۲۸ دی ۱۳۹۶

صفحه‌ی خون و خشونت

برای نخستین بار و پس از ۱۰ سال، ۱۰ روز در جریان تعطیلات آخر سال ۲۰۱۷ بصورت کامل از انترنت دور بودم. در این ۱۰ روز بجای کمره‌ی مبایل از کمره دستی و برای خبر دادن و خبرگیری از خانواده از مبایل دوستانم استفاده می‌کردم.
روزها را در بازارها، کوچه‌ها، جاهای دیدنی، قهوه‌خانه‌ها و خرید سپری می‌کردم و شب‌‌ها را اکثرا یا موسیقی می‌شنیدم و یا هم با دوستان هم‌سفرم شعر می‌خواندیم.
در آن مدت کوتاه، با وجودی که در گوشه‌ی از ذهنم چهره‌ی زشت انفجار و انتحار همیشه بیدار بود، اما آرامش زیبا و دلگرم‌کننده‌ی را توانستم ‌بخاطر دوری از انترنت تجربه کنم. در آن روزها دانستم که فیسبوک چقدر مرا از متن زیبا و آرامش‌بخش زندگی دور کرده و در چاله‌ی از انفجارهای ویرانگر خبرهای داغ مرگ و کشتار پرتاب کرده است.
قربانیان امواج کشنده‌ی انفجار و انتحار تنها کسانی نیستند که بدن‌های شان پاره پاره شده، کشته و یا زخمی می‌شوند. هر انفجار و انتحار برای هزاران تن دیگر مرگ تدریجی را رقم می‌زند. هر خون ریخته‌ی را که در فیسبوک می‌بینیم و هر خبر داغ مرگ و کشتار را که می‌نویسیم و می‌خوانیم بخشی از شادی و زندگی را در ما می‌کشد. و به تدریج این خبرها روح و روان ما را خورده و از ما انسان‌های خشن، احساساتی، ضعیف، بی‌اراده و ترسو می‌سازد
من وقتی آرامش آن ۱۰ روز و ناآرامی و بی‌حوصلگی این‌روزهای پر از مرگ را مقایسه می‌کنم بخوبی درک می‌کنم که فیسبوک و رویدادهای خونین اطراف ما، از ما در همه‌جا قربانی می‌گیرد
ما قربانی هستیم، چه روی جاده شکار موج انفجار شویم چه در بستر خواب، کنار بخاری گرم و یا ریز صندلی در حالی که قند و نبات نوش جان می‌کنیم صفحه فیسبوک را ور رفته و خبرها و تصاویر قربانیان را لایک و هم‌رسانی کنیم.
تنها راه ممکن، گریز همیشگی از فیسبوک و انترنت است که بسیاری‌ها از جمله من و هم‌مسلک‌هایم این کار را نمی‌توانیم. ظاهرا فیسبوک به حدی قدرتمند است که ما بدون این پدیده‌ی خوب اما به شدت زشت و تباه‌کننده بیچاره می‌شویم.
من تا هنوز نتوانسته‌ام تصمیمی در مورد این‌که چگونه از شر فیسبوک خلاص شوم بگیرم. چون بخشی از کارم وابسته به این صفحه‌ی پر از خون و خشونت است.


۲۷ دی ۱۳۹۶

مذاکرات صلح در ترکیه؛ مشاورانی از کابل، دُکاندارانی از پشاور

مختار وفایی
در ادامه‌ی افتضاحی که از چندین سال بدینسو بنام پروسه‌ی صلح جریان دارد، بتازگی مشاورانی از کابل و دکاندارانی از پشاور طی  ملاقاتی در ترکیه، از پیشرفت در مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان سخن زده اند.
در مذاکراتی که بنام صلح در ترکیه انجام شد، چهار تن از آدرس گروه طالبان و دوتن از آدرس دولت افغانستان پشت میز مذاکره نشستند که ادعای هر دو گروه در مورد نمایندگی شان از طالبان و دولت افغانستان، رد شدند. دو روز قبل و با آغاز این مذاکرات، ذبیح الله مجاهد با نشر اعلامیه‌ای تاکید کرد که هیچ کسی از آدرس این گروه برای مذاکره به ترکیه سفر نکرده است.
همچنان شاه‌حسین مرتضوی سخنگوی ریاست‌جمهوری دیروز دوشنبه گفت، افرادی که از کابل در مذاکرات صلح در ترکیه حضور داشتند از دولت افغانستان نمایندگی نمی‌کنند. عباس بصیر از افراد نزدیک به کریم خلیلی و همایون جریر دادماد گلبدین حکمتیار که هر دو از مشاوران رییس‌جمهور استند طرف‌های مذاکره طالبان در این نشست بودند.
با این حال اطلاعات بدست آمده نشان می‌دهند، از میان چهارتنی که در مذاکرات ترکیه از آدرس گروه طالبان در این نشست شرکت کرده اند هیچ کدام آنان در گروه طالبان تحت رهبری ملاهبت‌الله آخندزاده رسمیت ندارند و در چگونگی مذاکره و صلح دولت افغانستان با گروه‌های درگیر تاثیرگذار نیستند.
شهرت چهار اشتراک کننده‌ی مذاکرات صلح در ترکیه که  بنام نمایندگان گروه طالبان شرکت کرده اند:
1-    دواجان عضو حزب اسلامی که در شهر پشاور پاکستان موتر فروشی دارد و هر ازگاهی به کابل به دیدن گلبدین حکمتیار نیز می‌آید.
2-   مولوی عبدالرووف که در زمان رژیم طالبان مدت کوتاهی بحیث سرپرست ولایت خوست ایفای وظیفه می‌کرد و تا قبل از مرگ ملاعمر بحیث عضو پایین‌رتبه طالبان در مدارس پاکستان فعالیت می‌نمود. مولوی عبدالرووف پس از مرگ ملاعمر از گروه ملا اختر منصور جدا شده و به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
3-   ملا رحمت‌الله وردک از اعضای پایین رتبه طالبان است که در زمان رژیم طالبان مدتی را در " د افغانستان بانک"  بحیث کارمند کار کرده و سپس در استخبارات امارت اسلامی بحیث کارمند پایین رتبه کار کرده است. رحمت‌الله وردک  نیز از اعضای پایین رتبه گروه طالبان بوده که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
4-   نفر چهارم  از گروهی که بنام نمایندگان طالبان در این نشست شرکت کرده بود ملا عبدالحکیم بریس است که هیچ‌گاه در منصب و مقامی در این گروه دست نیافته است. او یک عضو عادی گروه طالبان است که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
هرسه تن از این افراد فعلاً تحت رهبری ملا منان نیازی در گروه انشعابی ملارسول فعالیت می‌کنند و هیچ رابطه و تاثیری در گروه طالبان تحت رهبری ملاهبت‌الله آخندزاده که طرف اصلی جنگ علیه حکومت افغانستان است ندارند.
منابع موثق می‌گویند که رحمت‌الله وردک از شهر دبی به ترکیه پرواز کرده، مولوی عبدالرووف و عبدالحکیم بریس از شهر کابل به ترکیه پرواز کرده اند.
از آن‌جایی که طرف‌های مذاکره‌کننده در این نشست افراد بی تاثیر در طرف‌های درگیر در افغانستان استند، بنظر می‌رسد که هدف اساسی این نشست صلح نه بلکه امتیازگیری و پی‌گیری اهداف شخصی تحت عنوان صلح است.
برخی از منابع بدین باور اند که پس از فشارهای جهانی بر پاکستان، گلبدین حکمتیار و همایون جریر با توصیه آی.اس.آی به منظور ایجاد خوشبینی در مورد تلاش این کشور برای صلح، این نشست جعلی را راه اندازی کرده است. اگر چنین نیست، حکومت افغانستان هیچ نیازی برای مذاکره و صلح با گروه انشعابی ملارسول ندارد، چون این گروه ساخته و پرداخته حکومت افغانستان است و ملامنان نیازی از حکومت افغانستان امتیازات مالی برای جنگ علیه گروه ملاهبت‌الله بدست می‌آورد.
حکمتیار که به همکاری و هم‌سویی دیرینه با پاکستان مشهور است، با این ابتکار تلاش کرده است که از یک‌سو از پاکستان به عنوان کشوری که موافق با پیشرفت مذاکرات با طالبان است تعریف کند و از سوی دیگر از دولت افغانستان و پروسه صلح که طی سال‌های اخیر به گاو شیر ده تبدیل شده امتیازات مالی و سیاسی بدست آورد. این مقاله قبلاً در روزنامه اطلاعات روز نیز منتشر شده است.

۲۴ دی ۱۳۹۶

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

مختار وفایی
چند طلبه‌ی که از سهم خمس و زکات ایرانی‌ها در حوزات عملیه ایران نفرت تغذیه کرده و منافقت آموخته، اکنون بار دیگر به نمادهای از فتنه و شر در میان مردم بدل شده اند. من هیچ علاقه و نیازی به پرداختن به مسایل کوچک و بی‌ارزش قومی، محلی و سمتی ندارم، اما وقتی عمق فلاکت، گمراهی و تباهی را در میان مردمی که در کنار آنان بزرگ شده و زیسته‌ام می‌بینیم، رسالت خود می‌دانم که در حد خودم در این مورد به هم‌نسلانم بنویسم.
عکس از آرشیف
من نه مانند اکثریت ملاهای نفرت‌پراکن و سیاه‌اندیش حربه‌ی مانند اسلام و قرآن دارم و نه خطابه‌های آتشین و دروغین بلدم تا با احساسات مردم بازی کنم.
هر ازگاهی که برای دیدار از پدر و مادرم به روستای ما در دره‌گزباستان /شولگره سر می‌زنم، عمق سیاه‌اندیشی و چاله‌ی تاریکی که مردم ما را احاطه کرده مشاهده می‌کنم. تقریباً چهار دهه قبل و در جریان جهاد علیه تجاوز شوروی، در کنار مردان صادق و راستین، چند دلقک به ظاهر دیندار به بهانه‌ی جهاد، مردم را علیه همدیگر شورانیده و آغازگر جنگ خانه بخانه شدند که اکنون نیز عقده‌های بجامانده از آن دوران سیاه و ذلت، از مردم قربانی می‌گیرد.
آن دوره باوجود این‌که نتایج اندک مثبتی در پی داشت، اما تاوان اشتباهات جبران ناپذیر چند حیله‌گر مکار را هنوز مردم می‌پردازند. سرخیل‌های جهاد، بجای این‌که مردم را به جهاد و صداقت سوق دهند، علم‌بردار جنگ قومی شده و خودشان در غُندی‌های خیر در قم و اصفهان و قندهار نشستند.
مردم خاطرات تلخ تباهی شان را به روشنی بیاد دارند و هر ازگاهی در جریان روایت آن دوران، یزیدها و شمرهای دوران را که هنوز زنده اند و در صومعه‌های شان مصروف دعا، نفرت می‌فرستند.
مایه‌ی ننگ و تاسف است که تاجران دین و قوم که بازارشان طی سال‌های اخیر کساد شده، بار دیگر در حالی که هنوز خون کشته شدگان جنگ خانمانسوز نخکشیده، به این تجارت سیاه رو آورده اند.
عده‌ی از این تاجران از قم و اصفهان و تهران تخم نفرت و کینه می‌پاشند و عده‌ی دیگر از غارهای باستانی شان در کابل و قندهار و مزار...
بار دیگر این سیاه‌اندیشان شمشیرهای تباهی شان را از غلاف کشیده و تلاش دارند بنام خیل و سرخیل و قوم و قبیله مردم را بجان همدیگر بیاندازند تا یک نسل دیگر در نفرت بسوزند.
حرف من به آنانی که تجربه‌ی 40 و 50ساله در پاشیدن تخم نفرت و کینه و کدورت دارند شاید جالب و قابل توجه نباشد، اما شاید برای آنانی که از نسل من است و آینده‌های درخشان می‌تواند چشم براه شان باشد قابل فهم باشد.
یکبار به دیروز، امروز و آینده‌ی آنانی که از ظرف زهرآگین قوم و خیل نان خورده اند ببینید، جز ذلت، نفرت و خشم نفاق از صورت‌ها و چشمان گناه‌کارشان چیزی نمی‌بارد. برای ما هیچ اقدامی شرم‌آورتر و ذلت‌بارتر از این نیست که در عصر حاضر که انسان‌ها به ارزش‌های قدرن 21 فکر می‌کنند ما در پستوهای خالی ذهن خود پنهان شده و دنباله‌رو کسانی باشیم که عمرشان را وقف نفرت و همدیگر کشی کرده اند.
بگذارید چند مریض روانی که چاره‌ی جز نشخوار نفرت‌های آموخته از حوزه عملیه قم و غارهای باستانی شان در کابل و قندهار ندارند، همچنان یاوه‌سرایی کرده و عمرخود را با نفرت‌پراکنی سر کنند، اما من و شمایی که در عصر انفجار اطلاعات زندگی می‌کنیم و مسوول امروز و آینده‌ی این کشور هستیم، دنبال ارزشهای مدرن و انسانی حرکت کنیم.
سردمداران خیل و سرخیل که حاصل عمر بی‌حاصل شان جز کشتار جوانان و تباهی خانواده‌ها نیست، باید عمر باقی‌مانده‌ی شان را برای توبه به درگاه خداوند بگذرانند تا از گناهان و سیاهی دامان شان اندکی کاسته شود.
به این پیرهای خرفت و این گمراهان عالم دینداری توصیه می‌کنم که در غارهای باستانی تان در قندهار و مزار و کابل و قم بمانید تا رستگار شوید. شما دنبال رستگاری هستید و هرآیینه بدانید که رستگاری در نفرت پراکنی و جنگ‌افروزی نیست.
من و هم‌نسلانم شما شیادان حیله‌گر را خوب شناخته‌ایم و شکار شعارهای واهی تان نمی‌شویم.
و حرف آخر این‌که ای شیخ:
امیدوار بود آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!

۲۱ دی ۱۳۹۶

پیام صلح دانشجویان افغان در قزاقستان به مقامات جهان

دوتن از دانشجویان افغان که در قزاقستان مصروف تحصیل اند، با نشر ویدیویی در صفحات مجازی در پیوند به جلب توجه مقامات قزاقستان و ایالات متحده به تامین صلح در افغانستان، مورد توجه گسترده قرار گرفته اند.
حفیظ الله قادری دانشجوی سال چهارم دانشگاه انجنیری تخنیکی در شهر آستانه قزاقستان و صابر رسولی هم‌صنفی‌اش، دو دانشجوی  استند که شب دوشنبه  18جدی، ویدیوهای شان را با پیام تلاش برای صلح در افغانستان در صفحات مجازی شان نشر کردند. آنان در این ویدیوها از سران کشورهای قدرتمند جهان از جمله دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده و نورسلطان نظربایف رییس جمهور قزاقستان خواسته اند که به مردم افغانستان در تامین صلح کمک کنند.
دانشجویان افغان از آقای نورسلطان نظربایف رییس جمهور قزاقستان که ابتکار میزبانی مذاکرات صلح سوریه را موفقانه سپری کرده و همچنان بتازگی ریاست جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد را در اول ماه جنوری سال 2018 بدست آورده خواسته اند که تامین صلح در افغانستان را یکی از اولویت‌های مباحث در جلسات شورای امنیت قرار دهد.
این دانشجویان از دشواری های جنگ در افغانستان نیز صحبت کرده و گفته اند که آنان بصورت تصادفی  از جنگ افغانستان جان به سلامت برده و اکنون با امکانات خوب در قزاقستان تحصیل می کنند.
قادری و رسولی می گویند که افغانستان کشور نا امن است و وقتی صبح کسی از خانه بیرون می شود، کسی مطمین نیست که او شب سالم به خانه بر می گردد یا خیر.
این دانشجویان با درنظرداشت اینکه قزاقستان ریاست جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد را به عهده دارد نقش رییس جمهور این کشور را در تامین صلح در افغانستان موثر دانسته و ابراز امیدواری کرده اند که پیام شان مورد توجه مقامات آن کشور قرار گیرد.
ویدیوی این دانشجویان که در شبکه های مختلف اجتماعی از جمله فیسبوک، تویتر، انستاگرام، یوتیوب و وی‌کی منتشر شده است، مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفته است. فعالان شبکه های اجتماعی در افغانستان این اقدام دانشجویان افغان را مثبت و موثر  دانسته و ابراز امیدواری کرده اند که مقامات کشور قزاقستان که از دوستان منطقه‌یی افغانستان است، در راستای تامین صلح در این کشور تلاش کنند.
در گذشته نیز دانشجویان، فعالان حقوق بشر و مهاجران افغانستان در کشورهای مختلف جهان، با ابتکارات شان تلاش کرده اند که توجه مقامات ارشد جهانی را به تامین صلح در افغانستان جلب کنند، اما تاکنون این تلاش ها نتیجه‌ی موثری در داخل افغانستان برای تامین صلح نداشته است.


۲۰ دی ۱۳۹۶

میهمان سفره‌ی مهربانی در هندوستان

یک‌ونیم سال قبل در حالی که روزهای شیرین ماه عسل ما در هندوستان با پیش‌آمد بیماری خطرناک و غیرمترقبه برای نیلوفر عزیزم به سرگردانی و رنج تبدیل شد، با موکیش‌چندرا دوست هندوستانی‌ام آشنا شدم.
با خانواده موکیش چندرا در حومه شهر دهلی
موکیش کارمند بخش اداری یکی از شفاخانه‌های هندوستان است که نیلوفر عزیزم سال گذشته در آن معالجه شد. در روزهای نخست نمی‌توانستم به موکیش به عنوان یک دوست باور کنم. قصه‌های وحشتناکی از کلاه‌گذاری بر مریض‌داران افغانستانی در شفاخانه‌های هندوستان شینده بودم و در آن روزهای دشوار به هرکسی که علاقه‌ی کمک کردن بمن را داشت شک می‌کردم.
موکیش اما مرا با آرامش رهنمایی می‌کرد. زمانی که از شفاخانه رخصت شدیم، او با مهربانی تمام هر ازگاهی تماس می‌گرفت و از وضعیت صحت نیلوفرجان می‌پرسید. چندی قبل که قرار شد برای تعطیلات آخرسال میلادی به هندوستان برویم، اصرار کرد که در هوتل اتاق نگیریم و در خانه‌ی او همراه با خانواده‌اش باشیم.
او با مهربانی تمام اصرار می‌کرد که خانه‌ی ما کوچک ولی قلب ما بزرگ است، بیایید تا روز ماندن تان در هندوستان با ما زندگی کنید. بلاخره با سپاسگزاری از مهربانی‌هایش توافق شد که یک چاشت میهمان شان باشیم
خانه‌ی زیبا و کوچک موکیش در حومه‌ی شهر دهلی در منطقه‌ی بنام ویشالی موقعیت دارد. همراه با خانم، پدر و دو کودک نازنین خود در آپارتمان دو اتاقه زندگی می‌کند. خانه‌ی کوچک شان پر از آرامش، عشق و زیبایی است.
زمانی که از دهلی به طرف خانه شان که از محل اقامت ما 20 کیلومتر فاصله داشت حرکت کریم، پی‌هم زنگ می‌زد که خانم و فرزندانم مشتاق دیدارتان است، زودتر بیایید که فرصت بیشتری برای صحبت داشته باشیم
او در مورد عروسی، زندگی و کارهای ما در فیسبوک و انترنت خوانده بود و عکس های ما را با خانواده‌اش شریک ساخته بود.
پدرش سرمعلم یکی از مکاتب دولتی در دهلی بود و حالا که عمرش 73 ساله است، در تقاعد بسر می‌برد.
خانم مهربان موکیش غذای لذیذ و با مزه‌ی هندوستانی برای ما پخته بود. از این که می‌دانست ما غذای تند نمی‌توانیم بخوریم، در دیگ مرچ کمتری ریخته بود. چای لذیذ هندی، برنج سفید، شیر برنج، گوشت مرغ و انواع سبزی از جمله زیبایی‌های سفره یک هندوستانی بود که از ما پذیرایی کرد.
لحظاتی را که در خانه‌ی موکیش دوست هندوستانی ما گذراندیم پر از آرامش، عشق و مهربانی بود.
مهربانی خالصانه‌ی موکیش، خانم نازنین‌اش که اصرار داشت مرا(بابی، یعنی ینگه) صدا بزنید، پدر و اطفال نازنین‌اش که دوست داشتند روزی در کابل میهمان ما باشند برای ما بیادماندنی‌ترین خاطرات این سفر است.
با موکیش در بالکن آپارتمان‌اش زیاد صحبت کردم. او بارها تکرار کرد که من یک هندو هستم و تو یک مسلمان، اما عشق، انسانیت و آزادی مهم‌ترین مشترکات ما انسان‌هاست که هیچ دیواری نمی‌تواند مانع آن شود.
عشق، شجاعت، صبر و آرامش از مهم‌ترین جلوه‌های زندگی یک هندوستانی است که با پابندی به آن به زندگی خود و اطرافیان خود عشق می‌ورزد.
موکیش‌چندرا و خانواده‌ی نازنین‌اش، نمادی از صداقت، مهربانی و عشق یک هندوستانی نسبت به هم‌نوعان شان است.


۱۹ دی ۱۳۹۶

بن بست در بلخ

پس از آغاز تنش ها میان عطامحمدنور و ریاست جمهوری بر سر کرسی مقام ولایت بلخ، ضمن نگرانی‌های که در میان مردم در حال افزایش است، اوضاع حکومت‌داری، بازار و تجارت نیز در این ولایت آسیب دیده است.
عطامحمدنور و رییس جمهورغنی
حکومت تا این‌دم بر معرفی انجنیر داوود بحیث والی بلخ اصرار دارد و براساس گزارش‌ها، داوود ضمن دریافت اعتبارنامه از سوی ارگان‌های محل بحیث والی بلخ، مقداری جنگ افزار، پول و موترهای زرهی نیز برای محافظت از خود و گسترش برنامههایش بحیث جانشین نور دریافت کرده است.
بن بست بر سر کرسی مقام ولایت بلخ، ضمن این‌که بر اوضاع عمومی کشور تاثیر منفی گذاشته است، امید به موثریت سایر برنامه‌های حکومت را نیز بیشتر از پیش خدشه‌دار ساخته است.
حزب جمعیت ناتوان از شکست این بن بست است، چون این حزب فعلاً دارای یک محوریت قدرتمند و باصلابت نیست و به گروهک‌های مزدبگیر از محورهای قدرت تبدیل شده است.
جامعه مدنی هم تاکنون واکنش، راه حل و اعتراضی نسبت به این بن بست نداشته است. باوجودی که گزینه نظامی هم از سوی عطامحمدنور و هم از سوی حکومت مرکزی برای حل این چالش منتفی بنظر می‌رسد، اما دوام این وضعیت نه به نفع مردم است و نه به نفع حکومت یا آقای نور.
با وجودی که هواداران احساساتی نور او را بر دوام ایستادگی و حتی استفاده از گزینه نظامی تشویق می کنند، اما دریافت‌ها نشان می‌دهد که فرجام این بازی به هیچ صورتی به نفع نور نیست.
لجاجت او بر دوام کارش پس از 15سال حاکمیت مطلقه در بلخ نشان می‌دهد که به باور او با از دست دادن کرسی مقام ولایت بلخ، آسمان به زمین می‌خورد و دیگر فضا برای فعالیت های سیاسی اش را از دست خواهد داد. در حالی که نور با سرمایه‌ی هنگفت‌اش که می‌تواند  فرصت‌های بزرگتری را برایش مهیا می‌کند میتواند در آینده به برنامه‌های بیشتر و موقعیت های بزرگتری فکر کند.
 همچنان رو آوردن و حتی حرف از گزینه نظامی در برابر حکومت مرکزی او را در صف افراد و گروه های قرار خواهد داد که فعلاً برای خواست های سیاسی و ایدیولوژیک شان با حکومت در جنگ اند.
نور با وجودی که وجبهه و اعتبار سیاسی خود را طی سال‌های اخیر  نزد قدرت‌های حامی افغانستان از دست داده است، موضع‌گیری فعلی اش نیز اعتبار نداشته‌اش را ضرب صفر کرده است. با وجودی که مشخص است نور نمی‌خواهد بلخ را بدون امتیاز برابر با کرسی این ولایت از دست دهد، حکومت تاکنون متقاعد به دادن  این امتیازات نشده است.

۲۸ آذر ۱۳۹۶

روایت یک خشونت: شوهر و خسر، چوب را در شرم‌گاه عروس ۱۷ساله فرو کردند

 خبرگزاری پژواک، روایت وحشتناکی از تازه‌ترین قربانی خشونت و ستم علیه زنان در ولایت غور منتشر کرده است. پس ازسنگسار رخشانه، تيرباران عزيزگل و سوختاندن  زهرا، ظلم‌های که توسط اعضای یک خانواده بر عروس ۱۷ساله شان در ولسوالی دولینه‌ی غور صورت گرفته است نوع دیگری از بربریت و وحشت در مقابل زنان را برملا می‌کند.
گزارش پژواک:
هزارگل، عروس ۱۷ساله با ۱۵۰زخم بر بدن
دختر خُردسالی که از ولسوالی دولينۀ ولايت غور به مرکز ولايت غرض تداوى آورده شده، مى‌گويد که ظلم های زيادی بر وی صورت گرفته و خُسرش همواره غذاهای باقی ماندۀ سگش را به او مى‌خوراند.

اين دختر، گل هزار نام دارد؛ او باچهرۀ پُنديده و بدن پراز جراحتى که دارد، روزگذشته برای تداوی ازسوی يکی از وابستگانش، به مرکزصحی خصوصی داکتر ميراجان احمدی به شهر فيروزکوه مرکزغور، آورده شده است.
اين نوعروس ١٧ ساله که درخانۀ شوهرش جز ذلت ديگر چيزی نديده است، با روحيه پُراز وحشت به خبرنگار آژانس خبری پژواک گفت خسرش که صالح نام دارد، روزانه وی را برای جمع آوری مواد سوخت، به کوه مى فرستاد و بعداز برگشت، وی را مجبور به خوردن غذاهای بازماندۀ سگش مى کرد.

وى گفت: "بوجی را ميدادن که تو برو به هيزم، سه شب به کوه بودم بازمى آمدم،‌ باز نمی گذاشتندکه خود را گرم کنم، به سگ خود که نان می دادند، باز نان های سگ را به من می دادن که توبخور؛ بازمه که نمی خوردم، می گفتند که ديگه به تو نان نمی دهيم؛ همونان را می خوری بخور که نمى خوری نی."
گل هزار همچنان افزود که بارها ازسوی خشو و خواهر شوهرش، مورد لت وکوب قرار گرفته وحتا قصد کشتنش را کردند.

ملا سخى داد يکی از وابستگان اين دختر گفت که درکنار همه ظلم هايی که براين طفل وارد شده است، درناحيه شرمگاهش از سوی شوهر وخسرش چوب داخل گرديده است.
به گفتۀ سخى داد، در وجود اين دختر آثار لت وکوب وسوختگی که توسط سيخ آهن صورت گرفته است  نيز به نظر مى رسد.

سخی داد افزود پدر اين دخترکه اکنون درکشور ايران به سرمی‌ برد، سه سال پيش دخترش را بخاطر خواسته های خود، در عقد شخصى به نام عيدگل درآورده است.

او که اکنون دستيار اين دختر است، از حکومت خواست  تا عاملين اين قضيه را به پنجۀ قانون بسپارند.
موصوف به اساس گفته هاى داکتران موظف اين شفاخانه افزود: "١٥٠داغ به همه وجود اين دخترداره،‌‌ بسيار درحق اين دخترظلم کردند،‌ اورا ببردند در يک جَر بيابانی به غار انداختند."

ازسويی هم داکتران درکلينيک خصوصی ميراجان احمدی، با تاييد آزار جنسی توسط چوب براين دختر، به آژانس خبری پژواک مى گويند که و جود اين طفل، جراحات سنگين برداشته است.
داکترشيما يکى از داکتران اين مرکز صحى گفت: "تمام وجود اين دختر داغ های تازه داشت و بسيار شکنجه شده بود؛ اساساً از ناحيه دامن خود بسيار مشکل داشت و بسيار کار سخت را به حق او انجام داده بودند."

از سويی ديگر بسم الله سرپرست قوماندانی امنيه ولسوالی دولينه، با تاييد اين خبر به آژانس خبری پژواک گفت که آنان در پيوند به اين موضوع؛ خشو، خسر، شوهر و شوهر خواهر اين دختر را دستگير نموده و به مرکزولايت غور فرستاده اند.
موصوف افزود: "ای قضيه در قريه گذر پهن صورت گرفته، ما اقدام کرديم به دستگيری افراد مجرم که خشو، خسر، شوهر و شوهر خواهرای دختره دستگير کرده ايم به قوماندانی مرکز روان کديم."
گل هزار تنها دخترى نيست که در غور قربانی افراط گرايی و خشونت های خانوادگی می‌شود؛ سنگسار رخشانه درشمال شهرفيروزکوه، تيرباران عزيزگل سوختاندن زهرا و ده ها رويداد ديگر، از مواردى است که درگذشتۀ نه چندان دور، دراين ولايت اتفاق افتاده است.

غنی تصمیم می‌گیرد


از بامداد دیروز دوشنبه که خبر تایید شدن استعفای عطامحمدنور از مقام ولایت بلخ توسط رییس جمهور منتشر شد، ذهن و روان مردم در بلخ پریشان شده است. با هرکه صحبت می‌کنم نگران وقوع حوادث ناگوار است. این مسلم است که اکثریت مردم خواهان امنیت است و از حلقه‌ی سیاهی که بنام داعش و طالب در اطراف بلخ کشیده شده هراس دارند. آنان عطامحمدنور را با تمام کاستی‌ها و بدی‌هایش می‌خواهند؛ چون فکر می‌کنند آقای نور حتی برای حفاظت از سرمایه‌های بی حساب‌اش نیز که شده جلو داعش و طالب را در بلخ می‌گیرد.
عطامحمدنور با قدرت اجتماعی و اقتصادی که دارد توانسته است بلخ را طی یک دهه اخیر از برخی آشوب‌ها و تنش‌ها دور نگهدارد، دقیقاً شبیه آنچه جنرال دوستم در دوران حکومت مجاهدین از بلخ ساخته بود.
زمانی که ربانی در کابل حکومت می‌کرد و بقیه ولایات درگیر جنگ خان‌ها و قلدرها بود، جنرال دوستم از مزارشریف و جوزجان دو نمونه‌ی از مسکوهای کوچک ساخته بود که ضمن امنیت و آرامش، مردم به آزادی‌های مدنی خود نیز تا حدی دست یافته بودند. اما همانگونه جنرال دوستم در آن زمان بلخ را تافته‌ی جدابافته از مرکز قلمداد می‌کرد، نور نیز فعلاً در همان خط در حرکت است. 
اما مشکل این است که فعلاً دهه هفتاد نیست، بلکه روزهای میان سال 2017 و 2018 میلادی است. سال‌های که غنی حمایت قدرت‌های جهان را با خود دارد و تا حدی به طرف‌های درگیرش فهمانده است که او تصمیم می‌گیرد چه کسی وزیر باشد چه کسی به زیر.

۲۷ آذر ۱۳۹۶

انجنیر محمد داوود بحیث والی جدید بلخ مقرر شد

انجنیر محمد داوود والی جدید بلخ
ریاست جمهوری با پخش خبرنامه‌ی کوتاهی در صفحه تویتر خود نوشته است که استعفای عطامحمدنور والی بلخ توسط رییس جمهور منظور شده است. به نقل از این خبرنامه، والی بلخ چندی قبل استعفانامه اش را به ریاست جمهوری فرستاده بود. ریاست جمهوری، دیپلوم انجنیر محمد داوود را بحیث والی بلخ منظور کرده است.
خبر منظور شدن استعفای والی بلخ در حالی نشر شده است که از سه سال بدینسو تنش ها میان رییس جمهور و عطامحمدنور بر سر برکناری وی از بلخ جریان داشت. سال گذشته و پس از موج جدیدی از تنش ها، والی بلخ با رییس جمهورغنی وارد مذاکره شده و در بدل کنار رفتنش از بلخ خواستار ده ها پست مهم حکومتی برای نزدیکانش در سطح وزارت، سفارت، معینیت و ریاست ها شده بود.
والی بلخ در جریان این مذاکرات استعفانامه ی بدون تاریخ را به ریاست جمهوری فرستاد تا اعتماد رییس جمهور را جلب کرده و به وزارت خانه ها و سفارت خانه ها دست یابد. والی بلخ تاکید کرده بود که پس از عملی شدن مواد کامل موافقت‌نامه استعفایش منظور شود.
به دنبال رد خواست های نور توسط ارگ و شکست مذاکرات، استعفانامه بدون تاریخ والی بلخ، تنها کارت برنده ی ارگ برای کنار زدن وی از قدرت بود. پس از تنش ها و واکنش ها زیادی در پی تلاش ارگ برای برکناری نور، صبح امروز دوشنبه خبر منظوری استعفانامه‌ی والی بلخ توسط ریاست جمهوری پخش شد.
برخی از سران حزب جمعیت چند روز قبل برکناری والی بلخ را خط سرخ این حزب اعلام کرده و خاطرنشان ساخته بودند که برکناری نور باعث مقاطعه سیاسی حزب جمعیت با حکومت خواهد شد.
تاکنون واکنشی از سوی نور و متحدان سیاسی اش در پی نشر خبر استعفای ناخواسته اش از بلخ دیده نشده است. انجنیر محمد داوود شخصی که بحیث والی جدید بلخ معرفی شده، از جمله اعضای حزب جمعیت و از باشندگان ولایت بلخ است. او در دوران مبارزه علیه رژیم تحت حمایت شوروی در جبهات نظامی حزب جمعیت در بلخ و ولایات شمال جنگیده و از سال 2001 تاکنون در لندن زندگی می کند.
داوود از جایگاه اجتماعی گسترده برخوردار نیست و نیز در حکومت‌داری و رهبری سواد و تجربه‌ی چندانی ندارد. داوود که مانند نور از پایگاه قدرتمند اقتصادی و اجتماعی در بلخ برخوردار نیست، نمی تواند مانند نور برای حکومت مرکزی دردسر ایجاد کند. با تقرر وی بحیث والی بلخ، رییس جمهورغنی سکان یکی از مهم ترین ولایت ها را در شمال در دست گرفته و اوامرش را در قلمرو امپراتوری پیشین عطامحمدنور که تاکنون اهمیتی نداشت تطبیق می کند.
- مختار وفایی

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...