۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

اوضاع رو به زوال آزادی بیان در افغانستان



مختار وفایی ـ
 پس از سقوط طالبان، حکومت جدید که توسط و به حمایت جامعه جهانی به پا ایستاده شد، تلاش‌های جهت رسیدن به یک جامعه‌ی مردم سالار و مبتنی بر ارزش‌های انسانی توسط نهادهای مدنی و مردمی از سر گرفته شد. در سیزده سال گذشته آزادی بیان به عنوان یکی از اساسی‌ترین ارزش‌های نظام دمکراسی، تا حدی در افغانستان جا باز کرد و توانست برای مردم موثر نیز واقع شود.
فعالیت ده‌ها شبکه‌ی تلویزیونی، رادیویی، روزنامه‌ها و مجلات در پایتخت و ولایات مختلف افغانستان، بیانگر این است که فضا برای نفس کشیدن رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران مساعد شده و حکومت نیز گام‌هایی را برای تطبیق ماده 34 قانون اساسی که در آن « آزادی بیان از تعرض مصوون» دانسته شده برداشت.
موج گسترده انتقادها و افشاگری‌های که از سوی رسانه‌ها علیه خلاف‌ورزی‌های رهبران و سردمداران حکومت ارایه شد، ضمن این‌که آزادی بیان را برای مردم به عنوان یک ارزش معرفی کرد، تا حدی در تقویت روحیه‌ی پرسشگری شهروندان افغانستان نیز نقش داشت.
با تمام این همه دست آوردها و ظهور موج عظیمی از رسانه‌ها در افغانستان، من فکر می‌کنم آزادی بیان تاکنون به عنوان یک ارزش از سوی رهبران افغانستان پذیرفته نشده است. نگاه رهبران و حاکمان افغانستان به رسانه‌ها و آزادی بیان نگاه دشمنانه است و این ارزش نیز همچون دیگر مولفه‌های دمکراسی، تاکنون صرف بخاطر مصلحت‌های داخلی و خارجی تحمل شده است.
من به عنوان یک روزنامه‌نگار، حقایقی را سال گذشته و در جریان انتخابات ریاست جمهوری از طریق رسانه‌یی که برایش کار می‌کردم بازتاب دادم. بازتاب این رویداد باعث شد که تا فرد قدرتمندی که دخیل بود در انتخابات، بی هیچ هراسی تصمیم حذف فزیکی مرا بگیرد که منجر شد به سوء قصد مسلحانه‌یی که در اثر آن زخمی شده بودم. چون عامل سوءقصد بجان من، قدرتمند و ثروتمند بود، مسوولان امنییتی از تعقیب نمودن پرونده ی من صرف نظر کرده و به این مساله اهمیتی ندادند.
با وجود این  دشواری‌ها، من به ادامه‌ی کار در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری نا امید نیستم و همچنان برای این ارزش مقدس تلاش می‌کنم. اما آنچه از بهتر شدن اوضاع جلوگیری کرده و خودسانسوری را در میان روزنامه‌نگاران افغانستان گسترش می‌دهد، برخوردهای غیرمسوولانه و مسلکی رهبران حکومت و نهادهای امنیتی افغانستان با رسانه‌ها است. اکنون خودسانسوری بصورت آشکار در قلم هر روزنامه نگار افغان دیده می‌شود این خودسانسوری  از عدم مصوونیت جانی روزنامه نگاران و خودکامگی های روز افزون قدرت های محلی و وابسته به دولت منشا می‌گیرد.
 از دیدگاه من چند چالش بزرگ و جدی فرا راه اطلاع‌رسانی  در افغانستان است و این چالش‌ها آینده‌ی اطلاع‌رسانی را به زوال تهدید می‌کنند:
-        نگاه دشمنانه و وضع دستورهای دست و پاگیر توسط رهبران حکومت وحدت ملی علیه رسانه‌ها، شبیه آنچه شورای امنیت افغانستان حدود دوماه قبل به تمامی مسوولان ولایات دستور داد تا در مواردی همچون طالبان، پروسه صلح، داعش، تلفات نظامیان و اوضاع امنیتی با رسانه‌ها صحبت نکنند.
-        شکل‌گیری و تقویت دوباره‌ی گروه‌های جهادگرا و گسترش تهدیدات خودکامگی حکومت‌های محلی علیه رسانه‌ها.
-        کاهش حمایت‌های مالی نهادهای بین المللی از رسانه‌های آزاد.
-        عدم پی‌گیری پرونده‌های قتل، لت و کوب و توهین خبرنگاران.
در صورتی که تهدیدات یادشده علیه آزادی بیان در افغانستان برطرف نگردد، اندکی بعد از میان سه طبقه رسانه‌های افغانستان که عده‌یی وابسته به احزاب  و شخصیت‌های سیاسی، عده‌یی وابسته به کشورهای خارجی و تعداد محدودی هم بصورت آزاد و مستقلانه فعالیت دارند، گروه سومی را از دست خواهیم داد.

این مقالة  چندی قبل به زبان انگلیسی در سایت الجزیره (medium.com) منتشر شد.  این مقاله را همچنان می‌توانید به زبان انگلیسی  در آدرس (https://medium.com/aj-global-engagers/the-deteriorating-situation-of-freedom-of-expression-in-afghanistan-e11bda702c79) نیز بخوانید.

تهدیدهای رو به گسترش علیه آزادی بیان در افغانستان




افغانستان از لحاظ آزادی مطبوعات، در درجه بندی سال گذشته شصت و ششمین، و در درجه بندی امسال، شصت و هفتمین کشور جهان است. موسسۀ «فریدم هاوس» یا خانه آزادی، گزارش تازه اش را پیرامون آزادی بیان در جهان به نشر سپرده است که طبق آن، در بیش از ده سال اخیر، شرایط  کاری برای رسانه های خبری در افغانستان و بسیاری از کشور های جهان به پایین ترین سطح خود کاهش یافته است.گزارش فریدم هاوس یا خانه آزادی که یک نهاد مستقل نظارتی است، نشان می دهد که وضع آزادی مطبوعات در افغانستان نسبت به سال گذشته وخیم تر شده است.
براساس این گزارش، افغانستان که سال گذشته از لحاظ آزادی مطبوعات به سطح جهان در ردۀ ٦٦ قرار داشت، به ردۀ ٦٧ تنزیل یافته که دلیل آن نیز، تزیید خشونت ها در برابر خبرنگاران و افراد ملکی خوانده شده است.
این گزارش پاکستان را از لحاظ آزادی مطبوعات در جهان، در ردۀ ٦٥، هند  را در ردۀ ۴٠، و ایران را در ردۀ ٩٠ قرار میدهد.مطالعات و بررسی های اخیر بیانگر آن است که خبرنگاران با محدودیت بیشتری از سوی دولت ها، شورشیان، جنایتکاران و صاحبان رسانه ها روبرو اند.
ونیسا تکر معاون موسسۀ فریدم هاوس می گوید که آزادی مطبوعات  در سال ۲۰۱۴ در سطح جهان تقلیل یافت که در یک دهه سابقه نداشته است.معاون فریدم هاوس ابراز میدارد که یکی از نکاتی که یک مشکل واقعی در سطح جهانی و منطقه یی ایجاد کرده، عبارت از تاثیر منفی بازیگرانی مانند چین بر همسایگان اش مثل هانگ کانگ، تایوان و برخی دیگر از کشور ها است.
بررسی کشور به کشور
گزارش موسسۀ خانه آزادی که تحت عنوان آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۵ نشر شده ، بیان می کند که مکسیکو خبرنگاران را تهدید و یک قانون مطبوعاتی جنجال برانگیز را تصویب کرده است. این در حالی است که بسیاری از نقاط شمال قارۀ امریکا از امتیاز آزادی مطبوعات برخوردارند، اما اکثربخش های امریکای لاتین، یا قسماً این آزادی را داشته اند و یا هیچ ندارند.
ایالات متحده به خاطر رفتار تند پولیس در برابر خبرنگاران درجریان اعتراضات شهر فرگوسن ایالت میزوری مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر گفته شده که در مناطق آسیا و اقیانوس آرام تنها پنج در صد از جمعیت به رسانه های آزاد دسترسی داشته اند اما بقیه یا در این بخش آزادی قسمی داشته اند و یا بالکل از آزادی مطبوعات محروم بوده اند.
چین از نگاه آزادی مطبوعات، در پایین ترین رده قرار گرفته که از سالهای نود میلادی تا کنون سابقه نداشته است و دلیل آن زندانی شدن خبرنگاران و کنترول شدید رسانه ها خوانده شده است.
در سوریه، جنگ داخلی خشونت بار، خطرات بزرگی برای خبر نگاران ایجاد کرده است و این گزارش می گوید تنها دو در صد از مردم در شرق میانه و شمال افریقا درمحیط رسانه های آزاد زندگی می کنند، در حالی که اکثریت قاطع آنان در کشور های زندگی میکنند که آزادی بیان در آن ها دیده نمیشود.
منطقه یورایشیا به طور اوسط بدترین امتیاز را از نگاه آزادی بیان در سطح جهان دارد، و بیش از هشتاد در صد رسانه ها آزاد نیستند و در کمتر از بیست در صد آنها، تا حدودی آزادی بیان در نظر گرفته میشود.
 در روسیه، سرکوب صداهای مستقل در داخل آنکشور و در کشور های همسایه آن وجود دارد و به گفته معاون فریدم هاوس یکی از نکات  بزرگی که جهان شاهد  تاثیر ناراحت کنندۀ آن بوده ، تبلیغات است. و آنهم تبلیغات کاملاً جعلی. مردم در داخل روسیه اساسا هیچ  خبرندارند که در درگیری های مثل جنگ های اوکراین چه میگذرد و چه  جریان دارد.
موسسۀ فریدم هاوس می گوید تهدید در حال رشدی که متوجه رسانه هاست، ارزش های دموکراتیک را در سراسر جهان به آزمون میکشاند.

دره‌گز باستان منتشر شد



نخستین کتاب تحقیقی ام تحت عنوان «دره‌گز باستان» نیم‌نگاهی به ولسوالی شولگره، هفته‌گذشته منتشر شد. نام کتاب گرفته شده از نام قدیمی شولگرة کنونی است. شولگره سرزمین رنگ‌ها و خون‌هاست. سرزمین رنج و چالش. سرزمینی که سال‌های طولانی میزبان جنگ و جهاد بوده و ماجراهای خوش و ناخوشی را در برگ‌هایش به ثبت رسانیده است. این خطه با عظمتی که دارد بر خلاف آنچه انتظارش می‌رفت، مورد بی‌مهری‌های زیادی از سوی فرزندانش قرار گرفت.
ضمن رنج و ستمی که در دوره‌های مختلف بر دست و پای ساکنان این دیار باستانی ریخت، پس از فداکاری‌ها و رنج‌های آنان برای آینده و آرامش دیگران، به شدت نادیده گرفته شد و اندک‌ترین سراغ از زخم‌های نابهبود آن گرفته نشد.
آنچه بیشتر از همه مایة تاسف و نا امیدی و رنج می‌شود، فقدان حافظه در این سرزمین باعث شده است که احساس بزرگی، مسوولیت و هم‌گرایی در نسل کنونی بمیرد.  نسلی که باید ضمن پاسداری از ارزش‌های تاریخی، فرهنگی و انسانی سرزمین شان، برای تغییر و بهبود فردای شان تلاش کنند. تاکنون هیچ‌کس در هیچ‌ کتابخانه‌یی، در هیچ مجله‌یی، در هیچ حافظه‌یی و هیچ صفحة انترنتی معلومات موثق، جامع و همه جانبه در مورد چیستی، چگونگی، دیروز و امروز شولگره و مردمانش نخوانده است. هیچ کس بخود این زحمت و افتخار را نداده است که در مورد عظمت این خطهة باستانی بنویسد و دیگران را در روشنایی رویدادهای آن قرا دهد. نسل‌های گذشتة شولگره در باروت و جنگ زیست و انتظاری جز تماشا از آنان نداریم. نسلِ پس از جنگ شولگره که امیدواری‌هایی را برای زندگی آبرومند و عزت و جلال ایجاد کرده است، اکنون در تلاش زنده ساختنِ دیروز و امروز فراموش شدة این سرزمین است. من به عنوانِ عضوی از یک نسلِ سرگردان، برای پایان‌بخشیدن به سرگردانی‌های خود و هم‌نسلانم، تلاش کردم با مراجعه به تاریخ کتبی و تواریخ زنده‌، برایم دلیل زیستن و چرایی بودن را ثابت کنم. من وابسته به نسلی هستم که دیگر راه مان  را خودمان انتخاب می‌کنیم نه دیگران. ما نمی‌خواهیم دیگر وابسته به نسلی باشیم که متهم به نداشتنِ حافظه است. فقدانِ حافظه‌یی که دلیلی است که بر نداشتنِ آیندة روشن و استوار.
من در این کتاب تحقیقی، به دنبال تاریخ و هویتِ گذشتة این سرزمین هستم. پس از پژوهش و جمع‌آوری اطلاعات وسیع در مورد دیروز و امروز شولگره، این کتاب را تحت نام « دره‌گز باستان» که از نخستین نام‌های شولگره است منتشر کردم.. این کتاب تحقیقی در تاریخ شولگره، نخستین اتفاق فرهنگی شمرده می‌شود که با نشر آن افتخارات گذشته و امروز این ولسوالی ثبت حافظة تاریخ گردید. این کتاب ضمن این‌که هویت تاریخ هزاران سالة دره‌گز یا شولگره را از لابلای تواریخ کهن جهان ثابت می‌کند، سراغ چهره‌های افسانوی فراموش شدة شولگره را در عرصه‌های ورزش، سیاست، فرهنگ، دانش، نظامی و ... گرفته و چهره‌های موثر این عرصه‌ها را با شرح عکس و زندگی‌نامه به معرفی می‌گیرد.
من دراین تحقیق، جغرافیای کوچکی از یک سرزمین وسیع را در صفحات تاریخ پالیده و در مورد چگونگی جغرافیا و چگونه زیستنِ مردمان آن نوشته ام. تلاش کرده ام دیروزِ بی مفهوم آنان را برای شان تعریف کرده و مکتوبی از نیکوکاری گذشتگان را جلوشان بگذارم. مطمینم زمان و پولی که در این راه هزینه شد، بی‌جا و عبث نیست، اما امیدوارم این اثر بتواند بیشتر از آنچه تصور اش را دارم، مورد قبول مردم واقع شود.
این کتاب در 150 صفحه، با ویراستاری علی موسوی، صفحه‌آرایی و طرح جلد آصف آذر، پیش‌گفتاری از دکتر سید محمدعلی جاوید و با حمایت مالی حاجی محمد عبده، وکیل مردم بلخ و رییس کمیسیون عدلی و قضایی پارلمان افغانستان در یک هزار تیراژ منتشر شده است. من از تمامی دوستانی که مرا در این راه یاری رسانیده اند سپاسگزارم!
من به عنوان نویسندة این کتاب، چاپ این کتاب و استقبال آن‌را توسط هم‌دیارانم به فال نیک گرفته و آیندة درخشانی را برای میهنم آرزو می‌کنم.
مختار وفایی

طالبان سفرشان به تهران را تایید کرد



انتظار این می‌رفت که حمایت غنی احمدزی، از تجاوز خادمان حرمین شریفین به یمن، گسترش و تجدید حمایت قطعی ایران از گروه تروریستی طالبان را در افغانستان بدنبال داشته باشد.
دوشنبة گذشته هیئتی از طالبان به تهران فراخوانده شد. به دنبال آن سخنگوی دولت ایران، سفر هیئت سیاسی طالبان را به تهران رد کرد، اما طالبان در اعلامیه‌یی رسمی، این سفر را تایید کرده و گفته است که هیئت سیاسی طالبان به ریاست طیب‌آغا، جهتِ گفت‌وگو پیرامون مسایل جهان اسلام و مهاجرین افغان مقیم ایران، به آن کشور رفته و با مقامات امنیتی آن ملاقات کرده است. حمایت ایران از حلقات تروریستی در منطقه از جمله طالبان، مسالة آشکار و علنی است. اما این سفر به دنبالِ حمایت غنی احمدزی از موضع متجاوزانه‌ی حرمین شریفین به یمن و نشر آن توسط رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی ایران می‌رساند که نه تنها این یک سفر «عادی» نیست، بلکه ایران سناریوهای جدیدی را برای ما روی دست دارد، که مثل همیشه مجریان آن ملاعمر و حقانی و گلبدین حکمتیار خواهد بود.

پرچم‌داران جدید جنگ در شمال، هشداری که جدی گرفته نشد

مختار وفایی

 شمال افغانستان این‌روزها، در تبِ یاغی‌گری ‌هزاران مرد مسلح غیرمسئول و تحرکات روزافزون گروه‌های تروریستی از جمله تروریستان ازبیکستانی وابسته به گروه داعش ـ‌گروهی که در هم‌پیمانی با طالبان و برای داعش فعالیت می‌کنندـ می‌سوزد.
با اتفاقاتی که از آغاز سال روان خورشیدی  درحوزۀ شمال در کل و ولایات فاریاب، سرپل، کندز و بدخشان به‌ طور مشخص به وقوع پیوست،این مساله ثابت شد که این حوزه جغرافیایی در حال تبدیل‌شدن به کانون جدید جنگ و ناآرامی در افغانستان و منطقه است. از یک‌سال بدینسو پروسة جابجایی و ایجاد لانه‌ برای تروریست‌های منطقه‌یی در شمال بصورت آشکار جریان دارد و در زمستان سال 1393 بارها گزارش داده شد که صدها تروریست ازبیکستانی که قبلاً در وزیرستان پاکستان آموزش‌های نظامی، رزمی و اسلامی فرا گرفته‌، اکنون با خانواده‌های‌شان در ولایت‌های مهم و استراتژیک شمال از جمله فاریاب، سرپل، جوزجان و بغلان جابه‌جا شده و مصروف زمینه‌سازی برای حضور بیشتر نیروهای وابسته به داعش به ولایات شمال‌اند. این تروریست‌ها، مراکز آموزشی نظامی و رزمی را در نقاط مختلف شمال از جمله دشت لیلی و دشت بایغور ولایت جوزجان، ولسوالی‌های المار و قیصار ولایت فاریاب، ولسوالی کوهستانات ولایت سرپل و ولسوالی های دشت ارچی و چاردره کندز ایجاد کرده و به نیروهای طالبان و افراد تازه‌جذب‌شده در صفوف‌شان ‌مهارت‌های ماین‌سازی، ماین‌گذاری و استفاده از سلاح‌های ثقیله ‌می‌آموزند‌. با وجود این همه اطلاع‌رسانی و موجودیت شواهد و آدرس‌های کافی نزد ارگان‌های امنیتی، هیچ‌گونه اقدام سرکوب‌گر از سوی دولت علیه این گروه‌های تبهکار و تروریست گرفته نشد تا بلاخره‌ شمال را در لبة پرتگاه کشاند.
شماره 105 هفته‌نامه هویدا
آنچه تاکنون در افغانستان تجربه نشده، حضور جنگجویان و تروریستان زن از کشورهای منطقه در این کشور بوده است. اکنون وضعیت در شمال بجایی رسیده است که صدها زنِ جهادی در کنار مردان‌شان در برخی از ولایت‌های شمالی افغانستان مصروف فعالیت‌های دهشت‌افکنی‌اند. این زنان جهادی، در قریه‌ها و خانه‌های تحت نفوذ‌شان به تبلیغ ‌جهاد پرداخته و زنان قریه‌ها را تشویق می‌کنند تا مردان و فرزندان‌شان را به جنگ علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان اعزام کنند.
حاجت، فرزانه و فتانه، سه تن از زنان جهادی ازبیکستانی‌ بودند که در اوایل ماه جنوری، از کمربند امنیتی شهر میمنه در حالی که مجهز به واسکت‌های انتحاری بودند، توسط نیروهای امنیتی فاریاب بازداشت شدند. این زنان که سنین آنان میان ۲۸ الی ۳۵ گزارش شده است، می‌خواستند با ورود به شهر میمنه، پس از به‌دست‌آوردن اطلاعات دقیق از مراکز نظامی و مهم، حملات انتحاری را در داخل شهر سازماندهی کنند. نمونة دیگر آن بازداشت بیشتر از بیست تن از اعضای گروه جندالله از بدخشان بود که دوماه قبل توسط نیروهای امنیتی گرفتار شد که  گروگان‌گیری 31 شهروند افغانستان را در پی داشت.
منابع در ولایات شمال می‌گویند که پول هنگفت و مهارت‌های تروریستان ازبیکستانی در نبردهای گوریلایی، باعث شده است که آنان خط مقدم جنگ را رهبری کرده و از طالبان افغان به‌عنوان سرباز و جنگجو استفاده کنند. منابع امنیتی هم‌چنان تأیید کرده‌اند که تروریستان ازبیکستانی که تاکنون در شمال افغانستان می‌جنگند، بقایای تحریک اسلامی ازبیکستان به رهبری طاهر یولداش‌اند که اکنون نیز همین جریان، مسئولیت انتقال خانواده‌های ازبیکستانی را که اکثراً وابسته به گروه تحریک اسلامی ازبیکستان‌اند، بر عهده دارد. به نقل از این منابع، داعش با علاقه‌ای که به نفوذ در کشورهای آسیای میانه دارد، با تقویت گروه تحریک اسلامی در شمال افغانستان، می‌خواهد نفوذ‌ش را در مرزهای آسیای میانه گسترش داده و عَلَمِ جنگ را از دست طالبان بگیرد.
تغییر شیوة جنگ از حملات چریکی به حملات تهاجمی و لشکری و تغییرات وسیع در سطح تشکیلات رهبری و فرماندهان نظامی طالبان از دیگر برنامه‌هایی است که با راه اندازی عملیاتی بنام «عزم» در جریان جنگ‌های طالبان با نیروهای امنیتی مشاهده شده است.  در عین آنچه آشکار است نفوذ رو به گسترش تروریست‌های ازبیکستانی وابست به گروه جندالله در شمال افغانستان است. این گروه چند ماه قبل با پخش اعلامیه‌یی با داعش بیعت کرد و اکنون اعضای این گروه تروریستی به عنوان نمایندگان داعش در منطقه عمل می‌کنند. منابع امنیتی در شمال افغانستان، با هشدار در مورد بی‌توجهی  مقامات مرکزی به اوضاع جاری در شمال، می‌گویند در صورت تداوم این وضعیت، داعش در شمال و طالبان در جنوب مسلط خواهند شد.


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...