۲۳ اسفند ۱۳۹۳

خط قرمز اطلاع‌رسانی در شمال



خودکامگی حاکمان محلی، بی‌رحمی و خشم دهشت‌گران، زورگویی و ستمِ جنگ‌سالار، نفهمی و کج‌فهمی مسوولان ادارات و مردم، کار اطلاع‌رسانی را در افغانستان به شدت دشوار ساخته است.
شمال که بسوی ناآرامی‌ و تک‌تازی‌های بیشتر در حرکت است، این‌روزها خط قرمز اطلاع‌رسانی شمرده می‌شود.
ولایت شمالی سرپل از ولایات نا آرامی است که چند زورمند محلی بنام والی و فرمانده امنیه، در آن‌جا حکومت ملک‌الطوایفی ایجاد کرده اند. هرچند لاف حمایت از رسانه و خبرنگار را می‌زنند، اما در کنار دیگر تهدیدات آنان نیز خشم شان هر ازگاهی از قنداق تفنگ و سیلی به خبرنگاران حواله می‌کنند.
با تاسف امروز شنیدم که آقای آتیلانوری خبرنگار آریانانیوز و یعقوب علی مدنی روزنامه‌نگار آزاد، توسط افراد وابسته به پولیس نظم عامه ولایت سرپل، به شدت لت و کوب شده اند.
یعقوب علی مدنی و آتیلانوری
هرچند علت این جنایت هنوز معلوم نشده، اما این بار نخست نیست که مسوولان ولایت سرپل علیه خبرنگاران و رسانه‌ها‌ دست به ماشة تفنگ می‌زنند. بارها چنین جنایتی رخ داده، اما مسوولان ولایتی و مرکز، با بی‌توجهی و بی‌کفایتی از کنار آن گذشته اند.
من از تمامی هم‌مسلکان عزیزم تقاضا دارم، این عزیزان مان را در سرپل تنها نگذاشته و با تهیة گزارش در مورد اوضاع و دشواری‌ اطلاع‌رسانی در ولایت سرپل، مسوولان را متوجه عملکرد‌های ناشیانة شان بسازیم.
27 حوت روز خبرنگار است و به همین مناسبت می‌توانیم با نشر برنامه‌ها و گزارش‌های متعدد از بیشتر شدنِ ستمِ زورمندان در عرصة کار رسانه‌ها جلوگیری نماییم!
مختار وفایی

۱۸ اسفند ۱۳۹۳

رهبری خفته در آغوش غربت

مختار وفایی
در این شهر رهبری خفته است که میلیتی احیای هویت اش را مدیون او می‌داند. رهبری که دوست‌دارانش او را بنیان‌گذار عدالت اجتماعی در افغانستان دانسته و همه ساله با ‌ده‌ها هزار دالر برایش محفل یادبود برپا می‌کنند. او عدالت  و برابری می‌خواست. همه را یک‌سان دانسته و جنگ را به عنوان یک راه حل مردود می‌پنداشت. این سترگ عدالت‌خواه، بیست سال قبل بدست سربازان تمامیت‌خواه ملاعمر شهید شد.
مزاری به مردم توصیه کرده بود: «هوشیار باشید کسی با سرنوشت شما بازی نکند!». توصیة که اکنون به یکی از چرب‌ترین شعارهای «بازی»‌گرانِ سرنوشت مردم هزاره تبدیل شده است.
مزاری به مردم‌اش می‌گفت: زندگی را فقط در کنار شما مردم می‌خواهم، از خدا خواسته ام که در کنار شما کشته شوم...او مردم اش را دوست داشت و شبیه آنان پشمینه پوش و صادق بود.
وقتی وارد کوچة می‌شوی که در انتهای آن مرقد شهید مزاری است، اولین چیزی که به چشم‌ات می‌خورد اعلانات شرکت‌های تجارتی یکی از دوست‌داران مزاری است که شبیه دروازه بر سرِ آن کوچه نصب شده است. اگر بخواهی مطمین شوی که آیا این جاده به مرقد مزاری منتهی می‌شود یا خیر دچار تردید می‌شوی، چون لبخند مزاری را که در گوشة از اعلانات قرار دارد آفتاب‌خورده و به دشواری می‌توان آن‌را تشخیص داد.
داخل حرم سکوت و سرمای عجیب زمستانی حاکم است. چندتا کبوتر با پنجره‌ها مصروف اند و پیر مرد 92 سالة در گوشة حرم خزیده است. دو قبر  در وسط حرم کنار هم قرار گرفته. یکی با شیشة شکسته و خورد شده پوشانیده شده و دیگری بی هیچ شیشه‌یی...به نوشتة سنگ قبرها دقت می‌کنم و می‌بینم آن‌که زیر شیشة شکسته خوابیده شهید مزاری و دیگری شهید سیدعلی از یاران نزدیک‌اش است. سر و صورت هر دو قبر نم دارد. آب از سقف می‌چکد، آبی آلوده با آشغال‌های لانة کبوتران که در بالا بی هیچ خیالی به مستی و پریدن روی هم‌دیگر مصروف اند!
این‌سو و آنسوی حرم را نگاه می‌کنم. چند قدم آن‌طرف‌تر که قرار بود برای حرم پارک و ساحة سبز ایجاد شود، زمین بطور وحشتناکی دهان باز کرده است. می‌پرسم، می‌گویند این‌جا را کسانی که ادعا می‌کنند صاحبان اصلی اش هستند، به وزن فروخته اند و هنوز هم می‌فروشند. پیر مرد آرام می‌گوید اون چهار بال حرم نیز در حال افتیدن است. حرم چهار دروازه دارد و پایه‌های هر چهار دوازه درز برداشته و تا چندبار تر شدنِ پی‌در پی احتمال دارد به زمین فرو بنشینند!
وقتی از پیر مردی که خودش را « مجاور مرقد» معرفی می‌کند، در مورد اوضاع حرم می‌پرسم، حالش بهم می‌خورد. می‌گوید هیچ کس به غصه اش نیست هیچ کس! فقط من از روی بیکاری و تنهایی می‌آیم و صبح تا شام این‌جا می‌نشینم و صلوات می‌گویم، بی هیچ مزدی!
از یک دوست‌دار شهید مزاری که زمانی مسوولیت‌های نیز در حزب وحدت داشته در مورد چرایی نارسایی‌‌ها به حرم می‌پرسم. او می گوید: حتما خودتان متوجه هستید که دلیل ويرانه ماندن حرم بابه بی پولی نبوده، بلکه حرم بابه و نامش در انحصار و اسارت آن‌هایی است که بر مردم ما و تاریخش جفا کرده و می کنند.
می‌پرسم این جفا پیشگان کی‌هایند؟ می‌گوید:
همان‌هایی  را که همه می‌شناسند و در پوشش نام مزاری برای خودشان دکان کیش شخصیت ساخته اند.
از چند دوستی که در همسایگی مرقد شهید مزاری می‌زینند در مورد اوضاع همسایة در غربت نشستة شان می‌پرسم. آنان حکایت‌های غمگنانة دارند. می‌گویند حرم  تبدیل به پناهگاهِ شبانة  و دنج خلوتِ معتادان محل تبدیل شده است. دیگری می‌گوید که با چشم‌های گناه‌کارش دیده است که ساعت 11 یکی از  شب‌ها، مرد و زن مشکوکی داخل حرم رفته و تا دیر آن‌جا مانده و این حکایت بارها تکرار شده...
هوا تاریک است و پیر مرد نیز همراه با من از حرم بیرون می‌شود. دروازة حرم قفل ندارد و نخِ نازکی دو پلة در را بهم می‌دوزد.

۱۷ اسفند ۱۳۹۳

حَی عَلی‌ّالجِهاد!

مبلغان گروه‌های تروریستی، هم‌گام با جنگجویان این گروه‌ها، فعالیت‌های تبلیغی شان را در شهرها و دهات ولایات شمال گسترش داده اند.
در کنار هفته‌نامة «خلافت» وابسته به حزب بنیادگرای التحریر و مجلة «حقیقت» وابسته به گروه تروریستی طالبان، اکنون نشریات و کتاب‌های در توصیف و فضایل جهاد علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان نیز منتشر می‌شود.
تازه‌ترین محصول نشراتی جهادگرایان در شمال، نشر کتابِ «حی‌ علی‌الجهاد» در مزارشریف است که نویسنده، ضمن تکفیر کردنِ پیروان یکی از مذاهب در افغانستان، کشور را اشغال شده و دین اسلام را در خطر انزوا توصیف می‌کند.
ابومحمد حفیظ‌الله محمدی، ترتیب دهندة این کتاب، مردم افغانستان را بسوی جهاد دعوت کرده و حضور نیروهای خارجی را در افغانستان، اشغال یک کشور اسلامی توسط کفار می‌خواند.
چاپ‌خانه‌یی که این کتاب را در مزارشریف منتشر کرده می‌گوید که تمامی نسخه‌های این کتاب در قریه‌ها و ولسوالی‌های ولایت بلخ توزیع گردیده است.
ارگان‌های امنیتی اگر دست جهادگرایان را، از چنین تبلیغاتی کوتاه نکنند، بزودی شاهد پیوستنِ گروه‌های زیادی از جوانان بیکار و منحرف به صفوف گروه‌های تروریستی خواهیم بود.
مختار وفایی

درختی با تنِ آهنین

ترس، حیرت و جهل، سه عیب بزرگ بشر و سه انگیزة اساسی در پیدایش خرافات و خیال‌های خرافی است. این سه عامل از زمانه‌های دور تا کنون در جامعة افغانستان محکم‌تر از هر باوری جا باز کرده اند. حضور این سه عامل در ذهنِ جامعة ما باعث شده است تا، گاهی از درختی خون حسن و حسین بچکد و گاهی هم خدا و محمد در پوست حیوانات ظاهر شده و حقانیت شان را ثابت کنند!
این‌جا ولایت سرپل است. ولایتی که در اوج بدمستی‌های گروه‌های تروریستی و تبِ نافرمانی‌های مسوولا محلی می‌سوزد.
این درخت در چندصد متری قبر امام‌زاده یحی قرار دارد و باشندگان محل، عمر آنرا بیشتر از 1300 سال می‌دانند.
بنابر گفته‌های مردمِ‌محل، یحی بن زید، در جوار همین درخت به قتل رسیده و به همین سبب به «درخت امام‌زاده یحی» مشهور است که از احترام خاص در میان دوست‌داران امام‌زاده برخوردار است.
برخی از باشندگان محل، معتقد اند که این درخت مقدس است و اره کردن و سوختاندنِ آن پیامد‌های بدی در پی دارد.
تنِ زخیم و عظیمِ این درختِ مقدس و بیچاره، کاملاً با میخ‌ پوشانیده شده. این درخت که اکنون آهنین پوش است، گفته می‌شود شفادهندة دردهای بی‌درمانی نیز می‌باشد.
برخی از مردمانِ محل معتقد اند که هزاران میخی که در تنِ این درخت کوبیده شده، هر کدام دردی را دوا کرده اند. هر کسی که با درد بی درمانی از جمله دندان دردی‌های شدید که امکان مداوای آن در سرپل نباشد روبرو شود، به « درخت امام‌زاده یحی» مراجعه کرده و با کوبیدن یک میخ به تنِ آن، شفا بدست می‌آورد.
هرچند این حرفِ تازه‌یی در مورد خرافه‌پرستی‌های جامعة افغانستان نیست، اما این را نوشتم تا از امام‌‌زاده یحی و مردم، بابتِ زنده نگهداشتنِ این درخت طی این هزار سال تشکری کرده باشم!
مختار وفایی

ازبیکستانی‌‌ها، پرچم‌داران جدیدِ جنگ در شمال

نویسنده: مختار وفایی
شمال افغانستان این‌روزها، در تبِ یاغی‌گری ‌هزاران مرد مسلح غیرمسئول و تحرکات روزافزون گروه‌های تروریستی از جمله تروریستان ازبیکستانی وابسته به گروه داعش ـ‌گروهی که در هم‌پیمانی با طالبان فعالیت می‌کنندـ می‌سوزد.
با اتفاقاتی که از مدتی در شمال جریان دارد، حوزۀ شمال در کل و ولایات فاریاب، سرپل و کندز به‌ طور مشخص، در حال تبدیل‌شدن به کانون جدید جنگ و ناآرامی در افغانستان است. صدها تروریست ازبیکستانی که قبلاً در وزیرستان پاکستان آموزش‌های نظامی، رزمی و اسلامی فرا گرفته‌اند، اکنون با خانواده‌های‌شان در ولایت‌های مهم و استراتژیک شمال از جمله فاریاب، سرپل، جوزجان و بغلان جابه‌جا شده و مصروف زمینه‌سازی برای حضور بیشتر نیروهای وابسته به داعش به ولایات شمال‌اند. این تروریست‌ها، مراکز آموزشی نظامی و رزمی را در نقاط مختلف شمال از جمله دشت لیلی و دشت بایغور ولایت جوزجان، ولسوالی‌های المار و قیصار ولایت فاریاب، ولسوالی کوهستانات ولایت سرپل و برخی از نقاط ناآرام ولایت کندز ایجاد کرده و به نیروهای طالبان و افراد تازه‌جذب‌شده در صفوف‌شان ‌مهارت‌های ماین‌سازی، ماین‌گذاری و استفاده از سلاح‌های ثقیله ‌می‌آموزند‌.
آنچه تاکنون در افغانستان تجربه نشده، حضور جنگجویان و تروریستان زن از کشورهای منطقه در این کشور بوده است. اکنون صدها زنِ جهادی در کنار مردان‌شان در برخی از ولایت‌های شمالی افغانستان مصروف فعالیت‌های دهشت‌افکنی‌اند. این زنان جهادی، در قریه‌ها و خانه‌های تحت نفوذ‌شان به تبلیغ ‌جهاد پرداخته و زنان قریه‌ها را تشویق می‌کنند تا مردان و فرزندان‌شان را به جنگ علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان اعزام کنند.
حاجت، فرزانه و فتانه، سه تن از زنان جهادی ازبیکستانی‌اند که در اوایل ماه جنوری، از کمربند امنیتی شهر میمنه در حالی که مجهز به واسکت‌های انتحاری بودند، توسط نیروهای امنیتی فاریاب بازداشت شدند. این زنان که سنین آنان میان ۲۸ الی ۳۵ گزارش شده است، می‌خواستند با ورود به شهر میمنه، پس از به‌دست‌آوردن اطلاعات دقیق از مراکز نظامی و مهم، حملات انتحاری را در داخل شهر سازماندهی کنند. پس از این‌که‌ این سه تن بازداشت شدند، تروریستان ازبیکستانی، بارها بزرگان قومی و موسفیدان محل را در ولسوالی قیصار مجبور کردند تا پادرمیانی کرده و این زنان را از قید نیروهای امنیتی آزاد سازند. هرچند این تلاش‌ها به آزادی این سه زن نینجامیده، اما تروریستان ازبیکستانی، چند روز بعد، دو تن از بزرگان محل را به جرم جاسوسی و ارتباط با نیروهای دولتی، سر بریده و بدنِ آنان را قطعه‌قطعه کردند. این تروریستان به مردمان ولسوالی‌های المار، قیصار و شماری از مناطق تحت نفوذشان هشدار داده‌اند که سزای ارتباط با نیروهای دولتی، مرگ است.
منابع در ولایات شمال می‌گویند که پول هنگفت و مهارت‌های تروریستان ازبیکستانی در نبردهای گوریلایی، باعث شده است که آنان خط مقدم جنگ را رهبری کرده و از طالبان افغان به‌عنوان سرباز و جنگجو استفاده کنند. منابع امنیتی هم‌چنان تأیید کرده‌اند که تروریستان ازبیکستانی که تاکنون در شمال افغانستان می‌جنگند، بقایای تحریک اسلامی ازبیکستان به رهبری طاهر یولداش‌اند که اکنون نیز همین جریان، مسئولیت انتقال خانواده‌های ازبیکستانی را که اکثراً وابسته به گروه تحریک اسلامی ازبیکستان‌اند، بر عهده دارد. به نقل از این منابع، داعش با علاقه‌ای که به نفوذ در کشورهای آسیای میانه دارد، با تقویت گروه تحریک اسلامی در شمال افغانستان، می‌خواهد نفوذ‌ش را در مرزهای آسیای میانه گسترش داده و عَلَمِ جنگ را از دست طالبان بگیرد.
با وجودی که طالبان در ولایت‌های شمال، تشکیلات نام‌نهاد‌شان را در هر‌ولایتی ‌دارند، اما اکنون منابع از شخصی به نام «امین اکه» که ‌مسئولیت تحریک اسلامی ازبیکستان را در اکثر‌ بخش‌های شمال افغانستان به عهده دارد، به‌عنوان یکی از رهبران تحریک اسلامی و شخصی که برای داعش در شمال زمینه‌سازی می‌کند، نام می‌برند. امین اکه، با ارتباط محکمی که با طالبان محلی در ولایت‌های سرپل، فاریاب و بادغیس دارد، تاکنون موفق شده‌ کتله‌های عظیمی از طالبان را متقاعد به پیوستن به گروه داعش کند. به نقل از منابع، اکنون جبهات طالبان در شماری از ولسوالی‌های کلیدی فاریاب، سرپل، جوزجان و بادغیس، به‌جای پرچم سفید امارت اسلامی، پرچمِ سیاه داعش را بلند کرده‌اند. شماری از فرماندهان محلی که در رویارویی با نیروهای جنگجوی ازبیکستانی ‌حضور داشته‌اند، می‌گویند که در تاکتیک‌های جنگی آنان نیز تغییراتی وارد شده است. براساس گفته‌های این منابع، اکنون اکثر‌ جنگجویان ازبیکستانی، با محموله‌های انتحار مجهز‌ند و در نبردها هیچ‌گاه زنده تسلیم نمی‌شوند.
تغییر شیوة جنگ از حملات چریکی به حملات تهاجمی و لشکری، از دیگر برنامه‌هایی است که به تازگی در جریان جنگ‌های طالبان با نیروهای امنیتی مشاهده شده است. منابع امنیتی نیز گفته‌اند که اکنون نیروهای ازبیکستانی، در حال سربازگیری و به‌دست‌آوردن‌ بیعت‌ تمامی طالبان محلی‌اند و سر از روزهای سال نو خورشیدی، حملات وسیع آنان علیه دولت آغاز خواهد شد. در ‌این میان به یکی از آخرین عملیات‌‌ گسترده‌ای که به حمایت مالی و تسلیحاتی داعش در شمال افغانستان جریان دارد، اشاره می‌کنم.
سرپل از نقاط ناآرام شمال افغانستان است که اکنون مرکز آن در محاصرة شدید تروریست‌ها قرار دارد. از آغاز هفتة گذشته تاکنون، نبرد شدیدی در ۱۵ کیلومتری مرکز شهر، میان نیروهای دولتی و تروریست‌ها جریان دارد. در این جنگ که تاکنون نیز طالبان مسئولیت آن را به عهده می‌گیرند، نیروهای جنگجوی کمکی از ولایات بادغیس، بلخ، جوزجان و فاریاب به ولایت سرپل اعزام شده‌اند. منابع، حضور یک‌هزار جنگجوی طالب را که در منطقة شیرم‌ها در ۲۰ کیلومتری مرکز شهر سرپل تجمع کرده‌اند، تأیید می‌کنند. در عین حال، پیوستن سه تن از فرماندهان نیروهای پولیس محلی با تمامی امکانات‌شان از قبیل ۲ عراده موتر رنجر، ۲ میل راکت، ۴۰ میل کلاشنیکوف و مقداری از مهمات و تسلیحاتی جنگی به طالبان، آنان را قدرتمندتر ساخته و نگرانی‌ها از سقوط شهر سرپل افزایش یافته است. با وجودی که طالبان اکنون در ۲۰ کیلومتری شهر رسیده و با امکانات گسترده برای تصرف مرکز ولایت سرپل کمر بسته‌اند، عبدالجبار حق‌بین، والی این ولایت، از یک ماه بدین‌سو در سفر عربستان سعودی به قصد حج عمره به‌سر برده و حبیب‌نور گل‌بهاری، فرمانده امنیه این ولایت، برای اشترک در یک سیمینار در کابل به‌سر می‌‌برد.
شکست مذاکرات جنرال دوستم با رییس‌جمهور غنی مبنی بر انجام عملیات‌های گسترده برای پاکسازی شمال از وجود تروریستان محلی و منطقوی، گسترش تحرکات تروریستان با تسلیحات و امکانات گسترده، بی‌توجهی مقامات مرکزی و وزارت دفاع به جریانات اخیر، عدم برخورد قاطع نیروهای ارتش و پولیس با دهشت‌افکنان و بی‌کفایتی شماری از مسئولان محلی در ولایت‌های شمال، در نهایت ‌به تسلیم‌کردنِ شماری از مناطق و شهرها به نیروهای دهشت‌افکن طالب و داعش خواهد انجامید که در آن زمان، دولت افغانستان تاوان‌ بزرگی را به دلیل بی‌کفایتی و بی‌توجهی به شمال خواهد پرداخت.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...