۱۵ شهریور ۱۳۹۳

این کارت سزاوار خاکستر شدن است!



من به عنوان یک شهروندِ متعهد به باورهای دمُکراسی، برای رسیدن به یک جامعه‌ی مردم‌سالار و رهایی جمعی از جبر و ستمِ سیاست‌پیشگان بی‌خرد و تمامیت‌خواه، باندازه‌ی توان در هر دو دور انتخابات ریاست جمهوری، در حوزه‌ی کار و مسلک‌ام، همگام با سایر همکارانم در باروری باورهای دمُکراتیک و سلامتی این پروسه که انتظار می‌رفت چراغ راه آینده‌ی مان باشد، تلاش کردم.
هرچند در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری دور اول، شعارها، عملکردها و برنامه‌های تیم‌های انتخاباتی را دقیق تماشاکردم، اما شخص مطلوبی را که شایسته‌ی رای من باشد نیافتم. تصمیم گرفتم در دور اول انتخابات، پای صندوق رای نروم. پای صندوق رای نرفتم و این هیچ‌گاه به معنی ردِ انتخابات نبود.
دور اول به نتیجه‌یی نرسید و انتخابات به دور دوم رفت. در این دور نیز دیدم که : «تنها در این معامله پالان عوض شده ست». اما در دور دوم بخاطری که روحاً احساس آرامش کرده و خودم را در روندی که قرار بود سرنوشت قدرت برای اولین بار توسط انگشتان آبی مردم رقم زده شود شریک بدانم شرکت کردم، اما رای ام را در صندوق سپید انداختم.
اکنون که نتیجه‌ی انتخابات برای من معلوم شد، از دیدن بطرف این کارت رای‌دهی می‌‌شرمم.
من در این نمایش‌نامه‌ی مضحک، عبدالله، غنی و مردم را بازنده و برادران ناراضی رییس جمهور و تروریستان فرصت‌طلب برنده می‌دانم.
در انتخاباتی که طالبان برنده باشد، کارت رای‌دهی اش سزاوار خاکستر شدن است.
من کارت رای‌دهی ام را آتش زدم و دیگر هیچ حرفی در مورد انتخابات نخواهم گفت.
فعلاً چیزی بیشتری نمی‌گویم، اما تاریخ یخنِ کسانی را خواهد گرفت که سرنوشت 30 میلیون انسان را به گروگان گرفته و اندوه بزرگی را برای این ملت به ارمغان آورده اند!

در جواب یک التحریری



مصدق سهاک یکی از مسوولان حزب التحریر، برایم نوشته:
حزب التحریر بار‌ها برای تان گوشزد می‌کرد، که در هم‌چو پروسه‌های نمایشی اشتراک نکنید، ولی شما بر ما تاخت و تاز می‌کردید و هی‌هی می‌نوشتید که حزب التحریر در انتخابات سنگ‌اندازی می‌کند، ولی حالا با صد درد و دریغ....
خود کرده را نه درد است و نه درمان...
---------------------------------------
من در جریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری، بارها به ولایات شمال و شمال‌شرق سفر کردم و در مورد چگونگی روند انتخابات، گزارش‌هایی متعددی نوشتم.
در این میان، در مورد فعالیت‌های مبلغان حزب التحریر که در راه انتخابات سنگ‌اندازی نموده و این پروسه را نمایشی و مضحک می‌خواندند نیز چندین گزارش و مقاله نوشتم.
آرمان این حزب که بازگشت به صدر اسلام و احیای خلافت در جهان است بیشترین تمرکز اش را در آسیای میانه نموده و در شمال افغانستان نیز از سال 1998 بدینسو لانه‌هایی را در تخار، کندز، بلخ و بغلان ایجاد نموده و با برگزاری جلسات مخفی در صدد ترویج اسلام افراطی و ذهنیتِ بنیادگرایانه‌یی می‌باشد که نظام‌ها و باورهای دمُکراتیک را رد نموده و خواهان بازگشت انسان معاصر به عصر طومار و تسبیح می‌باشد.
با آتش زدنِ کارت رای‌دهی ام، یک‌تن از مسوولان حزب التحریر بر من خُرده گرفته و گفته است که «حزب التحریر بار‌ها برای تان گوشزد می‌کرد، که در هم‌چو پروسه‌های نمایشی اشتراک نکنید، ولی شما بر ما تاخت و تاز می‌کردید و هی‌هی می‌نوشتید که حزب التحریر در انتخابات سنگ‌اندازی می‌کند، ولی حالا با صد درد و دریغ....».
در جواب این آقا باید بگویم که من کارت رای‌دهی ام را آتش زدم،چون آرمان‌های که به آنان باورمندم و آرزوی که برای رسیدن به آن همواره تلاش کرده و می‌کنم، توسط چند سیاست‌مدار بی‌خرد و نفهم مسخره شد. این هیچ‌گاه به معنی ردِ انتخابات، نفرت از دمُکراسی و مرگ آرمان‌های دمُکراتیک در من و در و کشورم نیست. التحریری‌ها انتخابات و نظامی که در آن انگشت‌های آبی مردم حکومت کنند را نفی می‌کنند؛ من هنوز هم مخالف آن هستم و خلافت را سزاوار انسان‌های کنونی نمی‌بینم.
من با التحریری‌ها که «انتخابات افغانستان» را نمایشی می‌خواندند موافقم، اما با ردِ انتخابات به عنوان یک پروسه‌ی دمُکراتیک که از مولفه‌ها و کارویژه‌های اساسی یک نظام مردم‌سالار است مخالف‌ام. التحریر و سایر گروه‌های اسلام‌گرا که خواهان بازگشت خلافت هستند، باید بدانند که خلافت ویژه‌یی انسان‌هایی بود که در عصر طومار و تسبیح می‌زیستند. خلافت در قرن 21 جای ندارد و حزب التحریر  در تاریخ فعالیت‌اش این را خوب درک کرده است.

دمی با استاد عفیف باختری

عفیف باختری، مردی که صمیمت و شاعرانگی از چشم و دل‌اش موج می‌زند.
اِم‌روز، آلونک‌ام را در زد و لحظه‌یی دلتنگی‌ها و تنهایی‌هایم را شعر خواند.
استاد عفیف، مرد بزرگی‌ست، بزرگ به بلندای قامت استوار یک غزل! غزلی را که عفیف می‌سراید، می‌توان یک عمر شنید، خواند و لذت برد.
وقت رفتن‌اش بود، ازش خواستم برایم از غزل‌های تازه‌اش بخواند.
قلم و کاغذ را برداشت، غزلی نوشت، زمزمه کرد و خدا حافظی...
دست‌خط استاد عفیف را برداشتم و خواستم غزل را باخودم زمزمه کنم، دیدم در گوشه‌یی از ورق نوشته است:
 به دوست خیلی خیلی عزیزم مختارجان وفایی:)

سر از کفن بر آر و به سنگِ لحد بزن
این چرخ را به دور خودت تا ابد بزن
می‌گویمت دو ثانیه با خود گذاره کن
با زندگی که گفته ترا قد به قد بزن؟
من می‌شناسم‌اش به درستی نگو که مرگ...
این حرف را به یک نفرِ نابلد بزن
از چانس خوش نمی‌زنی آقا اگر سخن
از چانس خوش نمی‌زنی، از چانس بد بزن
با شوت تان به تیرکِ دروازه خورده ام
برگشته ام- دوباره مرا با لگد بزن
موجم که از تو سیلی برگشت خورده‌ام
ای زندگی به سینه‌ی من دست زد نزن!

۰۵ شهریور ۱۳۹۳

ردِ پای اشباح در جنگ فاریاب؛ از پاکستان تا ایران، از روسیه تا عربستان

قیصار با مردمانِ خسته از جنگ و نهفته در دامان مرگ و ماتم، این‌روز‌ها شاهد نبردهای سنگینی میان چریک‌های مردمی و ترویستان طالب می‌باشد. این ولسوالی نیز از جمله ۳۶۴ واحد اداری افغانستان است که طی چندسال اخیر نامش بیشتر با جنگ، انفجار، قتل و جنایات طالبان گره خورده است. قیصار با فاصلة ۶۰ کیلومتری که از شهر میمنه ولایت فاریاب دارد، یکی از مهم‌ترین هدف‌های استراتژیکی طالبان شمرده می‌شود.
این ولسوالی دارای ۲۲۰ قریه است و ملیت‌های ازبیک، پشتون، تاجیک و عرب در آن زندگی می‌کنند.
از نزدیک به یک ماه بدین‌سو، طالبان با حملات گروهی در فاریاب، قسمت‌های زیادی از ولسوالی قیصار را تصرف کردند و اکنون نیز مناطق وسیعی از جمله قریه‌های پشتون‌نشین را در اختیار دارند. پس از بی‌توجهی‌های زیاد حکومت و وزارت‌های دفاع و داخله، ۵۰۰ تن از باشندگان ولسوالی قیصار مسلح شده و علیه طالبان ایستادند. این خیزش مردمی، باعث رانده‌شدنِ طالبان از بسیاری‌ قریه‌ها و مناطق این ولسوالی شده و نیروهای امنیتی نیز جرئت کردند که با حمایت نیروهای مردمی حملاتی را به طالبان وارد کنند.

در این میان، منابع امنیتی همواره از حضور خارجی‌ها در صفوف طالبان سخن زده و گفته‌اند که طالبان در عملکردشان استقلال‌ ندارند و رهبری آنان در دست خارجی‌ها‌ست.‌

خارجی‌ها کی‌هایند و چه نقشی در جنگ فاریاب دارند؟ 
نظام‌الدین قیصاری، فرمانده نیروهای مردمی در قیصار
فرمانده نظام‌الدین قیصاری، شخصی که نزدیک به ۶۰۰ تن مرد مسلح را در قیصار علیه نیروهای طالبان بسیج کرده و خط مقدم جبهة جنگ علیه طالبان را در یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین نقاط ولایات شمال رهبری می‌کند، در گفت‌وگویی اختصاصی با روزنامة جامعۀ‌ باز، پرده از برخی از ابهامات نهفته در جنگ فاریاب برداشت.

فرمانده قیصاری در گذشته از فرماندهان حزب جنبش ملی به رهبری جنرال دوستم بوده است و تجربه‌های زیادی در جنگ علیه طالبان دارد. او دشمنی‌اش را با طالبان دیرینه می‌خواند و می‌گوید که بدون حمایت ارگان‌های امنیتی، دست‌به‌کار شده و لشکرِ محکمی از نیروهای مسلح مردمی علیه طالبان ترتیب داده است.

فرمانده قیصاری از حضور علنی مشاوران خارجی نیروهای طالبان در قیصار سخن زده و می‌گوید که تنها در ولسوالی قیصار ۷۴۰ تن از جنگجویان طالب حضور دارند که در منطقه‌ای به نام «شاخ» جابه‌جا شده‌اند.

به گفتة فرمانده قیصاری، طالبان افغانستانی صِرف نقش جنگجو را داشته و در خط مقدم جبهه حضور دارند. در حالی که مشاوران و جنگجویان خارجی کمتر در صحنه حاضر شده و بیشتر نقش مشورتی، رهنمایی، و حمایتی را دارند.

از این فرمانده نیروهای مسلح مردمی در مورد چگونگی حضور مشاوران خارجی در فاریاب می‌پرسم. او که بدون ابهام و به‌دور از تشریفاتِ یک فرمانده پولیس صحبت می‌کند، می‌گوید که: ۲۲ تن جنگجوی چچینی، ۵ تن جنگجوی ازبیکستانی، ۲ تن مشاوران ایرانی، ۶ تن پاکستانی، یک‌تن عربستانی و یک‌تن داکتر روسی جنگ طالبان را علیه نیروهای امنیتی و مردم در فاریاب رهبری می‌کنند.

فرمانده نظام‌الدین قیصاری می‌گوید که مشاوران ایرانی، عربستانی و داکتر روسی زمانی وارد جبهات جنگ فاریاب شده‌اند که ناآرامی‌ها و حضور وسیع طالبان نزدیک به یک ماه قبل شدت گرفته و مناطق وسیعی در ولسوالی‌های المار، قیصار، غورماچ و مرکز ولایت فاریاب به دست طالبان افتادند. به نقل از این فرمانده، چچینی‌ها، پاکستانی‌ها و ازبیکستانی‌ها از گذشته در صفوف طالبان حضور داشتند، اما از سه ماه بدین‌سو، یک داکتر روسی که مسئولیت معالجة زخمی‌های طالبان را به عهده دارد، دو مشاور ایرانی که از سوی سپاه قدس برای کمک‌های تسلیحاتی و مالی در صفوف طالبان فرستاده شده است و یک‌تن عربستانی به نام مولوی رحمت‌الله که رهبری مشاوران خارجی طالبان راه به عهده دارد، در جبهات طالبان حضور دارند. 
منابع امنیتی، قدرت روز‌افزون نظامی طالبان را در حمایت‌های بیرونی دانسته و تأیید می‌کنند که طالبان از کشورهای همسایه حمایت‌های گستردة مالی و تسلیحاتی دریافت می‌کنند.

فرمانده نیروهای مردمی در ولسوالی قیصار، طالبان را از لحاظ تسلیحات نظامی قوی دانسته و می‌گوید که آنان، سلاح‌های ثقیله در اختیار دارند. به نقل از این فرمانده، طالبان تاهنوز از هاوان، دهشکه، توپ ۸۲، راکت و انواع سلاح‌های ثقیله علیه آنان استفاده کرده و تاهنوز به کمبود تسلیحاتی برنخورده‌اند. این فرمانده نیروهای مردمی که از کمبود تسلیحاتی و عدم حمایت‌های ارگان‌های امنیتی شکایت دارد می‌گوید که طالبان بطور گسترده از ایران، پاکستان و سایر تونل‌های حمایتی، تسلیحات و پول‌های هنگفتی دریافت می‌کنند.

ردپای ایران در قدرتمندی طالبان 
در این میان از حضور مشاوران ایرانی در جبهات جنگ طالبان در فاریاب در حالی سخن زده می‌شود که در سال ۲۰۰۹ همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، زمانی ناآرامی‌ها در کشور شدت گرفته بود که پرده از نقش عمدة ایران در شعله‌ورسازی این ناآرامی و حمایت از طالبان پرده‌برداری شده بود.

برخی از رسانه‌های معتبر جهانی در سپتامبر ۲۰۰۹ گزارش داده بودند که طالبان از سلاح‌ها و مهمات ایرانی و از جمله آر‌پی‌جی‌هایی استفاده می‌کنندکه روی آن‌ها به زبان فارسی نوشته شده بود: «ساخت ایران».

در عین حال در‌‌ همان زمان روزنامة گاردین گزارش داده بود که دولتایران به رهبران طالبان پیشنهادکرده  که حاضراست در ازای کشتن هرسربازافغان مبلغ ۱۷۴۰ دالر و در ازای کشتن هرمقام دولتی مبلغ ۳۴۸۰ دالر بپردازد. با وجودی که این گفته‌ها نیز از سوی مقامات ایرانی رد شد، روزنامة سندی تایمز بریتانیا، به نقل از چند تن از رهبران طالبان اعلام کرده بود که صدها نیروی طالبان به کمک ایران در اردوگاهی در زاهدان برای ساخت بمب کنارجاده‌ای و عملیات تخریبی آموزش دیده‌اند.

اکنون حضور مشاوران ایرانی در جبهات جنگ طالبان در ولایت فاریاب، چیزی جز مأموریت دوامدار سپاه قدس ایران در ناآرامی‌ها و جنگ‌های داخلی افغانستان که آن را مشروع و وظیفة اساسی‌اش می‌داند، نیست.

به نقل از منابع امنیتی در ولایت فاریاب، مقر دایمی مشاوران خارجی طالبان که در صحنه‌های جنگ حضور ندارند، قریة «تیزنوا» در ولسوالی غورماچ می‌باشد و رهبری آنان را یک شیخ عربستانی به عهده دارد.

به نقل از این منابع، حرکات، برنامه‌ها، عملیات‌ها و حملات طالبان به‌طور دقیق از سوی مشاوران خارجی آنان را تنظیم شده و طالبان افغانی فقط وظیفة جنگ‌های گوریلایی، حملات گروهی، ماین‌گذاری‌ها و ترورهای هدفمند را دارند. نعیم اندرابی، آمر امنیت فرماندهی امینة فاریاب، ضمن تأیید حضور گستردة جنگجویان خارجی در فاریاب، می‌گوید که: از حضور مشاوران خارجی در صفوف طالبان آگاهی دارم، اما حضور علنی ایرانی‌ها و سایر مشاوران خارجی را نه تأیید می‌کنم، نه رد.»‌ آقای اندرابی می‌گوید که مردمان محل و منابع مردمی از حضور وسیع مشاوران خارجی به آنان گزارش داده، اما هویت آنان هنوز به‌طور دقیق مشخص نشده است. در همین حال، آقای اندرابی نقش نیروهای مسلح مردمی حامی دولت را، در شکست طالبان مؤثر دانسته و می‌گوید که خیزش‌های مردمی باعث شده است که طالبان از بسیاری نقاط فاریاب شکست سختی را متحمل شوند.

عکس یادگاری با لُنگی والی طالبان

فرمانده نظام‌الدین قیصاری، فرمانده لشکر ۶۰۰ نفری خیزش‌های مردمی در قیصار، در صفحة فیسبوکش عکسی با عمامة سیاه که او را شبیه یک فرمانده طالبان نشان می‌دهد، منتشر کرده و نوشته است که این عمامة ملا صلاح‌الدین، والی نام‌نهاد طالبان در فاریاب است و ملا صلاح‌الدین پس از شکست از خط جبهه، عمامه‌اش را جا گذاشته و این عکس با عمامة والی طالبان به‌طور یادگاری گرفته شده است.

فرمانده قیصاری می‌گوید که حوالی ساعت سه بعد‌از‌ظهر روز ‌شنبة گذشته درگیری شدیدی میان آنان و نیروهای طالبان به رهبری ملا صلاح‌الدین، والی نام‌نهاد این گروه در فاریاب در‌گرفت که در‌نتیجه، ملا صلاح‌الدین به‌شدت زخم برداشته و لشکر طالبان شکست خوردند. قیصاری می‌‌گوید که ملاصلاح‌الدین، پس از زخم‌برداشتن، به ولسوالی بالامرغاب ولایت بادغیس انتقال داده شد و توسط داکتر روسی تحت معالجه می‌باشد. 
این فرمانده لشکر مردمی می‌گوید که بار‌ها نیروهای امنیتی را از محاصرة طالبان نجات داده و باعث شده است که طالبان مناطق وسیعی را یکی‌ـ‌دوهفتة گذشته از دست بدهند.
 
او در حالی که به توانایی‌های نیروهای مردمی در مقابله با طالبان اطمینان دارد، اما می‌گوید که قدرتمندی روز‌افزون طالبان، دریافت کمک‌های گسترده از سوی کشورهای همسایه و حضور مشاوران خارجی در صفوف آنان، در حالی که دولت از نیروهای مردمی حمایت تسلیحاتی و مالی نمی‌کند، باعث پیشروی‌های طالبان در سراسر ولایت فاریاب خواهد شد.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...