۲۰ تیر ۱۴۰۰

در مناطق زیر سلطه طالبان در افغانستان چه می‌گذرد؟

 صبح روز یکشنبه بیستم جون، با پیامی از روستای ما در شمال افغانستان بیدار شدم. دوستی از روستا چنین نوشته بود: «سلام، روستای خواجه سکندر بدون درگیری به تصرف طالبان درآمد. این پیام را از ساحۀ زیر کنترول امارت اسلامی برای شما می‌نویسم.»

این پیام مرا سراسیمه ساخت. نه به دلیل تعلقی که تا اکنون با آن روستا دارم. به این دلیل که چند روز قبل از آن، پدر و مادرم که در شهر مزارشریف زندگی می‌کنند، پس از شیوع گستردۀ موج سوم کرونا در شهر، به روستا رفتند. پدر و مادرم قبل از رفتن به روستا با من تماس گرفتند و گفتند، روستا آرام و عاری از ویروس است. آنجا تردد و تجمعات اندک است و برای همین مدتی به خانۀ روستایی شان می‌روند.

من هنوز خاطرات ماه آگست 1998، زمانی که طالبان برای نخستین‌بار روستای ما را تصرف کردند و مردان روستا را شکنجه کردند به یاد دارم. درآن روز پدرم موفق شد از روستا فرار کند و به کوه‌ها پناه ببرد.

پس از دریافت پیام از روستا، تلاش کردم با پدرم تماس بگیرم. شماره‌های تماس پدر و مادرم خاموش بودند و این مرا بیشتر از هر خبر دیگری که هر لحظه دریافت می‌کردم درهم می‌فشرد. بعدتر شماره تماس پدرم فعال شد و موفق شدم با او صحبت کنم.

پدرم گفت، نیروهای دولتی و قیام کنندگان مردمی، به دلیل عدم دریافت حمایت از حکومت مرکزی، در مقابل هجوم طالبان تاب نیاوردند و سنگرهای شان را قبل از درگیری ترک کردند. پدرم گفت، تا اکنون که چند ساعت از سقوط روستا به دست طالبان می‌گذرد، خبری از شکنجه و کشتار نیست.

ساعتی بعد که دوباره تماس گرفتم، پدرم گفت، طالبان در نخستین اقدام به همه مردم هشدار داده اند که هر نوع اسلحه‌ای را که در اختیار دارند به این گروه بسپارند، در غیر آن جزای سنگینی در انتظار شان خواهد بود. طالبان همچنان اعلام کردند که مردم باید مالیات، ذکات و عشر مزارع و دارایی‌های شان را به این گروه بسپارند.

اکنون دو هفته از آن اتفاق می‌گذرد و فرماندهان طالبان هر روز دستور جدیدی را روی زندگی و کار مردم وضع می‌کنند.

ظاهر نظری که فرماندهی نیروهای مردمی برعلیه طالبان را در شهرستان شولگره به عهده داشت می‌گوید که طالبان پس از تصرف شولگره، خانه‌های مربوط به او سربازانش را ویران کرده اند و روی بستگان و خویشاوندان شان نیز جریمه‌های سنگین وضع کرده است.

به گفته ظاهر نظری، طالبان از خانواده‌های که یکی از بستگان و یا اعضای آنان در نهادهای دولتی کار می‌کنند، درخواست کرده است که یا یک میل اسلحه به این گروه تحویل دهند یا یک مرد جنگجو به این گروه بسپارند. بیشتر خانواده‌ها به دلیل این‌که توانایی خریداری یک میل اسلحۀ کلاشنکوف که در بازار سیاه در افغانستان حدود دو هزار دلار آمریکایی خرید و فروش می‌شود ندارند، مجبور اند یک مرد جنگجو در اختیار این گروه بگذارند.

در تازه ترین مورد ، صبح روز جمعه دوم جولای، مبلغان طالبان از طریق بلندگوهای مساجد، قوانین جدیدی را به باشندگان شهرستان شولگره ابلاغ کردند: «مردها نباید ریش خود را بتراشند و یا کوتاه کنند. زن‌ها حق ندارند بدون محرم در بیرون از خانه پا بگذارند. مردها باید هنگام پنج وقت نماز، در مساجد حاضر باشند و همه مغازه‌ها در این هنگام تعطیل شوند. تماشای تلویزیون خلاف شریعت است و باید تلویزیون‌ها خاموش باشند. بانک‌هایی که به دهقانان و کسبه‌کاران قرضه‌های کوچک می‌دهند و سود اخذ می‌کنند، به این دلیل که کارشان خلاف دستورات دینی است باید تعطیل شوند.»

به گفته ظاهر نظری، در مرکز شولگره یک بازار زنانه به نام « بازار عاشقان و عارفان» بود که در  این بازار زنان به خرید و فروش اجناس از جمله وسایل آرایش و لباس‌های سنتی و محلی می‌پرداختند. این بازار، در نخستین ساعات پس از تصرف شولگره به دست طالبان، توسط جنگجویان این گروه تخریب شد.

 

آیا طالبان تغییر کرده اند؟

حاکمیت پنج ساله طالبان در افغانستان از 1996 تا 2001، نمونه‌ای واضحی از یک حکومت اسلامی عقب‌گرا، مستبد، بسته و قرون‌وسطایی بود. طالبان هم در آن زمان و هم حالا، تلاش می‌کنند با وضع قوانین سختگیرانه، از یک‌سو حاکمیت مطلق بر زندگی مردم داشته باشند و از سوی دیگر حمایت لایه‌های مختلف جامعه را برای دوام حاکمیت شان بدست بیاورند. به طور نمونه، یک هفته قبل و پس از آن‌که این گروه، شهرستان دولت‌آباد را در بلخ تصرف کرد، ضمن وضع قوانین سختگیرانه و مذهبی شبیه به بقیه مناطق، به همه مغازه داران دستور داده شد که اجناس شان را به نرخ ارزان بفروشند. محمد رسول یک باشنده دولت‌آباد می‌گوید که طالبان به مغازه‌داران دستور داده اند که یک کیلو گاز باید35 افغانی فروخته شود، در حالی که مغازه‌داران، یک کیلوگاز را از شرکت‌های بزرگ وارداتی، 40 افغانی خریداری می‌کنند.

به دلیل درگیری نظامی در شاهراه‌های افغانستان و کاهش واردات از بنادر، قیمت مواد اولیه در این کشور افزایش یافته است. طالبان برای بدست آوردن حمایت مردم و کسب رضایت آنان، با توسل به زور و تهدید، از مغازه‌داران و تاجران محل می‌خواهند که اجناس شان را ارزانتر از نرخی که خریداری کرده اند بفروشند.

کاظم امینی نویسنده و فعال مدنی در  ولایت فاریاب می‌گوید که گروه طالبان پس از آن‌که به تاریخ 24 جون شهرستان شیرین تگاب را تصرف کرد، قوانین سختگیرانه‌ای روی مردم وضع نمود.

براساس دستورات فرماندهان طالبان به ساکنان شیرین‌تگاب که تحت عنوان «ابلاغیۀ امارت اسلامی» منتشر شده، تمامی مدارس و مکاتب دخترانه فقط تا کلاس سوم باز می‌مانند و بقیه مسدود می‌شوند. مغازه‌هایی که وسایل آرایش زنانه میفروشند باید مسدود شوند و فروش گوشت مرغ که در خارج از افغانستان ذبح شده است نیز قطعاً ممنوع است. در این ابلاغیه همچنان تذکر داده شده است که هیچ زنی حق ندارد بدون محرم شرعی به بیرون از خانه قدم بگذارد و مغازه‌دارها نیز حق ندارند به زنان وسایل آرایش و لباس بفروشند.

 

این نمونه‌ای از حاکمیت طالبان در همه مناطق زیر سلطه این گروه است. کسانی که حاکمیت پنج ساله طالبان را در افغانستان تجربه کرده اند، می‌گویند که تغییری در باور و اعتقاد این گروه به نحوۀ حکومتداری و سلطه بر مردم نیامده است.

صدیق‌الله توحیدی مسوول کمیته مصوونیت خبرنگاران افغانستان می‌گوید که در چند ماه اخیر و پس از شدت یافتن حملات طالبان، 20 رسانه شنیداری و دیداری در شمال افغانستان از فعالیت بازمانده اند. آقای توحیدی می‌گوید که باور طالبان به رسانه و آزادی بیان نسبت به بیست سال قبل هیچ تغییری نکرده و این گروه هیچ صدایی را به جز آنچه خودشان باور دارند نمی‌پذیرند.

آقای توحیدی می‌گوید که طالبان به جز پخش تلاوت قرآن و خبرهای مربوط به فعالیت‌های خودشان، بقیه برنامه‌های رسانه‌ها را در مناطق زیر سلطه شان ممنوع کرده اند.

توحیدی می‌گوید که رسانه‌ها و خبرنگاران در مناطق تحت سلطه طالبان تنها دو گزینه دارند: یا فعالیت شان را متوقف کنند یا براساس دستور و سلیقه طالبان کار کنند.

مختار وفایی







۱۷ تیر ۱۴۰۰

مذهب طالبان را بشناسیم: در مورد سفر امیرخان متقی به دایکندی

امیرخان متقی عضو ارشد شورای کویته، در روزهای اخیر به افغانستان رفته و از مناطقی که اخیراً توسط جنگجویان طالب تصرف شده دیدار می‌کند.

او در دیدار با متنفذین ولسوالی کجران ولایت دایکندی می‌گوید که " امارت اسلامی ذهنیت داعشی ندارد و با تشیع مثل اهل سنت رفتار می‌کند."

متقی می‌گوید که در زمان حاکمیت طالبان، هیچ آسیبی به باشندگان بامیان خصوصا ساکنان ولسوالی‌های پنجاب و ورس نرسیده است. متقی می‌گوید " محترم استاد اکبری صاحب شاهد است."

متقی در حالی که شبیه یک ناجی و فاتح صحبت می‌کند، از قتل عام یکاولنگ و #کشتار_مزارشریف یادی نمی‌کند.

حضور متقی در داخل افغانستان، بخشی از جنگ روانی طالبان برای تصرف مناطق بیشتر است. او به وضاحت به متنفذین کجران می‌گوید که به بقیه پیام دهید که بدون جنگ و قبل از ویران شدن شهرهای شان تسلیم شوند.

استراتژی جنگ روانی طالبان‌، ذهن و توقع مردمان درمانده و بیچاره را هدف قرار می‌دهد. به همین دلیل بیشتر مردم بسیار به آسانی شکار تبلیغات طالبان می‌شوند.

همین حالا ده‌ها خبرنگار را می‌شناسم که به گونه‌ی هدفمند برای تطهیر طالبان در شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنند. طالبان به این افراد پول و امتیاز نمی‌دهند، آنان را در جنگ روانی اسیر گرفته اند.

مذهب طالبان را باید بشناسیم. مذهب طالبان تمامیت‌خواهی، بدوی‌گری، کشتار جنون‌آمیز غیر خودی، دشمنی با آگاهی و جامعه‌ی روشن و آزاد است.

قبل از این‌که مجذوب تبلیغات طالبان شوید، مذهب این گروه را بشناسید. منظورم از مذهب، تنها اعتقاد دینی آنان نیست، منظورم آیین و رفتار و نیت شان برای افغانستان است.

ملا امیرخان متقی، از سران گروه طالبان


 

دیدگاه عمر داوودزی در مورد ناآرامی های شمال افغانستان

 محمد عمر داوودزی از نزدیکان اشرف غنی، در یک نوار صوتی که به شبکه‌های اجتماعی درز کرده، در مورد اوضاع شمال چنین می‌گوید:

وضعیت شمال خوب نیست. کوشش کنید که حد اقل از رفتن قیصاری به شمال جلوگیری کنید. دوستم خو گاهی نشه است و گاهی امتیاز می‌خواهد. فایق هم به سنا معرفی نشد. مگر به قیصاری اجازه ندهید که به شمال برود.

۱۶ تیر ۱۴۰۰

#Nelson_Mandela

        Short biography of Anti-apartheid icon 

Nelson Mandela is one of my favorite figures in the field of human rights and peaceful struggle. Nelson Mandela was born on July 18, 1918, in Mvezo, South Africa. He fought against the apartheid system, which did not give blacks equal citizenship. Nelson Mandela spent 27 years in prison for fighting inequality and the apartheid system. 


He is known for his non-violence approach and Serving 27 years in prison as a protest against apartheid

The imprisonment of Nelson Mandela caused many people around the world to react to the apartheid system and join Mandela. Various countries, including Sweden, boycotted the South African government at the time for imprisoning Mandela and the apartheid system. International pressure led to Mandela's release from prison in 1990.

Mandela was a law student who mobilized the people against the apartheid system. He endured many hardships to defeat the inhumane system of apartheid in South Africa.

After his release from prison, Mandela continued his struggle against the apartheid system and won the Nobel Prize in 1993 for his genuine efforts for peace and human rights. Mandela ran in the 1994 South African presidential election. The people of South Africa supported Mandela, and he became the first black president.

Nelson Mandela was a fierce fighter and a true philanthropist. He was able to save South African society from civil war by avoiding violence.

After the end of his presidency in 1999, Mandela became a supporter of active social and human rights organizations. He has received numerous international awards, including the Order of Merit and the Order of St. John from Queen Elizabeth II and the Presidential Medal of Freedom from George W. Bush.

He died on Thursday, December 5, 2013, in Johannesburg, South Africa at the age of 95. South African President Jacob Zuma announced the news in a televised statement, saying Mr. Mandela had now "left us". Zuma said Mandela died peacefully at 8:20 a.m. local time with family members by his side.

Nelson Mandela International Day, or Mandela Day, is a ritual celebrated in honor of Mandela every year on July 18. This day was officially named by the United Nations in November 2009. July 18 is Mandela's birthday.


۰۲ تیر ۱۴۰۰

آخرین فرصت؛ فریبِ ظاهرِ آرام اوضاع را نخورید

برعکس آنچه مسوولان دولتی در رسانه‌ها می‌گویند، تهدید علیه شهر مزارشریف همچنان پابرجاست.

مولوی قدرت‌الله والی نام‌نهاد طالبان برای بلخ، به همه فرماندهان طالبان در ولسوالی‌های #بلخ دستور داده است که وسایط نظامی و تجهیزات ثقیله جنگی را که طی روزهای اخیر بدست آورده اند، هرچه عاجل در محلات تعیین شده در چمتال و چهاربولک جابجا کنند.

مولوی قدرت‌الله همچنان افراد ماهر در بخش آماده‌‍سازی موتر بم و اعضای قطعه انتحاری را فراخوانده و این افراد در حومه‌های ولسوالی دهدادی در خانه‌های مردم جابجا شده اند. وسایط نظامی از جمله تانک‌های هاموی و افراد انتحاری، شب‌هنگام قریه به قریه به حواشی مزارشریف منتقل می‌شوند.

هدف اساسی طالبان این است که پوسته‌ها و قرارگاه‌های دفاعی شهر مزارشریف را با حمله‌های موتر بم و انتحاری غافلگیر کرده و از سر راه شان بردارند. آنان این کار را در ولسوالی‌های بلخ و دولت‌آباد انجام دادند که منجر به سقوط این ولسوالی‌ها و تخریب گسترده وسایط و تجهیزات نظامی شد.

 

نیروهای امنیتی مستقر در قرارگاه‌های دفاعی شهر مزارشریف و نیروهای مردمی باید مطلع باشند و روی روش‌های مهار موتر بم‌ها و انتحاری‌ها فکر کنند. غافلگیر نشوید!

بزرگترین تجمعات طالبان در مربوطات شهرک افغانیه، حواشی پل امام بکری و میر قاسم جان چمتال و پل بنگاله بلخ است.

از نمایش در فیسبوک صرف نظر کنید، چون حتی ممکن است منجر به شناسایی و تعقیب خود و خانواده تان شود. روی جمع‌آوری اطلاعات کار کنید و از طریق سران و رهبران، روی رهبری قوای هوایی فشار وارد کنید تا حملات را زودهنگام دفع کنند.

در چند روز اخیر، افراد زیادی از جمله فرماندهان رده اول طالبان در مربوطات ولایت بلخ کشته شدند. این ضربه‌ها برای آنان بسیار سنگین تمام شد، اما تا کنون منجر به دفع تهدید نشده است.

به یاد داشته باشید، این آخرین فرصت است. محاصره و حمله به مزارشریف یک زورآزمایی واقعی است که برای همه طرف‌ها تعیین کننده و حیاتی خواهد بود.




۲۱ خرداد ۱۴۰۰

این خون نشانی از خشم خداست

کتاب من با عنوان «این خون نشانی از خشم خداست»، به زبان سویدنی /سوئدی منتشر شد.

این کتاب را که یک روایت واقعی است، در سال ۲۰۱۹ نوشتم و پس از ترجمه به زبان سویدنی، اکنون توسط انتشارات Smockadoll و با حمایت اداره فرهنگ شهر مالمو منتشر شد.

ترجمۀ این کتاب از فارسی به سویدنی را بابک رحیمی و کریستیان کارلسون انجام داده اند. از همه دوستانی که حمایت‌های شان باعث شد این کتاب منتشر شود سپاسگزارم.

کریستیان کارلسون ناشر کتاب، امروز با بسته‌های چاپ شده کتاب پشت خانه آمد و ما را خوشحال ساخت. کریستیان، کتاب را با دقت تمام ویرایش و صفحه‌آرایی کرد و با بهترین قطع و کیفیت چاپ کرد.

از نیلوفر لنگر همسر عزیزم که در بیش از ده بار خوانش و ویرایشِ نسخۀ فارسی کتاب مرا یاری رساند سپاسگزارم.

امیدوارم بتوانم نسخۀ فارسی این کتاب را نیز به زودی در افغانستان منتشر کنم.

یادداشت نویسنده از صفحه نخست کتاب:

" آنچه را که می‌خوانید یک روایت است از گردابی که میلیون‌ها انسانِ آواره و سرگردان، در آن دست و پا می‌زنند. انسان‌هایی که سرنوشت‌شان با مرزهای حصارشده با سیم‌ خاردار، اردوگاه‌های با دیوارهای بلند سنگی و کارهای شاقه و ارباب‌های همیشه خشمگین گِره خورده است.

این روایت واقعی، در دلِ کوهستان‌ها و اردوگاه‌های ایران اتفاق افتاده است. روایتی که همه روزه با چاشنی آب، آتش و گلوله همچنان تکرار می‌شود.

مردمِ افغانستان، به درازنای تاریخ این کشور، در اندوه و رنجی بی پایان فرو رفته اند و تاریخ ایران نیز بدون اردوگاه، زندان، شکنجه و اعدام دروغ محض است. روایتی را که می‌خوانید نه آخرین رنجِ یک افغان و نه آخرین روایت از اردوگاه‌های شکنجه در ایران است. این آواره‌گی و آن ستم‌گری، تا طلوع خورشید دانایی و عدل، در این سرزمین‌های خسته و اسیر ادامه خواهد داشت. "

__________________________________________

از این آدرس می‌توانید کتاب را به صورت آنلاین خریداری و دریافت کنید:

 https://smockadoll.se/produkt/%postname%/12/42/28/411/mukhtar-wafayee-detta-blod-vittnar-om-guds-vrede/?fbclid=IwAR1xpHNpyEdNVYIX19shMLp3_RIt9WC-zGgVwe6ZkG4Ged_vP667jOZbVqE


                             Detta blod vittnar om Guds vrede



۱۹ خرداد ۱۴۰۰

لحظۀ اکنون، همان روز مباداست

شهرهای شمال در محاصره طالبان استند و ولسوالی‌ها نیز یکی پی دیگر به طالبان واگذار می‌شود. شبرغان پایگاه مارشال دوستم از چهارسو با هجوم طالبان مواجه است.
طالبان با تجدید قوا و تجمع در جوزجان، تلاش دارند غرور مارشال دوستم را به زمین بزنند.
شاهراه سرپل-شبرغان به تصرف طالبان درآمده و ولسوالی‌های جوزجان نیز تا 90 درصد در کنترول این گروه است.
ولسوالی‌های ولایت بلخ نیز وضع بهتری از فاریاب و جوزجان ندارند. یک هجوم گسترده و یک موتر بم می‌تواند ولسوالی‌ها را از وجود نیروهای حامی دولت تخلیه کند.
طالبان در پنج کیلومتری شهر مزارشریف عملیات نظامی راه می‌اندازند و افراد این گروه از نواحی داخل شهر عشر و ذکات جمع می‌کنند.
رهبران سیاسی شمال که همواره طالبان را نادیده می‌گرفتند، اکنون در محاصرۀ این گروه استند.
در این میان، تنها مارشال دوستم در حد توان علیه این گروه آستین برزده است. او تا اکنون تنها می‌رزمد و در این تنهایی اگر هیچ کاری دیگری نتواند، از شبرغان دفاع می‌کند و این شهر به دست طالبان نمی‌افتد.
مارشال دوستم درک کرده است که طالب با شیاد آمریکایی و جاسوس اسرائیل صلح می‌کند، اما دوستم را در قلمرو خود زنده نمی‌خواهد.
به همین دلیل دوستم تا پای جان می‌رزمد و از قلمروِ هرچند کوچک خود دفاع می‌کند.
اما چنین توقعی از عطامحمدنور و حاجی محمد محقق تاکنون نمی‌رود.
آقای نور و محقق تاکنون شعارهای بی شماری در مبارزه علیه طالب سر داده اند، اما در عمل به اندازۀ یک فرمانده محلی نیز موثریت نداشته اند.
این دوتن از رهبران سیاسی شمال، به وعده‌های غنی و نویدهای حمدالله محب دل خوش کرده اند. غافل از این‌که روز مبادا فرا رسیده و اگر دست به کار نشوند، به آسانی از صحنه کنار گذاشته خواهند شد.

عکس: مارشال دوستم، عطامحمدنور و محمد سردار سعیدی.

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰

هزاره‌ها در افغانستان در معرض نسل‌کُشی؟

 این گزارش قبلاً در رادیو زمانه منتشر شده است.

مختار وفایی

کشتار در زایشگاه، حمله انتحاری بر ورزشگاه، انفجار در مراکز آموزشی و به رگبار بسته شدن مسافران در شاهراه‌ها از تکان‌دهنده‌ترین حملاتی بوده‌اند که در پنج سال اخیر هزاره‌های افغانستان را هدف قرار داده‌اند. آمارهای مختلفی از تعداد این حملات و قربانیان آن وجود دارد که یکی از این آمارها شمار حملات را ۳۳ مورد و شمار تلفات را بیش از یک‌هزار تن کشته و حدود دو هزار تن مجروح نشان می‌دهد. این حمله‌ها عمدتاً در مکان‌های شلوغ از جمله زایشگاه، ورزشگاه، مراکز آموزشی، مساجد، جشن عروسی، جشن سال نو و تجمعات سیاسی و اعتراضات مردمی صورت گرفته‌اند.

کشتار هدفمند هزاره‌ها که در تاریخ افغانستان بارها اتفاق افتاده، در آخرین مرحله در سال ۲۰۱۵ با گروگانگیزی ۳۱ تن از افراد ملکی هزاره در ولایت زابل از سر گرفته شد. این کشتارها پس از سقوط حاکمیت طالبان در سال ۲۰۰۱، تا گروگانگیری در زابل متوقف شده بود.

کشتار هزاره‌ها در تاریخ افغانستان بارها به گونه‌های فجیع صورت گرفته. بزرگ‌ترین کشتار هدفمند این گروه قومی، در دوره حاکمیت عبدالرحمان خان (۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱ میلادی) اتفاق افتاد. به گواهی مورخان، در دوره حاکمیت عبدالرحمان خان بر افغانستان، حدود ۶۰ درصد از هزاره‌ها توسط سپاهیان عبدالرحمان خان و به اتهام سرکشی از اوامر حکومت مرکزی قتل عام شدند.

نمونه‌های دیگری نیز از کشتار هدفمند هزاره‌ها در حکومت‌های مختلف قابل مشاهده هستند که دوره حاکمیت طالبان در افغانستان از دیگر سیاه‌ترین دوره‌ها برای هزاره‌ها در این کشور بوده است. طالبان هزاره‌ها را به دلیل پیروی از مذهب تشیع و همچنان به دلیل نژاد‌شان مورد آزار و اذیت قرار داده و دست به قتل عام این گروه قومی زده‌اند.

 

چگونه کشتار هدفمند هزاره‌ها از سر گرفته شد؟

اواخر فوریه سال ۲۰۱۵ گروهی از افراد مسلح نقاب‌پوش اتوبوسی را در شاهراه قندهار-زابل متوقف کردند و از میان مسافران، ۳۱ تن از هزاره‌ها را که شامل زنان، کودکان و کهنسالان بودند، شناسایی کرده و به مناطق تحت کنترل طالبان انتقال دادند. این گروگانگیری جامعه هزاره و حکومت افغانستان را به شدت تکان داد. تلاش‌های حکومت برای آزادسازی اسیران از طریق عملیات نظامی و مذاکره ناکام شد. در نهایت ۱۹ تن از اسیران با شماری از تروریست‌های ازبکستانی که در زندان‌های حکومت افغانستان بودند مبادله شدند. در آخرین تلاش‌ها برای رهایی اسیران باقی مانده، هفت تن از آنان به شمول شکریه تبسم، دختر ۹ ساله، توسط گروگانگیرها سر بریده شدند.

این گروگانگیری را هیچ گروهی به صورت رسمی به عهده نگرفت اما در آن زمان منابع رسمی به شمول محمد محقق یکتن از رهبران جامعه هزاره، گروه داعش را مسوول آن دانست.

پس از آن گروگانگیری، هزاره‌ها بارها آماج مرگ‌بارترین حملات قرار گرفته‌اند. این حملات به گونه‌های مختلف و در جاهای مختلف اتفاق اتفاده‌اند. حمله انتحاری در مراسم عروسی، انفجار در مسجد، حمله بر زایشگاه و تیرباران کردن مادران و نوزادان، تیرباران کردن مسافران، حمله گروهی بر تجمعات مذهبی، حمله مسلحانه و حمله انتحاری بر مراکز آموزشی و انفجارهای ناشی از جاسازی ماین در مناطق عمدتا هزاره‌نشین از جمله حملاتی هستند که بی‌وقفه هزاره‌های افغانستان را آماج قرار می‌دهند.

مسوولیت بیشتر این رویدادها را گروه داعش به عهده می‌گیرند و در اعلامیه‌های این گروه، از هزاره‌ها و شیعیان به عنوان «روافض» یاد می‌شود که قتل و کشتار آنان مجاز است.

محمدعارف رحمانی، نماینده ولایت غزنی در مجلس نمایندگان افغانستان و از چهره‌های مطرح هزاره در صحبت با زمانه می‌گوید که از سال ۲۰۱۵ تا اکنون (می‌ ۲۰۲۱)، حدود پنج هزار فرد هزاره در ۴۱ حمله هدفمند کشته شده‌اند.

این آمار را هر چند هیچ یک از نهادهای رسمی حکومت افغانستان تأیید نکرده است، اما آقای رحمانی می‌گوید:

«این حملات به صورت هدفمند و سازماندهی شده اجرا شده و بیشترین قربانیان این حملات افراد باسواد و تحصیل‌کرده هزاره بوده‌اند. »

رحمانی می‌گوید که حکومت افغانستان همواره تلاش می‌کند آمار واقعی قربانیان حملات تروریستی را پنهان کند و به همین دلیل آماری که نزد حکومت از تلفات مردم هزاره در پنج سال اخیر موجود است، بسیار اندک و غیر واقعی است.

به گفته او در حمله اخیر بر مکتب سیدالشهدا در برچی که منطقه هزاره‌نشین است، ۱۲۰ دانش‌آموز جان باختند اما حکومت آمار جان باخته‌ها را ۷۰ تن اعلام کرد.

رحمانی می‌گوید که از سال ۲۰۱۵ تا اکنون هر یک یا دو ماه یک حمله مرگبار به هدف کشتن هزاره‌ها صورت گرفته است که تلفات هر یک از این حملات به دلیل استفاده از موتر (ماشین) بمب، انتحار کننده یا مهاجمان مسلح، بیشتر از آن بوده که حکومت به رسانه‌ها گفته است.

عباس ابراهیم‌زاده، رهبر حزب وحدت اسلامی نوین افغانستان نیز در صحبت با زمانه می‌گوید که پنج سال گذشته مرگ‌بارترین سال‌ها برای هزاره‌ها بودند و این قوم در معرض شدیدترین حمله‌ها قرار گرفته است.

آگهی

ابراهیم‌زاده یکی از زمینه‌های قرار گرفتن هزاره‌ها در معرض کشتارهای هدفمند را باور مذهبی این قوم می‌داند و می‌گوید که هزاره‌ها قربانی یک جنگ ناخواسته شده‌اند.

او می‌گوید که گروه‌های افراطی وابسته به جریان‌های وهابیت، شیعیان افغانستان را با این توجیه مورد حمله قرار می‌دهند که انگار هر کسی که از مذهب تشیع پیروی می‌کند وابسته به ایران و پیرو سیاست‌های حکومتِ آن کشور است:

«حکومت ایران از مجبوریت و فقر افغانستانی‌های مقیم آن کشور سوءاستفاده کرد و جبهه فاطمیون را در جنگ سوریه و عراق شکل داد. این مسأله باعث شد تا گروه‌های همسو با داعش، شیعیان افغانستان را متحد ایران پنداشته و ما را در افغانستان قتل عام کنند».

آیا دشمن هزاره‌ها مشخص است؟

هر چند مسوولیت بیشترین حملات بر هزاره‌ها را گروه داعش به عهده گرفته است اما سران قوم هزاره و نمایندگان این قوم در مجلس نمایندگان افغانستان معتقد‌ند که داعش یک نام خیالی است و حمله بر هزاره‌ها ابعاد پیچیده و پنهان دارد.

عارف رحمانی می‌گوید که جنگ در افغانستان ابعاد پیچیده‌ای دارد و تاکنون مشخص نشده است که دقیقاً کدام جریان در پی کشتار هدفمند و قتل عام هزاره‌هاست:

«ممکن است برخی جریان‌های تروریستی که در پی راه‌اندازی جنگ مذهبی در افغانستان استند، در تبانی با حلقه‌هایی که تعصب نژادی دارند و همزمان رشد و بالندگی جامعه هزاره را تحمل نمی‌توانند، دست به قتل عام این مردم بزننند.»

با این حال او به نقل ضیاء سراج، رئیس اداره امنیت ملی افغانستان می‌گوید که در بیشترین حملاتی که برای کشتار هزاره‌ها در پنج سال اخیر صورت گرفته، رد پای داعش و شبکه حقانی تثبیت شده است.

شبکه حقانی یک گروه متحد طالبان است که سراج‌الدین حقانی رهبر این شبکه، فعلاً به حیث معاون گروه طالبان فعالیت می‌کند.

مسوولیت آخرین حمله مرگبار که به تاریخ ۱۸ اردیبهشت بر مکتب دخترانه سیدالشهدا در منطقه هزاره نشین کابل صورت گرفت را هیچ گروهی به عهده نگرفت. عارف رحمانی که پس از وقوع این حمله با رئیس امنیت ملی افغانستان صحبت کرده، از او نقل قول می‌کند که نوعیت حمله و موادی که در آن استفاده شده، به حملات شبکه حقانی شباهت دارد. تاکنون کسی در پیوند با این حمله بازداشت نشده است.

رحمانی می‌گوید که رئیس امنیت ملی به او گفته است فعلاً صدها تروریست داعشی در زندان‌های حکومت افغانستان حضور دارند که همه آنان از لحاظ فکری هزاره‌ها و شیعیان را واجب القتل می‌دانند.

ضیا سراج، رئیس امنیت ملی افغانستان که پس از حمله بر مکتب سیدالشهدا برای پاسخگویی به پرسش‌های نمایندگان مردم هزاره در جلسه این نمایندگان دعوت شده بود، به آنان گفته است همه افرادی که در پیوند با حمله بالای هزاره‌ها بازداشت شده‌اند، ضمن اعتراف، به اقدام‌شان افتخار می‌کنند.

رئیس امنیت ملی افغانستان از شخصی به نام آرش نام برده است که عامل حمله به مرکز آموزشی موعود در آگوست ۲۰۱۸ است. آرش عضو گروه داعش است و حمله به مرکز آموزشی موعود در منطقه هزاره نشین شهر کابل را در تبانی با شبکه حقانی انجام داده است. در این حمله ۵۰ کودک دانش‌آموز کشته شدند و ۷۰ تن دیگر مجروح شدند. همه کشته و مجروح شدگان از جامعه هزاره بودند.

ضیاء سراج گفته است که آرش در جریان تحقیقات گفته است که کشتن هزاره‌ها ثواب دارد و او و همراهانش قصد دارند هزاره‌ها را به حدی بکشند که از دفن کردن مرده‌هایشان خسته شوند.

رحمانی می‌گوید که این تفکر در میان جریان‌های تروریستی مانند داعش و شبکه حقانی تقویت شده است و فعلاً یکی از دشمنان آشکار هزاره‌ها همین دو گروه هستند.

با این حال، عباس ابراهیم‌زاده یکی از دلایل حملات بی وقفه بر هزاره‌ها را عدم حضور این مردم در رده‌های تصمیم‌گیری نهادهای امنیتی افغانستان می‌داند.

ابراهیم‌زاده می‌گوید که افسران و نظامیان هزاره در رده‌های تصمیم‌گیری نهادهای امنیتی حضور ندارند و به همین دلیل این گروه قومی همواره با حملات مرگبار غافلگیر می‌شود.

ابراهیم‌زاده در مورد کیستی دشمنان هزاره‌ها هم می‌گوید:

«هزاره‌ها با چهار دشمن مواجه استند که شامل داعش، شبکه حقانی، طالبان و حکومت افغانستان می‌شود

به باور ابراهیم‌زاده، گروه‌هایی مانند داعش، شبکه حقانی و طالبان، هزاره‌ها را به دلیل پیروی از مذهب تشیع قتل عام می‌کنند و استفاده ابزاری ایران از شیعیان افغانستان نیز در این مسأله نقش دارد.

ابراهیم‌زاده می‌گوید که حکومت افغانستان به دلیل بی‌کفایتی و عدم برخورد قاطع در حفاظت از هزاره‌ها، شریک جنایاتی است که علیه هزاره‌ها اعمال می‌شوند.

کشتار هزاره‌ها یک نسل‌کشی‌ست؟

این پرسش که آیا کشتار هدفمند هزاره‌ها در افغانستان مصداق جرم نسل‌کشی است یا خیر بارها مطرح شده اما هیچ یک از نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر تاکنون در این زمینه رأی و دیدگاه صادر نکرده است.

پس از حمله مرگبار بر مکتب سیدالشهدا در دشت برچی کابل، کمیسیون حقوق بشر افغانستان با صدر اعلامیه‌ای برای نخستین بار از حکومت افغانستان تقاضا کرد که مطابق ‌قانون بین‌المللی حقوق بشر، حمایت ویژه‌ از هزاره‌ها و مشخصاً منطقه هزاره‌نشین دشت برچی صورت گیرد.

در اعلامیه‌ کمیسیون حقوق بشر افغانستان آمده است:

«حکومت افغانستان باید به تعهدات خود طبق میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی عمل کند و به کشتار هدفمندانه هزاره‌ها اذعان کند. دولت افغانستان باید فوراً طرح حمایتی‌ای را مبتنی بر حقوق بشر برای دشت ‌برچی و مناطق غرب کابل تهیه و ‌ابلاغ کند. این باید شامل برنامه‌هایی برای جبران خسارت جمعی نیز باشد

احسان قانع

احسان قانع، پژوهشگر در امور حقوق بشر در صحبت با زمانه می‌گوید که اعلامیه اخیر کمیسیون حقوق بشر افغانستان نخستین اعلامیه‌ای است که در آن به کشتار هدفمند هزاره‌ها اذعان شده و از حکومت افغانستان خواسته شده است که به این مسأله طبق میثاق‌های بین‌المللی رسیدگی کند.

قانع می‌گوید که هزاره‌ها به دلیل باور مذهبی و نژادشان مورد حمله‌های هدفمند قرار گرفته‌اند و احساس جمعی‌شان این است که در معرض یک نسل‌کشی هستند اما این مسأله باید توسط نهادهای مسلکی و بین‌المللی حقوق بشری مستندسازی و تحقیق شود:

«از نظر حقوقی متأسفانه اسناد و مدارکی جمع‌آوری نشده که این حملات مصداق نسل‌کشی تلقی شود

با این حال قانع می‌گوید که جمع‌آوری نشدن اسناد و مدارک در زمینه تثبیت وقوع نسل‌کشی در افغانستان به این معنی نیست که در این کشور نسل‌کشی اتفاق نیفتاده است اما این مسأله را باید نهادهای بین‌اللملی مدافع حقوق بشر تحقیق کرده و در مورد آن رأی صادر کنند.

او می‌گوید که ابتدا باید نهادهای مدافع حقوق بشر هزاره‌ها را به عنوان یک گروه تحت خطر به رسمیت بشناسند و سپس مطالعه برای تثبیت اینکه آیا کشتار هدفمند هزاره‌ها نسلی است یا خیر صورت بگیرد.

با این حال شماری از نویسندگان و دانشگاهیان هزاره به شمول دکتر محمد امین احمدی، رئیس دانشگاه ابن سینا، در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایشان حملات بر هزاره‎‌ها را بر اساس تعریف‌های حقوقی، نسل‌کشی و تصفیه نژادی می‌دانند.

خانواده‌های قربانیان حمله بر مکتب سیدالشهدا نیز روز شنبه ۱۶ می در یک تجمع در کابل از حکومت افغانستان خواستند که حمله متذکره را به عنوان مصداق عینی نسل‌کشی به رسمیت بشناسد.

روزهای سختی در پیش است

دوام کشتار هدفمند هزاره‌ها و ناکامی حکومت افغانستان در جلوگیری از این کشتارها، بسیاری‌ها را نسبت به آینده نگران و ناامید ساخته است.

عارف رحمانی می‌گوید با در نظرداشت برخورد تاکتیکی حکومت نسبت به رسیدگی به وضعیت هزاره‌ها، رشد روزافزون گروه‌های تروریستی و پراکندگی در میان سران جامعه هزاره، روزهای دشواری را در پیش داریم.

او می‌گوید:

«اگر حکومت یک طرح امنیتی جامع را برای حفاظت از هزاره‌ها اجرا نکند یا خود هزاره‌ها برای دفاع از خود اقدام نکنند، این قوم در معرض یک قتل عام قرار دارد و در آینده اتفاقات فجیع‌تری را شاهد خواهیم بود

عباس ابراهیم‌زاده نیز با ناامیدی می‌گوید که به دلیل تقویت حضور داعش در افغانستان و بی‌کفایتی حکومت افغانستان در حفاظت از هزاره‌ها، روزهای دشواری در پیش روست.

ابراهیم‌زاده با ابراز نگرانی می‌گوید:

«به دلیل فقر گسترده‌ای که هزاره‌ها با آن مواجه استند و همچنین پراکندگی در میان رهبران سیاسی، این قوم توان دفاع از خودشان را در مقابل تهدیدات ندارند و به همین دلیل روزهای خطرناکی در پیش است

تشدید جنگ در افغانستان و پیچیدگی اوضاع به دلیل دخیل بودن ۲۰ گروه تروریستی و کشورهای منطقه که هر کدام منافعشان در تقویت و سرکوب یکی از این گروه‌ها نهفته است، وضعیت را برای حکومت افغانستان که به سختی شهرها را کنترل می‌کند دشوار ساخته است. احساس جمعی هزاره‌ها نسبت به وضعیت نشان می‌دهد در صورتی که برای حفاظت از آنان چاره‌ای سنجیده نشود، پنج سال آینده می‌تواند برایشان مرگ‌بارتر از پنج سال گذشته باشد.

 


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...