۱۴ فروردین ۱۳۹۳

بهار 93

به پندار من، یکی از اشتباهات کشورهای جهان سوم و بخصوص حوزه خاورمیانه، این است که، هیچ‌گاه این کشورها از تجربیات هم‌دیگر در موارد مهم و سرنوشت‌ساز درس عبرت نگرفته اند.
باوجودی که در برخی موارد نظام‌های سیاسی، نوع حکومت‌داری، باورها و فرهنگ‌های گوناگون در این کشورها حاکم اند، اما می‌شود از تجربیات سیاسی و راه رفته‌ی هم‌دیگر درس عبرت گرفت.
ایران یکی از همسایه‌های نزدیک (از هرلحاظ) به افغانستان است؛ جدا از برخوردهای سیاسی میان این دو کشور؛ می‌توان از تجربه‌ی ملت ایران در انتخابات و تعیین سرنوشت آن‌ها بدست خودشان درس گرفت.
تحریم انتخابات و افتادن ایران بدست احمدی‌نژاد، یکی از تجربه‌های ملت اصلاح‌طلب ایران بود که در مدت حاکیمیت این آقا، بدون شک ایرانیان هزینه‌های گزافی در قبال این اشتباه شان پرداختند.
حضور میلیونی ایرانیان در  انتخابات اخیر در پای صندوق‌های رای‌دهی، توانست راه را برای ادامه‌ی احمدی‌نژادی‌ها بسته و اشتباه گذشته را تاحدی جبران کنند.
ما هم در دو دور گذشته، خام بودیم و برسمِ قبیله حکومت را به یک برادر ناراضی سپردیم، که حاصل اش از دست رفتنِ فرصت‌های طلایی و آتش زدن خواسته‌های مردم شد.
این‌بار با آگاهی و دانایی و روشنایی، در انتخابات با حضور میلیونی شرکت می‌کنیم و بار و بستره‌ی قبیله‌گرایان و عقب‌گرایان را به دریای نیل می‌اندازیم!
پیش بسوی براندازی افراط و تفریط!

۱۲ فروردین ۱۳۹۳

سنگ‌اندازی حزب التحریر در راه انتخابات افغانستان

حزب بنیادگرا و افراطی التحریر، به شدت در حال سنگ‌اندازی در راه انتخابات و تلاش برای براندازی نظام دمکراسی و مردم‌سالاری در افغانستان است.
این حزب که داعیه‌ی برپایی خلافت را در کشورهای آسیای میانه را سر می‌دهد، به شدت طی سال‌های اخیر دچار سرخوردگی و شکست فاحش در این کشورها شده است.
هرچند تاریخچه‌ی فعالیت‌های تبلیغی افراط‌گرایانه‌ی این حزب در افغانستان به سال‌های 1998 به میزبانی گروه طالبان بر می‌گردد، اما طی چندماه اخیر فعالیت‌های این حزب علیه انتخابات و نظام مردم‌سالاری شدت گرفته و در ولایات شمال افغانستان برنامه‌های وسیعی برای براندازی انتخابات روی دست دارد.
از توطئه و تبلیغ در گردهمایی‌ها و مکان‌های عمومی بر علیه انتخابات گرفته تا نشرات آنلاینِ این حزب اختصاص یافته است به تخریب روند انتخابات و بازداری مردم از حضور در  پای صندوق‌های رای‌دهی.
این حزب هیچگونه رسمیت در وزارت عدلیه افغانستان ندارد و حکومت کنونی افغانستان را نامشروع می‌داند.
ارگان‌های اطلاعاتی افغانستان بارها گفته است که فعالیت‌های این حزب تحت تعقیب این نیروها قرار دارد، اما آنچه دیده می‌شود این  است که فعالیت‌های تبلیغی این حِزب بر علیه حکومت و دمکراسی بطور علنی و آشکار در اکثریت ولایت‌های افغانستان جریان دارد.
تصویر صفه وب‌سایت حزب التحریر
این حزب ضمنِ سایر برنامه‌های وسیع تبلیغی علیه انتخابات، یک وب‌سایت ویژه‌ی فعال نموده است که در مقالات و نوشته‌های نشر شده در این وب‌سایت، علیه انتخابات افغانستان تبلیغ‌های منفی صورت گرفته و نویسنده‌های ان در تلاش اند به نحوی با توجیه‌های غیر منطقی این روند دمُکراتیک را زیر سوال ببرد.
نادیده گرفتنِ برنامه‌های تبلیغی این حزب که گفته می‌شود به همکاری تحریک اسلامی ازبیکستان صورت می‌گیرد، می‌تواند چالش‌های زیادی را برای حکومت و مردم افغانستان چاق نماید.
آدرس وب‌سایت ویژه‌ی حزب التحریر در مورد انتخابات:

۰۹ فروردین ۱۳۹۳

حزب التحریر، احیای خلافت و بر اندازی دمُکراسی در افغانستان

 مختار وفایی / روزنامه‌نگار آزاد
بنیادگرایی رادیکال، اسلام‌گرایی افراطی، بنیادگرایی اسلامی و نو بنیادگرایی از جمله اصطلاحاتی اند که در مورد گروه‌ها و احزاب اسلام‌گرایی که در کشورهای خاورمیانه و آسیای میانه فعالیت دارند، تاهنوز به کار برده شده اند.
حزب التحریر که یکی از وسیع‌ترین احزاب اسلام‌گرا در خاورمیانه و با محوریت فعالیت در کشورهای آسیای میانه است، با در نظرداشت مولفه‌ها و برنامه‌های این حزب، شایسته‌ است که در این نوشتار از  آن به عنوان یک گروه اسلامی بنیادگرا و رادیکال نام ببریم.
حزب التحریر که در سال 1952 در اوج بحران سیاسی میان اعراب و اسراییل توسط شخصِ بنام تقی‌الدین النبهانی پایه‌گذاری و به شدت در کشورهای خاورمیانه و سپس آسیای میانه نفوذ کرده و هوادارانی را در میان مدارس دینی، دانشگاه‌ها، مکاتب و گروه‌های اسلام‌گرا بجود جذب کرد، اکنون یکی از وسیع‌ترین تشکلات اسلامی بنیادگرا که خواهان براندازی نظام دمُکراسی در جهان و بخصوص کشورهای اسلامی است می‌باشد.
التحریر به باور برخی از کارشناسان مسایل خاورمیانه، از اخوان‌المسلمین مصر سرچشمه گرفته و برنامه‌ها و مرام‌نامه‌ی آن توسط بزرگان و  شیوخ وهابی در عربستان تهیه گردیده است که بعداً سران این حزب از اخوان‌المسلمین بُریده و مستقلانه به بازگشت خلافت در کشورهای جهان و بخصوص حوزه خاورمیانه و آسیای میانه پرداخته است.
هرچند با مطالعه‌ی کارنامه‌ی این حزب بنیادگرا در می‌یابیم که فعالیت و برنامه‌های این حزب در کشورهای خاورمیانه دچار اُفت و شکست شده است، اما در کشورهای آسیای‌میانه شاهد دست‌آوردهای بوده است که اکنون از سوی جهان و حاکمان این کشورها به عنوان یک تهدید قلمداد می‌شود.
آنچه در مورد ناکامی حزب التحریر در خاورمیانه می‌توان گفت، این است که کشورهای خاورمیانه شاهد خیزش و ظهور گروه‌ها و احزاب بزرگ و گسترده‌ی اسلام‌گرا با پشتوانه‌های محکم فکری و اقتصادی بوده است که حزب التحریر در مقابله با آنان از هرنگاه ضعیف و کوچک و پیش‌پا افتاده است.همچنان برنامه‌ها و داعیه‌های که حزب التحریر آنان را سرلوحه‌ی کاری اش قرار داده است، چندین دهه قبل ازظهور این حزب، سایر گروه‌های اسلام‌گرا آنان را دنبال کرده بودند و  التحریر هیچ حرف تازه‌یی برای مردمان خاورمیانه نداشته است، تا بر مبنای آن جایگاهی برای خودش در میان طیف‌های جامعه دست و پا کند.
هم اکنون حزب التحریر در بیش از 40 کشور جهان فعالیت دارد و بیشترین محور فعالیت آن در کشورهای ازبیکستان، تاجیکستان، قراقستان، قرغزستان و افغانستان است که طی چند دهه‌ی اخیر به عنوان مهم‌ترین و گسترده‌ترین تشکل اسلامی بنیادگرا در این کشورهای تاثیرگذار بوده و از یک‌دهه بدینسو درتمامی این کشورها فعالیت‌های این حزب ممنوع اعلام شده و تحت پیگرد ماموران اطلاعاتی می‌باشد.
عقب‌ماندگی و توسعه نیافتگی، فقدان رقیب جدی و ایدیولوژیک و نحوه‌ی برخورد حاکمان کشورهای آسیای میانه با این حزب، باعث شده است که این کشورها بسترِ  مناسبی برای تطبیق برنامه‌های بنیادگرایانه‌ی این حزب باشد.
شاخه‌های حزب التحریر برای اولین بار در سال‌های حاکمیت رژیم طالبان در افغانستان، در اثرِ فشارحکومت‌های ازبیکستان و تاجیکستان که در آن زمان صدها عضو این حزب توسط ماموران امنیتی آن کشورها بازداشت و به زندان‌ها انداخته شدند، راهی افغانستان شدند و ده‌هاتن از سران این حزب باعبور از مرز، وارد خاک افغانستان شده و به طالبان پناه آوردند. هم‌خوانی اندیشه‌های حزب التحریر با گروه تاریک‌اندیش طالبان، باعث شد که طالبان از این گروه به گرمی استقبال نموده و از پناه‌جویان این حزب در افغانستان به گرمی استقبال کنند.
پس از آن، با سقوط رژیم طالبان، فعالیت‌های حزب التحریر در سال 2003 در افغانستان شدت گرفت و اکنون گروه‌های گسترده‌یی از ملاها و جوانان دانشگاهی را با خود دارد.
این حزب باوجود فعالیت‌های وسیع، هیچ‌گونه جواز فعالیت از وزارت عدلیه افغانستان ندارد و نظام کنونی افغانستان را نامشروع دانسته و جواز فعالیت از این نظام را «گناه» می‌داند.
این حزب که خواهان بازگشت به خلافت است و می‌خواهد جهان به یک حوزه واحد اسلامی مبدل شود، بیشتر به روش فعالیت‌های فکری معتقد بوده و تاهنوز در جبهات نظامی و چریکی سهم نگرفته است.
هم اکنون التحریری‌هادر سراسر ولایات افغانستان فعالیت دارد و بیشترین محور کاری آنان ولایات  کابل، هرات، تخار، کندز، بغلان و بلخ می‌باشد.
گروه‌های وابسته به این حزب، در دانشگاه‌ها، مراکز علمی، فرهنگی و مساجد، به تبلیغ علیه نظام کنونی افغانستان پرداخته و دمُکراسی را نظام کفری تلقی می‌کند.
مبلغین این حزب که بیشترین آنان جوانان دانشگاهی و مدارس دینی می‌باشد در تجمعات عمومی و مردمی و حتی خیابان‌ها به تبلیغ برنامه‌های شان پرداخته و به شدت در تلاش جلب و جذب نیروهای جوان در محور برنامه‌های شان هستند.
شمال افغانستاو بخصوص ولایات تخار،بغلان و کندز، محور اصلی برنامه‌های این حزب در افغانستان است و تبلیغات گسترده‌ی آنان بطور علنی و آشکار صورت می‌گیرد. همچنان این حزب یک نشریه چاپی و یک یک وب‌سایت بنام«خلافت» دارد و بطور علنی در چندین شهر افغانستان با نشر موضوعات تندروانه اسلامی و ضدحکومتی منتشر می‌شود.
هرچند امنیت ملی افغانستان گفته است که فعالیت‌های حزب التحریر به شدت تحت نظارت است، اما آنچه تاهنوز دیده شده، از نشر کتاب و نشریه، که در مطبعه‌های کابل چاپ می‌شودگرفته تا کنفرانس‌های علنی، از سوی این حزب در افغانستان بدون موانع  و مخالفت ارگان‌های امنیتی کشور برگزار شده است.
در این اواخر فعالیت‌های ضد انتخاباتی این حزب در شمال و سایر مناطق افغانستان شدت گرفته و باتبلیغ این که: «انتخابات یک برنامه‌ی کفری است و از سوی غرب برای اشغال افغانستان توسط مزدوان اش برنامه‌ریزی شده است»،می‌خواهد نظم انتخابات آینده را بهم زده و   همگام با طالبان و سایر دهشت‌افگنان در تخریب این روند دمُکراتیک و مردمی سهم بگیرد.
مسوولان کمیسیون مستقل انتخابات در ولایات شمال تاییدکرده اند که: «حزب التحریر، در این ولایت در راه انتخابات سنگ‌ادازی می‌کند.»
تجربه نشان می‌دهد که کار فکری آن‌هم باپشتوانه‌ی اسلامی، در جوامعِ فقیر و واپس‌گرای که خوراک فکری آنان همواره اسلام و داد زدن از این داعیه بگونه‌ی افراطی و تحریف شده بوده است، می‌تواند در آینده تهدید بزرگِ نه تنها منطقه‌یی بلکه جهانی محسوب شود.
بیشتر از یک دهه از فعالیت‌های حزب التحریر در افغانستان می‌گذرد و حکومت افغانسان با بی‌توجهی از کنار آن گذشته است. با سرکوب‌های شدید حزب التحریر و سایر گروه‌های هم‌فکر این حزب بخصوص تحریک اسلامی ازبیکستان که داعیه‌ی بر اندازی نظام حاکم در ازبیکستان را در سر دارد، توسط حکومت‌های کشورهای ازبیکستان، تاجیکستان،قزاقستان و قرغزستان احتمال آن وجود دارد که با خروج نیروهای خارجی و گسترش حضور و برنامه‌های گروه‌های القاعده و بنیادگرا در افغانستان، این کشور بار دیگر محور شرارت‌ها و پناه‌گاه این گروه‌های خرابکار و بنیادگرا تبدیل شود.
دست‌کم گرفتنِ گروه‌ها و احزاب بنیادگرای افراطی همانند التحریر، می‌تواند در آینده‌ی نزدیک حکومت افغانستان را غافل‌گیر نموده و با نزدیکی فکری‌یِ که حزب التحریر با طالبان و تحریک اسلامی ازبیکستان دارد، می‌تواند جانشینی این گروه‌ها را در افغانستان و مناطق تحت نفوذشان عهده دار شود که آن‌زمان حکومت افغانستان و جامعه‌ی جهانی، هزینه‌ی گزافی باید در قبال بی‌توجهی شان در این مورد بپردازند.

میاده اشرف؛ روزنامه‌نگار معروف مصری کشته شد


با تشدید درگیری‌های خونین در مصر، دیروز سه تن از هواداران اخوان المسلمین بشمول یک روزنامه‌نگار معروف در این کشور کشته شدند.
درگیری‌ها یکبار دیگر از چند روز بدینسو  میان پولیس مصر و هواداران اخوان المسلمین در این کشور شدت گرفت. گزارش ها از مصر می‌رساند که در نتیجه‌ی درگیری روز جمعه (۸ حمل) میان نیروهای پولیس مصر و هواداران جماعت اخوان المسلمین در قاهره، ۳ تن از جمله یک روزنامه نگار کشته شدند.
میاده اشرف، مشهور به خبرنگار قانون اساسی است
گفته می شود که "میاده اشرف" خبرنگار زن مصری که به خبرنگار قانون اساسی معروف بود؛ در جریان درگیری میان هواداران اخوان المسلمین و نیروهای پولیس مصر در منطقه عین الشمس قاهره، جان خود را از دست داد.
بنابر این گزارش؛ وزات صحت عامه مصر نیز اعلام کرده است که علاوه بر این خبرنگار، دو شهروند مصری نیز کشته و شماری نیز مجروح شده اند.

۰۵ فروردین ۱۳۹۳

همه‌جا بوی ملا عمر می‌دهد!

دفترم در کنارِ یکی از هوتل‌‌های قرار دارد که توسط خارجی‌ها مدیریت شده و اکثراً دیپلمات‌ها و مقامات خارجی در آن رفت و آمد می‌کنند. ماموران امنیتی طی چند روز اخیر که من نبوده ام، بارها به همکارانم هشدار داده اند که امنیت این محل مطمین نیست و باید خودتان مسوولیت وقایع احتمالی را به عهده بگیرید.
من که بتازگی به دفترم که حال و هوای سابق از روحش پریده است آمده ام؛ چند دقیقه قبل نیز، مسوولین امنیتی حوزه دوم شهر، به دفترم آمده و هشدار دادند که: دروازه دفتر تان را هیچ‌گاه باز نگذارید، از طرف شب چراغ‌های تان را روشن بگذاید، دمِ دروازه تان محافظ بگذارید و ...چون احتمال حمله‌ی تروریستان به هوتل خارجی‌ها که باعث از بین رفتن شما نیز خواهد شد می‌رود.
این هشدارها، همه را بشمول من که بتازگی خون در رگ‌هایم دویده و از دلِ بحران مرگ‌آفرین بدر آمده ام، شدیداً نگران ساخته است.
من به تعهدِ نیروهای امنیتی شک دارم. چون پرونده‌ی حمله‌ی مسلحانه بجان من، به فراموشی سپرده شده و اندک‌ترین سرنخ از این رویداد در دست نیروهای امنیتی نیست.
و حالا هم که محل دفترم تحت تهدید شدید امنیتی قرار دارد، حیران مانده ام کجا پناه ببرم.
انگار همه‌جا نا امن شده است، همه‌جا رد پای برادران رییس جمهور با واسکت‌های مملو از مواد منفجره دیده می‌شود، همه‌جا بوی ملاعمر می‌دهد و همه‌جا هر لحظه احتمال گلوله‌باران سردار احمد ها می‌رود...
چگونه می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم وقتی می‌شنویم این‌جا، آن‌جا و همه‌جا، هم‌سفره‌های رییس جمهورکرزی، واسکت‌های انتحاری پوشیده و برای بر اندازی نظام و کندنِ قبر دمْکراسی مصمم شده اند.
.

حامیان طالبان؛ بدتر از طالبان!

گردهم می‌آییم و برای بارِ هزارمین بر ضد ترور و تروریسم؛ صدای هم‌دیگر می‌شویم!

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...