۱۴ خرداد ۱۳۹۴

جدی نگیرید!



8 ازبیکستانی عضو گروه جندالله، 4 مولوی عرب‌تبار و بیشتر از 150 جنگجوی مسلح وابسته به جندالله و طالبان در یکی از آرام‌ترین نقاط شمال که ولایت سمنگان است جابجا شده و مصروف سربازگیری و تبلیغ می‌باشند. فعالیت این گروه از  چندین ماه بدین‌سو در ولسوالی دره‌صوف پایین جریان دارد و جنگجویان این گروه توسط شخصی بنام مولوی سعدی از فرماندهان رژیم طالبان در آن منطقه فرماندهی می‌شود. من تاکنون چندین بار تلاش کردم این موضوع را رسانه‌یی ساخته تا مردم و نهادهای امنیتی این مساله را جدی بگیرند، اما مقامات امنیتی سمنگان ضمن رد این مساله، حضور عناصر وابسته به داعش و طالبان را در این ولایت شایعه می‌دانستند. گروه جندالله که ماه حمل بیعت‌اش را با داعش اعلام کرد، اکنون به نمایندگی از خلافت اسلامی البغدادی حرف می‌زند و طالبان هم بدون آنان راه نمی‌روند.
جنگجویان طالبان در یکی دشت‌های ولایات شمال در حال گرفتنِ عکس یادگاری
تازه‌ترین اطلاعات از منطقه می‌رساند که نزدیک به یک‌هزار خانواده در قریه‌های بیانان، بغک، درک، دایکندی و زیدوری حمایت شان را از این گروه اعلام کرده و جنگجویان طالبان و جندالله به مردم هشدار داده اند که در صورت همکاری با دولت، خانه‌ و کاشانة شان پس از تصرف کامل این ولسوالی ویران خواهد شد. مبلغین این گروه مرام‌نامة داعش را به مردم ابلاغ می‌کنند و در تازه‌ترین تحرکات شان، شب یک‌شنبه  با حمله بر پاسگاه پولیس 5 پولیس را به شکل‌ بی‌رحمانه‌یی کشتند. تازه‌ترین روایت از منطقه می‌رساند که قوماندان الماس، از فرماندهان نظامی اسبق حزب جنبش که مدتی با حزب جمعیت نیز همکار بوده با شماری از افرادش به این گروه پیوسته است.
در یک کلام می‌خواهم بگویم که داعش در لباس جندالله، در شمال افغانستان حضور فعال دارد. من در صحبت‌های متعدد با مقامات امنیتی، وقتی حرفی از تحرکات داعش می‌زنم، همه می‌خندند و داعش را شایعة‌ی بیش نمی‌دانند.
همان‌گونه که نیروهای امنیتی و حکومت حضور و جابجایی صدها جنگجوی ازبیکستانی را همراه با خانواده‌های شان در جریان زمستان سال 1393 در شمال نادیده گرفته و شایعه می‌دانستند اکنون  نیز حضور وسیع و تلاش‌های پی‌گیر عناصر وابسته به داعش را جدی نمی‌گیرند.
همان‌گونه که غفلت زمستانی نیروهای امنیتی و حکومت در قبال جابجایی تروریست‌های منطقه‌یی در شمال بحران آفریده و جنگ شمال را تشدید بخشید، غفلت در برابر برنامه‌های عناصر وابسته به داعش در شمال نیز، می‌تواند فاجعه‌یی بزرگ‌تر از این‌روزها بیافریند. ‌(مختار وفایی)

۱۱ خرداد ۱۳۹۴

افشای جزییات در مورد تشکیلات گروه طالبان در ولایت سرپل

اشاره:
صف آرایی جدید طالبان در ولایت سرپل برای راه اندازی عملیات های وسیع علیه دولت افغانستان، همزمان است با تغییرات وسیع در ساختار تشکیلات و رهبری این گروه. منابع موثق در سرپل تایید می کنند که از از ماه حوت سال گذشته ی خورشیدی (1393) تا کنون هیئت های مختلفی پی هم از پاکستان بطور مخفیانه و با همراهی گروه های مسلح طالبان محلی وارد سرپل می شوند و از محلات مختلف تحت حاکمیت این گروه بازدید نموده و فرماندهان و گروه های مسلح طالبان را مورد تشویق و سرزنش قرار می دهند. بر اساس اطلاعات این منابع، جدول زیر تشکلیلات نهایی این گروه برای سال 1394 است که در این آمار گیری، تنها تعداد جنگجویان ثابت و حاضر در صحنه شامل لیست شده اند. این لیست توسط منابع موثق در سرپل تهیه شده است که از ذکر نام آنان باید خود داری شود. این افشاگری هشداری است در برابر بی‌خیالی و بی خبری دولت و ارگان‌های امنیتی که همواره از تحت کنترل بودن اوضاع خبر داده و در برابر دشمنی که نزدیک است مردم را ببلعد از خود بی‌کفایتی نشان می‌دهد. ( مختار وفایی)
با کلیک نمودن روی عکس، می‌توانید متن را واضح‌تر بخوانید.

۰۵ خرداد ۱۳۹۴

گفت‌وگوی جوانان افغانستان و پاکستان – دانشگاه کابل



-        اکثریتِ رسانه‌های هر دو کشور، تحت تاثیر سیاست‌ها و برنامه‌های نهادهای حکومتی، امنیتی و استخباراتی است و این مساله در پاکستان شدیدتر از افغانستان بنظر می‌رسد. دستور‌العملی که از سوی ارتش و استخبارات پاکستان به رسانه‌های آن کشور داده می‌شود، به رویکرد ضد افغانستانی این رسانه‌ها شدت بخشیده و ستیز با افغانستان را به مثابة وطن‌پرستی تلقی می‌کنند.

-        همچنان رویکرد پاکستان‌ستیزی در رسانه‌های افغانستان نیز شدت گرفته و برخی از رهبران حکومتی و سیاست‌مداران، با استفاده از فضای پاکستان‌ستیزی، دنبال اهداف شخصی شان هستند که در این مساله رسانه‌های افغانستان هر ازگاهی وسیله و دستآویز سیاسیون می‌شوند.
-        آنچه در رسانه‌های هر دو کشور بر ضد دو ملت همسایه انعکاس می‌یابد، به هیچ‌وجه نمی‌تواند دیدگاه کلِ این ملت‌ها در برابر هم‌دیگر باشند، چون اکثریتِ رسانه‌ها خط فکری و اهداف سیاست‌مداران و رهبران را دنبال می‌کنند، نه حرف و خواست ملت‌ها در برابر هم‌دیگر را.
-        گفت‌وگوی ملت‌ها می‌تواند به همگرایی میان آنان و دولت‌ها انجامیده و سایة هم‌دیگر ستیزی را از آسمان هر دو کشور برچیند.
-        رسانه‌ها می‌توانند با دورنمای یک زندگی صلح‌آمیز در هر دوکشور، گفت‌وگو و همگرایی میان ملت‌ها را همراهی کرده و از «آتش‌بیارِ معرکه شدن» در اوضاع اختناق‌آلود کنونی جلوگیری کنند.
-        اکنون تروریسم و اسلام رادیکال، دشمنِ مشترک مردم افغانستان و پاکستان است، در صورتی که ملت‌ها در مورد برچیدنِ این تهدید مصمم نشده و رسانه‌ها نیز آنان را همراهی نکنند، از رهبران و سیاست‌مداران هر دو کشور، انتطار نداریم به این زودی دامنِ فاجعه را برچینند.
 
فشرده‌یی از نکاتی که امروز در کنفرانس گفت‌وگو میان جوانان افغانستان و پاکستان، در دانشگاه کابل روی آنان صحبت کردم. این گفت‌وگو میان جوانان دو کشور، به هدف آغاز یک روند گفت‌وگو میان ملت‌ها برگزار شده و هدف نهایی آن، نزدیکی دولت‌ها و بر اندازی سیاست هم‌دیگر ستیزی در میان دو کشور است.این کنفرانس روز یک‌شنبه 24 می در هوتل انترکانتینتال کابل آغاز شده بود و تا روز پنج‌شنبه ادامه دارد.
مختار وفایی

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

اوضاع رو به زوال آزادی بیان در افغانستان



مختار وفایی ـ
 پس از سقوط طالبان، حکومت جدید که توسط و به حمایت جامعه جهانی به پا ایستاده شد، تلاش‌های جهت رسیدن به یک جامعه‌ی مردم سالار و مبتنی بر ارزش‌های انسانی توسط نهادهای مدنی و مردمی از سر گرفته شد. در سیزده سال گذشته آزادی بیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین ارزش‌های نظام دمکراسی، تا حدی در افغانستان جا باز کرد و توانست برای مردم موثر نیز واقع شود.
فعالیت ده‌ها شبکه‌ی تلویزیونی، رادیویی، روزنامه‌ها و مجلات در پایتخت و ولایات مختلف افغانستان، بیانگر این است که فضا برای نفس کشیدن رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران مساعد شده و حکومت نیز گام‌هایی را برای تطبیق ماده 34 قانون اساسی که در آن « آزادی بیان از تعرض مصوون» دانسته شده برداشت.
موج گسترده انتقادها و افشاگری‌های که از سوی رسانه‌ها علیه خلاف‌ورزی‌های رهبران و سردمداران حکومت ارایه شد، ضمن این‌که آزادی بیان را برای مردم به عنوان یک ارزش معرفی کرد، تا حدی در تقویت روحیه‌ی پرسشگری شهروندان افغانستان نیز نقش داشت.
با تمام این همه دست آوردها و ظهور موج عظیمی از رسانه‌ها در افغانستان، من فکر می‌کنم آزادی بیان تاکنون به عنوان یک ارزش از سوی رهبران افغانستان پذیرفته نشده است. نگاه رهبران و حاکمان افغانستان به رسانه‌ها و آزادی بیان نگاه دشمنانه است و این ارزش نیز همچون دیگر مولفه‌های دمکراسی، تاکنون صرف بخاطر مصلحت‌های داخلی و خارجی تحمل شده است.
من به عنوان یک روزنامه‌نگار، حقایقی را سال گذشته و در جریان انتخابات ریاست جمهوری از طریق رسانه‌یی که برایش کار می‌کردم بازتاب دادم. بازتاب این رویداد باعث شد که تا فرد قدرتمندی که دخیل بود در انتخابات، بی هیچ هراسی تصمیم حذف فزیکی مرا بگیرد که منجر شد به سوء قصد مسلحانه‌یی که در اثر آن زخمی شده بودم. چون عامل سوءقصد بجان من، قدرتمند و ثروتمند بود، مسوولان امنییتی از تعقیب نمودن پرونده ی من صرف نظر کرده و به این مساله اهمیتی ندادند.
با وجود این  دشواری‌ها، من به ادامه‌ی کار در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری نا امید نیستم و همچنان برای این ارزش مقدس تلاش می‌کنم. اما آنچه از بهتر شدن اوضاع جلوگیری کرده و خودسانسوری را در میان روزنامه‌نگاران افغانستان گسترش می‌دهد، برخوردهای غیرمسوولانه و مسلکی رهبران حکومت و نهادهای امنیتی افغانستان با رسانه‌ها است. اکنون خودسانسوری بصورت آشکار در قلم هر روزنامه نگار افغان دیده می‌شود این خودسانسوری  از عدم مصوونیت جانی روزنامه نگاران و خودکامگی های روز افزون قدرت های محلی و وابسته به دولت منشا می‌گیرد.
 از دیدگاه من چند چالش بزرگ و جدی فرا راه اطلاع‌رسانی  در افغانستان است و این چالش‌ها آینده‌ی اطلاع‌رسانی را به زوال تهدید می‌کنند:
-        نگاه دشمنانه و وضع دستورهای دست و پاگیر توسط رهبران حکومت وحدت ملی علیه رسانه‌ها، شبیه آنچه شورای امنیت افغانستان حدود دوماه قبل به تمامی مسوولان ولایات دستور داد تا در مواردی همچون طالبان، پروسه صلح، داعش، تلفات نظامیان و اوضاع امنیتی با رسانه‌ها صحبت نکنند.
-        شکل‌گیری و تقویت دوباره‌ی گروه‌های جهادگرا و گسترش تهدیدات خودکامگی حکومت‌های محلی علیه رسانه‌ها.
-        کاهش حمایت‌های مالی نهادهای بین المللی از رسانه‌های آزاد.
-        عدم پی‌گیری پرونده‌های قتل، لت و کوب و توهین خبرنگاران.
در صورتی که تهدیدات یادشده علیه آزادی بیان در افغانستان برطرف نگردد، اندکی بعد از میان سه طبقه رسانه‌های افغانستان که عده‌یی وابسته به احزاب  و شخصیت‌های سیاسی، عده‌یی وابسته به کشورهای خارجی و تعداد محدودی هم بصورت آزاد و مستقلانه فعالیت دارند، گروه سومی را از دست خواهیم داد.

این مقالة  چندی قبل به زبان انگلیسی در سایت الجزیره (medium.com) منتشر شد.  این مقاله را همچنان می‌توانید به زبان انگلیسی  در آدرس (https://medium.com/aj-global-engagers/the-deteriorating-situation-of-freedom-of-expression-in-afghanistan-e11bda702c79) نیز بخوانید.

تهدیدهای رو به گسترش علیه آزادی بیان در افغانستان




افغانستان از لحاظ آزادی مطبوعات، در درجه بندی سال گذشته شصت و ششمین، و در درجه بندی امسال، شصت و هفتمین کشور جهان است. موسسۀ «فریدم هاوس» یا خانه آزادی، گزارش تازه اش را پیرامون آزادی بیان در جهان به نشر سپرده است که طبق آن، در بیش از ده سال اخیر، شرایط  کاری برای رسانه های خبری در افغانستان و بسیاری از کشور های جهان به پایین ترین سطح خود کاهش یافته است.گزارش فریدم هاوس یا خانه آزادی که یک نهاد مستقل نظارتی است، نشان می دهد که وضع آزادی مطبوعات در افغانستان نسبت به سال گذشته وخیم تر شده است.
براساس این گزارش، افغانستان که سال گذشته از لحاظ آزادی مطبوعات به سطح جهان در ردۀ ٦٦ قرار داشت، به ردۀ ٦٧ تنزیل یافته که دلیل آن نیز، تزیید خشونت ها در برابر خبرنگاران و افراد ملکی خوانده شده است.
این گزارش پاکستان را از لحاظ آزادی مطبوعات در جهان، در ردۀ ٦٥، هند  را در ردۀ ۴٠، و ایران را در ردۀ ٩٠ قرار میدهد.مطالعات و بررسی های اخیر بیانگر آن است که خبرنگاران با محدودیت بیشتری از سوی دولت ها، شورشیان، جنایتکاران و صاحبان رسانه ها روبرو اند.
ونیسا تکر معاون موسسۀ فریدم هاوس می گوید که آزادی مطبوعات  در سال ۲۰۱۴ در سطح جهان تقلیل یافت که در یک دهه سابقه نداشته است.معاون فریدم هاوس ابراز میدارد که یکی از نکاتی که یک مشکل واقعی در سطح جهانی و منطقه یی ایجاد کرده، عبارت از تاثیر منفی بازیگرانی مانند چین بر همسایگان اش مثل هانگ کانگ، تایوان و برخی دیگر از کشور ها است.
بررسی کشور به کشور
گزارش موسسۀ خانه آزادی که تحت عنوان آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۵ نشر شده ، بیان می کند که مکسیکو خبرنگاران را تهدید و یک قانون مطبوعاتی جنجال برانگیز را تصویب کرده است. این در حالی است که بسیاری از نقاط شمال قارۀ امریکا از امتیاز آزادی مطبوعات برخوردارند، اما اکثربخش های امریکای لاتین، یا قسماً این آزادی را داشته اند و یا هیچ ندارند.
ایالات متحده به خاطر رفتار تند پولیس در برابر خبرنگاران درجریان اعتراضات شهر فرگوسن ایالت میزوری مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر گفته شده که در مناطق آسیا و اقیانوس آرام تنها پنج در صد از جمعیت به رسانه های آزاد دسترسی داشته اند اما بقیه یا در این بخش آزادی قسمی داشته اند و یا بالکل از آزادی مطبوعات محروم بوده اند.
چین از نگاه آزادی مطبوعات، در پایین ترین رده قرار گرفته که از سالهای نود میلادی تا کنون سابقه نداشته است و دلیل آن زندانی شدن خبرنگاران و کنترول شدید رسانه ها خوانده شده است.
در سوریه، جنگ داخلی خشونت بار، خطرات بزرگی برای خبر نگاران ایجاد کرده است و این گزارش می گوید تنها دو در صد از مردم در شرق میانه و شمال افریقا درمحیط رسانه های آزاد زندگی می کنند، در حالی که اکثریت قاطع آنان در کشور های زندگی میکنند که آزادی بیان در آن ها دیده نمیشود.
منطقه یورایشیا به طور اوسط بدترین امتیاز را از نگاه آزادی بیان در سطح جهان دارد، و بیش از هشتاد در صد رسانه ها آزاد نیستند و در کمتر از بیست در صد آنها، تا حدودی آزادی بیان در نظر گرفته میشود.
 در روسیه، سرکوب صداهای مستقل در داخل آنکشور و در کشور های همسایه آن وجود دارد و به گفته معاون فریدم هاوس یکی از نکات  بزرگی که جهان شاهد  تاثیر ناراحت کنندۀ آن بوده ، تبلیغات است. و آنهم تبلیغات کاملاً جعلی. مردم در داخل روسیه اساسا هیچ  خبرندارند که در درگیری های مثل جنگ های اوکراین چه میگذرد و چه  جریان دارد.
موسسۀ فریدم هاوس می گوید تهدید در حال رشدی که متوجه رسانه هاست، ارزش های دموکراتیک را در سراسر جهان به آزمون میکشاند.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...