۱۱ بهمن ۱۳۹۰

چرا از تغییر نظام می ترسیم؟

نویسنده: عاصف حسینی
حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان روز اول ماه دلو در مراسم گشایش دومین سال پارلمان افغانستان گفت که از نظام ریاستی تا پای جان دفاع می کند و افغانستان آزمایشگاه نظام های سیاسی نیست. پرسش این است که چرا او از نظام پارلمانی می ترسد؟

افغانستان شاید تنها کشور جهان باشد که وقتی سخن از نظام پارلمانی یا فدرالیزم پیش می آید، بیدرنگ به "جدایی طلبی" و "تجزیه" تعبیر می شود. آیا این برداشت نتیجه عدم آگاهی ما از ویژگی های نظام های سیاسی است، یا این که یک باور سیاسی هدفمند پشت این واکنش جا دارد؟

نظام سیاسی جدید افغانستان ظاهرا بر اساس الگوی امریکایی طراحی شده است؛ با این تفاوت که در امریکا ساختار اداری فدرالی است؛ انتخابات حزبی برگزار می شود؛ و کنگرس وزن کافی برای تعادل سیاسی دارد.

در ایالات متحده امریکا هرچند که رییس جمهور کارگزار سیاست های داخلی و خارجی است، اما کنگرس آن که شامل مجلس نمایندگان و مجلس سنا می باشد، وزنه سنگینی برای ایجاد تعادل قدرت در این کشور به شمار می رود. در افغانستان اما، پارلمان از لحاظ ساختار و عملکرد فوق العاده ضعیف است؛ و حتا مشروعیت آن هر بار با برپایی "لویه جرگه" زیر سوال می رود. اما چرا پارلمان افغانستان ضعیف است؟

در واقع ضعف پارلمان افغانستان، به ویژه شورای نمایندگان آن ریشه در میکانیزم انتخابات این کشور دارد. انتخابات پارلمانی طوری طراحی شده است که هر "فرد" می تواند کاندیدای یک کرسی باشد؛ حتا اگر یک حزب افرادی را نامزد کند، آنان به عنوان افراد مستقل شناخته می شوند. به این معنا که در انتخابات آرای اضافی از یک فرد به فرد دیگر در درون یک حزب قابل انتقال نیست (آن چنان که در سیستم STV وجود دارد). این مسئله باعث نارسایی ها و خلاهایی این چنینی گردیده است:

-          تراکم آرا: به دلیل عدم انتقال آرای اضافه، رای در دست چند کاندیدای قدرتمند متراکم می شود. به عنوان مثال در انتخابات پارلمانی 2005 در کابل بیشترین آرا در دست سه نامزد یعنی یونس قانونی، محمد محقق و بشردوست متراکم شده بود که این توازن و تعادل رقابت انتخاباتی را بر هم زده بود.
-          نبود حد نصاب: از آنجایی که در این سیستم حد نصاب مشخص برای یک کرسی پارلمان وجود ندارد؛ هر کس که توانست به ترتیب بیشترین رای را داشته باشد، می تواند به پارلمان راه یابد. با توجه به تراکم آرا در دست چند نفر، شکاف بزرگی بین تعداد آرای نفر اول و آخر برنده انتخابات دیده می شود. به طور مثال در انتخابات سال 2005 محمد محقق با بیش از 50 هزار رای به پارلمان رفت، در حالی که فرد دیگری نیز توانست با 2 هزار رای در کابل که چند میلیون نفوس دارد، برنده شود. این مسئله مشروعیت نمایندگی این افراد را زیر سوال می برد.
-          ظرفیت فساد: به دلیل نبود سیستم حزبی، شمار زیادی به عنوان نامزد مستقل وارد کارزار انتخاباتی می شوند که این نکته باعث کاهش کیفیت نظارت بر انتخابات شده و  فضا برای تقلب مهیا می گردد. به عنوان مثال در انتخابات سال 2005 حدود 390 نفر در کابل کاندیدای پارلمان بودند که این شمار در سال 2010 حدود 600 نفر بود. این افراد باید حداقل به همین تعداد ناظرانی در حوزه شمارش آرا داشته باشند که غیر ممکن به نظر می رسد. در صورتی که اگر این 600 نفر نامزدان 30 حزب باشند، آن وقت هر حزب می تواند یک ناظر برای رای شماری بفرستد.
-          شفافیت و بازخواست: رقابت های انتخاباتی بین افراد در مناطق دوردست افغانستان غالبا خشونتبار بوده و غالبا آنانی که زورمند و مسلح هستند، رقیبان خود را به شیوه های مختلف حذف می کنند. اگر این فرد نماینده یکی از احزاب باشد، به راحتی قابل پیگرد می باشد و آن حزب می تواند مورد بازخواست مراجع ملی و بین المللی قرار بگیرد؛ در حالی که اگر این فرد مستقل باشد، به دشواری می توان بر او نظارت کرد و تقلب انتخاباتی او را مورد توجه قرار داد.

این موارد باعث می شوند که پارلمان افغانستان انسجام و همگرایی کافی و در نتیجه قدرت لازم برای برقراری تعادل در نظام سیاسی کشور را نداشته باشد. علاوه بر این، نمایندگان مستقل غالبا به جز مصونیتی که مقام آنها دارد، کدام پشتوانه قانونی دیگر ندارند؛ این نکته سبب می شود که این نمایندگان زیر فشارهای سیاسی غالبا از سوی حکومت انعطاف نشان دهند. سرانجام کار این می شود که یک سال پس از برگزاری انتخابات پارلمانی 2010 نمایندگانی عزل و نصب می شوند؛ چندین وزارتخانه بدون وزیر می ماند و می توان گفت پارلمان عملا در انجام وظیفه خودش ناکام بوده است.

از همه مهمتر، رییس جمهور در نظام ریاستی حرف نهایی را در قانونگذاری می زند، نه اعضای پارلمان. بر اساس ماده 94 قانون اساسی افغانستان، "قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شورای ملی که به توشیح رییس جمهور رسیده باشد". یعنی مصوبه پارلمان بدون تایید رییس جمهور به عنوان قانون شناخته نمی شود و در نتیجه تضمین اجرایی ندارد.
در همین ماده قانون اساسی همچنان آمده است "در صورتی که رییس جمهور با مصوبه شورای ملی موافقه نداشته باشد، می تواند آن را در ظرف پانزده روز از تاریخ تقدیم با ذکر دلایل به ولسی جرگه مسترد نماید".

رییس جمهور هرچند که رییس قوه مقننه نیست، با آن هم قدرت تاثیرگذاری فراوان بر پارلمان دارد و می تواند مصوبه دو شورای پارلمان را به عنوان قانون بپذیرد یا رد کند. در سوی دیگر، یک سوم اعضای مجلس سنا مستقیما توسط رییس جمهور انتخاب می شوند.

تفاوت دیگر نظام ریاستی افغانستان و امریکا این است که ایالات متحده هرچند که نظام ریاستی دارد، با آن هم نظام اداری آن فدرالی می باشد. یعنی دولت مرکزی امریکا متشکل از 50 دولت ایالتی است که والیان و ولسول های این ایالت ها مستقیما توسط مردم آن انتخاب می شوند. در حالی که در افغانستان رییس جمهور مستقیما والیان را نصب و عزل می کند.
به عبارت دیگر، رییس جمهور قدرت دارد تا در مقام های کلیدی همچون ریاست محکمه عالی، مقام ولایت، کمیسیون مستقل حقوق بشر و... دخل و تصرف داشته باشد. به عنوان مثال در انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 مسوولان کمیسیون مستقل (!) انتخابات، مستقیما از سوی حامد کرزی معرفی شدند که سرانجام این افراد با نادیده گرفتن تقلب از سوی کرزی (بیش از دو میلیون رای)، وی را دوباره به عنوان رییس جمهور افغانستان معرفی کردند.

اما پرسش هنوز باقی است که چرا در تغییر نظام هراس وجود دارد؟
اولین نکته این که در نظام های دیگر، قدرت رییس جمهور کاهش می یابد و عملا قدرت بین نهادهای مختلف تقسیم می شود. نظام ریاستی استعداد زیادی برای تبدیل شدن به نظام های خودکامه را دارد. نظام های سیاسی رایج را بر اساس تقسیم قدرت و حیطه اختیارات رییس جمهور می توان این گونه ترسیم کرد:

-          سیستم پارلمانی: رییس جمهور نقش سمبولیک دارد و قدرت اجرایی در دست نخست وزیر است. (کشورهایی مانند آلمان، هند، پاکستان، پولند، ترکیه، یونان)
-          سیستم نیمه ریاستی: مخلوطی از سیستم پارلمانی و ریاستی که در آن رییس جمهور قدرت را با نخست وزیر از جناح مخالف شریک می سازد.
-          سیستم ریاستی: رییس دولت رییس حکومت یعنی قوه مجریه نیز می باشد.
-          سیستم تک حزبی: رییس جمهور رییس تنها حزب مقتدر کشور می باشد. این سیستم کم کم تبدیل به نظام ریاست جمهوری دیکتاتوری یا اصطلاحا ریاست جمهوری مادام العمر می گردد. (کشورهایی مانند چین، کوبا، کوریای شمالی، سوریه، ترکمنستان)

اما در افغانستان از آنجایی که نفوس این کشور معلوم نیست و هرگز هیچ سرشماری دقیقی صورت نگرفته است (تنها سرشماری ناقص حدود 30 سال پیش انجام شد)؛ و از آنجایی که روابط قدرت بر اساس نژاد تعیین می گردد، این باور رایج وجود دارد که "پشتون" ها اکثریت (قوم بزرگتر) هستند و بنابراین در چارچوب نظام ریاستی می توانند همواره بر افغانستان حکومت کنند.

حتا برای بقای این باور همواره تبلیغاتی در سال های اخیر انجام شده است مبنی بر این که "افغانستان یک کشور قبیله یی است" و قبیله نیاز به "سر" دارد. سری که باید مقتدر و یکه تاز باشد. این باور حتا به محافل سیاسی غرب هم کشانده شده است. اما آیا افغانستان واقعا یک کشور قبیله یی است؟ ساختار اجتماعی اقوام مختلف افغانستان گوناگون است؛ در بین ازبک ها، تاجیک ها، هزاره ها، بلوچ ها و دیگر اقوام روابط اجتماعی با توجه به جغرافیا، زبان، فرهنگ و اقتصاد شکل متفاوت دارد. هیچ گاه نمی توان یک اجتماع هزاره را اجتماع قبیله یی دانست.

با این همه، تغییر نظام مطلقا به ضرر کسانی است که به فکر حاکمیت بی قید و شرط، بر سرزمین افغانستان هستند. نظام پارلمانی و حتا شبه ریاستی مجال بیشتری بر گروه های مختلف قومی (با اصطلاح "اقلیت ها" موافق نیستم) افغانستان می دهد تا در ساختمان سیاسی این کشور شریک شوند.

در نظام پارلمانی احزاب مختلف که احتمالا پایگاه قومی دارند می توانند از طریق رقابت انتخاباتی سالم کرسی هایی را در پارلمان به دست آورند. بر اساس تعداد کرسی ها نخست وزیری و پست های کلیدی قوه مجریه تعیین می گردد. گاه گروه های کوچک می توانند بر مبنای یک هدف مشترک ائتلاف کنند و به یک پست کلیدی دست یابند. یعنی در حیطه عمل، ممکن می شود که روزی یک فرد از یک گروه قومی کوچکتر مانند "ترکمن" نخست وزیر شود؛ اما در نظام ریاستی کاملا بعید است.

در نظام پارلمانی، از آنجایی که قوه مجریه از درون قوه مقننه تشکیل می شود، رابطه تنگاتنگ بین دو نهاد وجود دارد که این می تواند سبب کارکرد دقیق و سریع دولت شود. یعنی کابینه می تواند از پارلمان بخواهد تا روند قانونگذاری را تسریع بخشد؛ و در سوی دیگر نمایندگان می توانند نخست وزیر و کابینه او را کاملا زیر نظارت داشته و بازخواست کنند.

در پایان این که باید یادآور شد که نظام پارلمانی در کشورهای منطقه نیز موفقانه بوده است. هند، پاکستان و اخیرا عراق مثال های خوبی بر این ادعا هستند. در عراق، نظام پارلمانی توانسته است به طور خوبی قدرت را بین گروه های مختلف قومی و مذهبی تقسیم کند.


۱۰ بهمن ۱۳۹۰

جدیدترین فتوای آیت‌الله خامنه‌ای: دست من را بوسیدن اشکال شرعی ندارد

رهبر مطلقه ایران در پاسخ به سوالی پیرامون «تملق و چاپلوسی» و با اشاره به دیدار خود با دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس؛ که در این دیدار عده‌ای از دانشجویان در صف‌های طویلی در انتظار دست‌بوسی خامنه‌ای بودند، گفته است که این حرکت «تملق نیست و و هرچه هست، صفاست».
پایگاه اطلاع‌رسانی انتخاب به نقل از هفته‌نامه‌ی «حیات» مطلبی را با عنوان «پرسش و پاسخ‌های شنیده نشده از خامنه‌ای» منتشر کرده که این یادداشت مربوط به دیدار خامنه‌ای با دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در چند سال قبل است.
یکی از این پرسش‌ها که از خامنه‌ای پرسیده شده چنین است: «مستحضر هستید که تملق نماد بارز عدم هویت است و خودتان از معصوم شاهد آوردید که خداوند انسان را حر آفریده است. سوال این است که آیا صحنه‌های ناراحت‌کننده‌ی صف‌های طویل دست‌بوسی، تملق و حرکت به سمت عبد غیر شدن نیست؟ اگر چنین است چرا ممانعت نمی‌فرمایید؟»
و آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این پرسش که به لحاظ جایگاه حقوقی و فقهی خامنه‌ای حکم فتوا را دارد گفته است که این اقدام، اشکال شرعی ندارد.
وی گفته است: «صف‌های طویلی که به آن‌ها اشاره کردید صف مردمی است که مایلند با رهبری از نزدیک ملاقات کنند و سخنی به او بگویند یا از او بشنوند. در این صحنه‌های پرشور تملق راهی ندارد و هرچه هست، صفا و محبت از دو سوست. اشک‌های شوق و لبخندهای محبت و غمگساری‌هایی که در این دیدارها هست در شمار نادرترین و زیباترین پدیده‌ها در باب پیوند میان مردم و مسئولان است.»
گفتنی است دیدارهای رهبری با مردمی که تحت عنوان دانشجو یا مردم انجام می‌شود؛ همواره محاسبه شده و با پیش‌بینی‌ها و دعوت‌های خاص انجام می‌گیرد.

قتل زن افغان 'به دلیل به‌دنیا آوردن سومین نوزاد دختر'

بی بی سی فارسی
زن افغان
مسئولان محلی در قندوز، در شمال شرق افغانستان می گویند که یک زن بیست و دو ساله، به دلیل بدنیا آوردن سومین نوزاد دختر، از سوی خانواده شوهرش به قتل رسیده است.
این حادثه در ولسوالی خان آباد، در قریه ای موسوم به "مافلی" اتفاق افتاده است.
مقامات محلی می گویند، مادر شوهر این زن از سوی پلیس بازداشت شده اما شوهر او که در قضیه کشته شدن همسرش دخیل است، فرار کرده است.
حبیب الله، فرمانده پلیس ولسوالی خان آباد می گوید که براساس بررسی های آنها، این زن به نام "ستوری" اول شکنجه شده و بعد "خفه" شده است.
گزارشها حاکیست که تولد سومین نوزاد دختر، خانواده ستوری را عصبانی کرده بود که می خواستند نوزاد پسر داشته باشند.
خبرنگاران از نزدیکان "ستوری" نقل کرده اند که بدنبال بدنیا آمدن نوزاد دختر، رفتار اعضای خانواده شوهرش نسبت به او تغییر کرده بود.
در افغانستان، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، داشتن فرزند پسر یک برتری پنداشته می شود.
این تازه ترین مورد قتل یک زن در افغانستان در پی خشونتهای خانوادگی است. نهادهای حقوق بشری، نسبت به گسترش خشونت خانوادگی در برابر زنان افغان نگران هستند.
اخیرا پلیس چندین عضو یک خانواده را در ولایت بغلان در شمال افغانستان بازداشت کرد که یک نوعروس به نام "سحرگل" را برای چندین ماه در خانه اش شکنجه کرده بودند.

تاریخ مختصر چادری!

اصولآ چادری لباس اسلامی شمرده نشده بلکه لباس مخصوص و مروج اهل هنود بود که در عصر امیر دوست محمد خان برای نخستین بار در مراد خانی کابل مروج ګردید. چنانچه یعقوب علی خان در جلد دوم پادشاهان متأخرین افغانستان مینویسد:
((سردار شریف خان پسر امیر دوست محمد خان زنی را در بازار بر خلاف رسم ناموس داری بدید که قدم میزند امر کرد که زن را در جوالی انداخته چوب زنند تا بمیرد))بعد از این کابلیان بقره یا چادری که قبلآ از انګلیسها سازماندهی ګردیده بود تحمیل ګردید.
مبرهن است که هنګامیکه انګلیسها بر افغانستان حمله نمودند در شهر کابل مقاومتها آغاز ګردید زنان و دختران کابل در جنګها و معرکه ها سهم فهال می ګرفتند و به مردان نان و آب و اسلحه میرسانیدند و به همین دلیل در ظرف یکروز ۸۰ زن مبارز کابل در دامنه کوه آسماي از سوی انګلیسها شهید ګردیدند.
در این هنګام زن ها با رو های باز غازیان را تشویق میکردند. انګلیسها برای جلوګیری از این تحریکات بدین تدبیر شدند تا زن ها را از مرد ها تجرید کنند و بدینګونه عوامل احساسات غازیان را از بین بردارند. و این تدبیر آن بود تا زنان چادری بسر میکردند. در زمان سلطنت امیر دوست محمد خان از سوی متعصبین و انګلیسها آرام آرام چادری بداخل شهر کابل و سایر شهر ها رخنه کرد و از سوی دولت وقت با شدت بر مردم تحمیل می ګردید.
امان الله خان در آغاز سلطنت خود امر کرد تا هندو زنان پارچه سیاهی در عقب چادری های شان بدوزند تا به این ګونه با زنان مسلمان فرق ګردند اما بعد ها امان الله خان این ((کیسه فساد)) را کاملآ از بین برد. و به زنان آزادی کامل عطا کرد.
بعدآ بچه سقو چادری را دوباره روی کار آورد و چادری به روی زنان تحمیل ګردید.
چادری اصلآ لباس مخصوص هندو زنان بخصوص چادری های برنګ زرد برای زنان و دستار های سرخرنګ و زرد برای مردان اهل هنود لباس اساسی بود که نشانه های از چادری های زرد رنګ هنوز نیز در بعضی مناطق پاکستان مشاهده میشود.

حكمتيار جناياتش را ازياد برده است؟

آرمان ملی

حزب اسلامی افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار، با طرح جديدش چه چيزي رابراي مردم افغانستان نويد ميدهد؟ اين سواليست كه هر افغان بايد در ذهن خود داشته باشد وناگزير پاسخ‌آن را نيز خود بدهد: جنگ و ويراني و از سر گيري دوران سياه . از عمده ترين نكات در طرح حکمتيار خروج نيرو هاي خارجي از افغانستان است. اين تأكيد از آنروست كه گروه او همراه با طالبان و گروه حقاني آنگاه بي هيچ ترديد بر شهرها و روستا هاي كشور هجوم خواهند آورد. در طرح هرچند به موضوعات چون حكومت موقت و رفتن به انتخابات نيز اشاراتي شده است ولي همه ميدانند كه حكمتيار هيچ زماني جز به رهبري توجه نداشته است. حزب اسلامي در دولت كنوني افغانستان چندين وزير و چندين والي و ده ها رئيس و معين دارد ولي با اين هم گلبدين طرح ميدهد. معلوم نيست اگر گلبدين روزي در افغانستان صلح آميز و فارغ از جنگ انتخابات برگزار كند و خود نيز از كانديدا ها باشد، ميتواند اين همه مناصب را در كابينه تصاحب شود؟ مردم افغانستان و به خصوص كابليان مظلوم، رخدادهاي دهه هفتاد را از ياد نبرده اند و به ياد دارند كه چگونه حكمتيار از چهار آسياب كابل باران راكت و بمب را بر آنها فرود‌مي آورد. آنها همچنان به ياد دارند كه گلبدين چگونه راه هاي مواصلاتي به شهر كابل را بسته بود تا مواد خوراكي به شهر وارد نشود.
گلبدين به اين ترتيب مي خواست مردم كابل را از گرسنگي نيز بكشد. مردم به ياد دارند كه چگونه ده ها هزار تن از مردم بيدفاع كابل از اثر شليك راکت هاي كور حزب اسلامي جان هاي خودرا از دست دادند. حالا معلوم نيست كه گلبدين حكمتيار با چه رويي مي خواهد در عرصه جديد سياسي در كشور در شرايط جديد تري حضور داشته باشد؟
حکمتيار در طرح خود همچنان به محاكمۀ جنايتكاران جنگي تأكيد داشته است. او گويا از ياد برده است كه قاتل شهريان كابل است و مردم هيچگاه اورا نخواهند بخشيد و اگر روزي، روز دادخواهي و محاكمه فرابرسد، او نيز بايد به دادگاه عدالت كشانيده شود تا خون هاي ريخته شده توسط او وجلادانش پامال نشده باشد.

الهام کشته شد

الهام يک تن از فعالان و رهبران گروه جنگجوى حرکت اسلامى ازبيکستان در پى عمليات خاص نيروهاى افغان و خارجى صبح ديروز در حومه تالقان مرکز تخار کشته شد. گفته شده، اين عضو فعـال گروه حرکت اسلامى ازبيکستان در منزل يک وابسته گروه طالبان پناه گرفته بود، عساکر خارجى کوشيدند تا الهام را که گفته مى شود طراح حمله انتحارى در يک مراسم فاتحه خوانى در ولايت تخار بود، زنده گرفتار نمايند، ولى او با پرتاب نارنجک از خود واکنش نشان داد و در جريان تبادله آتش با يک محافظ خود کشته شد نيروهاى خارجى يک شورشى ديگر را گرفتار کردند.
حمله انتحارى روز 4 جدى شهر تالقان که منجر به کشته شدن عبدالمطلب بيگ و نزده تن ديگر گرديده بود از سوى الهام سازماندهى شده بود.

خانواده افغان متهم به قتل ناموسی مجرم شناخته شدند

بی بی سی فارسی
محمد شفیع، همسر و پسرش
محمد شفیع، همسر و پسرش می گویند که بی گناه هستند
سه نفر از اعضای یک خانواده افغان که به کانادا مهاجرت کرده اند، در دادگاهی در این کشور و در خصوص پرونده قتل سه دختر نوجوان و یک زن از اقوامشان مجرم شناخته شدند.
متهمان این پرونده پدر، مادر و برادر آن سه دختر نوجوان بودند و آن زن که کشته شده بود هم، همسر اول پدر دختران بود.
در سال ۲۰۰۹ میلادی بدن های بی جان این چهار نفر در اتومبیلی که در یک کانال آب غرق شده بود، در شهر کینگستون در ایالات اونتاریای کانادا، پیدا شد.
متهمان دست کم باید ۲۵ سال در حبس باشند.
دادستان می گوید که پدر این دخترها، از اینکه بر خلاف ارزش های خانوادگی، دو دختر بزرگش می خواستند که دوست پسر بگیرند، عصبانی بوده است.
شاهدها به دادگاه گفتند که محمد شفیع، چطور از رابطه داشتن مخفیانه دخترانش با پسرها عصبانیتش اوج می گرفته است. همچنین در دادگاه گفته شده بود که این فرد از شیوه لباس پوشیدن دخترانش که از نظر او "باز" بوده ناراضی بوده است.

قتل ناموسی

بخش عمده ای از شواهد دادستان مربوط به مکالمه های تلفنی آقای شفیع است که بعد از مرگ دخترانش هم درباره آنها با عصبانیت حرف می زده و آنها را "روسپی" می خوانده است.
رئیس دادگاه خطاب به محمد شفیع، همسرش طوبی و پسرشان حامد گفته که "دلیل واضحی که برای این قتل بی شرمانه و سنگدلانه داشتید این بوده که آنها حس ناموس پرستی شما را آزرده بودند."
گیتی شفیع
گیتی شفیع هنگام کشته شدن سیزده ساله بود
دادگاه این سه نفر حدود سه ماه به طول انجامید و از موضوع های داغ در کانادا بود.
بعد از اینکه حکم دادگاه خوانده شد و این سه نفر مجرم شناخته شدند، محمد شفیع که فردی برای او حرف هایش را ترجمه می کرد، گفت: "ما جنایت کار نیستیم. ما قاتل نیستیم. ما این قتل ها را انجام ندادیم و این عدالت نیست."
جسدهای زینب، سحر و گیتی دختران محمد شفیع که ۱۹، ۱۷ و ۱۳ سال سن داشتند به همراه جسد همسر نخست پدرشان، رونا امیر محمد، در ماه ژوئن ۲۰۰۹ در کانال آب پیدا شده بود.
آنها برای دیدن آبشار نیاگارا رفته بودند و در راه بازگشت به مونترال تصمیم می گیرند که شب را در نزدیکی شهر کینگستون سر کنند.
سحر و رونا
رونا (سمت چپ) اعتقاد داشت که دختران آقای شفیع باید بتوانند به مدل غربی زندگی کنند. (سحر سمت راست تصویر)

دادستان می گوید که متهمان، اول قربانیانشان را خفه کرده بودند و بعد آنها را در اتومبیل گذاشته بودند و بعد با اتومبیل دیگری که داشتند از پشت به آن اتومبیل فشار آورده بودند تا اتومبیل قربانیان به درون کانال افتاده بود.
همچنین در دادگاه مطرح شد که پیش از کشته شدن این دختران، بارها آنها تهدید به مرگ شده بودند. دیگر اینکه دوتا دختر بزرگتر، بدون اجازه پدرشان دوست پسر داشتند.
در دادگاه گفته شد که دختر بزرگ تر خانواده یک بار از دست پدرش به یک پناهگاه مخصوص زنان رفته بود. بعد از آن بوده که تصمیم برای قتل آنها گرفته می شود.
در دفاع از آنچه که دادستان به آقای شفیع و همسر و پسرش نسبت داده، وکیل مدافع آنها گفت که رانندگی زینب باعث شده که اتومبیل به آب بیافتد.
رونا امیر محمد، همسر اول آقای شفیع از خواسته دختران همسرش برای زندگی کردن به روش غربی حمایت می کرد.
او نازا بود و گفته می شود برای همین محمد شفیع همسر دوم می گیرد.
این خانواده پیش از اینکه به کانادا مهاجرت کنند، در استرالیا، دوبی و پاکستان هم زندگی می کردند.

حامدکرزی می خواهد با طالبان در عربستان دیدار کند

در چرخشی مهم در روند مذاکرت صلح افغانستان، بی بی سی دریافته که دولت در نظر دارد چند هفته دیگر با نماینده های طالبان در عربستان سعودی دیدار کند.
برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد
بی بی سی دریافته است که دولت افغانستان می خواهد در چند هفته آینده، در عربستان سعودی با طالبان دیدار و گفت و گو کند.
این گفتگو تحول مهمی در روند مذاکرات طالبان و دولت افغانستان قبل از بازگشایی دفتر طالبان در قطر خواهد بود.
پیش از این طالبان تاکید کرده بودند که دولت افغانستان را به رسمیت نمی شناسند و بنا بر آن با این دولت مذاکره نمی کنند.
طالبان بعد سالها وقتی اصل مذاکره را پذیرفتند، بلافاصله تاکید کردند که آنها با آمریکا و متحدانش مذاکرده می کند نه با دولت افغانستان.
توافق بر سر گشایش دفتری برای پیشبرد برنامه صلح در قطر نیز بیشتر یک برنامه ای بین آمریکا، دولت قطر و طالبان بود و به همین دلیل دولت افغانستان ابتدا به رسم اعتراض سفیرش را از قطر فرا خواند و بعدا تاکید کرد که مدیریت برنامه گفتگو با طالبان باید در دست دولت افغانستان باشد.
ظاهرا این مخالفت های دولت افغانستان سبب شد تا گشایش دفتر طالبان در قطر به تاخیر افتد و قرار است قبل از گشایش این دفتر، مقام های قطر و افغانستان دیدار کنند و به توافق برسند.
حالا یک مقام ارشد دولت افغانستان به بی بی سی گفته است که حتی اگر دفتر قطر هم گشایش یابد، آنها تلاشهای صلح را به همکاری کشورهای منطقه از جمله عربستان و ترکیه ادامه خواهند داد.
این مقام افغان افزود، عربستان سعودی در گذشته نقش مهمی در افغانستان داشته است و ما انتظار داریم آنها به نقش موثر خود در افغانستان همچنین ادامه دهند.
دولت افغانستان قبلا گفته بود که کشور میزبان گفتگو‌های صلح را آنها مشخص می کنند و ترجیح می دهند میزبان گفتگوهای صلح عربستان سعودی یا ترکیه باشد.
در ماه های اخیر به نظر می رسد تلاشهای چندساله دولت افغانستان و متحدان بین المللی اش برای مذاکره با طالبان، وارد مرحله تازه ای شده است.
دیدار قریب الوقوع حامد کرزی یا مقامهای عالی رتبه ای در دولت او با طالبان، در عربستان سعودی در هفته های آینده، ظاهرا نشان می دهد طالبان نیز در مذاکره جدی هستند.
اخیرا حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار نیز هیاتی را به کابل فرستاد و طرح هفده ماده ای را نیز که به دولت کابل داده بود، در اختیار رسانه ها قرار داد.
اما با همه اینها هنوز، هیچ یک از مقام های آمریکایی و همچینین دولت افغانستان رسما تائید نکرده اند که گفتگوی مستقیم و موثری با طالبان انجام شده است.

۰۹ بهمن ۱۳۹۰

یک زن در کندز توسط شوهرش به قتل رسید

یک زن در ولسوالی خان آباد ولایت کندز توسط شوهر و مادر شوهرش کشته شد.
ستوری، که سه سال از عروسی‌اش می‌گذشت، و 22 بهار عمرش را تا اینک سپری کرده بود، در ولسوالی خان‌آباد ولایت کندز، توسط شوهر و مادر شوهرش کشته شد.
نظام الدین ناشر ولسوال خان آباد ولایت کندز با تأیید این رویداد، می‌گوید که این خانم، توسط شوهر و مادر شوهرش، خفه شده و جان باخته است.
به گفتۀ مقام‌ها، ستوری دو فرزند داشت.
به اتهام این رویداد، تنها مادر شوهر ستوری بازداشت شده است و شوهرش زیر پیگرد پولیس قرار دارد و تا هنوز بازداشت نشده است.
عین الدین – کندز

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...