اندیشه های نابی را به جامعه تقدیم نموده است.غلام قادر سکندری پس از اتمام دوره ی لیسانس از دانشگاه بلخ همزمان با مدیریت مسوولی هفته نامه تراوش از دانشگاه بلخ مدیریت  اجرایی دانشگاه بین المللی  پیام نور را در شهرمزارشریف از سال 1387 الی اوایل سال 1389  به عهده داشت . سکندری در اوایل سال 1389 به قصد فراگرفتن دروه ی ماستری سراغ دانشگاه علامه طباطبایی را در تهران گرفت  و چندی قبل از آن دانشگاه با ختم مقطع ماستری به بلخ آمده و اکنون به نشر روزنامه ی بنام عصر نو اولین روزنامه ی رنگی در شمال افغانستان همت گماشته است.
در گفتگوی کوتاهی با غلام قادر سکندری چند سوال را باوی در میان گذاشتیم که پاسخ هایش را می خوانید!
م.وفایی: وضعیت رسانه های چاپی را در شمال افغانستان چگونه می بینید و در مودر روزنامه (عصرنو) و اینکه چه نیازی بود که شما دست به نشر این روزنامه زدید به خوانندگان وب سایت هویدا بگویید؟
سکندری: در شمال افغانستان تا هنوز رسانه یی که بتواند مسلکی و پایدار عمل نماید نبوده است؛دربلخ تاهنوز بارها روزنامه های متعددی ظهور نموده و پس از مدتی دوباره سکوت اختیار نموده و یکی از عوامل سکوت آن ها معیاری نبودن و مسلکی نبودن دستگاه آن روزنامه ها بوده  است که این باعث گردیده تا مردم کمتر به خواندن آن ها جلب شوند.روزنامه ی عصرنو اولین روزنامه ی رنگی و مسلکی در شمال افغانستان است که فعلاً در ولایات بلخ،سرپل و سمنگان نشرات دارد و انشاءالله در اینده تصمیم داریم در 9 ولایت شمال نشراتش را گسترش دهیم؛و اینکه چه نیازی برای نشر این روزنامه بود،معلوم است که وقتی در 9 ولایت شمال حتی یک روزنامه محلی نباشد ضروری و لازم است تا کسانی که درین راه تحصیل کرده اند و توانانی اش را دارند همت بگمارند و در راستای نهادینه ساختن فرهنگ مطالعه و روزنامه خوانی کارکنند که ما با ایجاد روزنامه عصر نو می خواهیم این برنامه را دنبال نماییم.
م.وفایی: با بیش از هفت سال سابقه ی کاری و تجربه درین راستا چقدر امیدوار هستید که مردم درین مدت به روزنامه خوانی رو آورده جایگاه روزنامه را در میان مردم شمال و بخصوص بلخ چگونه می بینید؟
سکندری:ما زمانیکه هفت سال قبل هفته نامه تراوش را ایجاد کردیم ،کمتر امیدوار بودیم که مردم از هفته نامه و کار های رسانه یی استقبال نمایند،اما امروز با گذشت ده سال  مردم سطح سوادشان بالا رفته و کم کم روزنامه و مطبوعات جای پایش را در میان مردم باز نموده است ؛بلخ همچنان که در دنیا به مهد علم و تمدن مطرح است مردمش نیز اهل فرهنگ، تمدن و مطالعه هستند که بدون شک ازین گونه برنامه ها بخوبی استقبال می کنند.
م.وفایی:  با اینکه حکومت افغانستان هیچگونه توجهی مادی و فکری به رسانه ها نداشته است،و تا حال هم شاهد ظهور و سکوت زود هنگام رسانه های زیادی بوده ایم،چه برنامه های برای تداوم نشر روزنامه عصرنو دارید؟
سکندری: روزنامه عصر نو فعلاً در چهار صفحه به اندازه A3 به شکل رنگی چاپ می شود که بودجه ی شش ماهه ان را ما قبلاً‌ در نظرگرفته ایم و در حقیقت این هم یک قمار است؛  ما تاحد توان کوشش می کنیم  روی برنامه ها کار می کنیم تا در دوماه از طریق فروش و اعلانات بتوانیم خود را استوار بسازیم و بعداً تصمیم داریم در 9 صفحه  و در 9 ولایت شمالی کشور با موضوعات گوناگون نشر نماییم .
م.وفایی تشکر از شما جناب سکندری!
سکندری: سپاس از   تشریف  آوری شما!

(نشر این مطلب بدون ذکر منبع مجاز نیست)

۰۷ اسفند ۱۳۹۰

تیم حاکم درصدد بهره گیری سیاسی از بحران قرآن سوزی است.

حکومت برای مقابله با امریکا، خود را با اسلحۀ «شورای علما» مجهزمی سازد
سه موضوع جدید بربحران رابطه میان کابل وواشنگتن قمچنین می زند:
پافشاری برای گرفتن مسئولیت زندان بگرام
مطرح کردن گرفتن تضمین از امریکا
قتل دو مشاورنظامی امریکا درکابل
درتازه ترین خبرنامۀ ریاست جمهوری برای نخستین بار، موضوع گرفت «تضمین» از ایالات متحدۀ امریکا مطرح شده است. گرفتن ضمانت از امریکا به خاطرعدم تکراربی حرمتی به قرآن، نه ازسوی مقامات رسمی، بلکه ازآدرس «علمای دینی» عنوان شده است.
مولوی قیام الدین کشاف رئیس شورای سراسری علمای افغانستان و شماری از علمای دینی ولایت ننگرهار در دیداری با حامد کرزی، به این مسأله «تاکید» داشته اند. آیا این موضوع نتیجۀ سازش پنهانی بین شورای علما وتیم حاکم برارگ به منظور تحت فشارگرفتن امریکاییان نیست؟
مولوی قیام الدین کشاف ازسال های پیش در صدر فهرست علمای سنی مذهب «دوست ایران» قراردارد وتماس های موصوف با «برادران ایرانی» نسبت به دیگران بیشتر است. اگربه پاسپورت موصوف مراجعه شود، سفرهای کشاف به ایران اگر ازسفرهای «زیارتی» سایر«نخبه گان» بیشترنباشد؛ کمترنیست.
درین سه روزاخیر، تیم حاکم به شمول رهبران جهادی که درعقب هرتصمیم رئیس جمهورقرار دارند، جلسات ورایزنی های پنهانی زیادی باهم داشته اند. این درحالی است که مقامات ارتش امریکا تا هنوز حاضر نشده اند که به درخواست نخست حکومت برای تحویل دهی نظارت «زندان بگرام» پاسخ مثبت بدهند؛ درخواستی که درآن به نقل از آقای کرزی گفته شده بود که باید مسئولیت زندان بگرام«به زود ترین فرصت» به حکومت محول شود.
دردیدارشورای سراسرعلماء شکایتی نیزمطرح شده است که می تواند بربحران تقابل بین کابل وامریکا دامن بزند. علمای دینی گفته اند: با آن که مسئولیت تأمین امنیت درولسوالی سرخرود، خیوه وشهر جلال آباد از نیروهای خارجی به ارتش افغان انتقال یافته، نیروهای خارجی بازهم درهمین مناطق برخانه های مردم عملیات جستجوی شبانه انجام می دهند.
ازسوی دیگر، ارتش امریکا وناتو برای پرهیز ازحملۀ مخالفان، به پایگاه های شان محصورشده ومشاوران خود را ازوزارت دفاع خارج کرده اند. مأموران سفارت امریکا درحالت اضطراری به سرمی برند واحساس می شود که ممکن است حوادث دیگری اتفاق بیفتد.

پا به پای بحران داخلی؛ نبرد میان آیت الله ها


آیت الله دستغیب: خامنه ای بی منطق است واحکام خدا را نمی فهمد ،آیت الله علی محمد دستغیب، نماینده شیراز در مجلس خبرگان، آیت الله علی خامنه ای را به "بی منطق" بودن متهم کرد. این روحانی معترض به رژیم در نامه ای به دیگر اعضای مجلس خبرگان در واکنش به نقل قولی از رهبر رژیم که در آن آمده بود آیت الله خامنه ای به اعضای خبرگان گفته که اجازه نمی دهد در "جزییات" عملکرد او دخالت کنند، نوشت: «فردی که این سخنان را گفته بی منطق است، احکام خدا را نمی فهمد و مجتهد نیست».
یادآوری می کنیم که حدود ده روز پیش، شیخ عباس نبوی این نقل قول را از آیت الله خامنه ای کرده بود.
این روحانی ناراضی که دو سال است به جلسات مجلس خبرگان راه داده نشده، در بخشی از نامه خود نیز به موج گسترده روگردانی مردم از اسلام اشاره کرد و نوشت: «عده ای مسیحی شده اند و عده ای دیگر، اصلاً اعتقادی به اسلام ندارند».

استفاده جنسی از دخترهشت ساله، کار شیطان بود

استفاده جنسی از دخترهشت ساله، کار شیطان بود
ارزش های دینی وفرهنگی درشمال درحال فروپاشیدن است اما کسی خود را تکان نمی دهد. چه عاملی باعث تغییردر وضعیت خواهد شد؟ علما وطلبایی که گاه نا گاه دراین جا وآن جا به تحریک استخبارات منطقه مثلا به دفاع از مردم «غزه» به خیابان ها بیرون می شوند، چرا دربرابر مظالم وشنایعی که پیش چشم شان صورت می گیرد، خود را گول می زنند؟ مگردرین باره هم باید کسی پیدا شود و بین شان یک مقدار پول توزیع کند؟ این هم گزارش تکان دهنده:

عین‌الدین کندز- بست باستان
حسن از 26 دلو سال جاري به این‌سو، به جرم اختطاف و سوء استفاده جنسي از دختر هشت ساله در بازداشتگاه ریاست امنیت ملی به سر مي برد.
او به یک نگهبان بازداشتگاه می‌گوید: «كمي آب بیارین که وضو می‌گیرم، ناوقت شده‌، نمازم قضا می‌شه»
کارمند امنیت ملی در پاسخ به حسن می‌گوید: «اگه ایقه مسلمان می‌بودی، چرا این دخترک را به این حال رسانده‌ای؟»
حسن پاسخ می‌دهد: «کار مه نبود، کار شیطان بود، خدا مرا ببخشه.»
اين کارمند امنیت ملی که نخواست نامش در گزارش برده شود، به خبرگزاري بست باستان گفت که حسن را براي این بازداشت کرده‌اند که دختر هشت ساله‌یی را به تاریخ اول دلو سال جاري، از ولسوالی چمتال ولایت بلخ ربوده و بارها خواسته ‌است که بر وی تجاوز کند.
 دختري كه حسن او را اختطاف كرده است، آصفه نام دارد و ساكن يكي از روستاهای ولسوالی چمتال بلخ است.
دادمحمد پدر آصفه از تهی‌دستان اين روستا می‌باشد و ناگزیر است تا همه روزه، به کار برود و لقمه‌ نانی برای فامیلش تهیه کند.
حسن (ربایندۀ آصفه) پسر کاکای پدر داد محمد است که به گفتۀ خودش در کندهار، به عنوان سرباز اردوی ملی وظیفه اجرا می‌کند و پیش از اول ماه دلو امسال، به خانۀ داد محمد، به صفت مهمان آمد و در يك فرصت، آصفه را اختطاف كرده و به کندز با خود مي برد.
آصفه ابتداء در روستای زاخيل در مركز كندز توسط رباينده نگهداري وپس از آن به روستای سوجانی‌ها، در منطقۀ چغۀ ولسوالی خان‌آباد ولایت کندزبرده شده و به حالت ناگواری در میان بالشت و لحاف‌ها نگهداری می‌کرده‌ است.
به قول یک منبع امنیت ملی، آصفه به مأموران امنیت ملی گفته است که حسن وی را در میان پوشاک‌ها و لباس‌ها (دوشک‌ها و لحاف‌ها) پنهان می‌کرد و ریاست امنیت ملی نیز وی را در همین حالت رهایی داده است.
آصفه گفته است: «برایم یک بستۀ آرایش خریده بود، مرا برهنه می‌کرد، آرایشم می‌کرد و چندین بار به سویم می‌آمد هر شب، چندین بار می‌خواست به من نزدیکی کند و خودش را ...»
هنگامی که نیروهای امنیت ملی، توانستند نشانی آصفه و حسن (ربایندۀ وی) را دریابند، به حویلی داخل شدند. آصفه که در خانۀ کسی به نام تاج ‌الدین در روستای سوجانی‌های منطقۀ چغۀ ولسوالی خان ‌آباد، پنهان ساخته شده بوده است، در میان لحاف بود، و کسی نشانی از وی را به دست نمی‌ داد.
این منبع امنیت ملی می‌گوید که وقتی از زنان نیز پرسیدیم، گفتند که این‌جا کسی نیست و ما ناگزیر شدیم آصفه را چندین بار به نام صدا بزنیم، وقتی بسیار صدا زدیم، او به ما از میان لحاف‌ها، پاسخ داد و توانستیم رهایش کنیم.
اکنون که به قول یک منبع امنیت ملی در کندز، چندی از رهایی آصفه می‌شود، آصفه با پدرش و حسن (فرد ربایندۀ آصفه) در این ریاست به سر می‌برند.
به گفتۀ این منبع امنیت ملی، تا کنون جزئیات جنبه‌های طبی این رویداد در دسترس نیست و این نیز پیدا نیست که چه آسیب‌های (روانی و جسمی) به آصفه رسیده است.

مهم ترین وجالب ترین خبر امروز

واتیکان درگیر کشف انجیلی 1500 ساله که به حضرت محمد ص بشارت میدهد!  
نسخه ای 1500 ساله از انجیل به زبان آرامی در ترکیه کشف شده است که بشارت به آمدن حضرت محمد ص در آن وجود دارد. بنا به گفته دیلی میل این مسئله همچنان واتیکان را مشغول خود نموده است چنانچه پاپ بندیکتس شانزدهم دستور به بررسی این کتاب را که از 12 سال پیش کشف آن مخفی نگاهداشته شده است را داده است.

۰۶ اسفند ۱۳۹۰

اعلامیۀ اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان


با تأسف، اطلاع حاصل کردیم که صامد بارکزى ،مدیر مسؤول رادیوی محلی "ميلمه" و یک تن از خبرنگاران برجستۀ ولایت پکتیکا از سوی طالبان، به شهادت رسید. (بازگشت همه به سوى اوست) مرحوم صادم خان، در شب 2 بر 3 حوت سال روان از خانه اش در شهر ارگون به وسیلۀ طالبان بیرون کشیده شده و سپس طالبان سرش را از تنش جدا کرده اند.
اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان در حالی که مراتب تسلیت خود را به خانواده و بازمانده گان مرحوم صادم خان اعلام می دارد،این حادثه را به شدت تقبیح می کند.
طالبان در ده سال گذشته بار ها خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه ها را به شهادت رسانده اند. به شهادت رسانیدن صادم خان از سوی این گروه ثابت می سازد که دشمنی آنها با آزادی بیان و رسانه های آزاد، دشمنی بنیادی است.
اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان، در حالی که از نهاد های ملی و بین المللی مدافع حقوق شهروندی و دولت افغانستان می طلبد تا به کمک و حمایت از خانواده و بازمانده گان مرحوم صادم خان بپردازند، به این وسیله هشدار می دهد که در هر نوع گفتگوی صلح با گروه های تروریستی،باید از آنان تضمین گرفته شود که پس از این خبرنگاران و دست اندر کاران رسانه ها را هدف اعمال تروریستی خویش قرار ندهند.
مابه این باور استیم که اعمال خشونت آمیز طالبان و دهشت افگنان همپیمان این گروه، نمی تواند مانع تلاش های جدی خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه ها در جهت تأمین و تعمیم آزادی بیان در کشور شود.
عبدالحمید مبارز
رئيس اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان

این خانم عضو گروه آدم ربایان درکابل است

اشاره:
مقامان حکومتی  افغانستان همواره از سوی رسانه ها و گاهی از سوی لوی ثارنوالی متهم با دست داشتن به آدم ربایان؛قاچاقچیان و تبهکاران شده است,اما هیچگونه ازین مواردی وجود ندارد که نشان دهد این افراد سر به قانون خم نموده باشد و به سزای اعمال شان برسند,به باور آگاهان اکثر این مقامات با بلند پایه ترین مقامات کشور در تماس و هماهنگی کارهای شان را انجام می دهند که هیچ دادگاهی به خود جرئت پرسیدن ار ان ها را نمی دهد.این دومین بار است که یکتن از خانم های که عضو شورای ملی می باشد به دست دشتن با آدم ربایان و قاچاقچیان متهم می شود،چندی قبل فوزیه کوفی عضور مجلس نمایندگان متهم به داشتن با قاچاقچیان مواد مخدر شده بود که برادرش با محموله های مواد مخدر بازداشت شده بود.
خانم فوزیه سادات عضو مجلس بزرگان ( مشرانوجرگه) است. توجه کنید به گزارش زیر: 

لوی څارنوالی افغانستان می گوید، اسنادی وجود دارد که ارتباط یک عضو مشرانو جرگه ی افغانستان را با یک گروه اختطاف گران نشان می دهد.

لوی څارنوالی افغانستان می گوید، اگر اتهام مطرح شده علیه فوزیه سادات درست به اثبات برسد، مطابق قانون این خانم مورد مجازات قرار خواهد گرفت.

رحمت الله نظری معاون لوی څارنوالی افغانستان به روز پنجشنبه در صحبت با رادیو آزادی گفت، آنها مکتوبی را در همین ارتباط به مشرانو جرگه افغانستان ارسال نموده اند تا مشرانو جرگه در مورد این قضیه فیصله کند.

به گفته آقای نظری، اسناد و شواهدی نیز در دست است که ارتباط مستقیم برادر فوزیه سادات با یک گروه اختطاف گران را که اخیراً از سوی نیروهای پولیس دستگیر شده، نیز به اثبات می رساند:

« یک نفر به نام صمد سر گروپ این باند است و وی برادر همین سناتور فوزیه سادات است. در جریان تحقیقات که در څارنوالی امنیت ملی شده است، فکر می کنم بعضی ادعای های موجود بوده و بعضی اسناد هم بدست آمده که خود فوزیه سادات عضو این گروه بوده و با این گروه همکاری  دارد. به همین اساس روز سه شنبه لوی څارنوالی خانم سادات را به تحقیقات خواسته بود. فعلاً لوی څارنوالی یک مکتوب را به مشرانو جرگه ارسال کرده که اگر مشرانو جرگه تصویب کند و تصویبش به ما برسد، مطابق قانون مجازات خواهد شد.»

در همین حال فوزیه سادات عضو مشرانو جرگه افغانستان در صحبت با رادیو آزادی این را رد کرد که گویا او و برادرش با یک گروه اختطاف گران رابطه داشته اند:

« اتهامات که وارد شده کاملاً غلط است، این صرف بخاطر بدست آوردن مقام و مشهور ساختن خود شان است.»

در حالیکه لوی څارنوالی افغانستان می گوید، آنها مکتوبی را در ارتباط به این قضیه به مشرانو جرگه ارسال نموده اند، اما رفیع الله گل افغان معاون دوم مشرانو جرگه می گوید که از سوی لوی څارنوالی هیچ مکتوبی در اختیار آنها قرار نگرفته است:

« من صحبت های لوی څارنوالی را رد می نمایم در این ارتباط برای هیات اداری نه کدام مکتوبی رسیده و نه از مکتوب و نه از این قضیه آگاهی داریم، زیرا سناتور برحال بوده و در خانه خود است و ما هیچ آگاهی از این موضوعات نداریم که چی شده و چی می شود.»

سو استفاده از موقف های دولتی یکی از مشکلات جدی در افغانستان خوانده می شود، چنانچه چندی پیش یک فرد ناشناس که خودش را عضو مشرانو جرگه معرفی نموده بود از ادارات دولتی به شمول مراکز نظامی ولایت قندهار دیدار کرد.

۰۵ اسفند ۱۳۹۰

مردم افغانستان و قرآن دست آویز دشمنان اسلام!

این نخستین بار نیست که فضای افغانستان توسط مظاهره های خشونت آمیز به چالش کشیده می شود. از چند روز بدینسو در چندین ولایت کشور مظاهره های مردم علیه نیروهای ناتو بخاطر بی احترامی به قرآن جریان دارد،درین مظاهره ها که در اکثر ولایات به خشونت کشاینده شده ده هاتن کشته و زخمی گردیده اند.
پس از اولین مظاهره ی مردم کابل در برابر پایگاه نظامی ناتو (بگرام) فرمانده کل نیروهای ناتو از رییس جمهور و مردم افغانستان عذرخواهی نمود و وعده سپرد تا عاملین این قضیه شناسایی وبه جزای اعمالشان برسانند،اما انگار خشونت و کشت و کشتار از ازل در تقدیر این مردم نقش بسته و در زندگی به جز از خشونت و کشتار چیزی دیگری را نمی دانند.
چیزی که بدور از انتظار بود ایسنت که اولین بار در واکنش به این عمل منشی مجلس نمایندگان افغانستان علیه نیروهای ناتو اعلام جهاد نمود و در حالی که پاره های قران در دستان چندتن از وکلابود در صحن مجلس گریه می نمودند و اعلام جهاد می کردند.
آیا در همچو قضایا هیچ راهی به جز خشونت  کشتار وجود ندارد؟
بخاطر که یک انسان نا آگاه و بی بندوبار دست به چنین کاری زده؛باید همه ی مردم افغانستان علیه دنیا جهاد کنند و جان های شان را از دست دهند؟
تمام این دسیسه ها و مظاهره ها را دست های پیدا و پنهانی رهبری می کنند که هیچ گونه اعتقادی به اسلام و قرآن ندارند،فقط مردم افغانستان و اسلام را دست آویزی برای بر آورده شدن حاجات شان قرار داده اند؛ یکی از عواملی عمده ی دامن زدن به این مظاهر ها سازمان های جاسوسی کشورهای همسایه می باشد که در ستیز و مخالفت با حضور نیروهای خارجی در افغانستان قرار دارند.
در تعدادی از مظاهره ها شعار های به نفع طالبان سر داده شده و تعدادی هم پرچم طالبان را حمل می کرده اند...
تا هنوز بارها طالبان ،گروهی که اسلام بهترین دست آویز برای رسیدن به اهداف تروریستی شان تبدیل شده،مساجد را انتحار کردند و بارها نمازگزاران را در مساجد هدف مرگبارترین حملات شان قرار داده اند که صدها جلد قر آن و نماز گزار در آتش انتحار  بم های شان سوختند و خاکستر شدند،اما کجا بودند این مسلمانان واقعی که  بخاطر این مسئله به خیابان ها بریزند و انزجار و دشمنان اسلام و قرآن را لعنت و مرگ بفرستند؟
این درحالیست که پس از اولین مظاهره ی مرد کابل بر علیه نیروهای ناتو؛فرمانده  کل نیروها ناتو در افغانستان،وزیر خارجه ایالات متحده ی امریکا و باراک اوباما رییس این کشور رسماً از مردم افغانستان معذرت خواسته است،اما طالبان هیچ گاه پس از آتش زدن مساجد و قران نه تنها معذرت نخواسته بلکه با افتخار آن را دست آوردی عظیمی برای شان خوانده اند.
پس معلوم می شود که این مظاهره ها پروژه های است که مردم و قرآن را دست آویزی خوبی دیده اند تا به اهداف شان برسند.
مردم افغانستان باید هوشیارانه حرکت کنند تا باردیگر ایک کشور به جزیره ی وحشت کشت و کشتار تبدیل نگردد.

۰۴ اسفند ۱۳۹۰

خبرنگار محلی در پکتیا اعدام شده است.

کشته شدن یک خبرنگار محلی، روز گذشته در ولایت پکتیا، نگرانی های زیادی را در محافل رسانه ای افغانستان به همراه شده و تاکنون انگیزه اصلی کشته شدن این خبرنگار مشخص نشده است.
به گفته ی مسوولین امنیتی ،سادم بهادرزوی؛ مدیرمسئول رادیو میلمه در ولسوالی اورگون این ولایت یک شب پیش توسط افراد ناشناس سربریده نشده است؛ بلکه به نحوی اعدام شده است.”
گفته می شود تاکنون کسی در پیوند به این رویداد بازداشت نشده است و تحقیقات نشان می دهد که این موضوع سیاسی نه؛ بلکه جنایی می باشد.
یکتن از مسوولین ولایت پکتیا به رسانه ها گفته است که هیچ گونه آثار و علایمی که نشان دهنده شلیک گلوله و یا هم سلاح سرد باشد در وجود این خبرنگار دیده نشده است؛ بلکه به شکلی خفه شده است.
خبرنگاران همواره در افغانستان از سوی طالبان،زورمندان و حاکمان محلی مورد ضرب و شتم و در موارد ترور گردیده است.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...