۱۸ آذر ۱۴۰۰

والی طالبان در جوزجان: یک مرد فرانسوی را از آقچه بازداشت کردیم

مختار وفایی

داملا شعیب رسالت، والی طالبان در جوزجان، در صحبت بامن گفت، حدود یک هفته قبل، یک مرد فرانسوی، از مربوطات شهرستان آقچه، توسط ماموران اطلاعاتی طالبان بازداشت شده است.

والی طالبان در جوزجان گفت، در جریان جستجو و عملیات ماموران امنیتی طالبان در شهرستان آقچه که برای ردیابی افراد وابسته به داعش خراسان انجام شد، یک مرد فرانسوی، در حالی که قصد داشت خودش را به ساحات مرزی میان جوزجان و ترکمنستان برساند، بازداشت شده است. قاری شعیب رسالت گفت: «یک هفته قبل، زمانی که من برای بازدید با مردم به شهرستان درزاب سفر کرده بودم، مسوول امنیتی جوزجان به من خبر داد که ماموران اطلاعاتی ما، یک مرد فرانسوی را از مربوطات آقچه بازداشت کرده‌اند.»

والی طالبان در جوزجان گفت، مرد بازداشت شده فرانسوی الاصل است و به زبان‌های محلی رایج در جوزجان صحبت نمی‌کند. قاری شعیب افزود: «تا هنوز مشخص نشده است که مرد فرانسوی بازداشت شده به کدام گروه ارتباط دارد. تحقیقات از او جریان دارد.» او گفت، مشخصات بیشتر در مورد هویت، نام و فعالیت‌های مرد بازداشت شده نزد اداره امنیت ملی طالبان موجود است و او نمی‌تواند در این مورد بیشتر صحبت کند.

با این حال قاری شعیب رسالت گفت، برخی اطلاعات دست داشته آنان نشان می‌دهند که مرد فرانسوی از ترکمنستان وارد افغانستان شده است. او گفت: «احتمالاً او از ترکمنستان وارد خاک افغانستان شده است و یا هم از آن جمله افراد فراری است که از قبل در افغانستان حضور داشته و حالا تلاش می‌کرده خودش را به مرز ترکمنستان برساند.  جزئیات بیشتر در این مورد نزد اداره استخبارات است.»

والی طالبان در جوزجان گفت، مرد فرانسوی، ساعتی پس از آنکه بازداشت گردید، توسط ماموران اطلاعاتی به کابل منتقل گردید و به اداره امنیت ملی سپرده شد. او گفت، از تحقیقات انجام شده چیزی نمی‌داند، چون مرد بازداشت شده نزد امنیت ملی طالبان در کابل است.

در همین حال، نیاز محمد یک باشنده شهرستان آقچه، گفت، روز دوشنبه هشتم قوس (آذر)، ساکنان منطقه خانقاه در مربوطات آقچه دیدند که یک مرد خارجی، توسط ماموران امنیتی طالبان بازداشت شده است. نیاز محمد گفت: «مرد خارجی دقیقاً از منطقه‌ای بازداشت شده است که از یک ماه بدین‌سو، شماری از افراد وابسته به داعش خراسان، در آن منطقه اعلام حضور کرده بودند و هر از گاهی، پرچم شان را بلند می‌کردند.»

نیاز محمد گفت، همزمان با افزایش سر و صدا ها از سوی افراد وابسته به داعش خراسان در آقچه، بازداشت شدن یک مرد خارجی، به نگرانی مردم، بابت بدتر شدن اوضاع امنیتی افزوده است.

قاری شعیب رسالت والی طالبان در جوزجان، فعالیت داعش در آن استان را رد می‌کند و می‌گوید، ده‌ها زندانی داعش که قبلاً در زندان بودند و با مسلط شدن طالبان بر افغانستان آزاد گردیدند،  اکنون تحت نظارت طالبان در جوزجان زندگی می‌کنند.

قاری شعیب رسالت گفت: «اعضای داعش که از جوزجان بودند و در زندان‌های دولت پیشین افغانستان به سر می‌بردند، با آمدن طالبان آزاد شدند. شماری از آن‌ها فعلاً در جوزجان زندگی می‌کنند و ما بر همه فعالیت‌های روزمره شان نظارت داریم.»

والی طالبان در جوزجان افزود، داعش در جوزجان هوادار ندارد و این گروه نمی‌تواند از میان مردم سربازگیری کند.

پیش از این سال و در سال ۲۰۱۶، قاری حکمت‌الله و قاری نعمت‌الله که از فرماندهان طالبان در جوزجان بودند، از این گروه جدا شدند و جبهه‌ای را به نام داعش در شهرستان‌های قوش تپه و درزاب تاسیس کردند. جبهه داعش تا ماه ژوئیه ۲۰۱۸، در شهرستان‌های درزاب و قوش تپه فعال بود و جنگجویان این گروه در جریان ماه اوت ۲۰۱۸، پس از بیست جنگ نفس‌گیر با طالبان، از ساحه متواری شدند و به دولت پیشین افغانستان تسلیم شدند. از آن زمان تا اکنون، هیچ جبهه‌ای به نام داعش در جوزجان و شهرهای اطراف آن وجود ندارد. با مسلط شدن طالبان بر افغانستان که افزایش حملات چریکی داعش خراسان در برخی از شهرها از جمله کابل و جلال‌آباد را در پی داشت، نگرانی‌ها از نفوذ داعش در سراسر افغانستان بالا گرفته است.

با این حال، روبین کلفین، رییس دفتر هیئت معاونت سازمان ملل متحد (UNAMA) در شهر مزارشریف، روز پنج‌شنبه چهارم آذر، به شهر شبرغان مرکز جوزجان سفر کرد و در ملاقات با شعیب رسالت والی طالبان در آن استان، از بیشتر شدن نفوذ داعش ابراز نگرانی نمود.

 قاری شعیب رسالت گفت، در ملاقات با روبین کلفین گفته است، کشورهای خارجی باید از بزرگ‌نمایی داعش خودداری کنند، چون این گروه در افغانستان قدرت و نیرو ندارد. قاری شعیب نیز مانند بسیاری از مقامات طالبان معتقد است که داعش خراسان که اکنون حملات چریکی را در بسیاری از شهرها سازماندهی می‌کند، تهدید جدی در برابر دولت طالبان نیست. رهبران طالبان از جمله مولوی امیر خان متقی، وزیر خارجه این گروه، در سفر و ملاقات با هیئت‌های خارجی، تاکید می‌کند که داعش خراسان نمی‌تواند تهدید جدی در افغانستان شمرده شود، چون طالبان توانایی مهار این گروه را دارند.

۱۴ آبان ۱۴۰۰

چهار تن از فعالان مدنی زن در شهر مزارشریف، تیرباران شده‌اند

جسدهای تیرباران شده چهار تن از زنان جوان، بعد از ظهر چهارشنبه بیست و هفتم اکتبر، از حومه شهر مزارشریف بدست آمده‌اند.

 یک منبع آگاه در شهر مزارشریف می‌گوید، در پی ناپدید شدن چهار تن از زنان جوان، خانواده‌های آنان، پس از ساعت‌ها جستجو، اجساد آنان را در حالی که نشان گلوله‌های فراوان بر بدن‌های شان دیده شده، از گودالی در حومه شهرک خالد ابن ولید در جنوب شهر مزارشریف بدست آورده‌اند.

یکی از این قربانیان فروزان صافی، یک زن ۳۰ ساله است. فروزان در فعالیت‌های مدنی و دادخواهی برای زنان نقش فعال داشت و در یکی از دانشگاه‌های خصوصی در شهر مزارشریف تدریس می‌کرد.

محمد صابر باتور نامزد فروزان صافی که پس از سقوط شهر مزارشریف بدست طالبان، از آن شهر متواری شده و به ایران فرار کرده است در صحبت با ایندیپندنت فارسی گفت: «همسرم فرزوان صافی و سه تن از دختران که از فعالان مدنی در شهر مزارشریف بودند، در اثر یک توطئه و به طور مشکوک تیرباران شده اند. هیچ‌کسی پاسخگوی این جنایت نیست و هیچ نهادی صدای ما را نمی‌شنود.»

باتور که فعلاً در ایران بسر می‌برد، از جزئیات رویداد آگاهی بیشتر ندارد، اما می‌گوید، همسرش که فعال مدنی و استاد دانشگاه بود، در یک برنامه‌ی از قبل تنظیم شده و به صورت هدفمند کشته شده است. باتور می‌گوید، فروزان از یک هفته قبل از رویداد، تماس‌هایی دریافت می‌کرد و از او دعوت می‌شد که اگر علاقه‌مند خروج از افغانستان است، یک نهاد حقوق بشری می‌تواند او را کمک کند. باتور می‌گوید، فرزوان صافی، بعد از ظهر چهارشنبه بیست و هفتم اکتبر، پس از دریافت یک تماس از جانب کسانی که خودشان را نماینده یک سازمان حقوق بشری معرفی کرده اند، از خانه خارج شده و پس از ساعتی ناپدید شده است. به گفته صابر، افرادی که با فروزان تماس می‌گرفتند، ادعا کرده اند که اعضای یک سازمان حقوق بشری استند و فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشر را به طور مخفیانه کمک می‌کنند تا از افغانستان خارج شوند.

مهندس عبدالرحمان صافی پدر فروزان صافی می‌گوید، دخترش ساعت ۲:۰۰ بعد از ظهر روز چهارشنبه بیست و هفتم اکتبر، در پی دریافت یک تماس، با اسناد سفر از خانه خارج شد و به اعضای خانواده گفت، قرار است به کمک یک نهاد حقوق بشری، برای رفتن به بیرون از کشور اقدام کند. عبدالرحمان صافی گفت: «دو ساعت پس از آنکه فرزوان از خانه خارج شد، تماس‌هایش با ما قطع گردید و ناپدید شد. در جریان جستجو و تلاش برای یافتن او، به بیمارستان مرکزی شهر رفتیم و جسدش را که نشانه‌های چندین گلوله بر بدنش بود در سردخانه بیمارستان یافتیم.»

عبدالرحمان صافی، به دلیل تهدیداتی که خانواده‌اش با آن مواجه است، در مورد جزئیات این رویداد صحبت نمی‌کند. او می‌افزاید، هنوز مشخص نیست که چه کسی و یا گروهی عامل این جنایت است.

صابر باتور نامزد فرزوان صافی می‌گوید، مبایل، اسناد، وسایل شخصی و حتی جواهرات همسرش از او گرفته شده و خانواده‌اش جسد او را بدون وسایل او تحویل گرفته اند.

پدر و  همسر فرزوان می‌گویند که جسد او را از سردخانه بیمارستان مرکزی شهر مزارشریف بدست آورده‌اند، در حالی که دو منبع آگاه در شهر مزارشریف میگویند، جسد فرزوان همراه با اجساد سه زن جوان دیگر که به صورت گروهی تیرباران شده اند، از گودالی در حومه شهرک خالد ابن ولید در جنوب شهر مزارشریف بدست آمده اند. یکی از این منابع که فرزوان صافی را نیز از نزدیک می‌شناخته است، می‌گوید، خانواده‌های همه قربانیان به دلیل هراس و وحشت از هدف قرار گرفتن توسط عاملان این کشتار، سکوت کرده اند.

صابر باتور همسر فرزوان صافی می‌گوید، اعضای خانواده فرزوان به مسوولان محلی طالبان برای ردیابی عاملان این رویداد مراجعه کرده اند، اما یک مسوول امنیتی طالبان با سهل‌انگاری چنین پاسخ داده است: « اگر شما عاملان قتل را پیدا کنید و به ما نشان دهید، ما بازداشت شان می‌کنیم.»

تیرباران شدن این زنان در حالی که خانواده‌های آنان تحت تهدید و هراس سکوت کرده اند، وحشت و نگرانی از هدف قرار گرفتنِ کسانی که در بیست سال گذشته برای حقوق بشر، جامعه آزاد و دمکراسی کار کرده اند را افزایش داده است.

سلیمه برهان ( مستعار)، یک فعال حقوق بشر در شهر مزارشریف می‌گوید، ترس و وحشت عمیقی همه را در بر گرفته و هیچ کسی جرات ندارد، صدای خود را در برابر آنچه در پیش چشمان شان اتفاق می‌افتد بلند کند. سلیمه می‌افزاید، یک خفقان و وحشت عمومی بر جامعه مسلط شده و مسوولان محلی طالبان نیز در برابر هیچ یک از اتفاقاتی که می‌افتند پاسخگو نیستند.

به باور سلیمه، تیرباران شدن چهار تن از زنان که یکی از آنان استاد دانشگاه و چهارتن دیگر شان از فعالان مدنی بوده اند، باعث وحشت و نگرانی عمیق در میان زنان و مردان فعال در عرصه رسانه و فعالیت‌های مدنی در شهر مزراشریف شده است.

هویت سه تن دیگر از قربانیان این رویداد هنوز مشخص نشده است و هیچ گروهی به شمول مسوولان محلی طالبان در شهر مزارشریف، در این مورد اظهار نظر نکرده اند.

 مختار وفایی- ایندیپندنت فارسی

۱۰ مهر ۱۴۰۰

زندان‌های خالی افغانستان، در انتظار نویسندگان و خبرنگاران

همزمان با فروپاشی حکومت افغانستان و ورود طالبان به شهر کابل در بعد از ظهر پانردهم آگوست، رسانه‌های افغانستان در سکوت عمیقی فرو رفتند. افغانستان در بیست سال گذشته، طلایی‌ترین دوره را از لحاظ آزادی بیان، رشد رسانه‌ها، ظهور یک نسل منتقد و دمکرات تجربه کرد. در فضای دمکراسی نوپا در افغانستان، ۹۶ شبکه تلویزیونی، ۱۹۰ شبکه رادیویی، ۱۴ خبرگزاری انترنتی و ۱۸۳ رسانه چاپی در این کشور فعال شدند و آزادانه به مخاطبان شان اطلاع‌رسانی کردند.

رسانه‌های افغانستان در سال‌های اخیر و پس از افزایش فساد در حکومت، به سرعت گزارشگری تحقیقی را تقویت کردند و با نشر گزارش‌های تحقیقی موشکافانه، پرونده‌های فساد و اختلاس سران حکومت را افشا کردند.

رسانه‌ها همچنان برای تقویت  دمکراسی و کمک برای رسیدن به یک صلح پایدار،گزارشگری صلح

 (peace journalism) را ترویج کردند و از این طریق ده‌ها خبرنگار در محلات و شهرها تلاش کردند، دریچه‌ای را بسوی صلح بگشایند.

طالبان با ورود به کابل، در نخستین فرمان گفتند: «همه چیز باید در چهارچوب شریعت اسلامی تنظیم شود.»

مردم افغانستان منظور طالبان از «چهارچوب شریعت اسلامی» را درک می‌کنند، چون این مساله را در دولت نخست طالبان به رهبری ملا عمر از سال 1996 میلادی تا 2001 برپا بود تجربه کرده اند. تعریف طالبان از شریعت، بازگشت به 1400 سال قبل و تطبیق روش‌هایی است که در صدر اسلام بر جامعه بدوی جزیره عرب جاری می‌شدند.

پس از حاکم شدن طالبان بر افغانستان، زنان و دختران جوان که از گردانندگان اصلی شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی بودند، به سرعت از صفحات تلویزیون‌ها و امواج رادیوها غایب شدند. دلیل آن مشخص بود. ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان در نخستین سخنرانی‌اش در کابل گفت: «زنان شاغل فعلاً در خانه بمانند و هنرمندان نیز شاید مجبور شوند که برای گذراندن زندگی شان، شغل دیگری انتخاب کنند.»

طالبان با تصرف شهرهای افغانستان، رسانه‌های محلی را یا مسدود کردند و یا به پایگاه اطلاع‌رسانی خودشان تبدیل کردند. خبرنگاران و مسوولان رسانه‌ها نیز تهدید شدند که اگر تحت دستور طالبان فعالیت نکنند، مجازات خواهند شد.

گزارش دقیقی از شمار رسانه‌هایی که توانسته اند پس از فروپاشی به فعالیت شان ادامه دهند منتشر نشده است. شمار اندکی از رسانه‌ها که هنوز فعال استند، پخش موسیقی، تهیه برنامه‌های هنری و تفریحی و حتی برنامه‌های مربوط به کودکان را از جدول نشرات شان حذف کرده اند. زنان به ندرت در پرده تلویزیون دیده می‌شوند.

در افغانستان اکنون هیچ قانونی به جز « چهارچوب شریعت» وجود ندارد. طالبان همه فعالیت‌های مردم را با همین چهارچوب اندازه‌گیری می‌کنند. هر چیزی که در چهارچوب شریعت برابر نباشد حرام و مردود است.

 

نویسندگان و خبرنگاران، نخستین زندانیان حکومت طالبان

طالبان با تصرف شهرها و از جمله پایتخت افغانستان، زندان‌ها را که پر بودند از تبهکاران، قاچاقبران مواد مخدر و اعضای گروه‌های شورشی از جمله طالبان خالی کردند. اکنون  این زندان‌ها قرار است از نویسندگان، خبرنگاران، کنشگران اجتماعی و بقیه افرادی که علیه جنایات طالبان حرف می‌زنند پر شوند. نخستین کسانی که یک روز پس از اعلام کابینه طالبان بازداشت و زندانی شدند شماری از نویسندگان، عکاس‌ها، روزنامه‌نگاران، شاعران و کنشگران اجتماعی بودند. طالبان ده‌ها تن از معترضان به شمول خبرنگاران، عکاس‌ها، نویسندگان و شاعران را که روز هشتم سپتامبر از میان تجمعات اعتراضی در شهرهای کابل، هرات و مزارشریف بازداشت کردند. شماری از خبرنگاران پس از ساعت‌ها شکنجه آزاد شدند، اما ده‌ها تن دیگر هنوز در زندان‌ استند و از سرنوشت آنان اطلاع دقیقی در دست نیست.

عبدالله عاطفی شاعر، تاریخ‌نویس و عضو انجمن قلم افغانستان به تاریخ چهار آگوست، توسط طالبان در ولایت ارزگان کشته شد. فواد اندرابی آوازخوان و نوزانده فولکلور در ولایت بغلان، به تاریخ 29 آگوست توسط طالبان تیرباران گردید.

مهران پوپل شاعر جوان به تاریخ هفت آگوست توسط طالبان ربوده و زندانی شد. بازداشت‌ها و شکنجه‌های فجیع خبرنگاران در روز هشتم سپتامبر، شوک محکمی بود بر آن‌عده از مردم که هنوز تصور می‌کردند « طالبان تغییر کرده اند».

طالبان با شلاق، سانسور و طناب دار برگشته اند. تفکر آنان برای اداره یک جامعه، همان روش بدوی و قرون‌وسطایی است. این نگرانی وجود دارد که نویسندگان افغانستان، بزودی شاهد صحنه‌های زشتی مانند  برگزاری مراسم کتاب‌سوزان از سوی طالبان خواهند بود. 


مختار وفایی

۰۸ مهر ۱۴۰۰

میزبانی طالبان از دشمنان آسیای میانه


مختار وفایی - ایندیپندنت فارسی

صدها تروریست از کشورهای آسیای میانه و ایالت سن کیانگ چین در روستاهای کوهستانی ولایت بدخشان که با تاجیکستان، پاکستان و چین سرحد دارد مستقر استند. برخلاف ادعای سخنگویان طالبان که حضور خارجی‌ها را در صفوف شان رد می‌کنند، این تروریست‌ها پس از مسلط شدنِ طالبان بر افغانستان، همچنان پایگاه‌های شان را در بدخشان حفظ کرده اند.

 

در سال ۱۹۹۶  میلادی و با پیروزی طالبان در افغانستان، هزاران تروریستِ تحت تعقیب در کشورهای آسیای میانه، به رهبری جمعه نمنگانی و طاهر یولداشف وارد افغانستان شدند تا در سرزمین تحت حاکمیت ملا عمر زندگی کنند. شماری از این جهادی‌ها قبل‌تر از آن در سال ۱۹۹۱ و در پی عملیات کوبنده نیروهای دولتی کشورهای آسیای میانه به افغانستان متواری شده بوند. حمایت و میزبانی طالبان از تروریست‌های آسیای میانه باعث شد تا جمعه نمنگانی و طاهر یولداشف، با مشوره و حمایت ملاعمر، جریانی را به نام تحریک اسلامی ازبیکستان (IMU) برای یک نبرد طولانی و به هدف برپایی نظام‌ اسلامی در ازبیکستان، تاجیکستان و دیگر جمهوری‌های آسیای میانه تاسیس کنند. پس از آن، بیشتر جهادی‌های کشورهای آسیای میانه، در محور تحریک اسلامی ازبیکستان جمع شدند.

نمنگانی در افغانستان و یولداشف در پاکستان کشته شدند، اما جنگجویان تحت امر آنان همچنان در افغانستان و پاکستان به جهادشان ادامه دادند. در بیست سال اخیر، اعضای تحریک اسلامی ازبیکستان، به عنوان یکی از موثرترین بازوهای جنگ چریکی در کنار طالبان عمل کردند. مهارت این جنگجویان در ساخت و ساز بمب‌های کنار جاده‌ای، بی رحمی شان در کشتار و دقت شان در تاکتیک‌های نظامی به پیشروی طالبان در جنگ کمک زیادی کرد.

جنگجویان تحریک اسلامی ازبیکستان و شخص جمعه نمنگانی و طاهر یولداشف، در زمان حضور اسامه بن لادن در افغانستان، بارها با او نیز ملاقات کردند و از او در مورد چگونگی فعالیت شان مشوره گرفتند. از همان زمان، میان تحریک اسلامی ازبیکستان و جنجگویان القاعده که بیشتر از کشورهای عرب بودند، دوستی و روابط محکمی برقرار شد. همین روابط، پای هزاران جنگجو از کشورهای آسیای میانه از جمله اعضای تحریک اسلامی ازبیکستان و اعضای جمعیت انصارالله را به جبهات داعش در سوریه و عراق کشاند.

 

با فروپاشی در افغانستان، تروریست‌های خارجی کجا رفتند؟

طالبان در سال‌های اخیر و خصوصاً پس از امضای توافق‌نامه با آمریکا در فبروری سال ۲۰۲۰ در قطر، حضور جنگجویان خارجی در صفوف شان را انکار می‌کنند. سخنگویان این گروه بارها ادعا کردند که حتی یک تروریست خارجی در صفوف طالبان نمی‌جنگند. ادعاهایی که هر بار با کشته شدن اعضای القاعده و تروریست‌هایی از کشورهای مختلف جهان در جبهات طالبان، دروغ ثابت شدند.

شورای امنیت سازمان ملل، به تاریخ دوم ژوئن سال روان، با نشر یک گزارش در مورد اوضاع امنیتی افغانستان، حضور گروه‌های تروریستی خارجی از جمله تحریک اسلامی ازبیکستان، القاعده، حرکت اسلامی ترکستان شرقی  (ETIM)، گروه کتائب امام بخاری (KIB)، جماعت‌التوحید، داعش و جمعیت انصارالله را تایید کرد.

آنچه که در این گزارش بیشتر از همه قابل توجه است، حضور گسترده تروریست‌های آسیای میانه و چین در ولایت بدخشان افغانستان است. بدخشان با تاجیکستان مرز زمینی و حتی بازار مشترک دارد و با چین و پاکستان نیز مرز کوهستانی دارد. تروریست‌های چین و آسیای میانه در محور سه جریان جهادی فعالیت می‌کنند. تحریک اسلامی ازبیکستان، حرکت اسلامی ترکستان شرقی و جمعیت انصارالله. این سه سازمان جهادی، از مهم‌ترین جریان‌هایی استند که برای برپایی نظام‌ اسلامی مورد نظرشان در آسیای میانه و ایالت سن کیانگ چین می‌جنگند. انتخاب بدخشان به عنوان پناهگاه برای این تروریست‌ها، می‌تواند مرام طالبان را از نحوۀ تعامل با کشورهای آسیای میانه و چین روشن سازد.

در گزارش شورای امنیت سازمان ملل آمده است که اعضای تحریک اسلامی ازبیکستان، حرکت اسلامی ترکستان شرقی و جمعیت انصارالله که فعلاً در بدخشان افغانستان مستقر استند، قبلاً در سوریه و عراق در صفوف داعش جنگیده اند.

حرکت اسلامی ترکستان شرقی توسط شخصی بنام حاجی فرقان که از قزاقستان است و قبلاً به عنوان فرمانده در شبکه القاعده کار کرده است رهبری می‌شود.  حرکت اسلامی ترکستان شرقی متشکل از صدها جنگجوی اویغور است که در شهرستان کران و منجان ولایت بدخشان حضور دارند. این گروه برای ضربه زدن به چین و تشکیل یک حکومت مستقل اسلامی برای اویغورهای چین فعالیت می‌کند. ده‌ها جنگجوی کشورهای آسیای میانه، پاکستان و افغانستان نیز به عضویت این گروه درآمده اند.

 

جمعیت انصارالله یک جریان جهادی متشکل از شهروندان تاجیکستان است. این گروه نیز در ولایت بدخشان افغانستان مستقر است و جنگجویان آن در امتداد مرز با تاجیکستان فعالیت دارند.  مهدی ارسلان و محمد شریف‌اُف از فرماندهان ارشد نظامی این گروه استند.

مقامات تاجیکستان در ماه جولای و قبل از فروپاشی در افغانستان گفته بودند که دوصد جنگجوی جمعیت انصار‌الله که شهروندان تاجیکستان استند، به دستور طالبان در امتداد مرز افغانستان با تاجیکستان مستقر شده اند. در پی این اقدام از سوی طالبان، تاجیکستان رزمایش بزرگ نظامی در مرز با افغانستان برگزار کرد. مقامات تاجیکستان با این اقدام، خواستند به دشمنان شان که در اختیار طالبان استند بهفمانند که نیروهای تاجیکستان آماده‌ اند تا هرنوع حمله و تهدید را بر قلمرو کشور شان دفع کنند.

مسوولیت حملات مرگباری را که در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹  در داخل تاجیکستان اجرا شدند گروه داعش به عهده گرفت، اما پخش اعترافاتِ چندتن از عاملان این رویدادها از طریق تلویزیون دولتی تاجیکستان، مشخص ساخت که این افراد اعضای جمعیت انصار‌الله بودند که به کمک فرماندهان محلی این گروه در بدخشان، حملات شان را در داخل تاجیکستان طرح‌ریزی و اجرا کردند. این افراد قبلاً در صفوف داعش در عراق و سوریه جنگیده بودند و پش از شکست داعش در سوریه و عراق، دوباره به جبهه انصارالله در بدخشان برگشته بودند.

 

تحریک اسلامی ازبیکستان که توسط جمعه نمنگانی و طاهر یولداشف بنیانگذاری شد، حدود ۷۰۰ جنگجو دارد که بیشتر آنان شهروندان ازبیکستان، تاجیکستان، قزاقستان و قیرغیزستان استند. جنگجویان این گروه در شهرستان جرم ولایت بدخشان و در منطقه‌ی بنام «دره خستک» حضور دارند. این منطقه پس از آن به پایگاه نیروهای تحریک اسلامی ازبیکستان تبدیل شد که در سال ۲۰۱۴،  صدها جنگجوی این گروه، در اثر عملیات نیروهای ارتش پاکستان در وزیرستان شمالی، از پناهگاه‌های شان متواری شدند و از طریق کوه‌های چترال وارد بدخشان شدند. رهبری این گروه را شخصی بنام قار ی علی از افراد نزدیک به طاهر یولداشف به عهده دارد.

 

پس از فروپاشی  و مسلط شدن طالبان بر افغانستان، تروریست‌های آسیای میانه و چین، همچنان در بدخشان حضور دارند و گمان می‌رود که طالبان از این گروه‌ها به عنوان حربه‌های بازی در مقابل کشورهای آسیای میانه استفاده کنند. ازبیکستان، قزاقستان، ترکمنستان و چین طی دو سال اخیر و پس از فعال شدن هیات سیاسی طالبان در دفتر این گروه در قطر، بارها تلاش کردند تا در مورد گروه‌های تحریک اسلامی ازبیکستان، تحریک اسلامی ترکستان شرقی و جمعت انصارالله که برای امنیت آنان خطر جدی شمرده می‌شوند با طالبان مذاکره کنند. هیات سیاسی طالبان بارها به کشورهای آسیای میانه و چین دعوت شدند و یکی از اهداف نهادهای سیاسی و امنیتی این کشورها از زمینه‌سازی این سفرها، دست‌یابی به اطلاعات دقیق و دست اول در مورد دشمنان شان و در قدم دوم توافق با طالبان بر سر مهار آن‌ها بوده است.

چین ممکن است به دلیل نفوذ گسترده در میان سطوح مختلف طالبان، به آسانی تهدید حرکت اسلامی ترکستان شرقی و جریان‌های مرتبط با اویغورهای معترض را در افغانستان دفع کند، اما کشورهای آسیای میانه، با خطر واقعی از سوی تحریک اسلامی ازبیکستان و جمعیت انصارا‌الله که همکاری نزدیک با القاعده و داعش نیز دارند مواجه استند.

به دنبال اعلام کابینه سرپرست از سوی طالبان در افغانستان، تاجیکستان از نخستین‌ کشورهایی بود که به آن واکنش نشان داد. امام‌علی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان گفت که دولت طالبان را تا زمانی که فراگیر و همه‌شمول نباشد به رسمیت نمی‌شناسد.

اخیراً ملا عبدالغنی برادر معاون نخست‌وزیر طالبان، دولت تاجیکستان را به مداخله در امور داخلی افغانستان متهم کرده و گفته است که « هر عمل عکس‌العمل دارد». پیش از این، طالبان از تشکیل چندین گردان انتحاری در ولایات بدخشان، تخار و کندز که هم‌مرز با تاجیکستان استند خبر داده اند. به نظر می‌رسد که طالبان در نظر دارند تا با کارت تروریست‌های خارجی، از همسایه‌های افغانستان باج‌گیری کنند. با وجودی که برخی کشورهای آسیای میانه با برگزاری رزمایش نظامی نشان داده اند که توان مهار هرنوع حمله و تهدید را بر قلمرو شان دارند، اما تشکیلات نظامی شهروندان آسیای میانه که اکنون در ولایت بدخشان افغانستان تجمع کرده اند، با حمایت و پشتیبانی گردان‌های انتحاری طالبان، می‌توانند چالش بزرگی را برای همسایه‌های افغانستان از جمله تاجیکستان و ازبیکستان خلق کنند.

 

 

 

 

۰۶ مهر ۱۴۰۰

متن کامل قانون اساسی دولت ظاهر شاه

 گروه طالبان به تازگی اعلام کرده اند که کابینه سرپرست این گروه برای افغانستان، قرار است از قانون اساسی دولت ظاهرشاه پیروی کنند. به گفته طالبان، تغییرات اندکی در این قانون اعمال شده است. 

قانون اساسی افغانستان که در میزان سال 1343 از سوی ظاهر شاه نافذ گردید، یکی از بسته ترین قوانین اساسی در تاریخ افغانستان است. براساس این قانون، شاه و یا حاکم افغانستان، صلاحیت های بی حد و حصر در مورد سرنوشت مملکت دارد و رسانه ها نیز در کنترول حکومت استند. 

برای خواندن متن کامل قانون اساسی، می توانید پی دی اف آنرا را با وارد شدن به لینک زیر دانلود کنید.


 


۰۵ مهر ۱۴۰۰

کوچ اجباری هزاره‌ها از دایکندی، یادآور جنایات امیر عبدالرحمان است

مختار وفایی - اندیپندینت فارسی

بیشتر از ۸۰۰ خانواده در شهرستان‌های گیزاب و پاتوی ولایت دایکندی، از سوی مقامات محلی طالبان دستور کوچ اجباری دریافت کرده اند. از این میان تا اکنون ۴۰۰ خانواده در روستای کندیر شهرستان گیزاب خانه‌های شان را ترک کرده اند و ساکنان پانزده روستای دیگر برای تخلیه خانه‌ها و جایدادهای شان ضرب‌الاجل دریافت کرده اند. ساکنان روستاهایی که به اجبار باید خانه‌های شان را ترک کنند، از قوم هزاره و پیرو مذهب شیعه استند.

نامه‌ای که از سوی امین‌الله زبیر والی طالبان در دایکندی برای تخلیه روستاها صادر شده نشان می‌دهد که او به افراد تحت امرش توصیه کرده است در صورتی که مردم در برابر این تصمیم ایستادگی کنند، از نیروی نظامی استفاده شود.

محمد محقق از رهبران سیاسی هزاره‌ها در پیوند به این مساله در صفحۀ رسمی فیسبوک خود نوشته است که مقامات طالبان با کوچ دادن ساکنان روستاهای حاصلخیز در دایکندی که هزاره‌ها و شیعه‌ها استند، این زمین‌ها را میان هواداران شان توزیع می‌کنند. آقای محقق با هشدار از وقوع فاجعه انسانی نوشته است: «با كوچ اجبارى مردم در آستانه زمستان، فاجعه انسانى حتمى است و از جانب ديگر اگر مردم ناچار به دفاع شوند، حوادث فاجعه بارتر خواهند شد.»

به گفته آقای محقق، مسوولان محلی طالبان به ساکنان روستاهای حاصلخیز در این شهرستان‌ها دستور داده اند که اجازه ندارند همه وسایل و ذخیره مواد غذایی در خانه‌های شان را با خود ببرند. طبق این دستور، هر خانواده می‌تواند بخش اندکی از مواد خوراکی و محصولاتی را که از زمین‌های شان برداشت کرده اند با خود ببرند.

عبدالحنان همت یک مقام طالبان با رد گزارش‌ها در مورد کوچ اجباری هزاره‌ها گفته است که آنچه در دایکندی جریان دارد یک دعوای حقوقی بر سر زمین‌ است. مقامات طالبان در کابل و دایکندی تاکنون در  این زمینه بیشتر وضاحت نداده اند. عبدالحنان همت کوچ اجباری ۸۰۰ خانواده را در حالی دعوای حقوقی خوانده است که امین‌الله زبیر والی طالبان در دایکندی، در نامه‌ای که برای تخلیه روستاها صادر کرده، هیچ اشاره‌ای به حکم محکمه نکرده و مسقیم دستور داده است که « به کمک نیروی نظامی حق به حق‌دار سپرده شود.»

کوچ اجباری مردمانی که روزگار شان وابسته به پیداوار فصلی زمین‌های زراعتی و گله‌های گوسفندان است،  آن‌هم در آستانه‌ی زمستان و در اوضاعی که فقر و بیکاری بر سراسر افغانستان سایه گسترانده است، ممکن به فاجعه‌ی بزرگ انسانی بیانجامد. یکی از کسانی که بر خانه‌ها و جایدادهای ساکنان روستای خلج در شهرستان گیزاب ولایت دایکندی ادعای مالکیت دارد، شخصی به نام جمهور است که اکنون به حیث معاون والی طالبان در دایکندی کار می‌کند. جمهور ادعا کرده است که زمین‌ها و خانه‌های اجداد او سال‌ها قبل توسط مردم غصب شده است و اکنون زمان بازپس‌گیری آنان فرا رسیده است. در دیگر روستاها کسی مدعی مالکیت خانه‌ها و جایدادهای مردم نیست، اما مسوولان محلی طالبان برای توجیه اقدام شان گفته اند که زمین‌ها و و ملکیت‌های مذکور مربوط به دولت است و حدود چهل سال قبل از سوی ساکنان کنونی این روستاها غصب شده اند و اکنون باید دوباره به دولت مسترد گردند.

کوچ اجباری هزاره‌ها از سرزمین‌ها و جایدادهای شان در دایکندی، در حالی آغاز شده است که ۱۲۸ سال قبل، در روز ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۳، عبدالرحمان خان حاکم وقت افغانستان، دستور و فتوای قتل عام هزاره‌ها را صادر کرده بود.  بر اساس دستور عبدالرحمان خان، حدود ۶۲درصد از جمعیت هزاره‌های افغانستان قتل عام شدند. زنان و دختران هزاره در بازارهای برده‌فروشی دست به دست شدند و زمین‌ها و جایدادهای شان به افراد وفادار به عبدالرحمان اهدا شد.

اکنون که هزاره‌ها در حال یادبود از یکی از هولناک‌ترین قتل عام‌های تاریخ افغانستان استند، کوچ دسته‌جمعی مردم از دایکندی، بیشتر از همه برای آنان زنگ خطری برای تکرار تاریخ است.

هزاره‌ها همه‌ساله از روزهای ۲۴ و ۲۵ سپتامبر، به عنوان «روزهای سیاه» یادبود می‌کنند و امسال همزمان شدنِ کوچ اجباری صدها خانواده در دایکندی با این «روزهای سیاه»، باعث جلب توجه مردمان بیشتری به این رویدادها شده است.

اکنون با گذشت ۱۲۸ سال از آن جنایات هولناک، بار دیگر زنگ خطر انتقام‌جویی قومی، جابجایی جمعیتی و کوچ‌های اجباری به صدا درآمده است. هرچند هزاره‌ها در دولت نخست طالبان در سال ۱۹۹۸ میلادی نیز به صورت هدفمند در شهرهای مزارشریف و بامیان قتل عام شدند، اما به دلیل تطهیر طالبان در چندسال اخیر، تصور نمی‌شد که اقدامات مشابه بار دیگر از سر گرفته شوند.

افغانستان یک کشور چند قومی است و تنش‌های قومی یکی از ابعاد جنگ طولانی در این کشور است. کوچ اجباری هزاره‌ها و شیعه‌ها در ولایت دایکندی، خشم و نگرانی‌های زیادی را در پی داشته است. در پیوند به این رویدادها، عبدالطیف پدرام رهبر حزب کنگره ملی افغانستان می‌گوید که براساس طرح و ایده سران طالبان، کوچ‌های اجباری بیشتر و جابجایی‌های بزرگ جمعیتی در راه استند. پدرام که دو دور نماینده بدخشان در مجلس نمایندگان افغانستان بود می‌گوید،آنچه که در دایکندی جریان دارد، در بدخشان نیز جریان دارد و این بخشی از پروژه تقویت هژمونی یک قوم بر سایر اقوام در افغانستان است.

سرسختی طالبان بر حفظ ساختار تک‌قومی در حکومت و انتقام‌جویی از مخالفان شان، ممکن است به خلق نیروهای ضد طالب در مناطق مختلف افغانستان بیانجامد. کشتار افراد ملکی در پنجشیر، غزنی، تخار، قندهار و شهرهای مختلف افغانستان پس از تسلط طالبان بر افغانستان، خشم عمومی در برابر این گروه را افزایش داده است.

این رویدادها بیشتر از هر چیز دیگری، تلاش‌های برخی از یپلمات‌های آمریکایی، دستگاه‌های تبلیغی و دیپلماسی کشورهای منطقه از جمله ایران، روسیه، پاکستان و چین را برای تطهیر طالبان نقشی بر آب می‌کنند.



۲۹ شهریور ۱۴۰۰

آنچه در میان طالبان دیدم؛ استدلال یک داعشی بر ارتداد طالبان

دیشب یادداشت بیست صفحه‌ای یک عضو پیشین گروه طالبان را می‌خواندم با عنوان « آنچه در میان طالبان دیدم». نویسنده به نام ابراهیم ایرانی و ظاهراً از سنی‌های ایران است که به طالبان ملحق شده است.

او خاطرات و چشم‌دیدهایش از فعالیت گروه طالبان را مفصل نوشته است. ابراهیم ایرانی در بهرامچه ولایت هلمند و در یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های نظامی و عایداتی طالبان حضور داشته است.

او گروه طالبان به سه دسته تقسیم می‌کند: امرا، قضات و سربازان.

ابراهیم نوشته است که امرای طالبان جاهل به علم دین استند، قضات شان مفسد  اند و سربازان شان کاملاً بی‌سواد استند.

او با استناد به چشم‌دیدهایش، عملکرد گروه طالبان را در تجارت مواد مخدر، فرمانبرداری از پاکستان، خودداری از قتل وابسته‌های ناتو و رهایی آنان در بدل پول‌های گزاف را انتقاد می‌کند و می‌گوید این‌ها نشانه‌هایی از انحراف در دین در میان صفوف طالبان در رده‌های مختلف است.

ابراهیم ایرانی از طالبان جدا شده است و در مورد این‌که پس از جدایی از طالبان به کجا رفته و چه می‌کند چیزی ننوشته است. این نوشته در صفحات و اتاق‌های گفتگوی داعشی‌ها با عنوان « دلیل و برهان بر ارتداد طالبان» دست به دست می‌شود. این نشان می‌دهد که هزاران تندرو که سال‌ها در صفوف طالبان جنگیده اند، در حال جدا شدن از طالبان و پیوستن به شبکه‌های مانند القاعده و داعش استند.

انفجارهای روزهای اخیر در ننگرهار نشان می‌دهند که داعش در جغرافیای تحت حاکمیت طالبان در حال قدرت گرفتن است.

 


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...