پست‌ها

رانش زمین در بدخشان، خشم طبیعت یا خشم خداوند؟

تصویر
این‌جا گویا عروسی در جریان بوده و نزدیک به 300 تن از مردم محل، برای بَهم رسیدنِ دو عاشق دهاتی جشنی برپا کرده بودند که شانه‌های کوه در برابر معصومیت آنان لغزید و همه را بلعید ... این یک حادثه‌ی طبیعی است و هیچ ربطی به ریش و پشم ملایی که بر دختر 10 ساله تجاوز می‌کند و بروت قوماندانی که آدم می‌کشد ندارد . یک عضو احمق پارلمان افغانستان، این حادثه را ناشی از گناهان مردم این منطقه دانسته و دیگری قهر و غضب خداوند در جواب بی‌نمازی مردم . آخر احمق‌های بی‌شعور! خداوندی که شما آن‌را می‌پرستید، آنقدر ضعیف و بیچاره است که زور اش در شانه‌های لرزان یک کوه نهفته باشد و آن‌را بر سرِ مردمی به این بی‌گناهی بریزد!؟

تقدیم به محمدیونس‌های سرزمین ام

تصویر
43 سال دارد و تنها زندگی می‌کند. از گذشته‌هایش می‌گوید   و از آرزوهای که برباد رفته است. پدرش از بزرگان و زمین‌داران زادگاه اش بوده و مُلک و مالِ فراوانی داشته است. جنگ‌ها، برادرکُشی‌ها و فتواهای جهادگران طی چند دهه‌ی گذشته، زندگی و روزگاراش را تلخ کرده و هست و بود شان را به فنا سپرده است. او سال‌هاست خانه اش در شانه اش، از این شهر به آن شهر و از این دِه به آن دِه سرگردان است. زندگی اش به بُقچه‌یی خلاصه می‌شود که پر از آهن و ابزار مورد نیاز یک کارگر است. از 43 سال زندگی اش، هرچه می‌پالد، روزی را عنوان «روز خوب» نمی‌یابد. می‌گوید همیشه و همه‌جا رنج دیده است. در ایران و پاکستان مهاجرت کرده و تیرباران شدنِ نزدیکان اش را « باهمین چشم‌های گناه‌گار» اش دیده است. کم حرف می‌زند و با نگاهی به درخت‌های باغچه، اندوه ناداری، تنهایی و در ظلمت زیستن را می‌کشد...بعد می‌گوید: «چقه خوب اس که آدم ثروت داشته باشه و راحت زندگی کنه، آسودگی بسیار خوبه، مَچم که مردم اوغانستان روی آسودگی خات دید یا نه؟...» نام اش محمدیونس است و   در آق‌کُپرک بلخ زاده شده و تاهنوز که بیش از 43 سال دارد ع

همای رحمت!

تصویر
برادرم را با چنکگ‌ِ ماهی‌گیری به رودخانه فرستاده، خواهرم شیر و آرد و شکر را آماده کرده و خودش در اجاق و تنور آتش افروخته تا غذاهای دل‌خواه پسر اش که هیچ‌گاه بویی از «مهربانی و بزرگی مادر» نبرده است را بپزد.   دیروز دفتر و سرگرم کار بودم، بیش از پنج‌بار زنگ زد، حوصله نداشتم جواب بدهم...شب دوباره زنگ زد...همین که صدایم را شنید، گفت: الهی شکر که خوب استی، نگرانت بودم، روز هرچه زنگ زدم جواب ندادی، گفتم اتفاقی برایت نیافتاده باشد، امام ضامن پشت و پناهت باشه بچی«پسرِ» گُلم! من با همان لهجه‌ی احمقانه و مردانه ام،   گفتم: خوب..مصروف بودم، دفتر سرِ کار بودم...خوب استم نگران نباش...گفت: امروز غذاهایی دل‌خواهت را برایت پختم، فردا صبح زود می‌فرستم، نوش جان کن! امروز صبح زود، راننده‌ی برایم بقچه‌ی تحویل داد و گفت: این‌را از قریه برایت فرستاده... شیربرنج، ماهی، بولانی، فتیر...دست‌پخت‌هایی مادرم؛ فرشته‌یی که یک عمر، خودش خشم و خاک طبیعت شولگره را چشید و برای من، خواهر و برادرانم شیرین‌ترین آرزوهای جهان را پخت. دستان چروکیده ات را می‌بوسم مادر!

بدمستی‌های تفنگ‌داران در شمال!

تصویر
ولایت فاریاب این‌روزها به شدت گواه حملات سنگین نیروهای طالبان و لشکرکشی‌ تفنگ‌داران غیر مسوول است. از آغاز هفته‌ی جاری تا کنون، چندین حمله‌‌ی تهاجمی طالبان در ولسوالی قیصار این ولایت بالای پوسته‌های نیروهای امنیتی صورت گرفته است که هم اکنون نیز درگیری ادامه دارد . هم‌چنان گزارش‌ها از ولسوالی قوش‌تپه این ولایت می‌رساند که در اثر درگیری میان تفنگ‌‌داران غیرمسوول در این ولسوالی، 16 تن کشته و صدها تن آواره گردیده اند . ترکستانی رییس شورای ولایتی فاریاب با تایید این که در میان کشته شده‌ها، علمای دینی، محاسن‌سفیدان و کودکان نیز دیده شده اضافه کرد: اجساد شماری از کشته شده‌ها به دار آویخته شده و تاهنوز به خانواده‌ها شان تسلیم داده نشده است . آقای ترکستانی هم‌چنان تایید کرد که یکی از تفنگ‌داران غیر مسوول، چهار عراده رنجر و تانک زرهی نیروهای امنیتی را در اختیار دارد که تاهنوز 40 منزل رهایشی را در قریه‌ی «قلعه نیاز بیک» به آتش کشیده است . درگیری میان تفنگ‌داران غیر مسوول زمانی اوج گرفت که عصر روز یک‌شنبه، عطامحمد رحمانی، از جنگ‌سالاران برجسته‌ی ولایت فاریاب در ولسوالی قوش‌تپه، د

تنفس در هوای افغانستان، سوار بر صفحات روزنامه‌ها

تصویر
  22 سال دارد و زاده‌ی بلخ است. با وجود جوانی، صاحب‌امتیاز و مدیرمسوول یک هفته‌نامه و وب‌سایت خبری به نام «هویدا» است. خودش می‌گوید: «از چهار سال بدینسو با مطبوعات داخلی و خارجی کار می‌کنم. بیشتر، گزارش‌های تحقیقی در زمینه‌های فساد اداری، صلح، خشونت‌های خانوادگی و حقوق بشر می‌نویسم.»   به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در رسانه‌های ایران اصولا بیشترین موضوعی که از افغانستان برجسته می‌شود به جنگ، طالبان و مهاجرت مربوط است. ما کمتر درباره‌ی شرایط روزنامه‌نگاری و جامعه‌ی مطبوعاتی افغانستان چیزی می‌دانیم. از همین رو، با «مختار وفایی» - روزنامه‌نگار افغان - گفت‌وگویی غیرحضوری انجام شد. در این گفت‌وگو، او از تیراژهای 10هزار تایی روزنامه‌های افغانستان، مخاطبان کم روزنامه‌ها، وضعیت بد روزنامه‌نگاران، تاریخ روزنامه‌نگاری این کشور، رشد روزنامه‌نگاری در یک دهه‌ی اخیر، سندیکای روزنامه‌نگاری این کشور و آموزش روزنامه‌نگاری سخن گفت . در ایران کمتر درباره‌ی تکثر مطبوعات در افغانستان اطلاعاتی وجود دارد؛ در افغانستان چند روزنامه با چه تعداد صفحه و قیمتی فعالیت