۲۴ اسفند ۱۳۹۸

آزادی زمان احمدی؛ اعتراضی که باید زودتر شنیده می‌شد


زمان احمدی، پس از هفت سال حبس در زندان پلچرخی کابل، دیروز یازده مارس آزاد شد و به خانواده‌اش پیوست. احمدی در سال ۲۰۱۲ پس از نوشتن مقاله‌یی در مورد عوامل تخریب بودای بامیان که هرگز منتشر نشد، توسط پولیس بازداشت گردید.  دادگاه ابتدایی حوزه سوم کابل، زمان احمدی را در یک حکم بدوی، به جرم ارتداد و اهانت به مقدسات اسلام به بیست سال حبس محکوم کرد. احمدی در جریان محاکمه، توسط قاضی لت و کوب شد و صدای اعتراض او نادیده گرفته شد. احمدی به دلیل این‌که به جرم ارتداد و اهانت به مقدسات اسلام راهی زندان شده بود، در داخل زندان نیز با خشم زندانیانِ عضو گروه طالبان مواجه گردید و توسط آنان شکنجه شد.
پرونده احمدی، در ماه آگست سال ۲۰۱۹ پس از آنکه یک عضو خانواده‌اش با نشر یک پیام، از خبرنگاران و فعالان مدنی خواستار حمایت شدند سرِ زبان‌ها افتاد و با اعتراض گسترده نهادهای مدنی و رسانه‌یی همراه شد.
در پی این اعتراضات دادستانی کل افغانستان اعلام کرد که حکم صادر شده برای جرم زمان احمدی را رسماً لغو کرده و آنرا مورد بازبینی قرار می‌دهد. به دلیل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و تنش‌های گسترده سیاسی، پرونده زمان احمدی به فراموشی سپرده شد و نهادهای عدلی و قضایی، آنرا در زمان وعده داده شده پیگیری نکردند.
در پی آن، دادخواست زمان احمدی خطاب به دولت افغانستان تنظیم شد که توسط ده‌هاتن امضا گردید. این
نشر دادخواست کمک کرد تا روند دادخواهی برای زمان احمدی همچنان دوام کند و صدای اعتراض علیه یک حکم به فراموشی سپرده نشود. در پی امضای دادخواست توسط کسانی که خواهان آزادی زمان احمدی بودند، نمایندگان پارلمان افغانستان نیز از نهادهای قضایی خواستند تا در آزادی زمان احمدی بصورت فوری اقدام کنند.
عکس از روزنامه اطلاعات روز
با وجودی که روند پاسخ‌دهی و طی مراحل پرونده احمدی زمان‌گیر بود و به کُندی پیش رفت، اما دست به دست شدن دادخواست به حمایت از احمدی در شبکه‌های مجازی، تلاش‌های پیگیر فعالان مدنی، حمایت کمیسیون حقوق بشر افغانستان و دفاع شماری از وکلای مدافع در کابل از بی‌گناهی احمدی باعث شد تا  وی از دادگاه برائت گرفته و در نهایت از حبس آزاد شود.
اکنون که زمان احمدی آزاد شده است، فعالان مدنی افغانستان خواستار پیگیری پرونده او هستند تا عاملان اجرای حکم بدوی که او را هفت سال پشت میله‌های زندان نگهداشت به دادگاه کشانیده شوند.
 مختار وفایی

۲۱ اسفند ۱۳۹۸

نیمه‌شبی در جنگل‌های شمال


قطارِ شب، با صدای آرامی که در دل تاریکی می‌پیچد، جنگل‌ها و دریاچه‌ها را یکی پی دیگر طی می‌کند. از جنوب به شمال سویدن می‌روم. از گرما به سرما.  آفتاب به برف. 
از جنوبِ شلوغ به شمال آرام و خلوت.
 در کوپه تنهایم و گاهی روی تخت وسطی گاهی روی تخت بالایی دراز می‌کشم.  بالشتم را  گاهی کنار پنجره و گاهی برعکس می‌گذارم. اما خوابم نمی‌برد، در حالی که همه خواب اند و هیچ صدایی -جز خُرخُر یک مرد از کوپه پهلویی‌ام- شنیده نمی‌شود.
ساعت ۲ شب است و قطار در وسط یک جنگل که برف آنرا در این وقت شب روشن نگه‌داشته توقف کرده. نمی‌دانم چرا توقف کرده اما خخوش به حالی کسانی که خواب اند. خواب در وسط جنگل‌های شمال سویدن.
من بیدارم و ناچار به این صفحه لعنتی رو می‌آورم. وا به حال من که با لذت بردن از چنین موقعیتی بیگانه‌ام.
  

۱۱ اسفند ۱۳۹۸

در این معامله هیچ چیز به نفع مردم افغانستان نیست

توافق‌نامه میان طالبان و ایالات متحده امریکا پس از هژده ماه مذاکره در نهایت دیروز شنبه بیست و نهم فبروی 2020 در دوحه پایتخت قطر امضا شد. 

جزئیات توافق‌نامه میان طالبان و آمریکا
- نیروهای خارجی تا ۱۴ماه آینده افغانستان را ترک می‌کنند.
- پنج‌هزار زندانی طالب تا ده‌روز دیگر آزاد می‌شوند.
- همه زندانیان طالب تا سه ماه دیگر آزاد می‌شوند.
- نام سران طالبان از لیست سیاه آمریکا حذف می‌شود.
-از فردا طالبان و آمریکایی‌ها به همدیگر حمله نمی‌کنند.
حواشی توافق‌نامه:
- تا چند روز دیگر مذاکرات میان گروه طالبان و دولت افغانستان در ناروی آغاز می‌شود.
- از فردا جنگ طالبان با حکومت افغانستان شدت می‌یابد تا این گروه در مذاکرات دست بالایی داشته باشند.
- آمریکا حکومت و مردم افغانستان را در مقابل طالبان تنها می‌گذارد.
- آمریکا به طالبان مشروعیت داد تا یک گروه تروریستی به شریک و متحد این کشور بدل شود.
- آمریکا راه را برای خروج نیروهای خود هموار کرد و ترامپ از این توافق‌نامه در انتخابات نفع می‌برد.
- خلیلزاد قهرمان این درامه خونین است و نامزد جایزه صلح نوبل خواهد شد.
- خوشبینی به صلح اکنون ساده‌لوحانه است و راه اندازی اتن و رقص در شهرهای مختلف افغانستان ناشی از ناآگاهی مردم از متن توافق‌نامه میان طالبان و امریکایی‌ها است.
- باید منتظر باشیم تا نشانه‌های از صلح در رفتار و برنامه‌های آینده طالبان مشاهده شود.
 
جریان امضای توافقنامه میان طالبان و ایالات متحده امریکا

۰۴ اسفند ۱۳۹۸

صدای الاهه سرور؛ اعتراض علیه نابرابری جنسیتی

الاهه سُرور دختری از یک خانواده به شدت محافظه‌کار و مذهبی است. پدر بزرگش ملا است و او تحت قیودات سخت‌گیرانه بزرگ‌ شده است.
با الاهه سُرور در جریان کنسرت در شهر مالمو، سوئد
خانواده‌اش باری او را بخاطر حضورش در عرصه موسیقی طرد کرد و مدتی در کابل مخفیانه و با پوشش مردها زندگی می‌کرد. مسیری را که الاهه تا رسیدنش به روزهای روشن پیموده پر  از سیاه‌چاله‌های است که ریشه در نفرت و تعصب جامعه مردسالار افغانستان در برابر زن‌ها دارد.
جامعه‌ی که زن‌های آگاه و آزاد را طرد می‌کند و از قدرت زنان به شدت می‌هراسد. جامعه‌ی که باور دارد زنان باید دنباله‌رو، محتاج، پرده‌نشین و در نهایت یک شی قابل خرید و فروش باشند. هرچند وضعیت در سال‌های اخیر اندکی به نفع زنان تغییر کرده است.
الاهه سرور اخیرا در شهر مالمو در جنوب سوئد کنسرت اجرا کرد. این کنسرت در ادامه‌ی تور اروپایی او بود که آلبوم "ترانه‌های مادران‌مان" را اجرا می‌کند.
در مورد این آلبوم که نوعی اعتراض زنانه است و شهامت زنان در تاریخ موسیقی فولکلور افغانستان را زنده کرده شاید بعدا بنویسم. این آلبوم اعتراضی جسورانه علیه نابرابری جنسیتی است و اجرای آن در کشورهای اروپایی با استقبال گسترده مواجه شده است.
اما چیزی که می‌خواهم بگویم این است که الاهه سُرور، یکی از امیدهای واقعی در عرصه موسیقی افغانستان است.
این را زمانی درک نمودم که در گفت‌وگوی کوتاهی در ختم کنسرت، سوالاتی را با او مطرح کردم.
او پس از ده سال زندگی در لندن، با دانش بهتر و دانایی بیشتر، راهش را بسیار خوب و آگاهانه در عرصه موسیقی پیش گرفته و آلبوم ترانه‌های مادران‌مان یکی از شه‌کارهای او در این عرصه است.

۲۷ بهمن ۱۳۹۸

کابوس


شب خواب دیدم گروهی از دوستانم آدم‌خوار شده اند و پس از خوردن دو دست دیگرم سراغ من آمده اند. به پدرم پناه بردم، اما دیدم که برادرم نیز در جمع آدم‌خواران است.
خواب زشت و وحشتناکی بود.صبح که به دوستان آدم‌خوارم گفتم، یکی گفت تعبیرش برعکس است و به این معنا که مرا زیاد دوست دارند   😊

۲۶ بهمن ۱۳۹۸

کبوتران سپید و گنبدهای سبز



امروز این عکس را در توییتر دیدم. چقدر حس آشنا دارم با پرهای این کبوترهای سپید و این گنبد سبز. هیچ شهری برای من مزار نمی‌شود. شهر نوجوانی و شهر سرگردانی. شهر ترس و شهر عاشقی. دوست دارم این شهر را و سخت دلتنگش شده ام.
کاش همه جا از این کبوترها و از این گنبدهای سبز می‌بود. حتی اگر می‌بود شاید به زیبایی مزارشریف نمی‌رسید.
مساله اعتقادی و اعتقادات به کنار، اما زیر این گنبد سبز بطور عجیبی به آرامش می‌رسم. روزهای زیادی که گرفتار دلتنگی، هیجان، ترس و بیم‌ بودم به این گنبد پناه برده ام. از پنجره‌های آهنی و ضریح طلاکوب آن محکم گرفته و گریسته‌ام...یا گوشه‌ی روی قالین‌های گران‌قیمت آن نشسته و با آهنگ موزونی که در سقف آن می‌پیچد به آرامش رسیده ام...کبوتران سپید و گنبدهای سبز...


۱۹ بهمن ۱۳۹۸

گفت‌وگوی من با ملا عبدالمنان نیازی، متهم اصلی کشتار مزارشریف

در ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ و در اوج جنگ طالبان و نیروهای مدافع شمال در افغانستان، با شکست خطوط دفاعی شهر مزارشریف که متشکل از نیروهای احزاب وحدت اسلامی، جمعیت اسلامی، جنبش ملی و برخی فرماندهان حزب اسلامی حکمتیار بود، طالبان وارد مزارشریف شدند و ضمن تیرباران نمودن هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی، سه شبانه‌روز ساکنان این شهر عمدتا هزاره‌ها و شیعیان را قتل عام کردند.

ملا عبدالمنان نیازی و ملا فاضل مظلوم، به عنوان فرماندهان لشکر مهاجم طالبان به مزارشریف، پس از تصرف این شهر، دستور کشتار صادر کردند. براساس گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، در سه شبانه‌روز، بیش از دو هزار نفر و براساس گزارش منابع مردمی، از هشت تا ده هزار نفر کشته شدند که بیشتر آنان هزاره‌ها و شیعیان بودند.

در جریان کشتاری که در شهر مزارشریف راه افتاد، هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی نیز در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در این شهر تیرباران شدند.

ملا عبدالمنان نیازی در هرات

ملا عبدالمنان نیازی که در سال ۲۰۱۵ از شورای رهبری طالبان در پاکستان جدا شد و شاخه انشعابی ایجاد کرد، تا اوایل ۲۰۲۱ که در درگیری میان گروهی کشته شد، از تلاش برای ضربه زدن به هزاره‌ها و شیعیان دست نکشید. نیازی در فبروی سال ۲۰۲۰ در مصاحبه با نگارنده این مطلب گفت در زمانی که نیروهای تحت امر او در مرداد ۱۳۷۷ شهر مزارشریف را تصرف کردند، شخص او دستور داد که هزاره‌ها قتل عام شوند. نیازی ادعا کرد که منظور او تنها «هزاره‌هایی بود که برای ایران مزدوری می‌کردند» و این دستور جنبه عمومی نداشت. ملا عبدالمنان نیازی دخالت خود در کشتن هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی را در مزارشریف نیز تایید کرد. با وجودی که دولت پیشین افغانستان از کارنامه ملا عبدالمنان نیازی آگاهی داشت و اسناد کافی در این زمینه وجود داشت، اما نه تنها برای به دادگاه کشانیدن او تلاشی صورت نگرفت، بلکه نهادهای امنیتی افغانستان تلاش می‌کردند با تهیه امکانات نظامی و پول برای نیازی، از او برعلیه شورای رهبری طالبان استفاده کنند.

ملا عبدالمنان نیازی، در همان لحظات نخست ورود به مزارشریف، در خطبه‌ای که در مسجد زیارتگاه منسوب به امام علی در مرکز مزارشریف ایراد کرد، گفت: «هزاره‌ها مسلمان نیستند. آن‌ها کافرند. هزاره‌ها نیروهای ما را در اینجا کشتند و اکنون ما باید هزاره‌ها را بکشیم.» یک‌سال پیش از این کشتار، نیروهای طالبان پس از سلطه چند روزه بر مزارشریف که در نتیجه توافقنامه میان این گروه و ژنرال عبدالملک، معاون وقت حزب جنبش ملی فراهم شده بود، با قیام عمومی مردم مواجه شدند و در نبرد شهری، صدها عضو طالبان کشته شدند. در این قیام ژنرال عبدالملک نیز از طالبان روگردان شد و به افراد تحت امر خود دستور داد که طالبان را در تار و مار کنند. طالبان با ضربه سختی از مزارشریف به قندوز متواری شدند و در آن‌جا برای تجدید قوا برنامه‌ریزی کردند.

طالبان یک‌سال بعد، در تهاجمی سنگین، توانستند خطوط دفاعی شهر مزارشریف را بشکنند و وارد شهری شوند که از آن ضربه سختی خورده بودند. سرلشکر جنگجویان طالبان دستور داد که انتقام سختی از مردم و به ویژه هزاره‌ها و شیعیان گرفته شود. در این میان، دیپلمات‌ها و خبرنگار ایرانی که در ساختمان قنسولگری حضور داشتند، به دست گروهی از اعضای طالبان، تیرباران شدند. در آن زمان دولت ایران از مخالفان طالبان که نیروهای اتحاد شمال بودند حمایت می‌کرد. دولت‌های پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، طالبان را به عنوان دولت رسمی به رسمیت شناخته بودند، اما ایران از به رسمیت شناسی طالبان خودداری کرده بود. ملا منان نیازی در این مصاحبه، ایران را همچنان دشمن افغانستان توصیف کرد و گفت اگر بتواند همچنان در پی ضربه زدن به ایران است.

در میان کشته شده‌ها در مزارشریف، شماری از نظامیان حزب وحدت و برخی فرماندهان نظامی بقیه احزاب شامل جمعیت و جنبش نیز بودند، اما براساس روایت شاهدان، تمرکز طالبان در سه‌شبانه روز کشتار، هزاره‌ها و شیعیان ساکن در مزارشریف و روستاهای همجوار این شهر بود. ملا منان نیازی معتقد است که بخشی از جامعه شیعه افغانستان، از دولت ایران پیروی می‌کنند و او این افراد را دشمن می‌داند.

محمدمحقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان که در نبرد طالبان در جریان دفاع از مزارشریف، فرماندهی نیروهای این حزب را برعهده داشت، در گفت‌وگو با من گفت که کشتار در مزارشریف، مصداق عینی تصفیه قومی و نسل‌کشی تمام عیار بود، چون طالبان براساس دستوری که از ملا عمر داشتند، هزاره‌ها و شیعیان را کافر خواندند و افراد براساس تعلق نژادی و عقیده مذهبی هدف قرار می‌دادند.

در جریان ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری در افغانستان، به جز چند مورد تحقیق از سوی سازمان‌های مدافع حقوق بشر، هیچ اقدامی برای پیگیری عاملان قتل‌عام مزارشریف صورت نگرفت. محمد محقق با ابراز نگرانی گفت که پیگیری نشدن پرونده‌های قتل‌عام هزاره‌ها به دست طالبان در مزارشریف و یکاولنگ، به آتش کشید خانه‌های مردم در دره‌صوف، سانچارک، بامیان و دیگر مناطق هزاره‌نشین و همچنین کشتارهای که در دوسال گذشته در اندراب و پنجشیر رخ داد، به طالبان جرات داده است که بدون هیچگونه نگرانی به سرکوب اقوام غیرپشتون ادامه دهند.

لینک نسخه صوتی مصاحبه با ملا عبدالمنان نیازی👇




پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...