۱۱ بهمن ۱۳۹۳

سرنوشت شومِ شمال

مختار وفایی
پس از سر و صداهای زیادی مبنی بر حضور تروریستان وابسته به گروه اسلام‌گرای تروریستی داعش در شمال و شمال‌شرق افغانستان، بتازگی سخنگوی این گروه اسلام‌گرا اعلام کرده است که «ولایت خراسان» را تشکیل داده و در این منطقه مسوولان شان را برای اجرای وظایف گماشته اند.
العدنانی سخنگوی این گروه اسلام‌گرای تروریستی در پیامی ویدیویی که منتشر کرده گفته است: «مجاهدان شرط‌های اعلام ولایت خراسان را برآورده کرده‌اند و بیعت خود را با امیر المومنین (ابو بکر البغدادی خلیفه خود خوانده داعش) اعلام کرده‌اند.
این نخستین بار است که داعش منطقه‌ای دور از محل حضور اصلی خود را به عنوان یک «ولایت تابعه» اعلام می‌کند.
براساس گزارش‌ها، «حافظ سعید خان» به عنوان والی  و فردی به نام «عبد الرئوف خادم» ملقب به «ابو طلحه» به عنوان معاون والی خراسان منصوب شده اند.
بنابر آنچه داعش خراسان خوانده است، مناطق منطقه‌ای گسترده است که در شمال غرب افغانستان قرار دارد و بخش‌هایی از ترکمنستان و قسمت‌های از ولایت خراسان ایران را شامل می‌شود.
هرچند تاکنون خبرهای منتشرشده در مورد آمادگی‌های گروه داعش در شمال‌ و شمال‌شرق افغانستان از سوی دولت افغانستان جدی گرفته نشده، اما شواهد دیده شده در ولایات فاریاب، سرپل، بدخشان و ادعای رسمی این گروه اسلام‌گرای تروریستی مبنی بر «ولایت تابعه» بودنِ شمال‌شرق افغانستان، آغاز یک ماجرای جدیدی بنام داعش علیه دولت افغانستان خواهد بود.
از بیشتر از یک‌سال بدینسو، درگیر بودنِ حکومت افغانستان با جنجال های کابینه و تقسیم قدرت، باعث شده است که ساختارهای امنیتی، دفاعی، اقتصادی و اجتماعی در این کشور دچار تزلزل شده و اوضاع هر روز بیشتر دچار وخامت شود. در این میان تلاشِ روزافزون گروه‌های تروریستی بخصوص طالبان و داعش در شمال افغانستان که بتازگی از بیعت طالبان محلی سرپل و فاریاب با داعش گزارش شده است، نشان می‌دهد که سرنوشتِ شومی در انتظار مردمان ولایات شمال خواهد بود.
پایان ماموریت رزمی نیروهای خارجی در کشور از یک‌طرف، ادامه‌ی سیاست تضرع و مخالفت با طرح عملیات‌های نظامی پاک‌‌سازی شمال از وجود تروریستان توسط جنرال دوستم از سوی رییس جمهور از طرف دیگر، زمینه را برای تاخت و تاز تروریست‌ها و بخصوص گروه داعش و طالبان، در این ولایات مساعد ساخته است.
اکنون که گروه داعش حضور اش در افغانستان را رسماً اعلام نموده و قرار است طالبان نیز لباس داعش پوشیده و با شمشیر داعش مردم را گردن بزنند، هراس این وجود دارد که سکوتِ ننگین حکومت وحدت ملی و ناتوانی آن در مبارزه علیه تروریزم، باعث قربانی شدنِ مردم در این صحنه خواهد شد.
در چنین وضعیتی یگانه راه حل، حمایت از نیروهای امنیتی، پایان دادن به سریال کابینه و آمادگی‌ها برای دفاعِ خودی، بهترین‌ گزینه‌های ممکن بنظر می‌رسد.

حکومت و جنگ‌سالاران، سرکوب‌گرانِ درجه‌یکِ آزادی بیان

مختار وفایی

حکومت و نهادهای وابسته به دولت، بیشترین تهدید را متوجه آزادی خبرنگاران افغانستان می‌کنند. دیده‌بان افغانستان و کمیته مصئونیت خبرنگاران افغانستان با نشر گزارش تازه، می‌گویند، خشونت و تهدید علیه خبرنگاران افغانستان از سوی حکومت و نیروهای امنیتی رو به افزایش است و ادامه این وضعیت دست آوردهای سیزده ساله آزادی بیان را در کشور به مخاطره می‌اندازد. این نهادها، حضور موثر و چشمگیر رسانه‌ها در انتخابات را قابل قدر دانسته و از حکومت خواستند تا برای حفظ امنیت خبرنگاران اقدام جدی ای را روی دست بگیرد.
به نقل از دیدبان حقوق بشر افغانستان، خبرنگاران افغانستان خونبارترین و خشونت‌بارترین سال را پشت سر گذاشته و 8 خبرنگار طی این سال کشته شدند. مسئولان بخش آسیایی این نهاد، خبرنگاری را در افغانستان شغل خطرناک توصیف کرده و می‌گویند که خبرنگاران از هرسو هدف تهدیدات قرار می‌گیرند. به گفته مسئولان این نهاد، حملات و تهدیدات طالبان و شورشیان مسلح تنها بخشی از تهدیدات علیه خبرنگاران اند و حکومت و نهادهای وابسته به دولت بیشترین تهدید را متوجه آزادی خبرنگاران افغانستان می‌کنند.
پتریشیا گراسمن پژوهشگر دیده بان جهانی حقوق بشر در افغانستان گفته است: "نمیشود گفت که تهدید از سوی طالبان و مخالفین مسلح وجود ندارد، تهدیدات وجود دارد اما اگر مقایسه کنیم، بیشترین تهدیدات از سوی حکومت متوجه خبرنگاران افغانستان است."
به گفته مسئولان دیدبان حقوق بشر، تهدیدات لفظی خبرنگاران در بیشتر موارد تبدیل به حمله فیزیکی بالای خبرنگاران می‌شود و این موضوع سبب اقدام به خودسانسوری، عدم افشا سازی قضایای فساد، غصب زمین و نقض حقوق بشر و در کل خودداری از نشر گزارش‌های تحقیقی و افشاگرانه می‌شود. بر اساس این گزارش دیدبان حقوق بشر، خبرنگاران بیشتر از سوی افراد سرشناسی تهدید می‌شوند که در جامعه شناخته شدند و در گذشته‌ها نیز در مصئونیت دست به این اقدام زده اند. این نهاد ادامه وضعیت کنونی را خطرناک توصیف می‌کند و می‌افزاید که تهدید آزادی بیان خطر جدی برای دموکراسی است.
همزمان با دیدبان حقوق بشر، کمیته مصئونیت خبرنگاران نیز با نشر گزارش شش ماه اخیر سال 2014، نسبت به افزایش خشونت در برابر خبرنگاران ابراز نگرانی کرده و از حکومت خواست که در قبال تامین امنیت خبرنگاران و حفظ آزادی بیان در کشور اقدامات جدی ای را روی دست بگیرد.
این نهاد ها، از حکومت افغانستان خواسته اند تا در راستای پایان دادن به خشونت و تهدیدات علیه خبرنگاران باید قاطعانه اقدام کند و طالبان نیز باید حملات خود علیه نهادها و سازمان‌های غیرنظامی، از جمله رسانه‌های همگانی را متوقف کند. در آخرین مورد پس از حمله انتحاری طالبان در مرکز فرهنگی فرانسه، این گروه هشدار دادند که پس از این خبرنگاران و فعالان مدنی را نیز در حملات شان هدف قرار خواهند داد.

۲۸ دی ۱۳۹۳

آتش، ۲۰۰ میلیون افغانی را در ولایت بلخ بلعیده است

مختار وفایی
 طی سال جاری، ولایت بلخ‌ شاهد ۷۷ واقعة آتش‌سوزی بوده است. اکثر‌ این آتش‌سوزی‌ها در مرکز شهر مزارشریف اتفاق افتاده و عمدتاً عامل ‌آن‌ها، شارتی برق، بالون‌های گاز، کم‌توجهی دکان‌داران و فرسوده‌بودنِ سیستم ساختمان‌ها دانسته می‌شود.
در این میان یکی از مارکیت‌هایی که هفتۀ گذشته‌ برای سومین‌بار در قلب شهر مزارشریف آتش گرفت، حکایتِ متفاوت‌تری نسبت به آتش‌سوزی‌های گذشته دارد.
مارکیت جوزجانی، در شمال زیارتگاه حضرت علی قرار دارد و در ۴ طبقه و دارای ۱۱۰ دکان می‌باشد که اکثراً دکان‌های عمده‌فروشی در آنجا قرا‌ر ‌دارند. این مارکیت بار اول در سال ۱۳۸۷ آتش گرفت و بیشتر از یک میلیون دالر به مالکان آن خساره وارد شد. عامل آن، انفجار بالون گاز دانسته شد و پس از مدتی دوباره ترمیم گردید.
‌‌بار دوم این مارکیت در سال ۱۳۹۲، حوالی ساعت ۹ صبح آتش گرفت و خسارات هنگفتی به دکان‌داران و مالکش وارد کرد. این آتش‌‌سوزی هم‌چنان از سوی مسئولان آتش‌نشانی و امنیتی، در اثر شارتی برق دانسته شد. مسئولان این مارکیت می‌گویند که پس از دو آتش‌سوزی هولناک، آنان سیستم‌های برق و تمامی امکانات‌شان را ‌جدید ‌کرده و از لحاظ تخنیکی مارکیت را با معیارهای مدرن مجهز کرده‌اند.
شب دوشنبة هفتة گذشته مارکیت جوزجانی برای بار سوم در آتش سوخت؛ آتش‌سوزی‌ای که بیست دوکان را آسیب رساند و نزدیک به دو میلیون افغانی به دکان‌داران و مالک مارکیت خساره وارد کرد.
فرید‌احمد از مسئولان این مارکیت می‌گوید که حوالی ساعت شش شام آتش‌سوزی آغاز شده بود، اما محافظ مارکیت ساعت هشت خبر شده و آتش‌نشانی نیز تا ساعت هشت‌و‌نیم شب خود را به محل رسانیده است.
به گفتة احمد، آتش‌نشانی دولتی، توانایی مهار آتش‌سوزی را نداشت و آتش‌نشانی شرکت غضنفر، توانست آتش را مهار کند. او می‌گوید که مسئولان امنیتی و مسئولان تخنیکی آتش‌نشانی، محل را بررسی کردند؛ اما هیچ نشانه‌‌ای مبنی بر شارتی برق، انفجار بالون گاز و سایر عوامل داخلی مارکیت به دست نیاوردند. احمد می‌گوید که این مارکیت از ساعت ۵ بعد‌از‌ظهر تا ساعت ۵ بامداد، برق ندارد و تمامی آمادگی‌ها برای جلوگیری از آتش‌سوزی، در سیستم این ساختمان رعایت شده است.

به گفتة مسئولان این مارکیت، آتش‌سوزی از یکی از غرفه‌هایی که در بیرون از مارکیت فعالیت دارد، آغاز شده و آتش از طریق آن به داخل سرایت کرده است. بررسی‌های تیم تخنیکی آتش‌نشانی ولایت بلخ نیز تأیید می‌کند که هیچ عامل داخلی مارکیت در آتش‌سوزی دخیل نبوده و آتش از مغازة بیرونی به داخل مارکیت نفوذ کرده است. عبدالحمید زمری، مدیر رسیدگی به حوادث اطفا‌ئیه ولایت بلخ می‌گوید که تیم تخنیکی آنان تاهنوز عامل این آتش‌سوزی را نیافته و چگونگی آن برای همه گنگ است.
این مسئول آتش‌نشانی می‌گوید که غیر‌معیاری‌‌بودنِ ‌ساختمان‌ها و کم‌توجهی دکان‌داران و مسئولان مارکیت‌ها، باعث بروز آتش‌سوزی‌ها می‌شود که طی سال جاری ۷۷ واقعة آتش‌سوزی، ۲۰۰ میلیون افغانی به مالکان مارکیت‌ها و دکان‌داران خساره وارد کرده است.
آقای زمری نیز تأیید می‌کند که آتش‌سوزی در مارکیت جوزجانی، از غرفة بیرونی سرایت کرده و تا هنوز عامل آن برای تیم تخنیکی آتش‌نشانی بلخ مبهم است. در همین‌حال عبدالرزاق قادری، آمر امنیت فرماندهی امنیه ولایت بلخ می‌گوید که آتش‌سوزی‌ها در مزارشریف عمدتاً در اثر شارتی برق و انفجار بالون‌های گاز صورت می‌گیرد؛ اما آتش‌سوزی اخیر در مارکیت جوزجانی «نهایت مرموز» است. آقای قادری می‌گوید که تیم تخنیکی آتش‌نشانی و فرماندهی امنیۀ بلخ، همیشه در بررسی عوامل آتش‌سوزی‌ها موفق بوده؛ اما در آتش‌سوزی اخیر، هنوز هیچ سرنخی مبنی بر چگونگی وقوع آن به دست نیامده است.
آمر امنیت فرماندهی امنیۀ بلخ، در حالی که عوامل بیرونی را در این آتش‌سوزی امکان‌پذیر نمی‌داند، می‌گوید تصور می‌شود که در جریان روز سوختگی سگرت در یکی از دکان‌ها باقی مانده و شب باعث بروز آتش شده باشد.
در عین حال، محمدشاه از مالکان مارکیت جوزجانی می‌گوید که آتش از غرفة بیرونی به داخل مارکیت سرایت کرده است. او مطمئن است که این آتش‌سوزی ‌توسط شخصی صورت گرفته است. محمدشاه می‌گوید که نسبت به حل مشکلات مارکیت جوزجانی و موجودیت ازدحام غیر‌قانونی غرفه‌های لباس‌فروشی که احتمال آتش‌سوزی‌ها را بیشتر می‌کند، به مسئولان مقام ولایت بلخ ‌بارها مراجعه کرده؛ اما همواره با بی‌توجهی آنان مواجه شده است. محمدشاه می‌گوید که از نهادهای امنیتی خواهان وضاحت در مورد چگونگی آتش‌سوزی این مارکیت است و باید جلو‌ دست‌هایی که سرمایۀ مردم را آتش می‌زنند، گرفته شود.

در همین‌حال یک منبع که نمی‌خواهد از وی نام‌ برده شود، به روزنامة جامعۀ ‌باز از ابهام در این آتش‌سوزی سخن می‌زند. این منبع می‌گوید که گروهی از سارقان به قصد غارت دکان‌ها و مارکیت‌ها، گاهی به طور عمدی مارکیت‌ها را آتش زده و در جریان ازدحام آتش‌سوزی، به طور هم‌آهنگ، دکان‌ها را غارت می‌کنند.

این منبع می‌گوید که آتش‌سوزی اخیر در مارکیت جوزجانی، برنامه‌‌ای سنجیده‌شده از سوی یک گروه سارق در مزارشریف بوده است که لحظاتی پس از آتش‌سوزی، بیشتر از ده تن آنان توسط نیروهای امنیت ملی بازداشت شده‌اند. این منبع می‌افزاید که هرچند سارقان در این آتش‌سوزی، موفق به بردن اجناس دوکان‌ها نشده‌اند؛ اما در آتش‌سوزی‌های گذشتة که در مارکیت جوزجانی و چندین مارکیت دیگر صورت گرفته بود، مقدار هنگفتی از اموال دکان‌ها توسط سارقان به بهانة کمک به دکان‌داران به سرقت برده شده است.
مالکان مارکیت‌ جوزجانی در حالی که عمدی‌بودنِ آتش‌سوزی اخیر را تأیید می‌کنند، در مورد این‌که چه کسی این مارکیت را و به چه دلیلی آتش‌زده است، چیزی نمی‌گویند.
مسئولان آتش‌نشانی و امنیتی شهر مزارشریف ضمن ردِ بازداشت سارقان از صحنة آتش‌سوزی، تأکید می‌کنند که آنان تا هنوز در شناسایی عامل این آتش‌سوزی ناموفق بوده و تیم‌های تخنیکی آنان در تلاش‌اند تا عوامل دخیل در آتش‌سوزی را ردیابی کنند.

اراده‌ی یک نسل، برای تغییر سرنوشت

مختار وفایی
مشارکت از اساسی‌ترین مولفه‌ها در بدنه‌ی یک نظام مردم‌سالار است. سطوح مشارکت مردم یک جامعه در تصامیمی که بر زندگی آنان تاثیر مستقیم دارند، بستگی دارد به چگونگی فرهنگ سیاسی آن جامعه. فرهنگ سیاسی یک جامعه است که روزنه‌ی حضور آنان را در تصامیم بزرگ کشوری باز می‌کند. فرهنگ سیاسی در هرجامعه‌یی متفاوت است. افغانستان که از چندین دهه بدینسو، نا آرامی‌ و جنگ‌های خانمانسوز را تجربه می‌کند، ضمن دیگر تبعات جنگ و ویرانی، شاهد دگرگونی ساختارهای ذهنی و فکری مردم‌اش نیز بوده است. از بیشتر از یک‌دهه بدینسو که نظامِ نیم‌بند دمُکراسی در افغانستان نفس می‌کشد، شاید تغییراتی در ساختارهای فکری و فرهنگی مردم و بخصوص نسل نو افغانستان آمده باشد، اما آنچه احساس می‌شود، فقدان یک فرهنگ سیاسی مشارکتی فعال در کشور است. مشارکت سیاسی نیازمند آگاهی لازم از جریان‌ها و ساختارهایی است که در یک کشور فعال اند. شهروندانی که در مورد اهمیت و چگونگی ساختارها و کارزارهای سیاسی در یک کشور آگاهی دارند، بدون شک فعالانه در همه عرصه‌ها احساس مسوولیت کرده و مشارکت می‌کنند. اما شهروندانی که نه از جریان‌ها و ساختارها آگاهی داشته و نه چگونگی تغییرات و تاثیرات آن بر زندگی روزمره، برایش اهمیت داشته باشد، بدون شک که فقط نقش یک نظاره‌گر را خواهند داشت.
اما نسل نوِ افغانستان که باعثِ ایجاد امیدواری‌های زیادی در سطح ملی و بین‌المللی شده است، در کجای این مساله حضور دارد؟
با یک نگاه اجمالی و خوشبینانه به حضور جوانان افغانستان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی، در می‌یابیم که این نسل توانسته است با مهارت‌های لازمی که طی یک‌ونیم‌ دهه‌ی گذشته کسب کرده؛ جایگاهش را در دولت و ساختارهای مهم اجتماعی افغانستان دریابد.

تلاش‌هایی که طی یک‌و نیم دهه‌ی گذشته از سوی نهادهای مختلف مدنی، فرهنگی و سیاسی در افغانستان صورت گرفته، روزنه‌های راه‌گشایی را برای گسترش حضور نسل جوان افغانستان در سطوح بلند مدیریتی و تصمیم‌گیری باز کرده است.
من به عنوان کسی که در این سرزمین نفس می‌کشم و آرزوهایی برای خود و سرزمینم دارم، همواره دنبال راه‌ها و روش‌هایی بوده ام که به عنوان یک شهروند فعال سهم‌ام را در تصمیم‌گیری‌های که تاثیر مستقیم بر زندگی جمعی هموطنانم دارد، ادا نمایم. به پندار من، ایجاد حس شهروندی فعال و تقویت حس هم‌گرایی میان شهروندان، یگانه ابرازی است که ملت‌ها را بسوی رفاه و دولت‌ها را بسوی ثبات می‌کشاند.
از افغانستان در همه جا به عنوان یک کشور جوان یاد می‌شود. طبق آمارهای ارایه شده؛ بیشتر از 60 فیصد نفوس این کشور را نسل جوان تشکیل می‌دهد. حضور گسترده‌ی نسل نو در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان، زمینه‌های رفتن این کشور را در مسیر صلح و ثبات فراهم می‌کند؛ اما شرط اساسی آن، اهمیت دادن به خواست‌ها، طرح‌ها و توقعات این نسل از سوی رهبران کشور است.

در تازه‌ترین مورد، من شاهد ایجاد «مجتمع جوانان متخصص افغان» بودم. این مجمتع که با حضور 30 تن از نمایندگان جوان از 4 ولایت افغانستان ایجاد شده و قرار است با حضور بیشتر جوانان از سایر ولایات کشور گسترش یابد، باعث امیدواری‌هایی در میان جوانان شده است. مرکز رسانه‌یی نارنج، میدیوتیک افغانستان، موسسه فریدریش ایبرت و موسسه توسعه که از طراحان و مجریان این مجتمع هستند، با یک دید بلند و درازمدت، تلاش کردند تا این مجتمع، محوری باشد برای جوانانی که با عالمی از زحمات و تلاش، اسناد و مدارک تخصصی شان را از دانشگاه‌ها بدست آورده و دنبال سهیم شدن در روند تصمیم‌گیری و کارهای اجرایی دولتی می‌باشند. این مجتمع در نخستین اقدام اش، تلاش کرد تا طرحی را بصورت نوشتاری در مورد چالش‌های موجود در افغانستان به رهبران حکومت وحدت ملی پیشکش نماید. طرحی که برامده از ایجاد گفتمان‌های جداگانه در میان صدهاتن از جوانان چهارولایت افغانستان می‌باشد، به عنوان پیشنهادات افغانستان شمول، قرار است بزودی در یک نشست با یکی از رهبران حکومت وحدت ملی، پیشکش شده از رهبران حکومت خواسته خواهد شد تا بصورت جدی، گام‌هایی را برای عملی نمودن این طرح‌ها و پیشنهادات بردارند.

علاقه‌مندی جوانان افغانستان و سهم‌گیری فعالانه‌ی آنان در ایجاد این مجتمع، این مساله را ثابت می‌سازد که نسل نوِ افغانستان خود را در سرنوشت این ملت شریک می‌دانند و عاشقانه می‌خواهند به عنوان شهروندان فعال در عرصه‌های سیاسی و تصمیم‌گیری‌های مهم دولتی سهمی ادا کنند. زمینه‌هایی که طی یک و نیم دهه در افغانستان ایجاد شد، توانست دگرگونی‌هایی زیادی از جمله حرکت بسوی تخصص‌گرایی و ترک تقدیرگرایی را در میان نسل نو افغانستان رقم بزند. ایجاد چنین مجتمع‌هایی و استقبال گسترده‌ی نسل نو افغانستان از آن، این امیدواری را بوجود می‌آورد که این نسل در قبال سرنوشت خود و سرزمین‌اش جدی است و در تلاش برای تغییر و بهبود اوضاع را از اولویت‌های کاری اش می‌پندارد.

خوشبختانه همین حس مسوولیت پذیری در میان این نسل، باعث شده است تا شاهد حضور هزاران متخصص جوان در رشته‌های گوناگون که عملاً شامل فعالیت‌های دولتی و خصوصی در کشور هستند باشیم. اما آنچه باعث نا امیدی و ایجاد رنج می‌شود، سطح بالای بیکاری و بی‌سرنوشتی در میان متخصصین جوان افغانستان است. با وجود گسترش جوانان متخصص افغان که همه ساله از دانشگاه‌ها سند فراغت بدست می‌آورند، زمینه‌های جذب و منابع اشتغال برای آنان فراهم نشده است. باوجودی که ایجاد مجتمع جوانان متخصص افغان نمی‌تواند به عنوان یک نهاد کاریابی عمل‌ کند، اما من امیدوارم که جمع شدن در یک محور و تلاش همگانی برای آوردن تغییرات، نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت. مجتمع ایجاد شده که تاکنون 30 تن به نمایندگی از جوانان 4 ولایت در یک پروسه‌ي شفاف و علنی بر اساس شایستگی‌های لازم انتخاب شده و در آن حضور دارند، می‌تواند زمینه‌یی باشد برای ایجاد طرح‌های بیشتر برای رهبران حکومت افغانستان که تغییرات بنیادی‌ را برای نسل نو افغانستان در پی داشته باشد. اکنون نسل نو افغانستان، با تمامی سهولت‌ها و امکاناتی که در اختیار دارد، از رنج‌هایی مانند رونق تفکر مسن‌سالاری در ادارات و ساختارهای دولتی، دید خام‌انگارانه‌ی بزرگان و رهبران و بی اعتمادی در سطح ملی نسبت به این نسل صدمه می‌بینند.

هرچند این باور وجود دارد که هنوزهم ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی مردم افغانستان، استوار بر سنت‌ها و عرف‌هایی گذشته است و سرنوشت جمعی مردم افغانستان بر اساس همان باورها شکل می‌گیرد، اما به غلط بودن و اشتباه بودن برخی از این باورها نیز اعتقاد بوجود آمده است. اکنون نیازمندی و اجبار به تغییر در افغانستان لازم است. رهبران حکومتی، رهبران مردمی و رهبران دینی، باید تلاش کنند تا زمینه‌ی حضور‌ نسل نو که فارغ از هرگونه دغدغه‌ی عقده‌مندانه و انتقام است را در سطوح بلند مدیریتی، تصمی‌گیری و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باز کنند. من به عنوان عضوی از نسل نوِ افغانستان باعث امیدواری در خانواده‌ی کوچک خودم شده ام، باور دارم که تک تکِ این نسل، امید و روحیه‌ي تلاش برای تغییر را در اجتماعاتِ کوچکی همچون خانواده‌های شان ایجاد کرده اند و این آغازی است برای دوام یک راه دراز و بلند که سعادت و رفاه یک ملت رادر پی خواهد داشت.
من که افتخار عضویت در مجتمع جوانان متخصص افغان به نمایندگی از جوانان بلخ را دارم، توقع و انتظار من از منابع حمایوی و میزبان این برنامه بخصوص، مرکز رسانه‌یی نارنج، میدیوتیک افغانستان و موسسه فریدریش ایبرت این است که تلاش کنند، این گام بلند و پروسه‌ی مهم و حیاتی برای نسل نو افغانستان را در سایر ولایات گسترش داده و برای بلند شدنِ صدای یک نسل وسیله شوند. همچنان از تمامی هم‌نسلانم که عضوی از این مجتمع هستند، توقع می‌برم تا با عزم محکم و اراده‌ی راسخ، گام برای عملی سازی طرح‌هایی که می‌توانند این نسل را وسیله‌یی برای ترقی و پیشرفت این سرزمین بسازند، تلاش کنند.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...