۰۴ تیر ۱۳۹۹
یاد آنروز پر درخت بخیر
۲۷ خرداد ۱۳۹۹
خودسوزی مشکوک فرزند استاد نجیب مایل هروی در مشهد/ منبع: سوزانده شده
صفحه انستاگرام منتسب به شهاب مایل هروی -فرزند استاد نجیب مایل هروی پژوهشگر و نویسنده معروف افغانستان مقیم مشهد- با نشر عکسی که صورت سوخته او را نشان میدهد نوشته است که آقای شهاب مایل در اعتراض به مشکل اقامت و فشار حکومت بر ایشان، خود را در مقابل ریاست خارجه در مشهد آتش زده است.
متنی که با عکس شهاب مایل در انستاگرام نشر شده ظاهراً از سوی همسر ایشان نوشته شده است.
با این حال یک منبع از نزدیکان شهاب هروی می گوید که او خودسوزی نکرده بلکه توسط عوامل حکومتی ایران آتش زده شده است. هنوز انگیزه اصلی این کار مشخص نیست، اما منبع می افزاید که شهاب هروی قبلاً از تهدیداتی علیه خودش حرف زده بود. به نقل از این منبع، شهاب مایل هروی دو هفته قبل به وی یادآور شده بود که " اگر خبر مرگ مرا به صورت ناگهانی و به دلیل سکته قلبی، سکته مغزی و یا خودسوزی دریافت کردی بدان که اینها کار خود را کرده اند."
تاکنون هیچ یک از رسانه های ایران در این مورد گزارش و خبری منتشر نکرده و حتی این رویداد از دوربین کاربران شبکه های اجتماعی پنهان مانده است. پرسش اصلی این است که اگر مایل هروی به رسم اعتراض خودش را در صحن علنی آتش زده چرا یک عکس و گزارشی از او در رسانهها و شبکههای مجازی منتشر نشده است.
منبع میگوید که مبایل شهاب مایل هروی دست خانوادهاش نیست و احتمال دارد متن و عکس منتشر شده از سوی اطلاعات و یا افرادی که او را آتش زده اند نشر شده باشد.
|مختار وفایی |
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
مرگ دستهجمعی کبوتران سفید مزارشریف
کودک بودم و تازه می توانستم قرآن را روان و با تلاوت بخوانم. یک روز با پدرم رفتم زیارت روضه شریف. من در داخل حرم نشستم و پدرم رفت دنبال کاری. چند جلد قرآن در یک ردیف روی میزهای کوچک چوبی گذاشته شده بودند و هرکس دلش میخواست مینشست و میخواند. من هم پشت یکی از آن میزکها قرار گرفتم و شروع کردم به خواندن قرآن. تقریباً یک ساعت قرآن خواندم.
در جریان این یک ساعت، چندین زائر بعد از زیارت ضریح حرم، روی میز کوچک مقابل من پول گذاشتند. هربار
که کسی پول میگذاشت چشمانم روشنتر و زبانم روانتر میشد. همینگونه در حال
خواندن بودم که یکی از «*ایشانهای روضه» آمد و پولها را جمع کرد و در جیبش
گذاشت. من در حالی که هیچ واکنشی نشان ندادم، در تهِ دلم نا امید شدم.
دیروز خبر تلف شدن صدها کبوتر سپید روضه را شنیدم. تاثیر این خبر روی من کمتر از شنیدن خبرهای مرگبار اخیر نبود. این کبوترها و این حرم باشکوه که بسیار دوستش دارم، صدها ملا و خانوادههای «انصاری» را سال هاست نان و جایگاه داده است، اما این مفتخوارها حتی نمی توانند چند کیلو گندم به این کبوترها تهیه کنند.
تصور کنید کسانی که سال هاست از این زیارتگاه نان می خورند و از همین درگاه متمول شده اند، از دادن یک دانه گندم به کبوتران دریغ می کنند. این غفلت و بی رحمی با هیچ واژه ی قابل توجیه نیست. هیچ کسی و هیچ اداره ی به اندازه ایشان های دربار زیارتگاه حضرت علی، مسوول تلف شدن کبوتران نیست. آنان باید مسوولانه و با وجدان بیدار در این مورد وضاحت دهند. این کار «ایشان» ها، ثابت می کند که آنان به زیارتگاه حضرت علی، احترام و باوری قابل نیستند و صرف به آن به عنوان یک دکان می نگرند.
یکی از این «ایشان»های مفتخوار به
شبکه تلویزیون 24 می گوید، چون در روزهای قرنتین، زائرین نیامدند و به کبوترها دانه
نیانداختند، کبوترها نیز تلف شدند.
گذشته از بقیه عایدات مشروع و
نامشروعی که «ایشان»های روضه از این زیارتگاه دارند، تنها عاید تشنابهای روضه می
تواند شکم کبوتران سپید را که نماد زیبایی و شکوه شهر مزارشریف سیر کند.
*در ولایت بلخ، مردم به رسم احترام، اعضای قبیله ی را که مسوولیت حفاظت و جمع آوری عایدات زیارتگاه حضرت علی به عهده دارند «ایشان» صدا می زنند.
۱۷ خرداد ۱۳۹۹
هیچکسی مقدس نیست
۱۰ خرداد ۱۳۹۹
به بهانه روز زبان پشتو
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
درآمد هنگفت «حلقه فساد» در بلخ، از روسپیخانهها و قمارخانههای شهر مزارشریف
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
آن کمیسیون کجا شد؟
محمد ناطقی رئیس کمیسیون نظارت بر تطبیق توافقنامه حکومت وحدت ملی بود.
با
روزنامه ۸صبح کار میکردم و یکروز در مورد گلایههای داکتر عبدالله از کجرویهای
اشرف غنی که منجر به نقض توافقنامه شده بود گزارش مینوشتم.
به
آقای ناطقی زنگ زدم و از او پرسیدم که به عنوان رئیس کمیسیون نظارت بر تطبیق توافقنامه
حکومت وحدت ملی، تخطی اشرف غنی -در زمینه مشخصی که فعلا در ذهنم نیست- چه پیامدی
در پی دارد؟ و پرسیدم که نقش کمیسیونی که ریاست آنرا به عهده دارید در این زمینه چی
است؟
گفت:
تشکر از سوال شما، اما باید متن توافقنامه را یکبار مرور کنم تا ببینم در این
مورد چه نوشته شده.
پرسیدم
چند دقیقه بعد زنگ بزنم؟
گفت:
فعلا متن توافقنامه نزدم نیست، متن را پیدا کنم و بخوانم خودم زنگ میزنم.
دوباره هرچه زنگ زدم پاسخ نداد.
حکومت
وحدت ملی با هزار مسخرگی و رسوایی به پایان رسید و آن کمیسیون نیز در میان این گرد
و غبار گم شد.
فعلا
هم توافق شده که یک کمیسیون شکل بگیرد و از عملی شدن متن توافقنامه میان اشرفغنی
و عبدالله نظارت کند.
یاد آن روستا بخیر
اینجا
روستای من است، با آب زلال و کشتزارهای پر حاصل.
با مردمان فقیر و به ظاهر قانع. همسایههای من نماد زحمت و قناعت اند. از وقتی که به یاد میآورم سایهی فقر گسترده بود، اما هیچکس این سایه را جدی نمیگرفت. شاید هم نمیدیدیم، چون حال همه یکسان بود.
دلتنگ آن سالها و آن مردمان هستم. هرچند سفرهها رنگین نبودند، اما شادمانی و زندگی فراوان بود. چیزی که اکنون گم کردهایم. این سالها به گفته مادرم برکت کوچیده و رنج بی حساب آمده است. وقتی از احوال همسایهها میپرسم، هیچ کدام حال خوبی ندارند.
انگار هر کدام به تعداد دانههای که میکارند رنج درو میکنند.
درهگز، (شولگره) روستای خواجه سکندر
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
لغو قرنتین، تصمیمعاقلانه است
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
قصه های اولیاقل، ملنگ مشهور مزار
مردی است خانه به دوش که نه ثروتی در اختیار دارد و نه کاخ و
بارگاهی. با این که خاک نشین است و زندگی را ملنگوار اختیار کرده است، اما در هر
کوچه و پس کوچهی بلخ، مورد احترام است و هیچکس سلامش را بی پاسخ نمیگذارد دوستدارانش میگویند که او از این جهانِ پر از
نیرنگ و فریب دل بریده و دردنیای خودش که صمیمیت و عشق و اخلاص است بسر میبرد.
او اولیاقل است، از مشهورترین ملنگ های مزار که دوستدارانش او را بنام «سنگچل سخی جان» و یا «پیر جان» نیز می شناسند. او همنشین صوفیها و همراز پیرهای خانقاه است و عدهیی او را به نیت احترام «اولیاقلِ مبارک» صدا میزنند. اولیاقل خانهی بنام خودش ندارد، اما انگار دروازه همه خانههای بلخ بروی او باز است. او همچون یک آوارهی بی قرار عمری در کوچه های بلخ پرسه زده است و سینه ی دارد پر از رازها. صدا میدیا در این گزارش، گِرهی از رازهای زندگی اولیاقل میگشاید.
بخش اول:
https://www.youtube.com/watch?v=XnL0gE1uW4A&t=3s
بخش دوم:
https://www.youtube.com/watch?v=YoKk5Pm_vXI&t=8s
بخش سوم:
آوارگی مرگ
درقبرستانی قدم
میزدم که چشمم به گورنوشتهی خورد: «کاش خاک ایران آرامگه من میشد».
به یاد حرفی از غلامحسین ساعدی افتادم.
«مرگ
در آوارگی، مرگ دربرزخ است. مرگِ آواره، مرگ هم نیست. مرگ آواره، آوارگی مرگ است.»
دنیای آوارههارا
مرزی نیست. چه در رودخانه هریرود دفن شوی و چه
درقبرستانهای باشکوه اروپا.
سلطانزوی چگونه جیت میگ۲۱ را به پاکستان انتقال داد؟
«ترجمه گزارشی که در اکتبر 1986، در وبسایت
معتبر «لاسانجلس تایمز» منتشر شده است.»
یک خلبان نیروی هوایی افغانستان، روز پنجشنبه، جنگندۀ «MIG-21» را به یک پایگاه
هوایی پاکستان منتقل کرد و خواستار پناهندهگی در این کشور شد. حکومت با نشر بیانیهیی
این خبر را تأیید کرده بود و گفته بود که یک جنگندۀ ساخت شوری متعلق به نیروی هوایی
افغانستان در پایگاه هوایی کوهات نشست کرده است.
این پایگاه در 100 مایلی شهر اسلامآباد موقعیت دارد و حدود
40 مایل با مرز افغانستان فاصله دارد. مقامهای حکومتی گفته بودند که این خلبان
خواستار پناهندهگی شده و درخواست وی در حال بررسی است.
آنان گفته بودند که این جنگنده برای گشتزنی بر مناطق شرقی
افغانستان از کابل برخاسته بود و بعداً مسیرش را به مقصد پاکستان تغییر داد. به
گفتۀ مقامها، این جنگنده در پایگاه کوهات زیر نظارت قرار داشته و خلبان آن نیز
مورد بازپرسی قرار گرفته است.
سفارت افغانستان برای اسلامآباد از اظهار نظر در این زمینه
خودداری کرده بود.
این خبر ابتدا توسط یک سخنگوی حزب یونس خالص، رهبر یکی از
گروههایی که علیه حکومت کمونیستی افغانستان مبارزه میکرده، افشا شده است. او این
خلبان را «محمدداوود» معرفی میکند که در پایگاه هوایی بگرام، در شمال کابل مشغول
ایفای وظیفه بوده است.
این سخنگو که نمیخواهد هویتش فاش شود، گفته است، محمدداوود
در کابل با افراد این حزب در تماس بوده و طرح انتقال هواپیما به گونۀ محتاطانه
انجام شده است. به گفتۀ او، این خلبان میخواست به یونس خالص بپیوندد.
پیش از این نیز نظامیان افغانستان، هواپیماهای این کشور را
به پاکستان فرار داده و در این کشور درخواست پناهندهگی داده و بعداً به شورشیان پیوستهاند،
با این حال گروههای شورشی اعتبار فراریدادن این هواپیماها را به خودشان نسبت
دادهاند.
شماری از خلبانان و خدمههای هواپیمای افغانستان پیش از این
نیز هواپیماهای این کشور را به پاکستان آورده بودند که آخرین آنها انتقال دو
فروند چرخبال با اسلحۀ MI-24 در جولای سال 1985 بود.
از زمان کودتای کمونیستی ماه اپریل سال 1978 که طی آن سلطنت
مشروطه از این کشور برچیده شد و راه برای ورود نیروهای شوری در دسامبر سال 1979 در
این کشور هموار شد، نیروهای مسلح افغانستان دچار فرسودهگی و اختلاف نظر شدهاند.
داوود سلطانزوی |
برگردان: علی احمدی، سایت سلام وطندار
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
تقصیر کیست؟
از بغضهای فروخفته
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
فئودال روستای ما درگذشت
۲۲ فروردین ۱۳۹۹
روزهای سختی در پیش است
دریغ از یک گیلاس آب، امیرمحمد چگونه به کرونا مبتلا شد و چگونه جان داد؟
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
سلام همسایه
پست ویژه
بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانههای چاپی
شاید خداحافظی با رسانههای چاپی برای بسیاری از روزنامهنگاران و خوانندگان روزنامهها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...
-
یکی از قدیمیترین مجموعه شعرهای صوفی عشقری را از لینک زیر بصورت آسان و رایگان دانلود کنید. اینجا کلیک کنید http://www.mediafire....
-
- مختار وفایی مولوی حیات الدین حیات صاحبی، یک تن از خطبا و علمای دینی محافظه کار در شهر مزارشریف است که از چندی بدینسو در میان ش...
-
برخلاف آنچه تاکنون رایج بود مردان دیگر ، زنان سفید پوست را بر تیره پوست ترجیح نمی دهند . بر اساس یک تحقیق علمی که در دانشگاه "وست من...